فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۳۸۱ تا ۸٬۴۰۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
منبع:
مطالعات اجتماعی اقوام دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
259 - 275
حوزههای تخصصی:
سلوکوس نیکاتور که بعد از مرگ اسکندر در ایران به قدرت رسید، شهر سلوکیه را در سال 307 ق.م در جانب غربی رود دجله و در برابر بابل- درمحلی که شهر اُپیس باستانی واقع بود- بنا کرد. از این زمان به بعد، شهر مذکورجایگاه خود را به عنوان پایتخت سلوکیان در متصرفات شرقی آنها تثبیت نمود. موقعیت جغرافیایی خاص سلوکیه یعنی قرارگرفتن در بین النهرین در ساحل دجله و درتلاقی جاده های مهم که آسیای مرکزی و ایران را به آناتولی و سواحل مدیترانه متصل می ساخت و نیز استقرار سکنه یونانی و غیریونانی در این شهر که دارای مهارت و توانمندی های اداری و هنری و تجاری بودند، به همراه برخورداری از ضرابخانه و کارگاه های تولیدی و زمین های حاصلخیزکشاورزی در پیرامون آن، موجبات رونق و شکوفایی اقتصادی این شهر را فراهم آورده بود. در عین حال، سلوکیه یک دولت شهر و شهری خودگردان به شمار می آمد و اختیار امور سیاسی و اداری آن در دست شورای شهر بود. نحوه مواجهه نظام سیاسی اجتماعی ایران با تأثیرات هلنیستی برآمده از شکل گیری شهرهای یونانی نشین نظیر سلوکیه به عنوان مسأله اصلی پژوهش حاضر تلقی می شود. این مقاله می کوشد تا با تکیه بر منابع دست اول تاریخی و یافته های باستان شناختی، ضمن مطالعه نحوه تأثیرگذاری متقابل تمدن های هلنی و ایرانی درفرایند تکوین شهرسلوکیه و پیامدهای حاصل از آن، جایگاه این شهر باستانی را از زمان تاسیس تا زوال بررسی کند.
بررسی عوامل مؤثر بر میزان تولید علم اعضاء هیأت علمی (مطالعه موردی دانشگاه پیام نور استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تولید علم یکی از اصلی ترین شاخص های سنجش عملکرد علمی یک کشور است و بررسی هنجارهای تأثیرگذار بر تولید علم یکی از راهکارهای رفع مشکلات در این حوزه می باشد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل هنجاری و سازمانی تأثیرگذار بر تولید علم اعضاء هیأت علمی دانشگاه پیام نور انجام شد. در این راستا جهت دستیابی به هدف مذکور، رابطه بین ارزش های اخلاقی و عوامل هنجاری مطرح شده در نظریه مرتون و برخی از هنجارهای سازمانی مطرح شده از سوی بلند و رافین، با تولید علم، در بین اعضاء هیأت علمی دانشگاه پیام نور مورد توجه قرار گرفت. پژوهش از نوع کاربردی بوده و به روش پیمایشی بین 320 نفر از اعضاء هیأت علمی دانشگاه پیام نور استان اصفهان به عنوان جامعه آماری انجام شد. ابزار اندازه گیری پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین میزان پایبندی اعضای هیأت علمی به هنجارهای علمی مطرح شده در نظریه مرتون، جو گروهی، منابع و امکانات دانشگاهی، نظام پاداش دانشگاه، میزان ارتباطات علمی و فرهنگ دانشگاهی با میزان تولید علم اعضاء هیأت علمی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. میانگین نمره های مربوط به نظرات پاسخگویان درباره هر هنجار نشان داد که به ترتیب به رسمیت شناختن، اشتراک گرایی، جهانی گرایی، تواضع و فروتنی، بی طرفی، اصالت و شک سازمان یافته از نظر پاسخگویان مورد توجه قرار گرفته است. نتایج همچنین نشان داد که بین میزان تسلط بر زبان انگلیسی، نوع استخدام به صورت رسمی و غیررسمی، نوع مدرک تحصیلی، مرتبه علمی، تعداد واحدهای تدریس شده عضو هیأت علمی در دوره کارشناسی و گروه آموزشی با تولید علم تفاوت معنی داری وجود دارد. اما بین جنسیت، سن و وضعیت تأهل، سابقه تدریس در دوره کارشناسی و محل اخذ آخرین مدرک تحصیلی، از نظر پاسخگویان با تولید علم رابطه معنی داری وجود ندارد.
تعیین اثربخشی آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۲) حلد اول
35-44
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی بر خودکارآمدی دانش آموزان انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر پایه ی ششم دوره ی ابتدایی شهر ایرانشهر در سال تحصیلی 98-97 تشکیل دادند؛ که از این جامعه تعداد 90 دانش آموز به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 3 گروه، دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گ روه آزمایش، 8 جلسه تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از فرم کوتاه پرسشنامه ی تجدیدنظر شده ی حل مس اله ی اجتم اعی دزوریلا، نزو، مید- اولیورز و پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی خودکار آمدی تحصیلی جینک و مورگان اس تفاده ش د. داده ها ب ا روش آم اری کوواریانس چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حل مساله اجتماعی و تفکر انتقادی باعث افزایش خودکارآمدی در دانش آموزان پسر پایه ششم شد.
مدیریت شهری با رویکرد اقتصاد مقاومتی
منبع:
مطالعات کاربردی در علوم اجتماعی و جامعه شناسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۲) حلد دوم
57-63
حوزههای تخصصی:
فقدان کارایی شهرداری ها در جذب منابع قابل وصول و سیاست های مقطعی و موردی باعث وابستگی شهرداری ها به درآمدهای ناپایدار از جمله عوارض ساخت و ساز و فروش تراکم شده است و این عوامل مدیریت شهری را در رسیدن به توسعه پایدار شهری با چالش هایی مواجه کرده است. تکیه بیش از اندازه شهرداری ها به الگوی کنونی تأمین منابع درآمدی ناپایدار اقتصاد شهری را در برداشته است. در رویکرد نوین اقتصاد شهری، مباحث نوینی پا به عرصه تئوری و اجرا گذاشته است که هدف عمده آن ها، شناسایی سازوکارهای ارتقاء و بهبود منابع پایدار برای تأمین هزینه ها در حوزه مدیریت شهری می باشد. از این رو راه حل پیشنهادی این پژوهش دستیابی به الگوی پایدار درآمدی منطبق با رویکرد اقتصاد مقاومتی از جمله تسهیل و شفاف سازی در زمینه سرمایه گذاری بخش خصوصی، استفاده از ظرفیت های نهادهای مالی و توجه ویژه به عوارض نوسازی به عنوان منبع درآمدی مستمر و پایدار می باشد که ازجمله الزامات اقتصادی مقاومتی در حوزه مدیریت شهری است.
پژوهشی در باره کاروانسرای قلعه خرگوشی (ندوشن)
منبع:
فرهنگ یزد سال دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵
107 - 130
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فرهنگی بسیاری از جوامع و تمدن های گذشته، کاروانسراها نقش تعیین کننده ای را در حیات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و دفاعی- امنیتی عهده دار بوده اند. به طوری که، کاروانسراها، نه تنها به عنوان استراحتگاه و مأمنی برای مسافران، بازرگانان و کاروان ها بودند، بلکه نقش مهمی در اقتصاد و تجارت و توزیع تولیدات و درآمدها در مناطق گوناگون داشتند. همچنین، به عنوان اقامتگاه ها و همچنین محلی برای تعاملات فرهنگی و تبادل اندیشه ها و آداب و رسوم بین مردم بودند. به علاوه، مکان هایی برای انتشار و تبادل اخبار سیاسی و اقتصادی بین مناطق مختلف یک کشوربه شمار می رفتند. نوشتار حاضر، به بررسی سوابق موجود پیرامون یک میراث فرهنگی به جا مانده از عهد صفویه، یعنی کاروانسرای قلعه خرگوشی ندوشن پرداخته است. برای این منظور، با مطالعه اسنادی، و با بکارگیری رویکرد توصیفی- تحلیلی، پرسش های پژوهشی در سه محور بررسی گردید: تاریخچه و اسناد تاریخی کاروانسرا، بررسی چگونگی و دلایل تخریب بنای قلعه، انتساب مکانی بنای قلعه. پیام اصلی این نوشتار، بر لزوم توجه به مرمت و احیای این اثر از طریق دادن کاربری نو به آن تأکید دارد تا بتواند میراث گرانبهایی را از تاریخ گذشته ما، بهتر و مؤثرتر به نسل کنونی و آینده بازشناساند.
نگاره خورشید در هنرهای دستی ایران؛ خاستگاه و جلوه ها
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
41-62
حوزههای تخصصی:
مروری بر مشاغل سیار تهران قدیم
منبع:
فرهنگ مردم ایران پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۲
177-189
حوزههای تخصصی:
کهن الگوی ساحر یا جادوگر در قصه های ایرانی
منبع:
فرهنگ مردم ایران زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۳
65-88
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان قدرت نرم(القای فرهنگی) آموزش زبان و ادبیات فارسی در راهبرد دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
63 - 92
حوزههای تخصصی:
عرصه روابط بین الملل امروزه به طرز خیره کننده ای تحت تاثیر عوامل فرهنگی قرار دارد و از این رو کسب وجهه و اعتبار و نفوذ در افکار عمومی و به عبارت دیگر دسترسی به قدرت نرم از اهداف مهم دولت ها در سیاست بین الملل و عرصه دیپلماسی فرهنگی است گرچه به صراحت بیان نمی شود .از آنجایی که آموزش زبان و ادبیات فارسی و در پی آن گسترش یافتن این مهم سبب تفاهم روز افزون بین فرهنگ ایرانی با سایر فرهنگ ها را فراهم می آورد همچنین این نکته که هرچه افراد بیشتری به یک زبان تسلط یابند نفوذ فرهنگی آن زبان و به تعبیر دیگر قدرت نرم که خود از ابزارهای مهم سیاست خارجی کشور است، قوی تر و گسترده تر خواهد شد و از نفوذ فرهنگ بیگانه کاسته می شود و این همه بدان جهت است که آموزش زبان و به تبع ادبیات(فرهنگ و تمدن) موجبات القای فرهنگی در عرصه دیپلماسی فرهنگی را ایجاد می نماید. لذا این مقاله با روش کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی – تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که نقش آموزش زبان و به تبع، ادبیات فارسی در گسترش دیپلماسی فرهنگی و روابط فرهنگی چگونه ارزیابی می شود . یافته های پژوهش نشان دهنده نقش عمده آموزش و گسترش زبان و ادبیات فارسی در دیپلماسی فرهنگی به وسیله شناخت بن مایه های فرهنگی و القای فرهنگی و مولفه های قدرت نرم می باشد که جزء لاینفک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد.
رابطه گرایش به قاچاق کالا و نقش تجانس فرهنگی در تقویت فرهنگ سودآوری و تضعیف فرهنگ کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
185 - 214
حوزههای تخصصی:
اگرچه عواملی اصلی ایجاد پدیده قاچاق را باید در بخش تجاری و بازرگانی جستجو کرد؛ ولی همین عوامل ریشه های عمیق فرهنگی دارد که شناسایی این عوامل می تواند به ریشه یابی قاچاق و حل بنیانی این پدیده کمک شایانی کند. پژوهش حاضر در رابطه با گرایش به قاچاق کالا و فرهنگ سودآوری و تضعیف فرهنگ کار با تجانس فرهنگی (شهرهای مرزی استان کرمانشاه) به شکل مدل معادلات ساختاری انجام شده است. طرح پژوهش حاضر با توجه به ماهیت موضوع و اهداف موردنظر، از نوع تحقیقات پیمایشی (توصیفی) از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش نیز کلیه ساکنین شهرستان های مرزی کرمانشاه می باشد که از سال 1397 تا سال 1398 در شهرهای مرزی درگیر با گرایش به قاچاق بوده اند. از طریق از فرمول کوکران برای تعیین حجم نمونه برای جامعه ای مورد مطالعه تعداد نمونه قابل قبول برابر با 385 نفر شدند. این تعداد نمونه به شیوه نمونه گیری اتفاقی انتخاب شدند. جهت بررسی هدف اصلی پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از دو نرم افزار آماری SPSS و نرم افزار مدل سازی لیزرل استفاده شده است. طبق شاخص های برازش به دست آمده، مشخص شد که مدل تدوین شده از برازش مناسبی برخورداراست. تجانس فرهنگی برافزایش گرایش به قاچاق کالا تأثیر معنی داری دارد. بدین معنا که تجانس فرهنگی توانسته است بین فرهنگ سودآوری و تضعیف فرهنگ کار نقش میانجی گری خود را به طور معنی داری ایفا کند. بیشترین ضریب تأثیر مسیر مربوط به فرهنگ سودآوری (ضریب مسیر=68/0) و تجانس فرهنگی بین دو مرز (ضریب مسیر=71/0) می باشد. میزان شاخص RMSEA در حد استاندارداست .
راهبردهای مددکاری اجتماعی و مشاوره در کار با خانواده های کارکنان اقماری صنعت نفت(مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۴
513 - 532
حوزههای تخصصی:
در شرایط اشتغال اقماری، دوری متناوب دو هفته ای شاغل از خانواده موجب پیدایش گونه خاص و چالش برانگیزی از زندگی خانوادگی می گردد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای مددکاری اجتماعی و مشاوره با توجه به ابهام در چگونگی ارائه خدمات مذکور به این نوع خانواده ها انجام گرفت. روش این پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بحث گروهی متمرکز است که از طریق نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه 29 نفر شامل کارکنان اقماری، همسران، کارشناسان خانواده و مدیران انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته داده ها تا اشباع نظری جمع آوری شد.سپس داده ها بصورت کلمه به کلمه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به پیدایش سه طبقه اصلی انتزاعی شد که دربرگیرنده توانمندسازی فردی، تحکیم پویایی خانواده و گسترش شبکه های حمایتی بوده و در مجموع از 10 زیرطبقه تشکیل شده اند؛ در نتیجه استفاده از این راهبردها درقالب نقشهای حرفه ای مددکاری اجتماعی و مشاوره از قبیل آموزش، مشاوره، مداخله و حمایت های نهادی و غیر نهادی جهت حفظ سلامت خانواده و سازگاری مناسب آنها با شرایط خاص خودشان، می تواند مفید و راهگشا باشد.
رابطه انسان و طبیعت در اندیشه و شعر معاصر مطالعه تطبیقی- جامعه شناختی شعر سهراب سپهری و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
95 - 121
حوزههای تخصصی:
این مقاله به رابطه انسان و طبیعت در اندیشه و شعر سهراب سپهری و مهدی اخوان ثالث می پردازد. دو دفتر «صدای پای آب» و «حجم سبز» از سپهری و سه دفتر «زمستان»، «آخر شاهنامه» و «از این اوستا» از اخوان ثالث انتخاب گردیده است. در این مقاله از برخی نظریه پردازان مکتب رمانتیسم، به خصوص ژان ژاک روسو استفاده شده است. رویکرد این پژوهش بین رشته ای و روش آن تحلیل محتوای کیفی از نوع مضمونی، که نخست به شیوه قیاس به ردیابی مفاهیم ملاحظات نظری پرداخته که از مهم ترین آن ها می توان به نظم مندی طبیعت اشاره کرد که در اشعار سپهری حضور پررنگی دارد. دوم به شیوه استقرا، مفاهیم و مقولاتی را که در پیوند با رابطه انسان و طبیعت بوده و در ملاحظات نظری نیامده، استخراج شده است. با تکیه بر این دو منطق پژوهشی و کاربست روش تحلیل محتوای مضمونی دو سازه مفهومی «طبیعت گرایی» و «دگردیسی رابطه انسان و طبیعت» به دست آمد که بین اشعار سپهری و اخوان ثالث مشترک است، اما هر کدام تلقی خاص خود را نسبت به این مفاهیم دارند. وجه ممیزه اشعار سپهری در این مورد توجه به تمامی عناصر طبیعی و ارجح ندانستن یکی بر دیگری یا به عبارت روشن تر، اهمیت به «کلیت طبیعت» و در اشعار اخوان ثالث، «هم سرنوشتی انسان و طبیعت» است. گذشته از این، نوع مواجهه سپهری و اخوان ثالث با طبیعت، در تضاد با زمانه آن ها و در تقابل با گفتمان حاکم و اندیشه پیشرفت مسلط بر آن قراردارد.
دانشگاه و جامعه: بررسی رابطه ی دانشگاه با نهادهای سه گانه دولت، صنعت و جامعه ی مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل رابطه ی دانشگاه و جامعه، و بررسی کارکردهای اجتماعی دانشگاه در متن تحولات جامعه ی جدید موضوع مقاله ی حاضر است. دانشگاه پیوندی (منطبق با تئوری مارپیچ سه گانه اتزکویچ و لیدسدورف) و دانشگاه فرهنگی (مبتنی بر تحلیل دلانتی از ایفای نقش دانشگاه در جامعه ی مدنی) صورت بندی نظری مفهومی این رابطه است که در قالب شاخص های عینی تجربی رابطه ی دانشگاه دولت، دانشگاه صنعت و دانشگاه جامعه ی مدنی عملیاتی شده است. از نظر روش شناختی، این مطالعه به شیوه ی کیفی و با استفاده از تکنیک مصاحبه در بین دانشجویان مقطع دکتری دانشگاه تهران به اجرا درآمده است. نتایج مطالعه حاکی از این است که روابط دانشگاه تهران با بخش های سه گانه دولت، صنعت و جامعه ی مدنی بیش از آن که سازگار با سازوکارهای دانشگاه پیوندی و دانشگاه فرهنگی باشد؛ بیانگر وجوه آسیب شناسانه ای است که در آن حتی کارکردها و الگوهای سنتی دانشگاه نیز به چالش کشیده می شود.
Presenting a Jiهادیst Management Model in Islamic Azad University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to design a jiهادی management model in Islamic Azad University; Methodology: The present study was applied in terms of purpose, exploratory in terms of mixed method and descriptive-survey in terms of data collection. The statistical population of the qualitative part of the research included experts from Islamic Azad University at the educational and executive level. To determine the samples of this study, ten people were selected using targeted non-random sampling method and saturation principle. The statistical population of the quantitative sector, including all managers and senior experts of the Ministry of Science, Research and Technology and the Central Organization of the Islamic Azad University, was 480 people, using Cochran's formula and stratified random sampling method, 214 people as sample size. Selected. To collect data, semi-structured interview tools and a researcher-made questionnaire were used. To validate the instrument in the qualitative part of the research, the valuable opinions of professor’s familiar with the field and academic experts who were experts in this field were used, and the reliability of the experiment and the method of agreement within the subject were used to calculate the reliability of the interviews. In order to determine the validity of the questionnaire, content and structure validity were used and reliability was calculated through Cronbach's alpha coefficient and combined reliability, which showed the validity and reliability of the tool. The method of data analysis in the qualitative part of theoretical coding was derived from the method of fundamental data processing theory. In the quantitative and inferential part, confirmatory factor analysis and structural equation modeling were used using Smart Pls-v2 software. Results: The results of the study showed that participation, contentment, institutionalizing moral values and giving importance to the treasury were influential factors on jiهادی management and effective factors of jiهادی management including self-confidence, transformation, hard work and speed of action in Things are. Also, the components of jiهادی management in Islamic Azad University include management for God, provincial management, flexibility, structure and appropriate organization. According to the identified factors, finally, the jiهادی management model was presented in Islamic Azad University, which had a suitable fit. Conclusion: Based on the research findings, it can be concluded that there is a direct and significant relationship between the defined components and the jiهادی management model in the society of free universities of the country and these components are effective in explaining jiهادی management in society.
Designing and Compiling a Competency Model for Managerial Skills of Cultural Women in Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study was to identify the dimensions and components of competency of managerial skills of cultural women in education in Mazandaran province. Methodology: This research was applied and in terms of method, it was mixed (qualitative and quantitative). In the qualitative part, the statistical population consisted of experts, professors and senior managers of education and in a small stage, it consisted of all school principals, principals and experts of education departments of Mazandaran province with a number of 1800 people who 317 people were selected by cluster sampling method. The measurement tool was a researcher-made questionnaire whose construct validity was calculated using factor analysis method and the reliability value through Cronbach's alpha coefficient was 0.94. Findings: at 95% confidence level (= 0.05); Findings showed that the four components of spiritual competence, communication competence, competence to work in a masculine environment and personality competence constitute the indigenous model of managerial competencies of cultural women in Mazandaran province. The dimension of spiritual competence is one of the components of spiritual attitude and spirituality in the work process; The dimension of communication competence of the components of interpersonal communication at the sub-level levels and interpersonal communication at the upper levels; The dimension of work competencies in the male environment consists of components of professional and interpersonal solidarity and showing the scope of communication, and the dimension of personality competencies consists of the components of extraversion and self-construction and coaching (<0.05). Conclusion: Paying attention to the competencies of women cultural management skills in education is one of the most important and necessary issues in the development of advanced and growing societies that if we pay attention to spiritual competencies, communication, working in a masculine environment and personality, can be improved and upgraded.
طراحی، تبیین و سنجش مدل اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به اینکه خط مشی های رفاهی به دلیل گستره وسیع ذینفعان، با پیچیدگی های مضاعفی روبرو هستند در صدد ارائه مدل اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی است. بدین منظور از روش ترکیبی کیفی (با مصاحبه از 15 نفر از خبرگان خط مشی گذاری رفاهی) برای ارائه مدل اکتشافی و از روش کمّی (پیمایش از 265 نفر از کارشناسان رفاه اجتماعی) برای محک تجربی آن استفاده شد. نتایج از این قرار است: مدل اکتشافی شامل ابعاد: محیط، راهبردها، پیامدها، ارتباطات، منابع، گرایشهای مجریان، ساختار سازمانی است. بر اساس یافته های کمّی، تحلیل ساختاری داده ها، تعلق مولفه ها به ابعاد و تعلق ابعاد به مفهوم اصلی یعنی اجرای خط مشی های رفاه اجتماعی را پشتیبانی و تایید کرده است. در بین ابعاد تایید شده مدل، بعد محیط (خارجی و داخلی) دارای بیشترین اهمیت و بعد منابع و پیامد دارای کمترین اهمیت می باشند. مهمترین مساله در اجرای خط مشی های رفاهی، عدم وجود متولی پرقدرت و محوری در نظام سیاستگذاری رفاهی است که این امر با ادغام وزارت رفاه مضاعف گردید. مهمترین ضعف های کنونی از منظر متخصصین و مطلعین سیاستگذاری اجتماعی، «عدم تناسب مسئولیت ها و اختیارات»، «عدم توزیع مناسب منابع بودجه ای و بانکی»، «عدم استفاده از ظرفیت سازمان های مردم نهاد» و «عدم جلب مشارکت های مردمی» است. بر أساس یافته ها، قوانین متعارض، مانع مهمی برای اجرای متمرکز سیاست های رفاهی است. بعلاوه ارتباطات درون سازمانی برای اجرای خط مشی ها نیز وضعیت مناسبی ندارد.
سالمندان، مغفول ماندگان فضای فرهنگی شهر ، نیازسنجی فرهنگی سالمندان در مناطق 22 گانه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
1 - 29
حوزههای تخصصی:
سالمندان قشری از جامعه هستند که به عنوان جمعیت رو به رشد و همچنین به دلیل ویژگی های جسمی و سنی خود نیازهای فرهنگی ویژه دارند که نیازمند برنامه و فضای شهری خاصی است. از این رو تحقیق حاضر به دنبال بررسی نیازهای فرهنگی این اقشار می باشد. جهت دستیابی به این اطلاعات از پیمایش و پرسشنامه محقق ساخته بین سالمندان شهر تهران استفاده شد. نمونه گیری مبتنی بر مناطق 22 گانه شهر تهران به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای صورت گرفت. به این منظور ابتدا در مناطق 22گانه تهران با توجه به حجم 800 نفری (حدود 36 پرسشنامه برای هر منطقه)، تعدادی محله انتخاب و به طور تصادفی با مراجعه به درب منازل، اماکن تجمع سالمندان مثل: پارک ها، میادین تره بار، فروشگاه شهروند و مترو پرسشنامه ها پر شد. در نهایت این بررسی نشان داد که اولویت نیازهای این اقشار به ترتیب ذیل می باشد:1- نیاز به آموزش مهارت ها و ارتقاء دانش 2- نیازهای تسهیلاتی همایشی3- نیازهای گردشی فراغتی4- نیاز به آموزش های فرهنگی و هنری 5- نیازهای تفریحی ورزشی 6- نیازهای مذهبی فرهنگی7- نیاز به فضاهای عمومی. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده مهمترین دلایل عدم استقبال سالمندان از مراکز و تسهیلات ایجاد شده فرهنگی به دست شهرداری به ترتیب زیر است:1- عدم اطلاع 2- بی انگیزگی و گرفتاری شخصی3- عدم وجود مراکز فرهنگی در محل سکونت و عدم دسترسی 4- عدم علاقه 5- پایین بودن کیفیت امکانات.
از ایزدبانوی ایشتار تا بقعۀ پیر استیر در خراسان بزرگ با رویکرد قوم نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سایه روشن تاریخ باورهای دینی باستانی مردمان بومی فلات ایران و به ویژه سرزمین های شرقی، تأثیرات آیین های بین النهرینی تا اندازه ای در تاریکی مانده است. یکی از نمونه ها که می توان به آن اشاره کرد، تأثیر خدای ایشتار در خراسان بزرگ است که در بقعه استیر بر کرانه کویر متجلی شده است. این نوشته براساس نشانه ها پیش رفته است؛ نشانه هایی خرد اما محکم که با جایگذاری مناسب در کنار هم، تصویر نسبتاً روشنی را از حضور ایزدبانوی بابلی ایشتار در دل خراسان گواهی می دهد. مواردی مانند ریشه شناسی استاربذ، جنسیت زائران و موارد دیگر از انطباق پیر استیر با ایشتار پرده برمی دارد. روش پژوهش حاضر مبتنی بر رویکرد قوم نگاری با استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده میدانی به صورت هم زمان است. مطالعه مزبور نشان می دهد پیر استیر با توجه به گزاره های موجود، همان ایزدبانوی بابلی است که در این خاک جا خوش کرده و تا دوره معاصر به حیات خود در قالب اسلامی ادامه داده و مستحیل شده است.
سه الگوی رفتاری خوراک ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غذا و خوراک از مهمترین نیازها و فعالیت های اجتماعی بشری است که بدون آن امکان تکوین و بسط دیگر توانش های انسانی وجود ندارد. یکی از ویژگی های بنیادین فرهنگی هر جامعه آداب مربوط به خوراک مردمان آن جامعه است. مساله اساسی نوشتار از این قرار است که آیا می توان برای ساخت فرهنگی خوراک ایرانیان الگوهایی ترسیم و طراحی کرد؟ و اینکه چه تغییراتی در ساخت فرهنگ غذایی ایرانیان در خلال تاریخ به وجود آمده است؟ فرضیه اصلی نوشتار متضمن این ایده است که میان نوع جامعه و کنش هایی غذایی مردم ایران ارتباط وثیقی برقرار بوده است بطوریکه در جامعه گماینشافتی ایران ماقبل معاصر کنش های جمعی در رفتارهای غذایی سیطره داشته است و با پیدایش جامعه گزلشافتی رفتارهای فردی بر عرصه غذا حکمفرما می گردد. نتایج پژوهش موید سه پارادایم غذایی می باشد: کهن الگوی ایرانی، الگوی عربی اسلامی و پارادایم مدرن که هر یک واجد خصائص خاص خود هستند. در کهن الگوی ایرانی ابزار فلزی چون قاشق و کارد استعمال می شده است، در حالی که در الگوی عربی اسلامی غذا با سه انگشت دست صرف می شده است. دو الگوی نخست با وجود تمایزاتشان، برآمده از جامعه گماینشافتی بوده و در این سطح کنش های جمعی همچون «همکاسه شدن» که جلوه ای از همبستگی اجتماعی می باشد، سیطره دارد. اما در پارادایم سوم که از فرنگ وارد شده است، کنش فردگرایانه همچون استعمال قاشق، چنگال، کارد و بشقاب اختصاصی غلبه دارد که این ساخت فرهنگی جلوه ای از جامعه گزلشافتی به شمار می آید.
تجار کوچ رو: مطالعه ی استراتژی تجاری بروجنی های ساکن شهر ایذه با عشایر بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جامعه شناسی معاصر سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
335 - 362
حوزههای تخصصی:
عبارت «تجار کوچ رو» برای تبیین ماهیت فعالیت های اقتصادی بروجنی های ساکن در ایذه به کار برده شده است. این گروه از تجار بروجنی در مناسبات تجاری خود با بختیاری ها، به عنوان عشایر کوچ نشین، به شیوه ای عمل کردند که باعث تثبیت آن ها در شهرستان ایذه شده است. هدف این پژوهش فهم رفتار اقتصادی بروجنی های مقیم ایذه به مثابه یک استراتژی است. روش تحقیق در این مقاله کیفی، جامعه موردمطالعه بختیاری ها و بروجنی های تجار مقیم ایذه ، تعداد نمونه ی موردمطالعه حدود 30 نفر بود که 24 نفر از آن ها بروجنی های مقیم ایذه و 6 نفر از بختیاری های ساکن ایذه بوده است. شیوه نمونه گیری، هدفمند و در دسترس بوده و ابزار گردآوری داده ها نیز شامل مطالعه اسنادی، مصاحبه، مشاهده بوده است. با توجه به ماهیت روش مردم نگارانه در تحلیل و نتیجه گیری داده ها از توصیفی فربه استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که استراتژی های تجاری بروجنی های ساکن ایذه از مناسبات خاصی برخاسته که در طول تاریخ از طریق روابط اقتصادی با بختیارها و فرهنگ عشایر شکل گرفته است. این استراتژی ها ترکیبی از روحیه تجاری تجار کوچ رو و اصل وفاداری در روابط اقتصادی عشایر بختیاری ایذه بوده است که در این تحقیق، از آن ها، به عنوان 8 استراتژی تجاری نام برده شده است. این استراتژی عبارتند از جابجایی و مهاجرت همراه با عشایر کوچ نشین، فروش نسیه به عنوان یک اصل میراث انتقال یافته از پدران به فرزندان، استراتژی تقسیم محدوده بختیاری ها بین خود، گذشت در معامله، خرید نیمه ای زمین از بختیاری ها، عدم خروج سود از بازار، نوآوری و تغییر در روش های تجاری، پیوستگی و مداومت در تجارت و عدم شتاب زدگی.