فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۴۱ تا ۷٬۲۶۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله محوری این پژوهش بازنمایی اجتماعی بدن است که عمدتاً در قالب دو کنش بدن آرایی و بدن نمایی نمود می یابد؛ پرسش اصلی این است که این پدیده واجد چه ظرفیت های رهایی بخش و چه سویه های سرکوب گرانه ای است؟ برای پاسخ به این پرسش بر رویکردی مفهومی تکیه شده است که استخوان بندی آن مصرفی شدنِ بدن و برساخت بدن مندِ «خود» در جامعه مصرفیِ معاصر است، امری که مصادیق آن در هر دو ساحتِ مجازی (اینستاگرام، تلگرام، فیس بوک و غیره) و واقعی (خیابان، مراکز خرید، پارک ها و دیگر فضاهای همگانی) خاصه در میان زنان به وضوح قابل رؤیت است. میدان مطالعه پژوهش زنان تهرانی 19 تا 40 است که تجارب زیسته آن ها با استفاده از نظریه زمینه ای و تکنیک مصاحبه عمیق تفسیر شده است. نتایج گویای آن است با سترون شدنِ مؤلفه های جامعه مدنی (انجمن ها، پاتوق ها، شبکه های همیاری، سندیکاها، جنبش ها و حوزه عمومی) و سیطره فرهنگ مصرفی، بدن به یگانه سرمایه قابل اتکا، تنها منبع لذت و یگانه وسلیه برقراری تعامل بدل شده است. داشتن خودپنداره ضعیف، پایین بودن سرمایه اقتصادی و رواج انگاره خیر محدود در میان زنان، در کنار زمینه هایی همچون گم گشتگی زنان در هزارتوی جامعه مصرفی، کاربرد تکنیک های انضباطی مدیریت بدن و مردانه بودن فضاها، باعث شده اند که زنان از دستیابی به تثبیت نَفس زنانه و نهادینه کردن جایگاه و مطالبات خویش بازمانند و با اتخاذ راهبردهایی واکنشی مثل خودخواهی و دگرگریزی، لذت گرایی افراطی، پنهان کاری و پرخاشگری عملاً به سوی تخریب نَفس و بیگانگی فزاینده از جامعه سوق داده شوند. سوژه مؤنثی که سلبریتیزه کردن بدن را مناسب ترین راه به عنوان ابراز وجود در جامعه برگزیده است، با جامعه بیگانه گشته و سلامت روانی و اجتماعی اش دستخوش تهدید می شود. نَفس زنانه در این وضعیتِ انسداد اجتماعی از انجام کنش راهگشا ناتوان و به مصرف کننده تولیداتِ عامه پسندِ فرهنگِ مصرفی بدل شده است.
سیری در اندیشه های مک لوهان بانگاهی به تاریخ ایران
حوزههای تخصصی:
تمایزپذیری و هویت اجتماعی مبتنی بر مصرف
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۵ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
برجسته شدن تفاوتها و هویتهای اجتماعی ناشی از سبکهای مصرف و تنوع اشکال آنها حتی در بین یک گروه اجتماعی به ویژه در میان جوانان سئوالات زیادی را در خصوص ساختیافتگی و الگوپذیری آنها مطرح کرده است. این مقاله با استفاده از دادههای یک مطالعة میدانی در شهر تهران، الگوی فعالیت های تفریحی و ترجیحات موسیقایی و ماهواره ای جوانان را به عنوان مولفه های هویّت اجتماعی و تمایزپذیری جدید ناشی از سبکهای مصرف مورد بررسی قرار می دهد و در پی آن است تا ببیند که آیا فعالیت های مربوط به حوزة مصرف در خصوص جوانان تابع الگو یا الگوهای خاصی هستند و از ساخت اجتماعی تبعیت میکنند؟ به عبارتی آیا ما شاهد شکلگیری سبکها یا خردهفرهنگهای جوانان هستیم؟ یا اینکه کنشها و تمایلات مذکور خصلت فردی دارند؟
این مطالعه نشان می دهد که با توجه به فعالیت های تفریحی ده نوع الگو یا سبک، با عنایت به علایق موسیقایی سه نوع الگو و همینطور با توجه به علایق ماهواره ای سه نوع الگو در میان افراد مورد مطالعه قابل تشخیص است. این فعالیتها و الگوها با بیشتر متغیرهای موقعیتی پاسخگویان همبستگی معنی داری را از نظر آماری نشان می دهند. نظر به نتیجه تحلیل داده ها، این فرضیه که الگوهای مربوط به فعالیت های تفریحی دارای خصلتی فردی هستند، رد می شود و در عوض فرضیة مبتنی بر تاثیر پذیری علایق و ذائقه ها از جایگاه فرد در ساخت اجتماعی تایید می شود. در واقع، اینگونه فعالیّت ها و سبکها در معرض محدویّت های ساختاری قرار میگیرند. همینطور، فعالیّت های تفریحی و ذائقه های پاسخگویان به عنوان یک زمینه اجتماعی مطرح می شوند که آنها در آن فرصتی را برای شکل دادن به هویّت خویش و کسب استقلال از والدین مییابند. یافته های پژوهش در زمینة وجود الگوها و سبکهای متفاوت تفریحی، ذائقه های هنری و مصرف رسانه ای افراد، بیانگر پیدایش و نضج پدیدة جدیدی با عنوان خرده فرهنگ جوانان در درون فرهنگ کلّی است که به نوبة خود عدم توفیق سیاست ها و برنامه های فرهنگی رسمی مربوط به امور جوانان را در انطباق با فرهنگ حاکم مطرح میکند.
متدولوژی مفهوم شناسی: از فروکاستگی مفهومی تا فروکاستگی پدیدارشناسانه/بررسی موردی مفهوم سیاست در متن اندیشه مسلمانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسایل مهم در فهم ساحت اجتماعی، سخن گفتن از روش است. تا تحولی در عرصه روش شناسی رخ ندهد، جهشی نیز در تولید و آفرینش جدید و متفاوت در حوزه علوم اجتماعی اتفاق نخواهد افتاد. پژوهش حاضر درآمدی است به معرفی روشی جدید در ساحت علوم اجتماعی، البته در سطح خردترِ مفهوم شناسی، تا گامی در جهت نیل به هدف مورد نظر برداشته شود. پرسش اصلی متن حاضر را می توان اینگونه بیان نمود: چگونه توان فهم نسبت به یک مفهوم حاصل می شود و چگونه آن مفهوم برای ما معنادار می شود؟ به عبارت دیگر روش شناسی شناخت یک مفهوم در حوزه علوم اجتماعی چگونه باید باشد؟ بر این اساس با بهره گیری از آموزه های ویتگنشتاین متاخر، اولا مقوله ای بسیار مهم در ساحت علوم اجتماعی یعنی متدولوژی مفهوم شناسی که عموماً نسبت به آن بی توجهی می شود، مورد بحث قرار می گیرد، چرا که عموماً پژوهشگران علوم اجتماعی مفاهیم را آن گونه که باید معنا کنند، معنا نمی کنند و از این رو دچار اختلالی زبانی به نام «فروکاستگی مفهومی» می شوند. ثانیا سعی شده بواسطه معرفی روش و قالبی نو، تحت عنوان «فروکاستگی پدیدارشناسانه»، مسیری جدید جهت فهم و معنابخشی واژگان تاثیرگذار در حوزه های مختلف علوم اجتماعی پیشنهاد شود. در نهایت نیز این روش به عنوان نمونه در مورد مفهوم سیاست در شبکه مفهومی- زبانی اندیشمندان مسلمان مورد بررسی قرار گرفته است، تا به صورت عملی نیز روش فروکاستگی پدیدار شناسانه پیاده شود.
کردستان و واقعه دوم خرداد
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی سیاسی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی اجتماعی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی جامعه شناسی سیاسی ایران اقوام
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران تاریخ جمهوری اسلامی ایران
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی روستایی و عشایر
سنجش میزان همبستگی ملی در میان اقوام آذری و ترکمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همبستگی از نگاه سیاستگذاری مجموع روندهایی است که به تقویت احساس تعلق افراد به اجتماع خود و افزایش احساس عضویت آن ها در یک اجتماع منجر می شود. ایجاد همبستگی ملی در یک جامعه مانند ایران اهمیت زیادی دارد؛ زیرا ایران کشوری چندقومیتی است و مبحث همبستگی ملی در ابعاد امنیتی و انسجام کشور اهمیت دارد. در پژوهش حاضر، شاخص های همبستگی ملی و عوامل مؤثر بر میزان همبستگی ملی بررسی شده است. ابعاد مختلف و مهم در بحث همبستگی ملی عبارت اند از: عواطف و پیوند فرهنگی، تعهدات ملی، ارتباطات و تعاملات اجتماعی، مشارکت و همکاری، وفاق در ارزش ها و کنترل جامعه بر فرد (نظام سیاسی). به همراه بحث همبستگی ملی، قوم گرایی و رابطة آن با همبستگی ملی نیز سنجیده شده است. بدین ترتیب، همبستگی ملی در تبریز و گنبدکاووس در میان دو قومیت آذری و ترکمن سنجیده شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش پیمایش است و جامعة نمونه نیز از طریق روش کوکران 384 نفر به دست آمده است. طبق نتایج پژوهش، همبستگی و قوم گرایی در میان قوم آذری سطح بالایی دارد؛ به طوری که میانگین همبستگی آذری ها 51/3 و قوم گرایی شان 01/4 است. همچنین، در میان قوم ترکمن همبستگی ملی با میانگین 92/3 و قوم گرایی با میانگین 13/4 در سطح بالایی قرار دارند. در مقایسة میان دو قوم همبستگی ملی قوم ترکمن بیشتر و به همین نسبت قوم گرایی این قوم بیشتر از قوم آذری است.
جامعه شناسی: امپریالیسم فرهنگی
حوزههای تخصصی:
رشته های دانشگاهی: کارکردها، کژکارکردها و تحولات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار از دو بخش اصلی تشکیل شده است؛ بخش نخست، بررسی نظری رشته های دانشگاهی در جهان است. این بخش، به چیستی رشته های دانشگاهی، چگونگی پیدایی و تکوین آن ها، کارکردهای آغازین و سرانجام، و بحران های ناشی از تحول در کارکردهای رشته های دانشگاهی اختصاص دارد. بخش دوم، به بررسی وضعیت رشته های دانشگاهی در ایران می پردازد. به این منظور، درباره ی زمینه های تاریخی، اجتماعی پیدایی رشته در ایران و شباهت ها و تفاوت های آن با غرب، کارکردهای رشته و سرانجام، چالش های فراروی رشته در ایران بحث شده است. به طور خاص، در این نوشتار، به تحلیل مفهومی نظری رشته در نظام دانشگاه از منظر مطالعات فرهنگی پرداخته ایم. از این رو، از منظر مطالعات فرهنگی و بینش جامعه شناسانه، سؤالاتی درباره ی مفهوم رشته و مسائل مرتبط با آن طرح و تجزیه و تحلیل شده است. نوشتار حاضر با استناد به استدلال جو مورن مبنی بر این که مطالعات فرهنگی بیش از آن که رشته باشد، رویکرد است و به ازای هر رشته، میان رشتگی و مطالعات فرهنگی وجود دارد در نگاه به رشته و میان رشتگی از منظر مطالعات فرهنگی، نظر به این همانی این هردو اصطلاح دارد. بنابراین، گویی از منظر میان رشتگی (مطالعات فرهنگی) به میان رشتگی نگاه می کند و موضوع رشته ی دانشگاهی در جهان و ایران را پی می گیرد.
رابطه هویت با خودمختاری، شایستگی و وابستگی در نوجوانان دبیرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هویت با خودمختاری ، شایستگی و وابستگی در نوجوانان دبیرستانی است. این پژوهش کاربردی است و می تواند به شناخت هر چه بیشتر و بهتر نوجوانان، خودمختاری، شایستگی، وابستگی، مسائل و مشکلات آنها بینجامد. روش این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن را تمام نوجوانان دبیرستانی دختر و پسر شهرستان تهران تشکیل می دهند. برای این منظور 300 دانش آموز به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای سنجش هویت از پرسشنامه هویت و برای بررسی نیازهای اساسی روانشناختی از پرسشنامه خودمختاری، شایستگی و وابستگی استفاده شده است. داده ها با استفاده از روش همبستگی، آزمون t و تحلیل رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین هویت با خودمختاری، شایستگی و وابستگی در نوجوانان رابطه مثبت و معناداری هست. نتایج دیگر این پژوهش نشان می دهد که بین هویت در دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد.
نقش تماشای سریال های تلویزیونی ماهواره ای در تغییر پوشش محلی زنان کُرد شهر پاوه (مورد مطالعه سریال حریم سلطان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد است که به چگونگی نقش تماشای سریال های تلویزیونی ماهواره ای در تغییر پوشش محلی زنان کُرد شهر پاوه با مطالعه موردی سریال حریم سلطان از دیدگاه این زنان بپردازد و مهم ترین علل و انگیزه ها و دلایلی که موجب این تغییر شده اند را، شناسایی کند. این پژوهش از نوع کیفی است که از روش تحلیل مضمونی مصاحبه به عنوان روش اجرای تحقیق و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان 50-15ساله کُرد در سال 94-93 ساکن شهر پاوه که در دوخت لباس محلی خود از مدل خرم سلطان استفاده کرده اند. در این پژوهش نمونه گیری به شیوه هدفمند از میان جامعه آماری صورت گرفت و ملاک تعین حجم نمونه نیز اشباع نظری سؤالات تحقیق بود. بر اساس نتایج این تحقیق تغییر صورت گرفته در پوشش صرفاً ایده گرفتن از لباس های سریال حریم سلطان و ترکیب آن با پوشش محلی بوده است و تنها عامل تغییر آن را نمی توان صرفاً تماشای برنامه های ماهواره ای دانست بلکه این عامل خود به عنوان عامل اصلی و مستقیم در کنار عوامل دیگر، اثر خود را تشدید می کند.
تصویر رسانه است
حوزههای تخصصی:
شناسایی و بررسی موانع توسعه بازار داخلی صنایع دستی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی از صنایعی به شمار می رود که از ظرفیت های لازم برای توسعه سرمایه گذاری و ایجاد کسب و کارهای مولد برخوردار است و با قابلیت اشتغال مفید و تولید مؤثر، می تواند نقشی تأثیرگذار بر افزایش سرانه درآمد ملی داشته باشد. این پژوهش از نوع کمی و هدف و ماهیت آن، کاربردی است و از نظر گردآوری داده ها نیز توصیفی - پیمایشی می باشد. در پژوهش حاضر، به شناسایی و بررسی مهمترین موانع توسعه بازار داخلی صنایع دستی استان ایلام که دارای توانمندی های مناسبی می باشد، پرداخته شده است. جامعه پژوهش؛ شامل 506 نفر از اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی، فعالان صنایع دستی، مدیران و کارشناسان بوده است. برای تعیین نرمال بودن جامعه مورد مطالعه، از آزمون کلموگرف - اسمیرنف استفاده شده و حجم نمونه، با استفاده از جدول کرسجی و مورگان 201 نفر برآورد گردیده است. روایی پرسش نامه (ابزار تحقیق) توسط خبرگان (استادان دانشگاه) بررسی و تأیید گردید و برای تعیین میزان پایایی از آزمون آلفای کرونباخ با ضریب آزمون 0.903 استفاده شد. داده های پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل و در محیط نرم افزار LISREL، آزمون تحلیل عاملی تأییدی انجام گردید. برای شناسایی موانع، از تحلیل عاملی اکتشافی و برای تعیین تعداد عوامل قابل استخراج در اجرای تحلیل عاملی، از ملاک کیسر استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از میان عوامل (موانع) اصلی، عامل بازاریابی و فروش، با بار عاملی 3.089، مهمترین مانع توسعه بازار داخلی صنایع دستی استان ایلام به شمار می رود. تدوین برنامه جامع بازاریابی صنایع دستی، برگزاری دوره های آموزش نوین و گسترش برنامه های ترویجی و تبلیغی؛ از جمله راهکارهای موجود برای بهبود و توسعه بازار داخلی صنایع دستی استان ایلام می باشد.
نتایج متضاد زمینه های نارضایتی ایران در قبل و بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر یک از انقلابها، و از جمله انقلاب اسلامی ایران، علاوه بر مشترکات، دارای ویژگیهای منحصر به فردند که باید جداگانه مورد مطالعه قرار گیرند. درباره ویژگیهای انقلاب اسلامی ایران مسائل گوناگونی مطرح شده است که در این مقاله تنها به دو مساله متضاد آن پرداخته شده است:
1) چرا مشکلات دوره پهلوی به انقلاب اسلامی منجر شد؟
2) چرا مشکلات دوره انقلاب اسلامی درک می شود؟
این نوشته، متکی بر دیدگاه روان شناسی اجتماعی است و در پی آن است که توضیح دهد چرا از دو مقدمه ظاهراً متشابه ــ در دو مساله مذکور ــ دو نتیجه متضاد به دست آمده است.
رابطه بین ""حمایت اجتماعی"" و ""تاب آوری"" در بین بیماران مبتلا به سرطان .(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
امروزه هرچندمردم مدتطولانی تریبا بیماریسرطانزندگیمی کنند، امانگرانی ها دربارهمشکلاتافرادمبتلا بهسرطانوخانواده هایشاندرحال افزایشاست. در این زمینه، نتایج تحقیقات متعدد حاکی از آن است که دسترسی به حمایت های اجتماعی برای افراد مبتلا به سرطان بر سازگاری و مقاومت شان در برابر این بیماری اثر می گذارد.
بر این اساس، در تحقیق حاضر با روش پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، به بررسی رابطه بین حمایت اجتماعی با تاب آوری در بین بیماران مبتلا به سرطان پرداخته شد. جامعه آماری این تحقیق شامل افراد بخش بیماری های خونی بیمارستان امام رضا (ع) آجا است که از تاریخ 15/10/93 لغایت تاریخ 30/11/93 در این بیمارستان بستری بوده یا جهت درمان سرپایی مراجعه نموده اند. تعداد این بیماران 100 نفر بوده، که با استفاده از جدول مورگان تعداد 80 نفر به عنوان نمونه و بر اساس شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 18) انجام گردید و برای آزمون فرضیه ها نیز از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که بین حمایت اجتماعی و تاب آوری رابطه معناداری وجود دارد. نتایج آزمون تحلیل رگرسیون نشان می دهد که، میزان همبستگیحمایت اجتماعی و تاب آوری برابر با 0.66 می باشد و همچنین، ضریب تعیین (0.43R2=) در معادله رگرسیونی تأیید می کند کهحمایت اجتماعی قادر به پیش بینی 43 درصداز واریانس تاب آوری در بین افراد مبتلا به سرطان می باشد. بدین ترتیب،می توان اذعان داشت که، با وجود شرایط سخت جسمانی که افراد مبتلا به سرطان با آن مواجه هستند، می توان با فراهم کردن حمایت های اجتماعی مناسب در جهت تقویت میزان تاب آوری در این بیماران گام برداشت و در نهایت، انتظار داشت که توان سازگاری و کنار آمدن با بیماری سرطان در مبتلایان به این بیماری نیز افزایش یابد.
واژه های کلیدی: تاب آوری، حمایت اجتماعی، بیماری سرطان