فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۰۲۱ تا ۱۱٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۸۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه، پارادایمی بدیل برای نظام ِ تربیت اجتماعی جزم گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جزم اندیشی و به تبع آن جزم گرایی به مخدوش شدن تعاملات انسانی و ایجاد تضادها و کشمکش های بین فردی در سطوح مختلف اجتماعی، از خانواده گرفته تا گروه ها و احزاب مختلف و در سطح کلان، حتی بین دو جامعه منجر می شود. در این مقاله پس از توصیف و تبیین مفهومِ جزم گرایی و زیبایی شناسی، به واکاوی مبانی مورد اعتقاد جزم اندیش ها و سپس به استنتاج اصول و روش های تربیت اجتماعی برخاسته از این نوع مبانی پرداخته شده است. همچنین مبانی زیبایی شناسانه بر اساس آرای اندیشمندان مختلف و اصول و روش های تربیت اجتماعی که از این مبانی زیبایی شناسانه قابل استنباط است، ارائه شده است. در نهایت به هدف نهایی این مقاله، یعنی ارائة اصولِ تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه بر گرفته از پاردایم های تربیت اجتماعی زیبایی شناسانه و به کارگیری آن از طریق نظام تربیتی برای اصلاح و یا تعدیل اثرات سوء تربیت اجتماعی جزم گرایانه پرداخته شده است.
طراحی مدل سازگارسازی رسانه گری آیین زیارت در شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه رسانه و دیدگاه های انتقادی در حوزه رسانه و ارتباطات، رسانه این قدرت را دارد که محتوای خود را تحت تأثیر خواستگاه های فرهنگی و هویتی به ویژه ماهیت سکولاری خود قرار دهد و محتواهای دینی را تغییر داده و نتیجه ای دور از روح و اندیشه محتوای رسانه ای شده ایجاد نماید. عمده این نظریات تلاش نموده اند تا قدرت تسلط فناوری بر فرهنگ را اثبات و تشریح نمایند و از همین رو، برخی در نگاهی ناامیدکننده، بین مفاهیم دین و فناوری های رسانه ای مرزی هویتی کشیده اند. ظهور شبکه های اجتماعی مجازی و در پی آن رشد استفاده از آن ها برای محتواهای دینی و آیین های مذهبی، چالشی نظری ایجاد نموده است که آیا این رسانه ها نیز قابلیت تسلط فرهنگی در بازتاب موضوعات دینی را دارند و اگر این چنین است، چگونه می توان از عدم تطابق و ناسازگاری هویتی آیین های دینی رسانه ای شده با موجودیت اصلی خود جلوگیری نمود؟ برای پاسخ به این سؤالات، آیین زیارت در دین اسلام به عنوان یکی از این موضوعات دینی انتخاب شد و تلاش نمودیم تا رسانه گری این آیین در فضای شبکه های اجتماعی سازگار با هویت اسلامی در قالب مدلی ارائه شود. بدین منظور، بر اساس مدل پارادایمی نظریه برخواسته از داده، تعداد 14 مصاحبه با مطّلعان این حوزه شامل صاحب نظران و اساتید دانشگاهی، رسانه گران برتر در حوزه رسانه های دیجیتال به ویژه افراد باتجربه در رسانه گری دینی در فضای مجازی و همچنین، استفاده کنندگان از رسانه های دیجیتال به ویژه شبکه های اجتماعی با موضوع زیارت انجام شد. در نهایت بر اساس تعداد 31 مقوله استخراج شده، مدل پارادایمی ارائه شد. محور اصلی این مدل مبتنی بر فطری گرایی رسانه گری زیارت قرار دارد که بر چرخش معنایی از مفهوم کاربر و مخاطب به سمت معنای زائر و از معنای رسانه گری به معنای خادمیت تأکید دارد. برای تحقق این موضوع چهار راهبرد ارائه شد.
زن، علم، تکنولوژی
کروپاسیندو و گدا
بررسی و مقایسه فیلم های مستند مردم نگار (اتنوگرافیک) پیرامون ایران با مطالعه موردی فیلم های "علف"، "قوم باد"، "شقایق سوزان"، "بلوط" و" تاراز"
منبع:
رادیو تلویزیون سال پنجم پاییز ۱۳۸۸ شماره ۹
11 - 38
حوزههای تخصصی:
کوچ و زندگی عشایر ایران از دوره سینمای صامت، مورد توجه فیلمسازان ایرانی و خارجی بوده است. شیوه زندگی عشایر به عنوان نمونه زنده ای از زندگی انسان های هزاره های پیش، جاذبه های تصویری کوچ و ظرفیتی که در دل این موضوع برای جلب نظر مخاطب فیلم نهفته است، تا کنون فیلمسازان زیادی را به تصویر کردن این موضوع سوق داده است. از سوی دیگر، فقر معیشتی حاکم بر آنان، شرایط را برای اهداف شرق شناسانه و نگاه از بالا به پایین غربی ها به موضوع مورد مطالعه خود، مهیا می سازد.
فیلم های مستند " علف"(1925) و " گوسفندها باید زنده بمانند"(1976) که توسط فیلمسازان خارجی ساخته شده و فیلم های ایرانی " شقایق سوزان"(1341)، " بلوط"(1347) و " تاراز"(1366) از مطرح ترین آثاری هستند که پیرامون ایل بختیاری ساخته شده اند. این فیلم ها به صورت مطالعه موردی در این پژوهش مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند.روش تحقیق در این پژوهش کتابخانه ای و اسنادی است. اسنادی که از یک سو فیلم های مستند و از سویی دیگر کتب و نسخ گوناگون را در بر می گیرد. بر اساس نتایج به دست آمده ،فیلم های " بلوط" و " تاراز" بیش از آثار دیگر از معیارهای لازم برای فیلم مردم نگار بهره می برند. عدم بهره گیری کافی از دانش مردم شناسی، نداشتن پیشینه تحقیقاتی لازم، نگاه تصنعی و گاه حماسه پردازانه به کوچ و زندگی عشایر در فیلم های " علف" و " شقایق سوزان" و کاربرد ادبیات شاعرانه در گفتار متن در فیلم "
گوسفندها باید زنده بمانند" از مهم ترین آسیب هایی است که این آثار را از ضوابط و معیارهای علمی فیلم های مردم نگار بی بهره کرده است. ساختار سینمایی قوی، بهره گیری از عنصر درام و کاربرد ترفندهای تماشاگرپسند در فیلم های خارجی ساخته شده پیرامون عشایر بختیاری( خواه از معیارهای مردم نگارانه بهره برده باشند و خواه بی بهره باشند) ، راه را برای تبلیغ ایدئولوژی و تصویر خاصی که از ایران ارائه می دهند؛ هموار می سازد.
انسان پایدار: عامل بنیادین تحصیل توسعه
منبع:
نامه فرهنگ ۱۳۸۳ شماره ۵۴
حوزههای تخصصی:
جمعیت شناسی جمهوری تاجیکستان
حوزههای تخصصی:
کبد کلید تندرستی(
حوزههای تخصصی:
نگرشى انسان شناختى بر پنداشت روستاییان از مشارکت سیاسى و چند عامل موثر بر آن در دو روستاى نمونه گرمسار
حوزههای تخصصی:
" ثبات و پایدارى حکومت هاى سیاسى در آغاز قرن بیست و یکم بر میزان پاگرفتن و درونى شدن پنداشت ها و رفتارهاى دموکراتیک در انسان هایى استوار است که واحدهاى سیاسى جدید یعنى دولت هاى ملى را مى سازند. رابطه مستقیم کاهش تنش هاى اجتماعى درونى و تنش هاى سیاسى بین المللى و هزینه هاى ناشى از آن ها با این ثبات، امروزه کاملا روشن است. از این رو، تلاش در جهت توسعه پایدار نمى تواند بدون حرکت در جهت توسعه سیاسى، به مثابه یکى از محورهاى اصلى آن، معنایى داشته باشد. توسعه سیاسى نیز مهم ترین مؤلفه خود را مشارکت سیاسى اعلام مى دارد که هر چند در شرایط غیردموکراتیک، یک آرمان و آرزوى مورد مطالبه است، ولى در شرایط دموکراتیک لزومآ از سوى بازیگران اجتماعى به اجرا در نمى آید.
مطالعه در مورد مشارکت سیاسى مى تواند از دو ورودى انجام گیرد: پنداشت و رفتار. در پژوهش حاضر، بخش اول یعنى پنداشت مورد نظر بوده است. جامعه مورد مطالعه، جامعه اى روستایى انتخاب شده است که به دلایل متعدد، موانع بیش ترى در آن براى گسترش مشارکت سیاسى وجود دارد. افزون بر این، براى آن که بتوان در کنار روش هاى متعارف از روش هاى ژرفانگر نیز استفاده کرد، حوزه مطالعه به دو روستا در منطقه گرمسار محدود شده است که انتخاب آن ها بر اساس گروهى از پارامترهاى معنادار در زمینه پرسش هاى تحقیق انجام گرفته است. در این تحقیق که با استفاده از یک پرسشنامه و مصاحبه ها ومشاهدات میدانى طولانى مدت به انجام رسیده است، تاکید اساسى بر پنج حوزه جنسیت، خویشاوندى، رسانه ها، شهر و رابطه ملى-محلى بوده است و در هر یک از آن ها پس از ارائه یک تحلیل، راهکارهایى عملى در کوتاه و درازمدت ارائه شده است.
"
تاریخ پژوهش های فرهنگی مردم و مردم شناسی ایران
حوزههای تخصصی:
نابرابریهای منطقهای امنیت مورد مطالعه زنان 15 سال به بالای ساکن مناطق شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج اکثر تحقیقات مربوط به امنیت زنان در شهرها بیانگرِ ناامنی زنان در فضاهای شهری هستند. ایراد اساسی این تحقیقات این است که به علتِ قبول و بدیهی دانستنِ منطقِ دوانگاریِ مسلط ( شهر/ روستا، زنان / مردان و محیط اجتماعیِ/ محیط فیزیکی) تمایزاتِ درونِ شهر، درونِ جنس و ویژگیهای محیط فیزیکی مرتبط با امنیت را نادیده یا کم اهمیت گرفته اند. مقاله حاضر با مهم دانستن تمایزات فوق و استفاده از روش پیمایشی، به بررسیِ امنیتِ درون جنسیِ زنانِ مناطقِ 2 گانه شهر یاسوج در رابطه با ویژگیهای محیط اجتماعی و فیزیکی محل سکونت شان پرداخته است. بر اساس نتایج تحقیق، ناامنی زنان منطقه 1 بیشتر به محیط فیزیکی و ناامنی زنان منطقه 2 بیشتر به محیط اجتماعیِ محلِ سکونت شان مربوط میشود. سه مورد از مهمترینِ عوامل ناامن کننده زنان، به ترتیب، کوچههای فرعی، اراذل و اوباش و دزدی (منطقه 1)؛ و درگیری، مزاحمت ناموسی و اراذل و اوباش( منطقه 2) بودهاند. ویژگی های اجتماعی منطقه سکونت، موجب ناامنیِ بشترِ زنان مجرد؛ لیسانسیه ها و بالاتر و دیپلمهها؛ و زنان دانشجو، دارندگان کار آزاد و دانشآموزان در مقایسه با دیگر گروه های زنان شدهاند. بر اساس نتایج آزمون تأثیر تقابلیِ منطقه سکونت و وضع تأهل، زنان مجرد هر دو منطقه تحت شرایط محیط اجتماعی شان ناامن تر از زنان متأهل هم منطقه ای شان بوده اند. در بعد کلی امنیت، زنان مجرد منطقه بالا بیشترین ناامنی و زنان متأهل منطقه بالا کمترین ناامنی را داشته اند.