فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۸۰۱ تا ۱۱٬۸۲۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر بر استقرار سیستم مدیریت دانش استراتژیک در دانشگاه پیام نور غرب کشور (کرمانشاه، همدان، کردستان و ایلام) با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHP < /span> است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. با بررسی مبانی نظری و مرور پیشینه تحقیق، متغیرهای اثرگذار بر استقرار سیستم مدیریت دانش استراتژیک در دانشگاه پیام نور تعیین شد که این عوامل توسط خبرگان دانشگاه مورد تأیید قرار گرفتنه و نهایی شدند. عوامل مؤثر در 9 گروه اصلی؛ فرایندهای دانش، فناوری اطلاعات، فرهنگ سازمانی، جو سازمانی، یادگیری سازمانی، سرمایه اجتماعی، منابع انسانی، نوآوری سازمان، رهبری و تعهد طبقه بندی شدند. نتایج حاصل از آزمون سوالات توسط نرم افزار Expert Choice نشان داد که، از عوامل 9گانه، (فناوری اطلاعات) دارای بیشترین تاثیر و (فرآیندهای دانش) دارای کمترین تاثیر بر مدیریت دانش استراتژیک است.
راهبردهاى رسانه اى در مدیریت بحران
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر بر نقش رسانه در هدایت ، فرو نشاندن و به طور کلی بر مدیریت بحران تأکید می کند. زیرا یکی از موثر ترین ابزار برای رسیدن به این اهداف، رسانه ها هستند. امروزه قدرت مهار و تدبیر هر بحرانی رابطه ای تنگاتنگ با میزان شناخت تهدیدات و فرصت های ناشی از آن و احصای دقیق برآیند حاصله از این دو دارد. در شرایط بحران که از یکسو اطلاعات مخدوش می شود و از جانب دیگر فناوری های معمول قدرت (و به تبع شیوه های تصمیم سازی و مدیریت در شرایط عادی) ناکارا می شوند، هر گونه تدبیری مستلزم بهره وری مناسب از دانش های راهبردی متفاوت و فناوری های قدرت ویژه است. رسانه ها پدیده هایی خنثی و صرفا کاتالیزور نیستند بلکه از میان ابزار و فنون جدید فن آوری، بیشترین تاثیر را بر انسان دارند و پدید آورنده عصر نو هستند و یکی از وظایف یک مدیر موفق رسانه اینست که بتواند مسئولیت تعیین و تحقق اهداف، برنامه ریزی، سازمان دهی، به کار گماردن نیروی انسانی، رهبری و نظارت را در دوران بحران برعهده گیرد. باید برای پیشگیری از بحران و یا به حداقل رساندن اثرات آن به هنگام وقوع بدترین وضعیتها را برنامه ریزی و سپس روشهایی را برای اداره و حل آن جست و جو کند. این مقاله ضمن ارائه تعریف مفاهیمی چون بحران و مدیریت بحران بحث را به سمت وظایف مدیران و نحوه مقابله آنها با بحران، سبکهای خبری مناسب مورد استفاده در این دوران، ملاحظات کانون های خبری و بازار شایعات و مدلهای بحران سوق می دهد.
شناسایی عوامل سخت و نرم دانشگاه کارآفرین و ضرورت الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، الگویی است که با انضمامی شدن مبانی بینشی و ارزشی اسلامی پدید می آید که کارآفرینی یکی از مهمترین آنهاست. مفهوم دانشگاه کارآفرین یا دانشگاه نسل سوم، مدلهای آن و چگونگی تحقق آن در کشورهای مختلف، یکی از موضوعات مهم و قابل تأمل در سالهای اخیر بوده است؛ از این روی شاهد آنیم که پژوهشهای متعددی در جهت شناسایی شاخصه ها و ویژگیهای این دانشگاه به انجام رسیده است. مطالعه گسترده این پژوهشها نشان دهنده تمرکز پژوهشگران بر سخت افزارهای دانشگاه کارآفرین و بی توجهی آنها به اقتضائات نرم می باشد. پژوهش با رویکردی آمیخته به دنبال شناسایی عوامل نرم و سخت شکل گیری دانشگاه کارآفرین در ایران بوده است. پژوهشگر به شناسایی عوامل ذکر شده با رویکردی کیفی و استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و مطالعه کتابخانه ای و نیز تحلیل آنها با روش تحلیل تم پرداخته است. پس از آن و در گام بعدی عوامل شناسایی شده با رویکردی کمی و توزیع پرسشنامه میان خبرگان و تحلیل آنها با آزمون ناپارامتریک دو جمله ای، اعتبارسنجی و تأیید شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد دانشگاه کارآفرین در بعد نرم دارای مؤلفه های اصلی ( بازیگران کلیدی، هنجارها ، عوامل اجتماعی-فرهنگی، عوامل شخصیتی-انگیزشی) و در بعد سخت دارای مؤلفه های اصلی (سیاستها-راهبردها، زیرساختهای اطلاعاتی-اشاعه ای، زیرساختها-نهادهای پشتیبان، زیرساخت انسانی-سازمانی، زیرساختهای محیطی-دولتی، پیوندهای محیطی، نظامهای مدیریتی(آموزشی-پژوهشی)، نظامهای مدیریتی(حمایتی-ارزشیابی و مالی))می باشد.
بررسی نقش هالیوود در تشدید ایران هراسی پس از انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات میان رشته ای در رسانه و فرهنگ سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
173 - 197
حوزههای تخصصی:
موضوع مورد بررسی در این پژوهش پدیده ایران هراسی است که در سال های اخیر، دامنه وسیع تری از رسانه ها، از جمله سینما، را در برگرفته است. بررسی فیلم های سینمایی ساخته شده در هالیوود که به نحوی با ایران مرتبط بوده اند نشان می دهد در این فیلم ها ایران به مثابه «دیگری فرودست» غرب نشان داده شده است.در این راستا فیلم های آمریکایی ساخته شده پیرامون ایران از سال 1979 به بعد و تاثیر آنها بر تشدید ایران هراسی مورد مطالعه قرار گرفت و سه فیلم «آرگو»، «سنگسار ثریا» و «بدون دخترم هرگز» با روش تحلیل محتوای کیفی مطالعه شدند و از تلفیق سه دیدگاه نظریِ: بازنمایی، مطالعات پسااستعماری و نظریه شرق شناسی نیز برای پایه تحلیل استفاده شد، تا به این پرسش پاسخ دهد که «نقش هالیوود در تشدید ایران هراسی پس از انقلاب اسلامی ایران چگونه بوده است؟».نتایج و دستاوردهای بدست آمده حاکی از تأیید فرضیه پژوهش است هالیوود با تصویرسازی منفی از جمهوری اسلامی نقش بسزایی در تشدید ایران هراسی داشته است.
تحلیلی بر فرسودگی تحصیلی در میان دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
۲۳۳-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تبیین نقش عوامل اجتماعی (درون دانشگاهی و برون دانشگاهی) و فردی مؤثر بر فرسودگی تحصیلی در بین دانشجویان است که با سه مؤلفه خستگی تحصیلی، بی علاقگی تحصیلی و ناکارآمدی تحصیلی سنجش شده است. این پژوهش با روش پیمایشی بر روی 329 نفر از دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه اصفهان اجرا شد که با روش نمونه گیری طبقه ای و بر مبنای فرهنگ های رشته ای از میان رشته های مختلف انتخاب شده بودند. نتایج نشان داد که بی انگیزگی تحصیلی، رضایت تحصیلی، امید به آینده شغلی و مشارکت علمی تأثیر مستقیم، و تعاملات استاد دانشجو، جوّ دپارتمانی، سرمایه نمادین و دیگران مهم تأثیر غیرمستقیم بر فرسودگی تحصیلی دارند. همچنین کیفیت محیط آموزشی و ارتباط با همکلاسی از قدرت تبیینی چندانی برخوردار نبودند. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل فرسودگی تحصیلی در بین دانشجویان به ترتیب عبارتند از فقدان انگیزه، نارضایتی از تحصیل، ناامیدی از آینده شغلی و عدم مشارکت تحصیلی است. به طورکلی نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که عوامل اجتماعی از طریق عوامل فردی و در ترکیب پیچیده ای با آن ها بر فرسودگی تحصیلی اثر می گذارند و نقش هیچ یک از این عوامل قابل انکار نیست.
همسرگزینی دختران جوان، کشاکش فردیت در برابر ارزش های سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر در مطلوبیت های فرهنگی و اجتماعی در ترکیب با تحول در تعریف نقش زنان در جامعه، شرایطی متفاوت و بعضا پیچیده برای فرایند همسرگزینی دختران جوان را رقم زده است. درک این پیچیدگی به عنوان هدف اصلی در این مطالعه مستلزم بهره گیری از روشی ژرفانگر بوده است. بدین منظور پانزده مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان جوان انجام و یافته ها با روش نظریه زمینه ای تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصل شاهد افزایش عاملیت دختران در گزینش همسر علی رغم حضور قدرتمند ارزش ها و باورهای سنتی هستیم. این واقعیت در قالب مقوله "همسرگزینی: کشاکش فردیت در برابر ارزش های سنتی" به عنوان پدیده مرکزی صورت بندی شد. همچنین دختران جوان با توجه به شرایط علی از قبیل استقلال مالی و باورداشت های فرهنگی، شرایط زمینه ای از جمله تحولات ناظر بر گذار نسل ها و تحول در الگوهای ارتباطی و نیز شرایط مداخله گری همچون تجارب تحصیلی خود و خانواده شان، راهبرد های مختلفی در گزینش همسر شامل سه سبک گزینش همسر به شیوه سنتی، دوستانه و ترکیبی را اتخاذ می کنند که چهار دسته پیامد شامل دریافت یا عدم دریافت پشتیبانی های خانوادگی، خوشبینی یا عدم خوشبینی نسبت به پایداری زندگی زناشویی، مسئولیت پذیری یا مسئولیت گریزی در انتخاب همسر و نهایتا تفاهم یا عدم تفاهم با همسر را در پی دارد.
رابطه ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی زوجین با رفتارهای هنگام بازی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی میان ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی والدین کودکان پیش دبستانی با رفتارهای هنگام بازی این کودکان بود. این پژوهش از نوع توصیفی (همبستگی) بود که 360 کودک (198 پسر و 162 دختر) 6-4 سال مشغول در مراکز پیش دبستانی شهر یزد در سال تحصیلی 96-1395 در آن شرکت داشتند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس رفتار بازی کودکان پیش دبستانی (PPBS)، پرسشنامه ی روابط میانی دلبستگی (KCAQ) و پرسشنامه ی الگوهای ارتباطی زوجین - فرم کوتاه شده (CPQ-SF) استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که بیشترین میزان بازی در کودکان را بازی اجتماعی و کمترین میزان را رفتارهای کم گویی تشکیل می دهند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد، ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی زوجین در مواردی قادر به پیش بینی رفتارهای بازی کودکان هستند. رفتارهای تکاملی انطباقی مثبت، بازی اجتماعی را به طور مثبت و رفتارهای کم گویی را به طور منفی پیش بینی می کنند. رفتارهای منفی نیز قادر به پیش بینی بازی خشن و رفتارهای گوشه گیری منفعل در جهت مثبت در کودکان بودند. همچنین بعد دوری گزینی از حمایت نگاره ی دلبستگی/ فرد مراقب، رفتارهای کم گویی را در جهت مثبت پیش بینی می کند. الگوی ارتباطی مرد متوقع/ زن کناره گیر به صورت مثبت رفتار گوشه گیری منفعل را پیش بینی نمود. برای رفتارهای گوشه گیری فعال ارتباط معناداری با سایر متغیرها یافت نشد.
بررسی رابطه بین ابعاد عزت نفس و نگرش به حجاب در بین دانشجویان زن متأهل و مجرد دانشگاه پیام نور واحد اهواز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
81 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه عزت نفس و نگرش به حجاب [WU1] در بین دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور واحد اهواز بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل دانشجویان پیام نور واحد اهواز که در سال تحصیلی 95-96مشغول به تحصیل بودند و از این تعداد100 دانشجوی دختر بصورت تصادفی ساده به عنوان نمونه اصلی انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این تحقیق روش همبستگی و گردآوری در نوع میدانی صورت گرفته است. در این پژوهش از پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه نگرش به حجاب استفاده شد. نتایج بدست آمده حاکی از وجود رابطه معنی دار بین متغیرها بود. ( 49/0= r و 001/0>P) یعنی افزایش نمره عزت نفس عمومی، خانوادگی و تحصیلی با افزایش نمره نگرش به حجاب دانشجویان دختر همراه بود. همچنین دانشجویان متأهل نسبت به دانشجویان مجرد تمایل بیشتری به رعایت حجاب داشتند. رعایت حجاب، سلامت روانی افراد جامعه را تأمین می کند و حس ارزشمندی و عزت نفس را تقویت می کند.. درواقع داشتن حجاب محدودیت نیست بلکه مصونیت است و راه را برای فعالیت های اجتماعی بیشتر زنان و دختران در جامعه هموار می کند.
طراحی مدل تحلیل تفسیری-ساختاری علل مؤثر بر فساد اداری دولت الکترونیک در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این تحقیق طراحی مدل تحلیل تفسیری-ساختاری علل مؤثر بر فساد اداری دولت الکترونیک در ایران می باشد. روش شناسی تحقیق ترکیبی می باشد که در بخش کیفی مبتنی بر شناسایی عوامل موثر فساد اداری در دولت الکترونیک از طریق بررسی مبانی نظری و تئوریک و انجام تحلیل دلفی با مشارکت 20 متخصص فناوری اطلاعات و ارتباطات به عنوان اعضای پانل می باشد و در بخش کمی نیز از طریق تشکیل ماتریس خودتعاملی ساختاری به دنبال مدل سازی ساختاری و تفسیری می باشد که در این بخش تعداد 10 نفر از متخصصان با محقق مشارکت نمودند. نتایج پژوهش نشان داد شاخص های ویژگی های ساختاری شناسایی شده در بخش کیفی شامل عدم وجوددانش کافی، فقدان وجود برنامه های اجرایی، عدم وجود حمایت های فنی، عدم بازخورد اطلاعات به تمام واحدها، به عنوان مهمترین علل ایجاد فساد اداری در دولت الکترونیک محسوب می شوند.
سه وجهی رشد، نابرابری و فقر در ایران طی برنامه های توسعه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۱
۴۴-۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مهم ترین هدف توسعه، تلاش برای کاهش فقر هست که می تواند با رشد اقتصادی و / یا توزیع درآمد تحقق یابد. موضوعات مرتبط با تسهیم منافع رشد به فقرا، اولویت سیاستهای توسعه از دهه 1990 بوده است. اجماع صورت گرفته این است که رشد به تنهایی یک ابزار کند برای کاهش فقر است و نیز سیاستهای توزیعی و بازتوزیعی درآمد و دارایی (ثروت) به طور فزاینده ای اهمیت یافته اند. روش: در این مقاله رابطه متقابل رشد اقتصادی، نابرابری و فقر طی سالهای برنامه های دوم تا پنجم توسعه ایران (1995-2016) موردبررسی قرار گرفته است. به این منظور با استفاده از مفهوم رشد حامی فقرا، این مطالعه آزمون می کند در چه دوره ای فقرا از رشد اقتصادی منتفع شده اند و توزیع ثمرات رشد اقتصادی چگونه بوده است. سنجه مورداستفاده، «نرخ رشد معادل فقر» است که هم میزان رشد و هم چگونگی منافع رشد توزیع شده میان فقرا و غیر فقرا را به حساب می آورد. این متدلوژی بر اساس تئوری اتکینسون، ارتباط منحنی لورنز تعمیم یافته و تغییرات در فقر را شرح می دهد. یافته ها: برآوردهای سنجه نرخ رشد معادل فقر نشان داد نرخ رشد میانگین هزینه کل در دو برنامه دوم و سوم توسعه در مناطق شهری، حامی فقرا بوده است که در دو برنامه چهارم و پنجم توسعه تداوم نداشت و دلالت بر این دارد که فقر در طی این دو برنامه، افزایش یافته است و در طی برنامه پنجم فقرا به طور نسبی بیشتر از غیر فقرا آسیب دیده اند. روند این سنجه در مناطق روستایی طی برنامه های توسعه موردبررسی همان روند مناطق شهری است. بحث: نتایج نشان داد با وجود اجرای پنج برنامه توسعه، سیاستهای کاهش فقر به صورت یک برنامه استراتژیک پایدار در طول برنامه های توسعه به کار گرفته نشده است و استفاده از درآمدهای نفتی برای حل مسئله فقر به صورت پروژه درمانی بدون توجه به مسئله رشد و توسعه باعث شده که فقر ازیک طرف به تعویق افتاده و از طرف دیگر بازگشت فقر در دوران بعدی با وسعتی بیشتر صورت گیرد. چنانکه در سالهای اخیر با کندشدن روند رشد اقتصادی، فقر با شدت بیشتری به جامعه بازگشته است و درنتیجه همراه و همزاد بودن پدیده فقر و توسعه نیافتگی اقتصاد در کشور بروز و ظهور بیشتری داشته است.
بررسی ارتباط میان عامل های شخصیت، افسردگی و همدوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی امکان استفاده از پرسشنامه جدید مدل پنج عامل متغیر زاکرمن (پرسشنامه شخصیت زاکرمن - کوهلمن-آلوئه) در بررسی ارتباط بین شخصیت، افسردگی و احساس همدوستی در یک نمونه دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بوده است. تمام پنج عامل شخصیتی شناسایی شده تا حدودی با افسردگی و حس همدوستی ارتباط داشته اند. به طور خاص، احساس خستگی و خصومت، همراه با اضطراب و فعالیت بیش از حد به طور قابل توجهی با حس همدوستی افراد ارتباط دارد. از سوی دیگر، کاهش احساسات، تمایز و فعالیت بیش از حد و خشونت و روان پریشی و افسردگی بیش از حد به طور مستقیم و یا غیر مستقیم بر حس همدوستی افراد تأثیر می گذارد. نتایج این مطالعه نشان دهنده سودمندی و اعتبار سنجش شخصیت پرسشنامه زاکرمن برای بررسی همبستگی حس همدوستی و افسردگی می باشد.
تبیین جامعه شناختی ظهور گفتمان سیاسی هیأت های مذهبی ایران دهه 1340(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی شرایط ظهور گفتمان سیاسی مذهبی(گفتمان سیاسی هیات های مذهبی) در ایران دهه 40 است. چه شرایط تاریخی زمینه ساز شکل گیری این گفتمان جدید در فضای فرهنگی ایران شد؟ چه عواملی (چه کسانی) منابع و فضای اجتماعی لازم برای تولید این گفتمان را فراهم آوردند؟ چه عواملی قلمرو گفتمانی و محتوای آن را تعیین نمودند؟ محقق پس از طرح یک مدل نظری ترکیبی، به بررسی دقیق تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران در دوره زمانی مورد نظر پرداخته و می کوشد نشان دهد که اگرچه «بوجود آمدن بحران در نظم اخلاقی جامعه»، «بسیج منابع» و «شکل گیری زنجیره های تعامل» برای شکل گیری فرآیند تولید ایدئولوژی ضروری است، قلمرو گفتمانی و محتوای ایدئولوژی ها تحت تأثیر عواملی همچون افق اجتماعی ایدئولوژی و ماهیت گفتمان های رقیب موجود در بافت گفتمانی جامعه تعیین می شود. در نهایت، محقق به بحث درباره دلالت های این پژوهش برای شناخت رابطه میان ایدئولوژی و ساختار اجتماعی می پردازد.
زیستن در وضعیت پاندولی؛ مطالعه جامعه شناختی تجارب زیسته مهاجران افغان در ایران (مطالعه موردی: تجارب زیسته مهاجران افغان ساکن در محله کشتارگاه یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
مهاجرت به مثابه یک پدیده انسانی اثرات متعدد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی بر زیست جهان افراد مهاجر و نیز مردمان بومی مقصد می گذارد، سابقه سه دهه ای حضور چشم گیر مهاجران افغانی در کشور، ضرورت پژوهش حاضر را برای مطالعه ی جنبه های مختلف زندگی آن ها در ایران دو چندان می کند.
پژوهش حاضر در بازه ی زمانی حدود شش ماه و با مطالعه و مراجعه مکرر به محله ی کشتارگاه یزد، واقع در حاشیه ی شهر یزد صورت گرفته است. داده های مربوط به این کار پژوهشی با توجه به موضوع مورد مطالعه به شیوه کیفی و به روش نظریه زمینه ای و با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. پس از جمع آوری اطلاعات اولیه جهت تعیین اعتبار و روایی اطلاعات جمع آوری شده و نیز آزمودن صحت یافته های نظری از مراجعه مکرر و چندپاره به میدان تحقیق استفاده شده است.
نظریه های کارکردگرایی مهاجرت، نظریه وابستگی کریتز و هم چنین نظریه جذب و دفع هربل و اروت لی، چارچوب مفهومی تحقیق را تشکیل می دهد. در نهایت این که مشاهدات، بررسی ها و مطالعه تجارب زیسته مهاجران، بیانگر وجود تقابل اجتماعی- فرهنگی هم در بعد عینی و هم ذهنی مابین ساکنان بومی منطقه مورد مطالعه و اتباع افغانی ساکن در آن منطقه است که این تقابل ناشی از عناصر و عواملی از جمله: سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنکی و امنیتی و محیطی است که در نهایت منجر به ایجاد بدبینی و نگرش منفی اهالی ساکن در محله کشتارگاه نسبت به اتباع افغانی ساکن در این محله شده است. در نهایت یافته های تحقیق ما را به ارایه نظریه زمینه ای"زیستن در وضعیت پاندولی" رهنمون شده است. به عبارت دیگر، بین بومی و مهاجر نوعی بازی دوگانه توام با سویه های طرد و جذب جریان دارد.
هویت قانونی و کودکان بدون شناسنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
213 - 229
فقدان شناسنامه به معنای بدون هویت ماندن افراد است، افراد فاقد شناسنامه از حقوق اولیه انسانی محرومند و «به احتمال زیاد با میلیون ها تبعیض و عدم دسترسی به خدمات اساسی نظیر سلامت و آموزش مواجه هستند» (یونیسف، 2002) افرادی که هیچگونه موجودیتی به لحاظ قانونی ندارند از حداقل حمایتی که اوراق هویتی در مقابل ازدواج زودهنگام، کارکودک، سربازگیری در نیروهای ارتش و حتی قاچاق کودکان ایجاد می کند، برخوردار نیستند. ازآنجا که این افراد در آمارها نادیده گرفته می شوند در تصمیمات سیاستگذاران نیز مورد غفلت قرار می گیرند از این رو با هدف دریافت چالش های سیاستگذاری در حیطه این گروه، به کاستی ها و ضعف های حقوقی پرداخته شده است. به منظور دستیابی به هدف تحقیق از تحلیل محتوای کیفی اسناد و قوانین در این حیطه با رویکرد استقرایی بهره گرفته شد. تمامی اسناد و قوانینی که در این حیطه در سالهای اخیر تدوین و تصویب شده است و قوانینی که به صورت غیر مستقیم بر شرایط این کودکان تاثیر گذار است به صورت تمام شماری تحلیل شده اند.
بی توجهی و نادیده انگاشتن ساختاری کودکان و جوانان فاقد شناسنامه یکی از چالش های مهم سیاستگذاری در این حوزه است که علاوه بر آنکه موجب عدم دسترسی آنان به آموزش، خدمات درمانی می شود، موجب درگیر شدن آنها با مخاطرات بیشتری نسبت به دیگر افراد شد است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که فضای مفهومی در قوانینی که مستقیما مرتبط با این کودکان است رویکردی طرد گرایانه دارد و «طرد مضاعف» را با ایجاد «شروط زمانی- مکانی و اجتماعی محرومیت زا»، به این کودکان تحمیل می کند. این امر بواسطه قوانینی اعمال می شود که «خشونت نمادین» را در زمینه «حقوق مادران» اعمال می کند به طوریکه با اتخاذ رویکردی پدرسالارانه «نگاه ابزاری به حقوق مادری» دارند. از این رو رویکردی که حداقلِ شمولیت اجتماعی را برای این کودکان به همراه آورد، ضروری به نظر می رسد.
واکاوی پدیده طلاق، ریشه ها و پیامد ها در شهر تهران1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
139 - 164
پژوهش حاضر با هدف کشف و تحلیل پدیده طلاق و با اتخاذ رویکردی کیفی و با استعانت از روش نظریه مبنایی کوشیده است مدلی پارادایمی از پدیده طلاق، بر اساس برداشت های ذهنی و تفاسیر و تعاریف کنشگران از این مفهوم ارائه دهد. سوژه های این مطالعه با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل اشباع نظری شامل 55 نفر از زنان مطلقه و در حال طلاق در شهر تهران در سال 95 می باشند. برای تحلیل داده ها از شیوه معرفی شده توسط استروس و کوربین در نظریه مبنایی استفاده شده است. بر حسب یافته ها شرایط علی طلاق از منظر سوژه ها عبارتند از: نوع و شیوه ازدواج، دلایل ازدواج، اختلالات روحی روانی همسر، عدم خرسندی و تشفی از روابط زناشویی و جنسی، عدم آمادگی زوجین برای ازدواج، عدم تعهد اخلاقی به زندگی زناشویی، ناهمسویی در خلقیات، ذوقیات و سلائق، عوامل خطرآفرین، دغدغه ذهنی نسبت جدایی، ناهمسان همسری و خشونت در خانواده. شرایط زمینه ای طلاق از منظر سوژه ها عبارتند از: بنیه اقتصادی ضعیف خانواده، پایداری دوستی های قبل از ازدواج، کیفیت نازل مهارت های زندگی و ارتباطی زوجین، سابقه طلاق در خانواده و دوستان، پایگاه اقتصادی اجتماعی زن. شرایط میانجی یا مداخله گر طلاق از منظر سوژه ها عبارتند از: عومل محافطت کننده، دخالت اطرافیان، وابستگی شوهر به والدین و انفعال در روابط خانگی، نوع ساختار خانواده ، تفاوت در میزان فردگرایی و مدرنیسم و سبک زندگی، آگاهی زن از وضع نامطلوب موجود، ادب، نزاکت و تربیت اخلاقی پایین همسر، شوهر غیر اجتماعی و غیر معاشرتی و بی تحرک، دخالت فضاهای سایبری در روابط زناشویی. استراتژی های کنش (راهبرد) از نظر سوژها عبارتند از: توانمند سازی خود جهت خروج از فرودستی، استقلال طلبی، ناسزا، تهمت، تهدید، کتک، دعوا، طلاق عاطفی (فاصله گیری، سکوت، قهر)، ترک خانه، مراجعه به مشاوره جهت حل مسائل خانوادگی، مراجعه به دادگاه (مهریه، نفقه) و اقدام به طلاق، اتخاذ رفتار مقابله به مثل، عدم رغبت به برقراری رابطه جنسی. پیامدهای طلاق از منظر سوژه ها عبارتند از: تغییر ساختار خانواده به مثابه پیامد وضع موجود، داغ ننگ، افت تحصیلی و اخلاقی و عاطفی فرزندان، احساس طرد و حاشیه نشینی، احساس خسران از زندگی زناشویی، بروز صور بیگانگی (احساس بیگانگی از خود، زندگی زناشویی و جامعه)، فردگرایی.
بررسی رابطه استفاده از رسانه های ارتباطی با احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در زنان (مورد مطالعه: زنان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۲۹ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۳)
43 - 55
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطه استفاده از رسانه ارتباطی چون مطبوعات، شبکه مجازی و شبکه تلویزیونی و ماهواره ای با احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در میان زنان است که با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه محقق ساخته در میان نمونه 400 نفری از زنان 25 تا 55 ساله شهر تهران انجام شده است. داده به دست آمده، با نرم افزار SPSS تحلیل شده و همبستگی میان فرضیه پژوهش از طریق آزمون همبستگی موردازمون قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر، شناخت تأثیر استفاده از رسانه ارتباطی بر شکل گیری احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در میان زنان است. یافته ها نشان می دهند که استفاده زنان از رسانه ارتباطی، بر احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در آنان تأثیر قابل توجهی دارد. مثبت بودن ضریب همبستگی، نشانه ارتباط مستقیم بین مؤلفه آزمون است، بدین معنی که با افزایش استفاده از رسانه ها، میزان احساس ستمگری، نابرابری و تفاوت در زنان افزایش می یابد و بالعکس. باتوجه به نتایج پژوهش، در پایان پیشنهادی جهت سیاستگذاری مؤثرتر و کارآمد در راستای برنامه رسانه ای ارائه شده است.
تحلیل فضایی جرم کیف قاپی در شهر ساری با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
125 - 146
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جرم کیف قاپی از جرایم شایع در نواحی شهری کشور است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی جغرافیای کیف قاپی در شهر ساری انجام شده است. کیف قاپی یکی از جرایم علیه اموال و اشخاص شناخته می شود که کنترل و مقابله و پیشگیری از آن تأثیر بسزایی در افزایش احساس امنیت شهروندان دارد. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجراء توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری کل جرایم کیف قاپی در شهر ساری طی سال 1396است. داده های جرم از سامانه GIS فرماندهی انتظامی استان مازندران به عنوان یکی از استان های پیش رو در این زمینه و همچنین پرونده های ثبت شده، گردآوری و با نرم افزار ArcGIS تجزیه تحلیل شد. بر این اساس پراکندگی مکانی جرایم کیف قاپی، شناسایی مرکز ثقل و و ترسیم بیضی انحراف معیار جرم کیف قاپی در دستور کار قرار گرفت. یافته ها: اکثریت بالایی از کیف قاپان مردهای جوان و میان سال به شمار می آیند که بیکار و فاقد تحصیلات دانشگاهی، و دارای سابقه کیفری هستند. پراکنش کیف قاپی از پیرامون به سمت مرکز شهر متراکم تر می شود و مرکز ثقل کیف قاپی بر مناطق مرکزی شهر انطباق دارد. الگوی زمانی وقوع کیف قاپی به نیمه دوم شبانه روز، روزهای میانی هفته، و فصل تابستان متمایل است. نتیجه گیری: برآیند یافته های پژوهش بیانگر آن است که امروزه مدیریت انتظامی جرم از جمله کیف قاپی نیازمند بهره گیری از سامانه اطلاعات مکانی جرم است. تحلیل فضایی کیف قاپی در شهر ساری ضرورت پاک سازی نواحی مرکزی شهر ساری از جرم کیف قاپی را آشکار می سازد. موفقیت در این زمینه نیازمند بهسازی و نوسازی بافت شهری بویژه بافت فرسوده بر پایه نقش طراحی شهری در پیشگیری از جرم، و تقویت سیاست ها و برنامه های پیشگیری وضعی، اجتماعی و کیفری از جرم است.
بررسی موجودات وهمی در فرهنگ مردم هرمزگان
حوزههای تخصصی:
مسأله مندی زمان در دوران بازنشستگی:کاوشی کیفی از مسأله فراغت در میان مردان بازنشسته شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای بسیاری از افراد، ورود به دوران بازنشستگی، مرحله ای مهم در چرخه زندگی همراه با پیامدهای معنادار اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و خانوادگی است. انتقال از وضعیت شاغل بودن به بازنشسته شدن، یک گذار نقش مهم در مسیر زندگی است که به رغم آنکه شاید اهمیت آن از پذیرش و انتقال نقش های جدید در دوران جوانی مانند عهده دار شدن نقش های شغلی، همسری، والدی، و نظایر آن کمتر نباشد، اما کاوش های علمی چندان گسترده ای پیرامون آن صورت نگرفته است. پژوهش حاضر به مطالعه مسأله مند بودن اوقات فراغت در میان مردان بازنشسته شهر تبریز و نحوه مواجهه آنان با موضوع گذران وقت در دوران پس از اشتغال می پردازد. با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای، 23 نفر از مردان بازنشسته شهر تبریز مصاحبه شدند. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها در قالب خط داستان، (شامل 10 مقوله اصلی از قبیل دیگری امیدبخش، دوآلیسم جهت گیری دینی، بازنشستگی سالم، جامعه پذیری نسلی ورزشی) و مدل پارادایمی ارائه شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که مردان بازنشسته در شهر تبریز، استراتژی های گذران وقت متنوعی را تجربه می کنند. به بیان دیگر، بازنشستگان مرد، استراتژی های متفاوتی را برای پر کردن اوقات فراغت و مقابله با سردرگمی به کار می برند. اما لزوما این استراتژ ی ها مفید واقع نمی شوند و در واقع عده ای از آنان با وجود تمام آسایش ها و لذات این دوران، ممکن است هنوز نتوانند از این دوران حس خوشایندی داشته باشند و با گسست مضاعف سرمایه ای که هم مادی و هم معنوی است روبرو شوند.
عوامل مؤثر بر میزان رضایت از زندگی سالمندان تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
101 - 126
حوزههای تخصصی:
در مواجهه با افزایش جمعیت سالمندان، مددکاری اجتماعی سالمندی ظهور و گسترش پیدا کرده است. به زیستن، رضایت از زندگی و عوامل تعیین کننده آن در میان سالمندان از موضوعات مهم و قابل توجه در مددکاری اجتماعی سالمندی است. هدف از مقاله پیش رو، بررسی میزان رضایت از زندگی سالمندان و شناخت عوامل مؤثر بر آن است. داده ها با استفاده از اجرای پیمایش به شیوه نمونه گیری احتمالی چندمرحله ای در میان 600 سالمند 60 ساله و بالاتر ساکن در مناطق 22 گانه شهر تهران گردآوری شد. میانگین سنی سالمندان مورد بررسی حدود 70 سال بود، 17 درصد سالمندان بی سواد و 16 درصد تنها زندگی می کردند. نتایج بیانگر کاهش رضایت از زندگی در سالمندان همراه با افزایش سن است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که متغیرهای وضعیت سلامت، حمایت اجتماعی، سن، وضعیت اشتغال، تحصیلات، و پایگاه اقتصادی- اجتماعی تأثیر معناداری بر میزان رضایت از زندگی سالمندان داشته و 37 درصد تغییرات آن را تبیین کرده اند. ازاین رو، وضعیت سلامتی نامناسب، کمبود حمایت اجتماعی و فقر منابع مالی تأثیری منفی بر رضایت از زندگی سالمندان دارند. به طورکلی، حمایت اجتماعی خانواده و برنامه ها حمایتی و رفاهی دولت می تواند نقش مهمی در افزایش نشاط و رضایت از زندگی در دوران سالمندی داشته باشد.