فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۰۱ تا ۵٬۳۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش برنامه تاب آوری بر خودکارآمدی والدگری مادران کودکان ناشنوا در شهر اصفهان انجام شد. این پژوهش، یک مطالعه شبه آزمایشی از نوع مورد- منفرد و با طرح خط پایه، مداخله و پیگیری بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان ناشنوا می شد. در این پژوهش سه مادر شرکت داشتند که با روش نمونه گیری در دسترس از یکی از آموزشگاه های خمینی شهر انتخاب شدند. ابتدا سه بار مقیاس خودکارآمدی والدگری با فاصله زمانی دو روز در میان به عنوان خط پایه اجرا شد که نشانگر ثبات نسبی در نمرات بود. سپس آموزش برنامه تاب آوری در 10 جلسه اجرا شد. شرکت کنندگان بعد از هر جلسه با مقیاس ذکر شده مورد ارزیابی قرار گرفتند و سه هفته بعد، همان مقیاس سه بار با فاصله زمانی دو روز در میان به عنوان مرحله پیگیری اجرا شد. داده های استخراج شده با روش تحلیل دیداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش برنامه تاب آوری تاثیر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی والدگری مادران کودکان ناشنوا داشت. اندازه اثر و درصد داده های همپوش و غیرهمپوش برای خودکارآمدی والدگری برای کل شرکت کنندگان محاسبه شد. علاوه بر این، تاثیر قابل توجه مداخله در وضعیت پیگیری مشهود بود. بر اساس یافته ها، آموزش برنامه تاب آوری باعث بهبود خودکارآمدی والدگری مادران کودکان ناشنوا شد. بنابراین، پیشنهاد می گردد که از این برنامه برای بهبود خودکارآمدی والدگری مادران کودکان ناشنوا استفاده شود.
تأثیر مداخله مبتنی بر هستی شناسی دینی بر نشانگان بالینی و تفکر وجودی دانشجویان دارای اختلال افسردگی: یک مطالعه موردی خط پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله مبتنی بر هستی شناسی دینی بر نشانگان بالینی و تفکر وجودی دانشجویان دارای اختلال افسردگی انجام شد. روش: این پژوهش در چارچوب یک مطالعه ی آزمایشی تک موردی در سه دانشجوی دارای نشانگان افسردگی که به روش نمونه گیری هدفمند از بین دانشجویان دانشگاه اردکان در سال تحصیلی 1402-1401 انتخاب شده بودند انجام شد. شرکت کنندگان 8 جلسه مداخله مبتنی بر هستی شناسی دینی را به صورت فردی دریافت کردند و دو بار در طی مرحله خط پایه، سه بار در طی مرحله درمان و دو بار در طی مرحله پیگیری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک (1996) و مقیاس تفکر وجودی آلن و شرر (2012)، مورد سنجش قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل نموداری، تعیین درصد بهبودی و شاخص تغییر پایا استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پیشرفت های بالینی و آماری معنی داری در کاهش نشانگان بالینی و افزایش تفکر وجودی بعد از مداخله به دست آمد (01/0>p). در مدت دو ماه پیگیری نیز پیشرفت های به دست آمده در طول مداخله حفظ شد که بیانگر پایداری اثرات درمان بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان از مداخله مبتنی بر هستی شناسی دینی جهت کاهش نشانگان بالینی و افزایش تفکر وجودی دانشجویان دارای اختلال افسردگی استفاده کرد.با توجه به اینکه جامعه ایران دارای یک بافت دینی منسجم می باشد و مذهب جایگاه ویژه ای در زندگی افراد دارد، این مداخله می تواند در کاهش نشانگان افسردگی رهگشا باشد.
مقایسه اثربخشی شفقت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر برخودکارآمدی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۶
۱۴۱-۱۱۶
حوزههای تخصصی:
هدف: به دلیل عدم آموزش مناسب، زنان سرپرست خانوار به یک باره با انبوهی از مسئولیت ها بدون آموزش از قبل مواجه اند که درنتیجه آن شرایط استرس زا و فشار روانی را متحمل می شوند و درنهایت خودکارآمدی این افراد تحت تأثیر قرار می گیرد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر شفقت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی _ رفتاری مثبت نگر بر خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار بود. روش: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی با اجرای پیش آزمون _ پس آزمون و پیگیری سه ماهه همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار در شهرکرد در سال 1401 بود. در این پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند تعداد 60 نفر که نمره پرسشنامه خودکارآمدی آن ها بین 17 تا 34 بود انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (20 نفر آزمودنی در هر گروه) گمارش تصادفی شدند. سپس گروه های آزمایش تحت 8 جلسه شفقت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان شناختی -رفتاری مثبت نگر 120 دقیقه ای قرار گرفتند. داده های آزمودنی ها به وسیله پرسشنامه خودکارآمدی 17- GSE گردآوری و در نهایت، توسط آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در دو مرحله پس آزمون و پیگیری میانگین نمره خودکارآمدی در دو گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تفاوت معناداری داشت. همچنین نتایج یافته ها حاکی از اثربخشی بیشتر درمان شناختی _ رفتاری مثبت نگر بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود درجهت افزایش خودکارامدی زنان سرپرست خانوار درکنار سایر روشهای درمانی از درمان شناختی _ رفتاری مثبت نگر نیز استفاده گردد.
اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر بر کیفیت روابط زناشویی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۱۹)
100 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی یکپارچه نگر بر کیفیت روابط زناشویی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین ناسازگار بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان آمل طی اردیبهشت ماه سال 1400 که به علت ناسازگاری مراجعه کردند و یا توسط روانشناسان مرکز علت تعارض را ناسازگاری تشخیص دادند، بود. حجم نمونه، تعداد 20 زوج (40 نفر) (10 زوج گروه آزمایش و 10 زوج دیگر برای گروه گواه) از کل جامعه آماری از روش نمونه گیری خوشه ای استفاده شد که در نهایت با این شیوه از پنج مرکز برای انتخاب نمونه ها استفاده شدند. جلسات آموزشی گروه زوج درمانی یکپارچه نگر با استفاده از زوج درمانی یکپارچه نگر کریستنسن و جاکوبسون (2000) اجرا شد. پرسشنامه های مورد نظر پژوهش، پرسشنامه روابط زناشویی باسبی و همکاران (1995) و تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران (2001) بود. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از اندازه گیری مکرر با طرح مختلط انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نتایج نشان داد که آموزش زوج درمانی یکپارچه نگر بر افزایش کیفیت روابط زناشویی (001/0>P، 30/46=F) و تنظیم شناختی هیجانی مثبت (001/0>P، 62/35=F) و منفی (001/0>P، 80/137=F) اثرگذار بوده است. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت زوج درمانی یکپارچه نگر بر بهبود کیفیت روابط زناشویی و تنظیم شناختی زوجین ناسازگار موثر بود.
اثربخشی مداخله تلفیقی درمان مشترک جنسی و الگوی ارتباطی ستیر بر عزت نفس و صمیمیت زناشویی زوجین دارای نارضایتی جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
331 - 350
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله تلفیقی درمان مشترک جنسی والگوی ستیر بر عزت نفس و صمیمت زناشویی زوجین دارای نارضایتی جنسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر ملایر بود. پژوهش مذکور از لحاظ هدف، کاربردی، و از نظر روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه گواه صورت گرفت. جامعه آماری کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره در شهر ملایر در سال 1400 و 1401 بودند که نارضایتی جنسی داشتند. 20 زوج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عزت نفس و صمیمیت زناشویی استفاده شد. زوجین گروه آزمایش تحت آموزش 9 جلسه ایی مداخله تلفیقی درمان مشترک جنسی و الگوی ستیر قرار گرفتند؛ اما گروه گواه مداخله ایی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله تلفیقی درمان مشترک جنسی و ستیر بر عزت نفس و صمیمیت زناشویی زوجین دارای نارضایتی جنسی مؤثر بود (001/0>p). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، مداخله تلفیقی درمان مشترک جنسی و ستیر بر عزت نفس و صمیمیت زناشویی زوجین دارای نارضایتی جنسی تأثیر داشت.
اثربخشی آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی بر سازگاری و رضایت زناشویی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی بر سازگاری و رضایت زناشویی زوجین شهر اصفهان بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری، زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان در سال 1۴00 بودند که 32 زوج از آنها به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (1۶ زوج) و گواه (1۶ زوج) جایگزین شدند. از دو ابزار پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپاینر و پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. در گروه آزمایش به مدت ده جلسه نود دقیقه ای شیوه های حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی آموزش داده شد و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-22 و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها نشان داد آموزش گروهی حل تعارض زوجین با رویکرد اسلامی، سازگاری زناشویی و ابعاد آن و همچنین رضایت زناشویی و ابعاد آن را افزایش داده است. با توجه به نتایج می توان از این شیوه برای کمک به حفظ بنیان خانواده و بهبود روابط زوجین استفاده کرد.
مدل مفهومی ارتباط علّی نگرش دینی و اثربخشی سازمانی: نقش میانجی عدالت سازمانی، اعتماد سازمانی و رضایت شغلی در مدیران ورزش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
77 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی برازش مدل ارائه شده در زمینه ارتباط علّی نگرش دینی با اثربخشی سازمانی با نقش میانجی عدالت سازمانی، اعتماد سازمانی و رضایت شغلی در مدیران ورزش نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و ارتباط علّی(معادله ساختاری ) بود. جامعه آماری شامل، مدیران ورزش سازمان های نیروهای مسلح، به تعداد (N= 560 ) نفربود. تعداد نمونه ها (n=234) نفر و به روش نمونه گیری تصادفی طبقاتی، به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. برای سنجش واندازه گیری نگرش دینی از پرسشنامه نگرش دینی گلاک و استارک ، ابعاد عدالت سازمانی از پرسشنامه عدالت سازمانی نیهوف و مورمن ، اعتماد سازمانی از پرسشنامه اعتماد سازمانی الونن و همکاران و رضایت شغلی از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (MSQ) استفاده گردید.برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار های AMOS 23 و SPSS 23 استفاده شد. با توجه به مشخصه های تکوینی برازندگی مدل و شاخص های بدست آمده معلوم شد برازش مدل در سطح مطلوبی قرار دارد در نتیجه مدل مفهومی پیش بینی شده تأیید گردید. برخورداری از اعتقادات مذهبی انسان را برای کار و فعالیت توأم با ایثار و فداکاری برمی انگیزاند در نتیجه وجود نگرش دینی ، باعث افزایش اثر بخشی در سازمان می گردد. بدین معنا که تقویت مبانی اعتقادی و نگرش های دینی افراد می تواند به گسترش عدالت و اعتماد در سازمان کمک نماید که این تقویت ها می تواند به صورت مثبت و مستقیم منجر به افزایش اثر بخشی در سازمان گردد.
The effectiveness of mindfulness training on academic adjustment, academic anxiety and academic hope of students
حوزههای تخصصی:
Background and Aim: One of the most common problems that coaches and teachers face in schools and educational environments in relation to students is the issue of adaptation and how to adapt students. Middle school period is the transition period to university level and adaptation in this period plays an essential role in the activities and academic progress of students. Therefore, the main goal of the current research was to increase the level of academic adaptation and academic hope and reduce students' academic anxiety by using mindfulness training. Methods : The current research was a semi-experimental design with a pre-test-post-test and a control group. The statistical population of this research included all female students of Bushehr city in the academic year of 2022-2023. In order to select the sample in the first stage, after obtaining the necessary permission from Bushehr Education and choosing a high school, with the available sampling method, 50 students were selected from among the applicants to participate in the training sessions, and from this number, according to the criteria entering and exiting the research as well as other reasons (such as the opinion of administrators, teachers, and counselors regarding the student's academic incompatibility and emphasis on the presence of these students in the meetings, non-cooperation of the participants) out of this number, 40 people remained who were randomly divided into two groups experimental and control groups were placed. The experimental and control groups responded to the research tool questionnaires in three stages: pre-test, post-test and follow-up. The experimental group received 8 45-minute sessions of training. Follow-up answered Sinha and Singh's AISS (1993) academic adjustment questionnaire and Pekrun et al.'s AEQ (2002) academic emotions questionnaire Results: The results of multivariate covariance analysis showed that mindfulness training has a significant effect on increasing academic adaptation and educational hope and reducing students' academic anxiety. Conclusion: It is concluded that having mindfulness in educational situations causes positive changes in education and educational environments at an optimal level. In relation to these results, it can be said that the training program has been effective because in this program, the participants' awareness and attention without judgment were improved and they faced challenges with self-acceptance and reduced reactivity. By considering this model, school counselors can affect the academic adaptation and educational hope and reduce the academic anxiety of students.
مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی: نقش میانجی تمایزیافتگی خود و ذهنی سازی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال شخصیت مرزی، یک اختلال روانی پیچیده و جدی است که با الگوی فراگیر از مشکلات، در تنظیم هیجانات و کنترل تکانه ها، و بی ثباتی در روابط بین فردی و تصور از خود مشخص می شود. هدف پژوهش حاضر، مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی: نقش میانجی تمایز یافتگی خود و ذهنی سازی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و به روش همبستگی (با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری) است. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دوره تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد شهر تهران بود که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 370 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه شخصیت مرزی (لیشنرنیگ، ۱۹۹۹)، پرسشنامه تجدید نظر شده در روابط نزدیک - ساختار رابطه (فرالی، والرو برنان، 2000)، پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر (1998) و مقیاس کنش انعکاسی فوناگی و همکاران (2015) به دست آمد. در پژوهش حاضر میانگین، انحراف معیار، همبستگی و نرمال بودن توزیع متغیر های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی بررسی شد. همچنین به منظور تحلیل داده ها و پاسخ به پرسش های پژوهش از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده می شود که بعد از تحلیل عاملی تاییدی - در قسمت مدل اندازه گیری در قسمت مدل معادله ساختاری روابط علّی موجود میان متغیرهای مکنون مورد بررسی قرار می گیرد. در قسمت مدل تابع ساختاری شدت روابط علّی (مستقیم، غیر مستقیم و کل) میان متغیرهای مکنون و مقدار واریانس تبیین شده در کل مدل مشخص می شود. برای این کار از نرم افزار SPSS و Amos نسخه 21 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد دلبستگی (41/0=β)، تمایزیافتگی خود (24/0=β)، و ذهنی سازی (28/0=β) دارای اثر مستقیم بر نشانه های شخصیت مرزی است (001/0>P). تمایز یافتگی خود و ذهنی سازی در رابطه نشانه های شخصیت مرزی و دلبستگی دارای نقش میانجی بود. نتیجه گیری: در نتیجه می توان نتیجه گرفت مدل یابی نشانه های شخصیت مرزی بر اساس دلبستگی با نقش میانجی تمایز یافتگی خود، و ذهنی سازی از برازش مطلوب برخوردار است.
Designing a Package of Scientific Thinking Training and Its ‘Effect on Problem-Solving Skill in Preschool Children(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Scientific thinking is a type of knowledge seeking involving intentional information seeking, including asking questions, testing hypotheses, making observations, recognizing patterns, and making inferences. The purpose of this research was designing a package of scientific thinking training and its ‘effect on problem-solving skill in preschool children. For this purpose, a study was designed in two steps. At first time, based on Kuhn theory and by reviewing and analysing available resources, the scientific thinking training package was designed. This teaching package includes discussions between the researchers and the child about stories with topics related to children's environment that they may not have encountered in everyday situations in the form of questions. At second step, in order to determine the effect of scientific thinking training on problem-solving, 30 children aged 5 to 6 (15 girls-15 boys) with a moderate score in Raven intelligence test was chosen from three primary schools. Subjects were trained individually in scientific thinking for 8 sessions. Data were analysed using repeated measures analysis of variance. Findings showed that teaching scientific thinking significantly improves problem solving skills (p <005) and this effect is stable over time. The results of this study show that preschool education and interaction with teacher is an opportunity to provide stimulus situations appropriate to children's abilities, and provide conditions for improving problem-solving.
راهکارهای نهادینه سازی تربیت اعتقادی فرزندان با تأکید بر منابع اسلامی
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و ارائه راهکارهای نهادینه سازی تربیت اعتقادی فرزندان از سوی والدین انجام شده است. روش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی تحلیلی است و منابع مرتبط با موضوع، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این نوشتار به شیوه هایی از جمله تلقین آموزه های اعتقادی به فرزندان، آشنا کردن فرزند با افراد دارای اعتقاد محکم، بازداشتن از معاشرت با افراد غیرمتدین، هدیه دادن کتاب های اعتقادی، آموزش عقاید صحیح به فرزندان با فراهم آوردن شرایط و موقعیت مناسب، اختصاص ساعتی برای پرسش های اعتقادی خانواده به طور هفتگی، رفتن به طبیعت برای شناخت آیات و نشانه های الهی، استدلال منطقی بر اعتقادات صحیح دینی در حضور فرزند و نیز اجرای گفتگوی صحیح و صمیمی اعتقادی والدین در حضور فرزندان پرداخته شده است.
مقایسه بلوغ عاطفی و مهارت های اجتماعی و اعتماد بین فردی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
32 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف مقایسه بلوغ عاطفی و مهارت های اجتماعی و اعتماد بین فردی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین انجام شد. روش: برای دستیابی به اهداف پژوهش از روش تحقیق توصیفی از نوع علی-مقایسه ای استفاده شد. نمونه آماری این پژوهش شامل کلیه فرزندان طلاق و عادی سراسر کشور در سال 1400-1401 شامل 108 نفر که تعداد 54 فرزند طلاق و تعداد 54 فرزند عادی بودند که از میان نمونه آماریی با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها شامل سه پرسشنامه اعتماد بین فردی رمپل و هولمز(1986)، پرسشنامه بلوغ عاطفی سینگ و بهارگاوا (1991) و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسون و همکاران (1983) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری آزمون تی مستقل استفاده شد که تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-26 انجام گرفت.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین بلوغ عاطفی فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین تفاوت معنی داری در سطح خطای 01/0 وجود دارد ولی بین مهارتهای اجتماعی و بلوغ عاطفی فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین معنی داری در سطح خطای 05/0 وجود ندارد.نتیجه گیری : بلوغ عاطفی می تواند تحت تاثیر پدیده طلاق فرزندان را دچار مشکلات عمده ای نماید .
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس درک شده، ادراک از بیماری و شدت خستگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری کرونر قلبی با اپیدمی و شیوع بسیار بالا چه در کشورهای توسعه یافته و چه در کشورهای درحال توسعه همراه بوده و به عنوان یکی از اساسی ترین علل مرگ ومیر در افراد به شمار می آید. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس درک شده، ادراک از بیماری و شدت خستگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به بیماری قلبی بستری در بیمارستان شهید صیاد شیرازی شهر گرگان در سال 1401 بودند که از میان آنها تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جای دهی شدند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد قرار گرفت و گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های استرس درک شده کوهن و همکاران (1983)، ادراک از بیماری برادبنت و همکاران (2006) و شدت خستگی کراپ و همکاران (2001) بود. داده های پژوهش با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس درک شده، ادراک از بیماری و شدت خستگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی اثربخش است (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از مهارت های شناختی مورد نیاز و کنترل فکر، منجر به کاهش استرس درک شده، ادراک از بیماری و شدت خستگی در افراد مبتلا به بیماری قلبی می شود.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر معنی و هدف در ارتقای رشد پس از آسیب و سازگاری روانی-اجتماعی بیماران مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان مبتنی بر معنی و هدف در ارتقای رشد پس از آسیب و سازگاری روانی- اجتماعی بیماران مبتلابه سرطان پستان بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل کلیه بیماران مبتلابه سرطان پستان در انجمن بیماران سرطانی شهرستان بوکان در سال 1398 بودند که به صورت هدفمند 45 نفر انتخاب و به صورت تصادفی جایگزینی در سه گروه درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان مبتنی بر معنی و هدف، و گروه گواه قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس سازگاری روانی-اجتماعی با بیماری-فرم کوتاه دروگاتیس(PAIS-SR) (1986) و پرسشنامه رشد پس از سانحه تدچی و کالهون (1996) استفاده شد. گروه های آزمایشی به مدت 8 هفته و هر هفته یک جلسه 60 دقیقه ای، تحت درمان مبتنی بر معنی و هدف و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی گروهی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون در دو گروه آزمایش و گواه در متغیر سازگاری روانی-اجتماعی و رشد پس از آسیب تفاوت معناداری وجود دارد (01/0 ≥P). به عبارتی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در متغیر سازگاری روانی اجتماعی نسبت به درمان مبتنی بر معنی و هدف اثربخشی بیشتر و درمان مبتنی بر معنی و هدف در متغیر رشد پس از آسیب نسبت به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی اثربخش تر بود.
بررسی رابطه میان هوش هیجانی و عزت نفس در دانشجویان پرستاری
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
629 - 639
حوزههای تخصصی:
دو عامل عزت نفس و هوش هیجانی از عوامل روان شناختی مؤثر بر پیشرفت دانشجویان پرستاری و طبیعتاً تربیت پرستاران ماهر و خودکارآمد هستند. مطالعه حاضر با هدف تعیین رابطه بین عزت نفس و هوش هیجانی دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی همدان در سال 1401 انجام شد. در مطالعه توصیفی همبستگی حاضر، تعداد 140 دانشجوی پرستاری ترم های 1 تا 8 علوم پزشکی همدان به روش نمونه گیری سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل: چک لیست مشخصات دموگرافیک، پرسشنامه های عزت نفس روزنبرگ و هوش هیجانی سیبریا شرینگ بود. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آمار توصیفی، ضریب همبستگی اسپیرمن، کای دو، کروسکال والیس و من ویتنی و با استفاده از نرم افزار SPSS-19 انجام شد. یافته های مطالعه نشان داد که میانگین ± انحراف معیار نمره عزت نفس و هوش هیجانی دانشجویان پرستاری به ترتیب برابر با 1/31 ± 4/56 و 8/43 ± 82/92 بود. همچنین مشخص شد که ارتباط معکوسی بین عزت نفس و هوش هیجانی وجود دارد، هرچند این ارتباط از نظر آماری معنادار نیست (0/081=P، 0/148-=r). با توجه به نتایج کسب شده؛ پیشنهاد می شود که مسئولین مربوطه به دنبال بررسی عوامل کاهش دهنده عزت نفس و هوش هیجانی در دانشجویان پرستاری باشند و با برنامه ریزی های هدفمند؛ اقداماتی در راستای کاهش تأثیر این عوامل انجام دهند.
مؤلفه های خود اجتماعی در سبک زندگی اسلامی مبتنی بر برداشت جوادی آملی از قرآن کریم
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
204 - 183
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی، به عنوان مجموعه ای از افعال و رفتارهای انسان، براساس جهان بینی، انسان شناسی و باورهای بنیادی یک تفکر شکل می گیرد. این تفکر نه تنها خود فردی انسان، بلکه خود اجتماعی او را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های خود اجتماعی در سبک زندگی اسلامی براساس برداشت آیت الله جوادی آملی از قرآن کریم است. این تحقیق در تلاش است تا با بررسی عمیق مفاهیم قرآنی، اصول و ویژگی های خود اجتماعی عادل را به عنوان یکی از ابعاد سبک زندگی اسلامی معرفی کند و زمینه ای برای تعاملات اجتماعی سازنده فراهم آورد. رویکرد پژوهش حاضر کیفی بوده و از روش هرمنوتیک کلاسیک شلایر ماخر برای تحلیل داده ها استفاده شده است. این روش به پژوهشگر امکان می دهد تا با بررسی دقیق متون و مفاهیم قرآنی، به درک عمیق تری از مؤلفه های خود اجتماعی در سبک زندگی اسلامی دست یابد. هرمنوتیک کلاسیک، به ویژه در روش شلایر ماخر، با تأکید بر فهم عمیق متن و کشف ارتباطات میان اجزای مختلف آن، به عنوان یکی از ابزارهای قدرتمند در تحلیل متون دینی شناخته می شود. این رویکرد با در نظر گرفتن زمینه های تاریخی، فرهنگی و زبانی متن، تلاش می کند تا معنای اصلی و مقصود نویسنده یا گوینده را با دقت بیشتری آشکار سازد. چنین روشی نه تنها به درک جزئیات ظاهری متن کمک می کند، بلکه امکان کشف لایه های پنهان و مفاهیم عمیق تر را نیز فراهم می آورد. در متون دینی، که اغلب سرشار از استعاره ها، مفاهیم چندلایه و اصول بنیادین هستند، هرمنوتیک کلاسیک می تواند به عنوان ابزاری کارآمد برای استخراج اصول فکری و اخلاقی به کار رود. این روش با تحلیل ساختار کلی متن و ارتباط میان اجزاء، به پژوهشگر کمک می کند تا به تفسیری جامع و منسجم دست یابد که نه تنها در سطح معنایی، بلکه در سطح کاربردی نیز قابل استفاده باشد. یافته ها نشان داد ادراک انسان از خود در ارتباط با دیگران (خود اجتماعی) در دو سطح تحولی می تواند شکل بگیرد: در سطح نازل، خود اجتماعی ظالم و در سطح متعالی، خود اجتماعی عادل که از ویژگی های سبک زندگی اسلامی است. مؤلفه های خود اجتماعی عادل عبارتند از: رعایت عدالت اجتماعی، درک متقابل، بسط محبت، همدلی، توجه به تمایز اندیشه ها، گوش سپاری و به گزینی، اصل تمایز، یکپارچگی و خلوص، احترام، رابطه حسنه و گفتگو در سطح فهم مراجع. این مؤلفه ها براساس آموزه های قرآنی استخراج شده اند و نشان دهنده اصولی هستند که می توانند تعاملات اجتماعی را به سمت سازندگی و تعاون هدایت کنند. شناخت مؤلفه های خود اجتماعی عادل براساس آیات قرآن کریم، می تواند زمینه ساز ایجاد سبک زندگی اسلامی و تعاملات مثبت اجتماعی شود. این مؤلفه ها نه تنها به تقویت روابط فردی و اجتماعی کمک می کنند، بلکه بستر مناسبی برای تعاون و مشارکت اجتماعی فراهم می آورند. سبک زندگی اسلامی، با تأکید بر عدالت، محبت و احترام متقابل، می تواند جامعه ای متعادل و هماهنگ ایجاد کند که در آن افراد به جای رقابت ناسالم، به همکاری و همدلی بپردازند. این پژوهش با ارائه اصول خود اجتماعی عادل، گامی در جهت تحقق این هدف برداشته و راهکاری عملی برای ارتقای تعاملات اجتماعی در جامعه اسلامی ارائه می دهد.
اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری (ACT-CBT) بر تغییر نگرش و عزت نفس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
463 - 474
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری (ACT-CBT) بر تغییر نگرش و عزت نفس بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معتادان خودمعرف مراکز ترک اعتیاد دزفول بود. ابتدا یک مرکز ترک اعتیاد دزفول انتخاب شد. سپس نمونه ای به حجم ۳۰ نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، طی ۱۰ جلسه، تحت درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی-رفتاری قرار گرفت. گروه گواه، در این مدت، هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه نگرش نسبت به اعتیاد و مواد مخدر نظری (۱۳۷۸) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (۱۹۶۵)، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، توسط شرکت کنندگان، تکمیل گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در این تحقیق، از تحلیل کوواریانس تک متغیره، در نرم افزار SPSS-۲۰، استفاده شد. سطح معناداری تمام آزمون ها نیز کمتر از ۰۵/۰ در نظر گرفته شد.
یافته ها: درمان تلفیقی پذیرش و تعهد و شناختی- رفتاری اثر معناداری بر تغییر نگرش و عزت نفس معتادان خود معرف در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه داشت
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این درمان راهبردی مؤثر بر تغییر نگرش و عزت نفس معتادان خودمعرف می باشد و می توان از آن، به عنوان روش درمانی مؤثر بهره برد
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و خودکارآمدی زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پدیده طلاق یکی از پیچیده ترین مشکلات زندگی زناشویی در تمام جوامع به شمار می رود و این پیچیدگی به دلیل نقش عوامل گوناگون در بروز این پدیده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی بر مسئولیت پذیری و خودکارآمدی در زنان مطلقه انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون و پیگیری سه ماه، با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر همدان که بین سال های 1401-1398 به دادگاه خانواده شهرستان همدان مراجعه کرده بودند که از میان آنها 60 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و سپس با جایگزینی تصادفی در 3 گروه واقعیت درمانی ، پذیرش و تعهد و کنترل قرار داده شدند (هر گروه 20 نفر). ابزار پژوهش شامل پروتکل درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد Twohig (200۶)، پروتکل واقعیت درمانی (2013) که هفته ای یکبار به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای برگزار شد و دو پرسشنامه مسئولیت پذیری Gough (1982) و خودکارآمدی عمومی Sherer و همکاران (1982) بود. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزارSPSS-25 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که هر دو روش درمانی باعث افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی این زنان شده اند. (0/001=P) به علاوه یافته ها نشان می دهند که درمان پذیرش و تعهد در افزایش خودکارآمدی موثرتر بوده است و واقعیت درمانی در افزایش مسئولیت پذیری موثرتر بوده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان درمان پذیرش و تعهد و واقعیت درمانی را برای افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی زنان مطلقه استفاده نمود. البته برای افزایش خودکارآمدی بهتر است درمان پذیرش و تعهد خط نخست درمان باشد. و برای مسئولیت پذیری واقعیت درمانی. بنابراین درمانگران و مشاوران می توانند برای افزایش مسئولیت پذیری و خودکارآمدی از این دو شیوه استفاده نمایند.
بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه خودنظم بخشی در دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین شاخص های روان سنجی پرسشنامه خود نظم بخشی تحصیلی رایان و کانل (1989) انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 373 دانش آموز بود که به روش خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش برای بررسی اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی) و برای بررسی پایایی روش آلفای کرونباخ بکار گرفته شد. بر اساس تحلیل داده ها پژوهش حاضر 4 عامل را شناسایی کرد که درمجموع 90/50 درصد متغیر خود نظم بخشی تحصیلی را تبیین می کنند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد شاخص های برازش مدل در وضعیت مطلوبی قرار دارند. بعلاوه، ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس ها بین 78/0 تا 89/0 محاسبه شد. با توجه به ضرایب روایی و پایایی مطلوب، سهولت اجرا، نمره گذاری و تعبیر و تفسیر و هم چنین زمان اندک برای پاسخگویی می توان گفت پرسشنامه خود نظم بخشی تحصیلی (SRQ-A) واجد شرایط لازم برای استفاده در پژوهش های روان شناختی به منظور اندازه گیری خود نظم بخشی تحصیلی است.
پیش بینی نگرش جوانان مجرد به ازدواج بر اساس صفات شخصیتی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
156 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نگرش جوانان مجرد به ازدواج بر اساس صفات شخصیتی و کمال گرایی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مجرد دانشگاه های شهر اصفهان در نیمسال دوم سال تحصیلی 1399-1400 بود ند که از جامعه مزبور تعداد 170 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های نگرش نسبت به ازدواج براتن و روزن (1998)، پرسشنامه 5 عامل بزرگ شخصیت فرم کوتاه (NEO-FFI)، پرسشنامه استاندارد کمال گرایی تری – شورت و همکاران (1995) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسه مراتبی با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد از بین صفات شخصیتی، نوروزگرایی به صورت منفی و برونگرایی به صورت مثبت و معنادار نگرش جوانان مجرد به ازدواج را پیش بینی می کند. همچنین، کمال گرایی منفی بطور منفی و کمال گرایی مثبت به صورت مثبت و معنی دار قادر به پیش بینی نگرش جوانان مجرد به ازدواج بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که صفات شخصیتی و کمال گرایی از عواملی هستند که در نگرش جوانان به ازدواج نقش دارند.