فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۶۱ تا ۶٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هیجان خواهی به عنوان یک خصیصه شخصیتی در گستره هیجانی، موضوعی بسیار قابل ملاحظه است که آثار مشهود و نتایج غیرقابل انکاری بر روابط بین فردی داشته و می تواند گوشه ای از مسائل مربوط به روابط خانوادگی را در قالب روابط عاطفی بین دو فرد که پیمان زناشویی می بندند، روشن کند. با توجه به اینکه در کشور ما برای بررسی هیجان طلبی جنسی زنان پرسشنامه ای مستقل و بومی که با شرایط اجتماعی و اسلامی مطابقت داشته باشد، وجود ندارد ضرورت دارد که پرسشنامه ای معتبر در این موضوع طراحی و ساخته شود. لذا هدف پژوهش حاضر، اعتبار سنجی پرسشنامه هیجان طلبی جنسی زنان در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش پژوهش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود، به این منظور از بین زنان آسیب دیده از خیانت شهرستان بجنورد 200 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه هیجان طلبی جنسی در زنان پاسخ دادند، در نهایت داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی و آلفای کرونباخ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج داده ها نشان داد که نسخه فارسی هیجان طلبی جنسی زنان در نمونه ایرانی دارای ساختار عاملی مورد تایید است. روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد تمامی عوامل از برازش بسیار خوبی برخوردار بودند (01/0>P). نتیجه گیری: در مجموع نتایج پژوهش، روایی و پایایی مطلوب نسخه فارسی پرسشنامه هیجان طلبی جنسی زنان را تایید می کند؛ و بیانگر این مساله است که ابزار مناسب برای غربالگری در پژوهش های مرتبط می باشد.
نقش سرمایه معنوی و صبر در پیش بینی میزان سازگاری عاطفی دانشجویان؛ مطالعه ای در دوران کووید 19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
23-34
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: همه گیری ویروس کرونا یکی از مهم ترین وقایع اجتماعی بشر در قرن حاضر است که اثرات ناشی از آن سازگاری همه گروه های سنی را تحت الشعاع قرار داده است. ازاین رو، مطالعه حاضر با هدف نقش سرمایه معنوی و صبر در پیش بینی میزان سازگاری عاطفی دانشجویان انجام شد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر سازگاری و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
21 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر سازگاری و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل دانشجویان دانشگاه های سراسری شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانشجو با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (در هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش مداخله طرحواره درمانی را در طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. در این پژوهش پرسشنامه سازگاری تحصیلی (بیکر و سایریک، 1984) و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی (سولومون و راثبلوم، 1984) استفاده شد. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر سازگاری و اهمال کاری تحصیلی دانشجویان تأثیر معناداری داشته است (p<0/001). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که طرحواره درمانی با بهره گیری از تکنیک هایی همچون آموزش سبک های مقابله ای، برقراری ارتباط بین مشکلات فعلی و طرحواره ها، اولویت بندی و مشخص کردن مشکل سازترین رفتارهای تحصیلی و ارائه شیوه های رفتاری مناسب می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت بهبود سازگاری تحصیلی و کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان مورد استفاده گیرد.
تحلیل رابطه بین رهبری اصیل و سایش اجتماعی با تاکید بر نقش میانجی وفاداری سازمانی (مورد مطالعه: معلمان دوره متوسطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
83 - 100
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری اصیل و سایش اجتماعی با نقش میانجی وفاداری سازمانی در بین معلمان دوره دوم متوسطه (دختران و پسران) شهر بیرجند انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی -همبستگی و مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان دوره دوم متوسطه آموزش وپرورش شهر بیرجند در سال تحصیلی 1399-1400 به تعداد 530 نفر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 223 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای (برحسب جنسیت معلمان) انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پژوهش شامل پرسش نامه های رهبری اصیل والومبوا و همکاران (۲۰۰۸)، سایش اجتماعی دافی و همکاران (۲۰۰۲) و وفاداری سازمانی ولز و همکاران (2011) بود. تحلیل داده ها با نرم افزار spss و Smart PLS انجام گرفت. برای آزمودن فرضیه ها از آماره ضریب همبستگی پیرسون و از معادلات ساختاری برای آزمون مدل استفاده شد. یافته ها نشان داد اثر رهبری اصیل بر وفاداری سازمانی مثبت ومعنادار(562/0r=)، اثر رهبری اصیل بر سایش اجتماعی منفی و معنادار(329/0r=-)، اثر وفاداری سازمانی بر سایش اجتماعی منفی ومعنادار(370/0r=-) بود، همچنین یافته ها نشان داد که رهبری اصیل بر سایش اجتماعی معلمان دوره دوم متوسطه آموزش وپرورش شهر بیرجند از طریق وفاداری سازمانی اثر معناداری دارد (01/0>p) و همچنین مدل پژوهش از برازش برخوردار بود. از یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که از آنجا که رهبری اصیل در کاهش رفتارهای سایشی اجتماعی و بهبود وفاداری سازمانی موثر است، لازم است از طریق برگزاری دوره های آموزشی تخصصی، زمینه و بستر مناسب برای افزایش و ارتقای مهارتهای رهبری اصیل فراهم شود.
مقایسه ذهن آگاهی، طرحواره های ناسازگار اولیه و همجوشی شناختی در زنان با و بدون تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
121 - 129
حوزههای تخصصی:
تعارض زناشویی می تواند به اختلال در روابط بین فردی منجر شود و زمینه ساز بروز مشکلاتی در خانواده باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه ذهن آگاهی، طرحواره های ناسازگار اولیه و همجوشی شناختی در زنان با و بدون تعارض زناشویی بود. این مطالعه، یک پژوهش توصیفی از نوع علّی- مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره مناطق 2، 4 و 7 شهر تهران در سال 1401 بود و نمونه پژوهش نیز شامل 90 زن دارای تعارضات زناشویی و 90 زن بدون تعارضات زناشویی بودند که به روش در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های تعارض زناشویی، ذهن آگاهی، طرحواره های ناسازگار اولیه و همجوشی شناختی پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که بین زنان با و بدون تعارض زناشویی از لحاظ ذهن آگاهی، طرحواره های ناسازگار اولیه و همجوشی شناختی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 >P). بنا بر یافته های به دست آمده ، می توان نتیجه گرفت که این متغیرها به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم در ایجاد یا شدت تعارضات زناشویی مؤثر هستند.
بررسی رابطه بین میزان استفاده از تلفن همراه با ابعاد اهمال کاری تحصیلی بر حسب رشته تحصیلی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمال کاری تحصیلی یکی از مهمترین چالش هایی است که استادان و دانشجویان دانشگاه ها با آن روبرو هستند. با توسعه روزافزون فناوریهای سیار، اهمیت این مسئله برای یافتن راه حل های ممکن بیشتر می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین میزان استفاده از تلفن همراه بر ابعاد اهمال کاری تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه های دولتی اصفهان برحسب رشته تحصیلی دانشجویان بوده است. روش کار: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دختر و پسر دانشگاه اصفهان و علوم پزشکی اصفهان در سال تحصیلی 98- 1397 بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 375 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اهمال کاری سواری(1391) و پرسشنامه محقق ساخته کاربرد تلفن همراه استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج: نتایج پژوهش نشان داد که بین استفاده مفرط از تلفن همراه و اهمال کاری تحصیلی به طورکلی و ابعاد آن رابطه مثبت وجود دارد. این رابطه بر اساس رشته تحصیلی دانشجویان متفاوت است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان دهنده وجود رابطه مثبت بین میزان استفاده از تلفن همراه و ابعاد اهمال کاری تحصیلی در بین دانشجویان می باشد و لازم است برای پیشگیری و کاهش اهمال کاری ناشی از استفاده مفرط از تلفن همراه راهکارهای مناسب اتخاذ شود.
راهبردهای سواد سلامت نیروی انسانی (مطالعه کیفی در یکی از بانکهای کشور)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه : امروزه ارتقای سلامت نیروی انسانی چیزی فراتر از الزامات قانونی برای سلامتی و ایمنی است و شامل هر اقدامی در جهت افزایش سلامت آنان است. هدف پژوهش حاضر طراحی راهبردهای آموزش سلامت به نیروی انسانی در یکی از بانکهای کشور بوده است . روش پژوهش : این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام یافته است تعداد مشارکت کنندگان این پژوهش 14 نفر از خبرگان بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . برای تحلیل متون مصاحبه از تحلیل محتوی بر اساس روش مقایسه مداوم استراوس و کوربین استفاده شده است در اعتبار سنجی داده ها به متخصصان و مشارکت کنندگان در پژوهش مراجعه شده است . یافته ها : نتایج حاصل از کدگذاری باز،محوری و انتخابی نشان داد : راهبردهای آموزش سلامت نیروی انسانی در بانک مورد مطالعه عبارتند از : راهبردهای برنامه ریزی (پیش نگری، به کارگیری نیروهای تخصصی ، نیازسنجی آموزشی، تدوین استراتژیها و چشم اندازو ...)، راهبردهای اجرایی (جایگزینی نیروی موقت، برون سپاری، فراگیر نمودن آموزش سلامت و ...)، راهبردهای ارزیابی (پایش مستمر اثربخشی و بازنگری و ...) و راهبردهای جهانی (توجه به روندها و تغییرات بین المللی و ...). نتایج : با توجه به راهبردهای مستخرج از پژوهش، توجه به چشم انداز حوزه بانکی و حوزه سلامت، منابع و محدودیتهای اجرایی، ارزیابی مناسب اثرات آموزش و روندهای بین المللی در حوزه آموزش سلامت به نیروی انسانی می تواند نتایج مثبتی را در این راستا به دنبال داشته باشد.
پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد مردان متاهل بر اساس حل مساله اجتماعی و رضایت شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری پیش بینی گرایش به سوء مصرف مواد بر اساس حل مساله اجتماعی و رضایت شغلی در پرسنل متاهل اقماری شرکت بهره برداری نفت و گاز غرب ایران انجام شد. روش: روش این پژوهش همبستگی و جامعه آماری، شامل مردان متاهل اقماری شرکت بهره برداری نفت و گاز غرب کشور در سال 1397 بود که از روش نمونه گیری طبقه ای تعداد 384 نفر از مردان متاهل به عنوان نمونه انتخاب شدند و به فهرست تجدید نظر شده حل مسئله اجتماعی سو و شک، مقیاس رضایت شغلی دانت و همکاران، پاسخ دادند. برای برازش مدل از مدل معادلات ساختاری و نرم افزار IBMAMOS 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که حل مساله اجتماعی با مصرف مواد رابطه دارد همچنین بین رضایت شغلی با سوءمصرف مواد رابطه مستقیم بود. نتایج دیگر نشان داد حل مساله اجتماعی و رضایت شغلی توان پیش بینی گرایش به سوءمصرف مواد در بین مردان متاهل اقماری دارند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت وضعیت و چگونگی رضایت شغلی و حل مسئله اجتماعی مردان متاهل شاغل اقماری با گرایش سومصرف مواد ارتباط مستقیمی دارد بنابراین ارائه آموزش های شناختی و راهکارهای موثر سازمانی در ارتقا رضایت شغلی و تقویت حل مسئله اجتماعی آنها از اهمیت فراوانی برخوردار است.
The effectiveness of cognitive hypnosis therapy on women's sexual desire and marital satisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the effectiveness of cognitive hypnosis therapy on sexual desire and marital satisfaction of women. The study's design was semi-experimental and pre-test and post-test with the control group. The statistical population included all women referred to Babolsar Eltiam psychological clinic and then 22 women were selected by available sampling method and randomly assigned to experimental and control groups (11 women for each group). The experimental group was received cognitive hypnotherapy for 11 sessions and each session lasting 90 minutes; while the control group did not receive any intervention during this research. Both groups compeleted the Apt and Halbert (HISD) Sex Desire Scale and Enrich Marital Satisfaction Scale (ESQ-47) in two stages of pre-test and post-test. The collected data were analyzed using covariance analysis statistical method. The results of covariance analysis showed a significant difference between the performance of both experimental and control groups in the scores of developmental functions of Sexual Desire and marital satisfaction in post-test stage (P<0/001) Based on the findings of the study, it can be concluded that cognitive hypnosis therapy is effective in increasing marital satisfaction and improving women's Sex Desire. Consequently, marital satisfaction and improve women's Sex Desire promote by cognitive hypnosis therapy.
رابطه اضطراب کرونا با سرمایه روانشناختی و معنویت
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا باعث ایجاد اضطراب گسترده ای در بین مردم شده بود از این رو، شناسایی عوامل محافظتی به منظور تدوین مداخله های مناسب از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف رابطه اضطراب کرونا وسرمایه های روانشناختی و معنویت انجام شد. از بین والدین دانش آموزان دختر متوسطه اول، تعداد 100نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به پرسشنامه های سرمایه های روانشناختی مک گی، پرسشنامه اضطراب کرونای علی پور و پرسشنامه معنویت پارسیان پاسخ دادند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که سرمایه های روانشناختی و معنویت با اضطراب کرونا رابطه منفی معنادار داشتند با توجه به نقش محافظتی سرمایه های روانشناختی در کاهش اضطراب کرونا ضروری است در برنامه ریزی های نظام آموزشی و بهداشت روان در جهت کاهش اضطراب به نقش سرمایه های روانشناختی توجه ویژه شود.
مقایسه اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با مداخله سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر ادراک از بیماری و سازگاری با بیماری در دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
139 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی درمان پذیرش و تعهد(ACT) ومداخله سبک زندگی ارتقادهنده سلامت یعنی برنامه خود مراقبتی دیابت( DSMP), برادارک بیماری و سازگاری با بیماری در دیابت نوع دو است. روش: تعداد 60 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک های دیابت تهران انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری ) تحت مداخله ACT - تحت مداخله DSMPو بدون دریافت مداخله)کاربندی شدند هرسه گروه در این مدت دارو دریافت می کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش از مداخله، پس از مداخله و پیگیری از نظر ادراک و سازگاری با دیابت با استفاده از پرسشنامه های مربوط مورد بررسی قرار گرفتند .سپس اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آماره های توصیفی و تحلیل ورایانس میکس (درون گروهی، بین گروهی و تعاملی) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان میدهد هر دو روش ACT و DSMP بر بهبود سازگاری با بیماری (F=56/515, P value<0.001) و ادراک بیماری (F=6/065, P value<0.001) موثر هستند و این نتایج تا مرحله پیگیری نیز اثربخشی خود را حفظ می کنند. همچنین مقایسه دو روش درمانی نشان می دهد روش ACT اثرگذاری بیشتری نسبت به روش DSMPبه دنبال دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد در کنار درمان های دارویی پروتکل اکت برای بیماران دیابتی نوع دو می تواند به طور معنا داری موثر باشد.به نظر می رسد عوامل 6 ضلعی اکت می تواند درکی بهتر از دیابت را برای بیماران در پی داشته باشد که این موضوع احتمالا سازگاری و رفتارهای خود مراقبتی آنها را بهبود می بخشد.
طراحی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس اسلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
46-58
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: پژوهش های داخلی و خارجی متعددی درباره درمان روان شناختی مبتنی بر پذیرش و تعهد انجام شده و اثربخشی آن را تأیید کرده است؛ اما امروزه با مشخص شدن نقش مذهب بیماران در درمان اختلالات روانی، مطالعات مذهبی-روان شناختی که به بررسی نقش مذهب افراد در درمان آنان می پردازد در سطح جهانی افزایش یافته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی برای به کارگیری در فرایند درمان افراد مسلمان با باورهای مذهبی بود. روش کار: به منظور بررسی چگونگی الگوی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی با بهره گیری از روش کیفی نظریه داده بنیاد (متنی)، مفاهیم نظری رویکرد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در قرآن کریم، تفسیر المیزان و اصول کافی واکاوی شد و با تبادل نظر با متخصصان علوم روان شناسی و متخصصان علوم اسلامی، مفاهیم موجود در متون اسلامی که با مفاهیم نظری رویکرد یادشده قرابت معنایی و مفهومی داشت، انتخاب و تعریف شد و در ادامه مفاهیم به دست آمده در دو مرحله باز و محوری کدگذاری شد و در مرحله سوم با اجرای کدگذاری انتخابی، مقوله های اصلی استخراج و ارتباط بین آنها مشخص شد. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: در این پژوهش الگوی پذیرش و تعهد بر اساس مفاهیم اسلامی طراحی و ارائه شد. این الگو از دو قسمت فرایندهای سلامت روانی که نشان دهنده قلب سلیم و فرایندهای آسیب روانی که نشان دهنده قلب مریض است تشکیل شده است. نتیجه گیری: درمانگران با استفاده از الگوی اسلامی ارائه شده در این پژوهش می توانند نتایج اثربخش تری در درمان اختلالات روانی در بین بیماران مسلمان در کشورهای اسلامی به دست آورند.
تحلیل الگوهای نهفته ی توزیع اختلالات روانی بر اساس فرم کوتاه پرسشنامه ی شخصیت چندوجهی مینه سوتا در جمعیت غیربالینی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل نیم رخ نهفته ی الگوهای توزیع اختلال روانی افراد بر اساس فرم کوتاه پرسشنامه ی شخصیت چندوجهی مینه سوتا انجام شد. در یک پژوهش مقطعی از بین جمعیت بزرگ سال غیر بالینی شهر کرمانشاه 380 نفر به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب و با استفاده از فرم کوتاه پرسشنامه شخصیت چندوجهی مینه سوتا مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها بر مبنای تحلیل نیم رخ نهفته، آزمون های همبستگی پیرسون، خی دو، یومان ویتنی، کروسکال والیس و تحلیل واریانس یک راهه و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Mplus مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نیم رخ نهفته نشان داد که مدلی با سه نیم رخ بهترین برازش را با داده ها دارد. از این سه نیم رخ استخراج شده، نیم رخ اول به کسانی تعلق داشت که از سلامت روان مطلوب برخوردار بودند. نیم رخ دوم به کسانی تعلق داشت که از لحاظ سلامت روان در وضعیت متوسط قرار داشتند و نیم رخ سوم به کسانی تعلق داشت که از اختلال های روانی رنج می بردند. تعلق به نیم رخ اول در مقایسه با نیم رخ دوم با سن بالاتر (05/0>P، 14/3=F) و نسبت به گروه سوم با تحصیلات بیشتر (05/0>P، 06/9=K.W.) همراه بود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با استفاده از روش تحلیل نیم رخ نهفته به راحتی می توان الگوهای اختلال های روانی را در هر جامعه شناسایی کرد و این روش می تواند در فراهم کردن مداخله ی مناسب برای هر گروه از افراد مؤثر باشد
منابع معنای زندگی در دانشجویان رشته مشاوره: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
155 - 200
حوزههای تخصصی:
زندگی انسان بیانگر تلاشی مادام العمر برای جستجو و ساخت معناست. این بُعد اساسی هستی، همه روزه در فرایند کار با افراد در حرفه های یاورانه حضور یافته و درمانگران را به چالش می طلبد تا به معنای زندگی خود به شکلی جدی بیندیشند. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مولفه ها و منابع معنای زندگی دانشجویان رشته مشاوره انجام شد. این پژوهش کیفی با روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. جمعیت پژوهش شامل تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی مشاوره در دانشگاه علامه طباطبایی در زمستان 1399 بودند. مشارکت کنندگان با منطق نمونه گیر ی هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب و نمونه گیری تا حد اشباع اطلاعات ادامه یافت.نهایتا 14 نفر (11 دختر و 3 پسر) از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون 6 مرحله ای "ون منن" انجام شد. از تحلیل داده ها 36 مضمون فرعی، 7 مضمون اصلی و یک مضمون هسته ای به دست آمد. در سطح شخصی مضامینی مانند «تجارب معنوی، رشد شخصی، فراروی از خود (روابط) و هدف گزینی» و در سطح حرفه ای و شغلی نظام ارزشی باثبات» شد. عوامل محیطی، در قالب مضمون «تعیین ک بین عوامل فردی – بافتی در معنابخشی به زندگی بود. براساس یافته ها، معنای زندگی دربرگیرنده مولفه ها و منابع متعددی در دانشجویان رشته مشاوره است کهگاها متناقض از قبیل فقدان نظام ارزشی باثبات و نگاه جبری به محیط در معنابخشی به زندگی، نشان دهنده در حال تکوین، سیّال و پویا بودن معنای زندگی در این گروه بوده که تکلیفی رشدی در سرتاسر زندگی کاری آنان است.
ارائه مدل علی اختلال وسواسی- بی اختیاری نوجوانان بر اساس انعطاف پذیری روانشناختی و فراشناخت با نقش واسطه ای ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواسی- بی اختیاری یکی از اختلال های شایع روانشناختی است که در نوجوانان شیوع نسبتاً بالایی دارد. این اختلال هزینه های اجتماعی و اقتصادی بسیاری را برای افراد مبتلا و جامعه ایجاد می کند و بر کارکردهای اجتماعی، تحصیلی و شغلی این افراد تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین علائم اختلال وسواسی- بی اختیاری بر اساس انعطاف پذیری روان شناختی و باورهای فراشناخت با نقش واسطه ای ذهن آگاهی انجام گرفته است. روش: پژوهش حاضر مقطعی و از نوع همبستگی بود. 225 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه دوم شهرستان الشتر در سال تحصیلی 98-1397با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارجمع آوری داده ها پرسش نامه فراشناخت، پرسش نامه وسواسی- بی اختیاری، پرسش نامه پذیرش و عمل و پرسش نامه ذهن آگاهی بود. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: ارزیابی مدل، نشان از برازش قابل قبول مدل فرضی داشت. نتایج تحلیل مدل نشان داد متغیرهای پیشبین انعطاف پذیری روانشناختی و باورهای فراشناخت به صورت مستقیم و غیرمستقیم با میانجی گری ذهن آگاهی بر نشانه های اختلال وسواسی- بی اختیاری دارای تاثیر معنادار بودند (01/0>p ). همچنین متغیر ذهن آگاهی دارای تاثیر مستقیم و معنادار بر اختلال وسواسی- بی اختیاری بود (01/0>p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که انعطاف پذیری روانشناختی و تعدیل باورهای فراشناخت ناکارآمد می توانند نشانه های وسواس را کاهش دهد و در این بین ذهن آگاهی به عنوان متغیر میانجی بخشی از فرایند اثرگذاری در کاهش نشانه های وسواس است.
تدوین مدل مفهومی نشانگان خودفزون دهی مرضی؛ سازه ای در روان شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
161 - 199
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی نشانگان خودفزون دهی مرضی در منابع اسلامی و بررسی میزان روایی آن بود. با توجه به هدف، از روش آمیخته کیفی و کمی استفاده شده است. در بخش کیفی، ابتدا با استفاده از روش حوزه های معنایی (تریر، 2019) به وسیله 35 واژه مرتبط، 481 گزاره دینی با استفاده از نمونه گیری هدفمند بر اساس اصل اشباع جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مایرینگ به شیوه تحلیل محتوای استقرایی (2004) به وسیله سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. سپس در بخش کمی، اعتبار یافته ها با استفاده از روش ارزیابی نظرات کارشناسان به وسیله 11 متخصص با محاسبه شاخص روایی محتوا ارزیابی شد. یافته های پژوهش نشان داد که سازه خودفزون دهی مرضی دارای 3 محور و 14 نشانه می باشد. بخش اول مولفه های میل محور (سیری ناپذیری خواسته ها، تمایل به بیشتر از مقدار کفایت برای خود، علاقه شدید به جمع آوری و نگهداری مال)، بخش دوم مولفه های هیجان محور (رنج کشیدن از نرسیدن به خواسته ها، نداشتن رضایت، آرزوی عمر طولانی، داشتن غم و اندوه، نداشتن آسایش، حقارت مقابل دیگران بخاطر درخواست ها) و بخش سوم مولفه های رفتار محور (به خود سخت گرفتن در زندگی، بهانه تراشی زیاد برای عدم بخشندگی، نپرداختن حقوق الهی، کسب و نگهداری مال از راه غیردرست، توانایی رد خواسته های خود را نداشتن) می باشد. نتایج حاصل از نشانگان این سازه، زمینه مناسبی برای تشخیص، طراحی مقیاس و تدوین مداخلات درمانی این سازه فراهم کرده است.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر دشواری تنظیم هیجان در مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
243 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف: هداف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر دشواری تنظیم هیجان در مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش پژوهش: طرح این پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی کمتر از پانزده سال شهرستان اردبیل در بهار سال 1399 بود. برای نمونه گیری با مراجعه به اداره بهزیستی شهر اردبیل از بین مراکز توانبخشی و مدارس استثنایی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله، چهار مرکز و مدرسه انتخاب شد و تعداد 40 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلال کم توان ذهنی را به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. به منظور سنجش متغیر های پژوهش از مقیاس دشواری تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) استفاده شد. گروه آزمایش طی 10 جلسه، در معرض طرحواره درمانی هیجانی لیهی و همکاران (2015) به صورت گروهی قرار گرفتند و اعضای گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. تحلیل نتایج با استفاده از روش آماری واریانس اندازه مکرر صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره های هیجانی بر دشواری تنظیم هیجان (115.75=F ؛ 0.001>P) معنی دار است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده نشان داد گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی می تواند در کاهش دشواری تنظیم هیجان موثر واقع شود.
ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان متأهل شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
311 - 338
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی با میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان متاهل شاغل بود. روش پژوهش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و تبیینی با رویکرد مدل ساختاری بود. از جامعه زنان متأهل شاغل در شهرداری تهران با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 400 نفر انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن، دلبستگی کولینز و رید(1996)، ویژگی های شخصیتی NEO-FFI، خودکارآمدی شغلی (ریگز و نایت، 1994) و پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بزرگترین بار عاملی متعلق به نشانگر پی آمدهای فردی (882/0=β) و کوچکترین بار عاملی متعلق به نشانگر باورهای فرد (675/0=β) خودکارآمدی شغلی است. بدین ترتیب با توجه به این که بارهای عاملی همه نشانگرها بالاتر از 32/0 بود، می توان گفت همه آنها از توان لازم برای اندازه گیری متغیرهای مکنون پژوهش حاضر برخوردارند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که با توجه به نتایج به دست آمده حمایت اجتماعی ادراک شده می تواند بین طلاق عاطفی، سبک های دلبستگی، صفات شخصیت و خودکارآمدی شغلی در زنان متاهل شاغل نقش میانجی داشته باشد.
اثربخشی مداخلات معنوی-مذهبی بر عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
53-64
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ازآنجایی که بدرفتاری هیجانی شوهر می تواند موجب آشفتگی عاطفی و تنفر زن از او شود؛ این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مداخلات معنوی-مذهبی بر عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی شهر بندرعباس در سال 1398 بود که 28 نفر از آنان به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و اعضای گروه آزمایش تحت مداخلات معنوی-مذهبی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، پرسش نامه پرخاشگری (AQ) و پرسش نامه حالت های روان شناختی مثبت (PPSQ) استفاده شد و داده ها نیز از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیّری (مانکوا) تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان می دهد که مداخلات معنوی-مذهبی اثر معناداری بر بهبود عاطفه مثبت (43/29F= و 05/0P<)، عاطفه منفی (84/F= و 05/0P<)، کینه توزی (57/12F= و 05/0P<) و بخشش (66/51F= و 05/0P<) در زنان دارای تجربه بدرفتاری همسر داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این پژوهش، مداخلات معنوی-مذهبی می تواند به عنوان روش مؤثر درمانی و آموزشی موجب بهبود عواطف، کینه توزی و بخشش در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی همسر شود.
توصیف بسترهای زمینه ساز سبک های مقابله ای مؤثر کودکان مواجه شده با ترومای زلزله کرمانشاه سال 1396(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(تیر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۲
۶۷۶-۶۶۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: تجربه تروما در دوران کودکی منجر به کاهش عملکردهای روانی-اجتماعی کودکان می شود که تا بزرگسالی نیز ادامه دار است. نحوه مقابله و واکنش های کودکان نقش مهمی در سازگاری با رویدادهای تروماتیک بازی می کند و می تواند منجر به آسیب های روان شناختی و یا رشد پس از رویداد شود. مطالعات پژوهشی پیشین، به صورت کمی و پراکنده، برخی از عوامل اثرگذار بر سبک های مقابله ای را نشان داده اند اما تاکنون پژوهش متمرکز و عمیق در این حیطه بخصوص بر روی کودکان ایرانی انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر به دنبال شناخت و توصیف بسترهای زمینه ای سبک های مقابله ای مؤثر کودکان مواجهه شده با زلزله کرمانشاه در سال 1396 بود. روش: این پژوهش از نوع کیفی و روش تحلیل محتوای عرفی بود. 23 دختر سنین 10 تا 12 سال با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه نیمه ساختاریافته اجرا شد. داده ها با استفاده از روش 5 مرحله ای گرانهایم و لاندمن (2004) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج 4 مقوله اصلی و 14 مقوله فرعی به عنوان بسترهای زمینه ساز اتخاذ سبک های مقابله ای نشان داد که عبارت اند از: تأثیرپذیری (تجارب قبلی زندگی، الگوبرداری)، مهارت های فردی (مسئولیت پذیری در برابر دیگران «تعهد بیرونی» و در برابر خود «تعهد درونی»، مدیریت زمان، کنترل هیجانات، تحمل شکست و شفقت با اطرافیان)، روابط اعضای خانواده با کودک (صمیمیت با اعضای خانواده، حمایتگری اعضای خانواده و نحوه برخورد والدین) و مهارت های اجتماعی (اعتماد به همسالان، ارزش گذاری به روابط و میزان توانمندی در دوست یابی و حفظ آن). نتیجه گیری: یافته ها حاکی از تأثیر عوامل درون فردی و بین فردی در روند انتخاب روش های مختلف کودکان در مواجهه با ترومای زلزله است.