فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۰۱ تا ۳٬۴۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
تازه های علوم شناختی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۱)
111 - 123
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یافته های مطالعات بالینی، ژنتیکی و مدل حیوانی نشان داده اند که گیرنده های ((NMDA) N-methyl-D-aspartate) ممکن است نقش فعالی در بروز بسیاری از اختلالات اعصاب و روان داشته باشند و نقص درگیرنده های NMDA منجر به اختلال در تمرکز و بروز رفتار های تکانشگری می شود. سطح بیان پروتئین های NR1 و NR2 که از زیرواحد های اصلی گیرنده های NMDA می باشند در این مطالعه مورد سنجش قرار گرفت.
روش کار: ابتدا آزمون K-SADS و تست هوش ریون گرفته شد، سپس آزمودنی ها در تعداد 70 نفر در دو گروه افراد مبتلا به بیش فعالی (50 نفر) با همسالان خود در گروه کنترل (20 نفر) وارد مطالعه شدند. تست IVA-2 انجام گرفت و از هر دو گروه، نمونه خونی گرفته و با استفاده از روش وسترن بلاتینگ، بیان زیرواحدهای NR1 و NR2 محاسبه گردید.
یافته ها: نتایج نشان دادند، غلظت پروتئین های NR1 و NR2 در خون افراد دارای بیش فعالی به مقدار قابل توجه ای کمتر از همسالان خود در گروه کنترل می باشد. با توجه به نمرات بهره تمرکزی در تست IVA-2 که نشان دهنده کاهش بهره تمرکزی در افراد گروه آزمایش به نسبت گروه کنترل بود پس مشخص می کند که غلظت پایین تر زیرواحدهای NR1 و NR2 می تواند باعث کاهش بهره تمرکزی و نیز کاهش زیرواحدهای شناختی باشد.
نتیجه گیری: این اختلاف معنا دار در نتایج این مطالعه، اثربخشی بیان زیرواحدهای NR1 و NR2 در گیرنده های NMDA و در نهایت سیستم گلوتاماترژیک را در اختلال نقص توجه و بیش فعالی، شدت آن و علائم شناختی مرتبط با آن، مشخص می کند که در نهایت می تواند منجر به تبیین مجدد مسیر دارویی و ایجاد پروتکل های درمان توان بخشی در این اختلال گردد.
مقایسه رابطه سبک های اِسنادی و تحمل ناکامی در دو گروه دختران و پسران مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت رابطه سبک های اسنادی و تحمل ناکامی در دختران و پسران مقطع پیش-دانشگاهی است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و پس رویدادی بوده است. جامعه آماری تحقیق، شامل 250 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع پیش دانشگاهی منطقه سه شهر تهران است که در سال تحصیلی 98-99 مشغول به تحصیل اند و به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه سبک اسناد و پرسشنامه تحمل ناکامی را تکمیل نمودند. برای تحلیل فرضیات از ضرایب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و آزمون معناداری تفاوت ضرایب همبستگی در دو گروه استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که در دختران در موقعیت منفی بین سبک اسناد درونی با تمامی ابعاد تحمل ناکامی و بین اسناد کلی با عدم تحمل ناراحتی پیشرفت و شایستگی نیز ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. در پسران، اسناد پایداری مثبت، رابطه منفی و معناداری با عدم تحمل عاطفی داشته است و در اسناد کلی منفی، رابطه مثبت و معناداری با عدم تحمل ناراحتی و عدم تحمل ناراحتی پیشرفت مشاهده شد. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در متغیر اسناد درونی مثبت و متغیرهای عدم تحمل عاطفی، عدم تحمل ناراحتی پیشرفت و شایستگی معنادار است. همچنین تفاوت بین همبستگی دو گروه در روابط برخی مؤلفه های سبک اسنادی و تحمل ناکامی، معنادار است. بر مبنای این نتایج پیشنهاد می شود که برای کاهش اثرات سوء تحمل ناکامی، دوره هایی را برای بهبود سبک اسنادی دانش آموزان طراحی و اجرا نمایند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری، تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
187 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پرخاشگری، تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی بود. طرح تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه دختران آسیب دیده اجتماعی در مرکز بازپروری بهزیستی گرگان بودند که از میان آنها 30 دختر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج، (2001)، پرخاشگری باس و پری (1992) و امید به زندگی میلر (1988) در مراحل قبل و بعد از درمان استفاده شد. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه، تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد هیز (2007) قرار گرفتند اما گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش پرخاشگری، بهبود تنظیم هیجان و امید به زندگی دختران آسیب دیده اجتماعی تاثیر معنی دار دارد (05/0>P). بنابراین یافته های این پژوهش، تلویحات عملی در موقعیت های بالینی را دارد که مورد بحث واقع شده است.
اثربخشی درمان روان نمایشگری بر نظم جویی هیجانی و پرخاشگری نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۵
335 - 344
حوزههای تخصصی:
ایـن پژوهـش بـا هـدف تعییـن اثربخشـی درمـان رواننمایشـگری بـر بهبـود نظمجویـی هیجانـی و کاهـش پرخاشـگری نوجوانـان پسـر انجـام شـد. روش پژوهـش شـبهتجربی بـا گـروه آزمایـش و گـواه همـراه بـا پیشآزمون-پسآزمـون و پیگیـری و جامعـۀ پژوهـش دانشآمـوزان پسـر دورۀ متوسـطه دوم سـال تحصیلـی ۹۶-۹۵ بـود. ۲۵ آزمودنـی بـا اسـتفادۀ از پرسشـنامۀ پرخاشـگری و مصاحبـۀ بالینـی غربـال و انتخـاب شـدند و ۱۳ نفـر در گـروه آزمایـش و ۱۲ نفـر در گـروه گـواه قـرار گرفتنـد. گـروه آزمایـش بـه مـدت ۱۰ جلسـه درمـان رواننمایشـگری را دریافـت کـرد و مرحلـۀ پیگیـری نیـز بهفاصلـۀ یـک مـاه پـس از مداخلـۀ درمانـی انجـام شـد. آزمودنیهـا قبـل از شـروع، پـس از اتمـام مداخلـه و در مرحلـۀ پیگیـری، بـه پرسشـنامۀ پرخاشـگری (بـاس و پـری، ۱۹۹۲) و مقیـاس دشـواری در نظمجویـی هیجانـی (گرتـز و رومـر، ۲۰۰۴) پاسـخ دادنـد. نتایـج تحلیـل واریانـس مکـرر نشـان داد کـه درمـان رواننمایشـگری بـر بهبـود نظمجویـی هیجانـی و کاهـش پرخاشـگری نوجوانـان تأثیـر معنـادار دارد و ایـن اثـر در مرحلـۀ پیگیـری نیـز ثابـت باقـی مانـده اسـت. بـر اسـاس یافتههـای ایـن پژوهـش میتـوان نتیجـه گرفـت کـه از درمـان رواننمایشـگری بـا اسـتفادۀ از فنونـی ماننـد مواجههسـازی، ابـراز احساسـات، پالایـش هیجانـی و ایفـای نقـش بهعنـوان یـک روش کارآمـد جهـت بهبـود نظمجویـی هیجانـی و کاهـش خشـم و پرخاشـگری نوجوانـان بهـره بـرد.
مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
61 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: شواهد تجربی و نظری نشان می دهد که مداخله های شناختی- رفتاری، کارایی پایداری ندارند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارایی بالینی ماتریکس درمان پذیرش و تعهد با درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت و درمان شناختی- رفتاری هافمن بر اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش : این پژوهش از نوع کارآزمایی بالینی یک سر کور با طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه ناهمزمان بود که به روش نمونه گیری هدفمند در طی 12 جلسه 60 دقیقه ای با پیگیری 2 ماهه بر روی 9 دانشجو با اختلال اضطراب اجتماعی اجرا شد. برای مقایسه نتایج این سه الگوی مداخله ای، از مقیاس اضطراب اجتماعی لیبویتز (هیمبرگ و همکاران، 1999)، فرم کوتاه مقیاس خود شفقت ورزی (ریس و همکاران، 2011)، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (باند و همکاران، 2011) و پرسشنامه زندگی ارزشمند (ویلسون و همکاران، 2010) استفاده شد. داده ها به روش ترسیم دیداری، درصد بهبودی، شاخص تغییر پایا و شاخص های شش گانه کارایی بالینی تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر سه روش مداخله ای در کاهش اضطراب اجتماعی (2.58->Z) و افزایش انعطاف پذیری موثر و از لحاظ بالینی معنادار است (2.58Z>). با این وجود، درمان شناختی- رفتاری هافمن در افزایش خود شفقت ورزی و زندگی ارزشمند از لحاظ بالینی موثر و معنادار نبود (1.96>Z)، و این نتایج نیز در پایان دوره پیگیری 2 ماهه حفظ شد. نتیجه گیری: بنابراین ماتریکس درمان پذیرش و تعهد و درمان پذیرش و تعهد متمرکز بر شفقت از نظر اندازه تغییر، ثبات، کلیت تغییر و ایمنی در مقایسه با درمان شناختی- رفتاری هافمن، کارایی بالینی موثرتری دارند، اما هر سه روش مداخله در میزان پذیرش و عمومیت تغییر مشابه بودند.
مدل قدرت ایگو براساس روابط موضوعی و نقش میانجی سازمان شخصیت در افراد متقاضی جراحی زیبایی سر و صورت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ فروردین ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۲)
۱۵۴-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه عوامل روانشناختی نقش مهمی در تصمیم به انجام جراحی زیبایی دارد. هدف این پژوهش تبیین مدل قدرت ایگو براساس روابط موضوعی و نقش میانجی سازمان شخصیت در افراد متقاضی جراحی زیبایی سر و صورت بود. پژوهش حاضر توصیفی همبستگی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی افراد مراجعه کننده به مرکز جراحی زیبایی ونک تهران در بهار و تابستان 1399 بودند. تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و براساس ملاک های ورود و خروج برگزیده شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های قدرت ایگو استروم (PIES، 1997)، روابط موضوعی بل (BORI، 1995) و سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO، 2002) انجام گرفت. تحلیل داده ها به روش تحلیل مسیر انجام شد. روابط ساختاری میان متغیرها نشان داد که روابط موضوعی دارای اثر مثبت و مستقیم بر سازمان شخصیت(119/0=β و 01/0>P) و قدرت ایگو بود (228/0=β و 01/0>P). همچنین، سازمان شخصیت دارای اثر مثبت و مستقیم بر قدرت ایگو بود(400/0 =β و 01/0>P). علاوه براین، اثر غیر مستقیم روابط موضوعی بر قدرت ایگو برابر با 027/0 و معنادار بود (01/0>P). می توان نتیجه گرفت که آسیب در روابط موضوعی اولیه با تأثیر بر سازمان شخصیت می تواند در ایجاد ایگویی ضعیف در بین افراد خواهان جراحی زیبایی اثر بگذارد.
نقش میانجی تاب آوری روانشناختی در رابطه بین پریشانی روانشناختی و انزوای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی بهبود یافتگان کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۸۴)
۱۹۸-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین پریشانی روانشناختی و انزوای اجتماعی با بهزیستی روانشناختی بهبودیافتگان کووید-19 بود. این پژوهش، از نوع توصیفی- همبستگی و بر مبنای تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی بهبودیافتگان بیماری کووید-19 در زمستان1400 بود که تعداد270 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس پریشانی روانشناختی (K-10)، انزوای اجتماعی (SIQ)، بهزیستی روانشناختی (RSPWB)، تاب آوری (CD-RISC) بود. داده ها با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد مسیرمستقیم پریشانی روانشناختی به تاب آوری روانشناختی و بهزیستی روانشناختی اثر معنادار داشت (05/0>P). همچنین مسیرمستقیم انزوای اجتماعی به تاب آوری روانشناختی معنادار بود (05/0>P). پریشانی روانشناختی با میانجیگری تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0>P). انزوای اجتماعی با میانجیگری تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی اثر معنادار غیرمستقیم داشت (05/0>P )، که این حاکی از برازش مطلوب بود. نتایج نشان داد که انزوای اجتماعی و پریشانی روانشناختی به واسطه کاهش تاب آوری روانشناختی بر بهزیستی روانشناختی در بین بهبودیافتگان کووید-19 نقش دارد.
خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری شناختی در افراد دارای نشانگان اختلال بد شکلی بدن
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تصویر بدنی منفی و پیامدهای رفتاری نامطلوب آن از نگرانی های مهم سلامت عمومی است و بررسی عوامل روانشناختی مؤثر در شکل گیری آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه خود شفقت ورزی و انعطاف پذیری شناختی در افراد با و بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان و مردان ۱۸ تا ۴۰ ساله شهر تهران در سال ۱۴۰۰ بود که از این جامعه ۳۱ نفر به عنوان گروه نمونه دارای نشانگان اختلال بدشکلی بدن و ۳۱ نفر به عنوان گروه نمونه بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن به روش نمونه گیری در دسترس و به صورت هدفمند انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اصلاح شده وسواس فکری- عملی ییل براون- اختلال بدشکلی بدن (۱۹۹۷)، مقیاس خود شفقت ورزی (۲۰۱۱) و سیاهه انعطاف پذیری شناختی (۲۰۱۰) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری به کمک نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد میانگین نمرات خود شفقت ورزی (Eta=۰/۳۴، P=۰/۰۰۱، F=۳۱/۱۶) و انعطاف پذیری شناختی (Eta=۰/۱۸، P=۰/۰۰۱، F=۳۱/۲۴) به طور معناداری در گروه دارای نشانگان اختلال بدشکلی بدن پایین تر از گروه بدون نشانگان اختلال بدشکلی بدن بود و بین دو گروه از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۱>P). نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت مکانیسم های روانشناختی در علائم اختلال بدشکلی بدن تأکید دارد. این یافته ها نشان داد که روان درمانگران باید در زمان پیشگیری و درمان به ویژگی های روانشناختی خاص افراد دارای علائم اختلال بدشکلی بدن توجه اساسی داشته باشند.
رابطه بین کمال گرایی و سبک های دفاعی در نوجوانان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه رابطه بین کمال گرایی و سبک های دفاعی در نوجوانان صورت گرفت. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دوره متوسطه ناحیه دو شهرستان ساری به تعداد 2800 نفر(1550 نفر دختر و1250 پسر)که در سال تحصیلی 94-93 مشغول به تحصیل هستند. نمونه آماری با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 338 نفر هستند که به صورت تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزان انتخاب شدند .برای گردآوری داده ها از دو روش میدانی وکتابخانه ای استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه کمال گرایی هیل و همکاران (2004) وپرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) اندروز وهمکاران (1993) می باشد. در این تحقیق به منظور تجزیه و تحلیل داده ها هم از روش توصیفی و هم از روش استنباطی استفاده شده است. در بخش یافته های توصیفی،با استفاده از جداول و نمودارها و در بخش یافته های استنباطی نیز تجزیه و تحلیل برای بررسی فرضیه از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی و آزمون t توسط نرم افزارهای SPSS انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین تغییرات متغیر ملاک سبک های دفاعی و متغیرهای پیش بین کمال گرایی دانش آموزان دوره متوسطه مدارس ناحیه دو شهرستان ساری رابطه رگرسیونی معنی دار برقرار است.
رابطه ذهن آگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی انعطاف شناختی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطهی ذهنآگاهی با پیشرفت تحصیلی بر اساس نقش میانجی انعطاف شناختی دانشآموزان در سال 1400 انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان مقطع متوسطه دوم تهران در سال تحصیلی 1401-1400 میباشند. تعداد اعضای نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 365 نفر در نظر گرفته شده که به صورت نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از مقیاس انعطافپذیری شناختی دنیس و همکاران و پرسشنامه ذهنآگاهی فرایبورگ و پرسشنامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور بدست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (شاخصهای مرکزی، چولگی و کشیدگی) و آمار استنباطی (مدلیابی معادلات ساختاری) استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که بین ذهنآگاهی و پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی انعطاف شناختی در دانشآموزان رابطه وجود دارد.
بررسی اثر استرس ملایم غیر قابل پیش بینی بلندمدت بر اضطراب، حافظه اجتنابی غیر فعال، رفتار شبه افسردگی و شاخص دویدن موش های نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: استرس مجموعه واکنش هایی است که در پاسخ به هر عاملی که موجب به هم خوردن تعادل درونی (هومئوستاز) شود به وجود می آید. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر استرس بلندمدت غیرقابل پیش بینی بر شاخص دویدن، حافظه اجتنابی غیرفعال، اضطراب، و رفتارهای شبه افسردگی در موش های نر ویستار بود. روش کار: 16 سر موش صحرایی نر به صورت تصادفی به دو گروه (8 سر در هر گروه) تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی در معرض چهار هفته استرس قرار گرفت در حالی که گروه کنترل در شرایط استرس زا نبودند. 48 ساعت پس از پایان مداخله، از تمام حیوانات آزمون های رفتاری و دویدن اختیاری گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. 05/0P˂ به عنوان تغییر معنا دار در نظر گرفته شد. یافته ها: استرس بلندمدت باعث کاهش وزن، افزایش زمان ماندن در بازوی بسته (آزمون ماز مرتفع بعلاوه)، افزایش مدت زمان بی حرکتی (آزمون شنای اجباری) کاهش مسافت طی شده در آزمون جعبه باز، کاهش مسافت طی شده با استفاده از چرخ دوار، افزایش تعداد دفعات ورود به جعبه سیاه (آزمون شاتل باکس)، افزایش مدت زمان ماندن در جعبه سیاه و افزایش زمان تأخیر در ورود به جعبه سیاه شد. مسافت دویدن با استرس و افسردگی همبستگی منفی و با حافظه و وزن گیری همبستگی مثبت داشت. نتیجه گیری: استرس طولانی مدت بر افزایش وزن، اضطراب، افسردگی، حافظه و شاخص دویدن حیوانات تأثیر منفی داشت. با توجه به نتایج همبستگی ها، شاخص دویدن بیشتر، با اختلالات رفتاری کمتر همراه است.
مطالعه بسترهای درمان وابستگی به مواد مخدر در بین زنان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
۲۷۰-۲۴۵
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر کشف نظام معنایی زنان مصرف کننده مواد مخدر درباره موانع درمان وابستگی به مواد و درمان کم دوام بود. روش: روش این پژوهش کیفی و از نوع نظریه گراندد تئوری بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل زنان مصرف کننده مواد مخدر در شهر کرمانشاه بود که 15 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته استفاده شد. همزمان با جمع آوری داده ها، کدگذاری و تحلیل در سه مرحله کدگذاری باز، محوری، و انتخابی انجام پذیرفت. یافته ها: سه مقوله اصلی شامل نارسایی حمایت رسمی، فقدان بستر توسعه خدمات درمان، و ترس از رویدادهای سخت زندگی به دست آمد که مقوله های اصلی از 16 مقوله فرعی شامل فقدان برنامه مراقبت از کودک، عادی انگاری خدمات بارداری، محدودیت جابجایی، انعطاف ناپذیری برنامه های درمان، ظرفیت محدود مراکز، عدم تحمل وقفه، جدایی تعاملاتی، نارسایی آموزش، عدم قدرت تصمیم گیری، آگاهی محدود از اختلاف جنسیتی، تعمیم پذیری اعتیاد مردان به زنان، ترس از دست دادن حضانت فرزند، شرم و ننگ، ترس از تنهایی، ترس از عود، و بی ارادگی تشکیل شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج، شرایط کنونی درمان برای زنان مناسب نیست. بنابراین، تغییر نگرش مردم نسبت به بیمار بودن زنان مصرف کننده مواد و اصلاح پذیری آنان، توجه به زنان به عنوان عنصری کارآمد در هنگام تدوین برنامه جامع درمانی، تلاش برای ایجاد محیط مساعد خانواده برای فرد مصرف کننده بعد از درمان، تلاش در جهت افزایش سطح آگاهی نسبت به درمان زنان، ایجاد مراکز درمانی دولتی برای افراد وابسته به مواد، و تلاش در جهت مشروعیت بخشی به درمان زنان مصرف کننده مواد باید مدنظر قرار گیرد.
اثربخشی آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی (پس از عمل جراحی قلب باز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی (پس از عمل جراحی قلب باز) انجام گرفت . روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران تحت جراحی قلب باز با علائم افسردگی مراجعه کننده به بیمارستان های تخصصی قلب (چمران، سینا و میلاد) شهر اصفهان در شش ماهه دوم سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 36 بیمار قلبی با علائم افسردگی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (17 بیمار در گروه آزمایش و 19 بیمار در گروه گواه). خانواده بیماران حاضر در گروه آزمایش مداخله آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1996)، پرسشنامه سازگاری اجتماعی (بل، 1962) و پرسشنامه رفتارهای خودمراقبتی (گالینا و همکاران، 2015) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده بر سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی تأثیر معنادار دارد (p < 0/001) . نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش حمایت اجتماعی مبتنی بر خانواده با بهره گیری از ایجاد حلقه های حمایت اجتماعی و تقویت و بازسازی گروه اجتماعی حمایت کننده می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود سازگاری اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران قلبی با علائم افسردگی مورد استفاده گیرد.
مقایسه درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و بخشایش درمانی بر خود بازداری از خشم، در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال بدتنظیمی خلق مخرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
153 - 160
حوزههای تخصصی:
وجود اختلالات روانی در میان نوجوانان همواره، سلامت روان جامعه را تحت تاثیر خود قرار داده است. هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و بخشایش درمانی بر خودبازداری ازخشم در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال بد تنظیمی خلق مخرب است. روش تحقیق نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق ،کلیه دانش آموزان دارای نشانه های اختلال بی نظمی خلق اخلاگردوره اول و دوم متوسطه محدوده سنی 17-14 سال درشهر بهارستان، درسال 1400 بودند. از این بین تعداد 54نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به صورت تصادفی، 17 نفر در گروه بخشایش درمانی، 19 نفر در گروه شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و 18 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش،شامل مقیاس واکنش پذیری عاطفی استریگرزو همکاران ، پرسشنامه خطاهای شناختی کویین ، دوزس و اوجین وین و پرسشنامه فراشناخت حالتی عابدی بود. آزمودنیهادر دوگروه آزمایشی، تحت مداخله درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی قرار گرفتند و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکردند . برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چند متغیره وآزمون بنفرونی استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که هردوگروه آزمایش درافزایش معنادار نمره خودبازداری و مولفه های آن(05/0(P< ، به یک اندازه تاثیر داشته اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که برای افزایش توان خودبازداری ازخشم در نوجوانان مبتلا به بدتنظیمی خلق مخرب، از درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی و بخشایش درمانی می توان بهره جست.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری روان شناختی و تاب آوری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
211 - 219
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری روان شناختی و تاب آوری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر بودند که به مراکز درمانی و متخصصین گوارش شهر اصفهان در سال 1398 مراجعه کرده بودند. در این پژوهش تعداد 27 بیمار مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با روش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات زین، 2003) را طی دو ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، ۲۰۱۱) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری روان شناختی و تاب آوری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر تأثیر معنادار دارد (001/0>p). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از تکنیک های نگرش ذهن آگاهانه، فعالیت های ذهنآگاهانه، پرداختن به احساسات و هیجانات مشکل ساز و تمرینات تنفس می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت بهبود انعطاف پذیری روان شناختی و تاب آوری بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مورد استفاده گیرد.
اثر القای استرس بر سیستم بازداری، پردازش/اندوزش ذهنی و نارسایی شناختی زنان: نقش تعدیل گر فرونشانی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
21 - 32
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر اثر القای استرس بر سیستم بازداری، پردازش/ اندوزش ذهنی و نارسایی شناختی، با توجه به نقش تعدیل گر فرونشانی هیجان را بررسی کرد. روش پژوهش شبه تجربی و دارای طرح عاملی آمیخته (2×2) بود. جامعه ی پژوهش زنان شهر آباده بودند، که 112 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و طبق نمرات فرونشانی، در دو گروه فرونشانی پایین و بالا قرار گرفتند. هر گروه در دو مرحله (عدم استرس و القای استرس)، با استفاده از مقیاس پنج عاملی جکسون، آزمون حافظه فعال، و پرسشنامه نارسایی شناختی ارزیابی شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شد. یافته ها نشان داد میانگین بازداری در گروه فرونشانی بالا بیشتر از گروه پایین است. بعد از القای استرس میانگین پردازش و اندوزش و نارسایی شناختی کاهش یافت؛ به نحوی که میانگین پردازش در گروه فرونشانی پایین، میانگین اندوزش در گروه فرونشانی بالا، و میانگین نارسایی شناختی در هر دو گروه فرونشانی، کاهش یافت. بنابراین، فرونشانی می تواند پیامدهای منفی را برای سیستم بازداری داشته باشد، ولی استرس حاد می تواند ابعاد حافظه فعال را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال، استرس و تعامل آن با فرونشانی می تواند به بهبود نارسایی شناختی کمک کند.
نقش واسطه ای خودکارآمدی عمومی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
183 - 204
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی و تحمل پریشانی در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا در بزرگسالان بود. این مطالعه توصیفی-مقطعی، از نوع همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری است. جامعه آماری را بزرگسالان 20 تا 45 سال تشکیل می دادند که پرسشنامه ها را به صورت الکترونیکی در فضای مجازی پاسخ دادند. از بین این افراد، 291 نفر به روش در دسترس جهت تدوین الگوی ساختاری انتخاب شدند. زمان اجرای این پژوهش شهریور تا مهر 1400 بود. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه امید به زندگی اشنایدر (1991)، مقیاس اضطراب کرونا علی پور و همکاران، مقیاس تحمل پریشانی سیمون و گاهر و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران بودند. در تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری، با نسخه 24 نرم افزار SPSS و AMOS و جهت آزمون معنی داری مسیرهای غیرمستقیم از تحلیل بوت استرپ استفاده شد. تحلیل های میانجی نشان داد که در رابطه بین امید به زندگی و اضطراب کرونا، خودکارآمدی نقش واسطه ای را ایفا می کند؛ درحالی که تحمل پریشانی در رابطه بین این دو متغیر نقش واسطه ای ندارد. اضطراب کرونا به طور مستقیم بر امید به زندگی رابطه نشان داد. همچنین متغیر امید به زندگی به اندازه 75/0 = تبیین گشت. با توجه به نتایج این پژوهش اگر ارتقاء خودکارآمدی به عنوان متغیر تأثیرگذار بر امید به زندگی در اولویت های کادر آموزش و درمان قرار گیرد، بر این اساس خودکارآمدی از طریق تأثیر بر کاهش اضطراب کرونا می تواند بر امید به زندگی تأثیر بگذارد.
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی در مراجعین کلینیک روان پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۷۸-۲۵۶۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: نقش ترومای دوران کودکی در ایجاد اختلال شخصیت مرزی مدت ها مورد مطالعه قرار گرفته است. دقیق ترین مدل های نظری چندعاملی هستند و طیفی از عوامل از جمله ترومای دوران کودکی، سبک های دلبستگی و توانایی ذهنیت سازی را برای توضیح مسیرهای تکاملی اختلال شخصیت مرزی در نظر می گیرند. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی بر اساس تجربه ترومای کودکی و سبک دلبستگی با نقش میانجی ذهنی سازی، انجام شد. روش: این پژوهش جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی بود که در جامعه آماری افراد با تشخیص نشانگان شخصیت مرزی مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج در سال 1401 انجام شد. تعداد 319 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، 1999)، پرسشنامه سبک دلبستگی (کولینز و رید، 1990)، پرسشنامه تجربه ترومای کودکی (برن استین و همکاران، 2003) و پرسشنامه ذهنی سازی (دیمتری جویس و همکاران، 2018) بود. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد تجربه ترومای کودکی (0/79 =β؛ 0/01 >P)، سبک های دلبستگی اجتنابی (0/61 =β؛ 0/01>P) و اضطرابی (0/68 =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر مثبت و معنادار داشته و سبک دلبستگی ایمن (0/62- =β؛ 0/01 >P) و ذهنی سازی (0/77- =β؛ 0/01 >P) بر نشانگان شخصیت مرزی تأثیر منفی و معنادار دارند. نتیجه گیری: این نتایج این می تواند برای متخصصان بالینی در زمینه درمان اختلال شخصیت مرزی کمک کننده باشد و با در نظر گرفتن نقش عوامل پیش بین در این بیماران، درمان های کارآمدی را برنامه ریزی کنند
اثربخشی درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
169 - 178
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل نوجوانان دختر با اختلال افسردگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر بابل در سال تحصیلی 1401-1400 بود. در این پژوهش تعداد 30 نوجوان دختر با اختلال افسردگی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (15 نوجوان در گروه آزمایش و 15 نوجوان در گروه گواه). نوجوانان حاضر در گروه آزمایش درمان مبتنی ذهنی سازی (10 جلسه) را طی 10 هفته (90 دقیقه ای) دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی نوجوانان (کوتچر، 2002)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گرتز و رؤمر، 2004) و پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی توسط نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان مبتنی ذهنی سازی بر دشواری تنظیم هیجانی (0001>P؛ 54/0=Eta؛ 28/33=F) و پرخاشگری (0001>P؛ 63/0=Eta؛ 60/48=F) نوجوانان دختر افسرده تاثیر دارد. بر اساس یافته های حاصل از پژوهش حاضر، درمان مبتنی ذهنی سازی با بهره گیری از افکار، هیجان ها و رفتارهای همراه با ذهن آگاهی، می تواند به عنوانی رویکردی موثر در جهت کاهش دشواری تنظیم هیجانی و پرخاشگری نوجوانان دختر افسرده مورد استفاده قرار داد.
بررسی و مقایسه مهارت های ارتباطی کودکان تک والد با کودکان دارای دو والد
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
110 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه مهارت های ارتباطی کودکان تک والد پسر 10-6 ساله با کودکان پسر 10-6 ساله دارای دو والد انجام شد. این تحقیق از نوع علی-مقایسه ای و به شکل پس رویدادی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان تک والد و دو والد پسر دوره ابتدایی اول شهرستان شادگان بود. نمونه آماری به صورت هدفمند صورت گرفت. از بین پرونده های تحصیلی دانش آموزان جامعه آماری، تعداد 60 نفر دانش آموز تک والد پسر و تعداد 60 نفر دانش آموز دو والد پسر که واجد شرایط پژوهش بودند، انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون (1990) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون T مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد، میانگین مهارت های ارتباطی و مؤلفه های آن (قاطعیت و نظم دهی به هیجانات) در کودکان تک والدی به طور معناداری پایین تر از کودکان دو والدی است؛ اما در سایر مؤلفه های مهارت های ارتباطی از جمله (گوش دادن، درک پیام های کلامی و غیرکلامی و بینش) در ارتباط تفاوتی بین دو گروه وجود ندارد.