فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به دنبال ارائه الگوی نشان دهنده ی جریان پربازدید شدن ویدئو ها در رسانه های اجتماعی است. در اختیار داشتن این الگو می تواند تولیدکنندگان ویدیو و بنگاه های رسانه ای فعال در این زمینه را به سمت تولیدات موثرتر و باکیفیت تر سوق دهد. این پژوهش از نوع کیفی و روش گرآوری اطلاعات آن مطالعات اسنادی و مصاحبه عمیق و روش پردازش داده ها تحلیل مضمون بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 10 مدیر رسانه است که در حوزه ی ویدیوی کوتاه فعالیت داشته اند. روش گرداوری اطلاعات، مصاحبه از نوع نیمه ساختاریافته بود و حجم نمونه از طریق اشباع نظری مشخص شد. داده های مصاحبه ها در قالب 31 مضمون سازمان دهنده به دست آمد که با تجمیع آنها 10 مضمون فراگیر یافته های اصلی پژوهش است. یافته های پژوهش نشان داد عوامل توجه به معیارهای انتخاب موضوع، پیام و سوژه متناسب با مخاطب؛ به کارگیری ویژگی های ایده ی خوب در جهت خلق ایده ای قوی؛ دسترسی به شبکه ی انتشار وسیع و متنوع یا خلق آن؛ انتخاب صحیح و شناخت کافی از مخاطب، رفع نیازهای وی و برگزاری تعامل سازنده با او؛ تسلط بر تکنیک و فرم و به کارگیری صحیح از آن در خدمت محتوا؛ شناخت کافی پلتفرم، انتخاب صحیح آن متناسب با مخاطب مورد نظر و رعایت قواعد و محدودیت های آن؛ استفاده از تکنیک های کپشن و تیتر نویسی؛ تشکیل تیم متخصص و قوی تولید؛ انجام پیش تولید مناسب به منظور رسیدن به سناریو قوی؛ اعتبار تولیدکننده یا انتشار دهنده نزد مخاطب اصلی ترین عناوین تشکیل دهنده ی این الگو پربازدید شدن ویدیوها در رسانه های اجتماعی از منظر مدیران رسانه ها می باشند.
مطالعه ی سازوکارهای زنان بلوچ برای رساندن صدا به مدیریت روستایی (مورد مطالعه: روستای هوشک از شهرستان سراوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
33 - 58
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی در حاشییه تصمیم سازی ها قرار گرفته اند و برای مشارکت در مقدرات اجتماع خود با مانع روبرو هستند. پژوهش حاضر به دنبال شناخت امکاناتی است که زنان از طریق آن، مطالبات و دیدگاه هایشان را به مقامات و صاحبان قدرت منتقل می کنند. داده ها به روش کیفی و با مصاحبه های نیمه ساخت یافته با زنان روستای هوشک در استان سیستان و بلوچستان به دست آمده و مورد تحلیل تماتیک قرار گرفته است. سازوکارهای زنان روستایی علاوه بر شیوه های رایج، ابراز در گروه های مجازی (پیام رسانِ واتساپ) را در بر می گیرد. در صورت به نتیجه نرسیدن، انتقال مطالبه به مقام بالاتر، واسطه کردن ریش سفید یا اقدام خودجوش جهت تحقق مطالبه شکل می گیرد. برخی گروه ها از زنان واجد امتیازهای ویژه برای شنیده شدن صدا هستند که عاملی تاثیرگذار بر ابراز صدای زنان روستا است. هم چنین ملاحظات اجتماع روستایی نسبت به حضور و مشارکت زنان، عدم امکان حضور در جلسات روستا و تبعیض های موجود علیه زنان در فضای مجازی به عنوان بازدارنده های ابراز صدا شناخته شدند. در زنان به ویژه با تحصیلات بالاتر، انتظار دیده و شنیده شدن از سوی مسئولان روستایی شکل گرفته و مناسبات پیشین، کارکرد خود را از دست داده است. تجربیه فضای مجازی نیز از نظر اطلاع زنان از وقایع روستا و فرصت ابراز مطالبات و دیدگاه های آنان دگرگون ساز بوده است. در مجموع هرچند زنان مسیرهایی همسو با فرهنگ سنتی روستا برای بیان مطالبات خود ایجاد و به تناظر هر محدودیت، سازوکاری ابداع کرده اند اما از نظر میزان آگاهی، سهیم شدن در اطلاعات و هم چنین فرصت های ابراز صدا و مطالبه، هم چنان در جایگاهی حاشیه ای قرار دارند.
بررسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر احساس نابرابری اجتماعی، مورد مطالعه: دانش آموزان متوسطیه دوم ناحییه ۲ شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه یکی از مسائل مهم در جوامع، مفهوم نابرابری اجتماعی می باشد که احساس این نابرابری اجتماعی می تواند تأثیرات منفی روی عملکرد و رفتار افراد داشته باشد. هدف از این مطالعه، بررسی رابطیه بین سرماییه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، استفاده از الگوهای زبانی متفاوت و برنامیه درسی پنهان مدارس در ایجاد احساس نابرابری اجتماعی دانش آموزان می باشد. روش مطالعه: این پژوهش با روش پیمایشی و جامعیه آماری دانش آموزان متوسطیه دوم آموزش و پرورش ناحییه دو اهواز که در سال تحصیلی 1403-1402 در این ناحیه به تعداد 13320 نفر مشغول به تحصیل هستند، می باشد. حجم نمونه براساس فرمول کوکران و براساس واریانس محاسبه شده از پیش آزمون 374 نفر تعیین شد. اعتبار پرسش نامه از نوع محتوایی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سرماییه اجتماعی، سرماییه اقتصادی، سرماییه فرهنگی، استفاده از الگوهای زبانی متفاوت و برنامیه درسی پنهان مدارس و احساس نابرابری اجتماعی بین دانش آموزان رابطیه معنی داری وجود دارد. بین متغیرهای زمینه ای (سن، پاییه تحصیلی، رشتیه تحصیلی و نوع مدرسه، به جز جنسیت) با احساس نابرابری اجتماعی دانش آموزان رابطیه معنی داری وجود ندارد. مدل یابی معادلیه ساختاری نشان داد که متغیرهای سرماییه اجتماعی، الگوی زبانی محدود و برنامیه درسی پنهان با ۹۵ اطمینان احساس نابرابری اجتماعی را پیش بینی و متغیرهای مستقل ۶۷ درصد از تغییرات احساس نابرابری اجتماعی را تبیین می کنند. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش هرچه دانش آموزان از سرماییه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بالاتری برخوردار باشند، استفادیه بیشتر از الگوی زبانی گسترده و کیفیت مطلوب برنامیه درسی پنهان بیشتر باشد، احساس نابرابری اجتماعی کاهش می باشد. برای کاهش این احساس در دانش آموزان حمایت نظام آموزشی از دانش آموزان با سرماییه اقتصادی پایین، بهبود کیفیت فضای فیزیکی و سرماییه انسانی مدارس و ...پیشنهاد می شود.
تحلیل جامعه شناختی کنش های اقتصادی با استفاده از مفهوم عادتواره ی اقتصادی: مطالعه ای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
147 - 171
حوزههای تخصصی:
اکتشاف ساخت تفکر اقتصادی کنش گران که تحت تاثیر عوامل اجتماعی است یکی از موضوعات مهم در جامعه شناسی اقتصادی ست. این امر از این جهت ضرورت دارد که هدایتگر چگونگی تصمیمات اقتصادی کنش گران و نحوه ی تفسیر و مواجهه با کنش های متقابل اقتصادی-اجتماعی و معنایابی حاصل از آن ها است. همچنین مدل سازی تفکر اقتصادی می تواند در تبیین و یا پیش بینی برخی کنش های مورد استفاده باشد. جهت ارائه ی نظریه ای بومی در این مورد از مفهوم عادتواره ی اقتصادی بوردیو استفاده کرده و آن را بسط داده ایم و مفهوم عاملیت پنهان را معرفی کرده ایم. با استفاده از روش نظریه زمینه ای، نمونه گیری نظری و مصاحبه های عمیق، مشاهدات، گفتگوهای میدانی و اسناد و مدارک به عنوان ابزار، گونه شناسی عادتواره های اقتصادی را ارائه، داده ها را جمع آوری و تولید و مدل پارادایمی( انگاره ای) حاصل را همراه با عوامل علّی، مداخله ای، زمینه ای، راهبردی و پیامدی به دست آورده ایم. پژوهش بر روی افراد 20 تا 40 ساله ی متاهل ساکن مشهد صورت گرفته است. چهار نوع عادتواره ی اقتصادی اکتشاف شده حاصل از این مطالعه عبارتند از: 1. عاطفی-احساسی 2. ارزشی-باورمدار 3. خردگرایانه-وضعیتی 4. سودجویانه یا مادی گرا. با استفاده از سه مرحله کدگذاری، مقوله ی مرکزی" ذهنیت نهادینه شده یا ساخت درونی شده، ناشی از تجارب زیسته ی افراد" استخراج شد. شرایط زمینه ای تعیین کننده ی کنش های اقتصادی عبارتند از عوامل محیطی زمان-مکانی و آسایش طلبی. شرایط علّی عبارتند از نظام شخصیت، ارزش ها، هنجارها و عوامل رابطه ای کنش متقابل. شرایط مداخله ای نیز شامل نگرش پیشین به کنش گران، نگرش جنسیتی و احساسات و عواطف می باشند. شرایط راهبردی دیدگاه زمان مند و عدالت اقتصادی و شرایط پیامدی سودجویی و مادی اندیشی و اندیشه ی غیراقتصادی-معنوی را در بر می گیرد.
طراحی مدل هویت جمعی بر اساس شایستگی اجتماعی با نقش میانجی خودکارآمدی در دانشجویان استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
109 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت هویت جمعی در انجام فعالیت های گروهی و اجتماعی، این مطالعه با هدف طراحی مدل هویت جمعی بر اساس شایستگی اجتماعی با نقش میانجی خودکارآمدی در دانشجویان انجام شد. روش: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش، همه دانشجویان رشته روانشناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی استان قم در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. حجم نمونه این مطالعه 500 نفر بودند که پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه های هویت جمعی (Hezarjaribi and Lohrasbi, 2011)، شایستگی اجتماعی (Felner et al, 1990) و خودکارآمدی (Sherer et al, 1982) گردآوری و برای تحلیل آنها از روش های ضرایب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که هویت جمعی، شایستگی اجتماعی و خودکارآمدی در دانشجویان همبستگی مثبت و معنادار داشتند (01/0P<). همچنین، مدل هویت جمعی بر اساس شایستگی اجتماعی با نقش میانجی خودکارآمدی در دانشجویان دارای برازش مناسبی بود و در این مدل متغیر شایستگی اجتماعی بر خودکارآمدی و هویت جمعی دانشجویان و متغیر خودکارآمدی بر هویت جمعی آنان اثر مستقیم و معنادار و شایستگی اجتماعی با نقش میانجی خودکارآمدی بر هویت جمعی دانشجویان اثر غیرمستقیم و معنادار داشت (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج پژوهش حاضر، مشاوران و روانشناسان برای بهبود هویت جمعی در دانشجویان می توانند میزان شایستگی اجتماعی و خودکارآمدی آنان را از طریق کارگاه های آموزشی ارتقاء دهند.
برهمکنش مردم و سیاست های محیط زیستی، یک مطالعه کیفی از درگیری بومیان اطراف مناطق حفاظت شده با محیط بانان در پارک ملی بوجاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود و دسترسی آسان منابع در مناطق طبیعی، عامل پرانگیزه ای برای بهره گیری مداوم بومیان و مقاومت آنان در برابر امر حفاظت است. دولت و سازمان محیط زیست، در راستای توسعه پایدار و به منظور انتفاع عمومی نسل حاضر و آینده، به دنبال کنترل بهره برداری بیشتر شکارچیان به این منابع ، سعی در حفاظت از آنها دارد. پژوهش حاضر به روش کیفی _ اکتشافی و با استفاده از روش تحلیل مضمون شش مرحله ای براون و کلارک[1] (2013) صورت گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق بود که اطلاعات از بومیان اطراف پارک ملی بوجاق از توابع بندرکیاشهر (استان گیلان) بودند. جامعه هدف تحقیق شامل 10 نفر بومی مرد با سابقه صیادی است. نمونه گیری هدفمند با تکنیک گلوله برفی انجام شد. در این مسیر از مشاهده مشارکتی نیز استفاده شد. یافته های تحقیق شامل هفت مضمون به این شرح است: پروبلماتیک اشتغال، احساس تبعیض، میراث پنداری، میراث زدایی، همبستگی/مقاومت درونی، مشکلات حفاظتی و مدیریتی و مدیریت تأثیرگذاری صحنه. نتایج نشان می دهد که بومیان باور دارند که سیاست گذاری سازمان محیط زیست، منابع صید و شکار را کاهش داده است و نیز زیست و زندگی اقتصادی و اجتماعی آنان را مخاطره آمیز کرده است. آنها برای حفظ معیشت در برابر این سیاست گذاری ها ایستادگی می کنند. این قضیه، منجر به مقاومت در برابر محیط بانان در منطقه شده است. چنین برهمکنشی در طی دو دهه اخیر، هر دو سو را به صلحی مسلح سوق داد. فرایندی که در آن از میزان تنش های انسانی کاسته شده است، اما محیط زیست بیشترین آسیب را دیده است. [1] Braun & Clarke
تدوین الگوی تحولی ارتباطات سازمانی در شبکه های استانی رسانه ملی با رویکرد اسلامی(مورد مطالعه شبکه استانی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اجزای مهم در موفقیت یک مدیر ، ارتباطات درست و موثر در سازمان است . مهمترین وظایف مدیران اعم از هماهنگی، برنامه ریزی، هدایت، تصمیم گیری، کنترل و دیگر وظایف بدون شبکه ارتباطی درست و موثر در سازمان محقق نمی شود. لذا هدف اصلی پژوهش، بررسی وضع موجود ارتباطات سازمانی شبکه های استانی صدا و سیما و در نهایت تدوین الگوی تحولی ارتباطات سازمانی برای رسیدن به وضع مطلوب بود. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی است که با رویکرد کیفی با طرح اکتشافی انجام شد. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل خبرگان مدیریت رسانه در سطح استان مازندران و کشور با سن بیشتر از 40 سال، سابقه بیشتر از 20 سال و تحصیلات دکتری و کارشناسی ارشد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع تعداد 16 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد و در نهایت الگوی موجود ارتباطات سازمانی شبکه مازندران شناسایی و وضع مطلوب ارتباطات رسانه استانی تدوین شد. بررسی ها نشان داد " ارتباطات گنبدی"، مطلوب ترین الگوی ارتباطی رسانه شبکه استانی است.
سواد سلامت رسانه ای و ایمنی غذایی: راهبردی نوین برای توانمندسازی سلامت عمومی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
96-107
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی به عنوان بسترهای تعاملی و گسترده انتقال اطلاعات سلامت، نقش کلیدی در ارتقای سواد سلامت رسانه ای و ایمنی غذایی ایفا می کنند. سواد سلامت رسانه ای، توانمندی تحلیل، ارزیابی و استفاده مؤثر از پیام های سلامت در محیط های دیجیتال و سنتی است که نقش محوری در پیشگیری از بیماری های ناشی از مواد غذایی دارد. این مطالعه با مرور مبانی نظری سواد سلامت، سواد رسانه ای و تأثیر رسانه های اجتماعی، تأکید می کند که در حالی که رسانه های اجتماعی فرصت های قابل توجهی برای افزایش آگاهی بهداشتی و اصلاح رفتارهای غذایی فراهم می آورند، مخاطرات ناشی از اطلاعات نادرست و عدم مهارت کافی کاربران، چالش های مهمی در این زمینه ایجاد می کند. لذا توسعه راهبردهای آموزشی و سیاست گذاری هدفمند برای ارتقای سواد سلامت رسانه ای ضروری است تا ضمن بهره مندی بهینه از ظرفیت های رسانه های اجتماعی، سلامت جامعه به طور اثربخش تضمین شود.
کنش گرایی مادی: واکاوی کیفی جهت گیری ارزشی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش ها، مجموعه ای از اولویت هایند که اهداف، کنش ها و مسیر زندگی کنشگران اجتماعی را تعیین می کنند. پژوهش حاضر با هدف فهم جهت گیری ارزشی جوانان شهر یزد، با رویکرد کیفی و راهبرد نظریه داده بنیاد نظام مند اجرا شده است. برای جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده کردیم. مشارکت کنندگان شامل 49 نفر از جوانان محله های مختلف شهر یزد در بازه سنی 18 تا 34 سال است. نمونه گیری از نوع نظری و هدفمند است و مشارکت کنندگان با در نظر گرفتن حداکثر تنوع از مناطق اقتصادی و اجتماعی مختلف انتخاب شدند. تحلیل داده ها با شیوه کدگذاری داده بنیاد در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و در قالب ده مقوله اصلی و یک مقوله مرکزی دسته بندی شد. در فرایند تحلیل و کدگذاری به مقوله های اصلی نوین اندیشی، خودمداری، مادی گرایی، زیستواره مجازی، فشارهای چندجانبه، بازاندیشی، تعاملات بی مرز ابزاری، فقر چشم انداز، احساس بی هنجاری و ذهن مهاجر رسیدیم. کنش گرایی مادی نیز به عنوان مقوله مرکزی ساخته شد. براساس یافته ها، خودمحوری، مادی گرایی، عاملیت جویی و جهان گرایی (عام گرایی) مهم ترین مؤلفه های جهت گیری ارزشی جوانان مشارکت کننده در این مطالعه است. آنها به کنشگری و پیگیری عقاید و ارزش های جهانی/ مادی خود گرایش دارند و در پرتو اطلاعات دریافتی تازه از طریق فناوری اطلاعات و ارتباطات، اقدام به بازاندیشی می کنند. راهبردهای کنش جوانان، پیامدهایی چون فقر چشم انداز، احساس بی هنجاری و ذهن مهاجر را به دنبال دارد.
مفهوم شناسی و مطالعه تطبیقی دیپلماسی سایبر، دیجیتال و همگرا (با تأکید بر بند هفتم سیاست های کلی اطلاع رسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
511 - 550
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین حوزه های میان رشته ای فضای مجازی، ارتباط میان دو حوزه حکمرانی فضای مجازی و دیپلماسی است. نو بودن این حوزه میان رشته ای و ماهیت پویای هر دو ساحت، سبب بروز نوعی سیالیت، پویایی، عدم استقرار و حتی تشتت در چهارچوب مفهومی آن شده است. در این میان دو مفهوم «دیپلماسی دیجیتال» و «دیپلماسی سایبر» دارای بیشترین بسامد در کاربرد هستند که از عارضه تشتت و خلط مفهومی رنج می برند. مسئله این پژوهش ناظر به دو سؤال است: 1- با توجه به سپهر حکمرانی فضای مجازی مربوطه، مرز مفهومی میان دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی چیست؟ 2- در جهت پیوند و همگرایی دیپلماسی دیجیتال و سایبر، مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر معرفتی «حکمرانی عصر فضای مجازی» از چه چهارچوبی برخوردار است؟ این پژوهش با روش جمع آوری کتابخانه ای و روش تحلیل توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته ها و نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که دیپلماسی دیجیتال و دیپلماسی سایبر ذیل دو سپهر اندیشه ای حکمرانی متفاوت تعریف می شوند (حکمرانی «با» فضای مجازی و حکمرانی «بر» فضای مجازی) و بر این اساس در شاخص هایی همچون چیستی، کنشگر، مورد کنش، هدف و نوع حکمرانی تفاوت معنادار دارند. از همین رهگذر، جنبه نوآورانه این پژوهش، پیشنهاد مفهوم «دیپلماسی همگرا» در سپهر حکمرانی «عصر» فضای مجازی است. در دیپلماسی همگرای عصر فضای مجازی، شاهد پیوند و تقارب دیپلماسی سایبر و دیپلماسی دیجیتال هستیم؛ به طوری که تأثیر و تأثرهای متراکم آن ها را شاهد هستیم. بر اساس این چهارچوب مفهومی می توان دلالت های نظری و سیاستی جدی برای حکمرانی عصر فضای مجازی جمهوری اسلامی پیشنهاد داد.
تبیین وضعیت عرفی شدن دبیران (متوسطه اول و دوم) آموزش وپرورش: مورد مطالعه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
215 - 250
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان و هدف تبیین وضعیت عرفی شدن دبیران (متوسطه اول و دوم) آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402 طراحی شده است. روش این پژوهش، پیمایش و جامعه آماری آن کلیه دبیران مقاطع متوسطه اول و دوم نواحی شش گانه شهر اصفهان است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار spss sample power و با روش نمونه گیری ترکیبی طبقه بندی و سهمیه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه و از نظر زمانی مقطعی است. یافته ها با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS در ارتباط با دو فرضیه جمعیت شناختی نشان می دهد که در فرضیه اول بین زنان و مردان از نظر میانگین متغیر عرفی شدن و ابعاد آن شامل آخرت گرایی، علائم روانی، گرایش های اجتماعی، عدم گرایش به عبودیت و تجمل گرایی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 < Sig). در فرضیه دوم، برآورد مقادیر آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان دهنده این است که بین افراد با سوابق کاری مختلف از نظر میانگین متغیر عرفی شدن تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 ≥ Sig). یافته های مدل معادله ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos Graphic نیز نشان می دهد که ضریب تعیین پنج متغیر جامعه شناختی برابر با (52/0= R2) است و مقدار ضریب تأثیر متغیرهای کیفیت زندگی، خیام وارگی، تروما و بین المللی شدن به ترتیب برابر (36/0، 31/0، 43، 32/0- = Beta) و در سطح (05/0 > P) معنادار هستند. در برازش مدل علی تجربی (اثبات شده) اثر متغیر تکثرگرایی بر عرفی شدن دبیران برابر (08/0 = Beta) و به لحاظ آماری معنادار نیست. در مجموع، برآورد مقادیر مربوط به شاخص های ارزیابی کلیت مدل معادله ساختاری بیانگر این است که مدل مفروض تدوین شده توسط داده های پژوهش حمایت می شود؛ درواقع برازش داده ها به مدل برقرار و اغلب شاخص ها دلالت بر مطلوبیت مدل معادله ساختاری دارند.
فراتحلیل مطالعات رابطه ای رسانه و مصرف گرایی در ایران (با تاکید بر متغیر تعدیل گر گروه های اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت در حوزه فناوری و ارتباطات در حیات زیست فرهنگی و اجتماعی جوامع، تغییرات شگرفی رخ داده است. براین اساس مطالعات و تحقیقات گوناگونی پیرامون رسانه و مصرف گرایی در ایران انجام شده است. هدف این تحقیق مطالعه رابطه بین رسانه و مصرف گرایی در ایران است. این پژوهش با رویکرد فراتحلیل و نرم افزار CMA2به بررسی تحقیقات انجام شده در زمینه رسانه و مصرف گرایی در طی سال های 99-1388 می پردازد. از میان 94 تحقیق انجام شده در حوزه مصرف گرایی براساس نتایج و یافته ها 17 پژوهش برای تحلیل گزینش شد. یافته ها نشان دادند اندازه اثر رسانه بر مصرف گرایی معادل 307/0 است که برحسب نظام تفسیری کوهن، این میزان، تأثیری در حد متوسط ارزیابی می شود. همچنین در این تحقیق گروه های اجتماعی و مکان تحقیقات به عنوان متغیر تعدیل گر شناسایی شدند. براساس نتایج تحقیق در بین گروه های اجتماعی، رسانه بر شهروندان بیشتر از سایرگروه های اجتماعی برمصرف گرایی اثرگذار است. همچنین تاثیر رسانه بر شهرستانی ها بیشتر از تهرانی ها در مصرف گرایی برآورده شده است.
مدل سازی عوامل رقابت پذیری رسانه های مکتوب با شبکه های اجتماعی در راستای ادامه حیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
351 - 319
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مدل سازی عوامل مؤثر بر رقابت پذیری رسانه های مکتوب در مواجهه با شبکه های اجتماعی به منظور تداوم حیات آن هاست. این پژوهش ازنظر هدف، توسعه ای-کاربردی و ازنظر رویکرد، از نوع آمیخته اکتشافی است. در مرحله کیفی، با بهره گیری از روش نظریه پردازی داده بنیاد (گراندد تئوری)، داده های موردنیاز برای تدوین چارچوبی جهت رقابت پذیری رسانه های مکتوب با شبکه های اجتماعی گردآوری و مؤلفه ها و شاخص های مربوطه استخراج شد. برای شناسایی مفاهیم، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه خبرگان و کارشناسان روزنامه خراسان در مشهد است. نمونه گیری به صورت هدفمند و به روش گلوله برفی انجام گرفت و در مرحله مقدماتی، 17 مصاحبه برای جمع آوری داده ها صورت گرفت. در بخش کمی، جامعه آماری شامل 2500 نفر از مشترکان سالیانه روزنامه خراسان بود که با استفاده از فرمول کوکران، 333 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. بر اساس مؤلفه های شناسایی شده، پرسشنامه ای طراحی و داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار LISREL تحلیل شد. نتایج نشان داد که مقولات اصلی تحقیق در قالب شش بعد مدل پارادایمی شامل شرایط علّی (20 مقوله)، پدیده محوری (رقابت پذیری برای ادامه حیات در قالب 7 مقوله)، راهبردها (13 مقوله)، زمینه (12 مقوله)، شرایط مداخله گر محیطی (11 مقوله) و پیامدها (12 مقوله) قرار می گیرند. شاخص برازش مطلق GOF برابر با 0.61 به دست آمد که نشانگر برازش مناسب مدل است.
اثربخشی ادبیات درمانی بر بهبود روان رنجوریِ کودکان مبتلابه سرطان (مطالعه موردی: کودکان دارای بیماری سرطان شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاشان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
191 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر ادبیات درمانی بر کاهش علائم رنجوری و بهبود وضعیت روانی کودکان مبتلابه سرطان است. ادبیات درمانی به عنوان یک روش روان درمانی مبتنی بر استفاده از داستان ها، شعرها، و متون ادبی، با هدف انتقال غیرمستقیم احساسات و مفاهیم به مخاطب، مورد استفاده قرار می گیرد. این پژوهش به ارائه یک الگوی کارآمد برای اجرای قصه و شعردرمانی به منظور بهبود اختلالات روان رنجوری و مقایسه تأثیر امید، اضطراب، و بروز احساسات در کاهش رفتارهای روان رنجوری در کودکان مبتلابه سرطان می پردازد. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و در دسته تحقیقات نیمه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون در گروه های مداخله و کنترل قرار می گیرد. نمونه گیری با استفاده از مصاحبه با پزشکان، متخصصان، روان شناسان و پزشکان اجتماعی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان مبتلابه سرطان در شهر کاشان در سال ۱۴۰۰ با سنین ۲ تا ۱۵ سال است. داده ها ازطریق سه پرسش نامه: امیدواری کودکان، تست اضطراب کودکان اسپنس (SCAS) و پرسش نامه ارزیابی وضعیت بیماری توسط پزشک جمع آوری شده است. در این پژوهش، کودکان طی دو ماه و در دو مرحله ادبیات درمانی مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که شرکت کنندگان در جلسات ادبیات درمانی، امید ازدست رفته خود را بازیافته و با انگیزه بیشتری به درمان خود ادامه داده اند. علاوه بر این، وضعیت درمانی و نحوه پاسخ دهی کودکان به روش های درمانی بهبود قابل توجهی یافته است.
بسترهای تشدید فاصله بین پیروان ادیان و مذاهب در استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
35 - 63
حوزههای تخصصی:
در بستر متنوع قومی و مذهبی ایران زمین، دائما مسئله نحوه و کیفیت تعامل بین اقوام و پیروان مذاهب مورد بحث بوده است. این تعامل می تواند متأثر از عوامل واگرا باشد. نظر به اهمیت دوچندان همسویی و وحدت ملی در شرایط تاریخی کنونی، در این مقاله سعی شده است تا زمینه ها و دلایل تشدید اختلاف و فاصله افتادن بین ادیان و مذاهب در استان سیستان و بلوچستان، که میزبان پیروان اقوام و مذاهب متعددی است، مطالعه شود. در این مقاله ذیل چارچوب مطالعه کیفی و بر اساس نظریه زمینه ای با 25 نفر از ساکنین استان سیستان و بلوچستان طی بازه زمانی 6 ماهه مصاحبه انجام شده است. روش نمونه گیری بر اساس نمونه گیری نظری بوده و با مشارکت کنندگان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفته است. یافته ها بر اساس روش اشتراوس و کوربین کدگذاری و تحلیل شده اند. در کدگذاری باز، متن مصاحبه ها چندین بار خوانده و حدود 95 مفهوم از جملات معنی دار استخراج شد. مفاهیم در کدگذاری محوری در 16 مقولهٔ فرعی و 7 مقولهٔ اصلی و انتزاعی تر تلفیق شدند. در نهایت یک مقولهٔ هسته ای نهایی «نیروهای واگرا و ازهم گسیختگی تعاملات بین ادیان و مذاهب» که جامع و چکیده ای از تمامی مقولات اصلی و تحلیل داستانی از فرایند داده هاست، استخراج شد. این مطالعه ثابت می کند که عواملی تحت عنوان تبعیض، عدم پذیرش دیگری، نابخردی برخی علمای دینی و فقدان گفت وگوی آزاد و در بستری که بنا به مشکلات اقتصادی و تحت تأثیر جغرافیای فرهنگی شکل گرفته و با مداخله عواملی مانند تعصبات شدید قومی و دینی منجر به شکل گیری شبکه تعاملی متعصب و منافع داخلی و خارجی شده است که در راستای منع تعامل بین ادیان و مذاهب فعالیت می کنند. پیامد این فرایند هم روی آوردن به کنش تحقیرآمیز و توهین آمیز افراد و همچنین تغییر تصور آن ها نسبت به دین است.
مطالعه پویایی جمعیت در جوامع باستانی با استفاده از رویکرد دیرین جمعیت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
179 - 215
حوزههای تخصصی:
دیرین جمعیت شناسی، شناسایی شاخصه های جمعیت شناختی جوامع گذشته براساس یافته های باستان شناختی است. فرض نخست بازسازی های دیرین جمعیت شناختی این است که تعداد، سن و جنس به دست آمده از بقایای انسانی به طور دقیق نشان دهنده میزان مرگ و میر جمعیت زنده گذشته است. براساس اصل یکنواخت گرایی، فرض می شود که ابعاد زیست شناختی مرگ ومیر و باروری انسان ها در گذشته، مانند حال حاضر بوده است. جدا از اهمیت تعداد و میزان رشد جمعیت،تحلیل ساختار جمعیت می تواند بینش قابل توجهی در مورد شیوه زندگی و فرآیندهای جمعیتی گذشته ارائه دهد. ساختار جمعیتی یک جمعیت به نوبه خود تحت تأثیر اثر تجمعی تجربه تاریخی سلامت و بیماری آن جمعیت است. در برخی شرایط، داده های جمعیت شناختی ممکن است شواهدی از علت خاصی از مرگ ارائه دهند. مرگ و میر فاجعه بار که در نتیجه یک بلای طبیعی یا شیوع یک بیماری با مرگ ومیر بالا رخ می دهد، مشخصات مرگ ومیری ایجاد می کند که ساختار سنی کل جمعیت در معرض خطر را منعکس می کند. گرچه مهاجرت تأثیر عمیقی بر توزیع جهانی بیماری ها و پیامدهایی برای بسیاری از جمعیت های بومی دارد، علل فرهنگی دیگر از جمله جنگ نیز می توانند ساختار جمعیتی را تغییر دهند. این نوشتار برآن است تا با استفاده از رویکرد دیرین جمعیت شناسی، مروری بر عوامل موثر در ایجاد و تغییر ساختار جمعیتی جوامع گذشته داشته باشد.
تعیین کننده های مدت زمان ماندگاری در زندگی زناشویی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
223 - 257
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه شانس ترک زندگی زناشویی با استفاده از مدل های آماری کاکس با مخاطرات متناسب و اثرات تصادفی، بررسی و تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن در ازدواج، جنس، محل سکونت و استان، بر مدت زمان آن برآورد شد. رخداد وقایع ازدواج و طلاق سازمان ثبت احوال در بازه 01 / 01 / 1401 تا 29 / 12 / 1401 بوده است. در مجموع 412918 رکورد داده در تحلیل بقاء وارد شد. رکوردهای دارای خطا یا بی پاسخ، حذف شدند. نتایج نشان داد، شانس ترک زندگی زناشویی در مردان 1.54 برابر زنان و معنی دار است. اما شانس ترک زندگی زناشویی در ازدواج های سنین پایین تر، بیشتر از ازدواج هایی است که در سنین بالاتر رخ می دهد. به طوری که، شانس ترک زندگی زناشویی برای گروه های 20-10، 30-20، 40-30 و 50-40 ساله و بیشتر به ترتیب 31.3، 11.7، 3.9، 1.3 برابر افراد در گروه سنی 50+ ساله است. متغیر استان نیز دارای تأثیر معنی دار بر طول مدت زناشویی است. بررسی عوامل موثر بر مدت زندگی زناشویی، امکان مداخله به موقع در جهت افزایش بقای ازدواج، برای زوجین، خانواده، روانشناسان و مددکاران اجتماعی در سطح خرد و برای جامعه شناسان و سیاست گذاران در سطح کلان را فراهم می کند.
جهان شناسی اجتماعی نوین در شبکه های مجازی از منظر باطن گرایی تمدنی: مطالعه پدیدارشناسانه هرمنوتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
183-216
حوزههای تخصصی:
در پی تأثیرات تدریجی مدرنیته و روشنگری، کیهان شناسی دینی به جهان شناسی اجتماعی مبدل شد. پس از ظهور فضای سایبر، زمینه برای شکل گیری نوعی از جهان شناسی اجتماعی نوین فراهم آمد. هویت، فرهنگ، ذهنیات، روحیات، احساسات و عملکرد کاربران در شبکه های اجتماعی به طور قابل توجهی متأثر از آن جهان شناسی است. این مقاله با رویکرد باطن گرایی(از یک سو، رویکرد عبدالواحد یحیی و از سوی دیگر، رویکرد پیتر برگر) و با استفاده از روش پدیدارشناسی هرمنوتیکی به توصیف، تفسیر و تأویل مسئله مذکور پرداخته است. در این راستا، از نمونه گیری هدفمند با مراجعه به کانال تلگرامی استفاده شده است. یافته ها در دو محور تحلیل شده اند: 1)فعالیت ها و باورهای کاربران در راستای خلق و بازتولید جهان شناسی اجتماعی در شبکه های اجتماعی به مثابه متن و متن واره(تحلیل اولیه)؛ 2)معناسازی و تفسیر مبناکاوانه از آن فعالیت ها و باورها(تحلیل ثانویه). بعضی از نتایج حاصل از تحلیل ثانویه بر اساس منطق هرمنوتیکی شامل مؤلفه های زیر است: 1)تعامل آئینی و پرستش کورکورانه(اتاق پژواک)؛ 2)اگزیستانسیالیسم شبکه ای شده و پرومته وار بودن زیست مجازی؛ 3)دوگانه تمدن فناورانه و تمدن اخلاقی در زندگی روزمره(پرسش های بنیادی و ناایمنی هستی شناختی)؛ 4)امتداد و احیای مجازیِ جهان شناسی اجتماعی و حل معضله نومینالیستی(وجود اتساعی مجازی)؛ 5)توهم رفع سوء تفاهم از سکولاریسم با برآمدن پسا ماتریالیسم(آرمان شهر مجازی).
جنگ استعارگان: تحلیلی جامعه شناختی از مواجهه با استعاره های توسعه در ادبیات داستانی ایران
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸
9 - 22
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش می کند مواجهه با استعاره های توسعه در برخی متون داستانی برگزیده در ایران را با رویکردی جامعه شناختی تحلیل کند. در این راستا، به دو منظومه استعاری پزشکی و مهندسی توجه می شود که از عصر مشروطه تاکنون در ایران غالب بوده اند. در این دوره، آثار ادبی چندی پدید آمده اند که با شکل هایی از مقاومت، نظام های استعاری مذکور را به چالش کشیده اند. این نوشتار، به این مواجهه می پردازد و با تکیه بر نظریه استعاره لیکاف و متاثر از جامعه شناسانی چون گیدنز و دستاوردهای تاریخ نگارانی چون توکلی طرقی، به تحلیل داستان های برگزیده از نویسندگان مشروطه تا دوره متأخر می پردازد. نتیجه پژوهش، نشان می دهد که در عصر پهلوی و پس از ایجاد فاصله میان روشنفکران و دولت، الگوهایی از مقاومت استعاری در مقابل گفتمان توسعه در ادبیات داستانی ظاهر شد. با تغییر نظام استعاری توسعه، این مقاومت به شکلی دیگر تداوم یافت. حتی در برخی موارد، ادبیات داستانی، علاوه بر نقد نظام های استعاری، امکان اشاره به الگوهای استعاری آینده و نیز رخدادهای آتی را یافت. این امر علاوه بر نشان دادن توانایی های امر ادبی، بار دیگر ناکارآمدی نظریه هایی را که با نادیده گرفتن منطق امر ادبی، آن را به مثابه بازتاب صرف امر اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی قلمداد می کنند، نشان می دهد.
بازنمایی معلولیت در فیلم سینمایی گل های داودی با استفاده از رویکرد گفتمانی لاکلا و موفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد بازنمایی معلولیت در فیلم سینمایی گل های داودی با استفاده از رویکرد گفتمانی لاکلاو و موفه است.از آن جایی که هویت از طریق تعاملات اجتماعی فرد با دیگران در فرایند اجتماعی شدن تکوین می یابد وافرادی که دارای معلولیتی هستند، اغلب در جامعه هویت تباه شده ای را تجربه می کنند.رویکرد این پژوهش به معلولیت متأثر از گافمن داغ ننگ اجتماعی است که بعنوان پدیده اجتماعاً برساختی تعریف شده است. روش تحلیل گفتمان با استفاده از رویکرد پساساختارگرایانه لاکلاو موفه به عنوان روش پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد گفتمان غالب در فیلم گل های داودی، گفتمان غالبِ محدودیت نداشتن فرد معلول است که حول دال های پذیرش، آموزش، تقدیرگرایی، عاملیت، استقلال و تصویر مثبت از بدن مفصلبندی شده است در کنار این گفتمان غالب، خرده گفتمان توانمندی نیز شکل گرفت. فیلم با مرکزیت گره گاه اصلی عاملیت و حمایت، انفعال و طرد اجتماعی را به حاشیه رانده و منجر به تسلط الگوی اجتماعی معلولیت شده است.