فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۶۱ مورد.
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴۰
200 - 159
حوزههای تخصصی:
پیام رسان ها و رسانه های نوین بستر مناسبی برای نشر اخبار جعلی هستند. این امر در همه گیری ها خود را بیشتر نشان می دهد. به دلیل استفادیه عموم با سطح سواد رسانه ای مختلف از رسانه های اجتماعی و پیام رسان های آنلاین در بحران های گوناگون باید در شناسایی و مواجهه با آن ها تدابیری اندیشید. دراین بین، نقش روزنامه نگاران بسیار مهم است. پس از شیوع ویروس کرونا در مدت کوتاهی «اخبار جعلی» در قالب عدم اطمینان و بار عاطفی وضعیت به وجود آمدند. دراین بین از بحران نمی توان بدون بهره مندی از «ارتباطات» گذشت. «ارتباطات بحران» قدرت و روایت تاب آوری انسان اجتماعی در برابر تهدیدها و بال های سوق دهنده به رهایی از زیست جمعی است. ویروس کرونا و آثار برآمده از شیوع آن، بزرگ ترین بحران سلامت و حیات زیستی را برای بشر به وجود آورد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت مضامین نهفتیه اخبار جعلی منتشرشده در ایام شیوع کرونا در بستر پیام رسان تلگرام است. پدیده ای که به آن «اینفودمی» گفته می شود در کانال تلگرامی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) با روش کیفی و رویکرد تحلیل مضمون موردبررسی قرار گرفته است. نهایتاً مشخص شد که شش مضمون اصلی پژوهش، شامل اعلام زمان پایان اپیدمی کرونا، رواج طب سنتی، عوارض واکسن زدن، ابتلای سلبریتی ها و مشاهیر به کرونا، خوراکی های نابودکنندیه کرونا و مسائل اقتصادی کرونا مورد توجه این رسانه است. همچنین «پیشگیری، ابتلا و پایان کرونا» به عنوان مضمون فراگیر اصلی شناسایی و تحلیل شد.
ارائه الگوی مدیریت خبر آتش سوزی های بزرگ در کشور؛ مطالعه موردی: حادثه پلاسکو در سال 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارائه الگوی مدیریت خبر آتش سوزی های بزرگ در کشور انجام شده است. روش تحقیق آمیخته با استفاده رویکردهای کمی و کیفی است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل سردبیران خبری صدا و سیما در زمان بحران موردنظر، سخنگو و عوامل درگیر در مدیریت و عملیات سازمان آتش نشانی تهران، دبیر شورای اطلاع رسانی دولت در آن زمان و متخصصان ارتباطات و سردبیران رسانه ها در آن بحران بوده است. علاوه براین، جامعه آماری مربوط به بخش کمی، شامل کلیه اخباری است که در دو هفته بحران پلاسکو (30 دی 1395 لغایت 13 بهمن 1395) در رسانه-ها منتشر شده و شامل بیش از 100 هزار خبر است است. به منظور جمع آوری نمونه دربخش کیفی، ازروش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. برای جمع آوری داده ها درتحقیق حاضر در بخش کیفی و در راستای بهره گیری ازنظرات و دیدگاه های متخصصان وکارشناسان ازمصاحبه عمیق استفاده شده است. همچنین از روش های تحلیل مضمون و تحلیل محتوای کمی برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی و کمی استفاده شد. یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن است که رسانه های رسمی در قبال بحران پدید آمده در حادثه پلاسکو دارای نقطه قوتهایی از قبیل اولویت قائل شدن برای حادثه پلاسکو و به نوعی برجسته سازی خبری، نگاه محلی ملی به حادثه پلاسکو، مقدار زمان اختصاص داده شده به حادثه و بیان کردن ساده و بدون ابهام اخبار مربوط با حادثه پلاسکو بوده است. با اینجال، رسانه ملی در رابطه با حادثه ساختمان پلاسکو نقطه ضعف های اساسی دارد.در قبال حادثه پلاسکو و رعایت نکردن بی طرفی خبری، برجسته نکردن دولت، مسئولان، قوه قضاییه، شهرداری تهران و مجلس و توجه کمتر به مسئولیتهای آنان نسبت به حادثه پلاسکو و پوشش کمتر دولت و ارگانهای دولتی در این حادثه و به نوعی رفع مسئولیت از آنان مهمترین نقاط ضعف پوشش خبری حادثه ساختمان پلاسکو بوده است.
راهبردهای استفاده از اینستاگرام برای توسعه برندسازی شخصی و موفقیت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:تحقیق حاضر با هدف تعیین راهبردهای استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام برای توسعه برندسازی شخصی وموفقیت شغلی انجام شده است.روش پژوهش:پژوهش حاضر، با روش آمیخته انجام گردیده است. بخش کیفی مصاحبه عمیق با 17نفر از صاحب نظران حوزه برندسازی صورت گرفت. تحلیل داده ها با روش گراند تئوری انجام شده است،بخش کمی با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته ، 392 نفر از فعالان حوزه برندسازی شخصی در شبکه اجتماعی اینستاگرام به صورت در دسترس انتخاب ومورد نظرخواهی قرارگرفته اند.یافته ها:یافته های تحقیق دربخش کیفی با120 کد اولیه و 28 مقوله فرعی ارائه شده است، راهبردهای استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در 5 مقوله فرعی (توسعه برند، دستیابی به مخاطبان گسترده ، سهولت برقراری ارتباط وتعامل با مخاطبان ، عدم محدودیت مکانی وزمانی برای توسعه تجارب و کسب کار) تبیین گردید. شاخص های استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 6 مقوله فرعی (بازاریابی محتوایی، امکان اعتبارسنجی، استفاده از شخصیت ها، وامکان بازنشرمحتوا) شناسایی شد، بسترها و زیرساخت های استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 3 مقوله فرعی (لزوم فراهم کردن زیرساخت های قانونی، تجهیزات و امکانات سخت افزاری ونرم افزاری) دسته بندی گردید. موانع و عوامل مزاحم در استفاده از اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی نیز تحت 4 مقوله فرعی (مناسب نبودن زیرساخت ها، تهدیدات امنیتی، عدم وجود درگاه های پرداخت و فقدان حمایت های قانونی) ساماندهی شد. همچنین راهبردهای مناسب در استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 6 مقوله فرعی (استفاده از ظرفیت های ارتباطی و اطلاع رسانی فضای مجازی، اعمال مدیریت برند، مخاطب محوری ، هویت سازی و خلاقیت) ارائه گردید و در پایان پیامد های حاصل از استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام در برندسازی شخصی وشغلی در قالب 4 مقوله فرعی (تثبیت ومعرفی برند ، توسعه کسب و کار، بهبود روابط با مشتریان) ارائه وتبیین شد. در بخش کمی نیز 392 نفر از فعالان وصاحبان حوزه برندسازی شخصی وشغلی در شبکه اجتماعی اینستاگرام با استفاده از پرسشنامه بسته مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های بخش کمی نشان داد،بین متغیر شبکه های اجتماعی اینستاگرام با برندسازی شخصی و موفقیت شغلی به ترتیب با ضرایب مسیر 0/895، 0/647 و 0/250 رابطه معناداری وجود دارد. همچنین شایستگی های فردی با ضریب مسیر 0/326 و 0/215 به ترتیب با متغیرهای برندسازی شخصی و موفقیت شغلی و برند سازی شخصی نیز با ضریب مسیر 0/525 با موفقیت شغلی تاثیر معناداری دارد. همچنین نقش میانجی شایستگی های فردی و برندسازی شخصی و موفقیت شغلی در رابطه با شبکه های اجتماعی اینستاگرام مورد تایید قرار گرفت. بین متغیر اینستاگرام با برندسازی شخصی و موفقیت شغلی به ترتیب با ضرایب مسیر 0/895، 0/647 و 0/250 رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نقش میانجی شایستگی های فردی و برندسازی شخصی و موفقیت شغلی در رابطه با اینستاگرام مورد تایید قرار گرفت.نتایج:نتایج حاصل از این پژوهش دردو بخش کیفی وکمی نشان داد، استفاده از شبکه اجتماعی اینستاگرام با توجه به قابلیت ها وکارکردهای آن بویژه در حوزه کسب وکارهای اینترنتی نقش مهم وتاثیرگذاری برای توسعه برندسازی شخصی وموفقیت شغلی ایفا می کند.
موانع پیاده سازی کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
285 - 312
حوزههای تخصصی:
آزادی بیان و آزاد اندیشی همواره از مفاهیم اساسی در زندگی انسان بوده است و تولید علم نیز از شاخصه های پیشرفت در جهان می باشد، کرسی آزاد اندیشی از طرح های راهبردی آیت الله خامنه ای برای ایجاد و حفظ روحیه نقادی،گفتگو و تولید علم و روشنگری است. کرسی ها برنامه ای از بیان نظرات و گفتگو بین جامعه دانشگاهی می باشد که به پیشنهاد ایشان در پاسخ به نامه جمعی از اهالی اهل قلم راه اندازی گردید. ولی تا به امروز بر اساس آمار های موجود و مطالبه مجدد مبدع آن در دیدار های مختلف هنوز به جایگاه موثر خود نرسیده است. در این پژوهش داده بنیاد و با انجام بیست و پنج مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته و تجزیه تحلیل آن از طریق کدگذاری به مدل عدم توسعه کرسی های آزاد اندیشی دست یافته و الزامات راهبردی برای توسعه را در این رابطه مورد بررسی قرار داده ایم. نتایج پژوهش بعد از دسته بندی مقولات به ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ساختاری ترسیم مدل موانع توسعه کرسی ها نشان از اهمیت مقولات مرتبط با ابعاد سیاسی و فرهنگی دارد و راهبردهایی همچون تدوین سند بالا دستی، ایجاد الگویی صحیح و احساس مصونیت در بیان نظرات در کرسی برای ارتقاء سطح کمی و کیفی کرسی ها ضروری به نظر می رسد. واژگان کلیدی: نظریه پردازی، آزاد اندیشی، کرسی آزاداندیشی، جهاد تبیین
پیشران های مؤثر بر تغییر ارزش های اجتماعی معطوف به حکومت مطلوب در ایران امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۹۰-۴۹
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این تحقیق، شناسایی تغییرات در حوزه ارزش های اجتماعی معطوف به حکومت مطلوب (یافتن این ارزش ها در جامعه امروز ایران و نیز بازنمود و اولویت بندی پیش ران های مؤثر بر تغییر آن ها) در دهه پیش روست. از لحاظ روش شناسی، این تحقیق، پژوهشی آینده پژوهانه و کاربردی، بر مبنای پارادایم واقع گرایی انتقادی به شمار می رود و برای انجام آن، از روش های تحلیل محتوای کیفی، محیط شناسی و مدل S.T.E.E.P.V، تحلیل تأثیر متقابل، تکنیک های مطالعه کتابخانه ای، کدگذاری باز، پانل خبرگان، پرسشنامه، ماتریس تأثیرات متقابل و نرم افزار میک مک و نمونه گیری هدفمند، گلوله برفی و متخصصان دردسترس استفاده شده است. در پاسخ به پرسش نخست، دموکراسی، شایسته سالاری، عملکرد مطلوب، شفافیت، قانون مندی، پاسخ گویی، مشروعیت عقلانی حکومت، توسعه همه جانبه و حل مسائل، رفاه، امنیت، وجود نهادهای مدنی، جریان آزاد اطلاعات و امکان مشارکت و مطالبه گری، کاهش فساد، عدالت و آزادی در حوزه های مختلف، استقلال و منزلت بین المللی، ارزش های اجتماعی موجود (از دیدگاه مردم) معطوف به حکومت مطلوب شناسایی شدند. در پاسخ به پرسش دوم، یافته ها نشان داد سه پیش ران «ظهور طبقه اشرافی بعد از جنگ و آشکارشدن نمادها و نشانه های ثروت و تقابل آن با ارزش های انقلاب 57»، «نبود فضای مناسب برای بیان خواسته های مردم و عدم تحقق خواست ها و مطالبات آن ها در قوانین، ساختار و بافتار حکومت» و «قرائت و برداشت رادیکال و بنیادگرایانه از دین توسط حکومت»، کلیدی ترین متغیرهای سیستم و تأثیرگذارترین پیش ران ها بر تغییر ارزش های اجتماعی معطوف به حکومت مطلوب هستند. علاوه براین، هفت پیش ران «نبود مؤلفه های حکمرانی مطلوب (دموکراسی، توسعه، قانون مداری)»، «وجود تبعیض، نابرابری و بی عدالتی (دینی، جنسیتی، طبقه ای، مکانی و قومی)»، «پنهان کاری، دروغ گویی، ریا و عدم شفافیت در رفتار و گفتار مسئولین»، «کاهش نقش نخبگان متخصص و افزایش نقش طرفداران غیرمتخصص (حکومت)» «وجود فساد (اداری، اقتصادی و سیاسی)»، «عملکرد نامطلوب و عدم کارایی ساختارهای سیاسی و اداری» و «انواع شکاف ها (اعتقادی، جنسیتی، نسلی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی)» از این پتانسیل برخوردارند که به زمره پیش ران های کلیدی مؤثر بر تغییر ارزش ها بپیوندند و جهت و شدت ارزش های یادشده و درنتیجه آینده پیش رو را متفاوت تر رقم بزنند.
واکاوی حق صمیمیت در نگاه دختران دهه هشتادی؛ مطالعه ای کیفی در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
۱۶۲-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
تغییرات اجتماعی و فرهنگی در سال های اخیر، روابط و ساختار خانواده ها را دستخوش تحولات عمیقی کرده است. در این میان به نظر می رسد فهم و تفسیر جدیدی از روابط، حقوق و انتظارات بین والدین و فرزندان در حال شکل گیری است. مطالعه کیفی حاضر که در سال ۱۴۰۳ در شهر یزد انجام شده، به بررسی درک و تفسیر دختران دهه هشتاد از حقوق و انتظاراتشان در خانواده پرداخته است. با توجه به معیار اشباع داده ها، ۳۰ نفر از مشارکت کنندگان به صورت هدفمند انتخاب و وارد مطالعه شدند. داده ها به روش تحلیل مضمون تحلیل شدند. یافته ها نشان داد مشارکت کنندگان، حقوق و انتظارات متفاوتی در خانواده برای خود قائل اند که بیشتر آن ها از سوی والدین به رسمیت شناخته نمی شود. یکی از مهم ترین انتظارات آن ها، برخورداری از حق صمیمیت، به ویژه در تعامل با پدر، بود. مضامین اصلی شامل "صمیمیت بایسته"، "پدرانگی تک ساحتی"، "بت انگاری مادی"، "تله پساسنت و گسست عاطفی" و مضمون نهایی "والدگری صمیمی و چندوجهی" بود که نشان از نیاز دختران به صمیمیت در روابط با والدین به ویژه پدر دارد. یافته های این مطالعه گویای آن بود که حق صمیمیت یکی از حقوق کلیدی مورد انتظارِ دختران دهه هشتادی از والدین خویش است. از نظر آن ها، والدگری صرفاً به تأمین رفاه مادی فرزند محدود نمی شود و پدر و مادر ایدئال باید فرصت فراغتی خود را در کنار فرزندان، همراه با صمیمیت و محبت سپری کنند علاوه بر این، رسیدگی به امور دختران تنها وظیفه مادر نیست و پدران نیز مسئولیت های زیادی دارند. این مطالعه افزون بر باز کردن دریچه ای برای مطالعات کمّی و کیفی در زمینه حقوق و انتظارات نسل جدید در خانواده و فراهم ساختنِ امکان ورود حوزه های مختلف علمی به آن، به لحاظ کاربردی توجه بیشتر والدین، مسئولین مدارس، مراکز مشاوره و سیاست گذاری اجتماعی به این موضوع را تأکید می کند.
تأثیر رسانه های اجتماعی بر تصویر بدن با میانجی گری مقایسیه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت تصویر بدن دانش آموزان و رابطیه آن با رسانه های اجتماعی و مقایسیه اجتماعی است. روش مطالعه: پژوهش حاضر کمی و از نوع پیمایش است. 364 نفر از دانش آموزان از طریق فرمول کوکران و با روش تصادفی طبقه ای به عنوان نمونیه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامیه تصویر بدن خود فرم کوتاه، پرسش نامیه مقایسیه اجتماعی گیبونز و بونک (1999) و پرسش نامیه محقق ساخته رسانه های اجتماعی بود که پایایی آن ها از طریق آلفای کرونباخ و شاخص پایایی ترکیبی و روایی آن از طریق میانگین واریانس استخراج شده و روایی تشخیصی برآورد گردید. تجزیه وتحلیل داده ها در دو سطح توصیفی از طریق نرم افزار اس پی اس اس و استنباطی از طریق روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: یافته های توصیفی نشان دادند دانش آموزان تا حدودی از تصویر بدن خود اظهار نگرانی کرده اند. یافته های استنباطی نشان داد که متغیرهای رسانه های اجتماعی، مقایسیه اجتماعی و جنسیت با تصویر بدن، رابطیه معنی داری دارند. علاوه بر این مقایسیه اجتماعی اثر رسانه های اجتماعی بر تصویر بدن را تا حدود زیادی میانجی گری می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مؤسسات آموزشی و سیاست گذاران باید در جهت آموزش و پرورش سواد رسانه ای و مهارت تفکر انتقادی همچنین برگزاری دوره هایی آموزشی برای دانش آموزان در زمینیه استفادیه آگاهانه از رسانه های اجتماعی تلاش نمایند.
بررسی طرز تلقی دو نسل جوان و میانسال از آزادی در ایران (مورد مطالعه: شهروندان شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی تلقی دو نسل جوان و میانسال از آزادی در شهروندان شهر رشت با استفاده از نظریات رونالد اینگلهارت و آیزیا برلین تدوین شده است. براساس نظریه برلین آزادی به عنوان عنصری مهم در بافت ارزش ها، حقوق شخصی و زندگی خصوصی و اجتماعی افراد جای دارد. همچنین بر پایه نظریه اینگلهارت با توجه به دگرگونی ارزش و تغییر نسلی تفاوت دیدگاه در حوزه های مختلف بین شهروندان شکل می گیرد. مقاله حاضر از لحاظ روش، در زمره پژوهش های کمی قرار دارد و داده های پژوهش به وسیله پرسش نامه و با حجم نمونه 384 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی در نسل جوان با محدوده سنی 18- 29 ساله و میانسال با محدوده سنی 40 تا 49 ساله جمع آوری شده است. طبق یافته های پژوهش، میانگین تلقی از آزادی در نسل جوان 2.60 و در نسل میانسال 2.63 بوده و هر دو نمره کمی بالاتر از عدد میانگین است و بر این اساس تفاوت اندکی در دو نسل وجود دارد، هرچند تلقی از آزادی فردی در نسل میانسال کمی بیشتر از نسل جوان است؛ اما میزان سرمایه اجتماعی در دو نسل تفاوتی ندارد. احساس محرومیت اجتماعی در نسل میانسال اندکی بیشتر از نسل جوان است و تفاوت احساس محرومیت اجتماعی در دو نسل جوان و میانسال معنادار نیست. میانگین دینداری در نسل جوان با نمره 3.13 و در نسل میانسال نمره 3.55 بالاتر از میانگین است؛ به عبارتی تفاوت دینداری در دو نسل جوان و میانسال معنادار بوده و قابلیت تعمیم به جامعه آماری را دارد. براساس نتایج رگرسیون چندگانه متغیرهای احساس محرومیت اجتماعی، سرمایه اجتماعی و دینداری 24 درصد از تغییرات متغیر تلقی از آزادی را تبیین می کنند و متغیر دینداری بیشترین اثر مستقیم را بر تلقی از آزادی دارد.
مطالعه تطبیقی-کمی وحدت نمادی در بین جوامع و عوامل مؤثر برآن در بازه زمانی 2022-1981(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
131 - 175
حوزههای تخصصی:
وحدت نمادی، به عنوان یکی از مقتضیات اساسی نظم اجتماعی که در ادبیات جامعه شناختی با مفاهیم مشابه دیگری نظیر وفاق اجتماعی و ارزشی نیز شناخته شده است، همواره محل بررسی های نظری و تجربی بوده است. نظر به تأثیرات گوناگون وحدت نمادی بر وجوه متفاوت حیات اجتماعی نظیر رشد و توسعه اقتصادی، بی ثباتی اجتماعی و سیاسی، مشارکت سیاسی و انسجام اجتماعی، هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی عوامل مؤثر بر سطح وحدت نمادی جوامع بوده است. مطالعه حاضر با روش تحلیل پانلی داده های مربوط به 89 کشور در بازه زمانی سال های2022-1981، انجام گرفته است. همچنین، مطالعه حاضر، با استفاده از داده های تجمیعی هفت موج پیمایش ارزش های جهانی، شاخص جدیدی را با عنوان "سطح وحدت نمادی" در بازه صفر تا صد برای سال-کشورهای دارای داده ساخته است. یافته ها نشان می دهد که سطح فرامادی گرایی فرهنگ جوامع، بستر لازم برای کاهش سطح وحدت نمادی در جوامع را فراهم می سازد. همچنین، مهاجرت و سطح ارتباطات جهان وطنی جوامع، به سبب گسترش افق ارزشی و ورود ارزش های متفاوت از جوامع دیگر، زمینه ساز ظهور هویت های متفاوت و در نتیجه تضعیف حجم وجدان جمعی به تعبیر امیل دورکیم، یا کاهش سطح وحدت نمادی متعاقب در جوامع می شود. همچنین یافته ها نشان داد که سطح توسعه یافتگی اقتصادی پیشین جوامع، بر سطح وحدت نمادی متعاقب جوامع اثر کاهنده دارد. درمجموع و با توجه به پرپیامدی مسئله وحدت نمادی به عنوان پیش شرط توسعه جامعوی و خطر بالقوه بروز اختلال اجتماعی، بخصوص برای جوامع درحال گذار و شکننده، توجه جدی تر برنامه ریزان و سیاست گذاران فرهنگی به مسئله وحدت نمادی و نظم اجتماعی ضروری می نماید.
واکاوی زمینه های فرهنگی – اجتماعی مصرف سنت های تشخیصی درمانی دگر پزشکی و تجربه زیسته ناظر بر آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش های بومی ایران سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
41 - 93
حوزههای تخصصی:
گرایش به سنت های درمانی دگرپزشکی، در مقام ارتقاء سلامت، پیشگیری و درمان بیماری مورد اقبال اقشار زیادی از کنش گران اجتماعی واقع شده است. هدف پژوهش شناسایی زمینه های ناظر بر گرایش به سنت های درمانی دگرپزشکی و مطالعه تجربه زیسته شهروندان تهرانی از مصرف رویکردها و رویه های سنت های درمانی دگرپزشکی است. داده یابی از طریق مصاحبه نیمه-ساختاریافته با 30 نفر از مراجعه کنندگان به مراکز دگرپزشکی شهر تهران، انجام پذیرفت. کاوش در تجربیات برمبنای روش کلایزی بود. چیستی زمینه های گرایش به سنت-های درمانی دگرپزشکی، ذیل مضامین «استیلای برساخت های اعتبارزدا از زیست پزشکی»، «مطالبه دگرطبیِ منبعث از فراگیری کرونا»، و «هم بوده پنداری پنهان زیست پزشکی با اقتصاد و سیاست»، و کشف وجوه سازنده تجربه زیسته بهره مندی از خدمات درمانی دگرپزشکی، با استعانت از مضامین «پیشگیری و درمان در قامت سبک زندگی»، «درمان کاربردی در معیت امر آلی و طبیعی»، «نامطلوب انگاری متکثرالوجه زیست پزشکی»، و «هویت آفرینی مؤثر مبتنی بر خود تحققی» پاسخ داده شد.آگاهی دهندگان پژوهش مزید بر مخالفت با پاره ای گفتارها و کردارهای سنت دگرپزشکی، همزمان، امتناع از تمسک محض به تبلیغات، و دوری جستن از مصادره به مطلوبِ عوامانه باورهای دینی و پنداشت های سنتی، و علمی تر شدن مناسبات پیشگیری، تشخیص، و درمان بیماری، و هم چنین، بسط حرفه ای گری در میان کارگزاران تخصصی را از مدخل های اصلی بازتولید سنت های دگرپزشکی، مزید بر گفتمان زیست پزشکی، می دانند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر افزایش مشارکت ایرانیان در پرداخت مالیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
907 - 936
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشارکت عمومی مردم در امور اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی یکی از شاخص های مهم توسعه در کشورهای توسعه یافته به شمار می رود. مشارکت عمومی مردم در پرداخت مالیات از شاخص های مهم توسعه اقتصادی محسوب می شود. به همین دلیل ضرورت شناخت عوامل بروز و تشدید پرداخت یا فرار مالیاتی و تمهید و ارائه راهکارها و پیشنهادهای علمی کاربردی امری اجتناب ناپذیر است؛ بنابراین، پژوهش حاضر تلاش خواهد کرد عوامل مؤثر بر افزایش مشارکت عمومی مردم در پرداخت مالیات در ایران را بررسی، شناسایی و رتبه بندی کند.روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع مدل ساختاری تفسیری است. جامعه آماری شامل کارمندان اداره مالیات شهر تهران بوده و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه و ماتریس محقق ساخته استفاده شده است. در روش مدلسازی ساختاری تفسیری اطلاعات از افراد جامعه آماری دریافت و تحلیل می گردد. تمایل و توانایی مشارکت در پژوهش، تسلط نظری، تجربه عملی و قابلیت دسترسی از معیارهای انتخاب جامعه آماری بوده است. جامعه آماری این پژوهش کارمندان اداره مالیات شهر تهران هستند که 30 نفر از خبرگان این اداره بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، 10 عامل تأثیرگذار در افزایش مشارکت عمومی مردم در پرداخت مالیات شناسایی گردید که شامل عوامل سیاسی، قانونی، آموزش و آگاهی بخشی، ویژگی جمعیتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی و ویژگی های روان شناختی است. تحلیل روابط متغیرها به استخراج یک مدل چهار سطحی منجر گردید که عوامل سیاسی و ویژگی های جمعیت شناختی در سطح چهارم، عوامل قانونی در سطح سوم، عوامل آموزشی، عوامل اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ویژگی روان شناختی در سطح دوم و عوامل سازمانی و مدیریتی در سطح اول قرار گرفته اند. عوامل سیاسی و جمعیت شناختی بیشترین و بالاترین اثرگذاری را بر گرایش به پرداخت مالیات دارند.بحث: نتایج پژوهش حاکیست شفافیت در مصرف مالیات توسط دولت با جلب اعتماد مؤدیان و بالارفتن اعتماد سیاسی، سبب افزایش گرایش افراد به پرداخت مالیات می گردد.
مدل سازی معادلات ساختاری سبک های تعاملی معلمان بر اساس سازگاری اجتماعی و سرسختی روانشناختی با میانجی سلامت روان در دانش آموزان دختر پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
209 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف: سبک های تعاملی معلمان می تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت تحصیلی و غیرتحصیلی دانش آموزان داشته باشد. بنابراین، هدف این مطالعه مدل سازی معادلات ساختاری سبک های تعاملی معلمان بر اساس سازگاری اجتماعی و سرسختی روانشناختی با میانجی سلامت روان در دانش آموزان بود.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر همه دانش آموزان دختر پایه هشتم شهر کنگاور در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 2417 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 379 نفر از آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های سبک های تعاملی معلمان (Wubbels, 1993)، سازگاری اجتماعی (Sinha and Singh, 1993)، سرسختی روانشناختی (Kiamersi, 1997) و سلامت روان (Goldberg and Hillier, 1979) بود که داده های حاصل از اجرای آن با روش های ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار Amos تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که متغیرهای سازگاری اجتماعی و سرسختی روانشناختی بر سلامت روان و متغیرهای سازگاری اجتماعی، سرسختی روانشناختی و سلامت روان بر سبک های تعاملی معلمان تاثیر مستقیم و معنادار داشت. افزون بر آن، متغیرهای سازگاری اجتماعی و سرسختی روانشناختی با میانجی سلامت روان بر سبک های تعاملی معلمان تاثیر غیرمستقیم و معنادار داشتند (05/0P<).
نتیجه گیری: طبق نتایج مذکور، برای بهبود سبک های تعاملی معلمان می توان زمینه را برای بهبود سازگاری اجتماعی، سرسختی روانشناختی و سلامت روان دانش آموزان فراهم آورد.
تبیین تأثیرات جهانی رویکرد منطقه گرایی در ساختار کوی های مسکونی تهران مبتنی بر تحولات اجتماعی و ارزش های فرهنگی (مورد پژوهی: دوران پهلوی دوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه گرایی رویکردی است که در برابر یکسان سازی طراحی ابنیه ها و بی توجهی به فرهنگ های محلی مقاومت کرده و بر تقویت ارزش های منطقه ای و احترام به ویژگی های زیست محیطی تأکید دارد. در دوران پهلوی دوم، تحولات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی گسترده ای در ایران رخ دادکه تأثیرات فرهنگی و کالبدی عمیقی بر ساختار شهری تهران داشت. این تحولات، ازجمله تمرکزگرایی، مهاجرت و سیاست های توسعه، منجربه رشد سریع جمعیت تهران و درپی آن، کمبود مسکن و افزایش قیمت زمین شد. درچنین شرایطی، کوی های مسکونی جدیدی براساس رویکرد منطقه گرایی در اطراف تهران شکل گرفت که پیش از این در تاریخ تهران دیده نمی شد. این پژوهش باهدف بررسی تأثیرات رویکرد منطقه گرایی بر ساختار این کوی ها، به ویژه در نمونه های کوی های مسکونی شهرآرا، تهران ویلا و مهران، انجام شده است. پژوهش حاضر به صورت کیفی و بااستفاده از روش های توصیفی-تحلیلی، میدانی و اسنادی انجام شده است. داده ها ازطریق متون تاریخی، تحلیل فرم ها، نمادها و الگوهای فضایی و زمانی در نقشه ها و همچنین بررسی روابط اجتماعی و فرهنگی در دوره پهلوی دوم جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که در دوران پهلوی دوم، رویکرد منطقه گرایی به عنوان یک رویکرد جهانی در طراحی ساختمان، تأثیر قابل توجهی بر شکل گیری ساختارهای کالبدی و اجتماعی کوی های مسکونی تهران داشته است. به طورخاص این دوره، باتأکیدبر مدرنیته و توسعه شهری، زمینه ساز تغییرات عمده ای در ساختار کالبدی و اجتماعی کوی های مسکونی شهر تهران بود.
مطالعات اجتماعی استادان دانشکده های هنر و معماری درارتباط با فرهنگ ساختار معاصر شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مطالعه اجتماعی و تأثیرات فرهنگ ساختار معاصر شهر تبریز بر نگرش ها و دیدگاه های اساتید دانشکده های هنر و معماری درخصوص طراحی و تبیین آموزشی معماری می پردازد. فرهنگ شهری و ساختارهای معاصر همواره رابطه ای دوسویه با معماری دارند و تغییرات فرهنگی به طور مستقیم بر فرایندهای طراحی و آموزشی دراین رشته تأثیر می گذارند. دراین راستا، این تحقیق به بررسی تعامل میان معماری و فرهنگ در سطح دانشگاهی و نگرش استادان به این هم افزایی می پردازد. همچنین، به تأثیر این ارتباط در فرایندهای طراحی و شناخت اساتید از ویژگی های ساختار معاصر شهر تبریز پرداخته می شود. روش پژوهش کیفی و به صورت اقدام پژوهی بوده و از ابزارهایی همچون مصاحبه، پرسش نامه، یادداشت برداری و تحلیل داده ها استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق به مثابه اساتید دانشکده های هنر و معماری دانشگاه های تبریز است که دارای مقطع کارشناسی ارشد و بالاتر در گرایشات مختلف دراین حوزه می باشند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که عدم آگاهی کافی از فرهنگ ساختارهای معاصر در فرایند آموزش و طراحی، می تواند منجربه چالش هایی درایجاد هم افزایی میان معماری و فرهنگ شهری شود. بنابراین، توجه ویژه به آموزش و آشنایی با ویژگی های ساختاری معاصر در طراحی و آموزش معماری ضروری به نظر می رسد تا دانش آموختگان و طراحان بتوانند به طور مؤثرتر در فرایندهای طراحی شهری در رویاروی با جنبش های اجتماعی در اجتماع مشارکت داشته باشند.
نقش روابط عمومی در فضای مجازی
منبع:
جامعه شناسی ارتباطات سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵
105-113
حوزههای تخصصی:
روابط عمومی ها قلب تپنده هر دستگاه و سازمانی بوده و وظایف سنگین و رسالت های خطیری را در بخش های مختلف از ارتباط با رسانه ها تا پاسخگویی به شبهات و انتقادها و تکریم مراجعه کنندگان برعهده دارند. به گفته کارشناسان، آگاه کردن و خبر دادن، ترغیب، تشویق، ترویج و تبلیغ، انجام تحقیقات اجتماعی و افکارسنجی و پیوند آن به منابع سازمان و عموم مردم از مهمترین وظایف روابط عمومی ها است. روابط عمومی یک شغل نیست بلکه عشق است و به عنوان پل ارتباطی و آیینه تمام نمای هر دستگاه، نقش مهمی در ارتباط مؤثر و هدفمند مردم با مسوولان بر عهده دارد. این شغل نه زمان می شناسد و نه مکان و یک مسئول روابط عمومی باید در هر شرایطی، پاسخگوی مسئول و سازمان و مهمتر از همه مردم باشد. در سال های اخیر با گسترش فضای مجازی به یکباره تغییرات زیادی در حوزه اطلاع رسانی و وظایف روابط عمومی ها به وجود آمده و در این فضا گاهی برخی از فعالان این حوزه در قامت یک خبرنگار حاضر شده و جلوتر از خبرنگاران خبر تولید می کنند، عکس می گیرند و منتشر می کنند. امروزه شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل بستری است که هم ابزار اطلاع رسانی و اطلاع یابی محسوب شده و می توانند برآورنده بخشی از نیازهای ارتباطی روابط عمومی ها باشند. این یک فرصت طلایی برای روابط عمومی است تا ارتباطات و بسیاری از امور خود را مدیریت کنند. اکثر افرادی که از موبایل استفاده می کنند از گوشی های هوشمند بهره می برند و بسیاری هم شبکه های اجتماعی موبایل را جزء تفکیک ناپذیر ارتباطات زندگی روزمره خود می دانند، در این صورت آیا می توان از این درگاه اطلاع رسانی بی قید و شرط چشم پوشی کرد و آن را نادیده گرفت؟
عوامل مرتبط با سلامت اجتماعی در افراد دچار اختلال بینایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
229-274
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامتی در میان گروه های خاص نظیر نابینایان و کم بینایان به شمار می رود که به سبب عدم دسترسی به اطلاعات دیداری و تعاملات اجتماعی گسترده با سایر افراد، پیش از هرچیز ریشه در برداشت های ذهنی آنان از مفهوم سلامتی دارد. این پژوهش به مطالعه نظری و تجربی سلامت اجتماعی نابینایان و کم بینایان شهر کاشان و شناسایی عوامل مرتبط با آن می پردازد.
روش: روش تجربی این پژوهش از نوع پیمایشی و جامعه آماری مورد بررسی نیز شامل نابینایان و کم بینایان شهر کاشان (برابر با 652 نفر) بوده است، که از این میان تعداد 211 نفر با استفاده از نرم افزار سمپل پاور به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شده اند.
یافته: نتایج تحلیل چندمتغیره رگرسیونی تأثیر مستقیم متغیرهای «سلامت روان»، «امنیت اجتماعی» و «توانمندی های اجتماعی» بر «سلامت اجتماعی» را نشان می دهند که در مجموع، توانسته اند 53 درصد از واریانس سلامت اجتماعی نابینایان و کم بینایان شهر کاشان را تبیین نمایند. همچنین، نتایج ارزیابی مدل ساختاری بیان گر آن است که حجم اثر متغیر «سلامت روان» در سطح بالا و سایر متغیرها در سطح پایینی است. به علاوه، توان پیش بینی کنندگی مدل را در سطح متوسط رو به بالا ارزیابی شده است.
بحث: در مجموع نتایج حاکی از آن است که میانگین متغیر سلامت اجتماعی نابینایان و کم بینایان بالاتر از میانگین نظری قرار دارد. مبتنی بر یافته های تجربی پژوهش، به ویژه میزان میانگین متغیرها و نیز فرضیه های مورد تأیید می توان برنامه هایی را تعریف نمود که سلامت اجتماعی را در بین این گروه، بهبود داده یا ترویج می کنند.
شناسایی مؤلفه های اقناعی مبتنی بر علوم شناختی، دستاوردهای یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
77 - 109
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت و توسعه روزافزون علوم شناختی و تأثیر و کاربرد آن در رشته های مختلف علمی، به ویژه در حوزه ارتباطات، هدف از این پژوهش، احصا و شناسایی مؤلفه های اقناعی مبتنی علوم شناختی با استفاده از روش فراترکیب بوده است. از میان ۱۴۲۵ مقاله بررسی شده، مقالاتی که عنوان آنها ارتباطی با پژوهش نداشت، حذف و بقیه با معیارهای سختگیرانه تری از نظر چکیده و سپس محتوا ارزیابی شده اند. دراین میان، از آثاری هم که نیازهای محتوایی پژوهش را برآورده نمی ساختند، صرف نظر شده است. داده های استخراج شده از این مراحل، یعنی ۱۱۱ مقاله، زمینه تحلیل های کمی و کیفی را فراهم آورده اند. براین اساس ۵ مؤلفه اصلی «توجه، تصمیم، استدلال، احساسات و کنترل» به عنوان مؤلفه های شناختی اقناع، شناسایی شده اند. این مؤلفه ها دلالت بر اهمیت طراحی پیام های متقاعدکننده باتوجه به اصول شناختی دارند. روایی پژوهش، با استناد به منابع علمی و استفاده از داده های معتبر تأیید شده و با بررسی خبرگانی، با شاخص کاپا ۰/۶۹۵، پایایی نیز مورد تأیید قرار گرفته است. این پژوهش می تواند با تعمیق درک ما از تعامل و ارتباط بین اقناع و فرایندهای شناختی، بنیانی برای توسعه راهبردهای اقناعی دقیق تر و مبتنی بر داده های علمی، باتوجه به اهمیت آن در حوزه های مختلف از جمله مهندسی و ساخت پیام مباحث و رقابت های رسانه ای در آینده باشد.
مدل های اجرا در اخبار شبکه های تلویزیونی فارسی زبان؛ مطالعه اجرای خبر در کانال های تلویزیونی "بی بی سی فارسی" و اتاق خبر "من و تو"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
11 - 34
حوزههای تخصصی:
خبر تلویزیونی از دو بعد فرم و محتوا تشکیل شده است. فارغ از محتوا، فرم خبر تلویزیونی از عناصر مهم در جذب مخاطبان است. پرسش اصلی این تحقیق این است که شبکه های تلویزیونی فارسی زبان از چه مدل هایی برای تولید و ارائه خبر به مخاطبان خود استفاده می کنند؟ در این پژوهش سبک های ارائه خبر در بخش خبری " 60 دقیقه" در بی بی سی فارسی و بخش خبری "اتاق خبر" در شبکه "من و تو" مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهند در بخش خبری «اتاق خبر» «شبکه تلویزیونی من و تو» از مدلی که می توان عامه پسند نامید استفاده می شود. این پلتفورم بر وجوه پاتوس در رتوریک خبر مبتنی است و تلاش دارد تا احساسات بینندگان را تحت تاثیر قرار دهد. در «برنامه شصت دقیقه» شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی، عمدتا «مدل تحلیلی» مورد استفاده قرار می گیرد. که برای پرورش اخبار از گزارشهای خبری و مصاحبه با شخصیت های متخصص و یا دانشگاهی و یا کارشناسان و مدیران سازمان های جهانی و به طور کلی افراد شناخته شده و معتبر استفاده می کند. از سوی دیگر به نظر می رسد اتاق خبر شبکه من و تو در اجرای خبر از تلفیقی از عناصر اجرای تجاری و نمایشی استفاده می کند در حالیکه برنامه شصت دقیق تلاش دارد تا تلفیقی از سبک های مختلف(اخلاقی، تجاری و نمایشی) را در دستور کار خود قرار دهد.
«نظام آموزش و پرورش توسعه گرا و سطح تحقق «آن در ایران، مالزی، ترکیه و کره جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
89 - 157
حلقه مفقوده توسعه اقتصادی اجتماعی جوامع، عمدتاً فکری- فلسفی است که آن را باید در بازسازی اندیشه ها و بهسازی فرآیندهای عمل و بازنگری در سیاست گذاری فرهنگی، آموزشی و اقتصادی جستجو نمود. پس بازنگری در سیاست گذاری فرهنگی، بخصوص توسعه محور نمودن شکل و محتوای سیستم های آموزشی، از الزامات جهانی زندگی در هزاره سوم است. مسئله این پژوهش، چیستی این اصلاحات آموزشی توسعه گرا برای ایران است. بینش نظری پژوهش «رویکرد قابلیت سازی یا توانمندسازی» می باشد. سه شاخص اساسی این رویکرد؛ مشارکت و آزادی انتخاب، عدالت اجتماعی - آموزشی و شایستگی، معرف مولفه های ساختاری و محتوایی نظام آموزش پرورش توسعه گراست؛ که تحقق آن در یک بافتارفرهنگی سیاسی منسجم و هماهنگ بین اجزاء و زیرنظام های آن در جامعه امکان پذیر است. رویکرد پژوهش، کیفی، روش آن اسنادی و تطبیقی است. راهبرد تحلیلی، شامل تحلیل اسنادی و الگوی تطبیقی جرج بردی است. سه کشور مورد بررسی (کره جنوبی، مالزی و ترکیه) می باشند. نتایج نشان می دهد که فاصله نظام آموزش پرورش ایران، در مولفه های ساختاری و محتوایی، با رقبای توسعه ایران، زیاد است. الزامات ساختاری و محتوایی برای تحقق نظام آموزش پرورش توسعه گرا در ایران شامل؛ تدوین شاخص های ارزیابی سند تحول: ایده برداری از کشورهای موفق، توجه به عدالت اجتماعی - آموزشی، تحقق چشم انداز مالی مندرج در سند تحول بنیادین؛ رفع موانع سیاسی احتمالی می باشد.
The Structural Equation Model of Educational Sustainable Development (Case Study: East Hormozgan Province Education System)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The objective of this study is to examine and model the structural equations of educational sustainable development within the education system of East Hormozgan Province. The study aims to identify key factors and relationships that contribute to the effective integration of sustainable development principles in education, based on a theoretical framework derived from existing literature.
Methodology: This applied research employs a survey method, targeting all secondary school managers and teachers in East Hormozgan Province, totaling 7,444 individuals. Using stratified random sampling, a sample size of 365 participants was determined through Cochran's formula. Data were collected using a questionnaire based on the theoretical framework and analyzed using SPSS 27 and LISREL 8.80 software. The study employed exploratory factor analysis (EFA) and confirmatory factor analysis (CFA) to validate the proposed model and assess the fit of the data.
Findings: The analysis revealed that all dimensions, including central phenomenon, causal factors, strategies, contextual factors, intervening factors, and outcomes, were effectively represented in the educational sustainable development model. High factor loadings and significant path coefficients indicated strong relationships between the variables. The findings also highlighted the critical role of economic, social, and environmental education in fostering sustainable development. The model demonstrated good fit indices, confirming its robustness and applicability for evaluating ESD initiatives.
Conclusion: The study confirms the importance of integrating sustainable development principles into the educational framework of East Hormozgan Province. The validated model provides a comprehensive approach to assessing and implementing ESD, emphasizing the need for holistic educational strategies and continuous professional development for educators. These findings offer valuable insights for policymakers and practitioners aiming to promote sustainable development through education.