فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۴۱ تا ۴٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
221 - 237
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش دلزدگی زناشویی و نارضایت جنسی در شکست عشقی در زوجین با طلاق عاطفی انجام شد. روش پژوهش: جامعه پژوهش حاضر کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک روانشناختی منطقه 2 تهران (شامل 410 نفر)بود، که از این میان 280 زن (25 تا 45 ساله) که ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از ابزار پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1988)، پرسشنامه ضربه عشقی راس (1999) و مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز (1996) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلزدگی زناشویی و نارضایتی جنسی می توانند 3/25 درصد از واریانس شکست عشقی را تبیین کنند. همچنین نارضایتی جنسی سهم بیشتری در پیش بینی شکست عشقی زوجین دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده، با کمک دلزدگی زناشویی و نارضایت جنسی می توان شکست عشقی را در زوجین با طلاق عاطفی پیش بینی کرد.
اثربخشی زوج درمانی شناختی-رفتاری داتیلیو بر نشانگان تنیدگی و اعتماد زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در بین همه مشکلاتی که می تواند در یک رابطه زناشویی رخ دهد، خیانت شدیدترین و تهدیدآمیزترین مسئله برای پایداری روابط است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی- رفتاری داتیلیو بر نشانگان تنیدگی و اعتماد در زنان آسیب دیده از خیانت بود. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره التیام و مهرافزا شهر بابلسر در سال های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ بود. حجم نمونه شامل ۲۴ زوج یعنی ۱۲ زوج گروه آزمایش (زوج درمانی شناختی- رفتاری داتیلیو) ۱۲ زوج گروه کنترل بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه ها جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از آزمون پرسشنامه نشانگان تنیدگی (SSI) و پرسشنامه اعتماد در روابط نزدیک رمپل، هولمز و زانا (۱۹۸۶) استفاده شد. روش تجزیه وتحلیل داده ها آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر بود که با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد زوج درمانی شناختی- رفتاری داتیلیو در کاهش نشانگان تنیدگی (۳۴/۱۴۷F=،۰۵/۰p≤) و افزایش اعتماد ۱۷/۵۸F=،۰۵/۰p≤) زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش بود و اثربخشی آن در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (۰۵/۰p≤). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان گفت زوج درمانی شناختی- رفتاری داتیلیو در کاهش مشکلات هیجانی و بهبود نشانگان تنیدگی و اعتماد زنان آسیب دیده از خیانت اثربخش است. تازه های تحقیق علی شیخ الاسلامی: Google Scholar, Pubmed
سوگواری در ترومای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترومای اجتماعی تجربه هیجانی پیچیده در پاسخ به واقعه استرس زایی است که گروهی از افراد را تحت تاثیر قرار می دهد به طوری که ظرفیت آنها برای مقابله را به شدت با چالش روبه رو می کند. ترومای اجتماعی حل و فصل نشده پیامدهای گسترده ای چون افسردگی و خشونت در سطح فردی، جمعی و بین نسلی را به دنبال دارد. سوگواری به عنوان فرایندی برای حل و فصل ترومای اجتماعی مطرح است. با توجه به اهمیتی که سوگواری در حل و فصل ترومای اجتماعی و پیشگیری از پیامدهای آن دارد، هدف پژوهش حاضر بررسی مراحل و راهبردهای پیشنهاد شده در مطالعات این حوزه برای سوگواری در ترومای اجتماعی است. این مطالعه با بهره گیری از دستورالعمل مطالعات مروری نظام مند پریزما (2020) انجام شد. جستجوی مقالات با کلیدواژه های «ترومای اجتماعی»، «حل و فصل ترومای اجتماعی» و «سوگواری در ترومای اجتماعی» در پایگاه های اطلاعاتی موجود در گوگل اسکالر در فاصله زمانی 2002 تا 2022 انجام شد. با لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج 32 مقاله برای بررسی شناسایی و در نهایت 6 مقاله برای ورود به مطالعه انتخاب شد. یافته ها نشان داد 5 گامِ ابراز هیجانات، کلامی کردن از دست رفته ها، روایتگری، معنایابی و هویت یابی جمعی جدید و ازسرگیری خواسته ها در سوگواری برای ترومای اجتماعی قابل شناسایی است. به دنبال سوگواری برای ترومای اجتماعی چرخه خشونت و افسردگی پایان می یابد و بخش سوگوار جامعه بار دیگر توانایی دیدن ظرفیت های جدیدی در خود برای پیگیری اهداف از دست رفته را پیدا می کند و با پذیرفتن مسئولیت فردی برای ایجاد تغییر راه برای رقم زدن سرنوشت جمعی جدید باز می گردد.
نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با افسردگی و استرس ادراک شده در مادران کودکان با نارسایی های تحولی انجام شد. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دانش آموزان با نارسایی های تحولی مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی مقطع ابتدایی شهر تبریز در نیمسال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود. گروه نمونه شامل 283 نفر از مادران کودکان با نارسایی های تحولی بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از پرسشنامه قدردانی ) (GQ-6 (مک کلاف و همکاران، 2002)، پرسشنامه شفقت به خود (SCS-SF)(ریس و همکاران، 2011)، پرسشنامه استرس ادراک شده(PSS-14) (کوهن و همکاران، 1983) و فرم کوتاه پرسشنامه افسردگی ((BDI-13 (بک، 1972)، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی و با شفقت به خود رابطه مثبت معناداری دارد(0۱/0>p)؛ همچنین، شفقت به خود با استرس ادراک شده و افسردگی رابطه منفی معنا داری دارد(۰۱/0>p). بر اساس یافته های پژوهش، شفقت به خود در رابطه بین قدردانی با استرس ادراک شده و افسردگی، نقش واسطه ای داشت. (۰۱/0>P). براساس نتایج،مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. در مجموع، می توان نتیجه گرفت با تمرکز بر تقویت قدردانی و شفقت به خود، می توانیم افسردگی و استرس ادراک شده مادران دارای کودکان با نارسایی های تحولی را کاهش دهیم.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری هیجان مدار با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدنی و نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - رفتاری هیجان مدار با شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تصویر بدنی و نظم جویی شناختی هیجان در دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم پایه یازدهم و دوازدهم مدارس دولتی منطقه یک شهر تهران در سال تحصیلی 97- 1398 تشکیل دادند. در یک طرح نیمه آزمایشی از این جامعه، با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای دو دبیرستان انتخاب شدند؛ 45 نفر واجد شرایط ورود به پژوهش (انجام اقدامات اولیه پیش از جراحی) بودند که از این جامعه، 30 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه همتاسازی شدند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسشنامه روابط چند بعدی خود- بدن (MBSRQ) و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ) می باشد. برای گروه های آزمایش 8 جلسه 120 دقیقه ای هفتگی در نظر گرفته شد. در نهایت پس از گذشت یکماه از پایان درمان پیگیری انجام گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد هر دو درمان شناختی- رفتاری هیجان مدار و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود تصویر بدن و نظم جویی شناختی هیجان دختران نوجوان خواهان جراحی زیبایی اثربخش بو ده است (05/0p<) . اما بین اثربخشی این دو شیوه درمان بر متغیرهای مذکورتفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0p>). براساس یافته ها می توان گفت بکارگیری هر دو رویکرد درمانی بر بهبود تصویر بدن و تنظیم شناختی هیجان اثرگذار است.
مدل یابی رابطه عزت نفس با تمایز یافتگی با میانجیگری ابراز وجود و هویت زودرس به منظور آسیب شناسی فرهنگی تربیتی نوجوانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از مهمترین خصوصیات دوره نوجوانی بلوغ زودرس و تغییرات هویتی است که در این میان اگر به مدیریت تغییرات هویتی و مسائل تربیتی و فرهنگی نوجوانان پرداخته نشود ممکن است در دوره بعدی زندگی دچار آسیب های فراوانی شوند. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر مدل یابی رابطه عزت نفس با تمایز یافتگی با میانجیگری ابراز وجود و هویت زودرس به منظور آسیب شناسی فرهنگی تربیتی نوجوانی بود. روش پژوهش: این پژوهش از جهت روش کمّی(توصیفی- همبستگی) و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسطه دوم ناحیه 1 شهر تهران بودند که به صورت تصادفی تعداد 384 نفر بر اساس فرمول کوکران انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها نیز شامل پرسشنامه محقق ساخته بود که جهت تأیید روایی صوری و محتوایی پرسشنامه محقق ساخته از نظرات کارشناسان استفاده گردید و جهت روایی مصاحبه ها از روش قابلیت انتقال و بررسی توسط اعضاء استفاده گردید. برای محاسبه پایایی در بخش کمی از فرمول آلفای کرونباخ استفاده گردید. برای تجریه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (مدل یابی معادل ساختاری) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که عزت نفس با تمایز یافتگی دارای ضریب بتا و سطح معناداری (101/0=R2 و 05/0>P) بود. همچنین ابراز وجود با تمایزیافتگی دارای ضریب بتا و سطح معناداری (133/- =R2 و 05/0>P) و هویت زودرس نیز با تمایزیافتگی دارای ضریب بتا و سطح معناداری(369/0=R2 و 05/0>P) بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که عزت نفس با تمایز یافتگی با میانجیگری ابراز وجود و هویت زودرس دارای رابط معناداری است و لذا برنامه ریزان نظام آموزشی و فرهنگی کشور می توانند به منظور کاهش آسیب های فرهنگی و تربیتی به عزت نفس و تمایزیافتگی جوانان در کنار عوامل دیگر توجه کنند.
رابطه تیپ های شخصیتی با هوش هیجانی دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان کنگاور
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
621 - 628
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه بین تیپ های شخصیتی با هوش هیجانی بین دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم در سال تحصیلی 1402-1401 صورت پذیرفت. این پژوهش یک پژوهش پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کودکان دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم ساکن شهرستان کنگاور است. جهت انجام این پژوهش، 340 کودک به عنوان نمونه پژوهش به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه های تیپ های شخصیتی نئو، هوش هیجانی بار آن و سازگاری اجتماعی بل پاسخ دادند. داده های این پژوهش با نرم افزار spss نسخه 23 تجزیه وتحلیل گردید. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان داد که تیپ های شخصیتی با هوش هیجانی رابطه معناداری دارد؛ بنابراین نتایج این پژوهش می تواند مورداستفاده سازمان آموزش وپرورش و معلمان قرار گیرد.
The Effectiveness of Teaching Art (Motivational Painting) on Preschool Students' Cognitive Creativity and Social Skills(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research examined the effect of teaching art (motivational painting) on preschool students’ cognitive creativity and social skills. The research design of this quasi-experimental study includeda pretest-posttest with a control group. 60 students aged 6 years old were selected by purposive sampling from all preschools and kindergartens in Tehran and divided into an experimental group (15 boys and 15 girls) and a control group (15 boys and 15 girls). The experimental group was subjected to the teaching art program of motivational paintings (Silver, 2000) for 12 sessions, two sessions a week, each 45 minutes. Cognitive creativity and social skills were measured by the Torrance Test of Creative Thinking [form B, 1974] and the Social Skills Rating Scale of Gresham and Elliot [parents' form, 1990]. The results were analyzed by Analysis of covariance (ANCOVA), T-test, and Spearman's correlation coefficient. The findings indicated that motivational painting instruction had significant positive effects on the students’ cognitive creativity (p<0.01) and two subscales of social skills, namely cooperation and responsibility. The research showed that teaching motivational painting can be used by instructors as a useful and productive method to develop new curricula in order to escalate the positive creativity and social skills of learners in pedagogical institutions.
تحلیل رفتارهای شهروندی مدیران آموزش و پرورش از منظر رویکردهای روانشناسی سازمانی: یک مرور نقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (اسفند) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۲
۲۵۹۷-۲۵۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: با مروری بر پیشینه موجود در حوزه روانشناسی سازمانی، می توان به شکاف عمده ای در شناسایی مصادیق رفتارهای شهروندی مدیران در سازمان های آموزشی و نظریه های موجود پی برد. به رغم مطالعات گسترده در حوزه روانشناسی سازمان، کمتر مطالعه ای را می توان یافت که به دسته بندی و تعیین مصادیق رفتارهای شهروندی در مدیران آموزش و پرورش پرداخته باشد. هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر شناسایی نظریه ها و مصادیق رفتار شهروندی سازمانی مدیران در سازمان آموزش و پرورش بود. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری نقلی بود. با استفاده از کلیدواژه های رفتار سازمانی، رفتار شهروندی، رفتار شهروندی سازمانی، روانشناسی سازمانی، نظریه های رفتار شهروندی، آموزش و پرورش در پا یگاه های اختصاصی نظیر SID، Magiran، PubMed، Scopus و Science Direct جستجو از سال 2000 الی 2023 انجام شد. تعداد 24 مقاله بازیابی شده و پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، در نهایت 5 مطالعه که ارتباط مستقیمی با موضوع داشتند مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس بیانیه پریزما یافته های آن ها بایکدیگر ترکیب شد. یافته ها: نتایج بیانگر این بود که توسعه و گسترش عدالت سازمانی، فرهنگ سازمانی و تعهد در سازمان های آموزشی در تمامی ابعاد آن می تواند زمینه بروز رفتارهای شهروندان سازمانی را فراهم کند و احتمال بروز چنین رفتارهایی را افزایش دهد. نتیجه گیری: مسئولان و مدیران سازمان آموزشی باید با استفاده از سبک های رهبری که امکان مشارکت بیشتر در تصمیم گیری را برای همه مدیران میانی و پایه فراهم می کند، زمینه های افزایش رفتار شهروندی سازمانی از طریق عدالت سازمانی، فرهنگ و تعهد سازمانی فراهم کنند.
کارآیی آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت عمومی والدین دارای کودک بیش فعال– کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۹
247 - 255
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت عمومی و مؤلفه های آن (نشانه های جسمانی، بی خوابی و اضطراب، افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی) در والدین دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه بود. بدین منظور از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه شامل 30 نفر از والدین دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی مبتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه بود که با نمونه گیری هدفمند به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه جایگزین شدند. هر دو گروه در پیش آزمون با پرسش نامه کانرز به همراه مصاحبه بالینی و پرسشنامه سلامت عمومی ارزیابی شدند. سپس برنامه آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی، به مدت 8 جلسه 2 ساعته بر روی گروه آزمایش اعمال گردید. هر دو گروه مجدد در پس آزمون ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از شاخص های آمار توصیفی) میانگین و انحراف معیار)، آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نشان دادند که آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی منجر به تفاوت معنادار آماری(01/0>p) بین مراحل پیش و پس از آزمون در نمره کلی سلامت عمومی و تمام مولفه های آن از جمله نشانه های جسمانی، بی خوابی و اضطراب، افسردگی و اختلال در کارکرد اجتماعی شد. با توجه به اثربخش بودن استفاده از برنامه فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش سلامت عمومی والدین دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی-کمبود توجه، آموزش این برنامه در راستای کاهش فشار روانی این گروه از افراد جامعه پیشنهاد می شود.
رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک با نقش واسطه ای ذهن آگاهی مادر در کودکان 3 تا 6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ آبان ۱۴۰۲ شماره ۸ (پیاپی ۸۹)
۱۶۰-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودکان 3 تا6 سال با میانجی گری ذهن آگاهی مادر بود. روش پژوهش توصیفی _ همبستگی و از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران کودکان 3 تا 6 ساله در مراکز پیش دبستانی و مهد کودک های شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 290 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان (RAAS، کولینز و رید،1990)، مقیاس رفتاری پیش دبستانی و مهد کودک (PKBS، مرل، 1994) و پرسشنامه پنج وجهی ذهن آگاهی (FFMQ، بائر و همکاران، 2006) بود. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مدل به خوبی برازش شده است. براساس یافته های حاصل از پژوهش، رابطه بین سبک دلبستگی مادر و پرخاشگری کودک مثبت و معنادار بود (01/0p < و 05/0p < ) و همچنین سبک دلبستگی مادر به طور غیرمستقیم از طریق ذهن آگاهی مادر با پرخاشگری کودک رابطه داشت (05/0p < ). باتوجه به یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که ذهن آگاهی مادران نقش واسطه ای در رابطه بین سبک دلبستگی آنان و پرخاشگری کودکان ایفا می کند.
تدوین برنامه تعامل مثبت والد-کودک مبتنی بر تجارب زیسته والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۵
۱۶۱-۱۲۸
حوزههای تخصصی:
هدف: تعامل والد - کودک و عواملی که به بهبود و ارتقای این تعامل منجر می شود، از زمینه های مهم و مورد علاقه پژوهشگران است. پژوهش حاضر به منظور تدوین برنامه آموزشی تعامل مثبت والد - کودک، مبتنی بر تجارب زیسته والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع کیفی است که با روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه موردپژوهش شامل مادران دارای فرزند اختلال نارسایی توجه - بیش فعالی به کلینیک های مشاوره مناطق ١ و ٣ بهزیستی تهران در سال 1398 بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و شامل مادرانی بود که دارای فرزند دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی بودند. پس از اجرای پرسشنامه علائم مرضی کودکان CSI-4 (گادو و اسپرافکین 1997) و پرسشنامه تعامل والد-کودک (پیانتا 1994) بر این مادران، آن هایی که نمره بالاتر از میانگین آورده بودند، مورد مصاحبه نیمه ساختارمند قرار گرفتند و این روند تا رسیدن به یک اشباع نظری ادامه یافت. مصاحبه ها با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل گردید. یافته ها: با تطبیق مضامین فرعی به دست آمده ذیل این مضامین اصلی با ویژگی های مراحل تغییر پروچاسکا و نورکراس 1992 (ترجمه آوادیس یانس، 1399)، گام های برنامه تعامل مثبت والد-کودک تدوین شد. با تحلیل یافته های پژوهش، مضامین اصلی زیر به عنوان ویژگی های تجارب زیسته مادران دارای تعامل مثبت والد-کودک دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی به دست آمد: مدیریت سطح انرژی کودک، نظارت بر تکالیف و مسئولیت ها، ارتباط حمایتی و سازمان یافته مادر و کودک و مدیریت شرایط وابسته به بیش فعالی. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت برنامه تدوین شده تعامل مثبت والد _کودک کاربردی است و مشاوران می توانند در کار با مادران دارای کودک دچار اختلال نارسایی توجه-بیش فعالی، از این برنامه استفاده کنند.
نقش سبک های مقابله ای بر اضطراب زنان سرپرست خانوار در همه گیری کوید 19 (مطالعه موردی: زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان دشتستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
20 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های مقابله ای بر اضطراب زنان سرپرست خانوار در همه گیری کوید 19 انجام پذیرفت. روش: روش تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری را زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان دشتستان به تعداد 1574 تشکیل دادند. تعداد نمونه آماری با جدول گرجسی و مورگان 310نفر در نظر گرفته شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اضطراب بک و همکاران و برای سنجش سبک های مقابله ای از پرسشنامه لازاروس و فلکمن استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های اضطراب و سبکهای مقابله ای به ترتیب 87/0 و 8/0 به دست آمد. یافته ها: نتایج نشان دادند که سبکهای مقابله ای هیجان مدار و مساله مدار و اضطراب رابطه معنادار منفی داشته و متغیر سبک های مقابله ای مساله مدار قابلیت پیش بینی اضطراب را نشان داد. نتیجه گیری: سبک های مقابله ای بر اضطراب تأثیر دارند.
بررسی رابطه بین پاندمی کرونا با کیفیت خواب و تکانشگری کودکان مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
47 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف : شیوع بیماری کووید 19 منجر شده است تا زندگی روزانه و عادی خانواده ها تغییر یابد و به شکل ویژه ای بر سبک زندگی خانواده ها تاثیر گذاشته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین پاندمی کرونا با کیفیت خواب و تکانشگری کودکان مقطع ابتدایی منطقه دو شهر کرج بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی ناحیه دو شهر کرج در سال تحصیلی 1401-1400 بوده که 377 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و داده ها با استفاده از پرسشنامه های اپیدمی ناشی از ویروس کرونا سازمان جهانی بهداشت (2020)، کیفیت و عادات خواب کودک اوونز و همکاران (2000) و مقیاس تکانشگری کودکان هیرسچفیلد (1965) جمع آوری و با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: تجزیه و تحلیل ماتریس همبستگی پیرسون نشان داد، بین اپیدمی کرونا با کیفیت خواب و تکانشگری دانش آموزان رابطه وجود دارد (05/0>p). همچنین نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که پاندمی کرونا تغییرات کیفیت خواب و تکانشگری را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت هر چه میزان محدودیت های ناشی از پاندمی ویروس کرونا بالاتر باشد میزان عادت های منفی خواب، تکانشگری افزایش می یابد.
الگوی بومی چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار: یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
۱۷۵-۱۴۲
حوزههای تخصصی:
هدف: گذار از دانشگاه به کار یکی از حساس ترین دوره های زندگی تحصیل کردگان است که می تواند یک مرحله رشدی پر چالش یا یک مرحله نسبتا آرام رشدی باشد از این رو کیفیت سپری کردن آن، بر مسیر شغلی آینده و همچنین سایر گذارهای زندگی تاثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در قالب تدوین یک الگوی بومی می باشد. روش: این پژوهش به روش کیفی و با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای در سال 1401انجام شد. بدین منظور با 16 نفر از فارغ التحصیلان و دانشجویان کارشناسی دانشگاه اصفهان به روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه های نیمه ساختار یافته با رعایت قاعده اشباع انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج حاکی از شناسایی 52 مفهوم و 15 مقوله بود که در قالب شرایط علی: ضعف در مهارت های بنیادی، ضعف در خودآگاهی، عدم تناسب ویژگی های فرد با رشته، ضعف در سرمایه های روان شناختی، انطباق پذیری پایین، فقدان تجربه کاری؛ شرایط زمینه ای: فقدان حمایت های محیطی، موقعیت جغرافیایی محدود، عدم تعادل میان عرضه و تقاضای رشته در جامعه؛ شرایط مداخله گر: رفتار شبکه سازی؛ راهبردها با مقوله های: مهارت آموزی در شغل غیر مرتبط با رشته، ادامه تحصیل بدون هدف در مقاطع تحصیلات تکمیلی، تمایل به مهاجرت و پیامدها: پیامدهای فردی و اجتماعی طبقه بندی گردید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن بود که چالش های گذار دانشجویان از دانشگاه به کار در دو دسته کلی: "چالش های مربوط به عدم آمادگی( درون فردی)" و "چالش های مربوط به عوامل محیطی( برون فردی)" طبقه بندی می شود از این رو گذار موفق از دانشگاه به کار را می توان وابسته به دو دسته عامل کلی: درون فردی( آمادگی) و برون فردی( محیطی) دانست که مجموع این عوامل، در آماده سازی دانشجویان و فارغ التحصیلان برای این گذار موثر است. لذا متخصصان می توانند با بهره گیری از مفاهیم و مقوله های مستخرج از این الگو در آماده سازی و کمک به گذار موفق دانشجویان از دانشگاه به کار و پیشگیری از بیکاری و آسیب های ناشی از آن، کمک شایانی نمایند.
مداخلات اضطراب امتحان در نوجوانان: مرور نظام مند پژوهش های ایران
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب امتحان، یکی از انواع اضطراب در محیط های آموزشی و شرایط امتحان است که سبب ایجاد چالش های روانشناختی بسیاری برای دانش آموزان ازجمله نوجوانان و هم چنین خانواده های آنان شده است. نظر به روند رو به رشد این مسئله، تاکنون مداخلات گسترده ای با هدف کاهش اضطراب امتحان در میان جمعیت نوجوان انجام گرفته است؛ از این رو، بررسی این مداخلات مهم و ضروری به نظر می رسد.هدف: بنابراین پژوهش حاضر با هدف مرور مداخلات انجام گرفته در حوزه کاهش اضطراب امتحان نوجوانان انجام شد.روش: روش پژوهش از نوع مروری نظام مند بود. بدین منظور کلیدواژه های «اثربخشی»، «تأثیر»، «مداخله»، «دبیرستان»، «متوسطه»، «دانش آموزان»، «نوجوانان»، «نوجوان» و «اضطراب امتحان» به صورت مفرد و ترکیبی در پایگاه های اطلاعاتی SID، Magiran، Google Scholar،Ensani و Civilica ، در بازه فروردین ماه 1397 تا بهمن ماه 1402 مورد جست وجو قرار گرفتند. پس از اعمال معیارهای ورود و خروج و بر طبق الگوی PRISMA، از میان 213 مطالعه اولیه، درنهایت 33 مقاله وارد مطالعه مروری منظم حاضر شد.یافته ها: نتایج نشان داد انواع مختلفی از مداخلات درمانی و آموزشی مانند درمان شناختی-رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی، مداخلات مبتنی بر راهبردهای فراشناختی، تنظیم هیجانی، خودتنظیمی، بازآموزی اسنادی و مداخلات دیگری مانند آموزش مغزمحور، هوش موفق، واقعیت درمانی و رفتاردرمانی دیالکتیکی، مهم ترین مداخلات انجام شده جهت کاهش اضطراب نوجوانان بوده است. بیشترین مداخلات به کار گرفته شده، درمان شناختی رفتاری، درمان مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده اند.نتیجه گیری: لذا پیشنهاد می شود در مداخلاتی که توسط مشاوران و روان شناسان باهدف کاهش اضطراب امتحان نوجوانان انجام می گیرد، به این رویکرد های مداخلاتی درمانی و آموزشی توجه شود.
ارائه مدل پارادایمی تبیین رضایت زناشویی در زوجین خانواده ترکیبی ایرانی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: میزان رضایتمندی از زندگی زوجین بسیار مهم است و به نوعی تداوم و بقای زندگی زناشویی به آن مرتبط است؛ و این مسئله در زندگی زوجین خانواده ترکیبی شکل و گونه ای دیگر پیدا می کند. هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی مفهومی تبیین رضایت زناشویی در زوجین خانواده ترکیبی ایرانی با استفاده از رویکرد داده بنیاد بود. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری شامل همه زوجین خانواده ترکیبی ساکن شهر مشهد در سال ۱۴۰۱ بود، تعداد ۲۱ زوج به صورت نمونه گیری هدفمند و داوطلبانه جهت مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انتخاب و مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها به روش اشتراوس و کوربین انجام شد. یافته ها: در مدل پارادایمی پانزده مقوله در قالب ابعاد شش گانه، شامل شرایط علی (نحوه و انگیزه ازدواج، سلامت جسمانی و روانی، تعهد، رضایت جنسی، نقش پذیری، عوامل عاطفی، ویژگی طبعی، عوامل رفتاری، ویژگی های شخصیتی و رفتاری- تربیتی فرزندان)، مقوله محوری (مهارت های ارتباطی)، مقوله راهبردی (قانونمندی در زندگی)، شرایط زمینه ای (عوامل- دموگرافیک)، شرایط مداخله گر (نیازهای اقتصادی و مالی، فرا خانوادگی، مشارکت) و پیامد (فردی و اجتماعی) حاصل شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مهارت های ارتباطی، قانونمندی زندگی، سلامت جسمانی و روانی، تعهد، رضایت جنسی، نیازهای مالی، عوامل شناختی- رفتاری، ویژگی های شخصیتی و تربیت فرزندان با رضایت زناشویی زوجین خانواده ترکیبی مرتبط بود؛ بنابراین پیشنهاد می شود در مشاوره های قبل و حین ازدواج مجدد زوجین دارای فرزند و نیز برنامه غنی سازی زندگی این زوجین استفاده شود.
مقایسه اثربخشی روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی بر بهبود خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
603 - 613
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی بر بهبود خودپنداره دانش آموزان دوره ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دوره ابتدایی دبستان پسرانه شهدای ماسور ناحیه 2 شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1402-140 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش (هر گروه 10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از سیاهه خودپنداره تحصیلی دانش آموزان ابتدایی (SSCI) چن و تامپسون (2004) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر بهبود خودپنداره تحصیلی دانش آموزان داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که روش تدریس مبتنی بر سکوسازی اثربخشی بیشتری نسبت به روش تدریس معکوس بر بهبود خودپنداره تحصیلی دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که روش تدریس معکوس و روش تدریس مبتنی بر سکوسازی می توانند به عنوان شیوه های آموزشی مناسب برای بهبود خودپنداره تحصیلی دانش آموزان به کاربرده شوند.
پیش بینی صمیمیت زوجین بر اساس متغیرهای هوش اجتماعی، باورهای دینی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
217 - 224
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی صمیمیت زوجین بر اساس هوش اجتماعی، باورهای دینی و میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در بین زوجین انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع از نوع کمی، همبستگی و پیش بین بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متأهل دانشگاه های آزاد و دولتی شهر قم در سال تحصیلی 95-94 بودند. نمونه موردبررسی شامل 270 نفر از زنان و مردان متأهل دانشگاه های آزاد و دولتی شهر قم بود که به روش نمونه گیری در دسترس از جامعه موردمطالعه انتخاب شدند. پرسش نامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه صمیمیت زوجین ووندن بروک و هانس برتمن (1995)، هوش اجتماعی آنگ تون تت (2008) و پرسشنامه دین داری گلاگ و استارک (1965) بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که همبستگی صمیمیت زوجین در سطح 99 درصد باهوش اجتماعی و باورهای دینی معنادار و مثبت و با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی معنادار و معکوس بود (0/05≥P). هوش اجتماعی، باورهای دینی، میزان استفاده از شبکه های اجتماعی به ترتیب پیش بینی معناداری را در ارتباط با صمیمیت زوجین ارائه می دهند.
مدل پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه با توجه به اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین با نقش میانجی آگاهی فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثرات روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین بر پیامدهای تحصیلی (سرزندگی تحصیلی، یادگیری ادراک شده، رفتار در کلاس، شادی در کلاس، آمادگی برای ورود به دانشگاه و طرح ریزی برای فارغ التحصیلی) با نقش میانجی آگاهی فراشناختی انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مشغول به تحصیل دوره متوسطه دوم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 99 -1398 بودند. تعداد 392 نفر به همراه یکی از والدین شان به عنوان مشارکت کنندگان، پرسشنامه های ارتباط معلم- شاگرد (Murray & Zvoch, 2010)، ارتباط معلم- والدین (Vickers & Minke, 1995)، آگاهی فراشناختی (Schraw & Dennison, 1994)، سرزندگی تحصیلی (Dehghanizadeh & Chari, 2013)، خرده مقیاس یادگیری ادراک شده (Alavi, 1994 و Marks, 2000)، خرده مقیاس طرح ریزی برای فارغ التحصیل شدن پرسشنامه ملی درگیری دانش آموزی (NSSE)، آمادگی برای ورود به دانشگاه خرده مقیاس دانش آموز (Sokol, 2000) و خرده مقیاس شادی و رفتار در کلاس پرسشنامه ارزیابی ملی پیشرفت تحصیلی (Blazar & Kraft, 2015) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی و روش مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهایSPSS 22 و LISREL 8.8 نشان داد که مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسب دارد. نتایج بیانگر آن بود که روابط معلم- شاگرد و معلم-والدین تأثیر مستقیم و غیرمستقیم بر پیامدهای تحصیلی دانش آموزان دارد و آگاهی فراشناختی نقش واسطه ای بین روابط معلم- شاگرد و معلم- والدین و پیامدهای تحصیلی دانش آموزان را ایفا می کند. یافته های حاضر، علاوه بر تولید دانش نظری، کاربردهای عملی ویژه ای را جهت ارتقاء پیامدهای تحصیلی دانش آموزان در بردارد.