فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۸۱ تا ۳٬۹۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
170 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف: روابط میان اعضای خانواده یکی از عوامل تأثیرگذار بر میزان ادراک نوجوانان از بهزیستی است. ازاین رو هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگری دلبستگی به والدین در رابطه بین همکاری ادراک شده والدینی و بهزیستی ادراک شده نوجوان بود. روش: جامعه پژوهش شامل کلیه والدین (پدر و مادر) نوجوانان 18-12 ساله به همراه فرزند نوجوان آن ها در شهر اصفهان بودند، که از میان آن ها 482 نفر از والدین (241 پدر و 241 مادر) و 241 فرزند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به ترتیب به پرسشنامه های دلبستگی به والدین (lPPA) کیفیت زندگی کید اسکرین (KIDSCREEN-10) و روابط همکاری ادراک شده والدینی (CRS-Brief) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای 23-spss و 23-Amos تحلیل شدند. یافته ها : نتایج شاخص های برازندگی حاکی از برازش مدل پیشنهادی بود و دلبستگی نوجوان به پدر (001/0˂P) و مادر (001/0˂P) توانست نقش میانجی گر را در رابطه ی همکاری ادراک شده والدینی و بهزیستی ادراک شده ی نوجوان ایفا کند. لازم به ذکر است که مسیرهای مستقیم همکاری ادراک شده والدینی به بهزیستی ادراک شده برای پدر (16/0 P=) و همینطور مادر (22/0 P=) معنادار نبود. نتیجه گیری: بر این اساس با در نظر گرفتن نقش متغیرهایی چون همکاری ادراک شده والدینی، دلبستگی نوجوان به والدین و بهزیستی ادراک شده، همکاری هرکدام از والدین و ایفای نقش مؤثر درزمینه پرورش فرزند می تواند به واسطه ایجاد دلبستگی ایمن بیشتر بر بهزیستی روان شناختی فرزندان تأثیر بگذارد.
مقایسه اثربخشی آموزش هیجان مدار مبتنی بر رویکرد( HMT-LMG) و تحلیل ارتباط متقابل (TA)بر تمایزیافتگی و حل تعارض والد-نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
89 - 63
حوزههای تخصصی:
مقدمه : هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش رویکرد هیجان مدار مبتنی بر (HMT/LMG) و تحلیل ارتباط متقابل بر تمایزیافتگی و حل تعارض والد-نوجوان بود. روش : روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون دو گروه آزمایش با پیگیری سه ماهه و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1400 بود (12018 نفر). حجم نمونه 60 نفر دانش آموز همراه مادر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و با گزینش تصادفی در دو گروه آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 30 نفر). جهت جمع آوری داده ها از مقیاس های نگرش فرزند نسبت به مادر (CAM)، تاکتیک های تعارض موری اشتراوس (1990) و تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر(1998) و همچنین، بسته های آموزشی تحلیل ارتباط متقابل استوارت و جونز (2009) و هیجان مدار(HMT/LMG) آیکین و آیکین (2017) استفاده گردید. هر دو گروه پرسشنامه های مذکور را تکمیل و سپس یکی از گروه ها به مورد مداخله تحلیل ارتباط متقابل و گروه دیگر برنامه(HMT/LMG) را دریافت کرد. در پایان مداخله نیز هر دو گروه پرسشنامه ها را کامل و داده ها با تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها : اثر زمان، گروه و تعامل زمان در گروه آموزش هیجان مدار(HMT/LMG) نسبت به گروه تحلیل ارتباط متقابل برای تمایزیافتگی و حل تعارض معنادار بود (001/0>p). نتیجه گیری : با عنایت به نتایج به دست آمده، آموزش رویکرد هیجان مدار (HMT/LMG) جهت بهبود سطح تمایزیافتگی و حل تعارضات دوره نوجوانی توصیه می گردد.
بررسی نقش توانمندی های منش والدین در تبیین اجتماعی سازی هیجانی با توجه به نقش میانجی گری نظم بخشی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
45 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ویژگی ها و صفات والدین نقش مهمی در نحوه اجتماعی سازی فرزندانشان به لحاظ هیجانی دارند، از این رو هدف این پژوهش، بررسی نقش توانمندی های منش والدین در تبیین سبک های اجتماعی سازی هیجانی فرزندان با توجه به نقش میانجی گر نظم بخشی هیجان بود. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی –همبستگی بود. جامعه آماری والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر یزد در سال تحصیلی 1400-1401 بود. حجم نمونه 300 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که در نهایت 286 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های شیوه های برخورد با هیجانات منفی کودکان ( CCNES )، مشکلات در نظم بخشی هیجانی (DERS) و آزمون مختصر توانمندی های منش (BST) بودند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS23 و همچنین جهت انجام معادلات ساختاری از نرم افزار PLS-SEM3 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که توانمندی منش تبیین کننده CCNE حمایتی (18/0= β، 16/0= p ) نبود، اما به طور منفی تبیین کننده CCNE غیر حمایتی (57/0-= β، 001/0= p ) بود. توانمندی های منش والدین تبیین کننده مثبت تنظیم هیجان (55/0= β، 001/0= p ) بود. یافته ها نشان داد تنظیم هیجان تبیین کننده CCNE حمایتی (09/0-= β، 59/0= p ) و CCNE غیر حمایتی (07/0-= β،73/0= p ) نیست. اثرات غیرمستقیم توانمندی منش والدین به CCNE حمایتی و غیر حمایتی با توجه به نقش واسطه ای تنظیم هیجانی غیر معنی دار است. نتیجه گیری: به طور کلی بر اساس نتایج می توان گفت که توانمندی های منش شخصیت که تشکیل دهنده فضیلت های انسان هستند، می توانند منجر به افزایش تنظیم هیجانی و همچنین منجر به کاهش برخوردهای غیر حمایتی CCNE در والدین گردند.
تاثیر ویژگی های شخصیتی بر رفتار تقلب با نقش میانجی جهت گیری هدف (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه آزاد واحد تهران شمال)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روش های غیر اخلاقی مانند تقلب به یکی از عادات معمول دانشجویان اکثر دانشگاه های جهان بدل شده که این امر بیش از پیش باعث ایجاد نگرانی در روند تحصیلی و شغلی شده است؛ از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر ویژگی های شخصیتی بر رفتار تقلب با نقش میانجی جهت گیری هدف انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش برحسب هدف کاربردی، ازنظر روش گرداوری داده ها توصیفی- همبستگی و همین طور ازنظر نوع داده کمی بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان رشته روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بودند که با استفاده از محاسبه حجم نمونه در معادلات ساختاری و روش نمونه گیری غیرتصادفی سهمیه ای ، تعداد 217 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. به منظور گرداوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد جهت گیری هدف وندی ویل و مک گریگور (2001)، پرسشنامه ابعاد شخصیتی هگزاکو (2004) و پرسشنامه تقلب تحصیلی یزدانی(1395) استفاده شد. در این پژوهش بمنظور محاسبه روایی از روایی محتوایی و سازه و به منظور محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی استفاده شد که نتایج بیان گر روا و پایا بودن پرسشنامه های پژوهش بود. تجزیه وتحلیل داده ها در دوبخش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار و ... ) و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری ) از طریق نرم افزارهای Spss-21 و LISREL-v8.80 انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی شامل صداقت-تواضع (66/0)، تهییج پذیری (60/0)، برونگرایی (51/0)، دلپذیربودن(46/0)، باوجدان بودن(42/0) و گشودگی به تجربه(63/0) بر جهت گیری هدف؛ ویژگی های شخصیتی شامل صداقت-تواضع (58/0)، تهییج پذیری (66/0)، برونگرایی(63/0)، دلپذیربودن (55/0)، باوجدان بودن (66/0) و گشودگی به تجربه(49/0) بر رفتار تقلب و جهت گیری هدف (50/0) بر رفتار تقلب تاثیر دارد؛ نتیجه گیری: نتایج یافته های این پژوهش نشان داد ویژگی های شخصیتی صداقت-تواضع، تهییج پذیری، برونگرایی، دلپذیر بودن، با وجدان بودن و گشودگی به تجربه بر رفتار تقلب از طریق جهت گیری هدف به ترتیب 91/0، 96/0، 88/0، 78/0، 87/ 0و 80/0 موثر است؛ در نهایت یافته ها نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است.
واکاوی مهارت توافق جویی همدلانه زنان توسط همسرانشان: یک نمونه نظریه زمینه ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروز حفظ و بقای خانواده نه تنها به دانش نیاز دارد بلکه مهارت های خاص خود را می طلبد یکی از این مهارت ها می تواند مهارت توافق جویی همدلانه توسط مردانه باشد. مطالعه ی حاضر واکاوی مهارت توافق جویی همدلانه در بین زنان متاهل توسط همسران شان بود. روش پژوهش: این مطالعه به روش دیدگاه ساختارگرایی اجتماعی که توسط چارمز (2014) ابداع شده انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه مردان متاهلی بودند که موفق شده بودند تا خانواده ای شاد و پایدار داشته باشند و نمونه شامل 10 نفر از این مردان بود که به شکل هدفمند از نوع متجانس و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. مدت زمان هر مصاحبه بین 60 الی 120 دقیقه بود. داده های گردآوری شده به روش چارمز (2014) در سه مرحله کدبندی اولیه، کدبندی محوری و طبقه بندی نهایی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها سه بعد برای نظریه زمینه ای را آشکار کرد که عبارت بودند از (1) چیستی توافق جویی همدلانه، (2) چرایی توافق جویی همدلانه و (3) چگونگی توافق جویی همدلانه. نتیجه گیری: این نظریه زمینه ای، می تواند در تسهیل آموزش های خانواده جهت موفقیت مردان در زندگی متاهلی، مطالعات مربوط به توافق جویی همدلانه و تسهیل توافق جویی در حوزه مشاوره و درمان خانواده و پیشگیری از طلاق موثر باشد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D در بیماران قلبی دارای ICD
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه بیماری های قلبی یکی از عوامل اصلی مرگ و میر در اکثر کشورهای جهان به شمار می رود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D در بیماران قلبی دارای ICD انجام شد. روش پژوهش: پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی 658 دانش آموز پسر متوسطه اول پایه نهم در 5 مدرسه دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 1402-1401 تشکیل دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 30 (9 متغیر مشاهده شده در مدل)، و با احتساب احتمال وجود پرسشنامه های ناقص 300 نفر به عنوان حجم نمونه به روش دردسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به بازی های آنلاین وانگ و چانگ (2002)، پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (2000) و پرسشنامه کیفیت زندگی اسلامی نژاد محمدنامقی و همکاران (1394) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری مبتنی بر معادلات رگرسیون انجام شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنظیم هیجان (94/28=F، 05/0>P) و نشانگان تیپ شخصیتی نوع D (66/4=F، 05/0>P) در بیماران قلبی دارای ICD مؤثر است. این نتایج در پیگیری سه ماهه ماندگار بودند. نتیجه گیری: با توجه به بار اقتصادی، اجتماعی و روانی که بیماری قلبی بر افراد، خانواده ها و جامعه تحمیل می کند، نتایج این تحقیق می تواند برای بیماران قلبی، متخصصان سلامت و سلامت روان امیدوارکننده باشد.
بررسی جامعه شناختی تأثیر سکونتگاه های غیررسمی بر آسیب های اجتماعی (مطالعۀ موردی: شهر کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پدیده سکونت گاه های غیررسمی می تواند با خود آسیب های اجتماعی زیادی به همراه داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سکونت گاه های غیر رسمی بر میزان آسیب های اجتماعی نظیر سرقت، طلاق، خودکشی، موادمخدر در شهر کرمانشاه می باشد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. از نظر روش در زمره تحقیقات توصیفی است و بصورت پیمایشی انجام خواهد شد؛ زیرا اطلاعات مورد نیاز از وضع موجود نمونه آماری با استفاده از پرسشنامه به دست آمده است. پرسشنامه محقق ساخته سکونتگاه های غیررسمی و پرسشنامه استاندارد آسیب های اجتماعی می باشد که در 66 گویه تنظیم شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 270979 نفر از ساکنین و اهالی مرد و زن مناطق سکونتگاه های غیررسمی شهرستان کرمانشاه در سال 1400 می باشد. در پژوهش حاضر، 384 به روش تصادفی- خوشه ای به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. یافته ها: یافته های توصیفی حاصل از پژوهش حاضر نشان می دهد علت مهاجرت و انتخاب محله اکثر پاسخ دهندگان به تعداد 160 نفر (7/42 درصد)، وضعیت اقتصادی شان بود. همچنین در نمونه مورد بررسی 169 نفر (5/44%) موافق به ترک محل و 211 نفر (5/55%) مخالف به ترک محل و 241 نفر (6/63%) موافق و 138 نفر (4/36%) مخالف به ترک محل به شرط واگذاری زمین یا مسکنی بودند که از دلایل عدم تمایل به ترک محله اکثر پاسخ دهندگان به تعداد 151 (8/42%) نزدیکی به محل کار بود. در آخر، درخصوص شرکت در فعالیت هایی برای بهبود وضع محدوده خود در طی 5 سال گذشته، 177 نفر (1/46%) در فعالیت ها شرکت کرده بوده و 202 نفر (3/53%) شرکت نکرده بودند. نتیجه گیری: بر اساس آمار و یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مشکلات اساسی سکونتگاه های غیر رسمی، عدم وجود حداقل امکانات بوده که این حاکی از فقر، نداشتن امنیت اقتصادی و اجبار به مهاجرت به این محله شده است. اعتیاد به سیگار و مواد مخدر، سابقه سرقت، جرم و زندان و یا خشونت، خودکشی و طلاق، که همه این عوامل دست به دست هم داده و باعث بروز نا امنی ها و زمینه ساز آسیب های اجتماعی در بین ساکنین این محله شده است. با توجه به اینکه اکثر این افراد از شهر به این محلات حاشیه ایی مهاجرت نموده اند، این مؤید این امر است که شرایط زندگی مناسبی را نداشته و مجبور به مهاجرت به حاشیه شهرها با امکانات محدود و مشکلات فراوان شده اند.
رابطه آسیب های دوران کودکی و شناخت اجتماعی با اعتیاد به گوشی هوشمند با نقش واسطه ای طرحواره های ناسازگار اولیه در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی آسیب های دوران کودکی و شناخت اجتماعی با اعتیاد به گوشی هوشمند با نقش واسطه ای طرح واره های ناسازگار اولیه در دانشجویان انجام شد. روش: این پژوهش به شیوه همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) در سال تحصیلی 1402-1401 بودند که 240 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه درنظر گرفته شد و در نهایت 221 نفر وارد مطالعه شدند. به منظور سنجش متغیرهای پژوهش از پرسش نامه آسیب های دوران کودکی (2003)، پرسش نامه ذهن خوانی از طریق چشم بارون-کوهن (1997)، پرسش نامه اعتیاد به گوشی هوشمند (2013) و فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (1998) استفاده شد. یافته ها: به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. براساس نتایج آماره سوبل، اثر آسیب های دوران کودکی و شناخت اجتماعی به واسطه طرح واره های ناسازگار اولیه بر اعتیاد به گوشی های هوشمند در سطح (05/ 0p<) معنادار بود و ضریب تعیین متغیر اعتیاد به گوشی های هوشمند در الگوی اصلاح شده 46/0 است که نشان می دهد متغیرهای برون زا و واسطه ای می توانند 46 درصد از تغییرات اعتیاد به گوشی های هوشمند را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: براساس این یافته می توان بیان کرد، آسیب های دوران کودکی و شناخت اجتماعی می تواند نقش اثرگذاری در بروز اعتیاد به گوشی های هوشمند داشته باشد بنابراین با استفاده از راهبردهای پیشگیرانه می توان از بروز این نوع از اعتیاد جلوگیری کرد.
پیش بینی شرم براساس خواستگی یا ناخواستگی تولد؛ نقش واسطه ای سوءاستفاده عاطفی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی نقش واسطه ای سوءاستفاده عاطفی در پیش بینی شرم براساس خواسته یا ناخواسته بودن تولد بوده است. مواد و روش کار: این پژوهش در حیطه طرح های توصیفی و همبستگی قرار می گیرد. جامعه مورد نظر، تمامی دانش آموزان پایه دوازدهم (بالای 17 سال) شهر قم در سال تحصیلی (1402-1401) را شامل می شد و نمونه ای که در مرحله اول با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای و بعد با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به دست آمد شامل 368 نفر بود. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه شرم ریزوی (RSI) و زیرمقیاس سوءاستفاده عاطفی پرسشنامه تروماهای کودکی (CTQ) بودند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 و نرم افزار AMOS نسخه 24، به روش تحلیل مسیر انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین مسیرهای مستقیم خواسته/ناخواسته بودن تولد به شرم، خواسته/ناخواسته بودن تولد به سوءاستفاده عاطفی و سوءاستفاده عاطفی به شرم و مسیر غیرمستقیم خواسته/ناخواسته بودن تولد به شرم با میانجی گری سوءاستفاده عاطفی معنادار هستند. بحث و نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که کودکان ناخواسته به احتمال بیشتری در معرض سوءاستفاده عاطفی قرار می گیرند و در نوجوانی هم میزان بالاتری از شرم را تجربه می کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۵)
۱۱۶-۱۰۵
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 5 تا 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر گنبدکاووس در سال 1401-1400 بود. حجم نمونه شامل 45 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی اول، آموزش تربیت مخچه و برای گروه آزمایشی دوم، آموزش کارکردهای اجرایی اجرا شد درحالی که گروه گواه آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس پرسشنامه علائم مرضی کودکان (4-CSI، گادو و اسپرافکین، 1994) و پرسشنامه ی نظریه ذهن (TOM، موریس و همکاران، 1999) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون و پیگیری میانگین هر دو گروه آزمایش از گروه گواه به صورت معناداری بیشتر است (05/0p<). نتایج نشان داد که آموزش تربیت مخچه و برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی، مداخلات کارآمدی برای بهبود نظریه ذهن کودکان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای است.
اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی ، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار بود. پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان ورزشکار رشته آمادگی جسمانی شهر قم بودند که در سال 1401 مشغول فعالیت بودند. که از میان آنها 50 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سنجش اضطراب (SAS) اسمیت (1990) و انعطاف پذیری روانشناختی(CFI) دنای و ونادروال (2010) استفاده شد. داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در اضطراب شناختی و جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی بود (001/0 P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت تمرینات ذهن آگاهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب شناختی، جسمانی و انعطاف پذیری روانشناختی زنان ورزشکار موثر بود.
مقایسه کنجکاوی دانشجویان پسر و دختر دانشگاه های استان مازندران: یک مطالعه ی توصیفی تحلیلی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
225 - 235
حوزههای تخصصی:
این مطالعه باهدف توصیف و مقایسه کنجکاوی دانشجویان پسر و دختر استان مازندران انجام گرفت. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش از میان دانشجویان دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استان مازندران، نمونه ای به حجم 365 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. برای ارزیابی کنجکاوی نمونه ها از مقیاس های پنج بعدی کنجکاوی (5DC) و کنجکاوی درونی (InC) استفاده گردید. با توجه به توزیع غیر نرمال، داده ها از طریق آزمون های آماری یومن ویتنی و کروسکال-والیس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، نمرات خرسندی جویی، کنجکاوی اجتماعی و هیجان طلبی دانشجویان پسر به صورت معناداری از دانشجویان دختر بیشتر می باشد (14081/5=(خرسندی جویی)U، 14005=(کنجکاوی اجتماعی)U، 12205/5=(هیجان طلبی)U، 0/05>P)؛ اما نمرات کنجکاوی درونی دانشجویان پسر به طور معناداری از نمرات کنجکاوی درونی دانشجویان دختر کمتر بود (14169=(کنجکاوی درونی)U، 0/05>P). بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که دانشجویان پسر و دختر در ابعاد گوناگون کنجکاوی و جلوه های متنوع آن با یکدیگر متفاوت هستند و این تفاوت بسته به ماهیت مؤلفه های کنجکاوی قابل تبیین می باشد.
رابطه نظریه ذهن با حافظه فعال و حل مسئله در دانش آموزان: نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه بین نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (حافظه فعال و حل مسئله) بود. طرح پژوهشْ همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دختر 14 تا 18 سال شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آنان به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه هوش هیجانی و آزمون های نرم افزاری حل مسئله برج لندن، حافظه فعال اِن بک و آزمون ذهن خوانی ازطریق تصاویر چشم بود. یافته ها نشان داد نظریه ذهن رابطه مثبت و معناداری با هوش هیجانی (233/0β=)، حافظه فعال (318/0β=) و حل مسئله (299/0β=) داشت (01/0>p). علاوه براین هوش هیجانی با حافظه فعال (219/0β=)و حل مسئله (319/0β=) رابطه مستقیم مثبت و معنادار داشت (01/0>p). رابطه غیرمستقیم نظریه ذهن با حافظه فعال و حل مسئله به ترتیب ضرایب 036/0 و 062/0 بود. بنابراین نقش میانجی گری هوش هیجانی در رابطه بین نظریه ذهن با حافظه فعال و حل مسئله تأیید شد. باتوجه به نتایج پژوهش، می توان گفت نظریه ذهن و هوش هیجانی، به طور معناداری بر عملکردهای اجرایی حافظه فعال و حل مسئله مؤثر هستند؛ بنابراین، اجرای شیوه هایی برای بهبود عملکردهای اجرایی دانش آموزان بسیار مهم است.
فعالیت پتانسیل میدانی محلی در پاسخ به محرک مربعی مشکی در قشر اولیه بینایی میمون آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پتانسیل های میدانی محلی به عنوان یک ابزار الکتروفیزیولوژیکی ارزشمند برای مطالعه عملکرد مغز عمل می کنند. این سیگنال ها منعکس کننده فعالیت جمعی نورون های همسایه هستند. از طریق استفاده از میکروالکترودهای خارج سلولی، این سیگنال ها از فضای باریک بافت عصبی اطراف نوک الکترود ثبت می شوند. روش کار: این مطالعه بر روی بررسی قشر بینایی اولیه میمون با استفاده از یک الکترود 24 کانالی تمرکز دارد. با طراحی آزمایشی شامل ارائه محرک در 36 مکان به طور تصادفی انتخاب شده، جنبه های مختلف قشر بینایی، از جمله مکان میدان گیرنده، گسترش بینایی سیگنال های پتانسیل میدانی محلی و زمان و دامنه قله ها و دره ها در لایه های مختلف قشر مغز مشخص می شود. برای مقایسه لایه های مختلف از آزمون آماری ناپارامتریک Kruskal-Wallis استفاده می شود. یافته ها: با حرکت از لایه های سطحی به لایه های عمیق تر، دامنه پاسخ ابتدا کاهش و سپس افزایش می یابد. علاوه بر این، مکان میدان گیرنده از طریق تجزیه و تحلیل ویژگی های استخراج شده از سیگنال های پتانسیل میدانی محلی تعیین می شود. ارزیابی گسترش بینایی کمترین مقدار گسترش را در لایه 4C در بین لایه ها نشان می دهد. همچنین، با بررسی زمان بندی قله ها و دره ها، بینش هایی در مورد ورود و خروج جریان اطلاعات در بین لایه ها به دست می آید. نتیجه گیری: بررسی سیگنال های پتانسیل میدانی محلی مکانیسم انتشار دقیق اطلاعات در لایه ها را نشان می دهد. این نتایج به درک بهتر عملکرد قشر بینایی اولیه کمک می کند و پیامدهایی برای طراحی رویکردهای رابط مغز و ماشین، پروتزهای عصبی و آنالیز سیگنال الکتروانسفالوگرافی دارد.
رابطه عملکرد خانواده با تحمل پریشانی در دانش آموزان دختر: نقش واسطه ای حرمت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحمل پریشانی به عنوان ساختاری مهم در شروع و ابقا آسیب های روانی و همچنین پیشگیری و درمان ایفای نقش می کند. هدف از این پژوهش، تعیین ارتباط عملکرد خانواده با تحمل پریشانی با نقش واسطه ای حرمت خود در دانش آموزان دختر بود. روش: روش پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش از نوع همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه نهم منطقه 3 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 220 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه عملکرد خانواده (اپستاین و همکاران، 1983)، پرسشنامه تحمل پریشانی (گاهر و سیمونز، 2005) و پرسشنامه حرمت خود (روزنبرگ، 1965) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس نسخه 24 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان از برازش مطلوب مدل پژوهش داشت. بر اساس نتایج به دست آمده بین عملکرد خانواده و حرمت خود (02/9=t و 63/0=β) و بین حرمت خود و تحمل پریشانی (30/6=t و 58/0=β) ارتباط مستقیم وجود دارد، ولی بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی (96/1 =t و 15/0=β) ارتباط مستقیم یافت نشد. همچنین نتایج نشان داد که بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی ارتباط غیرمستقیم به واسطه حرمت خود (0/01P<) وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده بین عملکرد خانواده و تحمل پریشانی دانش آموزان دختر به واسطه حرمت خود ارتباط وجود دارد. در تدوین مداخلات روان شناختی برای افزایش تحمل پریشانی دانش آموزان دختر، توجه ویژه به عوامل سببی، پیشنهاد می شود.
هنجاریابی مقیاس تحول شغلی کودکان در شهر اصفهان در سال 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اندازه گیری پیشرفت شغلی کودکان برای موفقیت آنها در محیط کار، تحصیل و به طورکلی زندگی بسیار مهم است. با وجود این، ابزارهای اندازه گیری موجود فاقد اعتبار و روایی هستند که نیاز به ابزارهای بهتر را برجسته می کند. پژوهش حاضر با هدف تهیه جدول هنجار برای مقیاس تحول شغلی دوران کودکی در بین دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی دوره یکم اصفهان در سال 1401 بود که در این پژوهش 351 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس تحول شغلی دوران کودکی (شولتایس و استد، 2004) و فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی (مگ گیوری، روسیر و ساویکاس، 2015) بود. برای تحلیل داده ها از روش های توصیفی فراوانی و درصد، جهت بررسی همسانی درونی مقیاس از روش آلفای کرونباخ، و جهت تعیین روایی همگرا از ضریب همبستگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS22 انجام شد. یافته ها: ملاک اعتبار بررسی شده در مقیاس حاضر، ضریب آلفای کرونباخ بود که اعتبار نسبتاً بالای ابزار حاضر را نشان داد (94/0). نتایج روایی همگرا نیز نشان داد که این ابزار با فرم کوتاه مقیاس سازش پذیری شغلی همبستگی معناداری دارد (001/0P=، 78/0). نتیجه گیری: درمجموع یافته ها نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تحول شغلی دوران کودکی برای سنجش این سازه در جمعیت کودکان ایرانی از روایی و اعتبار مناسبی برخوردار است. پیشنهاد می شود در جهت استفاده و ارتقای کارایی این ابزار، پژوهش های بیشتری و در گروه های مختلف اجرا شود.
اثربخشی درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی زنان دارای همسر معتاد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی در کاهش تعارضات زناشویی زنان دارای همسر معتاد صورت پذیرفت. از بین همسران افراد معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک در شهر تبریز، 30 نفر به صورت نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه پژوهش بر روی آنها اجرا شد. کلیه مراجعه کنندگان در مرحله پیش آزمون پرسش نامه تعارضات زناشویی را تکمیل کردند. مدل درمانی شامل 9 جلسه 60 دقیقه ای بود. در پایان پژوهش هر دو گروه مجدداً ارزیابی شدند. داده های پژوهش از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شد. تحلیل داده ها نشان داد که درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی، تعارض زناشویی و زیرمقیاس های آن (کاهش همکاری، رابطه جنسی، افزایش واکنش های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزندان، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود و جداکردن امور مالی از یکدیگر) را در گروه آزمایش به طور معناداری کاهش داده است. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت درمان بخشودگی مبتنی بر درمان های معنوی مذهبی می تواند بر کاهش تعارض زناشویی زنان دارای همسر معتاد مؤثر باشد.
اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی بر تاب آوری و کیفیت رابطه والد-فرزندی در مادران دارای فرزند با اختلال نارضایتی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی بر تاب آوری و کیفیت رابطه والد-فرزندی در مادران دارای فرزند با اختلال نارضایتی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران دارای فرزند با نارضایتی جنسیتی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از بین آنها براساس پرسشنامه هویت جنسیتی (2007) و مصاحبه بالینی با فرزندانشان، 30 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس تاب آوری واگنیلد (2009-RS) و پرسشنامه ارزیابی رابطه والد-فرزند فاین و همکاران (1983-PCRS) استفاده شد، پس از آن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن اگاهی (2014) در قالب 8 جلسه دو ساعته به شکل هفتگی و گروهی به گروه آزمایش آموزش داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که میزان سطح معناداری تاب آوری و کیفیت روابط والد-فرزند گروه آزمایش بین مرحله پیش آزمون با پس آزمون و پیگیری و نیز بین مرحله پس آزمون و پیگیری کمتر از 05/0 است (05/0 P<). بنابراین نتایج نشان می دهد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن آگاهی باعث بهبود تاب آوری و کیفیت روابط والد-فرزند در مادران دارای فرزند با نارضایتی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است.
مقایسه اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت گرا بر خلق منفی در بین بیماران سرطانی جراحی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری و روان درمانی مثبت گرا بر خلق منفی در بین بیماران زن سرطانی جراحی شده بوده است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی زن جراحی شده در بیمارستان سینای شهر مشهد در فاصله زمانی فروردین تا شهریور 1402 بود 200 نفر به صورت هدفمند انتخاب و پرسشنامه خلق منفی جهت پاسخگویی بین آنها توزیع شد و از بین آنها بیماران زن سرطانی جراحی شده (پستان) که در پرسشنامه نگرش ناکارامد نمره کمتری دریافت کردند تعداد 60 نفر بطور کاملا تصادفی انتخاب و در سه گروه 20 نفر (2 گروه آزمایش و 1 گروه گواه) قرار گرفتند. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه خلق منفی یانگ(1990) استفاده شده است که مبتنی بر پروتکل های مداخله شناختی رفتاری هافمن و همکاران(2013) و روان شناسی مثبت نگر رشید و سلیگمان (2011) این ابزار بصورت پیش آزمون-پس آزمون اجرا گردید. در نهایت این نتیجه حاصل شده است که مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده تاثیر دارد؛ همچنین اثربخشی روش مداخله شناختی رفتاری(cbt) و روش روان درمانی مثبت گرا بر کاهش خلق منفی بیماران سرطانی جراحی شده متفاوت است.
اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر دشواری تنظیم هیجان، ارضای نیازهای اساسی و علائم داغدیدگی در پسران نوجوان داغدیده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: نوجوانان داغدیده معمولاً گستره وسیعی از ناسازگاری های هیجانی و رفتاری را تجربه می کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر دشواری تنظیم هیجان، ارضای نیازهای اساسی و علائم داغدیدگی نوجوانان داغدیده انجام شد.
روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان پسر داغدیده تحت پوشش یکی از خیریه های شهر تهران در سال 1401 بودند، که از بین آن ها تعداد 30 نفر با روش در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. در گروه آزمایش برنامه تئوری انتخاب در 8 جلسه هفتگی (هر جلسه به مدت 1 ساعت) اجرا گردید اما گروه کنترل این مداخله را دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسش نامه های دشواری تنظیم هیجان (گراتز و رومر، 2004)، نیازهای اساسی (سالاری و صاحبی، 1383) و سوگ کودکان و نوجوانان (دایرگرو و همکاران، 2001) استفاده شد. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد آموزش تئوری انتخاب باعث کاهش دشواری تنظیم هیجان، علائم داغدیدگی، ارضای نیازهای اساسی و کاهش مؤلفه های نیاز به امنیت، عشق و تعلق، آزادی، قدرت و تفریح در گروه آزمایش شد (05/0>P)، و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار و معنادار بوده است (05/0>P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، می توان از آموزش تئوری انتخاب در مراکز درمانی جهت کاهش علائم سوگ، دشواری تنظیم هیجانی و بهبود ارضای نیازهای اساسی نوجوانان داغدیده استفاده کرد.