فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تجربه درد علاوه بر اینکه می تواند انگیزه مصرف مواد مخدر باشد، همچنین در مرحله درمان و پس از درمان نیز می تواند عاملی جهت مصرف دوباره مواد مخدر باشد. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان ذهن آگاهی بر درد مزمن در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح پیش آزمون- پس آزمون و ﮔ ﺮوه کﻨﺘﺮل با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر اراک در سال ۱۴۰۰ بود. با روش نمونه گیری در دسترس، ۶۰ نفر انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه ۲۰ نفر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدید نظر شده درد مک گیل (۲۰۰۹) بود. درمان ذهن آگاهی در ۸ جلسه (هر جلسه ۹۰ دقیقه) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نیز در ۸ جلسه (هر جلسه ۹۰ دقیقه) اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس برای درد مزمن در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری را نشان داد (۰/۰۰۱=P). هر دو درمان بر بهبود درد مزمن اثربخشی چشمگیری داشت و این اثربخشی برای گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر بود (۰/۰۱=P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با ذهن آگاهی اثربخشی بیشتری بر بهبود درد مزمن نشان داد؛ بنابراین استفاده از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد جهت بهبود درد مزمن در افراد مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر توصیه می شود.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۳)
۲۰۶-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند بود. روش پژوهشی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر 8 تا 11 ساله مبتلا به ضرب آهنگ شناختی کند شهر تبریز در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش جایگذاری شدند. برای گروه آزمایشی، آموزش کارکردهای اجرایی در 12 جلسه هر هفته دو جلسه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند (SCTQ، پنی و همکاران، 2009)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان کودکان (CERQ، گارنفسکی و همکاران، 2001) و پرسش نامه س نجش ع ادات خ واب ک ودکان (CSHQ، اونس و هم کاران، 2000) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<) و این تفاوت در دوره پیگیری نیز پایدار مانده است (01/0P<). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش کارکردهای اجرایی بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت خواب کودکان دبستانی با ضرب آهنگ شناختی کند اثربخش است.
مقایسه اثربخشی درمان روایتی و درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری در بیماران مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آذر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۹
۱۹۲۸-۱۹۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: سرطان سینه در زنان، یکی از انواع سرطان های شایع در جهان است که پیامدهای منفی بسیاری بر وضعیت عاطفی، روانی و هیجانی زنان برجای می گذارد. به دلیل ماهیت روانی سرطان سینه، مداخلات روانشناختی کانون تمرکز برخی مطالعات بوده است. به نظر می رسد توجه بیشتر به مداخلات روانشناختی جهت کاهش رنج روانی زنان مبتلا به سرطان سینه ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان روایتی و درمان شناختی-رفتاری برخودکارآمدی درد و امیدواری در بیماران سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر کاربردی و به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی بیماران زن مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان مراجعه کننده به بیمارستان امام خمینی شهرستان ارومیه (1400) بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس 45 بیمار انتخاب و در دو گروه آزمایش (درمان روایتی، درمان شناختی-رفتاری) و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت کاملاً تصادفی جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس خودکارآمدی درد (1989)، مقیاس امیدواری اشنایدر (1991) بود. گروه آزمایش اول و دوم هریک 8 جلسه تحت درمان روایت درمانی وایت و اپستون (1990) و مداخله شناختی-رفتاری ویلدرموت (2008) قرار گرفتند. پس از 1 ماه پیگیری انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: افرادی که روایت درمانی را تجربه کرده اند در مقایسه با افراد شرکت کننده در درمان شناختی -رفتاری نمرات بیشتری در خودکارآمدی درد و امیدواری کسب کرده بودند (05/0 p<). بدین معنا که درمان روایتی نسبت به درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری اثربخشی بیشتری داشته و در مرحله پیگیری این میزان معناداری پایدار بود. نتیجه گیری: هر دو رویکرد روایت درمانی و درمان شناختی-رفتاری بر خودکارآمدی درد و امیدواری اثربخش بوده ولی روایت درمانی نسبت به دو گروه دیگر اثربخشی بیشتری بر بهبود خودکارآمدی درد و امیدواری بیماران مبتلا به سرطان پستان متاستاتیک مقاوم به درمان دارد. لذا تکرار این پژوهش در گروه ها و نمونه های بیشتر پیشنهاد می شود.
چگونه توانستم مشکل روان خوانی دانش آموز پایه ششم مدرسه هجرت ایچی را بهبود بخشم؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، برطرف کردن اختلال خواندن امیر علی دانش آموز پایه ششم دبستان هجرت ایچی می باشد. روش تحقیق، روش کتابخانه ای در قالب اقدام پژوهی می باشد. به این منظور، جهت حل مسئله مشکل خواندن در دانش آموزم، به بررسی پژوهش های موجود در این زمینه پرداخته شد و با توجه به یافته های پژوهش ها به راه حل هایی برای حل این مسئله دست یافتم. نتایج نشان می دهد که استفاده از کارت آموزشی توانسته است به نحو چشمگیری درتقویت مهارت های خواندن امیر علی موثر واقع شود. همچنین نتایج نشان داد استفاده از کارت آموزشی و تابلو ارزشیابی توصیفی توانسته به عنوان محرکی در جهت ایجاد یادگیری بیشتر دانش آموز موثر واقع شود و با تحریک انگیزش دانش آموز، مهارت های خواندن را در او تقویت نموده است. امیر علی که در خواندن فوق العاده ضعیف بود و نمی توانست به راحتی از روی درس بخواند و اکثر مواقع سطرها را گم می کرد و بعضی کلمات را با مکث بسیار زیاد می خواند، اکنون با استفاده از راهکارهای اجرا شده، به راحتی می تواند از روی متن های کتاب، روان بخواند و مشکلی در خواندن درس ها ندارد. بنابراین می توان بیان کرد که معلم تا حدود زیادی در حل مشکل خواندن دانش آموز، موفق عمل کرده است.
نقش امیدواری، شفقت به خود، و تاب آوری والدینی در پیش بینی پیوند با مدرسه دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال یادگیری ویژه، اختلالی عصبی تحولی است که علاوه بر خود فرد، والدین، معلمان، و نظام آموزشی را نیز با کشاکش هایی مواجه می کند. این پژوهش با هدف تعیین رابطه امیدواری، شفقت به خود، و تاب آوری والدینی با پیوند به مدرسه در دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه انجام شد. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دارای اختلالات یادگیری ویژه و مادران آنان در شهر تبریز در سال تحصیلی 1398-1399 بود. تعداد 132 نفر از مادران و دانش آموزان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و داده ها با استفاده از مقیاس های امیدواری اسنایدر(1991)، خودشفقت ورزی نف (2003)، تاب آوری کونر و دیویدسون (2003) و دلبستگی به مدرسه موتون و همکاران (1993) جمع آوری شدند. به منظور تحلیل داده های آماری از روش های آمار توصیفی مانند میانگین، و انحراف معیار و جهت تحلیل فرضیات پژوهش از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان با نرم افزارSPSS23 انجام شد. یافته ها: باتوجه به نتایج آماری دلبستگی نسبت به مدرسه با امیدواری (001/0=p، 601/0=r)، اشتراک انسانی (005/0=p، 050/0=r)، ذهن آگاهی (005/0=p، 231/0=r)، و تاب آوری (001/0=p، 405/0=r)، همبستگی مثبت و با مؤلفه انزوای شفقت ورزی (001/0=p، 338/0=r)، و همانندسازی افراطی، (005/0=p، 241/0-=r) همبستگی منفی معناداری دارد و بین مؤلفه های مهربانی با خود و قضاوت نسبت به خود شفقت ورزی و دلبستگی نسبت به مدرسه همبستگی معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 5/47 درصد از تغییرات واریانس پیوند به مدرسه توسط امیدواری، شفقت به خود، و تاب آوری والدینی تبیین می شود. نتیجه گیری: وجود مهارت هایی مانند تجربه احساس مراقبت، مهربانی نسبت به خود، نگرش بدون قضاوت نسبت به شکست ها به همراه انگیزه و توانایی برنامه ریزی برای رسیدن به اهداف با وجود موانع و همچنین توانایی غلبه بر وضعیت منفی یا تجارب آسیب زا از سوی مادران، شرایط پیش بینی پیوند به مدرسه را در دانش آموز دارای اختلالات یادگیری ویژه فراهم کرده است.
روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطه ای نقص در کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی روابط ساختاری مشکلات خواب با هوش هیجانی در نوجوانان با توجه به نقش واسطه ای نقص در کارکردهای اجرایی صورت گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی - همبستگی است. نمونه موردمطالعه شامل ۳۸۱ نفر از دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا و شرینگ، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان، آزمون نرم افزاری مجموعه کارت ویسکانسین، تکلیف نرم افزاری عملکرد پیوسته استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که مشکلات خواب به صورت مستقیم و غیرمستقیم از طریق تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بر هوش هیجانی تأثیر دارد. بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین مشکلات خواب با هوش هیجانی نقش واسطه ای دارند.
اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله بر اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل دانش آموزان پسر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۲۱۲-۲۰۳
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش روش مهارت های حل مسئله بر اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این جامعه تعداد 60 دانش آموز به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش (30 نفر) و گروه گواه (30 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب امتحان (TAS، ساراسون، 1998)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASQ، مک ایلروری و بانتینگ، 2002) و پرسشنامه منبع کنترل (SCQ، راتر، 1996) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون اضطراب امتحان، خودکارآمدی و منبع کنترل در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنادری در سطح (01/0>P) وجود دارد. در واقع آموزش مهارت حل مسئله باعث افزایش خودکارآمدی تحصیلی و منبع کنترل درونی می شود. همچنین آموزش مهارت حل مسئله باعث کاهش اضطراب امتحان و منبع کنترل بیرونی در دانش آموزان می شود.
تبیین جامعه شناختی میزان استفاده از فناوری اطلاعات و احساس امنیت اجتماعی جوانان شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در تمام دوران حیات بشری، امنیت از نیازهای اصلی انسان محسوب شده و اهمیت آن در دوران مدرن تااندازه ای افزایش یافته است که به تعبیر برخی از صاحب نظران، کارویژه و بی بدیل حکومت ها در جهان مدرن امروزی، استقرار امنیت است باتوجه به اهمیت امنیت و احساس امنیت، تحقیق حاضر به بررسی میزان احساس امنیت اجتماعی و شناخت مهم ترین عوامل مرتبط با آن پرداخته است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از منظر هدف، کاربردی و از منظر ماهیت و روش اجرا، توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی است که داده های آن از طریق پرسش نامه استاندارد COS جنارو و همکاران (2007) و همچنین پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شده است که روایی صوری این پرسش نامه از طریق متخصصان و روایی سازه ای و پایایی آن بعد از انجام یک سری اصلاحات و محاسبه آلفای کرونباخ به میزان 82/0 تأیید شد. جامعه آماری تحقیق، کلیه جوانان 20-35 سال ساکن شهر تبریز بوده که حجم نمونه ای با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 400 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی استفاده شد. یافته ها: تحلیل دادها حاکی از این بوده که اگر از فناوری ارتباطات و اطلاعات به درستی استفاده شود، می تواند به عنوان ابزار توانمندسازی در جهت توسعه امنیت اجتماعی جامع تر، مطرح شود. ضریب همبستگی محاسبه شده بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات با متغیر احساس امنیت اجتماعی برابر با (115/0) و سطح معنی داری آن (021/0) می باشد که بیانگر این است که بین دو متغیر رابطه معنی دار و مستقیم وجود دارد. در بین ابعاد احساس امنیت اجتماعی، کمترین احساس امنیت مربوط به بعد امنیت اخلاقی و بیشترین احساس امنیت مربوط به بعد امنیت جانی است. نتیجه گیری: حاکی از این بوده که رابطه معنادار و مستقیمی بین میزان استفاده از فناوری اطلاعات با احساس امنیت اجتماعی وجود دارد.
مفهوم شناسی مرگ آگاهی و استخراج مؤلفه های آن براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تدوین مدل مفهومی مرگ آگاهی براساس متون دینی و بررسی میزان روایی آن انجام شده است. در ابتدا با رویکردی کیفی با راهبرد «جستجوی واژگانی» به وسیله 39 واژه مرتبط، گزاره های دینی با استفاده از نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع در منابع اسلامی، جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای حصول اطمینان از تطابق آنها با محتوای متون دینی از یک سو و کاربرد آن در حوزه روان شناسی از سوی دیگر، اعتبار یافته ها با استفاده از ارزیابی نظرات متخصصان به وسیله 10 کارشناس با محاسبه شاخص روایی محتوا (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که مرگ آگاهی، سازه ای است روان شناختی، مبتنی بر توجه پیوسته به حقیقت مرگ در چارچوب اندیشه اسلامی که به عنوان یک پدیده فراگیر، قطعی، پر رمز و راز، به زندگی انسان، معنای الهی داده و موجبات آرامش و تلاش مؤثر را برای تأمین سعادت غایی فراهم می آورد. همچنین، با استنباط از آیات و روایات اسلامی، مؤلفه های مرگ آگاهی، به ده مؤلفه: فراگیر بودن، حتمی بودن، مبهم بودن، آرام بخش بودن، معنابخش بودن، برتر بودن آخرت، معادباوری، مرگ باوری، مرگ اندیشی و توجه مستمر، رسید و بستر مناسبی را برای تدوین پرسشنامه و بسته آموزشی این سازه فراهم نمود.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و هیجانی زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
165 - 173
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق در شهرستان تبریز صورت گرفته است. روش پژوهش، از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایشی و گواه با دوره پیگیری (سه ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق شهرستان تبریز در سال 1400 بود. نمونه آماری، تعداد 40 نفر از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری هدف مند به عنوان حجم نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه (20 نفر در هر گروه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزار پژوهش فرسودگی زناشویی پاینز (CBM) بود. برنامه مداخله ای ستیر (8 جلسه 70 دقیقه ای) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تحلیل شدند. نتایج تحلیل این پژوهش نشان داد که زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر کاهش فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق تأثیر مثبت و معنا داری دارد (01/0>P). همچنین، اثربخشی در مرحله پیگیری سه ماهه تداوم داشت. در مجموع، نتایج به دست آمده از این پژوهش، سودمندی و تأثیر زوج درمانی مبتنی بر رویکرد ارتباطی ستیر بر فرسودگی جسمی، روانی و عاطفی زناشویی زوجین متقاضی طلاق را تأیید می کند.
تبیین نقش شبکه های اجتماعی مجازی در معنای زندگی در دانشجویان دانشگاه آزاد شهر قدس
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین نقش شبکه های اجتماعی مجازی در معنای زندگی کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شهر قدس در سال تحصیلی 1402-1401 است. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول گرین 196 نفر انتخاب شد و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. ابزار گردآوری در این پژوهش شامل پرسشنامه اشتراک گذاری اطلاعات چن (2020) و پرسشنامه معنا در زندگی استگر، فریزر، اویشی و کالر (2006) بود. در این پژوهش جهت تحلیل داده ها از آمار توصیفی(فراوانی درصد، میانگین) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره) استفاده شد. نتایج یافته های پژوهش حاکی از این است که بر اساس میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی می توان معنای زندگی را پیش بینی نمود. همچنین نشان داد اشتراک گذاری اطلاعات بر معنای زندگی تاثیر مثبت و افزایشی دارند.
شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی بر سلامت جنسی پایدار بر اساس معادلات ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۲
۳۰۸-۲۹۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه سلامت جنسی و فراهم آوردن زمینه تحقق آن، به یک گفتمان و هدف پایداری در توسعه تبدیل شده است که در اثر معضل های برآمده از شرایط نامطلوب جهانی در این زمینه، به مرکز توجه سیاستمداران، صاحب نظران و پژوهشگران سوق داده شده است. هدف: هدف این پژوهش شناسایی و سطح بندی عوامل مؤثر روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی بر سلامت جنسی بر اساس مدل معادلات ساختاری تفسیری بود. روش: این پژوهش به صورت توصیفی - پیمایشی صورت گرفته است که در بخش اول با احصای ابعاد و مؤلفه های مرتبط با سلامت جنسی پایدار و در بخش دوم، ارزیابی و سطح بندی این مؤلفه ها انجام گرفت. در بخش تحلیل محتوا جامعه و محیط پژوهش را کلیه منابع دست اول و دوم شامل کتب، مقاله ها، سایت های تخصصی، اسناد بالادستی، جزوات و نشریه ها تشکیل می دهند که برای مطالعه عوامل توسعه سلامت جنسی مورد توجه محقق بود. در بخش سطح بندی نیز جامعه آماری را کلیه خبرگان حوزه مطالعاتی مرتبط با آموزش بهداشت جنسی، تربیت جنسی، آموزش وپرورش و روانشناسی خانواده تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 16 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش تحلیل محتوا کاربرگ های تحلیل محتوای منابع دست اول و دوم در راستای اهداف پژوهش و دسته بندی آن ها بود و در بخش سطح بندی و به منظور مشخص نمودن تأثیر علت و معلولی عوامل مستخرج و سطح بندی آن ها، از پرسشنامه ی محقق ساخته ای که بر اساس مدل ISM طراحی شده بود، استفاده گردید و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری و ارائه مدل عوامل توسعه سلامت جنسی پایدار استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد به رسمیت شناختن حقوق جنسی، احترام به حقوق جنسی، آموزش ارزش های فرهنگی و اجتماعی در این زمینه، احترام به تفاوت های فرهنگی ذیل عنوان عوامل فرهنگی و اجتماعی؛ آموزش بیان گرایش های جنسی در دوران کودکی، آموزش مسائل مربوط به رشد و نیازهای نوجوانان، آگاهی بخشی رشد جنسی در دوره نوجوانی، تحکیم هویت جنسی، ایجاد اعتماد به خود، آموزش مسائل باروری سالم ذیل عنوان عوامل روانشناختی دارای اولویت بودند. نتیجه گیری: تحقق سلامت جنسی نیازمند آموزش مداوم از زمان کودکی است که به صورت پایدار انجام گردد و لازمه ی رسیدن به این نوع سلامت آموزش و توانمندی کودکان در حوزه های روانشناختی، فرهنگی و اجتماعی است.
رابطه علی بین عاطفه مثبت/منفی با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین عاطفه ی مثبت فعال/غیر فعال و عاطفه منفی فعال/غیرفعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت می باشد. روش کار: روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی است که در آن، از روش آماری الگویابی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه ی دانش آموزان دختر پایه ی پنجم و ششم ابتدایی شهر بوشهر می باشند که از طریق نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، 450نفر انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر، پرسشنامه لینینبرگ-گارسیا و همکاران(2011) بود. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که رابطه بین عاطفه مثبت غیرفعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت، معنی دار بود. همچنین رابطه بین عاطفه مثبت فعال با اتلاف اجتماعی معنی دار بود اما رابطه بین عاطفه مثبت فعال با تعامل گروهی مثبت معنی دار نبود. رابطه بین عاطفه منفی فعال و تعامل گروهی مثبت، معنی دار بود. افزون بر این، رابطه بین عاطفه منفی غیر فعال با اتلاف اجتماعی و تعامل گروهی مثبت معنی دار نبود. در مجموع مدل پیشنهادی تحقیق به خوبی برازنده داده ها بود. نتیجه گیری: به طور کلی و بر طبق نتایج حاصل از پژوهش حاضر، جو هیجانی حاکم بر فرد، می تواند پیش بینی کنندهُ توانایی های شناختی و عملکرد او، صرف نظر از نوع تکلیف و بازدارنده های مرتبط با آن می باشد. به عبارتی دیگر، عاطفه فرد تعیین کننده واکنش های عاطفی به عناصر اجتماعی آموزشی می باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اهمالکاری تحصیلی، خودناتوان سازی و انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان معتاد به شبکه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
137 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اهمالکاری تحصیلی، خودناتوان سازی و انعطاف پذیری شناختی در دانش آموزان معتاد به شبکه های اجتماعی بود. پژوهش حاضر، یک مطالعه نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری در این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اراک در سال تحصیلی 1401-1402 بود که تعداد 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری دردسترس (دانش آموزان با نمره ی بالاتر از سطح برش-50- در پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل) به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان با گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شده و گروه آزمایش 8 جلسه درمان دریافت کرد. شرکت کنندگان به عنوان پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی سولومون و راثبلوم (1984)، پرسشنامه خودناتوان سازی جونز و رودولت (1982) و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) پاسخ دادند. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب کاهش اهمالکاری تحصیلی، خودناتوان سازی و بهبود انعطاف-پذیری شناختی در دانش آموزان معتاد به شبکه های اجتماعی تأثیر دارد (p<0/01). درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند جز برنامه های مداخلاتی مراکز مشاوره مدارس به منظور کاهش اهمالکاری و سایر متغیرهای دخیل در گروه های هدف باشد.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
79 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از لحاظ طرح پژوهش و شیوه انجام، شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. از این رو، جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کودکان 6 تا 11 ساله بود که به مراکز روان درمانی و مشاوره منطقه 3 تهران در سال 1401 به خاطر دارا بودن نشانگان وسواس جبری ارجاع داده شده بودند. از میان آن ها و به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر انتخاب شده و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (20 نفر) گمارده شدند. سپس، روی گروه آزمایش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی الکساندر و همکاران (2012) اجرا شد. برای گردآوری داده ها، ابزار پژوهش از پرسشنامه های تنظریم هیجان گراس و جان (2003) و مقیاس وسواس جبری گودمن (1989) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها در بخش توصیفی از جدول های توزیع فراوانی استفاده شده و در بخش استنباطی تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و نسخه 26 نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: با توجه به مقدار F و سطح معناداری مقدار به دست آمده در متغیر نشانگان اختلال وسواس جبری (22/12 = F و 001/0 = P) و تنظیم هیجان (78/11 = F و 001/0 = P) می توان نتیجه گرفت که متغیر مستقل (اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) به شکل معناداری باعث تغییر در متغیرهای وابسته (نشانگان اختلال وسواس جبری و تنظیم هیجان) شده و این بدان معناست که تغییرات ایجاد شده در متغیرهای وابسته ناشی از اجرای اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی اعضای گروه آزمایش بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی حاکی از پایداری اثربخشی درمان بر متغیرهای پژوهش بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری نمود که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان وسواس جبری کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری مؤثر بوده است. لذا می توان از این برنامه در درمان کودکان مبتلا به اختلال وسواس جبری استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۷۸-۱۶۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: سالمندی به عنوان پدیده طبیعی تحول، دارای جنبه های مثبت و منفی است و تغییرات جدیدی در وضعیت اجتماعی و روانی فرد ایجاد می کند. بنابراین مداخلات روانشناختی می تواند کمک شایانی به آسیب های فردی، اجتماعی و اقتصادی در سالمندان کند. در همین راستا شناسایی مداخلات کارآمدتر ضروری به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی سالمندان انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان شهر تهران در سال 1400 بود که 45 نفر از میان سالمندان به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس احساس تنهایی (دی توماسو و همکاران، 2004) استفاده شد. در پژوهش حاضر از روش های مداخله معنادرمانی (فرانکل، 1963) و روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، 2004) استفاده شد و درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های معنادرمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گواه از لحاظ احساس تنهایی در مرحله پس آزمون با تعدیل نمرات پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P<) و دو گروه مداخله نسبت به گروه گواه، بر متغیر احساس تنهایی و مؤلفه های آن تأثیرگذار بوده اند اما اثربخشی دو گروه مداخله با هم تفاوت معناداری نداشت (05/0 P<). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی با وجود استفاده از تکنیک های منحصربه فرد خاستگاه و ویژگی های مشنرک کارآمد و کاربردی دارند که احساس تنهایی را در سالمندان به یک اندازه کاهش می دهند.
تاثیر تئاتر نمایشی بر سرزندگی تحصیلی، نشاط و رشد اجتماعی دانش آموزان ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲
120 - 139
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تاثیر تکنیک تئاتر نمایشی بر سرزندگی تحصیلی، نشاط و رشد اجتماعی دانش آموزان ابتدائی، با روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه های آزمایش و کنترل انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه دوم ابتدایی شهرستان ساری در سال تحصیلی 1402- 1401 به تعداد 5382 نفر بوده که تعداد 40 نفر از آنان با ویژگی های یکسان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مرحله نخست نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از کل مدارس ابتدائی، پایه دوم شهر ساری انجام شد و در مرحله دوم، به طور تصادفی ساده و بر اساس قرعه کشی، دانش آموزان در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) چیدمان شدند. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه های سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (۲۰۰۶)، نشاط اجتماعی تمیزی فر و عزیزی مهر (1396) و رشد اجتماعی وایلند در هر دو گروه توزیع و اجرا شد. بعد از نمره گذاری، درحالی که گروه کنترل به روش معمول آموزش دید دانش آموزان گروه آزمایش مطابق با تکنیک تئاتر نمایشی در درس علوم در 10 جلسه ی 45 دقیقه ای آموزش دیدند. پایایی ابزار اندازه گیری، با استفاده از آلفای کرونباخ به ترتیب،84/0، 78/0 و 92/0 به دست آمد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی( آزمون t همبسته و تحلیل کواریانس)استفاده شد. نتایج نشان داد تکنیک تئاتر نمایشی بر سرزندگی تحصیلی، نشاط و رشد اجتماعی دانش آموزان پایه دوم ابتدائی شهرستان ساری تاثیر داشته و آن را افزایش داده است.
ارائه مدل آشفتگی روان شناختی بر اساس خودمراقبتی و تاب آوری روانی با نقش میانجی گری خودشفقتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
1 - 11
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری آشفتگی روان شناختی بر اساس خودمراقبتی و تاب آوری روانی با نقش میانجی گری خودشفقتی در بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس عضو انجمن ام اس اصفهان در فصل پاییز سال 1401 بود. از بین جامعه آماری 320 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آشفتگی روان شناختی (کسلر و همکاران، 2002)، پرسشنامه خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015)، پرسشنامه تاب آوری روانی (کانر و دیودیسون، 2003) و پرسشنامه خودشفقتی (نف، 2003) بودند. نتایج نشان داد که خودمراقبتی بر خودشفقتی (05/0 p<، 614/0 = β) و آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 478/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 7/37 و 8/22 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. همچنین تاب آوری روانی بر خودشفقتی (05/0 p<، 545/0 = β) و آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 536/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 7/29 و 7/28 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در نهایت خودشفقتی بر آشفتگی روان شناختی (05/0 p<، 44/0- = β) بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته 3/19 درصد از واریانس این متغیر را تبیین کرده و در رابطه بین خودمراقبتی و تاب آوری روانی با آشفتگی روان شناختی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس نیز نقش میانجی معنادار ایفا کند (05/0 p<). ب
پیش بینی تاب آوری از سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان زنان دارای تجربه سوگ همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
215 - 223
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری از سبک های دلبستگی و تنظیم شناختی هیجان زنان دارای تجربه سوگ همسر انجام گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن، زنان دارای تجربه سوگ همسر در شهر تهران در سال 1400 بود. نمونه های پژوهش شامل 200 نفر زن با تجربه سوگ همسر بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید (RAAS)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (DERS) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (CD- RISD) را پرکردند. برای محاسبه نتایج از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون همزمان چند گانه استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بود که بین سبک دلبستگی اجتنابی، سبک دوسوگرا و دشواری در تنظیم هیجان با تاب آوری ارتباط منفی معنی داری وجود دارد. همچنین، بین سبک دلبستگی ایمن و تاب آوری رابطه مثبت معنی داری وجود داشت (01/0>p). نتایج رگرسیون همزمان برای پیش بینی تاب آوری بر اساس سبک دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی نشان داد که سبک دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی قدرت پیش بینی تاب آوری را به صورت منفی دارند (01/0>p). بنابراین، سبک دلبستگی ایمن می تواند تاب آوری بیشتری را در زنانی که دارای تجربه سوگ همسر هستند پیش بینی کند.
نقش سازگاری اجتماعی و اهداف پیشرفت در پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی سازگاری اجتماعی و اهداف پیشرفت در پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان با اختلال یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که تعداد 150 نفر از آن ها به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993)، اهداف پیشرفت الیوت و مک گریگور (2001) و درگیری تحصیلی ریو (2013) بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین سازگاری اجتماعی و درگیری تحصیلی؛ و بین اهداف پیشرفت و درگیری تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری رابطه وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که سازگاری اجتماعی و اهداف پیشرفت، پیش بینی کننده درگیری تحصیلی دانش آموزان با اختلال یادگیری هستند.