فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۶۶۱ تا ۷٬۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر در ایران، زنان از مردان در آموزشعالی سبقت گرفتند. آنان یک قرن و نیم عقبماندگی از مردان را دراین بخش جبران کردند و سهم خود را نسبت به مردان افزایش دادند. بالارفتن نسبت حضور زنان به مردان در آموزشعالی کشور ریشه در فرآیندهای درونی و بیرونی تأثیرگذار در دهه اول تأسیس جمهوریت در ایران دارد. همچنین زیاد بودن این سهم برای زنان پیامدهای مثبت در بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای آنان در آینده خواهد داشت. در این مقاله، نویسنده با تجزیه و تحلیل آماری و روند افزایش سهم زنان در آموزشعالی در دهه اخیر و مقایسه آن با دهههای قبل در ایران میپردازد. همچنین با بررسی علل و عوامل این جهش، پیامدهای ناشی از افزایش حضور زنان در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور را تبیین میکند و نتیجه میگیرد که، متناسب با افزایش زنان در آموزشعالی، نقش آفرینی آنان در بخشهای مدیریتی جامعه اعم از مدیریت اجرایی یا قانونگذاری در سطوح ملی و محلی افزایش نیافته است ولی شواهد نشان میدهند که تقاضا برای سهم خواهی در آینده به جابهجایی میان زنان و مردان در ساختار قدرت منتهی خواهد شد.
فرهنگ مردم برزیل
استدلال انتقادی در باب نسبت تئوری با تجربه: مطالعه موردی دستگاه های معرفتی پوزیتیویستی، عقلانیت انتقادی و فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله، استدلال انتقادی درباب نسبت تئوری با تجربه است و از نظر روش داوری، بر استدلال عقلانی استوار است. مدعای مقاله آن است که روش شناسی حاکم بر نسبت میان تئوری و تجربه بر منطق دو ارزشی ارسطویی مبتنی است که در آن، تجربه مقام داوری یا کشف نظریه را دارد. ضرورت پرداختن به موضوع این نوشتار، درک غلط از پوزیتیویسم و نسبت آن با عقلانیت انتقادی است. این مقاله تلاشی در جهت حل این نوع مسائل روش شناختی از راه بحث انتقادی است. استدلال درباب صدق مدعای مقاله بر دو دستگاه معرفتی پوزیتیویسم و عقلانیت انتقادی استوار است. در ادامه، پس از بحث انتقادی درباب آن دو دستگاه معرفتی، روش شناسی فازی به مثابه نتیجه انتقاد از سنت های فکری موجود و تلاشی برای یافتن کاستی های معرفت شناسی دوارزشی و تعمیم آن فرموله شده است. در پایان، درباب مسئله آمیز بودن پوزیتیویسم در ایران بحث انتقادی شده است.
الزامات راهبردی جمهوری اسلامی در مدیریت بحران جنگ نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود آن که ماهیت بحران های فرهنگی با بحران های حاصل از حوادثی نظیر آتش سوزی، سیل و زلزله به میزان معتنابهی متفاوت است، اما به نظر می رسد بحران های فرهنگی از آن حیث که مخاطرات و خسارات جبران ناپذیری در میان مدت و دراز مدت به اندوخته و سرمایه اجتماعی ملت ها وارد می کنند، باید در شمار بحران هایی ارزیابی شوند که مستلزم مدیریت موشکافانه است. در همین حال، از آن جا که عنصر فرهنگ نقش غیرقابل انکاری در پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تداوم آن داشته و دارد، و به عنوان عنصری محوری و مسلط در تمامی مناسبات و تحولات اجتماعی عمل می کند، دشمنان جمهوری اسلامی همواره می کوشند با نفوذ و اشاعه فرهنگ غربی، موجب ایجاد بحران در کشور از طریق تغییر باورها و نگرش و رفتار مردم شوند و استقلال کشور و دستاوردهای انقلاب را به مخاطره اندازند. این در حالی است که برای تحقق مدیریت بحران های فرهنگی و یا پیشگیری و مصونیت جامعه از فرهنگ مهاجم، راهبردهای جامع تدوین نشده است. هدف این مقاله تدوین راهبردهای بهینه برای مدیریت بحران و مصون سازی جامعه از آسیب پذیری در مقابل تهاجم فرهنگی و نفوذ فرهنگ اجانب است. به عنوان یک تحقیق موردی زمینه ای و با استفاده از روش میدانی، پس از بررسی دیدگاه ها و نظرات مختلف و مطالعه محیطی از طریق ارسال پرسشنامه و انجام مصاحبه و نیز بهره گیری از تکنیک دلفی نقاط قوت و ضعف، و آسیب پذیری های فرهنگی، و نیز فرصت ها و تهدیدات فرهنگی احصا شده است و راهبردهای مدیریت بحران جنگ نرم و مصون سازی جامعه در برابر تهاجم فرهنگی و ایجاد امنیت فرهنگی ارائه می شود.
تاملاتی در مقوله شکل شهر و مناسبات شهرنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر، بررسی تغییرات در شکل شهر ایرانی و زمینه های اجتماعی آن در دوره اسلامی است. این موضوع بر اساس چهارچوب پژوهشی، به این شرح بررسی می شودالف ـ مساله تحقیق: در شکل شهر باستانی ایران (دوره ساسانی)، از عناصر کهن دژ، شارستان و شار بیرونی، به عنوان سه جز اصلی یاد می شود در حالی که بر اساس اشارات برخی از منابع تاریخی دوره اسلامی، موجودیت عناصر سه گانه در شکل شهر باستانی استمرار داشته است. آیا حضور عناصر یاد شده، چنان که گروهی از محققان پنداشته اند، به منزله استمرار ساختارهای اجتماعی کهن ایران در دوران اسلامی بود؟ب ـ سوالات پژوهش: 1. آیا تداوم حضور این عناصر در شکل شهر ایران دوره اسلامی به منزله فقدان تغییرات در ماهیت مناسبات اجتماعی ـ اقتصادی شهرهای ایران در دوران گذار بود؟ 2. آیا ظهور منطقه ربض در شهر ایرانی دوره اسلامی در نتیجه تحولات در مناسبات شهرنشینی بود؟ 3. در صورت وجود روندهای تغییر در مناسبات اجتماعی و شکل شهر ایرانی در دوره اسلامی، در این روندها از چه الگوی پیروری می شد؟ج ـ فرضیات پژوهش: 1. تداوم حضور عناصر سه گانه در شکل شهر دوره اسلامی، به معنای تداوم نظام اجتماعی دوره باستانی در دوره اسلامیی نبود بلکه در شرایط گذار از نظام اجتماعی کهن به نظام اجتماعی دوره اسلامی، عناصر اصلی شکل شهر ایرانی بر اساس الگوی جدیدی سازماندهی شد؛ 2. ظهور منطقه ربض، در نتیجه بروز تغییرات اجتماعی در وضعیت شهرنشینی رخ داد: رشد مناسبات اقتصاد شهری (افزایش تولید کالایی و رونق دادوستد)، ترقی موقعیت اجتماعی گروه های پیشه وری و بازرگانان در کنار ضرورت های ناشی از گسترش فعالیت های اقتصادی ـ اجتماعی شهری، فضا و کالبد مناسبی را نیاز داشت که آن را در منطقه ربض می یافت؛ 3. در منطقه ربض، عناصر اصلی زندگی شهری مانند کالبد اقتصادی (بازار)، فرهنگی (مسجد جامع)، سیاسی (ارگ) و اجتماعی (محله ها) بر اساس نظمی وحدت گرایانه استقرار یافتند، الگویی که نشانگر گذار از مناسبات اجتماعی باستانی ایران (تفکیک فضایی عناصر سه گانه شکل شهر) به نظام اجتماعی جدید دوره اسلامی و انعکاس آرمانی آن در شکل شهر ایرانی ـ اسلامی بود
چگونگی پدیدار شدن مفهوم بوروکراسی
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۱ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
تیسفون
توسعه به مثابه بی نوایی اخلاقی: سیری در اندیشه مجید رهنما
حوزههای تخصصی:
از دهه های پایانی قرن بیستم به این سو، برخی از اندیشمندان در بسیاری از بخش های جهان، خاصه جهان سوم، ایده ""توسعه"" را به چالش کشیده اند. بر این اساس، تعریف نوینی از توسعه شکل گرفته است که عمدتاً برآمده از تجارب خاصه تجربه های ناموفق توسعه در جهان سوم بوده است. یکی از مهم ترین شخصیت هایی که به انتقاد از برنامه های توسعه ای، بخصوص برنامه های توسعه ای نهادها و سازمان های بین المللی، دست زد، مجید رهنماست که خود زمانی دستی قوی در اجرای برنامه های توسعه در اقصا نقاط جهان داشت و اکنون هم به عنوان یکی از مهم ترین متفکران گفتمان پسا توسعه مطرح است. در این مقاله تلاش می شود با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و با خوانشی عمیق در آثار رهنما مهم ترین نقطه نظرهای وی در مورد تجربه توسعه و ناکامی های آن در دنیا تبیین و تشریح گردد. رهنما با استفاده از روش خاص خود به سیر در تاریخ توسعه پرداخته است. او اجتماعاتی را که هنوز گفتمان توسعه به آن راه نیافته می ستاید و از آن به عنوان جوامعی اخلاقی یاد می کند که مردمانش فضائل بی شماری دارند امّا به تدریج زرق و برق طرح های توسعه و وعده و وعید های آن در این اجتماعات رسوخ کرده و مردم محلی را دچار اقتصادزدگی و بی نوایی اخلاقی می کند. از این منظر، توسعه «هدیه ای خطرناک» است که اخلاق را در جوامع بومی زایل می کند.
روش شناسی انتقادی عاملیت و ساختار در اندیشة گیدنز از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چگونگی رابطة عاملیت و ساختار، معضل اساسی علوم اجتماعی است. نظریة ساخت یابی با هدف پایان دادن به امپراطوری نظریه های هرمنوتیکی از یک سو و ساختارگرایی و کارکردگرایی از سوی دیگر، در نظر دارد تبیینی کفایتمندتر در این زمینه ارائه دهد. در راستای هدف بومی سازی علوم انسانی و با توجه به محوریت مبانی معرفتی در نظریه های اجتماعی، این پژوهش با روش تحلیلی اسنادی در پی روش شناسی نظریة مزبور از منظر حکمت اسلامی است. پژوهش حاضر به این نتیجه رهنمون می شود که اگر چه نظریة ساخت یابی، علوم اجتماعی را از چنگال افراط و تفریط گرایی کل گرایی روش شناختی و فردگرایی روش شناختی در باب رابطة عاملیت و ساختار نجات می دهد، به دلیل عدم اتخاذ موضع واقع بیانه دربارة هستی، انسان و معرفت نمی تواند راه حل اساسی به شمار آید.
تبیین برهم کنش سطوح خرد و کلان امنیت در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت دارای دو بعد ذهنی (احساس امنیت) و عینی است. یکی از پیش شرط های وقوع احساس امنیت در جامعه، وجود امنیت عینی در جامعه است. این سطوح باهم در ارتباط هستند و از برهم کنش این دو سطح عینی و ذهنی است که امنیت در جامعه حاصل می گردد. لذا در این مقاله سعی شده به تبیین برهم کنش سطوح خرد و کلان امنیت در کشور پرداخته شود. در بررسی احساس امنیت سطح تحلیل تحقیق، سطح خرد و واحد تحلیل، فرد و در بررسی امنیت استان ها، سطح تحلیل تحقیق، سطح کلان و واحد تحلیل، استان می باشد. جامعه آماری تحقیق در سطح خرد افراد 15 سال به بالای پنج استان تهران، اصفهان، کردستان، لرستان و خوزستان می باشند که تعداد 1920 نفر از آنان به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای انتخاب استان ها، ابتدا استان های کشور با توجه به میزان امنیت در آن به چهار خوشه تقسیم و سپس به روش تصادفی ساده پنج استان از بین خوشه ها انتخاب گردید. روش بکار رفته در پژوهش در سطح خرد، روش پیمایشی مقطعی و در سطح کلان، روش تحلیل ثانویه است. یافته ها بازگوی آن است که میزان احساس امنیت پاسخگویان متوسط رو به پایین (90/2 از دامنه 74/4-14/1) است. یافته ها همچنین نشان می دهد که بین متغیرهای امنیت، مذهب، قومیت، منطقه جغرافیایی محل سکونت، جنس، وضعیت تأهل، سن و تحصیلات با متغیر احساس امنیت رابطه معنادار وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نیز نشان می دهد که کلیه متغیرهای مستقل بجز چهار متغیر مستقل امنیت، منطقه جغرافیایی محل سکونت، مذهب و سن به دلیل داشتن واریانس مشترک از معادله رگرسیون خارج شده اند. این متغیرها در مجموع 093/0 از واریانس احساس امنیت را تبیین کرده اند. از نظر امنیت در سطح کلان به ترتیب استان های تهران (564/0)، اصفهان (440/0)، کردستان (422/0)، لرستان (403/0) و خوزستان (393/0) دارای میانگین امنیت بیشتری بوده اند. استان های مرزی با میانگین 40/0، نسبت به استان های غیرمرزی با میانگین امنیت 46/0 در سطح کلان دارای امنیت کمتری بوده اند. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفتاحساس امنیتناشی از تجربه های مستقیم و غیرمستقیم افراد از شرایط و اوضاء محیط پیرامونی شان و امکاناتی است که ساختار نظام اجتماعی (سطح عینی و کلان امنیت) در اختیارشان می گذارد. احساس امنیتنوعی تولید اجتماعی است و همه نهادهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در سطح کلان جامعه در شکل گیری آن سهیم هستند و امنیت در سطح خرد بازتاب هایی برای امنیت در سطح کلان دارد.
دروغ هزاره ها
خون، قدرت و عوام فریبی: قتل رابرت ایمبری و تاثیر آن بر روابط آمریکا با ایران عصر پهلوی 1924
منبع:
گفتگو بهار ۱۳۷۹ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
رابطه وضعیت حمایت های اجتماعی با فرسودگی شغلی مددکاران اجتماعی
حوزههای تخصصی:
دموکراسی و تأمین بودجه
دموکراسی ، جنبش های نوین اجتماعی واینترنت
منبع:
رسانه ۱۳۸۳ شماره ۵۹
حوزههای تخصصی:
بررسی مؤلفههای آرامشبخشی در برنامههای صداوسیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله آرامشبخشی به عنوان یکی از کارکردهای فرعی اما بسیار مهم رسانه از چندی پیش به عنوان یک سیاست کلی در دستور کار بخشهای گوناگون سازمان صدا و سیما قرار گرفت و از همان زمان نیز انجام پژوهشی جامع در باب مفهوم، شاخصها، ساز و کارها و روشهای آرامشبخشی در برنامههای این رسانه ملی ضروری تلقی گردید.
مقالة پیش رو، گزارش پژوهشی است که به منظور شناخت مؤلفههای آرامشبخشی در برنامههای صدا و سیما انجام گرفته است. در مرحله اول این پژوهش مؤلفههای آرامشبخشی با مطالعه مبانی نظری و ادبیات تحقیق و با تأکید بر سه رویکرد دینی، ارتباطی و روانشناسی اجتماعی، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت.
در مرحله دوم، به منظور بررسی نقش صدا و سیما در ایجاد آرامش در بینندگان، 842 نفر از زنان و مردان 18 سال به بالای شهر تهران با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. پرسشنامه محقق ساختة «نقش صدا و سیما در آرامشبخشی مخاطبان» در شهریور ماه 1379 به صورت انفرادی توسط پرسشگران آموزش دیده روی پاسخگویان اجرا شد که پس از جمعآوری دادهها و تجزیه و تحلیل آنها با نرمافزار رایانهای SPSS به نتایج بسیار جالبی دست یافت.
در مرحله سوم و پایانی پژوهش نیز با توجه به دستاوردهای مطالعات و تحقیقات مراحل اول و دوم، راهکارها و پیشنهادهایی برای افزایش آرامشبخشی در برنامههای صدا و سیما ارائه گردید.