فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۰۱ تا ۲٬۹۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه بهزیستی ذهنی و قدرت ایگو با نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در دختران آسیب دیده از شکست عاطفی بود. با توجه به هدف، روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش را تمامی دختران آسیب دیده از شکست عاطفی مراجعه کننده به کلینیک های تخص نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعیین شد. با استناد به این جدول، حجم نمونه آماری مورد نظر برابر با 175 نفر تخمین زده شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو(2003)، پرسشنامه ضربه ی عشق راس(1999)، قدرت ایگو مارکستروم وهمکاران(1997) ، تنظیم هیجان گراس و جان (2003)، و پرسشنامه جمعیت شناختی و بالینی جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها به دو صورت توصیفی و استنباطی انجام شد. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از روش حداقل مربعات جزئی و از نرم افزار SmartPLS استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد مقدار ضریب اثر تعدیلی تنظیم هیجان در رابطه بین بهزیستی روانشناختی و قدرت ایگو برابر با 0.106 می باشد. آماره t اثر تعدیلی در سطح اطمینان 95 درصد معنادار گزارش شد [05/0P –Value ≤ ]. بنابر این نتایج بین بهزیستی ذهنی و قدرت ایگو با نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان در دختران آسیب دیده از شکست عاطفی رابطه معنی داری وجود دارد.
طراحی برنامه مداخله ای حسی، حرکتی و شناختی و اثربخشی آن بر نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۱۰۲-۸۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالادر نیمرخ عصب روانشناختی دچار نارسایی هستند. در این میان برنامه جامعی که جنبه های حسی، حرکتی و شناختی را پوشش داده باشد، می تواند نیمرخ عصب روانشناختی آن ها را بهبود بخشد که تاکنون چنین برنامه ای طراحی نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی برنامه مداخله ای حسی، حرکتی و شناختی و اثربخشی آن بر نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: این پژوهش به صورت آمیخته در دو بخش کیفی و کمی انجام شد. بخش کیفی از نوع طراحی و اعتباریابی برنامه و بخش کمی شامل طرح نیمه آزمایشی از نوع گروه گواه نامعادل بود. جامعه بخش کیفی شامل مجموعه آثار منتشر شده و تمامی متخصصان بوده که براساس کلیدوازه ها محتوا انتخاب و تحلیل محتوا انجام شد و برای اعتباریابی برنامه 10 متخصص به صورت هدفمند انتخاب شد. جامعه آماری بخش کمی شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا مراکز توانبخشی شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود. 20 آزمودنی، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش (هرگروه 10 نفر) جای دهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه عصب روانشناختی کانرز، 2004 ) بود. گروه آزمایش در 12 جلسه 40 دقیقه ای برنامه مداخله ای را دریافت کرد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: برنامه مداخله ای حسی، حرکتی و شناختی موجب بهبود نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا در مؤلفه سرعت پردازش (۰1/0 >P)، کارکردهای اجرایی (۰۵/0 >P) و حافظه (۰۵/0 >P) شده است. نتیجه گیری: مداخله طراحی شده در این پژوهش به عنوان یک مداخله چند بعدی که همزمان جنبه های حسی، حرکتی و شناختی را در برمی گیرد، می تواند نیمرخ عصب روانشناختی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با عملکرد بالا را بهبود بخشد.
اثربخشی درمان تک جلسه راه حل محور بر میزان شفقت به خود، بخشایشگری و تعارض زناشویی زنان متأهل: مطالعه تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: شفقت به خود به میزان احساس دلسوزی نسبت به خود در مواجهه با نقص ها اشاره دارد و با کاهش اضطراب و افزایش رضایت از زندگی مرتبط است. مطالعات نشان داده اند که درمان های مختلف روانشناختی می توانند بر میزان شفقت به خود، بخشایشگری و تعارض زناشویی زنان متأهل مؤثر باشند. اما خلاء پژوهشی در حوزه ی درمان تک جلسه راه حل محور و همچنین مسائل روانشناختی زنان متأهل وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان تک جلسه ای راه حل محور روی میزان شفقت به خود، بخشایشگری و تعارض زناشویی زنان متأهل انجام شد. روش: روش پژوهش کاربردی و به روش طرح آزمایشی تک آزمودنی و از نوع خط پایه چندگانه (ABA) انجام شد. جامعه پژوهش را تمام زنان متأهل دارای تعارض زناشویی شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه گیری پژوهش از طریق فراخوان و به صورت داوطلبانه انجام شد. پس از بررسی ملاک های ورود به پژوهش، در نهایت پنج نفر انتخاب و وارد مراحل خط پایه، مداخله و پیگیری شدند. شرکت کنندگان در این مراحل پرسشنامه شفقت به خود (نف، ۲۰۰۳) و پرسشنامه بخشش رنجش خاطر زناشویی (پالیری و همکاران، 2009) و پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی و همکاران، 1387) را تکمیل کردند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که درمان تک جلسه راه حل محور بر افزایش میانگین شاخص درصد بهبودی شفقت به خود و بخشایشگری، همچنین کاهش میانگین شاخص درصد بهبودی تعارض زناشویی زنان متأهل در سطح معناداری 05/0 مؤثر بوده است. نتیجه گیری: تغییرات میانگین درصد بهبودی برای مداخله درمان تک جلسه راه حل محور بیانگر آن بود که این درمان می تواند منجر به تغییر ات فوری در میزان شفقت به خود، بخشایشگری و تعارض زناشویی زنان متأهل شود. از نظر کاربردی، این یافته ها می توانند به مشاوران و روانشناسان کمک کنند تا از روش های کارآمدتر و مؤثرتری برای مداخله در مشکلات زناشویی استفاده کنند.
مدل یابی جهت گیری ازدواج بر اساس سرمایه های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج با میانجی گری خانواده دوستی دانشجویان مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۲۱۴-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: جهت گیری ازدواج، سنجش نگرش خوش بینانه یا بدبینانه ی افراد به مسأله ازدواج است. از عوامل تأثیرگذار بر جهت گیری جوانان به ازدواج، می توان به روابطی که افراد قبل از ازدواج با دیگران دارد و همچنین سرمایه های روانشناختی آن ها اشاره کرد. در مطالعات گذشته خانواده دوستی نیز به عنوان یکی از عوامل مؤثر شناسایی شده است ولی تاکنون مدلی برای جهت گیری ازدواج براساس روابط میان این مؤلفه ها ارائه نشده است. هدف: هدف پژوهش حاضر مدل یابی جهت گیری ازدواج براساس سرمایه های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج با میانجی گری خانواده دوستی بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان مجرد دانشگاه های آزاد اسلامی استان اصفهان بودند که باتوجه به تعداد متغیرهای پژوهش و روش های آماری مرسوم به روش تصادفی طبقه ای تعداد 500 نفر نمونه (303 دختر و 197 پسر) به پرسشنامه های جهت گیری ازدواج (گوانجی، 1399)، سرمایه روانشناختی (لوتانز، 2007)، نگرش به روابط قبل از ازدواج (کردلو، 1380) و خانواده دوستی (هاشمی گرم دره، 1398) پاسخ دادند. داده های پژوهش نیز از طریق دو نرم افزار اس پی اس اس و ایموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که از مجموع متغیرهای پیش بین و میانجی، خوشبینی، تاب آوری و خودکارآمدی و نیز خانواده دوستی دارای ارتباط مستقیم با جهت گیری ازدواج هستند (05/0 >P). همچنین سرمایه های روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج می توانند از طریق متغیر خانواده دوستی، جهت گیری ازدواج را پیش بینی کنند (05/0 >P). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان گفت هرچه میزان سرمایه های روانشناختی و خانواده دوستی دانشجویان بالاتر باشد، جهت گیری خوش بینانه تری به ازدواج خواهند داشت. نظر به نتایج، متغیر خانواده دوستی نقش میانجی گری مهم و مؤثری در ارتباط بین سرمایه روانشناختی و نگرش به روابط قبل از ازدواج با جهت گیری ازدواج ایفا می کند.
Examining and Describing the Victim Mentality in People with Borderline Personality Disorder
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
26 - 32
حوزههای تخصصی:
Borderline Personality Disorder (BPD) is a prevalent psychological disorder in clinical and community settings. A significant portion of people with BPD seem to carry a victim mentality with them throughout their life years. Therefore, this qualitative study aimed to examine and describe the victim mentality in individuals with BPD using content analysis. The sample consisted of 134 psychological records of individuals diagnosed with BPD who attended a psychological clinic in Tehran between 2021 and 2023. Data saturation was reached after analyzing 33 records. The information obtained from the psychological records was organized, and then the collected data was classified. The findings revealed that the victim mentality in individuals with BPD manifests in five categories, characterized by 12 states and 30 indicators. These categories include: (1) Abandonment of Responsibility, (2) Belief in Being Defeated in Life, (3) Blaming Others and Inducing Guilt, (4) Chronic Feelings of Loneliness, and (5) Feeling Chronically Abused. The findings suggest that the victim mentality in BPD is not merely a role-playing strategy but a deeply ingrained schema about I am a victim.
پیش بینی رضایت زناشویی و امید به زندگی بر اساس سرسختی روان شناختی و گرایش به بخشش
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت زناشویی و امید به زندگی بر اساس سرسختی روان شناختی و گرایش به بخشش انجام شد. در یک طرح همبستگی تعداد 100 زوج با روش خوشه ای چندمرحله ای از میان افراد متأهل شهر تهران انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس رضایت زناشویی انریچ (EMS)، مقیاس امید اسنایدر(SHS)، سیاهه سرسختی روان شناختی اهواز (AHI)، مقیاس بخشش هارتلند (HFS) انجام شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سرسختی روان شناختی و بخشش با امید به زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0.01>P). اما رابطه سرسختی روان شناختی با رضایت زناشویی معنادار نبود (0.05<P). تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که رضایت زناشویی تنها بر اساس بخشش قابل پیش بینی (0.39=β). امید به زندگی نیز بر اساس سرسختی روان شناختی (0.31=β) و بخشش (0.30=β) قابل پیش بینی بود. به نظر می رسد میزان تعهد، کنترل و چالش جویی زوجین در کنار گرایش آنان به بخشش خود و دیگری می تواند امید به زندگی و رضایت زناشویی را به طور معناداری افزایش دهد. یافته های این پژوهش می تواند توسط زوج درمانگران مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه نیازهای بنیادین روان شناختی و جهت گیری هدف با پایستگی تحصیلیِ دانش آموزان
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
61 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه نیازهای بنیادین روان شناختی و جهت گیری هدف با پایستگی تحصیلیِ دانش آموزان بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. تعداد 322 نفر از دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر جغتای با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش شامل مقیاس پایستگی تحصیلی (ABS)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی (BNSG-S) و پرسشنامه هدف پیشرفت اصلاح شده (AGQ-R) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد نیازهای بنیادین روان شناختی و جهت گیری هدف با پایستگی تحصیلی همبستگی مثبت و معناداری دارند (0.05>P). تحلیل رگرسیون نیز نشان داد نیاز به پیوند داشتن و جهت گیری هدف تسلط-اجتناب قادر به پیش بینی پایستگی تحصیلی هستند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، نیازهای بنیادین روان شناختی و جهت گیری هدف می توانند با پایستگی تحصیلی دانش آموزان در ارتباط باشند؛ بنابراین توجه به این نیازها و اتخاذ جهت گیری هدفی مناسب در راستای بهبود پایستگی تحصیلی دانش آموزان ضروری به نظر می رسد.
ویژگی های روان سنجی مقیاس لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
44 - 59
حوزههای تخصصی:
فقدان لذت جویی اجتماعی موجب می شود فرد از ارتباط با دیگران لذت نبرد و به برقراری روابط اجتماعی تمایلی نداشته باشد. به دلیل عدم وجود مقیاس مناسب جهت سنجش فقدان لذت جویی اجتماعی در زبان فارسی، هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار در بین دانشجویان بود. در این پژوهش 540 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 1401-1400 شرکت کردند و به مقیاس های لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار (ACIPS)، لذت اسنیث و همیلتون (SHAPS) و پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ) پاسخ دادند. از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا و واگرا برای بررسی روایی و پایایی استفاده شد. نتایج هر دو تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی وجود ساختار سه عاملی را تأیید کردند. ضرایب آلفای کرونباخ برای کل آزمون و سه خرده مقیاس آن به ترتیب 0.88، 0.84، 0.78 و 0.52 به دست آمد. در بررسی روایی همگرا، همبستگی مقیاس با دو پرسشنامه لذت اسنیث همیلتون 0.41 و پرسشنامه شخصیتی آیزنک (سؤالات مربوط به برون گرایی) 0.45 به دست آمد. در بررسی همسانی درونی نیز همبستگی سه خرده مقیاس با نمره کل به ترتیب 0.90، 0.78 و 0.53 به دست آمد. این یافته ها ساختار سه عاملی مقیاس لذت بین فردی نهایی و مورد انتظار را تأیید کرد و نشان داد این مقیاس از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و قابلیت استفاده در بین دانشجویان را دارا می باشد.
اثربخشی مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر اختلال دیکته نویسی: پژوهش مورد منفرد
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴
73 - 87
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر اختلال دیکته نویسی بود. شرکت کننده این پژوهش، یک دانش آموز پسر پایه سوم یکی از دبستان های شهر قوچان بود که پس از مصاحبه با معلم، اجرای آزمون و چک لیست ارزیابی دیکته، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. از آزمون دیداری-حرکتی بندر- گشتالت (BVMGT) و آزمون ترسیم آدمک گودیناف- هریس (GHDAP) برای سنجش هوش استفاده شد. نتایج نشان داد که شرکت کننده از هوش طبیعی برخوردار است. در این پژوهش از روش مورد منفرد و طرح A-B-A استفاده شد. بدین صورت که پس از خط پایه، مداخلات آغاز شد و طی ۱۲ جلسه انفرادی ۴۵ دقیقه ای، مداخله آموزشی- درمانی جهت درمان اختلال دیکته نویسی به شرکت کننده در پژوهش ارائه شد. یک هفته پس از پایان مداخلات دو آزمون دیکته با فاصله سه روز از شرکت کننده در پژوهش گرفته شد. یافته ها نشان داد که مداخله آموزشی- درمانی مبتنی بر توانمندسازی مغز بر بهبود اختلال دیکته نویسی موثر است. به نظر می رسد با ارائه این مداخله می توان اختلال دیکته نویسی دانش آموزان را بهبود داد. استفاده از پروتکل آموزشی- درمانی به معلمان و درمانگران اختلالات یادگیری توصیه می شود.
تبیین مدل ساختاری رفتار اشتراک دانش براساس مزایای اشتراک گذاری دانش با میانجی گر فضای روانشناختی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۹۸-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: به اشتراک گذاری دانش فرصت هایی را برای به حداکثر رساندن توان سازمان جهت افزایش کارایی و رسیدن به مزیت رقابتی فراهم می کند، ولی در دانشگاه ها رفتار اشتراک دانش در بین کارکنان اتفاق نمی افتد و فرهنگ دانشی اغلب آن ها فردگرا است. بنابراین این مسئله یکی از چالش های بزرگ دانشگاه ها در مدیریت دانش است و نیازمند بسترسازی فضای روانشناختی سازمانی برای افزایش انگیزه اشتراک دانش در دانشگاه ها می باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری رفتار اشتراک دانش براساس مزایای اشتراک گذاری دانش با میانجی گر فضای روانشناختی سازمانی انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی کارکنان دانشگاه های فنی مهندسی تهران در سال 1401 بود که از بین این کارکنان، 400 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته شامل رفتار اشتراک دانش، مزایای اشتراک گذاری دانش و فضای روانشناختی سازمانی بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون برای سنجش همبستگی زوجی متغیرها و معادلات ساختاری مبتنی بر روش حداقل مجذورات جزئی با نرم افزار PLS-3 استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. تحلیل روابط مستقیم نیز نشان داد فضای روانشناختی سازمانی شامل سه بعد مشوق ها، فردی و مدیریتی با رفتار اشتراک دانش رابطه مثبت معنی داری دارند. همچنین مزایای اشتراک گذاری دانش بر رفتار اشتراک دانش به صورت مستقیم تأثیر معنی داری ندارد ولی با نقش میانجی فضای روانشناختی سازمانی می تواند بر رفتار اشتراک دانش تأثیرگذار باشد (05/0 P<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند به مدیران دانشگاه ها کمک کند برای پویایی و سرزندگی دانشگاه ها، با چاره اندیشی و ایجاد بستر مناسب و بهبود فضای روانشناختی سازمانی، علاوه بر حذف موانع موجود، زمینه بهبود و علاقه مندی بیشتر کارکنان به اشتراک دانش و فرصت نوآوری، توسعه و شکوفایی دانشگاه را فراهم کنند.
تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی نوشتن و خواندن بر آمادگی تحصیلی مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آذر) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
۲۸۳-۲۶۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال در یادگیری کودکان دیرآموز موجب تأثیر منفی در تحصیل آن ها و مهارت های مرتبط، مانند نوشتن، خواندن، ریاضی می شود. کودکان دیرآموز درک متفاوتی از آنچه می بینند و می شنوند دارند و یادگیری مهارت های جدید برای آن ها دشوار است. علی رغم این که این کودکان گروه بزرگی از دانش آموزان را تشکیل می دهند، ولی به ندرت در پژوهش ها مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف: این پژوهش با هدف تعیین تأثیر آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی بر مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری 1 ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان دختر و پسر دیرآموز مراکز پیش دبستانی شهر اهواز در سال تحصیلی 1402-1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 40 کودکان دختر و پسر دیرآموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. در این پژوهش همچنین از مقیاس تعیین سطح مهارت های پایه و پیش نیاز تحصیلی نوآموزان دیرآموز در دوره پیش دبستان (1396) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته های نشان داد آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی باعث افزایش مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در سطح معناداری 01/0 >p می شود. همچنین، یافته ها نشان داد که در طول زمان و پس از یک دوره پیگیری یک ماهه این اثرات همچنان در سطح معناداری 01/0 >p بوده است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، مهارت های پیش نیاز نوشتن و خواندن کودکان دیرآموز پیش دبستانی در گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت کرده بودند، به صورت معناداری از گروهی که آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی را دریافت نکرده بودند بیشتر بود. بنابراین، باید آموزش مهارت های پیش نیاز تحصیلی به طور ویژه در دستور کار مراکز پیش دبستانی قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی با مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت بر تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی در افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (دی) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۲
۲۹۷-۲۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال پانیک و حملات پانیک دو مورد از رایج ترین مشکلاتی هستند که در دنیای روان پزشکی دیده می شوند. این اختلال یک بیماری با پیش آگهی خوب نیست و می تواند به طور قابل توجهی بر کیفیت زندگی تأثیر بگذارد و منجر به افسردگی و ناتوانی در انجام کارهای روزانه شود؛ بنابراین رویکردهای نوین روان درمانی در جهت مشکلات شناختی و هیجانی می تواند اثربخش باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی با مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت بر تنظیم شناختی هیجان و ذهن آگاهی در افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری 45 روزه با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد دارای علائم اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 6 و 11 شهر تهران در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش 45 نفر، که به شیوه هدفمند انتخاب و بطور تصادفی در سه گروه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه های آزمایش؛ درمان ترکیبی و درمان ذهن آگاهی کوتاه مدت را به تفکیک، در طی ۸ جلسه دریافت و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و کرایج، ۲۰۰۶) و ذهن آگاهی (تورنتو، ۲۰۰۶) بود. و داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: اثربخشی هر دو درمان ترکیبی واقعیت مجازی و ذهن آگاهی و مداخله ذهن آگاهی کوتاه مدت در مرحله پس آزمون و پیگیری در تنظیم شناختی هیجان (راهبردهای سازگارانه و ناسازگار) و ذهن آگاهی معنی دار بود. اما درمان ترکیبی در متغیر ذهن آگاهی اثربخشی بیشتری نسبت به درمان ذهن آگاهی کوتاه مدت داشته است (05/0 >p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، درمانگران می توانند در مداخله های روانشناختی از هر دو درمان، برای بهبود تنظیم شناختی هیجان و از درمان ترکیبی برای تسهیل ذهن آگاهی، در افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی استفاده نمایند.
پیش بینی سازگاری اجتماعی در سالمندان براساس تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 184
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سازگاری اجتماعی در سالمندان براساس تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضرکلیه سالمندان شهر اهواز در بازه زمانی آبان ماه 1400 تا آذرماه 1400 در محدوده سنی 57 تا 74 سال بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 296 نفر از سالمندان شهر اهواز بودند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه سازگاری اجتماعی (Bell)، تحمل پریشانی (Simon & Gahr)، تنظیم هیجان (Gross & John) و حمایت اجتماعی (Zimet et al.) گردآوری شد. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه) تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین تحمل پریشانی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی ادراک شده با سازگاری اجتماعی ارتباط مستقیم وجود دارد (05/0>p). راهبردهای تنظیم هیجان، تحمل پریشانی و حمایت اجتماعی ادراک شده در سالمندان می تواند ظرفیت سازگاری اجتماعی را در آنها تغییر داده و بدین ترتیب سلامت روان آنها را تحت تأثیر قرار دهد.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۶۲-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای مشکلات رفتاری- هیجانی برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. 53 دانش آموز با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 18 نفر). دانش آموزان گروه های آزمایش درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور را طی ده هفته در ده جلسه 90 دقیقه ای به صورت جداگانه دریافت نمودند. در این پژوهش از سیاهه رفتاری- هیجانی کودکان و نوجوانان (CABEI؛ آخنباخ و رسکورلا، 2001) و پرسشنامه شایستگی اجتماعی (SCQ؛ فلنر و همکاران، 1990) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بر شایستگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد (0001/0>P). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بیانگر آن بود که بین اثربخشی این دو مداخله بر شایستگی اجتماعی تفاوت معنادار وجود نداشت (05/0≤p). بر اساس یافته های پژوهش حاضر، جهت بهبود شایستگی اجتماعی نوجوانان مبتلا به اختلال رفتاری- هیجانی برونی سازی شده می توان از دو روش مداخله ای درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان ذهن آگاهی نوجوان محور استفاده کرد.
نقش تعدیل کنندگی سبک دلبستگی زنان در پیش بینی رضایت زناشویی آنان بر اساس اعتیاد همسرانشان به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی سبک دلبستگی زنان در پیش بینی رضایت زناشویی آنان بر اساس اعتیاد همسرانشان به اینترنت انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری، کلیه زوجین 50-20 سال ساکن استان تهران در سال 1401 بودند. از این میان 208 زوج به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سؤالات پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (EMS، فاورز و اولسون، 1993)، سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (AASQ، 1987) و اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT، 1998) پاسخ گفتند. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین اعتیاد همسران به اینترنت و رضایت زناشویی زنان رابطه معناداری یافت نشد (۰۵/0P>). بعلاوه سبک دلبستگی ایمن زنان با رضایت زناشویی آنان رابطه مثبت و معنادار (0۵/0P<) و سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و اجتنابی زنان با رضایت زناشویی آنان رابطه منفی و معنادار داشت (01/0P<). نتایج نشان داد دلبستگی در مجموع 11 درصد واریانس رضایت زناشویی را تبیین می کند. همچنین سبک دلبستگی زنان (ایمن و ناایمن) در رابطه اعتیاد همسران به اینترنت و رضایت زناشویی آنان نقش تعدیل کنندگی نداشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت سبک دلبستگی زنان نقش مهمی در رضایت زناشویی آنان دارد اما اعتیاد همسرانشان به اینترنت بر میزان رضایت زناشویی آنان تاثیری ندارد.
اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر تکانشگری و روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش خودکنترلی هیجانی بر تکانشگری و روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تهران (مناطق 1 و 2) در سال تحصیلی 1401-1402 بودند که تعداد 39 نفر به روش نمونه گیری هدفمند بعد از غربالگری انتخاب و در گروه آزمایش (19 نفر) و کنترل (20نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش هشت جلسه ی 75 دقیقه ای تحت آموزش خودکنترلی هیجانی قرار گرفتند. ابزارگردآوری داده ها شامل پرسشنامه تجربه قلدری – قربانی سایبری آنتیادو و همکاران (2016، CBVEQ)، مقیاس رابطه والد- کودک فاین و همکاران (1983، PCRS) و مقیاس پرسشنامه تکانشگری بارات پاتون و همکاران (1995،BIS-11) بود. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تکانشگری و روابط والد -فرزندی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 001/0 وجود دارد. در نتیجه آموزش خودکنترلی هیجانی می تواند به عنوان روش درمانی مؤثر در جهت کاهش تکانشگری و بهبود روابط والد -فرزندی نوجوانان پسر دارای قلدری سایبری مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر تحمل پریشانی هیجانی، خودتمایزیافتگی و ناگویی خلقی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال های روان تنی به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های روانی جزء چالش های مهم بهداشت عمومی محسوب می شود و باعث مشکل های روانشناختی بسیاری می گردد. در نتیجه، هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر تحمل پریشانی هیجانی، خودتمایزیافتگی و ناگویی خلقی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی بود. روش و مواد: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر اهواز بودند که به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی این شهر مراجعه کردند. نمونه پژوهش 60 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری جایگزین شدند. گروه آزمایش اول، 5 جلسه دو ساعته با روش خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و گروه آزمایش دوم، 10 جلسه دو ساعته با روش خانواده درمانی مبتنی بر دلبستگی آموزش دید و گروه کنترل، در این مدت هیچ آموزشی ندید. جهت گردآوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005)، سیاهه خودتمایزیافتگی (اسکوورون و فریلندر، 1998) و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) استفاده و داده های آن با روش های تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که هر دو روش مداخله خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی در مقایسه با گروه کنترل باعث کاهش معنادار تحمل پریشانی هیجانی و ناگویی خلقی و افزایش معنادار خودتمایزیافتگی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی شدند (05/0P<). همچنین، بین اثربخشی دو روش مداخله خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی بر کاهش تحمل پریشانی هیجانی و ناگویی خلقی و افزایش خودتمایزیافتگی در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال های روان تنی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این پژوهش، متخصصان و درمانگران حوزه سلامت می توانند از هر دو روش خانواده درمانی مبتنی بر هیجان و مبتنی بر دلبستگی در مداخله های خود برای بهبود ویژگی های روانشناختی استفاده نمایند.
تعیین اثربخشی برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون بر راهبردهای حفظ ارتباط و پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین با طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵ (مجموعه مقالات رفتار و ذهن)۵
14-25
حوزههای تخصصی:
دف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون بر راهبردهای حفظ ارتباط و کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین دچار طلاق عاطفی انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و با استفاده از گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل زوجین دچار طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود. تعداد 30 زوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند (15 زوج در هر گروه). گروه آزمایش در 10 جلسه برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس راهبردهای حفظ ارتباط و مقیاس پرخاشگری ارتباطی پنهان بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات راهبردهای حفظ ارتباط در گروه آزمایش به طور معناداری از پیش آزمون تا پس آزمون و پیگیری افزایش یافت (001/0>P)، در حالی که در گروه کنترل تغییر معناداری مشاهده نشد. همچنین، پرخاشگری ارتباطی پنهان در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش یافت (001/0>P)، در حالی که در گروه کنترل تغییرات معناداری مشاهده نشد. این تغییرات در مرحله پیگیری نیز پایدار باقی ماند. نتیجه گیری: برنامه آموزشی شیوه های حل تعارض بر اساس رویکرد یکپارچه نگر السون به طور معناداری باعث بهبود راهبردهای حفظ ارتباط و کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان در زوجین دچار طلاق عاطفی شد. نتایج حاکی از اثربخشی این برنامه در بهبود کیفیت روابط زناشویی و کاهش تعارضات است.
رویکردهای جدید در بهبود سلامت روانی و جسمانی سالمندان: ترکیب تمرینات قدرتی، ذهن آگاهی و استفاده از هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵ (مجموعه مقالات رفتار و ذهن)۵
262-274
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات قدرتی، ذهن آگاهی و هوش مصنوعی بر بهبود سلامت روانی و جسمانی سالمندان بود. روش شناسی: این مطالعه مروری روایتی با استفاده از روش تحلیل توصیفی، یافته های مطالعات علمی منتشرشده بین سال های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۴ را تحلیل کرده است. جستجوی جامع در پایگاه های داده نظیر PubMed، Scopus و Web of Science با استفاده از کلیدواژه های مرتبط انجام شد. مطالعاتی که بر تمرینات قدرتی، تکنیک های ذهن آگاهی و کاربردهای هوش مصنوعی در مراقبت از سالمندان متمرکز بودند، انتخاب شدند. داده ها استخراج و برای ارزیابی تأثیرات جداگانه و ترکیبی این روش ها بر سلامت روانی و جسمانی سالمندان تحلیل شدند. یافته ها: تمرینات قدرتی به طور قابل توجهی باعث افزایش قدرت عضلانی، بهبود تعادل و استقلال جسمانی سالمندان شده و خطر سقوط را کاهش داده است. تمرینات ذهن آگاهی منجر به کاهش استرس، بهبود کیفیت خواب و ارتقای سلامت روانی شده اند. هوش مصنوعی از طریق ارائه راه حل های شخصی سازی شده، پایش سلامت، و پشتیبانی از زندگی مستقل، نقش مؤثری در بهبود کیفیت زندگی سالمندان ایفا کرده است. ترکیب این رویکردها نشان دهنده اثرات هم افزایی بود که به طور همزمان چالش های جسمانی و روانی مرتبط با سالمندی را کاهش داده و کیفیت زندگی را بهبود بخشید. نتیجه گیری: یافته ها نشان دهنده پتانسیل بالای ترکیب تمرینات قدرتی، ذهن آگاهی و فناوری هوش مصنوعی برای ارتقای سلامت روانی و جسمانی سالمندان است. این مدل جامع می تواند به عنوان یک راه حل پایدار و مؤثر برای بهبود کیفیت زندگی سالمندان و افزایش استقلال آن ها مورد استفاده قرار گیرد. تحقیقات بیشتری برای بهینه سازی و اجرای این راهکارها در مقیاس بزرگ تر ضروری است.
بررسی مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و طرحواره درمانی بر اضطراب جدایی نوجوانان دختر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
34 - 42
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و طرحواره درمانی بر اضطراب جدایی نوجوانان دختر در شهر شیراز انجام شد. پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی نوجوانان دختر پایه متوسطه اول و دوم مشغول به تحصیل در شهر شیراز در سال 1402 بود. با استفاده از نمونه گیری تصادفی 45 نفر از دانش آموزان در سه گروه (15نفره) گروه کنترل، یک گروه آزمایش با آموزش طرحواره درمانی و گروه آزمایش با آموزش رفتار درمانی دیالکتیک طبقه بندی شدند. در جمه آوری داده ها از پرسشنامه پرسشنامه اضطراب جدایی مارو و همکاران (1997) استفاده شد. گروه های آزمایش هر کدام آموزش مربوط به خود را دیده و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی ندیدند و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. رفتار درمانی دیالکتیک بر اضطراب جدایی تأثیر مثبت معنادار داشته و موجب کاهش آن شده است، میزان تأثیر برابر با 17 درصد بود، رفتار درمانی طرحواره درمانی بر اضطراب جدایی تأثیر مثبت معنادار داشته و موجب کاهش آن شده است، میزان تأثیر برابر با 30 درصد بود. درمان مبتنی بر فتار درمانی دیالکیک و طرحواره درمانی به عنوان درمان های کاهش اضطراب جدایی در دانش آموزان استفاده شوند.