ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۴۱ تا ۴٬۲۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
۴۲۴۱.

پیش بینی نگرش به تقلب براساس هوش معنوی و جهت گیری هدف پیشرفت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نگرش به تقلب هوش معنوی جهت گیری هدف پیشرفت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۱۷۷
هدف پژوهش حاضر پیش بینی نگرش به تقلب براساس هوش معنوی و جهت گیری هدف پیشرفت (تسلط گرایشی، تسلط اجتنابی، عملکرد گرایشی و عملکرد اجتنابی) در دانش آموزان بود. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که در رشته-های ریاضی فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی به تحصیل اشتغال داشتند. از بین 3500 نفر از اعضای جامعه، 245 دانش آموز بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های جهت گیری هدف پیشرفت الیوت و مک گریگور (2001)، تقلب تحصیلی فراست (1392) و هوش معنوی کینگ (2008) بود. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی و جهت گیری هدف (تسلط گرایشی، تسلط اجتنابی) با نگرش به تقلب رابطه منفی و معنادار و بین عملکرد گرایشی و عملکرد اجتنابی با نگرش به تقلب رابطه مثبت و معنادار وجود داشت ( 01/0>P) . همچنین جهت گیری هدف پیشرفت (تسلط گرایشی، عملکردگرایشی، عملکرد اجتنابی) و هوش معنوی توانستند روی هم 40 درصد از واریانس نگرش به تقلب را پیش بینی کنند (001/0>P). بر اساس یافته های پژوهش لازم است که در رابطه با متغیرهای زیربنایی مانند هوش معنوی و جهت گیری هدف که بر نگرش به تقلب تاثیر می گذارند، مداخله و بررسی صورت گیرد تا زمینه ارتقا و بهبود عملکرد تحصیلی و کاهش تقلب تحصیلی فراهم شود.
۴۲۴۲.

اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت به مادران بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: فرزندپروری مثبت کودکان مشکلات بیرونی مشکلات درونی مشکلات رفتاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰ تعداد دانلود : ۲۶۷
  هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت مادران بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان دچار مشکلات رفتاری بود. پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان دبستانی شهر شیراز به همراه والدین آن ها بود که برای مشکلات روانشناختی به کلنیک های مشاوره شهر شیراز در سه ماه پاییز 1399 مراجعه کرده بودند. 30 نفر از مادران به همراه فرزندانشان به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل به طور تصادفی جایگزین شدند. مداخله آموزش فرزندپروری مثبت در 8 جلسه به صورت هفتگی و به مدت 90 دقیقه انجام شد. جهت جمع آوری داده ها از فهرست نشانه مرضی کودک اسپرلفکین و گادو و پرسشنامه مشکلات رفتاری کانرز فرم کوتاه ویژه والدین کیت کانرز استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت بر مشکلات درونی و بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری تاثیر معناداری داشت. میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیر مشکلات درونی (001/0P< 92/31F= ) و در متغیر مشکلات بیرونی (001/0P< 3/381F= )  کاهش معنی داری پیدا کرده است. مجذور اتا نشان داد آموزش فرزندپروری مثبت 41 درصد از تغییرات مشکلات درونی و 36 درصد تغییرات مشکلات بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری را تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، استفاده از آموزش فرزندپروری مثبت در کاهش مشکلات درونی و بیرونی کودکان دارای مشکلات رفتاری، پیشنهاد 
۴۲۴۳.

رابطۀ والدگری هلیکوپتری با سازگاری تحصیلی: نقش واسطه ای اضطراب در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب دانشجویان سازگاری تحصیلی والدگری هلیکوپتری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۵ تعداد دانلود : ۳۰۱
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین والدگری هلیکوپتری و سازگاری تحصیلی با نقش واسطه ای اضطراب در بین دانشجویان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی 17000دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی در سال تحصیلی 1399-1400 بود که از این جامعه تعداد 335 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه والدگری هلیکوپتری (پیستلا، ایزو، ایزولانیا، اورنو و بایوکو ،2020)، مقیاس سازگاری تحصیلی (بیکر و سریاک، 1984) و پرسشنامه اضطراب (بک، 1988) استفاده گردید. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با کمک نرم افزار اسمارت پلاس وspss25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از رابطه مثبت و معنادار بین والدگری هلیکوپتری و اضطراب بود (01/0P<). همچنین بین اضطراب و سازگاری تحصیلی نیز رابطه منفی و معنادار وجود داشت (01/0P<). اما بین والدگری هلیکوپتری و سازگاری تحصیلی رابطه مستقیم و معناداری به دست نیامد ولی رابطه غیر مستقیم بین آن ها از طریق اضطراب معنادار بود. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت که والدگری هلیکوپتری اگرچه به صورت مستقیم بر سازگاری و عملکرد تحصیلی دانشجویان تاثیرگذار نیست اما با ایجاد تنش و اضطراب به صورت غیرمستقیم می تواند جنبه های متعددی از زندگی دانشجویان را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین آگاهی بخشی به والدین و مشاوران در مورد تاثیرات منفی و مخرب این سبک از والدگری در زمینه تحصیلی و روانشناختی فرزندان از طریق کارگاه های آموزشی و رسانه های جمعی ضروری به نظر می رسد. 
۴۲۴۴.

استلزام های برنامه درسی موسیقی برای نظام آموزش وپرورش همگانی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی موسیقی آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران استلزام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۱۷۹
هدف این مطالعه شناسایی استلزام های برنامه درسی موسیقی در نظام آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران با اتکا به اسناد فرادست آموزش وپرورش و مبانی دینی و فلسفی، جامعه شناختی و روان شناختی است. روش پژوهش به اقتضاء مطالعه، چندگانه است. از روش های تحلیل سند برای واکاوی اسناد بالادستی، مطالعه تطبیقی کشورهای پیشرو در آموزش وپرورش، مصاحبه پدیدارشناسانه با متخصصان موضوعی و تحلیل محتوای آثار مراجع تقلید و مجتهدین در این پژوهش استفاده شده است. تحلیل داده ها به روش تحلیل سند کیفی آلسیده، الگوی تطبیقی بردی و کدگذاری های باز و محوری انجام شد. برای اعتباربخشی به یافته ها از ضریب توافق در کدگذاری، توصیف غنی، کفایت ارجاعی، وارسی دوباره توسط مصاحبه شوندگان و اعتباریابی اجماعی استفاده شد. یافته های پژوهش در قالب امکان ورود به عرصه برنامه درسی موسیقی؛ استلزام هایی را در ابعاد دینی و فلسفی، روان شناختی و زیستی، جامعه شناختی و سیاسی و مدیریت و اجرای برنامه درسی حاصل کرد. توجه به این استلزام ها، چارچوب و پیش زمینه ای را برای طراحی برنامه درسی موسیقی در عرصه آموزش وپرورش عمومی کشور ایران فراهم می آورد که در سایه ارزش های دینی و ملی، برنامه درسی موسیقی را از عرصه ای مغفول خارج می سازد. 
۴۲۴۵.

واکاوی مشکلات روان شناختی –زناشویی در زنان متقاضی طلاق و بررسی تاثیر درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ازدواج زودهنگام روش ترکیبی زنان طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۲۸۵
هدف: هدف پژوهش حاضر، واکاوی مشکلات روان شناختی–زناشویی در زنان متقاضی طلاق و بررسی تاثیر درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی بر آن بود. روش: روش پژوهش ترکیبی بود. در مرحله ی کیفی  15 نفر از زنان متقاضی طلاق با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مورد مصاحبه قرار گرفتند. جامعه آماری شامل تمام زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام در سال 1399 در شهر اردبیل بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده گردید که در ابعاد روان شناختی-زناشویی منجر به شناسایی 7 مضمون (اضطراب، افسردگی، دلتنگی و فقدان، سردرگمی، عدم امنیت و بدبینی، عدم درک متقابل، و تعارض زناشویی) شد. بر اساس این مضمون ها، پرسشنامه مشکلات روانشناختی-زناشویی (PMPQ) طراحی و ویژگی های روانسنجی آن بررسی، و پس از تایید، جهت تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که زنان متقاضی طلاق با سابقه ء ازدواج زودهنگام، مشکلاتی را در بعد روانشناختی-زناشویی تجربه می کنند. پرسشنامه ی مشکلات روانشناختی- زناشویی (PMPQ) اعتبار و روایی مناسبی داشت. همچنین درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی در تمام ابعاد مشکلات روان شناختی- زناشویی موثر بوده و منجر به کاهش مشکلات شده بود. نتیجه گیری: درمانگران و پژوهشگران می توانند از پرسشنامه مشکلات روانشناختی-زناشویی (PMPQ) و درمان مبتنی بر بازسازی عاطفی جهت بررسی و بهبود مشکلات زنان متقاضی طلاق با سابقه ازدواج زودهنگام استفاده کنند.
۴۲۴۶.

اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسئله دانش آموزان

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی خودتنظیمی تحصیلی حل مسئله دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۲۲۸
یکی از اهداف اصلی تربیت در نظام آموزش وپرورش نوین، رشد تفکر انتقادی در دانش آموزان است که آن ها را برای تبدیل شدن به یک متفکر به جای دریافت صرف دانش آماده می کند. بااین وجود، شواهد پژوهشی کمی در مورد آموزش تفکر انتقادی، محتوا و تأثیرات آن در جامعه ما انجام گرفته است که نیاز به پژوهش در این زمینه را فراهم می کند؛ بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تفکر انتقادی بر خودتنظیمی تحصیلی و توانایی حل مسئله دانش آموزان بود. پژوهش حاضر، از نوع آزمایش میدانی با طرح پیش آزمون–پس آزمون بود. تعداد 39 نفر دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از بین مدرسه های دبیرستانی پسرانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش، مورد مصاحبه و به پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و سبک های حل مسئله پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک جلسه، تحت آموزش تفکر انتقادی قرار گرفت. نتایج تحلیل های آنکووا نشان داد که آموزش تفکر انتقادی بر بهبود راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی و همچنین بهبود سبک های حل مسئله دانش آموزان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل مؤثر بود. به نظر می رسد با استفاده از تدابیر آموزش تفکر انتقادی و تعمیم آن به بافت های اجتماعی مختلف، بتوان مهارت های خودتنظیمی تحصیلی و حل مسئله دانش آموزان را در تعامل با محیط آموزشی و اجتماعی بهبود بخشید که به عنوان یک ظرفیت بالقوه برای افزایش پیشرفت تحصیلی و پرورش شهروندان متفکر و درنهایت، جامعه دموکراتیک داشت.
۴۲۴۷.

اثربخشی بسته آموزشی درس ریاضی مبتنی بر هوش های چندگانه گاردنر بر بهزیستی تحصیلی و تحمل ابهام دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی تحصیلی تحمل ابهام هوش های چندگانه گاردنر بسته آموزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۵۶
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی بسته آموزشی درس ریاضی مبتنی بر هوش های چندگانه گاردنر بر مولفه های بهزیستی تحصیلی و تحمل ابهام در دانش آموزان دختر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. مشارکت کنندگان، دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (20 نفر) و گروه گواه (20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در قالب یک بسته آموزش ریاضی مبتنی بر هوش های چندگانه گاردنر به تعداد 8 جلسه 30 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه به روال متداول و با شیوه سنتی آموزش داده شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های بهزیستی تحصیلی (AWQ، بدری گرگری و همکاران، 1398) پرسشنامه تحمل ابهام (MSTAT-II، مک لین، 1993) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش ازمون بین میانگین پس آزمون بهزیستی رفتاری، ذهنی، اجتماعی و تحمل ابهام در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معنی داری در سطح 05/0 وجود دارد. براساس نتایج پژوهش، استفاده از هوش های چندگانه گاردنر به صورت بسته های آموزشی می تواند در بهبود متغیرهای روان شناختی دانش آموزان همچون تحمل ابهام و بهریستی تحصیلی مؤثر باشد.
۴۲۴۸.

مقایسه مدل تعارض زناشویی بر اساس خود متمایزسازی و خانواده گرایی با نقش میانجی صمیمیت و بلوغ عاطفی در خانواده های سنتی و مدرن

کلیدواژه‌ها: خانواده سنتی و مدرن تعارض زناشویی خودمتمایزسازی خانواده گرایی صمیمیت و بلوغ عاطفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱ تعداد دانلود : ۲۳۱
زمینه و هدف: تحولات ناشی از تغییرات جامعه نیز می تواند زمینه ساز تفاوت در ارزش ها، خواسته ها وانتظارات زوجین از یکدیگر باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه مدل تعارض زناشویی بر اساس خودمتمایزسازی و خانواده گرایی با نقش میانجی صمیمیت و بلوغ عاطفی در خانواده های سنتی و مدرن بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر با هدف کاربردی و روش همبستگی است. جامعه شامل کلیه زوجین ساکن شهر تهران، روش نمونه گیری در دسترس بود. از ۱۱۰۷ نفری که به پرسشنامه پاسخ دادند، ۵۹۰ زن و شوهر به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. ابتدا میانگین و انحراف معیار پرسشنامه تفکیک سنتی از مدرن، محاسبه شد و بر اساس یک انحراف استاندارد از میانگین، خانواده های سنتی (۳۵ زوج) و خانواده های مدرن (۴۶ زوج) تفکیک شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل: پرسشنامه محقق ساخته تفکیک خانواده سنتی از مدرن، و پرسشنامه های تعارض زناشویی، خود متمایز سازی، خانواده گرایی، صمیمیت و بلوغ عاطفی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه از تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری و برای مقایسه ی میانگین متغیرها از آزمون T مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد این مدل در خانواده های سنتی و مدرن از برازش مناسب برخوردار است و مثبت بودن شاخص نیکویی برازش (GOF) در خانواده سنتی و مدرن بترتیب دارای مقدار 83/0 و 56/0 است. چون این مقدار بیشتر از35/0است، در نتیجه برازش کلی مدل تأیید گردید (01/0>P). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در مراکز درمانی و مشاوره ای در حل تعارض زناشویی ویژگی های خانواده های مدرن و سنتی در نظر گرفته شود.
۴۲۴۹.

مقایسه اثر بخشی الگوی مشورت رفتاری مشترک و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک در کیفیت خواب دانش آموزان دارای نقص توجه /بیش فعالی

کلیدواژه‌ها: الگوی مشورت رفتاری مشترک درمان مبتنی بر رابطه والد - کودک کیفیت خواب اختلال نقص توجه/بیش فعالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۲۵۷
زمینه و هدف: مشکلات خواب در دانش آموزان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی یک چالش قابل توجه برای والدین و معلمان است؛ لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی اثربخشی الگوی مشورت رفتاری مشترک (CBC) و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک (CPRT) در کیفیت خواب دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی (ADHD) بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور از والدین داوطلب دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز مشاوره روزبه ماندگار تهران، مصاحبه نیمه ساختاری با هدف دارا بودن سلامت جسمانی، تحت درمان نبودن، عدم مصرف دارو توسط کودک و عدم دریافت مشاوره در حوزه فرزندپروری از دیگر مراکز مشاوره گرفته شد و جهت تشخیص ADHD از پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI4 استفاده شد. همچنین پرسشنامه شاخص کیفیت خواب پیتسبورگ ( PSQI ) نیز اجرا شد. از بین کسانی فرزند آن ها دارای اختلالADHD بودند و همچنین وضعیت بدی در کیفیت خواب داشتند، 45 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب و بطور تصادفی در گروه های 15 نفره به صورت دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جاگماری شدند. گروه های آزمایشی هر هفته یک جلسه ی 1 ساعته و به مدت 10 هفته تحت آموزش قرار گرفتند در حالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته و نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در هر دو گروه کیفیت خواب افزایش داشته است اما در مقایسه اثربخشی دو گروه، تفاوت معناداری وجود داشت (p<0.05)و الگوی CBC موثر تر بود و در پیگیری چهار ماهه مشخص شد CPRT ماندگاری بیشتری دارد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد لذا می توان از هر دو روش جهت افزایش کیفیت خواب دانش آموزان دارای اختلال ADHDاستفاده کرد.
۴۲۵۰.

نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی - راکدماندگی و بهزیستی فاعلی در میانسالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهزیستی ‏ذهنی پدیدآورندگی - راکدماندگی راهبردهای مدیریت زندگی روان شناسی گستره عمر میانسالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۷۹
هدف پژوهش حاضر شناسایی نقش واسطه ای راهبردهای مدیریت زندگی در رابطه بین پدیدآورندگی-راکدماندگی، با بهزیستی فاعلی در دوره میانسالی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی و جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه میانسالان ساکن شهر کرمانشاه بود که از بین آنها 200 نفر (127 مرد و 73 زن) با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به چهار ابزار مقیاس بهزیستی ذهنی (کانتریل ، 1965)، پدیدآورندگی لویولا (مک آدامز و دی سانت آوبین، 1992)، مقیاس راکد ماندگی (برادلی، 1997) و راهبردهای مدیریت زندگی (بالتس و دیگران، 1999) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که پدیدآورندگی-راکدماندگی از طریق راهبردهای مدیریت زندگی با بهزیستی ذهنی رابطه دارد.بطور کلی افراد پدیدآورنده ای که از راهبردهای مدیریت زندگی استفاده می کنند در میانسالی از بهزیستی ذهنی بیشتری برخوردارند.همچنین افرادی که راکدماندگی در دوران میانسالی را تجربه میکنند کمتر از راهبردهای مدیریت استفاده میکنند که باعث کاهش بهزیستی ذهنی میشود.در نتیجه، با توجه به اهمیت بهزیستی ذهنی در میانسالان، روان شناسان می توانند با تکیه بر دو متغیر پدیدآورندگی_راکدماندگی و راهبردهای مدیریت زندگی و تلاش برای بهبود و اصلاح آنها در میانسالان و انجام مداخلات و درمان ها در جامعه ، گامی در جهت افزایش کیفیت این دوران بردارند.
۴۲۵۱.

اثر بخشی بسته آموزشی هوش معنوی با رویکرد قرآنی بر سلامت روان بیماران سرطانی زن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثر بخشی آموزش هوش معنوی رویکرد قرآنی سلامت روان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۶۷
چکیدهمقدمه و هدف: امروزه انواع سرطان و عوارض سنگین درمان آنها و همچنین مرگ و میر ناشی از این بیماری،همچنین وضعیت سلامت روان بیماران توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود معطوف کرده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر ساخت بسته ی آموزشی هوش معنوی با رویکرد قرآنی و بررسی تأثیر آموزش آن بر سلامت روان در گروهی از بیماران سرطانی زن بود.مواد و روش ها: پژوهش حاضر طرحی آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود و آزمودنیها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. درراستای دستیابی به هدف پژوهش، پس از تدوین بسته آموزشی تعداد 40 بیمار سرطانی زن انتخاب، و به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش، طی هشت جلسه و به مدت 2 ماه آموزش دیدند و در طول این مدت با استفاده از پیام های امید بخش و یاد آوری تکالیفی ازآیات قرآنی(به عنوان بخشی از بسته ی آموزشی ) همراهی شدند. در این پژوهش جهت اندازه گیری سلامت روان ازپرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) استفاده شد وداده با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر حاکی از افزایش معنادار سلامت روان و ابعاد آن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل پس از مداخله آموزشی است.نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان داد که مداخله های آموزشی ترکیبی و مبتنی بر فرهنگ می تواند بر افزایش قابل ملاحظه سلامت روان در بیماران مبتلا به سرطان مؤثر باشد.
۴۲۵۲.

بررسی اثربخشی تحریک مستقیم الکتریکی فرا جمجمه ای مغز بر زبان بیانی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحریک مستقیم الکتریکی فرا جمجمه ای مغز زبان بیانی کودکان اختلال طیف اوتیسم توانبخشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۲ تعداد دانلود : ۲۰۶
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال عصب روانشناسی است که به وسیله نقص در تعاملات اجتماعی، زبان و رفتارهای تکراری مشخص می شوند. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر تحریک مستقیم الکتریکی فرا جمجمه ای مغز بر زبان بیانی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم انجام شد. روش: این مطالعه به صورت نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه شامل کودکان طیف اوتیسم ۶-۴ ساله مراجعه کننده به کلینیک های توانبخشی شهرستان یزد در سال ۱۴۰۱ بود، که از بین آن ها ۳۰ نفر به شکل تصادفی ساده انتخاب شد. نتایج آزمون سنجش رشد نیوشا (۱۳۸۸) در سه نوبت زمانی قبل و بعد از تحریک مغزی و پیگیری مورد مقایسه قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و SPSS نسخه ۲۱ انجام شد. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمرات زبان بیانی در گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۵>P). میزان اندازه اثر درمان تحریک مغزی برای نمرات زبان بیانی نیز ۰/۴۲۱ برآورد شد. نمرات آزمون سنجش رشد نیوشا در گروه آزمایش و بعد از دریافت تحریک مغزی و مرحله پیگیری در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش پیدا کرد. (۰/۰۰۱=P) نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان تحریک مستقیم الکتریکی فرا جمجمه ای مغز منجر به بهبود زبان بیانی کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم شد. لذا توصیه می شود این نوع درمان، به عنوان یکی از درمان های مکمل در توانبخشی بیماران اوتیسم استفاده شود.
۴۲۵۳.

مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر خودجرحی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خشونت خانگی خودجرحی درمان مبتنی بر شفقت خود زوج درمانی هیجان مدار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۸ تعداد دانلود : ۲۲۲
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت خود و زوج درمانی هیجان مدار بر خودجرحی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماهه بود. بر همین اساس 60 نفر از بین زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به بهزیستی شهر تهران در سال 1401 به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ها گمارده شدند (هر گروه 20 نفر). به منظور جمع آوری داده ها از سیاهه رفتارهای خودآسیب رسان(ISAS) کلونسکی و گلین (2009) استفاده شد و اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. نتایج نشان داد در پس آزمون خودجرحی بین دو مداخله تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین بین مداخلات با گروه کنترل تفاوت معنادار آماری گزارش شد (05/0>P). به عبارتی هر دو روش بر کاهش خودجرحی اثر داشته اند و این دو مداخله تفاوت معناداری از نظر اثربخشی بر خودجرحی داشته است؛ این نتایج در پیگیری هر دو مداخله نیز دیده شد (05/0>P). نتیجه گیری می شود هر دو مداخله توانستند خودجرحی را کاهش دهند؛ اما زوج درمانی هیجان مدار در کاهش خودجرحی موثرتر عمل کرد؛ ازاین رو این درمان می تواند در درمان زنان قربانی خشونت خانگی به کار گرفته شود.
۴۲۵۴.

مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان فراشناختی بر پریشانی روانشناختی (استرس، اضطراب و افسردگی) افراد وابسته به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان شناختی رفتاری درمان فراشناختی پریشانی روانشناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۲۱۶
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر پریشانی روانشناختی(استرس، اضطراب و افسردگی) افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه افراد وابسته به مصرف مواد شهرستان سمنان در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 75 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش1 (درمان شناختی- رفتاری)، گروه آزمایش 2 (درمان فراشناختی) و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزار پژوهش، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس لاویباند و لاویباند (1995) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها نشان دادند هر دو مداخله در بهبود پریشانی روانشناختی در افراد وابسته به مواد مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی دو درمان، تفاوت معنادار نبود (01/0p<). باتوجه به نتایج پژوهش می توان از درمان شناختی- رفتاری و فراشناختی جهت ارتقای سلامت روان افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
۴۲۵۵.

مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی بهزیستی شغلی در رابطه بین سرمایه روان شناختی با اشتیاق به کار در معلمان مدارس ابتدایی

کلیدواژه‌ها: اشتیاق به کار سرمایه روان شناختی بهزیستی شغلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹ تعداد دانلود : ۲۱۵
هدف از انجام این پژوهش بررسی مدل یابی معادلات ساختاری نقش میانجی بهزیستی شغلی در رابطه بین سرمایه روان شناختی با اشتیاق به کار در معلمان مدارس ابتدایی انجام شده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. این پژوهش با حضور 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس از بین معلمان مدارس ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402-1401 به روش آنلاین انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه اشتیاق به کار اترخت (UWES) اسچافلی و همکاران (2002)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی (PCQ) لوتانز و همکاران (2007) و مقیاس بهزیستی کارکنان (EWBS) ژونگ و همکاران (2015) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین سرمایه روان شناختی و بهزیستی شغلی با اشتیاق به کار همبستگی معناداری وجود دارد (0/01>P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم سرمایه روان شناختی از طریق نقش میانجی بهزیستی شغلی بر اشتیاق به کار معلمان مدارس ابتدایی معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/025=RMSEA و 0/05>P-value) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر اشتیاق به کار در بین معلمان مدارس ابتدایی است.
۴۲۵۶.

مدل یابی ساختاری کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس بر اساس سبک زندگی ارتقاء دهنده و سواد سلامت با نقش میانجی سرمایه روانشناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ام اس سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت سرمایه روانشناختی سواد سلامت کیفیت زندگی مدل یابی ساختاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۲۸۴
مقدمه: شناسایی عوامل فردی و اجتماعی موثر در کیفیت زندگی بیماران ام اس می تواند نقش موثری را در برنامه ریزی، فرآیند درمانگری و تغییر سبک زندگی آنها داشته باشد.لذا هدف پژوهش ارائه الگوی ساختاری کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس بر اساس سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و سواد سلامت با میانجیگری سرمایه روانشناختی بود. روش ها: روش پژوهش از نوع همبستگی بود .جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس عضو انجمن های ام اس استان مازندران شامل ساری ، آمل ، نوشهر و چالوس ، تنکابن و رامسر به تعداد تقریبی 1600 نفر بود که به شیوه هدفمند 305 نفر به عنوان نمونه آماری مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس، سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت والکر ، سواد سلامت منتظری و پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز، استفاده شد. داده ها با روش معادلات ساختاری و به کمک نرم افزارهای Amos و SPSSتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت و سواد سلامت به صورت مستقیم و غیر مستقیم یعنی با میانجیگری سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس رابطه دارد. همچنین 68 درصد از کیفیت زندگی بیماران ام اس توسط متغییرهای سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت، سواد سلامت و سرمایه روانشناختی تبیین می شود( P<0.01). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، سبک زندگی سالم و ارتقاء دهنده همراه با درک و به کارگیری اطلاعات بهداشتی مرتبط با بیماری در تعامل با منابع روانشناختی مثبت مثل امیدواری و خودکارآمدی می تواند باعث سازگاری فرد مبتلا به بیماری در شرایط سخت زندگی و بهبود کیفیت زندگی آنها شود.لذا آموزش های سلامت محور باید در اولویت طرح های درمانی و تحقیقی بیماران ام اس قرار گیرد.
۴۲۵۷.

اثربخشی آموزش غلبه بر درماندگی آموخته شده بر اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدی نوجوانان دختر

کلیدواژه‌ها: آموزش غلبه بر درماندگی آموخته شده اهمال کاری تحصیلی خودکارآمدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۲ تعداد دانلود : ۴۶۶
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی آموزش غلبه بر درماندگی آموخته شده بر اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدی نوجوانان دختر متوسطه دوم انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دبیرستان جواد الائمه شهرستان بهارستان ۲ بود که در سال تحصیلی ۹۹-۱۴۰۰ مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل30 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری در دسترس براساس ملاک های مورد نظر پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای مداخله غلبه بر درماندگی آموخته شده دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم بود. نتایج تجزیه و تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در اهمال کاری تحصیلی و خودکارآمدی وجود دارد. یافته ها: یافته ها نشان دادند که آموزش غلبه بر درماندگی آموخته شده بر کاهش اهمال کاری تحصیلی و مولفه های آن تاثیر معناداری دارد (P>0.05) همچنین آموزش غلبه بر درماندگی آموخته شده بر افزایش خودکارآمدی دانش آموزان تاثیر مثبت دارد (P>0.05). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود روان شناسان و درمانگران از این روش جهت ارتقای خودکارآمدی و کاهش اهمال کاری تحصیلی استفاده نمایند.
۴۲۵۸.

درباره مفهوم بی قیدی اخلاقی آلبرت بندورا و تحلیلی بر برون رفت از آن با دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: آلبرت بندورا اسلام تقیّد اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۲۱۹
بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی آلبرت بندورا[1] که بعدها به نظریه شناختی اجتماعی تغییر نام یافت، بخش عمده ای از یادگیری انسان از طریق مشاهده و الگوگیری اتفاق می افتد که بر این اساس، معیارهای اخلاقی افراد هم در تعامل با همان الگوهای اجتماعی شکل می گیرد (1, 2). بنابراین، افراد برای خودتنظیمی تمایل دارند رفتاری مطابق با هنجارهای رفتاری جامعه داشته باشند و از مخالفت با معیارهای اخلاقی موجود پرهیز نمایند تا دچار خودتحقیری و سرزنش و محکوم کردن خود نشوند. اما در برخی از موارد مشاهده می شود افراد در شرایطی قرار می گیرند که برخلاف ارزش ها و هنجارهای پذیرفته خود رفتار می کنند و در عین حال خود را نیز سرزنش نمی کنند. آلبرت بندورا این فرایند را با مفهوم بی قیدی اخلاقی معرفی می کند (3). او در این مفهوم پردازی سازوکارهای هشت گانه ای را که افراد برای جلوگیری از خودتحقیری ناشی از ارتکاب رفتار غیرمنطبق با معیارهای اخلاقی به کار می گیرند، به صورت توجیه اخلاقی، برچسب زنی مدبرانه و خوشایند، مقایسه سودمند، جابجایی مسئولیت، تقسیم مسئولیت، بی اعتنایی به پیامدها یا تحریف آنها، غیرانسانی کردن و نسبت دادن سرزنش توضیح می دهد (2, 4-6). باید توجه داشت که ارائه نظریه بی قیدی اخلاقی آلبرت بندورا به هیچ وجه به معنی تأییدِ بی قیدی اخلاقی توسط او نیست و تنها یک نظریه علمی در حوزه روان شناسی اخلاقی برای تبیین فرایندهای درونی و شناختی افراد درباره معیارهای اخلاقی است. امروزه بحث درباره این نظریه و بی قیدی اخلاقی برخی از افراد جامعه به معیارها و الگوهای اخلاقی و بررسی ریشه های آن در حوزه های مختلف پژوهشی مانند مراحل رشد کودک و نوجوان، رفتار سازمانی، جرم شناسی، روان شناسی نظامی، روان شناسی ورزش و سلامت عمومی کاربرد دارد و ازاین رو استفاده از یافته های این تحقیقات می تواند برای کارشناسان فرهنگی و رفتاری جامعه بسیار سودمند و راهگشا باشد (2, 7, 8). همان گونه که می دانیم پایبندنبودن به معیارهای اخلاقی در میان افراد یک جامعه حیات اخلاقی آن جامعه را در معرض سقوط قرار می دهد و این موضوعی نیست که بتوان به آسانی از کنار آن عبور کرد؛ به ویژه با توجه به آموزه های حیات بخش دین مبین اسلام که بر تقیّد و پایبندی به مسائل اخلاقی تأکید فراوانی دارد. ازاین رو، می بینیم که در بحث امر به معروف و نهی از منکر یکی از رسالت های هر فرد مسلمان مبارزه با شیوع رفتارهای غیراخلاقی در جامعه است که یکی از علل عمده آن مقیّدنبودن افراد به امور اخلاقی است. به عبارتی، این فریضه الهی به عنوان یک راهبرد کلیدی که دارای بازدارندگی بیرونی و اجتماعی است می تواند در کنار عوامل پاکسازی درونی نقش بسزایی در پیشگیری از بسیاری از سازوکارهای بی قیدی اخلاقی ایفا نماید. تأکیدهاى مکرر قرآن کریم و آموزه های دینی درباره امر به معروف و نهى از منکر بیانگر اهمیتى است که اسلام براى سالم سازى محیط اجتماعی و احساس مسئولیت، خیرخواهی و انسان دوستی و مبارزه با عوامل فساد و گناه در جامعه قائل است. از سوی دیگر، قیام و نهضت بی نظیر امام حسین (ع) نیز طبق فرموده خود آن حضرت، براى اجراى این فریضه الهى در جامعه بوده است که در زمان حاضر نیز احیای امر به معروف و نهی از منکر به سالم سازی محیط اجتماعی کمک شایانی خواهد نمود (9). در پایان، امید آن می رود که واکاوی های تخصصی و پژوهشی بیشتری در محافل دانشگاهی روی فرایند بی قیدی اخلاقی در موضوعات و حوزه های مختلف صورت پذیرد و متولیان حکمرانی نیز اهتمام جدی تری با تکیه بر تحقیقات و شواهد علمی در جهت برنامه ریزی های مداخله ای مناسب در این زمینه داشته باشند. [1]) Albert Bandura
۴۲۵۹.

واکاوی تجارب زیسته دانشجویان از فرهنگ آموزش مجازی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرهنگ آموزش مجازی تجارب زیسته دانشجویان آموزش عالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۲۳۷
هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته تجارب زیسته دانشجویان از فرهنگ آموزش مجازی در آموزش عالی بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود.بدین منظور با استفاده از روش ملاک محور و زنجیره ای داده ها با مصاحبه از 17 نفر از دانشجویانی که زمینه آشنایی با پدیده مورد نظر را داشتند جمع آوری و به روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.جهت تامین اعتبار تحقیق، معیارهای لینکن و گابا مورد استفاده قرار گرفت.تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی1 مضمون فراگیر 3 مضمون سازمان دهنده سطح اول و 11 مضمون سازمان دهنده سطح دوم و 27 مضمون پایه بود. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که آیتم های تاثیرگذار در فرهنگ آموزش مجازی در آموزش عالی عبارتند از بین رفتن هویت دانشجویی، از بین رفتن انجمن های دانشجویی، از بین رفتن محافل علمی دانشجویی، از بین رفتن هویت اساتید، عدم ارتباط موثر و شبکه سازی بین اساتید، از بین رفتن پروژه های مشارکتی علمی، نگاه زاویه دار به آموزش مجازی، غریبگی با آموزش مجازی، از بین رفتن ساختار فیزیکی دانشگاه، ارتباطات خشک و یکجانبه، افزایش یادگیری سطحی، افزایش میزان تقلب علمی، ارتقا آزادی علمی، ازبین رفتن دیکتاتوری علمی، از بین رفتن استثمار آکادمیک، از بین رفتن قدرت پوشالی برخی اساتید، افزایش یادگیری مشارکتی، گشایش زبان فنی، ارتقا رضایت دانشجویان، عدم آشنایی با تکنولوژی، تلقی آموزش مجازی به عنوان امری دست چندم، یکسان بودن یادگیری در آموزش حضوری و مجازی، بی ثمر بودن جنگ بین آموزش مجازی و حضوری، تفویض اختیار به دانشجویان در انتخاب نوع آموزش، نبود ساختارها برای هر دو آموزش مجازی و حضوری، برنامه ریزی بر اساس شرایط، تاکید بر اصل و اساس یادگیری.
۴۲۶۰.

اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خلق منفی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس خلق منفی تنظیم هیجان اضطراب فراگیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۲ تعداد دانلود : ۱۸۲
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خلق منفی و تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می باشند که برای درمان به کلینیک های مشاوره و روان شناسی سطح شهر همدان در سال 1401 مراجعه کرده اند. نمونه پژوهش شامل 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر گواه) از این افراد بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم می شوند. گروه آزمایش 12 جلسه تحت پروتکل آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس قرار گرفتند و گروه کنترل در طول این مدت در انتظار درمان ماندند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه پریشانی روانشناختی لوبیاند (1995) و پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی و همکاران (2001) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS 23 در بخش استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد که ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر خلق منفی و تنظیم هیجان افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اثربخش است، بدین معنا که ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس منجر به بهبود خلق منفی و تنظیم هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر می گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان