فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۰۸۱ تا ۸٬۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل گفتمان دولت های هاشمی رفسنجانی، خاتمی و احمدی نژاد و آشکارسازی نسبت عنصر روستا با گفتمان غالب این دولت هاست؛ سپس، مصادیق تحلیل در برنامه های توسعه پنج ساله اول تا پنجم جست وجو شده است. به لحاظ روش، این پژوهش براساس اصول تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه و مراحل عملیاتی تحلیل گفتمان پسابنیادین انجام شده است. داده های پژوهش از مصاحبه ها و سخنرانی های رؤسای جمهور و مواد مرتبط با حوزه روستایی در متون برنامه های توسعه به صورت هدفمند انتخاب شده است. نتایج تحلیل نشان می دهد نقطه کانونی اصلی در گفتمان دولت هاشمی، بهبود شرایط فیزیکی و بیرونی است. درباره عنصر روستا نیز نقش آن تشخیص دادنی است؛ اما اجبار دولت به عملکرد خلاف اصول گفتمانی خویش درباره روستا، در شکل گیری کامل یک ارتباط گفتمانی با روستا مزاحمت ایجاد می کند. در گفتمان دولت خاتمی، مشارکت مردمی، نقطه کانونی اصلی است. در حوزه روستایی، دو دسته مجزا از عناصر، روستا را هم زمان به گفتمان، دور و نزدیک می کند. اعتقاد گفتمان به وجود ناخالصی ها در فرهنگ بومی روستا نیز دو پیامد دارد: اول، این حوزه، نیازمند دخالت برای مستعدشدن برای پذیرش گفتمان خودی است. دوم، کاهش تصدی گری دولت باعث می شود از علاقه گفتمان به این حوزه کاسته شود. گفتمان دولت احمدی نژاد، بهبود توزیع را فقط در جنبه های فیزیکی به عنوان نقطه کانونی مرکزی خود بنا نهاد که به طور مستقیم بر حوزه روستایی تمرکز دارد؛ از این رو، در جذب حوزه روستایی، موفق ترین گفتمان در این سه گفتمان است؛ بنابراین، عنصر روستا در هیچ گفتمانی به طور کامل و بی نقص از مزایای گفتمان غالب بهره نبرده است.
مشارکت اجتماعی ایرانیان در اینستاگرام از منظر رسانه و فرهنگ: با بررسی موردی زلزله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
161 - 192
حوزههای تخصصی:
رسانه ها و فرهنگ به هم پیوسته هستند و زمانی که این پیوند به کنشی اجتماعی منجر شود، اهمیت دوچندانی می یابد. این پژوهش با رویکردی فرهنگی و ارتباطاتی با هدف بررسی کارکردهای اینستاگرام در تشکیل مشارکت اجتماعی در زلزله کرمانشاه انجام گرفته است. برای این منظور همه پست های صفحات اینستاگرام سه سلبریتی متمایز فرهنگی، ورزشی و سیاسی فعال در کمک رسانی به زلزله زدگان کرمانشاه در بازه زمانی 24 آبان 1396 تا اول فروردین 1397 به همراه کامنت های کاربران این صفحات به روش «تحلیل محتوا» مورد مطالعه قرارگرفته و داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس پردازش و برای بررسی فرضیه از آزمون کای اسکوئر و ضریب وی-کرامر، استفاده شده است. مبانی نظری این مقاله بر چارچوب نظریه «جامعه شبکه ای»، «مشارکت آنلاین» و «مشارکت دموکراتیک رسانه ها» استوار شده است. این تحقیق بر اساس شاخص های مختلف فرهنگی نظیر زبان، ادبیات و لحن کاربران، نشان می دهد سلبریتی ها از ظرفیت نوشته و عکس، بیشتر از فیلم و ایموجی در برقراری ارتباط با مخاطبان استفاده کرده و کاربران نیز در تعامل با ایشان بیشتر از زبان محاوره و لحن مؤدبانه استفاده کرده اند. در نتیجه اینستاگرام به عنوان رسانه ای جدید نزد ایرانیان، کارکردهای مهمی در تشکیل مشارکت اجتماعی و پیوند فرهنگی دارد، که با زمینه های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی (کانتکست) در ارتباط است.
تحلیل تطبیقی آمایش سرزمین در ورزش بانوان بر اساس پراکندگی اعضای تیم های ملی جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی و بررسی وضعیت آمایش سرزمین در ورزش بانوان در ایران می باشد. روش شناسی تحقیق از نوع توصیفی و مقایسه ای است، ابتدا با استفاده از گزارش های وزارت ورزش و جوانان و ادارات کل تربیت بدنی در ایران اولویت های رشته های ورزشی استان ها شناسایی شد، سپس با استفاده از اطلاعات مربوط به اعضای تیم ملی بین سال های 1392 تا 1397 وضعیت آمایش سرزمین مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. گردآوری داده ها به وسیله چک لیست اولویت بدنی رشته های ورزشی انجام شد، جامعه آماری تمامی استان های کشور و نمونه آماری برابر جامعه آماری است. تحلیل داده ها با استفاده از روش آمار توصیفی و نمودار دایره ا ی انجام شد. یافته ها نشان داد: ورزش بانوان نیاز به نگرش جدی تری به بحث ورزش قهرمانی دارد، برای مثال در رشته پرمدالی مثل دو و میدانی تطابق معناداری بین اعضای تیم ملی و آمایش استانی رشته های ورزشی بانوان مشاهده نمی شود، این شرایط در بیشتر رشته های ورزشی انفرادی کم و بیش مشاهده شد. البته شرایط در رشته پر مدال قایقرانی کمی بهتر بود. در مورد رشته های تیمی هم یکی از بزرگ ترین خطاها عدم توجه به بحث باشگاه داری در آمایش سرزمین رشته های تیمی بانوان بود.
Investigating the Status of Organizational Structure at Farhangian University in Integration Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to investigate the status of organizational structure in Farhangian University according to the integration approach. Methodology: The present study was a survey research approach in terms of applied purpose and in terms of data collection approach. The statistical population of this study included managers and staff of Farhangian University. According to the latest statistics and information available in the Vice Chancellor for Planning and Information Technology of Farhangian University in the academic year 2017-18, a total of 890 staff and managers of Farhangian University in Tehran (all campuses with Headquarters) were working. In order to determine the sample size, Morgan table was used. According to Morgan table, 270 samples had to be selected. Also, due to the presence of the researcher in Kermanshah, Kermanshah city campuses were used and a total of 328 people were selected. The instrument used in this study was Robbins (1989) Organizational Structure Questionnaire which examines three dimensions of complexity, formality and focus in the organization, the reliability of which was calculated using Cronbach’s alpha of 0.85. Data analysis was used at two descriptive levels (mean and standard deviation) and at the inferential level; one-sample t-test was used. Findings: The results showed that the organizational structure of Farhangian University was moderate in complexity, low in formality and high in concentration. In other words, the sub-component of complexity (3.04) is moderate, the sub-component of formality (2.44) is lower and the sub-component of concentration (3.10) is higher than the average. All these results are calculated according to t And were statistically significant at the level of 0.05. Conclusion: Organizations are known through their manpower and structure, so an organization that has a proper structure and decent manpower is ready for its effectiveness
Presenting Human Resource Selection Model in Education with Tricycle Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to Presenting Human Resource Selection Model in Education with Tricycle Model. Methodology: This study was applied in terms of purpose and exploratory in terms of data type. The statistical population of the qualitative part of the research included university experts and senior managers of education and training of the whole country in the academic year of 2018-2019. Using the principle of theoretical saturation, 23 experts were selected based on purposeful sampling method. And the deputies of the Education Organization in the whole country were 900 people in 1397-98, and using the Cochran's formula, 270 people were selected based on the relative class sampling method. In order to collect the data, two interview tools and a researcher-made questionnaire including 87 items were used. Its validity was examined in three formal, content and structural methods and its reliability (Cronbach's alpha and hybrid reliability) was above 0.7. The data analysis method in the qualitative part of the theoretical coding was based on the method of basic data processing theory and in the quantitative part the methods of confirmatory factor analysis and modeling of structural equations were used using Lisrel-v8 software. Findings: According to the findings, the factors influencing the selection of human resources, including the behavior of the professional citizen, job performance and innovation, and the constituent components of human resource selection included, contextual, structural and behavioral components. Also, all the components identified in the current situation were evaluated as desirable. In addition, in this study, the mechanisms, contexts and barriers to human resource selection were identified. Conclusion: Strategies for developing an operational plan to improve human resource development in the education organization; Paying attention to meritocracy in delegating work responsibilities; Continuous evaluation of employee performance; The removal of infrastructure and credit barriers to staff access to Internet and scientific networks. Finally, it is possible to improve the choice of human resources according to the amount of components of the behavior of a professional citizen, job performance and innovation.
Predicting Social Skills in Single Child Adolescents based on Attachment Styles and Creativity: The Mediating Role of Moral Intelligence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this research was predicting social skills in single child adolescents based on attachment styles and creativity with mediating role of moral intelligence. Methodology: This was a cross-sectional study from type of correlation. The research population was 3957 single child adolescent students in areas one to three of Tehran city in 2019-2020 academic years. Based on Cochran's formula, the sample size was estimated 350 people who were selected by multi-stage cluster sampling method. To collect data used from the questionnaires of social skills (Inderbitzen & Foster, 1992), attachment styles (Hazan & Shaver, 1987), creativity (Torrance, 1992) and moral intelligence (Lennick & Kiel, 2005). Data were analyzed by structural equation modeling method from type of path analysis in LISREL software version 8.8. Findings: The findings showed that secure attachment and creativity had a direct and significant effect on moral intelligence and social skills, avoidant and ambivalent insecure attachments had a direct and significant effect on moral intelligence and social skills and moral intelligence had a direct and significant effect on social skills. Also, secure, insecure avoidant and insecure ambivalent attachments, avoidant and ambivalent insecure attachments and creativity with mediating role of moral intelligence had an indirect and significant effect on social skills (P<0.05). The model had a good fit and moral intelligence was a good mediator between attachment styles and creativity with social skills. Conclusion: According to the results, to improve social skills can be increased the rate of secure attachment style, creativity and moral intelligence and decreased the rate of avoidant and ambivalent insecure attachment styles.
The Relationship between Organizational Knowledge and Alavi Meritocracy with the Mediating Role of Human Resource Management: Universities of the Eastern of Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to investigate the mediating role of human resource management in the relationship Alavi meritocracy and organizational knowledge. Methodoloy: This descriptive-correlational study was applied in terms of purpose. The statistical population consisted of 1050 employees of public, Payam-e-Noor and Islamic Azad universities in eastern Iran in academic year 2018-2019, of whom 275 were selected as a sample size by a multi-stage (cluster) sampling according to Krejcie and Morgan's table. Research instruments included Naghipurfar's (2013) Meritocracy Questionnaire and Knowledge Management Questionnaire, and Martin's (2011) Human Resource Management Questionnaire. The validity of the questionnaire was assessed by formal validity and its reliability was measured by Cronbach's alpha as 0.81. Also, Data were analyzed by correlation tests and structural equations using the SPSS 22 and Amos 20. Findings: Data analysis showed that there was a significant relationship between organizational knowledge and human resource management with the Alavi meritocracy of the staff (r = 0.61 and r = 0.5, respectively; P <0.01). The results of structural equations also revealed that the effect of organizational knowledge of the staff on Alavi meritocracy was indirectly significant. On the other hand, there was a positive and significant relationship between organizational knowledge and the mediating variable (human resource management) (r = 0.58, P <0.01). Moreover, human resource management directly affected Alavi meritocracy (r = 0.57, P <0.01). Conclusion: Organizational knowledge and human resource management of the staff affect Alavi meritocracy and Alavi meritocracy can be improved by promoting organizational knowledge and human resource management.
بازخوانی افلاطونی سوژه در فیلم سینمایی گاو، ساخته داریوش مهرجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
31 - 58
حوزههای تخصصی:
گذر از تاریکی به سوی روشنایی تمثیلی زیبایی است که گذشتگان برای توصیفِ توسعه ظرفیت های انسانی به کار برده اند. ظرفیت های بالقوه ای که امکان بالفعل شدن نیافته یا این که توسط خود آدمی سرکوب شده اند. تمثیل غار در اندیشه افلاطون مبتنی بر همین گذار از تاریکی به روشنی بوده است و درواقع این تمثیل توصیفی متعالی تر از وضعیت انسان را به نمایش می گذارد. فیلم گاو اثر داریوش مهرجویی نیز نوعی از تحولات انسانی را به تصویر می کشد. توصیف آدمی که بر مرز روشنی و تاریکی در حال حرکت است و به ناگاه به درون جهان تاریکی ها پرتاب می شود. هدف از انجام این مقاله خوانش دوباره ای بر فیلم گاو بوده و تبیین الگوهای انسان شناسی آن است. روش تحلیل محتوای کیفی تکنیکی بوده که برای کسب این مفاهیم انتخاب شده است. در پایان الگوهای انسان شناسی یافته شده نشان می دهند که گذر به حقیقت متعالی تر و جامعه پذیری مطلوب مبتنی بر الگوهای فرهنگی بلندمدت و تدریجی است.
نقش قوم گرایی و اجتماعات مذهبی در انسجام اجتماعی(مورد مطالعه؛ شهر اندیمشک)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل جامعه شناختی انسجام اجتماعی در بین شهروندان اندیمشک در سال 1398-99 است، که با استفاده روش پیمایش نوع توصیفی و تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل دو گروه از متخصصین و مسؤلین(50 نفر شامل استاندار، فرماندار، شهردار، نماینده مجلس) که از طریق نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب گردیدند، وگروه دوم که شامل کلیه شهروندان مرد و زن واقع در سن 15 تا 65 سال ساکن در شهر اندیمشک بود. با توجه به میزان جمعیت ساکن در اندیمشک(135000 هزار نفر) محاسبه فرمول کوکران به تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود که ابعاد مختلف (انسجام اجتماعی و قوم گرایی) را مورد سنجش قرار داده بود. یافته های تحقیق نشان داد که از دیدگاه مسئولین با توجه به مقدار ضریب بتا استاندارد شده می توان گفت گروه های قومی با ضریب بتا 578/0 رابطه معنیدار بیشتری را نسبت به اجتماعات مذهبی با ضریب بتا 506/0 با انسجام اجتماعی دارد. از دیدگاه شهروندان، گروه های قومی با ضریب بتا 484/0 رابطه معنیدار بیشتری را نسبت به اجتماعات مذهبی با ضریب بتا 451/0 با انسجام اجتماعی دارد. هرچه میزان قومگرایی بیشتر باشد به همان اندازه تمایل به یک آسیب خاص وجود دارد لذا این متغیر با توجه به زمینه تأثیر گذاری آن باید تعدیل شود هرچند در این تحقیق به افزایش درجه انسجام در مناطق شهری اندیمشک کمک می کند به هر طریق نیازمند تحقیق بیشتر می باشد تا کارکردها و دژکارکردهای آن مشخص شود.
پیش بینی توانمند سازی دبیران، مبتنی بر مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی : مورد مطالعه دبیران مقطع متوسطه اول شهر پردیس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی پیش بینی توانمند سازی دبیران، مبتنی بر مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی انجام گرفت. از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دبیران مقطع متوسطه اول شهر پردیس در سال تحصیلی 99-98 است و با استفاده از جدول مورگان تعداد 108نفر به عنوان نمونه برآورد شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت دانش لاوسون(2003) ، فرهنگ سازمانی کویین ،کامرون(1986) ، توانمندسازی توماس ولت هاس(1996) استفاده شد . پایایی داده ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد که از لحاظ آماری معنادار بود . برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین مولفه های مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی و توانمندی سازی دبیران رابطه معنی دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که مؤلفه مدیریت دانش و مؤلفه فرهنگ سازمانی به ترتیب بیشترین تا کمترین سهم را در پیش بینی توانمند سازی دبیران داشتند. مؤلفه جذب دانش ، مؤلفه ی انتشار دانش به ترتیب بیشترین تا کمترین سهم را در پیش بینی توانمندی سازی دبیران داشتند. مؤلفه فرهنگ سلسله مراتبی ، مؤلفه ی فرهنگ مشارکتی به ترتیب بیشترین تا کمترین سهم را در پیش بینی توانمندی سازی دبیران داشتند.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر وندالیسم دانش آموزان دبیرستان های شهر پارس آباد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۶
96 - 115
حوزههای تخصصی:
وندالیسم یا تخریب ارادی اموال و متعلقات عمومی جامعه، آسیبی اجتماعی- فرهنگی است که همواره خسارات هنگفتی بر جوامع وارد می سازد و مدارس به عنوان یکی از متعلقات عمومی و فرهنگی جامعه به صورت مداوم در معرض این آسیب می باشد. در همین راستا ؛ هدف تحقیق حاضر «بررسی عوامل اجتماعی موثر بر وندالیسم دانش آموزان دبیرستان های شهر پارس آباد» می باشد. روش تحقیق، پیمایش و ابزارگردآوی اطلاعات، پرسشنامه ای محقق ساخته است. جامعه آماری تحقیق، شامل دانش آموزان دبیرستان های دولتی و غیردولتی شهر پارس آباد بوده که تعداد 362 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای پاسخگویی به پرسشنامه انتخاب شدند. یافته ها با استفاده از آزمون ضریب همستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر نشان داد که به ترتیب احساس اجحاف، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، ارتباطات و همنشینی ها، میزان جامعه پذیری و عوامل فردی بر رفتارهای وندالیستی دانش آموزان فوق تاثیر دارد. نیز؛ 63 درصد از تغییرات میزان وندالیسم، ناشی از رابطه بین یک ترکیب خطی از متغیرهای مستقل بوده و 37 درصد باقیمانده، ناشی از سایر عواملی است که در این تحقیق مد نظر نبوده اند.
تأثیر کرونا بر اقتصاد ورزش
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله ارائه تصویری جامع از این روند و فراهم آوردن بینش ی ارزش مند از تاٴثیر کرونا در ورزش از نظر اقتصادی و کمک به هدایت پژوهش های آتی در راستای بهبود تحقیقاتی در ای ن ح وزه اس ت. تحقیق حاضر به لحاظ روش، از نوع کتابخانه ای که به صورت مطالعه مروری _ توصیفی است. 20 مقاله مرتبط از مقالات نمایه شده در پایگاه های اطلاعاتی گوگل اسکالر، ساینتس دایرکت، ریسرچ گیت، تیلور و فرانسیس و ایرانداک استفاده شده است. اکثر آنها معتقدند ویروس کووید- 19 به اقتصاد ورزش ضربه جبران ناپذیری وارد کرده است و مشخص نیست اثرات نامطلوب کرونا بر وضعیت اقتصادی اجتماعی تا چه زمان ادامه خواهد داشت. نبود ورزش «واقعی» فرصتی برای رشد فناوری های مجازی است. در حال حاضر، لیگ های ورزشی در سراسر جهان از ورزش های الکترونیک برای حفظ علاقه و احساس رقابت در هنگام تعطیلی استفاده می کنند. ورزش های الکترونیکی در سال های روشی جدید برای جذب هواداران و درآمدزایی ارائه می دهد. علاوه بر این، فناوری های همه جانبه می تواند طرفداران را قادر سازد که بازی ها را به صورت زنده تجربه کنند، بدون اینکه از نظر جسمی حضور داشته باشند، ایده ای که ممکن است نوعی ضد حمله باشد، اما اکنون منطقی به نظر می رسد.
تبیین جامعه شناختی عوامل اجتماعی مؤثر بر ادراک فساد اداری (مورد مطالعه: ارباب رجوعان ادارات دولتی شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
261 - 223
حوزههای تخصصی:
فساد اداری تا حد زیادی متأثر از نظام های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و قضایی است و تمامی این ابعاد را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از روش های سنجش آن، ادراک فساد از دید شهروندان است. منظور از ادراک فساد، نگرش افراد در مورد میزان فسادِ موجود در بین کارمندان هر یک از نهادهای اداری می باشد. این تحقیق با روش کمی و به شیوه پیمایشی با نمونه ای 390 نفری در بین شهروندانِ مراجعه کننده به ادارات دولتی شهر یاسوج انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای دینداری، احساس عدالت، فردگرایی و اعتماد نهادی دارای اثر معنادار بر ادراک فساد بوده اند. همچنین خروجی نرم افزار پی ال اس نشان داد، متغیرهای مستقل ، 51.6 درصد از واریانس ادراک فساد را مورد تبیین قرار داده اند.. مهمترین متغیر موثر بر ادراک فساد در سطح نمونه احساس عدالت اجتماعی بوده است، که در سطح نمونه آماری تاثیر مستقیم آن برابر با 0.450- بوده است.
بازشناسی عوامل مؤثر بر ظرفیت پذیری جمعیتی سکونتگاه های انسانی حوزه های گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جمعیت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱۳ و ۱۱۴
۱۹۰-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
مناطق گرم و خشک به عنوان مناطقی که با محدودیت هایی در خصوص دسترسی به منابع زیستی روبرو هستند، همواره با تنگناهایی به منظور توسعه سکونتگاه های انسانی روبرو بوده اند؛ از این روی برنامه ریزی برای سکونتگاه های این مناطق می بایست دربرگیرنده عوامل خاص آن باشد. پژوهش پیش روی در پی آن است تا ضمن ارائه چارچوبی به منظور ارزیابی ظرفیت پذیری جمعیتی این مناطق، بکوشد تا مطالعات آمایش سرزمین را به عنوان مهمترین برنامه منطقه ای کشور مورد سنجش قرار دهد. نتایج پژوهش حاضر گویای آن است که می توان با بهره گیری از نظریات الگو واره انسان شناسانی، عوامل مختلف مؤثر بر ظرفیت پذیری جمعیتی در حوزه های گرم و خشک را در کنار یکدیگر قرار داده و با توجه به اهمیت و اثر هریک طبقه بندی نمود. افزودنی است، سنجش مطالعات آمایش سرزمین با استفاده از چارچوب اکتشافی، گویای آن است که هرچند این مطالعات توانسته اند بخش قابل توجهی از حساسیت های مذکور را مورد نظر قرار دهند، ولی به واسطه محدودیت هایی که عموماً برگرفته از رویکرد کل نگرانه آنها است، موفق به حصول کامل به این مهم نگردیده اند. از این روی می بایست این مطالعات از دو جهت فرایندی و مفاهیم تولیدی، متناسب با حساسیت های هر منطقه و به صورت خاص حوزه های گرم و خشک مورد بازنگری قرار گیرند.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی تجاری سازی دانش برای دانشگاه های صنعتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مأموریت های مهم دانشگاه علاوه بر حوزه آموزشی و تحقیقاتی، مشارکت مستمر و پایدار در فرآیند نوآوری و توسعه فناوری و پاسخگویی به تغییر و تحولات و نیازهای جامعه و صنعت است. هدف پژوهش طراحی الگوی تجاری سازی دانش به صورت جامع و عملیاتی برای دانشگاه های صنعتی کشور و شناسایی مؤلفه های آن می باشد. رویکرد این پژوهش ترکیبی و از نوع آمیخته-اکتشافی با استفاده از روش های کیفی و کمّی است. در بخش کیفی با استفاده از روش نظریه داده بنیاد سیستماتیک[1]، الگویی برای تجاری سازی دانش در دانشگاه های صنعتی کشور طراحی شد. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان، اساتید، مدیران و دانشجویان دوره دکتری دانشگاه های صنعتی کشور و مدیران حوزه صنعت و شرکت های دانش بنیان می باشد. بر اساس نمونه گیری هدفمند تعداد 17 نفر به منظور انجام مصاحبه به صورت نیمه ساختارمند انتخاب شدند. اعتبار و روایی داده های گردآوری شده از مصاحبه ها از روش های بازبینی مشارکت کنندگان، مرور خبرگان و توافق درون موضوعی به دست آمده است. بر اساس روش نظریه داده بنیاد سیستماتیک داده ها طی دو مرحله کدگذاری باز و محوری تحلیل شده و 738 عبارت مفهومی در قالب 70 طبقه اصلی و درنهایت 16 مقوله سازماندهی و به صورت الگوی پاردایمی با شش مقوله کلی (علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها، پدیده اصلی و پیامدها) ارائه شدند. سپس در مرحله کدگذاری انتخابی، الگوی مفهومی بر اساس الگوی پارادایمی و فهم و تجربه محقق ارائه شد. در بخش کمّی به منظور اعتباریابی الگوی ارائه شده از مدل معادلات ساختاری[2] استفاده شد. با توجه به این که مقدار آماره t برای تمامی روابط بین مقوله ها بزرگ تر از مقدار 96/1 بوده و همچنین ضریب مسیر تمامی مقوله ها در حالت استاندارد بزرگ تر از 3/0 به دست آمده است بنابراین تمامی مؤلفه ها، روابط بین مقوله های کلی و درنهایت الگوی پیشنهادی تائید گردید. [1] Systematic Grounded Theory [2] Structural Equation Modeling
طراحی مدل چابکی فرهنگی اعضاء هیئت علمی دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پاسخگویی به این مسئله است که؛ مدل چابکی فرهنگی اعضاء هیئت علمی دانشگاه های ایران چه مؤلفه هایی دارد. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش، آمیخته است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه اعضای هیئت علمی شاغل در دانشگاه های تهران، شهید بهشتی، تربیت مدرس، علامه طباطبایی، خوارزمی، الزهراء (س)، علم و صنعت ایران، خواجه نصیرالدین طوسی، صنعتی شریف و صنعتی امیرکبیر در سال تحصیلی 95-1394 بود که تعداد آن ها برابر 6042 نفر می باشند. در بخش کیفی حجم نمونه، 8 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و در بخش کمّی تعداد افراد نمونه را با استفاده از فرمول کوکران 361 نفر برآورد گردید. روش نمونه گیری، طبقه ای نسبتی بود. برای جمع آوری داده ها در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ در حوزه رویکردهای چابکی برابر با 703/0، در حوزه شایستگی های علمی 753/0 و در حوزه شایستگی های عمومی 889/0 بود. نتایج نشان داد که مدل چابکی فرهنگی شامل 4 شایستگی اصلی می باشد که عبارتند از: رویکردهای چابکی، شایستگی های علمی، شایستگی های عمومی و تجارب بین فرهنگی؛ برای هرکدام از این شایستگی ها چندین مؤلفه ها و برای هر مؤلفه، شاخص هایی شناسایی شدند.
مقایسه دیدگاه های دانشجویان و اعضای هیأت علمی درباره وضعیت عدالت رویه ای در سیستم گزینش دانشجو در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف سیستم گزینش دانشجو، تحقق عدالت هست. در همین راستا، این پژوهش باهدف بررسی عدالت رویه ای در سیستم گزینش دانشجو برای مقطع کارشناسی صورت گرفت. برای رسیدن به این هدف از روش پژوهش ترکیبی بهره برده شد. بدین شکل که ابتدا مصاحبه هایی با خبرگان انجام گرفت و نهایتاً با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفتند و شاخص هایی از عدالت رویه ای برای بررسی سیستم گزینش دانشجو به دست آمد. سپس پرسشنامه ای تهیه و در اختیار دانشجویان و اعضای هیئت علمی قرار داده شد تا در رابطه با میزان تحقق شاخص های مذکور در سیستم گزینش دانشجو، دیدگاه های آنان سنجیده شود. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی تحلیل شدند و یافته هایی به دست آمد. این یافته ها نشان می دهند که از دیدگاه هر دو گروه دانشجویان و اعضای هیئت علمی، سیستم گزینش دانشجو از جهت عدالت رویه ای در وضعیت مناسبی قرار ندارد. همچنین طبق این یافته ها می توان گفت که اختلاف معنی داری میان دیدگاه های دانشجویان و اعضای هیئت علمی در رابطه با میزان تحقق عدالت رویه ای در سیستم گزینش دانشجو وجود دارد.
بررسی جامعه شناختی نگاره پناه (1356) اثر محمود فرشچیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه جامعه شناختی در هنر امکانات جدید و ممتازی را برای برنامه ریزان اجتماعی و اعضای جامعه هنری فراهم می سازد. بررسی جامعه شناختی تجربه محمود فرشچیان در خلق نگاره های شیعی که بعضاً با اقبال عمومی مواجه شده، علاوه بر فهم معانی آثار، یافته هایی برای خودآگاهی جامعه هنری و برنامه ریزان اجتماعی خواهد داشت و به پرسش های مهمی پاسخ خواهد داد: چگونه یک اثر هنری خود را به عنوان یک پدیده فراگیر اجتماعی مطرح کند، دیده شود و اثرگذاری کند؟ چه زمینه های شخصیتی در هنرمند وجود دارد که اثر هنری او را به یک پدیده فراگیر اجتماعی مبدل می کند؟ شرایط فرهنگی جامعه چه تأثیری بر شخصیت هنرمند و آفرینش های هنری او دارد؟ هنرمند و اثر هنری او چه نسبتی با جامعه دارند؟ بررسی جامعه شناختی نگاره «پناه» با هدف توضیح مکانیسم اجتماعی به وجودآمدن آن با استفاده از نظریه سید سعید زاهد نشانگر آن است که اثر مذکور برآیند کنش هنرمند در زمینه شخصیت، فرهنگ و شرایط اجتماعی بوده است. شخصیت و زمینه فرهنگی به طور مستقیم بر ادراک هنری هنرمند یعنی الهام، تخیل و نوآوری مؤثر است و زمینه اجتماعی و ساختار رسمی جامعه نیز به طور غیرمستقیم و ناخودآگاه بر آن اثرگذار شده اند. التفات هنرمند به خفقان حاکم بر مردم در نیمه های دهه 1350 از رهگذر الهام و تخیل به مضمون «پناه جویی شیعیان» تبدیل شده و سپس از مجرای نوآوری، ساختار بصری یافته است. ساختار بصری نگاره پناه به واسطه تمهیدات تجسمی ای مانند ترکیب بندی متمرکز، فضای خلوت، بازنمایی غیرفیگوراتیو پیکره امام با خطوط منحنی و پرهیز از چهره پردازی و تلون برای کاهش مادیت اشکال و فضا به فرم مبدل شده و حزن جمعی و بی یاوری آن ها را بازنمایی کرده است.
بررسی اهمیت نسبی رهبری چند عاملی در تاثیر بر پذیرش تکنولوژی در بین کارکنان شرکت مخابراتی و فناوری اطلاعاتی روان ارتباط عصر
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ اجرا همبستگی می باشد. چامعه آماری تحقیق حاضر را کارکنان شرکت مخابراتی و فناوری اطلاعاتی روان ارتباط عصر تشکیل می دهند که بنا به اطلاعات بدست آمده از کارگزینی سازمان مرکزی تعداد کارکنان 300 می باشند. تعداد نمونه بر اساس جدول مورگان برابر 169 نفر بدست آمده است. برای تعیین روایی محتوایی، پرسشنامه ها به سه نفر از اساتید و خبرگان مجرب در زمینه مدیریت جهت بررسی محتوایی ارائه گردید که با بررسی و تغییرات انجام شده کلیه آنها سؤالات تنظیم شده را مورد تأیید قرار دادند و از این طریق روایی محتوایی پرسشنامه ها تأیید گردید. در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از بااستفاده ازآزمون کولموگروف - اسمیرنوف نرمال بودن توزیع داده تست می شود. درصورت نرمال بودن برای تحلیل فرضیات از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. همچنین از روش اهمیت نسبی برای تبیین نقش متغیرها در متغیر وابسته استفاده می شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که مولفه های رهبری چندعاملی 15.6 درصد پذیرش تکنولوژی را تشریح می کند که بعد رهبری تبدیلی دارای بیشترین وزن نسبی و بعد رهبری تبادلی دارای کمترین وزن نسبی می باشد. و رهبری تبدیلی با 82/62 درصد و رهبری تبادلی با 17/37 درصد سهم وزنی را در تاثیر بر پذیرش تکنولوژی را به خود اختصاص داده است. بنابراین فرضیه تحقیق مبنی بر یکسان نبودن وزن نسبی ابعاد رهبری چندعاملی در تاثیر بر پذیرش تکنولوژی مورد تایید واقع گردید
انقلاب اسلامی و تحول نظام قشربندی در بلوچستان ایران
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
205 - 234
حوزههای تخصصی:
قشربندی و نابرابری اجتماعی پدیده ای است که از دیرباز در جوامع بشری وجود داشته است، با این تفاوت که کمیت و کیفیت آن در جوامع مختلف شکل های متفاوتی به خود گرفته است. قشربندی اجتماعی در بلوچستان فرمی شبه کاستی داشته است که برخلاف نظام کاستیِ هند، نه از سوی دین، بلکه از سوی عوامل زمینه ای حمایت م ی شده است. هدف ما در این پژوهش این است که به نقش تحوّل آفرین انقلاب اسلامی بر وضعیت قشربندی اجتماعی در بلوچستان بپردازیم. پژوهش حاضر از این بُعد اهمیت دارد که تاکنون به صورت مستقل به نسبت انقلاب اسلامی و قشربندی اجتماعی پرداخته نشده است. در مقاله حاضر از روش اَسنادی و مصاحبه با مطّلعینِ کلیدی استفاده شده است. براساس نتایج پژوهش، با وقوع انقلاب اسلامی، نظام موجود کوشید گماشتگان نظام قبلی را که در معادلات قدرت صاحب نفوذ بودند، از معادلات حذف کند و نیروی های هم سو با نظام را وارد معادلات نماید. در نخستین سال های انقلاب، سه گروهِ خوانین، تحصیل کرده های مدارس دینی (مولوی ها) و تحصیل کرده های دانشگاهی می کوشیدند سهمی در معادلات قدرت داشته باشند که در میان آن ها، مولوی ها توفیق بیشتری برای حضور در مناسبات پیدا کردند. در پی وقوع تضاد میان مولوی های مردمی و نظام جدید، تلاش هایی برای به حاشیه راندن مولوی ها و روی کار آوردن خوانین صورت گرفت که به دلیل دگرگونی در ساختارهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نتوانستند کارکرد پیشین خویش را بازتولید کنند. ظهور گروهی از صاحبان ثروت در بلوچستان، بسیاری از معادلات قدرت را تحت تأثیر خود قرار داد و گروه های سه گانه را به نوعی به خود وابسته کرد. نتیجه پژوهش این است که وقوع انقلاب اسلامی، تحوّلی اساسی در سلسله مراتب قشربندی بلوچستان ایجاد کرد.