فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۴۱ تا ۵٬۱۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
472 - 486
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر فراهیجان مثبت، صمیمیت زناشویی و توانمندی های شخصیت زنان سالمند انجام شد. روش پژوهش: روش این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان سالمند مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر بابل در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 زن سالمند (بالای 60 سال) بودند که با روش نمونه گیری دردسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله زوج درمانی را 12 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه فراهیجان مثبت میتمانسگروبر، بک، هافر و شوبلر (2009)، صمیمیت زناشویی تامپسون و والکر (1993) و توانمندی های شخصیت پیترسون و سیلگمن (2004) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که در پس آزمون بین گروه های آزمایش و کنترل از نظر فراهیجان مثبت، صمیمیت زناشویی و توانمندی های شخصیت تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0>p). به عبارت دیگر، مداخله زوج درمانی هیجان مدار باعث بهبود میزان فراهیجان مثبت، صمیمیت زناشویی و توانمندی های شخصیت زنان سالمند شد (001/0>p). نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله زوج درمانی هیجان مدار را به عنوان یک روش کارا جهت افزایش فراهیجان مثبت، صمیمیت زناشویی و توانمندی های شخصیت زنان سالمند پیشنهاد داد.
اثربخشی آموزش برنامه فرندز بر اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
308 - 322
حوزههای تخصصی:
هدف: تحقیق حاضر با هدف اثربخشی آموزش برنامه فرندز بر اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه کودکان مراجعه کننده به کلینیک های درمان اختلالات رفتاری در غرب شهر تهران. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود و بر روی کودکان 7 تا 12 ساله دارای اختلال اضطراب جدایی انجام شد، و به طور تصادفی به دو گروه 15 نفر آزمایش و 15 نفر گروه دوم (گواه) تقسیم شدند. سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفته ای 2 جلسه 30 تا 45 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه رفتاری کودک آخنباخ و پروتکل برنامه آموزش فرندز طراحی شده توسط بارات (1990) بود و در نهایت با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار SPSS نسخه 21 نتایج تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش برنامه فرندز اختلالات رفتاری اضطراب/ افسردگی (11.04=F، 001/0>P)، گوشه گیری/افسردگی (10.21=F، 001/0>P)، شکایات جسمانی (10.08=F، 001/0>P)، مشکلات اجتماعی (11.41=F، 001/0>P)، مشکلات تفکر (9.17=F، 001/0>P)، مشکلات توجه (11.75=F، 001/0>P)، رفتار قانون شکنی (9.81=F، 001/0>P) و رفتار (10.16=F، 001/0>P) کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مؤثر بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه فرندز را می توان در جهت بهبود اختلالات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی مورد استفاده قرار داد
مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
337 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه افراد مراجعه کننده به کلینیک روان پزشکی بیمارستان امام حسین شهر کرج بود. نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد و حجم نمونه بر اساس نظر کلاین (2016)، 330 نفر برآورد گردید که پس از حذف پرسشنامه های مخدوش اطلاعات 319 نفر مورد تحلیل قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها مقیاس شخصیت مرزی لیچسنرینگ (1999)، پرسش نامه بدتنظیمی هیجان گراتز و رومر (2004)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برن استین و همکاران (2003) و پرسشنامه ذهنی سازی دیمتریجویس و همکاران (2018) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد مدل ساختاری ارایه شده از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد تجربه ترومای کودکی بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (79/0=β؛ 001/0>P). همچنین بد تنظیمی هیجان بر نشانگان شخصیت مرزی اثر مستقیم دارد (76/0=β؛ 001/0>P). تجربه ترومای کودکی (81/0=β؛ 001/0>P) و بد تنطیمی هیجانی (73/0=β؛ 001/0>P) از طریق میانجی گری ذهن سازی اثر غیرمستقیم بر نشانگان شخصیت مرزی دارند. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت مدل ساختاری نشانگان شخصیت مرزی براساس تجربه ترومای کودکی و بد تنظیمی هیجان با نقش میانجی ذهنی سازی از برازش مناسب برخوردار است
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
135 - 152
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل کلیه زنان دچار اضافه وزن شهرستان گنبدکاووس بود که در نیمه نخست سال 1400 به کلینیک های درمان اضافه و چاقی این شهر مراجعه نمودند. از جامعه آماری پژوهش، یک گروه نمونه متشکل از 30 زن دارای اضافه وزن که به روش هدفمند انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن) (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. سپس زنان دچار اضافه وزن گروه آزمایش تحت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسشنامه های پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معنادار از لحاظ بهبود سرکوبی (86/12=F، 001/0>P)، تجربه هیجانی ناخوشایند (80/10=F، 003/0=P)، نشانه های هیجانی پردازش (95/16=F، 001/0>P)، اجتناب (65/19=F، 001/0>P)، کنترل هیجانی (23/21=F، 001/0>P)، واکنش هیجانی (35/78=F، 001/0>P)، جایگاه من (34/60=F، 001/0>P)، بریدگی عاطفی (89/34=F، 001/0>P) و آمیختگی با دیگران (61/79=F، 001/0>P) بین آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه بود (01/0>P). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر خوردن بر پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود زنان دچار اضافه وزن موثر بود و این تاثیر تا دوره پیگیری ادامه داشت.
Developing a Parental Self-harmonization Model based on the Sahmgozari Approach in Conflict Management with Adolescents(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Adolescence is associated with significant psychological and physical changes, and the parent-adolescent relationship is mainly faced with increased conflicts, while the parents' behavior seems to be a critical factor for the quality of this relationship. Therefore, the present study was conducted with the aim of designing a parental self-harmonization model based on the sahmgozari approach in conflict management with adolescents in Tehran. Methodology: In this qualitative research, data was collected through grounded theory using semi-structured interviews. Through the purposeful sampling method, 12 parents in Tehran city in 2022 were selected among those with low conflict with their adolescents based on the inclusion criteria of until the theoretical saturation was reached. The data were analyzed using Strauss and Corbin's coding method based on grounded theory. Findings: In the coding process, a central category under the general title of "Parent's sahm-based self-harmonization in parent-adolescent relationship" was selected. The code "Parent's sahm-based attitudinal indicators" as a contextual factor, the code "Matrix-based parent's self-harmonization" as a causal factor, and the code "Parent's productive strategies in parent-adolescent relationship" as strategies were identified in this model. Conclusion: Given the experiences of sahmgozar parents with low conflict with their adolescents, sahme-based attitude of the parent may give the parent an opportunity to create self-harmonization in different dimensions and manage conflicts in the parent-adolescent relationship by using productive strategies. This provides both the parent and adolescent a formative, soothing and satisfying relationship.
Emotion Regulation Training on Psychological Resilience of Self-Harming Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The study aimed to investigate the effectiveness of emotion regulation training on the psychological resilience of girl students with self-harming behavior. The present study was a semi-experimental study with pre-and post-test with a control group design. The statistical population of the study included all female students aged 12-15 years studying in the elementary and middle school in Tehran in the academic year 2019-2020. Multi-stage random sampling was performed. The sample consisted of 36 girl students who had self-harming behavior that was randomly assigned to two groups (18people emotion regulation training group and 18 people control group). For data collection, we the used Self-Harm Inventory and the Connor‐Davidson resilience scale (CD‐RISC). The experimental group received their emotion regulation training in eight sessions of 60 minutes per week and the control group received no training. One-way analysis of covariance (ANOVA) on the SPSS software version 24 was used for data analysis. The results of the analysis of variance showed that emotion regulation training was effective in improving psychological resilience in students with self-harming behavior. Hence, by designing training programs for the regulation of emotion and including them in the curriculum of students, the necessary basis should be provided to strengthen related skills.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی ساختاری بر عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و مقایسه آن با زوج درمانی ساختاری بر عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه در زوجین متعارض بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود؛ جامعه آماری پژوهش حاضر 205 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز در شش ماهه آخر سال 1399 بود که پس از غربالگری با پرسشنامه تعارض زناشویی ثنایی (1387)، 60 زوجی که از نقطه برش 150 نمره بیشتری گرفته بودند به شیوه در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه استنفورد، داینتون و هاس (2000) پاسخ دادند و در گروه های آزمایشی زوج درمانی هیجان مدار (10 زوج)، گروه آزمایشی زوج درمانی ساختاری (10 زوج) و گروه گواه (10 زوج) به صورت تصادفی جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله زوج درمانی هیجان مدار جانسون (2004) و زوج درمانی ساختاری مینوچین (1974) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از واریانس مختلط اندازه های مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد زوج درمانی هیجان مدار (97/8=F و 005/0=P) و زوج درمانی ساختاری (04/10=F و 003/0=P) برافزایش عدالت زناشویی و زوج درمانی هیجان مدار (60/59=F و 001/0=P) و زوج درمانی ساختاری (29/19=F و 001/0=P) بر راهبردهای حفظ رابطه در زوجین متعارض مؤثر است و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود؛ نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که تفاوت بین دو گروه زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی ساختاری در متغیرهای عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه معنادار نیست. نتیجه گیری: یافته ها شواهدی را پیشنهاد می کند که مداخله زوج درمانی هیجان مدار و زوج درمانی ساختاری برای افزایش عدالت زناشویی و راهبردهای حفظ رابطه در همسران دچار تعارض زناشویی روش مناسبی است.
تعیین ویژگی های فردی و تعاملی کودکان پیش دبستانی دارای اختلالات اضطرابی بر اساس مدل تحولی-تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط (DIR)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
219 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین ویژگی های فردی و تعاملی کودکان پیش دبستانی دارای اختلالات اضطرابی بر اساس مدل تحولی-تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط انجام شد. روش: روش پژوهش، ترکیبی از نوع همزمان-لانه گزینی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام کودکان 4 تا 6 ساله دارای اختلالات اضطرابی شهرستان کاشمر است که در سال 1400-1399 بر اساس طرح غربالگری اضطراب تشخیص اختلالات اضطرابی دریافت کرده اند و از میان آنها 19 کودک به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده های کیفی از طریق مصاحبه با کودک و والد و داده های کمی از طریق پرسشنامه های کیفیت مراقبت مادرانه قنبری (1390)، عملکرد تأملی مادر لیتن (2013) وضعیت حسی دان (1999) و تحول هیجانی-کارکردی گرینسپن (2001) جمع آوری، اطلاعات کمی توسط نقطه برش و اطلاعات کیفی توسط روش تحلیل محتوا تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که سه تفاوت بین داده های کمی و کیفی وجود دارد: اطلاعات کمی 26 درصد از افراد نمونه که حاکی از ضعف ثبت حسی در کودکان مضطرب بود با نتایج کیفی بیش واکنشی حسی در این کودکان، متناقض است و همچنین در عملکرد تأملی مادر و خرده مقیاس ابهام پرسشنامه کیفیت مراقبت مادرانه اکثریت افراد نمونه اختلالی وجود نداشت که با اطلاعات کیفی در تناقض است. نتیجه گیری: تفاوت های به دست آمده دلیل بر برتری روش کمی و یا کیفی نیست و با رویکرد DIR همسو است و نتایج به دست آمده مکمل یکدیگرند و جزئیات بیشتری از ویژگی های فردی و تعاملی کودکان مضطرب را نشان می دهند.
پیش بینی نشانگان ایمپاستر در دانشجویان دختر بر اساس سرمایه روان شناختی و معنویت گرایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
80-92
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: نشانگان ایمپاستر که شیوع نسبتاً بالایی در دانشجویان دارد با پیامدهای متعدد اجتماعی، روانی و اقتصادی همراه است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نشانگان ایمپاستر در دانشجویان بر اساس سرمایه روان شناختی و معنویت گرایی انجام شد. روش کار: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمامی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور مرکز اسلام آباد غرب در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از میان آنان با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 202 نفر انتخاب شدند و به پرسش نامه های ایمپاستر، معنویت گرایی و سرمایه روان شناختی پاسخ دادند. تحلیل داده ها با شاخص های آمار توصیفی، ضریب همبستگی و رگرسیون چندگانه انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد بین نمره کل سرمایه روان شناختی (607/0-=r و 014/0=P) و هر یک از ابعاد آن شامل خودکارآمدی (21/0-=r و 002/0=P)، خوش بینی (17/0-=r و 004/0=P)، تاب آوری (10/0-=r و 004/0=P) و امید (11/0-=r و 005/0=P) با نشانگان ایمپاستر در دانشجویان دختر همبستگی منفی و معناداری وجود داشت. این ارتباط بین نمره کل معنویت گرایی (498/0-=r و 008/0=P) و ابعاد خودآگاهی (10/0-=r و 014/0=P)، عقاید معنوی (07/0-=r و 016/0=P)، فعالیت معنوی (05/0-=r و 022/0=P) و نیاز معنوی (05/0-=r و 013/0=P) نیز معکوس و معنادار بود. علاوه براین، ضرایب رگرسیون نشان داد که متغیّرهای پیش بین با هم 39% از واریانس نشانگان ایمپاستر را تبیین کردند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود در مراکز آموزشی و شغلی به منظور ارتقای کیفیت تحصیلی و روان شناختی اعضا، علاوه بر بهبود سرمایه روانی به نقش معنویت و سازه های اسلامی نیز بیشتر توجه گردد.
ارتباط بین هوش معنوی و معنویت سازمانی پرستاران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
47-57
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی و معنویت سازمانی از عوامل مؤثر بر عملکرد و رفتار حرفه ای پرستاران معرفی شده اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط هوش معنوی با معنویت سازمانی پرستاران صورت گرفته است. روش کار: مطالعه حاضر توصیفی - تحلیلی از نوع همبستگی است. 193 نفر از پرستاران بیمارستان سیدالشهدای فارسان به روش نمونه گیری آسان انتخاب شدند. داده ها با استفاده از دو پرسش نامه استاندارد هوش معنوی کینگ و معنویت سازمانی میلین جمع آوری و با آزمون های آمار توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داده است که میانگین نمره هوش معنوی (61/14± 45/83) و معنویت سازمانی پرستاران (08/12±12/69) بالاتر از متوسط بود. نتیجه آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داده است که بین میانگین نمره هوش معنوی با معنویت سازمانی پرستاران ارتباط مثبت و معنی داری وجود داشت (208/0=r و 05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه می توان بیان کرد که هوش معنوی می تواند موجب افزایش معنویت سازمانی پرستاران گردد. بنابراین، با برنامه ریزی در دوره آموزش پرستاری و سپس در دوره های ضمن خدمت جهت افزایش هوش معنوی به عنوان یک عامل روان شناختی می توان به ارتقای معنویت سازمانی پرستاران کمک کرد.
مقایسه تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی توسعه ی راهبرد خود تنظیمی(SRSD) و آموزش راهبردهای شناختی بر اساس مدل انگلرت(POWER) بر عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
217 - 226
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی توسعه ی راهبرد خود تنظیمی و آموزش راهبردهای شناختی بر اساس مدل انگلرت بر عملکرد ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر 9 تا 11 ساله مبتلا به اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 45 نفر انتخاب و سپس به شیوه تصادفی ساده در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. سپس دانش آموزان گروه های آزمایش تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش راهبردهای خودتنظیمی و 10 جلسه 90 دقیقه ای آموزش راهبردهای شناختی قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از پرسشنامه اختلالات یادگیری خاص کلورادو(CLDQ) ویلکات و همکاران(2011) و آزمون کی مت(IKMDT) کانلی(1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 24 با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی انجام شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله خودتنظیمی و شناختی مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل تاثیر معناداری بر بهبود عملکرد ریاضی دانش آموزان داشته است(05/0>P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش راهبردهای خودتنظیمی تاثیر بیشتری نسبت به آموزش راهبردهای شناختی بر بهبود عملکرد ریاضی دارد(05/0>P).
Comparison of Emotional Schema Therapy and Schema Therapy in Reducing Suicidal Thoughts in Patients with Persistent Depressive Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Persistent depressive disorder is a psychopathological entity with suicidal risk. This study aimed at comparing the effectiveness of emotional schema therapy (EST) and Schema Therapy (ST) on suicidal thoughts in patients with persistent depressive disorder (dysthymia). The present study was a type of quasi-experimental design with pre-test-post-test- multi-group follow-up. The statistical population of the present study consisted of all patients with permanent depression disorder (dysthymia) who were referred to the Shiraz County Psychological Counseling and Psychological Services Centers in 2017-2018. The sample consisted of 60 patients who were selected by a purposive sampling method and randomly assigned to two experimental groups based on emotional schema therapy (n = 20), a schema therapy group (n = 20), and a control group (n = 20). The therapies took eight sessions in 90 minutes, three days a week for three months. Additionally, the control group was provided with treatments as usual and did not receive any interventions. After finishing treatment sessions, the post-test was completed by three groups. In the present study, processing suicidal thoughts, a questionnaire was used. The research data were analyzed using repeated-measures analysis of variance using SPSS.21. The results showed that schema therapy reduced the suicidal thoughts in patients with persistent depressive disorder in the schema therapy group compared with the emotional schema therapy and control groups (p <0.001). Based on the research results, emotional schema therapy and schema therapy can be used as effective methods to reduce suicidal thoughts, but schema therapy was more effective.
Effects of Communication Skills in the Physical Education on Enjoyment and Involvement among High-School Students
حوزههای تخصصی:
Communication is associated to the effectiveness and efficiency of any sports team function due to its informative, motivational and evaluative role. However, the effects of communication skills within the physical education context are rarely investigated. Hence, the aim of this study was to investigate the effects of communication skills in the physical education on enjoyment and involvement of high school students. It was hypothesized that communication skills within the physical education class have positive effects on enjoyment and involvement of high-school students. The method used in this study was a structural equation modelling. The participants included 384 adolescents age 16 to 18 years old (mean 16.96±0.57 years old) who attended in regular high-schools. Teacher Communication Behavior Questionnaire (TCBQ) and Fragebogens zur Erfassung von Freude am Schulsport im Jugendalter (FEFS-J), and Student Engagement Instrument (SCI) were used for assessing communication skills, enjoyment, and involvement. To analyze data, we used Pearson correlation test and structural equation modeling. Results showed that communication skills had significant effects on enjoyment (T=4.182) and involvement (T=6.082). In addition, enjoyment had significant effects on involvement (T=3.291). Results of evaluating fitness of good showed that our model has a good fit (GOF=0.93). Communication skills are very important for engagement and learning of students.
بررسی تاثیر آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر رفتارهای پرخطر و رفتارهای مدنی- تحصیلی در دانش-آموزان دختر نوجوان دارای رفتارهای پرخطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
29 - 42
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه رفتارهای پرخطر در میان نوجوانان شیوع بیش تری یافته است و بررسی راه های کاهش این رفتارها از نیازهای اساسی جوامع امروز است. این پژوهش با هدف تعیین بررسی تاثیر آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر رفتارهای پرخطر و رفتارهای مدنی- تحصیلی دانش آموزان دختر نوجوان دارای رفتارهای پرخطر انجام شد.
مواد و روش ها: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه این پژوهش همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کرج بود و یک دبیرستان از میان دبیرستان های ناحیه ۴ کرج برای اجرای پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور اجرای پژوهش، در مرحله اول برای شناسایی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر، پرسش نامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران اجرا شد و دانش آموزان دارای نمرات بالاتر از میانگین این پرسش نامه به عنوان دانش آموزان پرخطر شناسایی شدند و در دو گروه آزمایش و گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری این پژوهش ، رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران و پرسش نامه رفتارهای مدنی- تحصیلی گل پرور (بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون- پس آزمون تکمیل شد. داده ها با استفاده روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS24 و تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان توانسته است تاثیر معناداری در کاهش رفتارهای پرخطر و بهبود رفتارهای مدنی تحصیلی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه داشته باشد(p<0.01).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان از برنامه آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به منزله بخشی از برنامه های رفع مشکلات رفتاری در دانش آموزان در عرصه تعلیم و تربیت بهره جست.
شناسایی شایستگی های مدیران مدارس در عصر دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۱
36 - 84
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی شایستگی های مورد نیاز مدیران مدارس در عصر دیجیتال پرداخته است. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف پژوهش از روش کیفی استفاده شده است. با توجه به اینکه در این پژوهش به برداشت ها و تجارب مدیران، مدیرآموزگاران، معاونین و کارشناسان فناوری مدارس از شایستگی های مورد نیاز مدیران مدارس مورد تحلیل قرار می-گیرد از این رو از راهبرد کیفی گراندد تئوری استفاده شده است. مشارکت کنندگان در پژوهش 15 نفر از اعضای جامعه ی مدرسه بوده که تجربه ی شرکت در دوره های مجازی را داشته اند. ابزار جمع آوری پژوهش شامل پروتکلی 8 سؤالی در برگیرنده ی اهداف اصلی پژوهش بوده است. روایی این پروتکل با نظر اساتید متخصص و پایایی آن نیز با روش اطمینان پذیری مورد تایید قرار گرفت. دیدگاه های افراد در فرآیند کدگزاری با استفاده از نرم افزار Nvivo مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین شایستگی های مورد نیاز مدیران مدارس در عصر دیجیتال در 5 مؤلفه اصلی شامل: هماهنگی و همکاری، نیازمندی به دانش تخصصی دیجیتالی، توانایی مدیریت سیستم های مجازی و غیر حضوری، تغییر ساختار و قوانین مدرسه و تغییر نقش و سبک مدیران خلاصه می-شود.
مدل یابی معادلات ساختاری نگرش خوردن بر اساس تمایزیافتگی خود، واکنش پذیری عاطفی و اضطرار منفی با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
593 - 512
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مدل یابی معادلات ساختاری نگرش خوردن براساس تمایزیافتگی خود، واکنش پذیری عاطفی و اضطرار منفی با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در دختران انجام گرفت. روش پژوهش: روش انجام پژوهش به صورت همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دختران جوان بود که از این میان، تعداد 284 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل تست نگرش خوردن گارنر و گارفینکل (1979)، فرم کوتاه سیاهه تمایزیافتگی دریک، مورداک، مارسزالک و باربر (2015)، مقیاس رفتار تکانه ای لینهام و میلر (2004)، مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون، کلارک، و تلگن (1988) و مقیاس دشواری تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) بود. برای گردآوری داده ها از رو ش های آمار توصیفی و استنباطی و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 صورت گرفت. جهت تحلیل روابط واسطه ای نیز از روش بوت استرپ در برنامه MACRO استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که رابطه مدل ساختاری نگرش خوردن براساس تمایزیافتگی خود، واکنش پذیری عاطفی (عاطفی مثبت و منفی) و اضطرار منفی با میانجی گری دشواری تنظیم هیجان از برازش خوبی برخوردار است (001/0>P). رابطه تمایزیافتگی با نگرش خوردن منفی و معکوس، رابطه دشواری تنظیم هیجان با نگرش خوردن مسقیم و مثبت برآورد شده است (001/0>P). همچنین واکنش پذیری عاطفی مثبت با نگرش خوردن رابطه منفی و معکوس داشت (001/0>P). نتیجه گیری: یافته های این مطالعه به نقش مؤثر تمایزیافتگی، تنظیم هیجان و واکنش پذیری عاطفی در نگرش مختل خوردن در دختران تأکید دارد. لذا باید آموزش های لازم برای تنظیم و کنترل هیجانات در این قشر مهم از جامعه انجام گیرد، تا از عوارض و پیامدهای نگرش مختل خوردن که ابتلا به اختلالات خوردن است، پیشگیری نمود.
عناصر یادگیری مشارکتی و نقش آن ها در پرورش مهارت های رهبری دانش آموزان دوره ابتدایی: یک مطالعه چند روشی با استفاده از فراترکیب و گروه کانونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
1 - 16
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: علیرغم اینکه از یادگیری مشارکتی به عنوان یک رویکرد فعال استقبال شده، اطلاعات کاملی در مورد نقش آن در پرورش مهارت های رهبری دانش آموزان وجود ندارد.روش شناسی پژوهش: این مطالعه که با رویکرد چندروشی انجام شد، این شکاف تحقیقاتی مورد واکاوی قرار گرفت. ابتدا از طریق مطالعه فراترکیب، داده های اولیه گرداوری و تحلیل شدند و سپس با استفاده از روش گروه کانونی داده ها تکمیل، اصلاح و رواسازی شدند. میدان پژوهش در بخش فراترکیب 5200 سند علمی بود که تعداد 32 سند با توجه به زبان، سال انتشار، چکیده و متن، نوع سند و روش پژوهش به عنوان نمونه انتخاب شدند و سپس با استفاده از برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP) انتخاب و وارد مرحله تحلیل شدند. در مرحله تحلیل داده ها از نرم افزار Atlas/ti استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد وابستگی درونی مثبت به عنوان یکی از عناصر یادگیری مشارکتی مهارت هایی نظیر محبوبیت، همدلی و همکاری را پرورش می دهند. پاسخگویی، مهارت عزت نفس و احترام به حقوق دیگران را بهبود می بخشد و مهارت بین فردی به عنوان سومین عنصر یادگیری مشارکتی در توسعه مهارت های ارتباطی و اجتماعی مؤثر است و مهارت حل مسئله و حل تعارض را در دانش آموزان تقویت می کند. این سه عنصر که با عناصر پنجگانه نظریه وابستگی متقابل اجتماعی انطباق پیدا می کنند ابعاد تازه ای از پرورش مهارت های رهبری در دانش آموزان را آشکار می سازند.بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند مورد توجه سیاست گذاران اجتماعی قرار گیرد و رهبران آموزشی را ترغیب کند تا از طریق آشناکردن معلمان با یادگیری مشارکتی زمینه اجرا در کلاس درس را فراهم سازند. همچنین می تواند انگیزه معلمان را برای استفاده از یادگیری مشارکتی افزایش دهد و والدین را ترغیب کند تا در فرآیند اجرا از معلمان حمایت کنند.
مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی مرتبط با بیماری پارکینسون و آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر خلق این بیماران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۰
127 - 160
حوزههای تخصصی:
علائم غیر حرکتی همچون اختلالات خلقی کیفیت زندگی بیماران پارکینسون را تحت تأثیر قرار می دهند. به دلیل ارتباط متقابل و چندگانه علائم غیر حرکتی با یکدیگر درمان هایی جامع لازم است تا همزمان به جنبه های مختلف روان شناختی بیماران بپردازد. پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی مرتبط با بیماری پارکینسون و آموزش اختصاصی سازی حافظه (MEST) بر خلق این بیماران انجام شد. مطالعه از نوع نیمه تجربی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. پژوهش در سال 1399-1398 بر روی بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون انجام گرفت. 18 بیمار پارکینسون با دارا بودن شرایط ورود به پژوهش حاضر به همکاری شدند، بنابراین انتخاب افراد نمونه به صورت غیراحتمالی بود که با انتساب تصادفی در سه گروه جای گرفتند. با توجه به ناهمتایی احتمالی بین گروهها و برای تعدیل آن از روش آنالیز کواریانس استفاده شد و نمرات پیش آزمون کوواریت گرفته شدند. گروه ها به لحاظ جنسیت نیز همتا سازی شدند. ابزار گردآوری داده ها آزمون حافظه سرگذشتی (AMT)، و ویرایش دوم پرسشنامه ی افسردگی بک (BDI-II) بود. داده ها با روش کوواریانس و با نرم افزار SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد میانگین سطح افسردگی در گروه کنترل افزایش یافته است، درحالی که در گروه بسته درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه سطح افسردگی کاهش بافته است. میانگین نمرات خلق پس آزمون تنها در گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه تفاوت معنی داری با گروه کنترل داشت (05/0>P). اختلاف معنی داری در میانگین نمرات خلق گروه بسته درمانی و کنترل در پس آزمون مشاهده نشد، با این حال میانگین نمرات خلق در دو گروه بسته درمانی و آموزش اختصاصی سازی حافظه نیز معنی دار نبود. آموزش اختصاصی سازی حافظه می تواند به عنوان مداخله چندبعدی در بهبود خلق بیماران پارکینسون موثر باشد. حمایت از تأثیر بسته درمانی مبتنی بر عوامل روان شناختی بر خلق نیاز به تحقیقات بیشتر دارد.
اثربخشی بازتوانی شناختی مبتنی بر کامپیوتر بر بهبود نارسایی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۱
61 - 90
حوزههای تخصصی:
دوران نوجوانی یکی از دوره های تحولی مهم است و فرد در این دوران با چالش های زیادی روبرو خواهد شد که هر کدام از این چالش ها به نوبه خود می تواند استرس و اضطراب را در زندگی نوجوان ایجاد کند. یکی از رایج ترین مشکلات روانپزشکی در دوران نوجوانی اختلالات اضطرابی است که ازجمله شایع ترین آن ها اختلال اضطراب فراگیر می باشد ؛ بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی بازتوانی شناختی مبتنی بر کامپیوتر بر بهبود نارسایی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر اجرا گردید. با توجه به اینکه پژوهش از نوع کاربردی ونیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون بود، 30 نفر نوجوان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر در مراکز روانشناسی و مشاوره شهر کرمان در سال1400 به روش نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره ی آزمایش و گواه تقسیم شدند وبا استفاده از پرسشنامه نارسایی شناختی (برادبنت، 1998) مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور انجام مداخلات مربوط به پژوهش و آموزش بازتوانی شناختی مبتنی بر کامپیوتر بر روی گروه آزمایش، از نرم افزار کاپتان لاگ که در 20 جلسه ی 45 دقیقه ای و هر هفته 2 روز اجرا گردید، استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها نیز در بخش آمار توصیفی ازمیانگین و انحراف استاندارد و در بخش آمار استنباطی از مدل تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار spss-22 بهره برده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که نمرات مولفه های نارسایی شناختی در طی انجام مداخلات مرتبط با بازتوانی شناختی مبتنی بر کامپیوتر به طور معناداری کاهش یافت ، بنابراین می توان این طور استنباط کرد که بازتوانی شناختی مبتنی بر کامپیوتر بربهبود نارسایی شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر (p<0.005) مؤثر و کابردی است. در نتیجه به روانشناسان و مشاوران توصیه می شود تا از این مداخله درمانی برای درمان اختلال اضطراب فراگیر بر روی نوجوانان استفاده کنند.
اثربخشی زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تمایزیافتگی و دلزدگی زناشویی زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
564 - 561
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تمایزیافتگی و دلزدگی زناشویی زوجین آسیب دیده از روابط فرازناشویی انجام شد. روش پژوهش: طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بابل در نه ماهه اول سال 1398 بودند. تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس افراد گروه آزمایش پروتکل زوج درمانی سیستمی تلفیقی فلدمن (1990) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه نیز آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و پرسشنامه تمایز یافتگی خود اسکورون و فرید لندر (1989) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تمایزیافتگی (01/30=F، 001/0>P) و دلزدگی زناشویی (86/78=F، 001/0>P) زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی در مرحله پس آزمون تاثیر معنادار داشت. همچنین اثربخشی زوج درمانی سیستمی تلفیقی بر تمایزیافتگی و دلزدگی زناشویی در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته ها این پژوهش می توان از طریق زوج درمانی سیستمی تلفیقی به شیوه گروهی به بهبود تمایزیافتگی و دلزدگی زناشویی در زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی کمک نمود.