فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۰۱ تا ۳٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف باتوجه به اهمیت شناسایی مشکلات سلامت روان دانش آموزان و مدیریت صحیح آن ها با ارائه خدمات تخصصی به آنان، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه بهداشت روان مدارس در مدارس ایران، شناسایی کاستی های آن و ارائه توصیه هایی برای بهبود آن انجام شده است.. مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوای قراردادی است که برای به دست آوردن داده ها از دیدگاه گروهی از ذی نفعان از مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده کرد. 35 نفر از مربیان منتخب، معلمان، مدیران و طراحان برنامه ارتقای سلامت روان مدارس، جامعه این پژوهش بودند. یافته ها یافته های پژوهش حاضر در 4 طبقه نقاط قوت برنامه، نقاط ضعف برنامه، عوامل تأثیرگذار در محقق نشدن اهداف برنامه و پیشنهادات برای ارتقای طرح قرار گرفت. 50 کد استخراج شد و 14 زیرطبقه به دست آمد. نتایج کلی ارزشیابی که از مصاحبه های عمیق و بحث گروهی متمرکز به دست آمد، نشان از اثربخشی برنامه سلامت روان مدارس دارد. نتیجه گیری نتایج کلی ارزشیابی طرح سلامت روان مدارس نشان از اثربخشی این طرح دارد. مدل جدید و کاربردی طرح سلامت روان مدارس چشم انداز جدیدی به مداخلات مدرسه محور گشوده است. با وجود این انتظار استقرار کامل و تداوم این طرح در کوتاه مدت و با منابع محدود چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد. بنابراین پیشنهاد می شود ابتدا زیرساخت های مورد نیاز برای اجرای این برنامه ازجمله نیروی آموزش دیده، ارتقای هسته مشاوره مدارس، محدودیت زمانی معلمان و محدویت های قانونی و غیره برطرف شود و سپس این طرح در سطح ملی برای تمامی مدارس کشور اجرا شود.
نقش میانجی عزت نفس در رابطه بین خلاقیت هیجانی با خردمندی در مدیران میانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: انتخاب مدیران خردمند، منابع انسانی و نیروی کارآمد، بنیادی ترین عامل تولید، سازندگی، رشد و تکامل است، بنابراین شناخت هر چه جامع تر مفاهیم و سازه های مرب وط ب ه نیروی انسانی، ابزارهای خاص و در نهایت مهارت استفاده ازاین ابزاره ا ام ری ض روری است؛ از این رو، هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی عزت نفس در رابطه بین خلاقیت هیجانی با خردمندی در مدیران میانی جوان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران لایه میانی بانک های خصوصی و شرکت هواپیمایی ماهان شهر تهران در نیمه ابتدای سال 1400 بودند، که از میان آن ها، تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای خردمندی (آردلت، 2003)، خلاقیت هیجانی (آوریل، 1999)، و عزت نفس (روزنبرگ، 1965) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V19 و Lisrel-V8.8 استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد خلاقیت هیجانی اثر مستقیم معنادار بر خردمندی داشته است. تاثیر غیرمستقیم خلاقیت هیجانی بر خردمندی مدیران میانی با میانجی گری عزت نفس با 95 درصد اطمینان تایید شد (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که توجه به متغیرهای مذکور در انتخاب مدیران و طراحی مناسب تر برای پرورش خردمندی به مدیران ارشد و پژوهشگران یاری می رساند.
مقایسه اثربخشی دوره های آموزشی تحلیل رفتار متقابل (T.A) و مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ (ERP) بر کاهش اضطراب تحصیلی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از عواملی که به عنوان چالش در مدرسه وجود دارد و دانش آموزان با آن مواجه می شوند، اضطراب است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی دو روش آموزش تحلیل رفتار متقابل (TA)، مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ (ERP) بر کاهش اضطراب تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی و در قالب طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری دو ماهه با سه گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر تهران تشکیل دادند. نمونه پژوهش 45 نفر از دانش آموزانی بودند که پس از پاسخ به پرسشنامه اضطراب تحصیلی فیلیپس (1978) مبتلا به اضطراب تحصیلی تشخیص داده شدند. دانش آموزان به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه 15 نفری جایگزین شدند. هر کدام از گروه های آزمایش در معرض یکی از روش های مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ (در پنج جلسه 90 دقیقه ای) و تحلیل رفتار متقابل (در ده جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها به وسیله تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که با توجه به میانگین های تعدیل شده متغیر اضطراب تحصیلی در سه گروه مورد مطالعه و نتایج آزمون تعقیبی LSD، هر دو روش مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ و تحلیل رفتار متقابل بر کاهش اضطراب تحصیلی دانش آموزان موثر بوده است (33/6=F، 001/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که روش مواجهه سازی خیالی و جلوگیری از پاسخ تاثیر بیشتری در کاهش اضطراب تحصیلی در مقایسه با روش تحلیل رفتار متقابل دارد.
رابطه سیستم های مغزی- رفتاری و خوشه B اختلالات شخصیت با میانجیگری صفات تاریک شخصیت
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: به نظر می رسد یکی از عوامل مهم تاثیرگذار در اختلالات خوشه B شخصیت، سیستم های مغزی- رفتاری و صفات تاریک شخصیت است بنابراین هدف پژوهش حاضر رابطه سیستم های مغزی -رفتاری گری و خوشه B اختلالات شخصیت با میانجی گری صفات تاریک شخصیت می باشد. روش پژوهش: طرح این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر کنترل متغیرها، یک روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از این جامعه تعداد 450 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ابعاد تاریک شخصیت یوسفی و ایمان زاد (1397)، مقیاس تجدید نظر شده حساسیت به تقویت جکسون (2009) و آزمون بالینی چند محوری میلون (1970) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سیستم فعالساز رفتاری گری با خوشه B اختلالات شخصیت رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین سیستم بازداری رفتاری گری با خوشه B اختلالات شخصیت رابطه منفی وجود دارد. بین صفات تاریک شخصیت با اختلال شخصیت نمایشی رابطه مثبت وجود دارد (05/0 > p). بین سیستم بازداری رفتاری و جنگ و گریز گری با صفت تاریک ماکیاولیسم رابطه منفی وجود دارد (05/0 > p). همچنین نتایج پژوهش نشان داد که صفات تاریک شخصیت نقش میانجی معنی داری در رابطه سیستم های مغزی رفتاری بر اختلالات شخصیتی دارند (05/0 > p). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که توجه به متغیرهای سیستم های مغزی رفتاری و صفات تاریک شخصیت نقش مهمی در اختلالات شخصیتی دارند.
چگونه توانستم مشکل کم رویی دانش آموز امیر پایه پیش دبستانی مدرسه نواب شهرستان درگز را بهبود ببخشم ؟
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
45 - 55
حوزههای تخصصی:
بشر اولیه برای حل مسائل و مشکلات خود از ابتدایی ترین مرحله شروع کرد و به کمک برخی از روابط تجربی قادر شد پیرامون خویش را کم و بیش بشناسد و بدین طریق پیچ و تاب و فراز و نشیب هستی آگاه شد یکی از این علوم، علم روانشناسی است .عدم سازش و وجود اختلالات رفتار در جوامع انسانی بسیار مشهود و فراوان است .در هر طبقه و صنفی و در هرگروه و جمعی ، اشخاص نامتعادلی زندگی می کنند. بنابراین در مورد همه افراد، اعم از کارگر و دانش پژوه، پزشک و مهندس، زارع ، استاد دانشگاه و غیره، خطرابتلا به ناراحتیهای روانی وجود دارد. به عبارت دیگر هیچ فرد انسانی در برابر امراض مصونیت ندارد.رفتار کم رویی و انزواطلبی ، یکی از رفتارهای نسبتا شایع است که فرد را به شدت آزار می دهد و اگر درمان نشود فرد را به سمت و سوی مشکلات دیگری مثل عدم اعتماد به نفس ،افسردگی ، اضطراب و زود رنجی سوق خواهد داد. عدم احساس توانمندی و نیز ناتوانی در بروز احساسات، بیان افکار و نظریات، خود باعث جدایی فرد از فعالیت های گروهی است توجه خاص اولیا و مربیان به مبانی تربیت اجتماعی و تقویت مهارتهای ارتباطی از اساسی ترین مسائل در پیشگیری و درمان کمرویی کودکان و نوجوانان است.در سال تحصیلی اخیر در در دبستان پسرانه نواب ابیورد با دانش آموزی به نام امیر برخورد کردم که دارای مشکل کمرویی و کم حرفی و عدم ارتباط با سایرین و دارای اضطراب جدایی شدید از مادر بود.
رابطه دشواری تنظیم هیجان، هوش فرهنگی و تفکر خود ارزیابی منفی با مقبولیت اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه سیلوانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مولفه هایی که رفتارهای جوانان و دانش آموزان را در زندگی و در محیط اجتماعی تحت تاثیر قرار می دهد و سبب افزایش سازگاری اجتماعی می شود، مقبولیت اجتماعی است. لذا هدف پژوهش حاضر رابطه دشواری تنظیم هیجان، هوش فرهنگی و تفکر خود ارزیابی منفی با مقبولیت اجتماعی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه سیلوانا است. روش پژوهش حاضر همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی دوره دوم متوسطه منطقه سیلوانا در سال تحصیلی 1401- 1400 بود. که براساس آمار اداره آموزش و پرورش منطقه سیلوانا 988 نفر دانش آموز در دوره متوسطه مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 300 نفر بود. روش نمونه گیری برای تحقیق حاضر به صورت تصادفی خوشه ای چند مرحله ای در نظر گرفته شد. ابزارهای پژوهش مقیاس دشواری در تنظیم هیجان بشارت و همکاران (1386)، مقیاس خودارزیابی های مرکزی (جاج و همکاران، 2003)، پرسشنامه مقبولیت فورد و رابین، مقیاس هوش فرهنگی آنگ و همکاران (2004) بودند. یافته های به دست آمده نشان داد که هر سه متغیر دشواری در تنظیم هیجان، تفکر خودارزیابی های منفی و هوش فرهنگی با مقبولیت اجتماعی دانش آموزان دارای رابطه معنادار بودند. مؤلفه های دشواری در تنظیم هیجان، تفکر خودارزیابی های منفی و هوش فرهنگی توانایی پیس بینی مقبولیت اجتماعی دانش آموزان را داشتند.نتیجه گیری: بنابراین با تقویت هوش فرهنگی ، تقویت خود ارزیابی مثبت و راهبردهای مؤثر در تنطیم هیجان، می توان مقبولیت و مهارت های اجتماعی دانش آموزان را بهبود بخشید
ارائه مدل علی سرزندگی تحصیلی بر اساس نگرش تحصیلی، خودتنظیمی عاطفی و تحول مثبت جوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
56 - 38
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی سرزندگی تحصیلی بر اساس نگرش تحصیلی، خودتنظیمی عاطفی و تحول مثبت جوانی انجام شد. روش این پژوهش، توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان بندرلنگه در سال تحصیلی 1401-1400 در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت تصادفی خوشه ای بود و حجم نمونه با استفاده از مدل پیشنهادی کلاین(2004) به تعداد 264 نفر برآورد گردید. در این پژوهش برای سنجش متغیرهای موجود از مقیاس های سرزندگی تحصیلی مارتین و مارش (۲۰۰۶)، نگرش سنج تحصیلی اکبری(1383)، خودتنظیمی عاطفی لارسن و پریز مایک(2000) و تحول مثبت جوانی گلدوف و همکاران(2014) استفاده گردید. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای نگرش تحصیلی( p<0.03, ß=0.19 )، خودتنظیمی عاطفی( p<0.001, ß=0.31 ) و تحول مثبت جوانی (p<0.0001, ß=0.47) به صورت مثبت و معنادار سرزندگی تحصیلی را پیش بینی کرده اند. همچنین فرایند مدل یابی معادلات ساختاری و شاخص های برازش مدل نشان دادند که مدل کلی پژوهش در جامعه دانش آموزان دبیرستانی شهرستان بندرلنگه از برازش مطلوبی برخوردار است( p<0.05). از این یافته ها نتیجه گرفته می شود که اگر دانش آموزان نوجوان بتوانند نگرش تحصیلی بالا و خودتنظیمی عاطفی مطلوبی را کسب نمایند و در عین حال بر جنبه های مثبت تحول(رشد) خویش متمرکز شوند، میتوانند سرزندگی و نشاط مطلوبی را در دوران تحصیل خود داشته باشند.
شناسایی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان بهبود یافته از اعتیاد به مواد مخدر: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۶۸-۴۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش شناسایی عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان بهبود یافته از اعتیاد به مواد مخدر در شهر خرم آباد بود. روش: پژوهش حاضر کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. جامعه آماری شامل زنان دارای سوابق ترک و بازگشت مجدد به مواد مخدر در سال 1399 بود. با روش هدفمند و با راهبرد انتخاب مشارکت کنندگان با حداکثر تنوع 18 نفر با در نظر گرفتن شرایط ورود به عنوان مشارکت کننده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود و داده ها از طریق تحلیل محتوای کیفی تحلیل شدند. یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها، در نهایت 4 مقوله نهایی از عوامل موثر در بازگشت مجدد زنان به مواد مخدر شامل عوامل روانی، عوامل اجتماعی، خانواده ناکارآمد و ترک ناموفق شناسایی شد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، در پدیده بازگشت مجدد زنان به مواد، تنها یک یا چند عامل محدود دخیل نیستند بلکه این پدیده حاصل عوامل متعددی است و به نظر می رسد با آگاهی از عوامل خطر بازگشت مجدد در زنان، می توان با تمرکز بر آنها اقدامات پیشگیرانه مناسبی را انجام داد.
ارتباط طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی با رضایت جنسی: نقش واسطه ای خلق منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
89 - 96
حوزههای تخصصی:
رضایت جنسی یکی از ویژگی های کلیدی خانواده پایدار است و به عنوان شاخصی مهم برا کیفیت کلی زندگی شناخته می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خلق منفی در ارتباط طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی با رضایت جنسی زنان بود. روش پژوهش، توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان زن دانشگاه های شهر تهران بودند که از بین آن ها 637 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داد ه ها از پرسش نامه طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی (QCSASC-2003)، مقیاس اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-1995)، مقیاس رضایت جنسی (SSSW-2005)، استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و نرم افزار LISREL8.8 استفاده شد. مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی هم به صورت مستقیم و هم غیرمستقیم (از طریق خُلق منفی)، بر رضایت جنسی زنان تاثیر می گذارد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد (87/0CFI=، 98/0 NFI=، 058/0 RMSEA=). همسو با مدل نوبر، نتایج این پژوهش نشان داد که طرح واره های شناختی فعال شده در بافت جنسی بر رضایت جنسی زنان تاثیر دارد و هم چنین این یافته ها تاکید می کنند که در کنار عوامل فیزیولوژیکی، عوامل شناختی و هیجانی در تبیین رضایت جنسی خیلی اهمیت دارند.
تدوین بسته آموزشی حل مسأله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
189 - 198
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر و بررسی اثربخشی آن بر شایستگی اجتماعی دانش آموزان با درماندگی آموخته شده انجام گرفت. روش پژوهش کیفی، تحلیل مضمون به شیوه آتراید-استرلینگ (2001) و روش پژوهش در قسمت کمی، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر با درماندگی آموخته شده بود که در دوره اول و دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. نمونه در این پژوهش شامل 70 دانش آموز با درماندگی آموخته شده بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (36 دانش آموز در گروه آزمایش و 34 دانش آموز در گروه گواه). دانش آموزان حاضر در گروه آزمایش، بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر را طی 12 هفته در 12 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه شایستگی اجتماعی (فلنر، لاس و فیلیپس، ۱۹۹۰) و پرسشنامه درماندگی آموخته شده (کوینلس و نلسون، ۱۹۸۸) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بسته آموزشی حل مسئله مبتنی بر روان شناسی مثبت نگر از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته آموزشی بر شایستگی اجتماعی (0001>P؛ 62/0=Eta؛ 10/111=F) دانش آموزان با درماندگی آموخته شده تاثیر داشته است.
رابطه مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
538 - 547
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر رابطه مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی است؛ همچنین این پژوهش با توجه به گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. در پژوهش حاضر جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. جهت انتخاب حجم نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای تعداد 200 نفر انتخاب شد و به پرسشنامه های هوش هیجانی شات، مهارت های ارتباطی کوئین دام و موفقیت تحصیلی فام و تیلور (1990) به صورت مجازی پاسخ دادند. نتایج نشان داد مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی توان پیش بینی موفقیت تحصیلی در دانش آموزان را دارند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که مهارت های ارتباطی و هوش هیجانی از عوامل مؤثر و مرتبط با موفقیت تحصیلی هستند که این نکته می تواند موردتوجه مراکز آموزش وپرورش و معلمان و دانش آموزان قرار گیرد.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تعهدوپذیرش بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تعارضات زناشویی محور بسیاری از پژوهش ها بوده و پرداختن به هیجان، رفتار و شناخت نقش محوری در روان درمانی دارد. بنابراین، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش برکاهش تعارضات زناشویی زوجین بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره آرامش اندیشه در هفت ماهه اول سال1400بود. از بین آن ها30 زوج داوطلب به صورت نمونه گیری در دسترس با در نظر گرفتن شاخص های ورود و اعمال معیارهای خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه با حجم 15زوج قرار گرفتند. سپس زوج درمانی مبتنی بر تعهد و پذیرش در10جلسه، هفته ای دو بار برای گروه آزمایش اجرا شد. هردو گروه قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری به پرسشنامه تعارضات تجدید نظر شده پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته ساده استفاده شد. یافته ها: نتایج، حاکی از کاهش تعارضات زوجین گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه(110/108=F، 0001/0= P) و نیز پایداری نتایج در مرحله پیگیری(40/39= F،001/0=P) بود. بنابراین می توان بیان کرد که کاربست این مداخله راهکاری مؤثر برای کاهش تعارضات زناشویی زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره قابل آزمودن است.
اثربخشی بسته توانمندسازی روان شناختی مادران بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه به دوران پیش از دبستان، اثرات پایدار آن در همه مراحل زندگی و آموزش والدین به ویژه مادران زیر 6 سال در راستای تغییر و تحولات مطلوبی که در کودکان ایجاد می شود، توجهات خاصی مبذول شده است. این پژوهش با هدف اثربخشی توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان اجرا شد. روش : روش پژوهش از نوع شبه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان 4 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1400 بودند که تعداد ۳۰ نفر از آنها به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته توانمندسازی مادر را دریافت کردند و گروه گواه در طی پژوهش هیچ مداخله ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های مشکلات رفتاری (شهیم و یوسفی، 1378) و حرمت خود (عزیزی مقدم، 1386) را در سه مرحله تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانمندسازی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک تأثیر معنا دار داشت و اثربخشی آن در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (0/001>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش بسته توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک، توجه به این نوع آموزش به مادران، مراکز پیش دبستانی، روان درمانگران و مشاوران در حوزه مشاوره کودک و انتخاب نوع مداخله برای آموزش به والدین پیشنهاد می شود.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر ناگویی هیجانی و خودانتقادی درونی شده در دختران کمال گرای روان رنجور: یک مطالعه ی آزمایشی تک موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
۱۶۴-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر ناگویی هیجانی و خودانتقادی درونی شده در دختران کمال گرای روان رنجور انجام گردید. مواد و روش ها: جامعه ی آماری پژوهش دختران کمال گرای روانجور مراجعه کننده به برخی مراکز مشاوره ی شهر اهواز بود که نمونه ای شامل ۵ نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و کسب حداقل نمره ی خط برش ۱۴۵ در آزمون کمال گرایی روان رنجور انتخاب شدند. این مطالعه از نوع طرح شبه آزمایشی تک موردی بود. پروتکل درمان متمرکز بر هیجان (گلدمن و گرینبرگ، ۲۰۱۵) طی ۱۱ جلسه ۹۰ دقیقه ای اجرا شد. مشارکت کنندگان مقیاس ناگویی هیجانی و سطوح خودانتقادی را تکمیل نمودند. داده ها در سه مرحله خط پایه، درمان و پیگیری جمع آوری شدند و به روش شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و ترسیم دیداری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج درصد بهبودی نشان داد که آزمودنی ها در مرحله ی درمان در متغیر ناگویی هیجانی (۵۸/۱۰) و در متغیر خودانتقادی درونی شده (۳۲/۲۱) و در مرحله ی پیگیری در متغیر ناگویی هیجانی (۴۱/۱۹) و در متغیر خودانتقادی درونی شده (۷۶/۵۱) بهبود پیدا کردند. همچنین شاخص تغییر پایای هر دو متغیر در مرحله ی پس از درمان و پیگیری معنی دار (۹۶/۱ z= و سطح معنی داری ۰۵/۰) بود. نتیجه گیری: بنابراین درمان متمرکز بر هیجان باعث کاهش ناگویی هیجانی و خودانتقادی درونی شده در دختران کمال گرای روان رنجور می شود. تازه های تحقیق سیده زهرا علوی: Google Scholar, Pubmed
تاثیر توانبخشی شناختی بر عملکرد شناختی (توجه و حافظه) در سالمندان
حوزههای تخصصی:
علائم شناختی از مهم ترین علائم سالمندان می باشد. هدف پژوهش حاضر تأثیر توان بخشی شناختی بر عملکرد شناختی (توجه و حافظه) در سالمندان بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه سالمندان مراجعه کننده به مراکز سالمندان خرم آباد در سال 1400 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 نفر از سالمندان شهر خرم آباد بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از آزمون کامپیوتری عملکرد پیوسته و آزمون حافظه ان بک استفاده شد. سپس داده ها در برنامه spss نسخه 25 با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) تحلیل شدند. نتیجه تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که عملکرد گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر قابل توجهی در آزمون عملکرد پیوسته و ان بک تفاوت معنی دار داشت. بدین معنی که عملکرد توجه و حافظه در افراد گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل بود. با توجه به اینکه توان بخشی شناختی تأثیر معناداری بر عملکرد شناختی سالمندان دارد و موجب بهبود عملکرد آن ها می شود؛ ازاین رو می تواند به عنوان روشی برای بهبود توجه و حافظه سالمندان به کار رود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشکلات روانشناختی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دارای اختلال رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر مشکلات روانشناختی و بهزیستی روانشناختی در دانش آموزان دارای اختلال رفتاری صورت گرفت. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه دوازدهم آموزش و پرورش ناحیه 2 رشت در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 452 نفر بود که از بین آن ها تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (15 نفر گروه درمان شناختی رفتاری، 15 نفر گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و 15 نفر گروه گواه) جایدهی شد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های اضطراب، افسردگی و استرس لاویبوند (1995) و بهزیستی روانشناختی کی یز و مارگیامو (2003) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی در سطح معناداری 05/0 و از طریق نرم افزار SPSS22 تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش مشکلات روان شناختی و افزایش بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری اثربخش بود (001/0>P). این نتایج در مرحله پیگیری حذف شد. همچنین بین درمان شناختی- رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تفاوتی وجود نداشت (001/0<P). با توجه به یافته های پژوهش نتیجه گیری می شود که می توان از مداخلات شناختی- رفتاری و نسل سوم آن در کاهش مشکلات روان شناختی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان دارای اختلال رفتاری به عنوان مداخلات مبتنی بر شواهد سود برد.
رابطه بین ذهنیت فلسفی وباورهای انگیزشی باراهبردهای یادگیری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی به تعداد 688 نفر بوده است که بر اساس جدول مورگان تعداد 248 نفر برآورده شد که به روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه ذهنیت فلسفی جی اسمیت (1999)، با مقادیر آلفای کرونباخ 0.78، پرسشنامه راهبردهای یادگیری پینتریچ و دیگروت (1990) با آلفای کرونباخ 0.83 استفاده گردید. روایی پژوهش از نوع محتوایی بوده که مورد تائید خبرگان قرار گرفت که با استفاده از نرم افزارspss نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفت. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد بین جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی0.31،0.24 و0.22 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی 0.35،0.33 و0.33 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی، اضطراب امتحان، ارزش گذاری درونی و جامعیت می توانند تغییرات راهبردهای یادگیری را تبیین کنند و سایر متغیرها یعنی تعمق و انعطاف پذیری قدرت تبیین معنی داری ندارند.
مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و آموزش فیلیال تراپی بر اجتناب شناختی و کارکرد اجرایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مهر ۱۴۰۲ شماره ۷ (پیاپی ۸۸)
۲۰۶-۱۹۵
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش ورزش مغزی و آموزش فیلیال تراپی بر اجتناب شناختی و کارکرد اجرایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آمون-پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان 7 تا 9 سال (پایه های اول و سوم ابتدایی) دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری شهرستان تنکابن در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند که از بین آنها 45 نفر به صورت در دستر س انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. گروه اول طی 8 جلسه تحت آموزش ورزش مغزی و گروه دوم طی 10جلسه فیلیال تراپی قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه کارکردهای اجرایی (BRIEF، جرارد و همکاران، 2000) و پرسشنامه اجتناب شناختی (CAQ، سکسون و داگاس، 2008) بود. یافته های به دست آمده از تحلیل واریانس آمیخته نشان داد، تفاوت معناداری بین گروه ها در مراحل پس آزمون و پیگیری وجود دارد (001/0>p). هر دو روش مداخله موجب کاهش اجتناب شناختی و افزایش کارکرداجرایی شده اند و میزان اثربخشی در طی زمان دارای ماندگاری اثر بوده است. همچنین بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معناداری وجود نداشت (001/0>p). بطور کلی نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد هر دو روش مداخله بر اجتناب شناختی و کارکرد اجرایی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری موثر است.
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی در مراجعین کلینیک روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۷۸-۲۵۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: نقش ترومای دوران کودکی در ایجاد اختلال شخصیت مرزی مدت ها مورد مطالعه قرار گرفته است. دقیق ترین مدل های نظری چندعاملی هستند و طیفی از عوامل از جمله ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی و توانایی ذهنیت سازی را برای توضیح مسیرهای تکاملی اختلال شخصیت مرزی در نظر می گیرند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی بر اساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی، انجام شد. روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری افراد با تشخیص نشانگان شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج در سال 1401 انجام شد. تعداد 319 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999)، پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه تجربه ترومای کودکی (برن استین و همکاران، 2003) و پرسشنامه ذهنی سازی (دیمتری جویس و همکاران، 2018) بود. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد تجربه ترومای کودکی (0/79 =β؛ 0/01 >P)، سبک های دلبستگی اجتنابی (0/61 =β؛ 0/01>P) و اضطرابی (0/68 =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر مثبت و معنادار داشته و سبک دلبستگی ایمن (0/62- =β؛ 0/01 >P) و ذهنی سازی (0/77- =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر منفی و معنادار دارند. نتیجه گیری: این نتایج این می تواند برای متخصصان بالینی در زمینه درمان اختلال شخصیت مرزی کمک کننده باشد و با در نظر گرفتن نقش عوامل پیش بین در این بیماران، درمان های کارآمدی را برنامه ریزی کنند
ارزیابی مدل سازگاری با بیماری بر اساس عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان با نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی مدل سازگاری با بیماری بر اساس عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی با نقش واسطه ای دشواری در تنظیم هیجان بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر کرج در مهر 1400 تا فروردین 1401 را تشکیل دادند که از میان آن ها و به صورت در دسترس 222 نفر انتخاب شدند. ابزار های این پژوهش شامل پرسشنامه عدم قطعیت در بیماری میشل (1983، PPUC)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (2010، CFI)، مقیاس دشواری تنظیم هیجان (2004، DERS) و سازگاری با سرطان واتسون و همکاران (1989، MAC) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد که عدم قطعیت بر دشواری در تنظیم هیجان تأثیر مثبت و معنادار، انعطاف پذیری شناختی بر دشواری در تنظیم هیجان، عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان، دشواری در تنظیم هیجان بر سازگاری با سرطان تأثیر منفی و معنادار داشت (01/0p<). همچنین تأثیر عدم قطعیت بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری تنظیم هیجان اثر منفی و معنادار و اثر انعطاف پذیری شناختی بر سازگاری با سرطان به واسطه دشواری در تنظیم هیجان مثبت و معنادار بود (01/0p<). از یافته ها می توان نتیجه گرفت که عدم قطعیت و انعطاف پذیری شناختی نقش کلیدی در پیش بینی سازگاری با بیماری دارند و توجه بیشتر کلینیک های مشاوره به این متغیر ها در زنان مبتلا به سرطان پستان ضروری بنظر می رسد.