این پژوهش به فرهنگ سیاسی (که یکی از موضوعات مهم در حوزه های علوم اجتماعی و سیاسی می باشد) دانشجویان دانشگاه تهران و عوامل موثر بر آن می پردازد. برای تحلیل فرهنگ سیاسی از نظریه های کسانی چون آلموند، وربا، پای، راش، لیپست و دال استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش و تکنیک جمع آوری داده ها و اطلاعات از طریق پرسشنامه استاندارد و برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار SPSS استفاده گردیده و از آماره های تحلیلی مانند رگرسیون سود جسته تا به ارائه تحلیل مسیر و در نهایت رسم مدل نهایی دست یابیم. شیوه نمونه گیری تصادفی ساده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر با300 نفر بوده است. نتیجه تحقیق چنین نشان می دهد که سطح نظری فرهنگ سیاسی دانشجویان بیشتر از نوع تبعی می باشد و بین سطح نظری و سطح رفتاری فرهنگ سیاسی دانشجویان شکاف وجود دارد. همچنین متغیرهایی مانند منافع سیاسی، مهارتهای سیاسی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، سن براین شکاف تاثیر دارد و تاثیر متغیرهایی همچون موانع اجتماعی وخانوادگی، اعتماد سیاسی بر شکاف فوق الذکر تایید نگردید.
نظریات فمینیستی به ویژه نظریه اگزیستانسیالیستی سیمون دوبووار، نه تنها در جوامع غربی، که در جامعه ما نیز تأثیرگذار بوده است. تعریف دوبووار از زن که «زن زاده نمی شود؛ زن می شود»، در حکم بیانیه ای است که موضع کلی هستی شناختی فمینیست ها را پیرامون زنان بیان می کند. در این تعریف، وی ماهیت و چیستی زن را ساختگی و محصول جامعه می داند و زنانگی را امری تاریخی و فرهنگی تلقی می کند، نه برآمده از سرشتی الهی. این تعریف از زن با مبانی و آموزه های دینی و فرهنگی ما تضادهای فراوانی دارد که مورد غفلت واقع شده است. این مقاله بر آن است تا با پاسخ به این پرسش که «ماهیت و چیستی زن در فمینیسم اگزیستانسیالیسمی سیمون دوبووار چیست؟» نقد و بررسی آن را از دیدگاه اسلامی مورد نظر قرار دهد. بر حسب یافته های تحقیق دوبووار با انکار وجود طبیعت و سرشتی ثابت برای زنان، نقش های مربوط به طبیعت و بیولوژی زن همچون مادری و همسری را ساختگی، فرهنگی و تاریخی می داند. درحالی که ادله او برای ساختگی و جعلی بودن نقش های زنانه کافی نیست، وجود این تفاوت ها در طول قرن ها خود نشانی از سرشت ثابت در انسان هاست. این تحقیق، پژوهشی است ژرفانگر که با روش توصیفی و تحلیل محتوای کیفی و به شیوه اسنادی صورت گرفته است.
آشنایی با آداب ورسوم گذشته سبب می شود که انسان، شناختی از گذشته تمدن کشورش به دست بیاورد و سیر پیشرفت اجتماع خویش را دریابد و همچنین بامطالعه در آن دوران می توان فهمید تا چه میزان از آن آداب ورسوم پابرجا مانده است و چه میزان از آن منسوخ گشته است. ازآنجاکه انواع ازدواج و شناخت آداب ورسوم آن نقش مهمی در شناخت جوامع دارد در این مقاله به این مطلب پرداخته شد. نگارنده در این مقاله روش توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری کتابخانه ای را انتخاب کرده است و از این روش به نتایج روشنی دست یافته است. با کندوکاو در آن دوران می توان دریافت که آداب ورسومی بر ازدواج در جامعه باستان حاکم بوده است و از همان دوران ازدواج دارای اهمیت بوده است و درواقع پایه زندگی ایرانیان باستان را تشکیل می داده است. پدر به عنوان سرپرست و ولی دختر، نقش اساسی در ازدواج او داشت و در نبود او قیم که ابتدا مادر بود این نقش را ایفاء می کرد. در آن دوران هم پدر و مادر به عنوان پشتیبان و حامی فرزندان برای آنان نقش حمایتی داشتند. مقدمات ازدواج در ایران امروز و بعضی از آداب ورسومی که بر جامعه حاکم است یادگار آن دوران است مثل جهیزیه دادن پدر عروس به دختر.