فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 13
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه سرگردانی ذهنی، تعلل ورزی تحصیلی، همجوشی شناختی و پردازش هیجانی دانشجویان دارای اختلال اضطراب امتحان با عادی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش علی - مقایسه ای دربرگیرنده کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از این میان تعداد 100 دانشجو (50 دانشجو دارای تشخیص اضطراب امتحان مطابق با نمره برش بالای 12 در پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون پس از همتاسازی با 50 دانشجو بدون اضطراب امتحان) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه های سرگردانی ذهنی کاریر و سلی، تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راث بلوم، همجوشی شناختی گیلاندرز و همکاران و پردازش هیجانی باکر و همکاران گردآوری شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزار SPSS.23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافته های حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری مشخص شد که بین سرگردانی ذهنی، تعلل ورزی تحصیلی، همجوشی شناختی و پردازش هیجانی دانشجویان دارای اختلال اضطراب امتحان با عادی تفاوت وجود دارد (05/0>p)؛ نتایج آزمون تعقیبی LSD نیز نشان داد که دانشجویان دارای اختلال اضطراب امتحان در مقایسه با دانشجویان عادی نمرات بالاتری را در سرگردانی ذهنی، تعلل ورزی تحصیلی، همجوشی شناختی و پردازش هیجانی کسب کردند (05/0>p). لذا، با توجه به بالا بودن نمرات سرگردانی ذهنی، تعلل ورزی تحصیلی، همجوشی شناختی و پردازش هیجانی در بین دانشجویان دارای اختلال اضطراب امتحان، اطلاع رسانی، تحقیق و بررسی علمی بیشتر برای درک این تفاوت ها و همچنین کمک به کنترل و درمان به موقع مشکلات ناشی از اضطراب امتحان توصیه می شود.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
212 - 221
حوزههای تخصصی:
هدف: شیوع اختلالات رفتاری در کودکان قابل توجه است و با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های فرزند پروری مادران با میانجی گری سبک دلبستگی کودکان در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه کودکان 8 تا 11 سال شهر اصفهان در سال 1402 تشکیل داد که از بین آن ها به صورت در دسترس 310 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه سبک های فرزند پروری بامریند (1991)، پرسشنامه سبک دلبستگی کاپنبرنگ و همکاران (2006) و مشکلات رفتاری راتر (1975) بود. یافته ها: یافته ها نشان داد ضرایب مسیر شیوه فرزند پروری آزاد گذاری مطلق 26/0 =β، شیوه استبدادی 38/0=β و شیوه اقتدار منطقی 14/0- =β بدست آمد که در سطح 05/0≥P معنی دار بود. ضریب مسیر سبک های دلبستگی به اختلالات رفتاری نیز 47/0 =β بدست آمد که در 05/0≥P معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت اختلالات رفتاری کودکان با سبک های فرزند پروری مادران و سبک های دلبستگی پیش بینی می شود.
مقایسه والدین دارای کودک مبتلا به سرطان و سالم از لحاظ صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی-والدینی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۳۸-۲۲۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی والدینی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان والدین کودکان مبتلا به سرطان و والدین کودکان سالم انجام شد. این مطالعه از نوع علی مقایسه ای بود. از میان والدینی که به بیمارستان محک شهر تهران در سال های 1400 و 1401مراجعه کردند، 146 والد دارای کودک مبتلا به سرطان و 146 والد دارای کودک سالم به صورت نمونه گیری در دسترس از شهر تهران انتخاب شدند و پرسشنامه صمیمیت زناشویی (MIS، والکر و تامپسون ، 1983)، مقیاس خودکارآمدی والدینی (PSAM، دومکا و دیگران، 1996) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ؛ گرانفسکی و کرایچ، 2006) را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین تمامی متغیرها (به غیر از کم اهمیت شماری) در دو گروه مشاهده شد. بررسی نتایج نشان داد که میانگین صمیمیت زناشویی، خودکارآمدی والدینی و نمره کل راهبردهای انطباقی در گروه سالم بیشتر از گروه دارای کودک مبتلا به سرطان بود (05/0>p) و میانگین کل راهبردهای غیرانطباقی در گروه دارای کودک مبتلا به سرطان بیشتر از گروه سالم بود (05/0>p). نتایج پژوهش نشان داد که شرایط بیماری کودکان سرطانی می تواند بر جنبه هایی از روابط زناشویی و برخی از متغیرهای روان شناختی والدین از جمله خودکارآمدی آنها تأثیر منفی گذاشته و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان آن ها با شرایط دشوار تا حدی متفاوت از کودکان عادی است.
نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای در پیش بینی آشفتگی روان شناختی بر اساس ترومای دوران کودکی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اجتناب تجربه ای در پیش بینی آشفتگی روان شناختی بر اساس ترومای دوران کودکی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه در سال تحصیلی 1402-1401 بود که از میان آنها 250 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه پذیرش و عمل-نسخه دوم باند و همکاران (2011، AAQ-II)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لوی بوند و لوی بوند (1995، DASS)، پرسشنامه ترومای کودکی- فرم کوتاه برنستاین و فینک (1998،CTQ-SF ) استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که بین ترومای دوران کودکی و اجتناب تجربه ای با آشفتگی روان شناختی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۰۱/0>P). همچنین مشخص گردید اجتناب تجربه ای در ارتباط بین ترومای دوران کودکی و آشفتگی روان شناختی دارای نقش واسطه ای است (۰۱/0>P). بنابراین پیشنهاد می شود در اجرای برنامه های پیشگیری و درمانی به بررسی و ارزیابی سابقه ترومای دوران کودکی و اجتناب تجربه ای پرداخته شود.
اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر اضطراب و بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر اضطراب و بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص در شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1402 بود. 26 نفر از مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص با روش نمونه گیری هدفمند وارد مطالعه و در دو گروه آزمایش (13 نفر) و کنترل (13 نفر) به شیوه تصادفی گمارش شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب بک (1988، BAI) بهزیستی روان شناختی ریف (1989، RSPWB) و برنامه مداخله گروه درمانی شناختی رفتاری بک (2021) و لیهی (2007) بود. داده های پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین اضطراب و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد که نشان دهنده ی تأثیر گروه درمانی شناختی رفتاری بر کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی گروه آزمایش بود (05/0p<). می توان نتیجه گرفت که گروه درمانی شناختی رفتاری تأثیر قابل قبولی در بهبود بهزیستی روان شناختی مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص داشته است.
پیش بینی بازگشت به مصرف مواد بر اساس خود آسیب رسانی، خودکنترلی و احساس تنهایی در افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
۱۲۶-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی بازگشت به مصرف مواد بر اساس خود آسیب رسانی، خودکنترلی و احساس تنهایی در افراد وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگه دارنده متادون در شهر زنجان بود. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. از میان بیماران وابسته به مواد تحت درمان با متادون مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد شهر زنجان 217 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه وسوسه مصرف مواد پس از ترک، پرسشنامه خود آسیبی عمدی، مقیاس احساس تنهایی و مقیاس خودکنترلی بود. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بازگشت به مصرف مواد با خود آسیب رسانی و احساس تنهایی رابطه مثبت و بین بازگشت به مصرف مواد با خودکنترلی و ابعاد آن رابطه منفی وجود داشت. نتایج رگرسیون حاکی از آن بود که خودکنترلی منع شده، احساس تنهایی و خودآسیب رسانی روی هم 50 درصد از واریانس بازگشت به مصرف مواد را تبیین کردند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر پیشنهاد می گردد که روان شناسان بالینی در درمان افراد وابسته به مواد مخدر و کاهش خطر بازگشت به مصرف، بر کاهش احساس تنهایی و رفتار آسیب رسانی به خود و افزایش خودکنترلی به عنوان بازدارنده های ولع مصرف تأکید نمایند.
بررسی روان زبان شناختی درک استعاره های دارای بار هیجانی و بدون بار هیجانی در دو نوع متداول و نوپدید در نمونه ای از کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به بررسی میزان درک استعاره های متداول (آشنا) و استعاره های نوپدید (ناآشنا) با دو محتوای هیجانی و غیرهیجانی در میان نمونه ای از کودکان فارسی زبان عادی و سالم 4 تا 12 سال می پردازد. روش کار: پژوهش حاضر، در زمینه میزان توانایی درک استعاره های مفهومی در سنین مختلف کودکی (به ویژه در کودکان پیش دبستانی و دبستانی) طراحی شد. شرکت کنندگان، 113 کودک فارسی زبان سالم از سنین 4 تا 12 سال بدون هیچ گونه اختلال زبانی، شنوایی و ذهنی، شرکت کرده و همه آنها راست دست بودند. شرکت کنندگان، از طریق پاسخ به پرسشنامه های شامل سوال های چندگزینه ای (32 سوال) و سوال های تشریحی (8 سوال) در چهار گروه استعاره های متداول هیجانی، استعاره های متداول غیرهیجانی، استعاره های نوپدید هیجانی و استعاره های نوپدید غیرهیجانی در یک جلسه مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که کودکان فارسی زبان از سنین 4 سالگی (و یا حتی قبل از آن)، درک مفاهیم انتزاعی و استعاره های مفهومی را آغاز می کنند. همچنین، کودکان با سنین بالاتر، بیان های استعاره ای پیچیده تر را بهتر و بیشتر از کودکان با سنین پایین تر درک کردند. نتایج تجربی نشان دادند که بر اساس آزمون های طراحی شده این پژوهش، تفاوت قابل توجهی در درک انواع استعاره های متداول هیجانی، متداول غیرهیجانی، نوپدید هیجانی و نوپدید غیرهیجانی در میان کودکان 4 تا 12 سال فارسی زبان وجود ندارد. نتیجه گیری: بنابر نتایج این پژوهش، توانایی درک استعاره در کودکان، روند رشدی دارد و با افزایش سن کودک، میزان توانایی درک استعاره هم در آنها افزایش یافته و همچنین در درک کودکان فارسی زبان در استعاره های دارای بار هیجانی و بدون بار هیجانی در دو نوع متداول و نوپدید تفاوت قابل توجهی وجود ندارد.
ساخت و رواسازی فرم کوتاه پرسشنامه سلامت اجتماعی در ایران (SHQ16)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
257-278
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بر سلامت اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد کلیدی سلامت، نقش مهمی در آسایش افراد و جامعه ایفاء می کند. تحقیق در این حوزه نیازمند داشتن ابزارهایی متناسب با جامعه ایرانی و دارای روایی و پایایی مناسب است. این پژوهش با هدف ساخت و رواسازی فرم کوتاه پرسشنامه سلامت اجتماعی انجام شده است. روش: این مطالعه از نوع تحلیل ثانویه بود که داده های آن بخشی از تحقیق کشوری در 31 استان بوده است. حجم نمونه 60853 نفر بود. روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود که از هر استان 3 شهر انتخاب و طی چندمرحله متناسب با ترکیب سنی و جنسی پاسخگویان انتخاب شدند. مخزن اولیه گویه ها بر اساس مطالعات قبلی با 40 گویه طراحی و روایی محتوای آن توسط ده نفر از صاحبنظران مورد تأیید قرار گرفت و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و با روش تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) انجام شد. یافته ها: از مجموع گویه های اولیه بعد از انجام تحلیل عاملی اکتشافی، 16 گویه در مدل باقی ماندند که روی 4 عامل مسئولیت پذیری اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت سیاسی و حمایت سازمانی بار شدند. این 4 عامل درمجموع 69.38 درصد از واریانس کل سازه را تبیین می کنند. همچنین همخوانی درونی سؤالات پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ 0.88 نیز تأیید شد. بحث: حجم و تنوع پاسخگویان، مقیاس ملی، نتایج مطلوب روایی و پایایی، متناسب بودن با فرهنگ ایرانی و تعداد مناسب سؤالات پرسشنامه نسبت به پرسشنامه های قبلی، آن را به ابزار مناسبی برای سنجش سلامت اجتماعی در سطح فردی تبدیل کرده است.
نگرش مددکاران اجتماعی به فقر: ترجمه و تطابق فرهنگی و اعتبار یابی ابزار اندازه گیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۵
309-343
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نگرش و باورهای مددکاران اجتماعی به فقر و محرومیت اجتماعی بر شیوه تعریف آنها از مشکل و مسئله و روشهای مداخله آنها برای کاهش یا رفع آن تأثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف ترجمه، انطباق و هنجاریابی نسخه فارسی پرسشنامه نگرش به فقر در مددکاران اجتماعی شاغل و دانشجو در ایران و مقایسه نگرش آنها در سال 1400 طراحی شد. روش: مطالعه حاضر توصیفی و از نوع اعتباریابی بود که با مشارکت 450 مددکار اجتماعی شاغل و دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس انجام شد. روایی صوری و محتوا به صورت کمی و کیفی، روایی سازه به کمک تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی بررسی شد. پایایی مقیاس نیز با استفاده از همسانی درون خوشه ای و آزمون-بازآزمون سنجیده شد. برای مقایسه نگرش مددکاران اجتماعی دانشجو و شاغل، آزمون t و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: شاخصهای روایی محتوا برای کل پرسشنامه (74/0 و 23/0) به دست آمد. سه عامل «کلیشه ها»، «رویکرد فردی» و «رویکرد ساختاری» با 15 گویه استخراج شد. پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 68/0 و همبستگی درون خوشه ای 75/0 به دست آمد. بین نگرش مددکاران اجتماعی شاغل و دانشجو تفاوت وجود داشت و مددکاران اجتماعی شاغل گرایش بیشتری به عوامل ساختاری و کلیشه ها در نگرش به فقر داشتند. بحث: نسخه فارسی 15 گویه ای نگرش به فقر در مددکاران اجتماعی از روایی و پایایی نسبتاً مناسبی برخوردار بود و استفاده از این ابزار در مطالعات آتی روی جمعیت مددکاران اجتماعی توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی تمرینات نوروفیدبک و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در ترکیب با تمرینات تعادلی بر تعادل بیماران ام اس
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس یک بیماری است که باعث از بین رفتن پوشش محافظ اعصاب می شود، همچینین می تواند باعث بی حسی، ضعف، مشکل در راه رفتن، تغییرات بینایی و سایر علائم شود.. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی تمرینات نوروفیدبک و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای در ترکیب با تمرینات تعادلی بر تعادل بیماران ام اس است. روش: طرح این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با دو گروه بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلابه ام اس شهرستان ارومیه در سال 1402 بودند. تعداد 34 بیمار به صورت هدفمند انتخاب شدند و پس از تحریک فراجمجمه ای مغز برای هشت جلسه 20 دقیقه ای و تمرینات نوروفیدبک هاموند برای 8 جلسه 30 دقیقه ای همراه با تمرینات فرانکل با آزمون های برگ و آزمون نشستن و برخاستن مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها ازروش تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد یافته:یافته ها نشان داد که نوروفیدبک و تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر تعادل ایستا و پویا تأثیر داشته و باعث بهبود آن می شوند (p<0/01) و این دو روش درمانی در بهبود تعادل ایستا و پویا تفاوت معناداری دارند عملکرد گروه نوروفیدبک بهتر ازگروه تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بود نتیجه گیری: با توجه به تأثیر بیشتر تمرینات نوروفیدبک همراه با تمرینات فرانکل بر تعادل ایستا و پویا بیماران ام اس می توان عنوان کرد که انجام تمرین نوروفیدبک همراه با تمرینات تعادلی می تواند راهبرد موثرتری برای بهبود تعادل ایستا و پویا باشد.
اثربخشی آموزش مفاهیم طرحواره درمانی بر اجتناب شناختی و تحمل ابهام نوجوانان دارای علائم اختلال وسواسی- جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مفاهیم طرحواره درمانی بر اجتناب شناختی و تحمل ابهام در نوجوانان با علائم اختلال وسواسی-جبری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال وسواسی- جبری مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی شهر سنندج در سال 1402 بود که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری مقیاس استاندارد وسواس فکری عملی (Y-BOCS-BDD) ییل براون (1989)، اجتناب شناختی (CAQ) سکستون و دوگاس (2004) و تحمل ابهام (IUS) فریستون و همکاران (1994) بود. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای و به مدت 4 هفته متوالی (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش مفاهیم طرحواره درمانی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر صورت گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجتناب شناختی (001/0P<) و پیش آزمون پیگیری (001/0P<) معنادار بود. همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون تحمل ابهام (001/0P<) و پیش آزمون پیگیری (001/0P<) معنادار بود؛ که نشان دهنده اثربخشی مداخله پژوهش در این متغیر ها است؛ بنابراین با استفاده از آموزش طرحواره درمانی می توان می توان به کاهش اجتناب شناختی و افزایش تحمل ابهام در نوجوانان با علائم اختلال وسواسی-جبری کمک شایانی کرد.
رابطه سبک های اسنادی و هویت با مسئولیت پذیری: نقش میانجی ادراک شایستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
177 - 195
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چالش های اجتماعی و تحصیلی امروزی اهمیت بررسی عوامل مؤثر بر مسئولیت پذیری را افزایش داده است. این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای ادراک شایستگی در رابطه بین سبک های اسنادی و هویت با مسئولیت پذیری انجام گرفت.
روش: این پژوهش، با توجه به اهداف، از نوع بنیادی و با توجه به شیوه جمع آوری داده ها از نوع توصیفی- همبستگی و با توجه به زمان، از نوع مقطعی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1402-1403 بود که از میان آن ها ۳۷۸ نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر (1966)، پرسشنامه سبک هویت برزونسکی (1992)، پرسشنامه ادراک شایستگی هارتر (1982) و پرسشنامه مسئولیت پذیری گاف (1986) استفاده شد. داده ها با استفاده ازمدل معادلات ساختاری تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که سبک اسناد درونی و هویت اطلاعاتی و هنجاری تأثیر مثبت و معناداری بر مسئولیت پذیری و ادراک شایستگی داشتند، درحالی که سبک اسناد بیرونی و هویت اجتنابی تأثیر منفی و معنادار نشان دادند (0/05>p) همچنین، اثر غیرمستقیم سبک اسناد درونی، سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری بر مسئولیت پذیری به واسطه ادراک شایستگی مثبت و معنی دار است (0/05>p) و اثر غیرمستقیم سبک اسناد بیرونی و سبک هویت اجتنابی بر مسئولیت پذیری به واسطه ادراک شایستگی منفی و معنادار است (0/05>p) .
نتیجه گیری: تقویت سبک های اسناد درونی و هویت های اطلاعاتی و هنجاری با افزایش ادراک شایستگی، مسئولیت پذیری را ارتقا می دهد، درحالی که سبک های اسناد بیرونی و هویت اجتنابی این ویژگی را تضعیف می کنند. یافته ها بر اهمیت عوامل روان شناختی در برنامه های آموزشی و مشاوره ای تأکید دارند.
شناسایی مؤلفه های برنامه آموزش ذهن شفقت گرای نوجوان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
83 - 114
حوزههای تخصصی:
به منظور ارائه مداخله های مبتنی بر فرهنگ، شناسایی عوامل زیربنایی در آنها ضرورت دارد. هدف از این پژوهش، شناسایی مؤلفه های زیربنایی نیاز به شفقت ورزی در نوجوانان ایرانی بود. پژوهش از نوع کیفی و به روش تحلیل مضمون در مصاحبه ها و متون انجام شد. در بخش بررسی متون نمونه شامل حدوداً ۱۵۰ مقاله و ۲۵ پایان نامه داخلی و خارجی و ۵ کتاب مرتبط با حوزه شفقت ورزی و روانشناسی مثبت از بین تمامی منابع مرتبط و سایت های معتبر بود. در بخش مصاحبه این سؤال مطرح شد که عوامل اثرگذار بر شفقت ورزی در نوجوانان ایرانی چیست. نمونه از بین متخصصان روانشناسی مثبت با روش هدفمند، انتخاب و پس از مصاحبه با ۱۳ نفر اشباع حاصل شد. از بین ۶۱ مضمون پایه، ۹ مضمون با تکرار بالا شامل آموزش ویژگی های ذهن شفقت گرا، چالش های نوجوانی، خودآگاهی از استعدادها، ابراز احساسات در نوجوان، خودمراقبتی، کمال گرایی والدین، اصرار بر تعدد دستاوردهای تحصیلی، تأکید بر انتخاب رشته ای خاص، رسانه های اجتماعی به عنوان مؤلفه های اثرگذار بر نیاز به شفقت ورزی در نوجوان ایرانی انتخاب شدند. همه مؤلفه ها در فرایند اعتبارسنجی و محاسبه نسبت و شاخص روایی محتوایی، تأیید شدند. ۷ مورد از ۹ مضمون که شامل خودآگاهی از استعدادها، ابراز احساسات در نوجوانی، خودمراقبتی، کمال گرایی والدین، اصرار بر دستاوردهای تحصیلی، تأکید بر انتخاب رشته ای خاص و رسانه های اجتماعی، مؤلفه هایی جدید برآمده از جامعه ایرانی بودند و دو مؤلفه آموزش ویژگی های ذهن مشفق و چالش های نوجوانی، در برنامه های قبلی نیز وجود داشتند و در این پژوهش نیز، متخصصان به آنها تأکید بیشتر داشتند؛ بنابراین، مؤلفه های مبتنی بر فرهنگ به دست آمده می توانند در تدوین مداخله ای آموزشی - روانی متناسب با نوجوان ایرانی کمک کننده باشند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی دانش آموزان دارای مخاطرات رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی دانش آموزان دارای مخاطرات رفتاری انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش متشکل از کلیه دانش آموزان پسر دارای رفتارهای مخاطره آمیز دامنه سنی بین 14 تا 18 سال مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روانشناسی شهر کرج در سال 1402 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004DERS, ) و پرسشنامه تحمل پریشانی سیمون و گاهر (2008DTS, ) استفاده شد و آموزش ذهن آگاهی در طی 10 جلسه و هفته ای یک بار به مدت 60 دقیقه اجرا شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون دشواری تنظیم هیجان و تحمل پریشانی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (۰۰۰۱/0>P) وجود داشت. در نتیجه آموزش ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای کاهش دشواری تنظیم هیجانی و بهبود تحمل پریشانی در نوجوانان دارای مشکلات رفتاری مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی مبتنی بر بهبود گسستگی رابطه زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
415 - 426
حوزههای تخصصی:
گسستگی رابطه زناشویی یکی از از رایج ترین مشکلاتی است که توسط زوجین مطرح می شود و به فرآیند جدایی عاطفی اشاره دارد که معمولاً به عنوان جدا شدن از شریک زندگی یا احساس بی تفاوتی نسبت به او شناخته می شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، تدوین و اعتباریابی بسته زوج درمانی مبتنی بر بهبود گسستگی رابطه زناشویی بود. روش پژوهش، در بخش اول مرور نظامند مقالات مختلف مرتبط با درمان های موجود در حوزه زوج درمانی در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی در بازه زمانی 2003 تا 2022 بود. داده های بدست آمده از این منابع با روش کیفی تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت، عناصر مشترک شناسایی و کدگذاری شدند و براساس آن، بسته زوج درمانی تدوین گردید. پس از تدوین بسته زوج درمانی با بهره گیری از نظر پنج صاحب نظر در حوزه زوج درمانی و مشاوره برای تعیین روایی محتوایی بسته فوق اقدام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند بود. ابزار پژوهش اسناد و مدارک مکتوب موجود در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی بود. نتایج نشان داد که ارزیابی و مصاحبه اولیه، افزایش درگیری هیجانی، بازسازی و بهبود تعاملات زوج، بازسازی شناختی و تغییر طرحواره ها، تغییر رفتار/ افزایش تبادلات مثبت زوجین، آموزش مهارت ها و افزایش پذیرش و تحمل، عناصر اصلی بسته زوج درمانی مبتنی بر گسستگی رابطه را تشکیل می دهند. محتوای جلسات بسته زوج درمانی در چهارده جلسه هفتگی تنظیم شده است. براساس یافته های پژوهش، بسته زوج درمانی مبتنی بر گسستگی رابطه می تواند در بهبود الگوهای ارتباطی زوجین، حل تعارض ها و تغییر رفتارهای منفی زوجین کمککننده باشد.
پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان بر اساس صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
486 - 495
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی بر اساس صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد شبستر در سال تحصیلی 02-1401 بود. به همین منظور، از بین جامعه مورد نظر 322 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند و پرسشنامه های آسیب پذیری روانشناختی (نجاریان و داودی، 1380)، مدل صفات چهارگانه تاریک شخصیت (یوسفی و ایمانزاد، 1397) و اعتیاد به فضای مجازی (یانگ، 1998) در مورد آنان اجرا شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون (همزمان) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی با آسیب پذیری روانشناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0˂P). در ضمن مشخص شد که صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری و اعتیاد به فضای مجازی می توانند آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را پیش بینی کنند (01/0˂P). بنابراین نتیجه گرفته می شود که اعتیاد به فضای مجازی، صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری توان پیش بینی آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را دارند. یافته ها نشان داد که بین صفات تاریک شخصیت و اعتیاد به فضای مجازی با آسیب پذیری روانشناختی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (01/0˂P). در ضمن مشخص شد که صفات جامعه ستیزی و دیگر آزاری و اعتیاد به فضای مجازی می توانند آسیب پذیری روانشناختی دانشجویان را پیش بینی کنند (01/0˂P).
تدوین مدل نظری آموزش جنسی بر اساس اندیشه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل نظری آموزش جنسی بر اساس اندیشه اسلامی و سنجش میزان روایی آن بود.با توجّه به هدف، این پژوهش دارای دو روش کیفی و کمی بود.در بخش کیفی،در قسمت جمع آوری متون ابتدا با استفاده از روش حوزه های معنایی بوسیله 48 کلیدواژه مرتبط جمع آوری شده، 2873آیه، حدیث و کلام اندیشمندمسلمان بعد از مراحل غربال برگزیده نهایی گردید.در قسمت تحلیل متون، از روش نظریه داده بنیاد استفاده شد.بدین منظور با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 766کد در مرحله کدگذاری باز،78کد محوری در مرحله اول، 13کد محوری درمرحله دوم، 4کد انتخابی بعنوان مقوله عمده و1مقوله هسته مرکزی شناسایی؛ومدل نظری آموزش جنسی بر اساس اندیشه اسلامی ترسیم شد.در بخش کمی، با به کارگیری روش ارزیابی نظرات کارشناسان شاخص روایی محتوایی مدل از 11متخصص به روش نمونه گیری هدفمند وگلوله برفی سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان دادکه مدل نظری آموزش جنسی بر اساس اندیشه اسلامی دارای پنج مبنا(خدامحوری در افکار،امیال و رفتار جنسی،انتخابگری با امکان تاثیرات ناخوداگاه،پیوستاری بودن، رعایت هنجارهای اجتماعی وقانونمندی امور جنسی)،دوراهبرد(مهارگری وآینده نگری)،چهارمولفه(عاطفه محور بودن رفتار جنسی،لذت بری سعادت محو، رفتار جنسی متعهدانه، رعایت مرزهای جنسی) ویک پیامد(سلامت جنسی سعادت محور)می باشد. نتایج حاصل از این پژوهش بستر مناسبی برای تدوین برنامه آموزش جنسی و طراحی بسته های آموزشی برای دوره های تحولی رافراهم کرده است.
رابطه هوش معنوی و تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری زنان سرپرست خانوار
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه هوش معنوی و تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری زنان سرپرست خانوار بود. روش پژوهش کمی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران در سال 1398 بودند. حجم نمونه در این تحقیق بر اساس فرمول کوکران 368 نفر در نظر گرفته شد. به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 1992)، هوش معنوی (کینگ، 2008) و تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) استفاده شد. در این پژوهش از ضریب همسبتگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه از طریق نرم افزار Spss-19 برای تحلیل داده ها استفاده گردید. بر اساس نتایج به دست آمده، تفکر وجودی انتقادی، تولید معنای شخصی، بسط حالت هوشیاری و آگاهی متعالی به ترتیب توانستند 17%، 6%، 18% و 13% از تغییرات تاب آوری را تبیین نمایند. همچنین نتایج نشان داد مؤلفه های پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد برنامه ریزی و ارزیابی مجدد توانستند به میزان 24%، 15%، 20% و 12% از تغییرات تاب آوری با را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی نمایند و فاجعه انگاری 11% به صورت منفی و معنادار قادر به پیش بینی تاب آوری در زنان سرپرست خانوار است و در انتها بر اساس نتایج به دست آمده هوش معنوی توانست 22% تاب آوری در زنان سرپرست خانوار را پیش بینی نماید. همچنین تنظیم شناختی هیجانی نیز 37% از تاب آوری زنان سرپرست خانوار را پیش بینی نمود. بنابراین هوش معنوی و تنظیم شناختی هیجان بر تاب آوری نقش پیش بینی کنندگی دارد و با ارتقاء آن ها می توان سطح تاب آوری را در زنان سرپرست خانوار بالا برد.
آزمون مدل علّی سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس ذهن آگاهی و نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر باهدف آزمون مدل علّی سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس ذهن آگاهی و نقش واسطه ای خودکارآمدی تحصیلی انجام شد. این مطالعه ازنظر روش شناسی توصیفی همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمام دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهرستان رشت در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که از بین آن ها تعداد 330 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات نیز پرسشنامه سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391)؛ ذهن آگاهی بائر و همکاران (2006) و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) بود. برای توصیف یافته ها از میانگین و انحراف استاندارد و برای استنباط اطلاعات نیز از آزمون های هم بستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSS-27 و AMOS-24 استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که این مدل پژوهشی از برازش مطلوبی برخوردار بوده و ذهن آگاهی علاوه بر اثر مستقیم، از طریق میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی اثر غیرمستقیمی را نیز بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان دارد. از این نتایج می توان برای طراحی مداخلاتی باهدف بهبود کیفیت زندگی تحصیلی دانش آموزان استفاده نمود.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر کیفیت زندگی و احساس بهزیستی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری مرحله آخر کلیه، شرایط بالینی را نشان می دهد که در آن کارکرد درونی کلیه دچار زوال غیرقابل برگشتی می شود. این بیماران به دیالیز نیاز دارند. تحقیقات نشان داده اند به دلایل متعددی دیالیز بیشترین آسیب را به کیفیت زندگی فرد وارد می کند. مداخلات مبتنی بر درمان شناختی رفتاری در بیماری های مزمن مختلفی به طور موفقیت آمیزی باعث تغییر رفتار شده اند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثربخشی مداخله شناختی رفتاری گروهی بر کیفیت زندگی و احساس بهزیستی بیماران دیالیزی بود. روش کار: این مطالعه در سال 1389 در بخش دیالیز بیمارستان هفده شهریور مشهد بر 30 بیمار دیالیزی (جنس زن) انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. 15 نفر آزمودنی ها در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش از 10 جلسه هفتگی مدیریت استرس برخوردار شدند درحالی که گروه کنترل از هیچ آموزشی برخوردار نشد. هر دو گروه به پرسشنامه های کیفیت زندگی و احساس بهزیستی قبل و بعد از دوره آموزشی پاسخ دادند. سپس داده ها جمع آوری و توسط نرم افزار spss تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: بعد از 10 جلسه هفتگی مداخله شناختی رفتاری، بین دو گروه اختلاف معنی- داری حاصل شد، برای کیفیت زندگی بیماران دیالیزی (p = 0/001) و احساس بهزیستی آنان (p = 0/005). نتیجه گیری: طبق نتایج، استفاده از این روش برای بیماران دیالیزی مفید است و باعث بهبود کیفیت زندگی و احساس بهزیستی در این بیماران می شود؛ بنابراین می تواند برای بیماران دیگر نیز مدنظر قرار گیرد.