فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۰۱ تا ۳٬۵۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
31 - 45
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری افراد مبتلا به اختلال علائم جسمی مراجعه کننده به مراکز مشاوره روانشناختی غرب تهران در سال 1401 بودند که تعداد30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش هشت جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دریافت نمودند؛ اما گروه گواه تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های بر علائم روانشناختی نجاریان و داوودی (1380)، کیفیت زندگی وار و همکاران (1993) و استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر علائم روانشناختی، کیفیت زندگی و استرس در بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی اثربخش است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از مهارت های شناختی مورد نیاز و کنترل فکر، منجر به کاهش علائم روانشناختی، استرس ادراک شده و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال علائم جسمی می شود.
مدل پیش بینی بهزیستی روان شناختی دانشجویان بر اساس ذهنآگاهی با میانجیگری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۸
128 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به سطح سلامت و بهزیستی روان شناختی دانشجویان به عنوان مهمترین آینده سازان کشور، از اهمیت بسزایی برخوردار است. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی و ارایه یک مدل پیش بینی از بهزیستی روان شناختی آنها براساس ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که با روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که از بین آنها 365 نفر با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و بهزیستی روان شناختی استفاده گردید. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی بر سبک مقابله ای مسأله مدار (917/8 t=) و بهزیستی روان شناختی (269/9 t=) اثر مثبت و معنادار ی دارد اما بر سبک هیجان مدار (497/7-t=) و سبک اجتنابی (232/6-t=) اثر منفی و معناداری دارد. همچنین سبک مقابله ای مسأله مدار بر بهزیستی روان شناختی (288/3t=)، اثر مثبت و معناداری دارد اما اثر سبک هیجان مدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روان شناختی به لحاظ آماری معنادار نیست. همچنین نقش میانجی سبک مقابله ای مسأله مدار در رابطه ذهن آگاهی و بهزیستی روان شناختی (098/3t=) معنی دار است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل پیش بین ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است و متغیرهای ذهن آگاهی و سبک مقابله ای مسأله مدار در بهزیستی روان شناختی اثرگذار هستند.
نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه سبک های دلبستگی و صمیمیت زناشویی بود. روش پژوهش کمّی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به سرای محله زرگنده شهر تهران در سال 1399 بودند. حجم نمونه 260 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2015) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تجارب نزدیکی در روابط صمیمانه فرالی، والر و برنان(2000)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ نسخه سوم یانگ (2005) و مقیاس صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) پاسخ دادند. پس از کنار گذاشتن 11 پرسشنامه داده پرت، 249 نفر با ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق مدل تحلیل مسیر با استفاده از SPSS و Lisrel تحلیل شد. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود. به طورکلی نتایج نشان داد بیشتر مسیرهای مستقیم معنادار شدند (05/0>P). همچنین مسیرهای غیرمستقیم سبک های دلبستگی ناایمن نیز از طریق طرحواره های ناسازگار اولیه با صمیمیت زناشویی معنادار بود. مدل ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر صمیمیت زناشویی زنان متاهل است.
پیش بینی خلاقیت دانش آموزان بر اساس اعتماد به نفس و ویژگی های شخصیتی آن ها (مطالعه موردی: دانش آموزان پسر متوسطه اول شهر پارس آباد)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی توان پیش بینی خلاقیت دانش آموزان بر اساس اعتماد به نفس و ویژگی های شخصیتی آن ها می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع پسر متوسطه اول پارس آباد در سال تحصیلی 1402-1401 است که تعداد آن ها 4256 نفر می باشد. براساس جدول نمونه گیری مورگان و به روش خوشه ای چندمرحله ای تعداد 352 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار مورد استفاده جهت گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های سنجش خلاقیت تورنس (1979)، اعتماد به نفس آیزنک (1976)، ویژگی های شخصیتی باس و همکاران (1975) بودند. در نهایت برای بررسی فرضیه ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که به ازای هر واحد افزایش در نمرات اعتماد به نفس، خلاقیت دانش آموزان 322/0 واحد افزایش می یابد و همچنین به ازای هر واحد افزایش در نمرات ویژگی های شخصیتی، خلاقیت دانش آموزان 276/0 واحد افزایش می یابد. بنابراین در مراکز مشاوره آموزش و پرورش می توان در جهت بهبود خلاقیت دانش آموزان، آموزش های لازم جهت غلبه بر پایین بودن اعتماد به نفس و بهبود ویژگی های شخصیتی را ارائه داد.
شناسایی فرصت ها و چالش های جذب رهجویان از اعتیاد در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
79 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش ها و فرصت های جذب رهجویان از اعتیاد در صنعت گردشگری بود. روش: پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش شامل رهجویان از اعتیاد و نیز کارفرمایان حوزه گردشگری استان فارس بود که براساس نمونه گیری گلوله برفی و با استفاده از تکنیک اشباع داده ها، 22 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: نتایج گویای این بود که چالش های جذب رهجویان شامل 2 بعد سازمانی و فراسازمانی، 4 مضمون اصلی فردی، بین فردی، سازمانی و نهادی و 17 مضمون فرعی بود. همچنین، فرصت های جذب این افراد نیز در قالب 2 بعد سازمانی و فراسازمانی، 2 مضمون اصلی فرصت های مرتبط با مدیریت منابع انسانی و فرصت های اجتماعی-رقابتی و 8 مضمون فرعی قرار داشت. نتیجه گیری: داشتن شغل و حرفه یکی از مهمترین عوامل بازدارنده رهجویان از مصرف مجدد مواد و بازگشت به اعتیاد است. همچنین، در صورتی که جامعه ای به دنبال مبارزه با این معضل اجتماعی است می بایست ضمن شناخت چالش ها و فرصت های موجود در این حوزه، زمینه استخدام و اشتغال رهجویان از اعتیاد را به صورتی مناسب فراهم آورد.
واکاوی تجربه وابستگی به مصرف مواد در دانشجویان: یک مطالعه مبتنی برنظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
7 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: ﻫﺪف پژوﻫﺶ ﺣﺎﺿ ﺮ واکاوی و کشف ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ وابستگی و گرایش به مصرف مواد در دانشجویان ﺑﻮد. روش: روش این پژوهش نظریه زمینه ای از نوع کیفی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان پسر مجرد دانشگاه های شهر یاسوج بود. از بین آنها 17 نفر به شیوه نمونه گیری ﻫﺪﻓﻤﻨﺪ انتخاب شدند و بر اساس اصل اشباع، مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته انجام شد. برای تحلیل مصاحبه های انجام شده از روش تحلیل سیستماتیک استراوس و کوربین (1998) و سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بسترهای تعیین کننده و موثر بر گرایش و وابستگی به مصرف مواد شامل ابعاد تحصیلی، فرهنگی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی بودند.کدگذاری داده ها به ایجاد مقوله و زیرمقوله هایی منجر شد که بیانگر شرایط علّی، زمینه ای، راهبردها و پیامدهای تجربه زیسته مصرف مواد از دیدگاه شرکت کنندگان در پژوهش بود. نتیجه گیری: شاخص های موجود در هر یک از مولفه های طبقات فوق به صورت زنجیری و به همراه مقولات دیگر می تواند به صورت علّی، زمینه ساز و یا مداخله گر منجر به وابستگی به مواد گردد. با استفاده از نتایج این پژوهش می توان دانشجویان در معرض آسیب به مصرف مواد را شناسایی و اقدامات پیشگیرانه و درمانی برای آنان تنظیم کرد.
تجربه زیسته زنان متقاضی طلاق با همسر وابسته به مواد: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
55 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه زیسته زنان متقاضی طلاق با همسر وابسته به مواد بود. روش : پژوهش حاضر کیفی مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه پژوهش زنان متقاضی طلاق با همسر وابسته به مواد شهر تهران در سال 1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع داده ها، 17 نفر انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با روش مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفت. یافته ها: در این مطالعه پس از استخراج جملات و کلمات مهم از متن مصاحبه، 4 درون مایه اصلی و 16 درون مایه فرعی استخراج شد. درون مایه های اصلی شامل نارضایتی زناشویی، قطع ارتباط عاطفی، اجبار به طلاق و نگرانی در مورد آینده خود و فرزندان بود. نتیجه گیری: خانواده ها و به ویژه همسران مردان مصرف کننده مواد به دلیل قرار گرفتن در معرض آسیب پذیری شدید فردی و اجتماعی نیازمند درک و حمایت همه جانبه هستند. این یافته ها دیدگاه جدیدی به تیم درمان برای درک واقعی تر خانواده های بیماران وابسته به مواد و مشکلات واقعی آنها می دهد.
اثربخشی معنا درمانی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲ (پیاپی ۹۳)
75 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنا درمانی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده مقطع متوسطه انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان افسرده دبیرستان های دخترانه دوره متوسطه شهر خمین در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE، شرر و همکاران، 1982) و مقیاس درگیری تحصیلی (AES، زرنگ، 1391) و همچنین پروتکل 12 جلسه ای (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه) معنا درمانی هوتزل (2002) برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون خودکارآمدی (001/0>p) و پیش آزمون پیگیری (001/0>p) معنادار بود. همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون درگیری تحصیلی (001/0>p) و پیش آزمون پیگیری (001/0>p) معنادار بود که نشان دهنده اثربخشی مداخله پژوهش در این متغیرها است؛ بنابراین با استفاده از معنا درمانی می توان به افزایش خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده کمک شایانی کرد.
مدل یابی رابطۀ بین بدرفتاری دوران کودکی و خودجرحی بدون خودکشی: نقش واسطه ای ابعاد مثبت و منفی شفقت خود در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
173 - 184
حوزههای تخصصی:
ایـن پژوهـش بـا هـدف تعییـن رابطـۀ بیـن بدرفتـاری دوران کـودکی و خودجـرحی بـدون خودکـشی بـا نقـش واسـطه ای ابعـاد مثبـت و منـفی شـفقت خـود انجـام شـد. ایـن پژوهـش از نظـر هـدف، بنیـادی و از نظـر شیـوۀ گـردآوری داده هـا توصیـفی از نـوع همبسـتگی بـود. نوجوانـان 13 تـا 18 سـاله در حـال تحصیـل در سـال تحصیـلی 1401-1400 جامعـة آمـاری ایـن پژوهـش بودنـد. نمونـه ای بـه حجـم 575 نفـر بـه شیـوۀ نمونه بـرداری در دسـترس انتخـاب و بـه پرسشـنامۀ آسیب هـای دوران کـوکی (برنشـتاین و دیگـران، 2003)، سیاهـۀ گـزارش خودجـرحی (کلونسـکی و گلـن، 2009) و مقیـاس شـفقت خـود (نـف، 2003) پاسـخ دادنـد. داده هـا بـا اسـتفاده از روش مدل یـابی معـادلات سـاختاری تحلیـل شـد و نشـان داد رابطـة مسـتقیم معنـاداری بیـن بدرفتـاری دوران کـودکی و خودجـرحی بـدون خودکـشی در بیـن نوجوانـان وجـود دارد. هم چنیـن مـدل مبتـنی بـر اثـر واسـطه ای ابعـاد مثبـت و منـفی شـفقت خـود در رابطـۀ بیـن بدرفتـاری دوران کـودکی و خودجـرحی بـدون خودکـشی در نوجوانـان بـرازش خـوبی بـا داده هـا داشـت. براسـاس یافته هـای ایـن پژوهـش بـا شناسـایی و تمرکـز بـر آمـوزش شـففقت خـود بـه نوجوانـانی کـه در کـودکی مـورد بدرفتـاری قـرار گرفته انـد می تـوان از خودجـرحی بـدون خودکـشی پیــ شگیری کرد.
ویژگی های روان سنجی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ اضطراب جدایی بزرگسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۸
235 - 244
حوزههای تخصصی:
هــدف ایــن پژوهــش تعییــن ویژگی هــای روان ســنجی پرسشــنامۀ اضطــراب جــدایی بزرگســالی بــود. در ایــن پژوهــش 293 نفــر از مراجعه کننــدگان بــه درمانــگاه روان پزشــکی بیمارســتان طالقــانی تهــران در ســال 1397 بــا روش نمونه بــرداری در دســترس انتخــاب شــدند. ارزیــابی بــا اســتفادۀ از مصاحبــۀ بالیـنی سـاختاریافته بـرای علائـم اضطـراب جـدایی، پرسشـنامۀ اضطـراب جـدایی در بزرگسـالی (مانیکاواسـاگار، سیلـو، واگنـر و دربـنی، 2003) و نسـخۀ کوتــاه فهرســت نشــانگان روان شــناختی (نجاریــان و داوودی، 2001) انجــام شــد. نتایــج تحلیــل عامــل تأییــدی ســاختار تک عامــلی پرسشــنامه را تأییــد کــرد. هم چنیــن همســانی درونی و اعتبــار بازآزمــایی پرسشــنامه قابــل قبــول بــود. ضرایــب همســبتگی نمــرۀ ایــن پرسشــنامه بــا مصاحبــۀ بالیــنی ســاختاریافته و فهرســت نشــانگان روان شــناختی بیانگــر روایی همگــرای مناســب و ضریــب همبســتگی مصاحبــۀ بالیــنی اضطــراب جــدایی کــودکی، مصاحبــۀ اضطــراب جــدایی بزرگســالی و فهرســت نشــانگان روان شــناختی به ترتیــب 0/52، 0/63 و 0/55 بــود. هم چنیــن نمــرۀ 33 بــا حســاسیت 95/5 و ویـژگی 84/2 به عنـوان بهتریـن نمـرۀ بـرش معـرفی شـد. یافته هـای ایـن پژوهـش نشـان می دهـد کـه پرسشـنامۀ اضطـراب جـدایی بزرگسـالی دارای ویژگی ــ های روان ــ سنجی مناــ سب اــ ست و می تواــ ند ــ به عــ نوان اــ بزاری معتــ بر در راــ ستای اــ هداف بالــ ینی و پژوــ هشی اــ ستفاده
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان شناختی-رفتاری بر مدیریت خود در افراد چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
271 - 281
حوزههای تخصصی:
چکیده مقدمه: چاقی معضلی فراگیر است که می تواند سلامت جسمانی را به شدت دچار آسیب سازد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی و درمان شناختی-رفتاری بر مدیریت خود در افراد چاق صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون به همراه مرحله پیگیری و با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره و روان شناختی راه برتر شهر قزوین در سال 1398 بود که توسط پزشکان و متخصصان تغذیه تشخیص چاقی گرفته بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 60 نفر انتخاب شده و به روش تصادفی در سه گروه (رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری و کنترل) گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). برای گروه های آزمایش درمان شناختی رفتاری و رفتار درمانی دیالکتیکی به مدت 10 جلسه اجرا شد و برای گروه کنترل درمانی صورت نگرفت. پرسشنامه رفتارهای خودمدیریتی چاقی در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری شش ماهه توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. از آزمون تحلیل واریانس آمیخته برای آنالیز داده ها استفاده شد. یافته ها: با توجه به تفاوت مراحل آزمون بعد از انجام دو مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری، عضویت گروهی و تعامل مراحل و گروه برای مدیریت خود معنادار بود (05/0>P). اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بیش از درمان شناختی رفتاری بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه به نظر می رسد رفتاردرمانی دیالکتیکی و درمان شناختی رفتاری می تواند در افزایش مدیریت خود در افراد چاق موثر باشد. کلید واژه ها: مدیریت خود، رفتاردرمانی دیالکتیکی، درمان شناختی رفتاری، چاقی
تحلیل نیمرخ نهفته ابعاد هویتی و ارتباط آن با رضایت از زندگی دانشجویان کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با طولانی تر شدن دوره جوانی، بسیاری از دانشجویان با چالش های زیادی در فرآیند هویت یابی درگیرند که جنبه های مختلف رضایت از زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. این پژوهش با این هدف انجام شد که به تحلیل نیمرخ نهفته ابعاد هویتی دانشجویان کارشناسی و ارتباط آن با رضایت از زندگی آن ها بپردازد.
روش : روش مطالعه حاضر توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل طبقات نهفته با استفاده از نرم افزار MPLUS بود. MPLUS یک برنامه مدل سازی متغیرهای نهفته است که متغیرهای پیوسته یا مقوله ای را به زیرگروه های محدودی کاهش می دهد. همچنین برای مقایسه رضایت از زندگی دانشجویان در بین خوشه های نهفته از روش تحلیل واریانس تک متغیره استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تبریز بودند که 375 نفر از آن ها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های هویت اجتماعی صفاری نیا و روشن (1390)، هویت مذهبی بل (2009)، هویت اخلاقی آکینو و رید (2002) و رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985) جمع آوری شد.
یافته ها: نتایج تحلیل طبقات نهفته منجر به شناسایی 6 نیمرخ هویتی شد و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که رضایت از زندگی دانشجویان با توجه به خوشه بندی ابعاد هویتی آنان متفاوت است (01/0>P)، به نحوی که خوشه هویت کامل، بیشترین و خوشه هویت آشفته، کمترین میزان رضایت از زندگی را دارا بودند.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش با استفاده از رویکرد فردمحوری، دیدگاه جدیدی را برای درک ابعاد هویتی دانشجویان ارائه می دهد که برای پیش بینی رضایت از زندگی و ارائه مداخلات متناسب با هر بعد هویتی می توان از آن بهره جست.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی روان رنجور و خودانتقادی درونی شده در دختران کمال گرای روان رنجور: یک مطالعه آزمایشی تک موردی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کمال گرایی روان رنجور، پیامدهای روانشناختی متنوعی دارد، که در چارچوب کاربست های روان درمانی باید مورد توجه قرار گیرد. هدف: پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کمال گرایی روان رنجور و خودانتقادی درونی شده در دختران کمال گرای روان رنجور انجام شد. روش: در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی تک موردی با خط پایه همزمان استفاده شد. جامعه آماری شامل دختران کمال گرای روا ن رنجور مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال ۱۴۰۱ بود، که نمونه ای شامل ۵ نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و کسب حداقل نمره خط برش ۱۴۵ در آزمون کمال گرایی روان رنجور انتخاب شد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (توهیگ و همکاران، ۲۰۲۱) طی ۱۱ جلسه ۹۰ دقیقه ای اجرا شد. شرکت کنندگان مقیاس کمال گرایی روان رنجور (۱۹۹۴) و سطوح خودانتقادی (۲۰۰۴) را تکمیل نمودند. داده ها در سه مرحله خط پایه، درمان و پیگیری جمع آوری شد و به روش شاخص تغییر پایا، درصد بهبودی و ترسیم دیداری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج درصد بهبودی نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در متغیر کمال گرایی روان رنجور ۱۷/۶۷ و در متغیر خودانتقادی درونی شده ۱۹/۷۳، و در مرحله پیگیری در متغیر کمال گرایی روان رنجور ۳۶/۲۵ و در متغیر خودانتقادی درونی شده ۴۹/۹۰ بهبود پیدا کردند. همچنین شاخص تغییر پایای هر دو متغیر در مرحله پس از درمان و پیگیری معنی دار بود (۰/۰۵=P). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش کمال گرایی روان رنجور و خودانتقادی درونی شده از طریق افزایش انعطاف پذیری روانشناختی، این درمان می تواند به عنوان روش مداخله ای در دختران کمال گرای روان رنجور استفاده شود.
تأثیر دستکاری اطلاعات آوران حسی و تکلیف دوگانه شناختی بر کنترل پاسچر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تعامل پیچیده سیستم های عصبی، حسی، اسکلتی- عضلانی و بار شناختی حافظه منجر به حفظ و ثبات کنترل پاسچر در افراد می شود. هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر دستکاری اطلاعات آوران حسی و تکلیف دوگانه شناختی بر کنترل پاسچر بود. روش: روش تحقیق حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل دختران ۱۲-۱۰ سال منطقه یک شهر تهران در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود، که تعداد ۳۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه با و بدون تکلیف دوگانه شناختی جایدهی شدند. جهت سنجش کنترل پاسچر از دستگاه تعادل سنج بایودکس استفاده شد. آزمودنی ها در سه شرایط ایستادن روی سطح سخت با چشم باز، چشم بسته و ایستادن روی فوم با چشم باز مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس و نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد اثر اصلی گروه معنادار نبود (۰/۰۹=P)، اما اثر اصلی شرایط و اثر متقابل گروه و شرایط (۰/۰۱=P) معنادار بود. همچنین نتایج مربوط به شاخص کنترل پاسچر در جهت جلو- عقب نتایج نشان داد اثر اصلی گروه (P=۰/۰۴, F(۱,۲۸)=۴/۴۱)، اثر اصلی شرایط (P=۰/۰۰۱, F(۵,۱۴۰)=۱۷۴/۹۴) و اثر متقابل گروه و شرایط (P=۰/۰۲, F(۵,۱۴۰)=۲/۶۹) معنادار بود. نتیجه گیری: براساس نتایح بینایی و تکالیف دوگانه شناختی از مهم ترین فاکتورهای تأثیرگذار بر کنترل پاسچر بود، به طوریکه انجام تکالیف ثانویه شناختی منجر به کاهش شاخص ثبات کنترل پاسچر در دختران شد. لذا پیشنهاد می شود جهت افزایش میزان بار شناختی در افراد از تمرینات چند حسی جهت افزایش ظرفیت توجهی افراد استفاده شود.
اثربخشی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی بر توانایی فضایی و بازداری پاسخ دانش آموزان دختر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توانایی فضایی و بازداری پاسخ، مهارت های ضروری برای شناخت، یادگیری و موفقیت در مدرسه و زندگی به شمار می روند. هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی بر توانایی فضایی و بازداری پاسخ دانش آموزان دختر بود. روش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم مقطع ابتدایی در مدارس شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1400 بود. تعداد 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایش، بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای به صورت هفته ای اجرا شد؛ اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل ماتریس های پیش رونده (ریون، 1956) و آزمون برو – نرو(گوردون و کارامازا، 1982) بود. داده های حاصل از پژوهش، با نرم افزار SPSS نسخه 24 و با اس تفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات توانایی فضایی و بازداری پاسخ در گروه آزمایش و کنترل در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). میزان اندازه اثر توانمندسازی شناختی– هیجانی برای توانایی فضایی و بازداری پاسخ نیز به ترتیب 133/0 و 139/0 برآورد شد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج بسته آموزشی توانمندسازی شناختی – هیجانی سبب بهبود توانایی فضایی و بازداری پاسخ دانش آموزان شد؛ لذا توصیه می شود این نوع مداخله، به عنوان یکی از روش های آموزشی برای بهبود توانایی فضایی و بازداری پاسخ کودکان استفاده شود.
راهبردهای آموزش در دانشگاه با رویکرد دانشگاه حکمت بنیان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناسایی راهبردهای آموزشی موثر در توسعه مهارتهای مورد نیاز دانشگاهیان با رویکرد اسلامی از نیازهای اساسی و مبرم جامعه دانشگاهی کشور است. در همین راستا پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی ضمن مفهوم شناسی واژه حکمت و دانشگاه حکمت بنیان با هدف بررسی راهبردهای آموزش در دانشگاه با رویکرد دانشگاه حکمت بنیان انجام گردیده است. روش ها: پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی با رویکرد کیفی، انجام پذیرفته و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از اسناد و مدارک معتبر با شیوه اسنادی یا کتابخانه ای با ابزار فیش برداری گردآوری گردیده و با طبقه بندی و تحلیل اطلاعات نسبت به تجزیه و تحلیل مطالب اقدام شده است. نمونه گیری با روش هدفمند از نوع زنجیره ای انجام شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد مواردی از قبیل: حاکمیت اصول اعتقادی، احکام و اخلاق اسلامی در تمامی ابعاد دانشگاه؛ خردورزی و عقلانیت؛ تقدم تزکیه بر تعلیم؛ قدسی بودن علم و محیط های علمی؛تعهد به آرمان های انقلاب اسلامی؛ جهاد علمی و ارتقای اعتماد به نفس ملی و تولید علم نافع و توسعه نهضت نرم افزاری؛تقدم منافع ملی و مصالح عمومی بر منافع فردی و گروهی؛ تمدن سازی دانشگاه ها؛عدالت محوری در تمامی شئون دانشگاه؛ اهتمام به ملازمات پیوستگی دو نظام آموزش عالی و آموزش عمومی؛اهتمام به ملازمات پیوستگی دو نظام آموزش عالی و آموزش عمومی از جمله اصول و مبانی دانشگاه حکمت بنیان هستند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد، دانشگاه حکمت بنیان نیاز محور و کارآمد و تعمیق بخشی دانش از طریق هم سویی میان نظام تعلقات و باورها با تکنیک ها است که ماموریت اصلی آن، تربیت انسان های حکیم، توسط مراکز حکمت بنیان و در جهت خلق، نشر و تعالی فرهنگ علم و فناوری و در نهایت، توسعه حکمت می باشد.
ارائه مدل مسئولیت پذیری براساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره در دانشجویان دانشگاه های تهران
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسئولیت پذیری دانشجویان اثر تعیین کننده بر پیشرفت تحصیلی، موفقیت شغلی و سرنوشت جامعه دارد؛ بنابراین بررسی عوامل تأثیرگذار بر مسئولیت پذیری آن ها ضروری به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مسئولیت پذیری براساس سبک های هویت با نقش میانجی گری خودپنداره انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی به شیوه تحلیل مسیر بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانشجویان در حال تحصیل دانشگاه های تهران، شهید بهشتی و آزاد واحد علوم تحقیقات تهران در سال ۱۴۰۱ بودند. تعداد ۴۱۱ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه مسئولیت پذیری کردلو (۱۳۹۵)، پرسشنامه سبک هویت (۱۹۸۹) و مقیاس خودپنداره راجرز (۱۹۵۷) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار AMOS نسخه ۲۴ و SPSS نسخه ۲۵ و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: ضرایب همبستگی محاسبه شده بین سبک های هویت اطلاعاتی، هنجاری و همچنین خودپنداره با مسئولیت پذیری مثبت و معنی دار و همبستگی بین سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با مسئولیت پذیری منفی و معنی دار بود (۰/۰۱>p). همچنین ضرایب مربوط به تأثیر غیرمستقیم سبک هویت اطلاعاتی (t=۵/۱۷, β=۰/۰۲۸)، سبک هویت هنجاری (t=۴/۳۲, β=۰/۰۴۷) و سبک هویت سردرگم/ اجتنابی (t=-۳/۲۷, β=-۰/۰۵۶) با میانجی گری خودپنداره بر مسئولیت پذیری معنی دار بود (۰/۰۵>p). ضرایب مسیر مستقیم هر سه سبک هویت نیز در پیش بینی مسئولیت پذیری معنی دار بود (۰/۰۱>p). نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده آن است که خودپنداره براساس سبک های هویت، مسئولیت پذیری را میانجی گری می نماید؛ بنابراین متولیان امر باید سعی کنند نسبت به مسئولیت پذیری دانشجویان براساس سبک های هویت تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.
مقایسه اثربخشی معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۷۸-۱۶۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: سالمندی به عنوان پدیده طبیعی تحول، دارای جنبه های مثبت و منفی است و تغییرات جدیدی در وضعیت اجتماعی و روانی فرد ایجاد می کند. بنابراین مداخلات روانشناختی می تواند کمک شایانی به آسیب های فردی، اجتماعی و اقتصادی در سالمندان کند. در همین راستا شناسایی مداخلات کارآمدتر ضروری به نظر می رسد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی معنادرمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی سالمندان انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان شهر تهران در سال 1400 بود که 45 نفر از میان سالمندان به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس احساس تنهایی (دی توماسو و همکاران، 2004) استفاده شد. در پژوهش حاضر از روش های مداخله معنادرمانی (فرانکل، 1963) و روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز، 2004) استفاده شد و درحالی که گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در نهایت داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه های معنادرمانی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گواه از لحاظ احساس تنهایی در مرحله پس آزمون با تعدیل نمرات پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 P<) و دو گروه مداخله نسبت به گروه گواه، بر متغیر احساس تنهایی و مؤلفه های آن تأثیرگذار بوده اند اما اثربخشی دو گروه مداخله با هم تفاوت معناداری نداشت (05/0 P<). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنادرمانی با وجود استفاده از تکنیک های منحصربه فرد خاستگاه و ویژگی های مشنرک کارآمد و کاربردی دارند که احساس تنهایی را در سالمندان به یک اندازه کاهش می دهند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع چاقی و اضافه وزن به میزان هشدار دهنده ای در ایران نیز رو به افزایش است که این مساله می تواند پیامدهای مختلف روان شناختی را برای افراد چاق به همراه بیاورد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود دشواری شناسایی احساسات (16/8=F، 001/0>P)، دشواری در توصیف احساسات (83/10=F، 001/0>P)، و تفکر معطوف به بیرون (89/10=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر ناگویی هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی در کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ بهار (خرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
۶۲۵-۶۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی از جمله کارکردهای اصلی شناختی هستند که در اختلال کمبود توجه/فزون کنشی نقش دارند. توانبخشی شناختی به عنوان یک روش درمانی مؤثر و غیردارویی در بهبود و ارتقاء کارکردهای شناختی در طیف وسیعی از اختلالات روانی و رفتاری مطرح شده است، اما اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی، کمتر مورد مطالعه قرارگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی کنترل مهاری بر کارکردهای اجرایی سرد مانند حافظه فعال، انعطاف پذیری شناختی در کودکان دارای اختلال کمبود توجه/فزون کنشی بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر ۷ تا ۱2 سال مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که مبتلابه اختلال کمبود توجه/فزون کنشی بودند. نمونه آماری شامل 30 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه اسنپ (SNAP-IV، سوانسون، نولان و پلهام،1980)، آزمون رایانه ای چند محرک پیشین (N-BACK، کرچنر، ۱۹۵۸) و آزمون رایانه ای ویسکانسین (WSCT، گرانت و برگ، 1948) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در عملکرد گروه آزمایش و گروه گواه در مؤلفه های حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی تفاوت وجود دارد (0/05 P>). نتیجه گیری: به نظر می رسد تکالیف ساختاریافته با هدف تقویت مهار تداخل و پاسخ به بهبود کارکردهای اجرایی سرد، حافظه فعال و انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان با اختلال نقص توجه/بیش فعالی کمک می کند