فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۴۱ تا ۶٬۰۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
«بخشایش زوجین» یکی از عوامل مؤثر بر تحکیم بنیان خانواده می باشد. هدف پژوهش حاضر ارائه مؤلفه های بخشایش زوجین بر اساس منابع اسلامی بود. این پژوهش از جهت روش توصیفی- تحلیلی است که با جمع آوری، طبقه بندی و تحلیل اطلاعات از آیات و روایات به تدوین مؤلفه های «بخشایش زوجین» پرداخت. در این پژوهش جامعه آماری منابع اسلامی شامل قرآن و جوامع حدیثی رتبه اول و دوم بر اساس طبقه بندی دانشگاه قران و حدیث است. یافته ها نشان داد سازه «بخشایش» نسبت به همسر بر اساس آموزه های اسلامی دارای 8 مؤلفه است: 1. ارزیابی مثبت ثانویه؛ 2. توجّه به آثار بخشایش؛ 3. توجّه به رضایت خداوند و اهل بیت؛ 4. نگرش مشفقانه و همدلانه؛ 5. مثبت نگری و انعطاف پذیری؛ 6. عشق و ابراز محبت؛ 7. خودمهارگری؛ 8. مناجات با خدا. مؤلفه های بخشایش در بین زوجین با رویکرد اسلامی، ابعاد معنوی گسترده ای دارد و نسبت به مدل های رقیب، برای معنویت جایگاه ویژه ای قائل است. یافته های این پژوهش بستر مناسبی برای تدوین مقیاس و بسته آموزشی «بخشایش زوجین» فراهم کرده است.
اثربخشی برنامه توان بخشی رایانه ای اختلال پردازش شنیداری مرکزی بر ادراک شنیداری و املای دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۴۹۰-۴۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: پیشینه پژوهش در حوزه دانش آموزان با اختلال خواندن نشان می دهد که توان بخشی اختلال پردازش شنیداری مرکزی، نقشی اساسی در بهبود این اختلال و نیز بهبود ادراک شنیداری در کودکان دارد. با وجود این کمتر پژوهشی به نقش رایانه و بازی های رایانه ای در آموزش و توانبخشی این کودکان پرداخته است.. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توان بخشی رایانه ای اختلال پردازش شنیداری مرکزی بر ادراک شنیداری و املای دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش: این پژوهش یک تحقیق شبه آزمایشی بود که بصورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری طراحی و با یک گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پایه دوم ابتدایی بود که در سال تحصیلی 1398-1397 به مراکز اختصاصی ناتوانی های یادگیری شهر تهران ارجاع داده شده بودند. حجم نمونه 36 نفر بود که به شیوه در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمون و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش سیاهه مشکلات شنیداری فیشر (1976)، آزمون اعداد دایکوتیک (1393)، آزمون گفتار در نویز (2015)، آزمون ادراک شنیداری (حسن زاده، 1381) و آزمون املا (وزارت آموزش و پرورش، 1397) بودند. برای تحلیل داده ها از آنالیز واریانس مختلط استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد گروه آزمایش و گواه در متغیرهای ادراک شنیداری و املا با هم تفاوتی معنی دار دارند (0/001 <P). همچنین نتایج بیانگر آن بود که علاوه بر تفاوت معنی دار بین گروه ها، اثر اصلی عامل زمان برای متغیرهای ادراک شنیداری و املا معنی دار است (0/001 <P) و بین میانگین نمرات ادراک شنیداری و املا در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اختلافی معنی دار وجود دارد. نتیجه گیری: به دلیل نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که برنامه توان بخشی رایانه ای اختلال پردازش شنیداری مرکزی موجب بهبود ادراک شنیداری و مشکلات املای دانش آموزان با اختلال خواندن می شود.
اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۵۴۲-۵۲۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان می دهند دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده از کنش هایی مانند عدم تحمل پریشانی و نارسایی در تنظیم هیجان رنج می برند، همچنین پژوهش های پیشین نشان داده اند درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر متغیر های مختلفی تأثیر دارد. بنابراین با توجه به پیشینه پژوهش، در زمینه اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده شکاف تحقیقاتی وجود داشت. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی و تنظیم هیجان دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده بود. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر متوسطه اول دارای اختلالات رفتاری درونی شده در مدارس تهران در سال 1399-1398 بود که 30 دانش آموز دارای مشکلات رفتاری درونی شده با روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند انتخاب شدند و در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله درمان فرا تشخیصی یکپارچه (بارلو و همکاران، 2017) را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودسنجی نوجوانان (آخنباخ و ریسکولا، 2003)، پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون، 2001) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فرا تشخیصی یکپارچه در افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم هیجان دانش آموزان تأثیر داشته است (0/01 =P). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که میزان تأثیر درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تحمل پریشانی (106/23 =F )، ملامت خویش (17/84 =F)، ملامت دیگران (37/22 =F)، نشخوارگری (36/12 =F)، فاجعه انگاری (38/67 =F)، پذیرش (18/67 =F)، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی (21/06 =F)، تمرکز مجدد مثبت (35/26 =F)، ارزیابی مجدد مثبت (29/69 =F) و دیدگاه پذیری (33/59 =F) معنادار بوده است (0/01 =P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان فرا تشخیصی یکپارچه با استفاده از آموزش آگاهی هیجانی، یادگیری مشاهده تجارب هیجانی، بازشناسی هیجان ها، شناسایی الگو های اجتناب از هیجان و ارزیابی مجدد شناختی منجر به افزایش تحمل پریشانی و بهبود تنظیم هیجان در دانش آموزان با مشکلات رفتاری درونی شده می شود.
شناسایی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی جهت ارائه مدل مطلوب (رویکرد آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (خرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۱
۶۴۰-۶۲۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: با وجودی که تحقیقات نشان داده است معنویت در سازمان باعث توسعه منابع انسانی می شود، اما پژوهشی که به مدل یابی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف شناسایی مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه در راستای توسعه منابع انسانی جهت ارائه مدل مطلوب (رویکرد آمیخته) بود. روش: روش پژوهش برحسب هدف، بنیادی - کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی بود. مشارکت کنندگان بخش کیفی متخصصان دانشگاهی بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری با 23 نفر مصاحبه شد و در بخش کمی 260 نفر از اساتید دانشگاه های خراسان شمالی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. تحلیل داده ها در بخش کیفی، به روش تحلیل محتوا (کراسول، 2011) انجام شد و در بخش کمی از روش های آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و تحلیل عاملی تأییدی) استفاده شد. یافته ها: مؤلفه های سازمان معنویت گرا در دانشگاه های خراسان شمالی شایستگی، سازگاری، خودآگاهی، هدفمندی، خودباوری و معنویت شناسایی شدند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که تمامی بارهای عاملی بالاتر از 0/5 است و مدل در سطح اطمینان (99) درصد معنادار است و برازش مدل با مقدار 2/36 مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهند که هر یک از مؤلفه های شایستگی، سازگاری، خودآگاهی، هدفمندی، خودباوری و معنویت در دانشگاهی با محیطی معنوی، می تواند افراد را در راستای توسعه منابع انسانی یاری دهد.
طراحی مدل فرآیند مدیریت مدارس موفق بر اساس یافته های پژوهش بین المللی ISSPP(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پروژه ISSPP در سال 2001 به اجرا درآمد و همچنان به دنبال درک ویژگی ها، گرایشات و خصوصیات مدیران موفق مدارس موفق هستند. نتایج مطالعه موردی در کشورهای مختلف نشان می دهد که مدیران آموزشی موفق دارای خصوصیات برجسته ای هستند. هدف پژوهش حاضر شناسایی ویژگی های مدیران مدارس موفق بر اساس پژوهش های انجام شده در پروژه ISSPPو ارائه الگوی مدیریت مدارس موفق با منطق پارادایمی است. روش ها: روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل متخصصان و صاحب نظران آموزش و پرورش و اساتید دانشگاهی بودند که تعداد 15 نفر به روش نمونه گیری گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقالات انتشاریافته در پایگاه رسمی اینترنتی ISSPP در دانشگاه ناتینگهام انگلستان و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تعداد کل مقالات منتشر شده در این پایگاه تا پایان سال 2019 بالغ بر یکصد مقاله بود که این پژوهش به بررسی 36 مقاله مرتبط با ویژگی های مدیر مدارس موفق پرداخته است. تحلیل این داده ها با روش داده بنیاد و کد گذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافته ها: از تحلیل مصاحبه ها و مقالات در مرحله کد گذاری از 393 مفهوم، در مرحله کد گذاری محوری 40 مقوله فرعی و در کد گذاری انتخابی پنج مقوله اصلی دسته بندی شد. نتیجه گیری: در نهایت مدل پارادایمی در قالب پدیده محوری(فلسفه، بینش و ارزش ها)، شرایط علّی(الگوی رهبری)، شرایط زمینه ای(رفتارها و خصوصیات شخصیتی)، شرایط مداخله ای(مداخلات سازمانی)، راهبرد ها(روابط) و پیامدها(موفقیت) تدوین شد.
نقش میانجی راهبردهای مقابله ای در پیوند بین ویژگی های شخصیتی و عماکرد خانواده با ادراک از بیماری در بیماران ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال یازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
131 - 148
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ادراک از بیماری که نقش مهمی در فرایند درمان و پیروی از دستورات بهداشتی دارد تحت تاثیر عوامل مختلف روانشناختی است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله ای در رابطه بین ویژگی های شخصیتی و عملکرد خانواده با ادراک از بیماری در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (ام اس) بود . روش: روش پژوهش حاضر توصیفی با طرح همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر و جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به مطب های متخصصان مغز و اعصاب و همچنین بیمارستان کاشانی شهر شهرکرد در سال 1399 بود که از میان آن ها تعداد 250 نفر، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده شامل پرسشنامه ادراک بیماری بردبنت و همکاران، پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو، مقیاس عملکرد خانواده بیشاپ و بالدوین و پرسشنامه راهبردهای مقابله لازاروس و فولکمن بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS - 24 و Amos - 19 و به روش تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد راهبردهای مقابله ای در رابطه بین روانرنجورخویی، وجدان گرایی، توافق پذیری، تجربه گرایی، برون گرایی و عملکرد خانواده با ادراک از بیماری نقش میانجی دارد . نتیجه گیری: عملکرد خانواده و ویژگی های شخصیتی می توانند با تاثیرات مثبت بر اتخاذ راهبردهای مقابله ای موثر، ادراک بهتری از بیماری را برای فرد به دنبال داشته باشند.
نقش عوامل شخصیتی در بروز سوانح فنی در یکی از واحدهای نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۱
11 - 28
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به اهمیت پیشگیری از سوانح فنی در محیط کار، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عوامل شخصیتی در بروز سوانح فنی در یکی از واحدهای نظامی انجام شد. روش: طرح پژوهش، توصیفی و از نوع پژوهشهای علّی مقایسه ای و جامعه پژوهش، شامل کلیه پرسنل فنی یکی از واحدهای نظامی بود که به صورت دردسترس، 50 نفر با سابقه حادثه دیدگی انتخاب و 50 نفر بدون سابقه سانحه دیدگی ازنظر سن، سطح تحصیلات، سابقه خدمت و وضعیت تأهل، با گروه حادثه دیده همتا شدند. شرکت کنندگان در پژوهش به سیاهه پنج عاملی شخصیت نئو (NEO-FFI) پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل واریانس چندمتغییری و تحلیل تشخیصی، با استفاده از نسخه 24 نرم افزار SPSS، تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که میانگین نمرات روان رنجورخویی در افراد سانحه دیده به طور معناداری بیشتر از افراد بدون سابقه سانحه دیدگی است. هم چنین، میانگین نمرات برون گرایی، توافق پذیری و وجدان مندی در افراد سانحه دیده به طور معناداری کمتر از افراد بدون سابقه سانحه دیدگی است. نتایج تحلیل تشخیصی نیز نشان داد که روان رنجورخویی و توافق پذیری، مهم ترین پیش بین کننده های سانحه دیدگی هستند. بحث: به طور کلی، این نتایج اهمیت ویژگی های شخصیتی را در بروز سوانح فنی نشان می دهد. این یافته ها می تواند تلویحات نظری و کاربردی متعددی در زمینه گزینش کارکنان در موقعیت های شغلی مختلف، به ویژه واحدهای فنی نظامی داشته باشد.
مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر عود مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکرد گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۴
۳۰۷-۲۷۹
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف انجام یک مطالعه کیفی عوامل مؤثر بر عود و بازگشت مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد با رویکردگراندد تئوری انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر، روش کیفی گراندد تئوری بود. جامعه پژوهش حاضر شامل همه افراد مراجعه کننده به یک کلینیک ترک اعتیاد در شهرستان قروه در سال 1399 بود که بعد از یک دوره مصرف مواد مخدر به مدت حداقل 4 ماه دوره پرهیز داشتند، اما مجدد دچار عود شده بودند. از این بین، 17 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مورد مصاحبه ی نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. به منظور تسهیل در فرآیند کدگذاری و تحلیل از نرم افزار MAXQDAاستفاده گردید. یافته ها: عوامل تاثیرگذار در عود مجدد به سوءمصرف مواد مخدر و اعتیاد شامل: الف) عوامل زمینه ساز شامل عوامل فردی، روانی و بین فردی؛ ب) عوامل آشکارساز شامل عوامل خانوادگی؛ ج) عوامل تدوام بخش شامل عوامل اجتماعی، فرهنگی و عوامل محیطی؛ و د) عوامل تشدیدکننده شامل عوامل درمانی، شناسایی و استخراج گردید. نتیجه گیری: عوامل متعددی در عود مجدد به سوء مصرف مواد مخدر و اعتیاد نقش دارند که می توان با شناسایی آن ها در محیط ها، فرهنگ ها و جوامع مختلف اقدامات پیشگیرانه را تنظیم و تدوین نمود و زمینه آگاهی عمومی را ایجاد نمود.
Identifying family factors affecting the academic failure of adolescent female students (Qualitative Study)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This qualitative study was conducted to identify the family factors affecting the academic decline of adolescent female students and using interpretive phenomenology. Participants in this study were selected from the second year high school girls of nomadic education in Khuzestan province. Who were eligible to enter the study and had a drop in education. The sampling was goal-based with fifteen participants. Semi-structured interview was the method used in this study and the interview and data analysis process continued until the theoretical saturation point was reached. Data were identified and analyzed by Dickelmann method. The results of the analysis of the interviews led to the extraction of 13 concepts and five categories. The results of the analysis of the interviews led to the extraction of 13 concepts and five categories. Based on the results, intra-family factors, cultural-family factors, individual factors, environmental-family factors and educational-family factors were identified. phenomenology, family, academic failure.
اثربخشی آموزش خود شفابخشی بر بهزیستی، رضایت، تصویر بدن و تحمل پریشانی زنان مبتلا به اختلال پرخوری عصبی
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
33 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش خود شفابخشی برکیفیت زندگی (بهزیستی- رضایت)، تصویر بدن و تحمل پریشانی افراد مبتلا به اختلال پرخوری عصبی انجام گرفت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با گروه های آزمایش، گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به پرخوری عصبی مراجعه کننده به متخصصان و مراکز درمانی شهر اصفهان در سال 1398 بودند که 30 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری دادها پرسش نامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، کیفیت زندگی- فرم کوتاه ( WHOQOL-BREF ) و پرسش نامه ترس از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005) بود. گروه آزمایش 12 جلسه تحت آموزش خودشفابخشی قرار گرفتند ولی گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خودشفابخشی بر افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد (05/0= P ). بعلاوه، آموزش خودشفابخشی بر افزایش کیفیت زندگی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد (05/0= P ). همچنین آموزش خودشفابخشی بر افزایش تحمل پریشانی افراد مبتلا به اختلال پرخوری تاثیر معنی داری دارد(05/0= P ). نتیجه گیری: با توجه به این پژوهش می توان از آموزش خودشفابخشی برای افزایش تحمل پریشانی، افزایش کیفیت زندگی (بهزیستی- رضایت) و کاهش ترس از تصویر بدنی زنان مبتلا اختلال پرخوری عصبی استفاده کرد.
ارائه مدل ساختاری رابطه نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی با نقش میانجی انگیزه درونی در میان معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش میانجی انگیزه درونی در رابطه میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی انجام گرفت. این تحقیق از نظر هدف جزو تحقیقات کاربردی و ازنظر ماهیت، جزو تحقیقات توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری، شامل کلیه معلمان فارغ التحصیل از دانشگاه فرهنگیان استان کردستان است که با استفاده از فرمول کوکران با جامعه نامحدود، 384 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرسودگی شغلی، پرسش نامه مسلچ (1981)؛ انگیزه درونی، پرسش نامه آمابیل و همکاران (1994) و میزان نابرابری انگیزه ها که شامل انگیزه صریح و ضمنی است از پرسش نامه لارنس و جردن(2009) استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه، از طریق خبرگان و آزمون کمو و بارتلت تأیید شد و پایایی پرسش نامه ها نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ فرسودگی شغلی (716/0)، نابرابری انگیزه ها (745/0)، انگیزه درونی (731/0) محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش، از نرم افزار لیزرل و spss استفاده شد. نتایج نشان داد که نسبت کای دو به درجه آزادی (X 2/ )؛ سطح معنا داری(P-Value) و ریشه میانگین مربعات (RMSEA) مدل مفهومی پژوهش به خوبی برازش شده است و مناسب بود. به علاوه، نتایج حاکی از آن بود که میان نابرابری انگیزه ها و انگیزه درونی با مقدار بارعاملی (16/5-) رابطه منفی، میان انگیزه درونی و فرسودگی شغلی با مقدار بارعاملی (13/7-) رابطه معکوس و میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی با مقدار بار عاملی (85/6) رابطه مثبت و مستقیم وجود داشت؛ همچنین چون مقدار بار عاملی با ورود انگیزه درونی در رابطه نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی از 85/6 به مقدار 13/7- کاهش پیدا کرده است، یعنی متغیر انگیزه درونی به صورت مثبت در رابطه میان نابرابری انگیزه ها و فرسودگی شغلی نقش میانجی ایفا کرده است.
پیش بینی ابعاد شخصیت جامعه پسند بر اساس سلامت اجتماعی و منبع کنترل در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
143 - 165
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر رفتار جامعه پسند به مطالعه رابطه شخصیت جامعه پسند با سلامت اجتماعی و منبع کنترل در بین دانشجویان پرداخت. روش : روش پژوهش از نوع همبستگی است و جامعه آماری کلیه دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین بود. گروه نمونه 100 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های شخصیت جامعه پسندِ پنر، سلامت اجتماعیِ کیز و منبع کنترل بیرونی- درونیِ راتر بود. داده ها توسط روش های رگرسیون گام به گام معکوس و محاسبه ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد، تمام ابعاد شخصیت جامعه پسند با مؤلفه های سلامت اجتماعی همبستگی مثبت معنادار دارند؛ به غیر از خرده مقیاسهای مسئولیت اجتماعی و نوعدوستی خودگزارشی که با شکوفایی اجتماعی از ابعاد سلامت اجتماعی همبستگی منفی معنادار دارند و خرده مقیاس نگاه از منظر دیگران که رابطه معنادار با هیچ کدام از مؤلفه های سلامت اجتماعی ندارد. هم چنین تمام ابعاد شخصیت جامعه پسند با منبع کنترل رابطه مثبت معنادار دارند به غیر از خرده مقیاس های ارتباط همدلانه و نگاه از منظر دیگران که با منبع کنترل هیچ رابطه معناداری ندارند. تحلیل رگرسیون نشان داد، منبع کنترل و هم چنین مؤلفه هایی از سلامت اجتماعی پیش بینی کننده های مناسبی برای برخی از ابعاد جامعه پسندی هستند. نتیجه گیری : بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که ارتقاء سلامت اجتماعی و تقویت منبع کنترل درونی در افراد می تواند موجب افزایش رفتار جامعه پسند شود.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر خودنظم جویی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روانشناختی در مردان دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۳۲-۱۸۱۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: سوءمصرف مواد یکی از مهمترین عوامل ایجادکننده رفتارهای پرخطر بوده و تأثیر آن در ظهور سایر آسیب های اجتماعی نمود عینی دارد و بخش قابل توجهی از سرمایه ها و امور را به خود اختصاص می دهد. با این حال روش های درمانی مختلف نتایج چندان موفقی در سازه های روانشناختی اعتیاد به همراه نداشته و بازگشت به مصرف مجدد در افراد ترک کرده همچنان شیوع بالایی دارد. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر خودنظم جویی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روانشناختی در مردان دارای اختلال سوءمصرف مواد تحت درمان نگهدارنده انجام شد. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری تمام مردان دارای اختلال سوء مصرف مواد افیونی رباط کریم در سال 1399-1400 بود که در مراکز درمان سوء مصرف مواد این شهر تحت درمان بودند. از بین آن ها نمونه ای به حجم 36 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودتنظیمی ارادی (فروند و بالتز، 2002)، تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پذیرش و عمل (بوند و همکاران، 2011) استفاده شد. گروه آزمایشی به مدت ده جلسه 50 دقیقه ای تحت گروه درمانی ذهن آگاهی (کابات زین، 2002) قرار گرفتند. در نهایت داده ها به وسیله تحلیل کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که درمان ذهن آگاهی بر هر سه متغیر خودنظم جویی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روانشناختی در گروه آزمایش تأثیرگذار است (0/0001 p<) و میانگین گروه آزمایش، به صورت معناداری بیشتر از میانگین گروه گواه است (0/0001 p<). نتیجه گیری: براساس یافته های حاصل می توان گفت درمان ذهن آگاهی با کمک به افراد در تمرکز بدون قضاوت روی تجربیات در زمان حال، بر خودنظم جویی ارادی، تحمل پریشانی و انعطاف پذیری روانشناختی مردان دارای اختلال سوء مصرف مواد مؤثر است؛ بنابراین می توان از درمان ذهن آگاهی در کنار سایر رویکردهای درمانی موجود به عنوان گزینه مناسبی برای افراد دارای سوءمصرف مواد بهره برد.
بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن در دانش آموزان دوره ابتدایی بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۸۶۶-۱۸۵۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان می دهد کاهش مهارت های حل مسأله باعث بوجود آمدن مشکلاتی از قبیل کاهش موفقیت های علمی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان ابتدایی می شود. اگرچه این ابعاد و مؤلفه های تشکیل دهنده مهارت های حل مسأله شناسایی گردیده است اما در بررسی روان سنجی این ویژگی ها در جامعه مورد تحقیق شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه مهارت های حل مسئله هپنر و پترسن در دانش آموزان دوره ابتدایی شهر بیرجند انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی از حیث ماهیت داده ها همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم مقطع ابتدایی شهر بیرجند بودند که در سال تحصیلی 99-98 در مدارس دولتی و غیردولتی مشغول به تحصیل بودند که تعداد تقریبی براساس گزارش اداره آموزش و پرورش شهر بیرجند 976 نفر بود و از بین افراد تعداد 245 نفر (92 پسر و 149 دختر) با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در یک جلسه منفرد و به صورت اجرای کلاسی و با چیدمان یکسان ابزارها به ترتیب به پرسشنامه های مهارت های حل مسئله هپنر (1982) و اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی تأییدی، آلفای کرونباخ و آزمون t استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ساختار سه عاملی مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد و کلیه شاخص های برازندگی نیز برازش مدل را تأیید کردند (2/56 =X2/df؛ 0/97 =GFI؛ 0/96 =NFI؛ 0/97 = NNFI و 0/97 =CFI). همچنین به منظور برآورد روایی واگرا نتایج آزمون t مستقل نشان داد که میانگین مهارت های حل مسئله گروه غیر اهمال کار حدوداً 16 نمره بیش از گروه اهمال کار بود (0/05 >P). همچنین، پایایی مؤلفه ها و کل مقیاس مهارت های حل مسئله (اعتماد به نفس در حل مسئله، 0/80؛ گرایش - اجتناب مسئله، 0/78 کنترل شخصی، 00/70 و مهارت های حل مسأله، 0/91) با استفاده از روش آلفای کرونباخ مناسب بودند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج مطالعه حاضر شواهدی را برای روایی و اعتبار پرسشنامه مهارت های حل مسئله به مثابه ابزاری جهت سنجش مهارت های حل مسئله (اعتماد به حل مسائل، سبک گرایش اجتناب و کنترل شخصی) دانش آموزان فراهم کرد.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی شناختی - رفتاری با زوج درمانی سیستمی - رفتاری بر صمیمیت و تمایزیافتگی خود در زوجین با تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۷۹۸-۱۷۷۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: فقدان صمیمیت و پایین بودن سطح تمایزیافتگی زوجین می تواند یکی از علل اصلی طلاق باشد. اثربخشی زوج درمانگری شناختی - رفتاری بر متغیرهای مختلف تأیید شده است، اما در زمینه کارایی آن بر روی سطح تمایزیافتگی، جامعه مورد مطالعه و همچنین مقایسه این درمان با درمان سیستمی - رفتاری پژوهشی صورت نگرفته است. هدف: این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی سیستمی - رفتاری و شناختی - رفتاری بر صمیمیت و تمایزیافتگی خود زوجین دارای تعارض زناشویی انجام گرفت. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را زوجین مراجعه کننده به دو مرکز بهداشتی درمانی منطقه 4 شهر تهران به علت تعارض زناشویی در طی سال 1398 تا 1399 تشکیل دادند. از میان مراجعه کنندگان به این دو مرکز، پس از تکمیل پرسشنامه تعارض زناشویی (ثنایی، 1387) 27 زوج (54 نفر) انتخاب و پس از همتاسازی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل؛ مقیاس صمیمیت الکسیس جی و همکاران (1983) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1998) بود. یکی از گروه های آزمایش زوج درمانی سیستمی - رفتاری کرو و ریدلی (2005) و گروه دیگر پروتکل زوج درمانی شناختی - رفتاری داتیلیو (2009) را به صورت زوجی در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط و آزمون تعقیبی بن فرونی انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، هر دو روش زوج درمانی بصورت معناداری بر بهبود صمیمیت و تمایزیافتگی خود زوجین دارای تعارض زناشویی مؤثر بودند و در طول دروه پیگیری ماندگاری داشته است. همچنین نتایج نشان داد بین اثربخشی دو مدل درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 >p). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت هر دو رویکرد درمانی اثربخش بودند و لذا استقاده و بکارگیری از این دو رویکرد برای بهبود صمیمیت و تمایزیافتگی در زوجین دارای تعارض زناشویی توصیه می شود.
پیش بینی اخلاق کاری بر اساس صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، با میانجیگری سازگاری شغلی در کارکنان قوّه قضاییه
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
79 - 104
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف طرّاحی یک الگوی آماری به منظور پیش بینی اخلاق کاری و سازمانی بر اساس صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، با میانجیگری سازگاری شغلی، در میان کارکنان قوّه قضاییه انجام شده است. جامعه تحقیق، شامل کلّیه کارکنان قوّه قضاییه بود. از این جامعه، تعداد 76 نفر، به روش نمونه گیری غیرتصادفی و دردسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطّلاعات،شامل پرسشنامه اخلاق کاری گریگوری پتی، سیاهه پنج عاملی شخصیت مک کری و کاستا، پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور، پرسشنامه طرحواره های شناختی ناسازگار اوّلیه یانگ و پرسشنامه سازگاری شغلی دیویس و لافکوئیست بود. داده های حاصل از تحقیق، به شیوه تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس و آموس مورد تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس یافته های تحقیق، هر یک از مفاهیم صفات شخصیت، سبک های دلبستگی و طرحواره های شناختی، به طور مناسبی پیش بینی کننده اخلاق کاری بودند و متغیّر سازگاری شغلی، در رابطه میان هر یک از متغیّرهای صفات شخصیت، سبک های دلبستگی، طرحواره های شناختی و اخلاق کاری میانجی گری می کند. در مجموع، الگوی ارائه شده در پژوهش حاضر، به لحاظ مبانی نظری در روان شناسی معاصر، مورد تأیید می باشد و قابلیت کاربرد در گزینش کارکنان و مشاوره شغلی را دارد.
نقش قوامیت در کاهش تعارضات زناشویی بر اساس آیه 34 سوره مبارکه نساء
منبع:
قرآن و روانشناسی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
81 - 94
حوزههای تخصصی:
خانواده یکی از ارکان اصلی جامعه با ساختار ویژه در تعریف نقش ها و وظایف فردی و اجتماعی است؛ تبیین نقش های زن و مرد در این ساختار با هدف پیش گیری از آسیب های موجود در خانواده اهمیت فراوانی دارد. نظر به اینکه قوامیت جایگاهی است که خداوند در آیه 34 سوره نساء برای مردان تعیین کرده است و این جایگاه، از جنبه های مختلف قابل بررسی است؛ هدف از پژوهش حاضر بررسی دیدگاه قرآن در مورد قوامیت و چگونگی برخورد آن با تعارض زناشویی است. روش پژوهش، روش تدبر در قرآن و به طور اختصاصی تدبر کلمه ای است که با طرح سؤال از آیه 34 سوره نساء و با بررسی گزاره ها و تدبر در کلمات انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که قوامیت مسئولیتی است که در اجتماع و به تبع آن در خانواده مردان را موظف به انجام وظایفی می کند؛ یکی از این وظایف مدیریت تعارضات در خانواده است که لازم است در راستای قوامیت باشد، انواع راه کارهای حل تعارض ازجمله وعظ، هجر و ضرب و نیز شیوه مناسب اعمال و تلفیق این راه کارها می تواند در تبیین نقش های زن و مرد، مدیریت تعارضات و درنهایت کاهش تعارضات زناشویی مؤثر باشد. درنتیجه قوامیت با اعمال راه کارهای مناسب، تعارضات زناشویی را در جهت کاهش آن ها و اصلاح روابط مدیریت می کند.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس ادراک شده، علائم سایکوسوماتیک و پریشانی هیجانی در زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
496 - 516
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان پذیرش و تعهد بر استرس ادراک شده، علائم سایکوسوماتیک و پریشانی هیجانی در زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF انجام شد. روش: این پژوهش، نیمه تجربی و به صورت طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل 140 زن تحت درمان ناباروری با روش IVF بود که به مراکز درمان ناباروری شهر تهران در پاییز 1398 مراجعه نمودند. برای تعیین حجم نمونه از جدول کوهن استفاده شد. طبق این جدول با اندازه اثر 5/0 و توان 76/0 با آلفای 05/0 ، حجم نمونه 30 نفر براورد و براساس ملاک های ورود با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه 15 نفری (آزمایش و گواه) به طور تصادفی جایگزین شدند. پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983)، اضطراب، فشار روانی و افسردگی لوی باند و لوی باند (1995)، علائم روان تنی لاکورت و همکاران (2013) و پذیرش و عمل نسخه دوم بوند و همکاران (2011)، جهت جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله پذیرش و تعهد براساس بسته درمانی هیز (2002)، در طی 8 جلسه90 دقیقه ای قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکردند. جهت بررسی نتایج از نرم افزار 22SPSS- استفاده شده است. یافته ها: نتایج آزمون واریانس اندازه های مکرر حاکی از تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش استرس ادراک شده، علائم سایکوسوماتیک و پریشانی هیجانی در زنان تحت درمان ناباروری با روش IVF (0001/0≥ P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود، درمانگران و مشاوران مراکز درمانی افراد نابارور با به کارگیری درمان پذیرش و تعهد در درمانگاه های مختص ناباروری در جهت کاهش نیازها و مشکلات روانشناختی زنان نابارور تحت درمان IVF اقدام نمایند.
نگرش به خداوند، خود و دیگران در مبتلایان به اسکیزوفرنی، دوقطبی و افسردگی: یک مقایسه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه نگرش به خداوند، نگرش به خود و نگرش به دیگران در مبتلایان به اسکیزوفرنی، دوقطبی و افسردگی بود. پژوهش حاضر به صورت کیفی انجام شد. جامعه آماری شامل بیماران با تشخیص اسکیزوفرنی، دوقطبی و افسردگی بستری در محدوده زمانی بهار و تابستان 1396 بیمارستان 5 آذر گرگان بودند. از جامعه مذکور تعداد 15 نفر از هر گروه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با در نظر گرفتن سن، تأهل و جنسیت همتا شدند. ابزارهای پژوهش شامل چک لیست اطلاعات دموگرافیک و فرم مصاحبه نیمه ساختاریافته براساس متغیرهای تحقیق بود. مصاحبه ها تا رسیدن به غنای مورد نظر و اشباع داده ادامه یافت. نتایج نشان داد افراد مبتلا به اختلال دوقطبی نسبت به مبتلایان افسردگی و اسکیزوفرنی، نگرش بهتری نسبت به خداوند داشتند و افراد مبتلا به افسردگی نیز نسبت به مبتلایان اسکیزوفرنی از نگرش بهتری نسبت به خداوند برخوردار بودند. افراد مبتلا به افسردگی نسبت به مبتلایان به اسکیزوفرنی و دوقطبی، نگرش بهتری نسبت به خود و دیگران داشتند و افراد مبتلا به دوقطبی نسبت مبتلایان اسکیزوفرنی نیز از نگرش بهتری نسبت خود و دیگران برخوردار بودند. نتایج گویای وجود بخش های سالم این مبتلایان در نگرش نسبت به خداوند، خود و دیگران است که ارتباط و اتحاد درمانی با این بخش های سالم و توانمندی های درونی می تواند هزینه فایده درمان را بهبود ببخشد.
Female Students and Reflection in Care Ethics: The Case Study of Guilan University Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Care is a multidimensional concept that has been reflected in the process of modernity. The aim of this study was to investigate care ethics among female students of Guilan University. Methods: In this research, a qualitative method based on semi-structured interviews and purposive sampling was used. The statistical sample includes 33 students of Guilan University. In total, 11 interviewees were interviewed as a group and 22 interviewees as an individual. The analysis method in this research was thematic analysis. Results: In data analysis, twelve basic themes, three organizing themes, and one global theme were obtained. The first type was autonomous girls: these types of girls are less inclined to marriage and maternal roles and less interested in circular motherhood and more inclined to linear time and they believed that a circular mother is a boring role that will reduce their agency. The second was heteronomous girls: these types of female students were in maximal motherhood level because they have known a mother with the semiotic such as sacrifice, kindness, self-sacrifice, altruism, etc. Third types of girls were eclectic: this type of female student has both a tendency to linear time (employment and education) and a cyclical time (marriage and motherhood). Conclusion: Among the existing types, the ideal form was eclectic ethics in which female students have two ethics of heteronomy and autonomy (semiotic and symbolic).