فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۷۴۱ تا ۶٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، یکی از نافذترین اختلالات عصبی تحولی می باشد که با نقایصی در ابعاد شناختی_رفتاری همراه بوده و گاهی تا بزرگسالی ادامه دارد. امروزه به دلیل عوارض جانبی داروها، از درمان های غیردارویی برای درمان این اختلال استقبال شده است. پژوهش حاضر درصدد بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنترل بازداری و توجه انتخابی افراد بزرگسال مبتلا به اختلال بیش فعالی/نقص توجه بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری، کلیه افراد مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی شهر رشت بود. انتخاب نمونه (30 مرد، 15 نفر در هر گروه) به صورت هدفمند و در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی بر اساس تشخیص اولیه روان شناس، مصاحبه بالینی پژوهشگر و آزمون تشخیصی پژوهش انجام شد. مداخلات شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی شامل 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای، و تکالیف خانگی 45 دقیقه ای و 3 روز در هفته انجام شد. پس از اتمام مداخله آموزشی (بهمن ماه 1399)، مرحله پس آزمون اجرا و در نهایت مرحله پیگیری سه ماه پس از برگزاری پس آزمون انجام شد. ابزارها شامل مقیاس غربال گری نقص توجه بزرگسالان/بیش فعالی Conners، ، و تست Go/No-Go بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس با اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود کنترل بازداری و توجه انتخابی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است. نتیجه گیری: توصیه می شود روش درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در کلینیک ها و مراکز خدمات روان شناسی به عنوان یک روش مداخله ای موثر به کار گرفته شود.
بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس خشم بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
141 - 149
حوزههای تخصصی:
خشم یکی از هیجاناتی است که به طور گسترده و نامتناسبی توسط افراد به کار گرفته می شود و پیامدهای منفی مختلفی از قبیل؛ بیماری جسمی، روانی، مختل شدن روابط بین فردی و جرائم قانونی را به دنبال دارد. به همین دلیل سنجش و ارزیابی میزان خشم و پرداختن به مدیریت این هیجان ضروری به نظر می رسد؛ لذا این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاس خشم بالینی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افراد 18 تا 60 ساله کشور ایران در بازه زمانی مرداد ماه الی مهر ماه سال 1400 بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 322 نفر بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی انتخاب شدند. به منظور بررسی روایی همگرا و واگرا از پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه دوم و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) استفاده شد. ساختار عاملی پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی تأییدی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که پایایی مقیاس خشم بالینی بر اساس آلفای کرونباخ 90/0 و بر اساس پایایی بازآزمایی 83/0 است. بررسی های مربوط به روایی همگرا و واگرای مقیاس خشم بالینی نیز مؤید روایی قابل قبول مقیاس مذکور در نمونه مورد مطالعه بود. بر مبنای یافته های به دست آمده، می توان گفت که مقیاس خشم بالینی ابزاری قابل اعتماد و روا برای سنجش خشم در جمعیت ایرانی است.
ارائه مدل ساختاری رابطه سبک های فرزند پروری ادراک شده با رفتارهای پر خطر از راه میانجی گری تاب آوری و تنظیم هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۷
101 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نوجوانی از بحرانی ترین دوره های زندگی می باشد. دوره رشد سریع جسمی وتحولات عاطفی و روانی است. بیش ترین ناسازگاری های رفتاری در این دوره نمود می یابد.گرایش به رفتارهای پرخطر یکی از ناسازگاری های رفتاری دوران نوجوانی بشمار می رود.
مواد و روش ها: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است.جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهرستان لنگرود می باشد که در سال تحصیلی 1400-1399مشغول به تحصیل بودند. شرکت کنندگان در پژوهش 265 نفر از دانش آموزان مدارس گوناگون لنگرود بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.داده ها با استفاده از مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(IARS)،پرسش نامه سبک های فرزندپروری بامریند،مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون(CD-RIS)) و پرسش نامه ی تنظیم هیجان جان و گروس(2002)گردآوری شد. برای بررسی برازش مدل پیشنهادی پژوهشگر از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار ایموس استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سبک های فرزندپروری مقتدرانه، مستبدانه و سهل گیر به واسطه تنظیم هیجان و تاب آوری بررفتار پرخطر اثر معنی داری دارد.
بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، سبک فرزندپروری مقتدرانه منجر به کاهش رفتارهای پرخطر می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روانشناختی زوج های جوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : ازدواج و بهزیستی در مراحل مختلف زندگی دو پدیده در هم تنیده هستند. آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب برای تصمیم گیری مناسب به نظر می رسد عناصری حیاتی در تامین بهزیستی روان شناختی برای زوج های جوان هستند. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ازدواج موفق و آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان انجام شد. روش : روش پژوهش نیمه آزمایشی با سه گروه و در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. جامعه آماری پژوهش شامل زوج های تازه عقد کرده بودند (بین یک تا شش ماه گذشته از عقد ازدواج) که به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در تابستان 1398 مراجعه کردند. از جامعه آماری مورد اشاره 45 زوج از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) گمارده شدند. از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1980) استفاده شد. گروه آموزش ازدواج موفق مطابق با پکیج خانبانی (2019) و گروه آموزش نظریه انتخاب مطابق با نظریه انتخاب گلاسر (2000) هر یک طی 5 جلسه 90 دقیقه ای و هفته ای یک جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها از طریق آزمون خی دو، تحلیل واریانس اندازه های مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار اس پی اس اس، نسخه 25 تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان موثر بود (01/0>P ). همچنین بر اساس نتایج، آموزش نظریه انتخاب بر بهزیستی روان شناختی زوج های جوان دارای تاثیر معناداری نبود (05/0<P). مقایسه دو روش نشان داد، آموزش ازدواج موفق بر بهزیستی روان شناختی نسبت آموزش نظریه انتخاب موثرتر بود. نتیجه گیری : آموزش ازدواج موفق برای ارتقاء بهزیستی روان شناختی زوج های جوان، از زمره آموزش های احتمالی است که می تواند برای زوج های جوان مد نظر قرار گیرد.
شناسایی مؤلفه های صمیمیت زناشویی در ازدواج های پایدار: براساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
117 - 128
حوزههای تخصصی:
صمیمیت زناشویی مایه پیوند زوجین و ارتقای کیفیت زندگی زناشویی و نبود یا کمرنگ شدن آن عاملی کلیدی در گرایش زوجین به جدایی ست. در کشور ایران، این پدیده چون طفلی گمشده ست که نیاز به یافتن دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، یافتن مؤلفه های صمیمیت زناشویی در ازدواج های طولانی مدت می باشد. این مطالعه به صورت کیفی و با رویکرد نظریه داده بنیاد اجرا شد. اطلاعات تا رسیدن به اشباع داده ها توسط مصاحبه های نیمه-ساختاریافته با 11 زوج صمیمی که به روش هدفمند و ملاک محور انتخاب شده بودند به دست آمد. اطلاعات حاصل از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها منجر به ایجاد یک طبقه اصلی به نام «صمیمیت زناشویی: فرآیندی از درون به برون» گردید که این طبقه از 12 مؤلفه شامل «شخصیت اثربخش»، «تمایزیافتگی»، «دلبستگی زناشویی ایمن»، «باهم بودن های لذت بخش زوجی»، «آموزه های خانوادگی-مذهبی»، «پختگی عقلانی»، «ازدواج آگاهانه»، «مسائل اجتماعی-اقتصادی»، «فرزندان و گذر به مرحله والدینی»، «تعاملات سازنده زوجی»، «حمایت ابزاری-عاطفی از همسر»، و «ارتقای کیفیت زندگی زناشویی» تشکیل شد. نتایج این پژوهش به بسیاری از مراکز آموزشی و درمانی کمک می کند تا با در نظر داشتن عوامل شناسایی شده، بسته های آموزشی و برنامه های ضروری را در ارتباط با زوج ها و خانواده ها تدوین کنند. علاوه بر این، آموزش این عوامل به زوجین موجب پیشگیری و جلوگیری از شکست و قطع روابط زناشویی و افزایش شادزیستی و کیفیت زندگی زناشویی می شود.
اثربخشی مداخلات روانشناختی مثبت نگر بر رشد پس از آسیب و دیسترس روانشناختی بهبود یافتگان از کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
261 - 270
حوزههای تخصصی:
اورژانس بهداشت جهانی به دنبال کووید 19 تاثیرات متعددی بر جوامع داشته است. ه دف پژوه ش حاض ر، تعیین اثربخش ی مداخلات روانشناختی مثبت نگر بر رشد پس از آسیب و دیسترس روانشناختی بهبود یافتگان کووید 19 است.ط رح مطالعه نیم ه آزمایش ی از ن وع پیش آزم ون-پس آزم ون ب ا گ روه کنت رل و پیگیری 2 ماهه ب ود. جامع ه آم اری پژوه ش شامل بهبود یافتگان 25 تا 55 ساله شهر تهران است که 4 تا 8 هفته از ترخیص آنها گذشته و علایم افسردگی، اضطراب و استرس متوسط (براساس DASS-21 ) داشتند . با روش نمونه گی ری هدفمن د 30نفرانتخاب و ب ه ش یوه تصادف ی ب ه دو گ روه آزمای ش(15 نفر) و گواه( 15 نفر)گم ارده ش دند. گ روه آزمای ش 8 جلسه 60 دقیقه ای مداخلات روانشناختی مثبتنگ ر (فردی و آنلاین ) دریافت نمود . اب زار پژوهش پرسشنامه های رشد پس از آسیب تدسچی و کالهون (1996) و دیسترس روانشناختی 21DASS_ بود: تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کواریانس نشان داد مداخلات روانشناختی مثبت نگر بر افزایش رشد پس از آسیب و کاهش دیسترس روانشناختی موثر است و بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنا داری وجود دارد( 001/0P<).مداخلات مثبت نگر در افزایش تمام مولفه های رشد پس از آسیب و کاهش دیسترس روانشناختی پس از بیماری افراد موثر است و بکارگیری این مدل، می تواند در بازتوانی روانشناختی بهبود یافتگان مفید باشد.
مقایسه ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود در دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و B(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود در دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و B انجام شد.
روش : طرح پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از نظر روش، علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان پسر و دختر دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر قدس در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 60 نفر دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و 60 نفر از دانشجویان دارای تیپ شخصیتی B به عنوان نمونه انتخاب شدند. با توجه به شرایط بیماری کووید- 19 شرکت کنندگان به طور مجازی به مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007) و سیاهه تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (1988) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری و تک متغیری و نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بین تمام ابعاد پردازش هیجانی و تمایزیافتگی خود بین دو گروه دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D و تیپ شخصیتی B تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>p.). به عبارتی دانشجویان دارای تیپ شخصیتی D از پردازش هیجانی سالم و تمایزیافتگی پایین تر برخوردارند.
نتیجه گیری : بنابراین پیشنهاد می شود با توجه به نقش مؤثر سلامت روان در سلامت هیجانی و روانشناختی دانشجویان، لازم است در جهت بسترسازی مناسب آن در دانشگاه ها تدابیر ویژه ای اندیشید.
Investigation of the Psychological Components and Coping Strategies in People Recovered from Coronavirus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Covid-19 pandemic has made fundamental changes in the human world at the levels of relationships, jobs, education, and health issues. This study was conducted to identify the components of basic psychological coping strategies in people with Covid-19 disease. Participants were people recovered from coronavirus. The research method was qualitative. Eighteen persons were studied through semi-structured interviews. One hundred thirty codes identified related to the objectives of the study. The results of the analysis identified four main topics and sixteen primary categories for hospitalized patients. The four main issues include symptoms and coping skills, treatment expectation, and consequences. The results showed that benefiting from psychological capital can be considered an essential aspect of coping skills. In dealing with Covid-19 disease, patients use all kinds of problem-focused to emotion-focused coping strategies and their resources and even negative coping methods to survive. How a cohesive body and mind make survival. Good physical perception, self-confidence, high will to survive, and hope are among these resources. All patients are grateful for their health after recovery. More importantly, the perception of social support, such as being supported by a spouse, family member, and proper physical activity, are healing factors against Covid-19 disease.
مقایسه درمان متمرکز بر شفقت و معنادرمانی بر رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و معنادرمانی بر رشد پس از سانحه در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه، شامل تمامی زنان مبتلا به سرطان پستان بود که در بهار 1398 به بیمارستان آراد شهر تهران مراجعه کرده بودند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه کنترل در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان متمرکز بر شفقت (طی 8 جلسه) و معنادرمانی (طی 8 جلسه) دریافت کردند و گروه کنترل در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رشد پس از سانحه PTGI (تدسچی و کالهون، 1996) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD در نرم افزار SPSS21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه (56/122=F و 001/0=p) شده است. همچنین، معنادرمانی به طور معناداری باعث افزایش رشد پس از سانحه (9/15=F و 0004/0=p) شده است. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که درمان متمرکز بر شفقت (05/53=F و 05/0>p) تاثیر بیشتری نسبت به معنادرمانی دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از درمان متمرکز بر شفقت جهت افزایش رشد پس از سانحه به صورت موثرتری نسبت به معنادرمانی در زنان مبتلا به سرطان پستان استفاده کرد.
الگوی ارتباطی بین معنویت در محیط کار و استرس شغلی کارکنان بیمارستان با نقش میانجی سرمایه روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
133-150
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل مؤثر بر سلامت انسان، محیط شغلی اوست. این پژوهش به بررسی رابطه معنویت در محیط کار و استرس شغلی کارکنان بیمارستان، با نقش میانجی سرمایه روان شناختی می پردازد. روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و به طور مشخص مبتنی بر الگو یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos بوده است. جامعه آماری کلیه کارکنان یکی از بیمارستان های خیریه در شهر قم است که بالغ بر 138 تن از کارکنان بیمارستان بر حسب روش «نمونه گیری طبقه ای» انتخاب شدند. ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه های استاندارد است. یافته های پژوهش بیانگر ارتباط مستقیم و غیرمستقیم منفی و معنادار معنویت در محیط کار با استرس شغلی کارکنان، ارتباط مثبت و معنادار معنویت در محیط کار با سرمایه روان شناختی کارکنان و ارتباط منفی و معنا دار سرمایه روان شناختی با استرس شغلی کارکنان است. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت: وجود معنویت در محیط کار می تواند با تأمین منابع حمایتی برای فرد و نیز به شکلی غیرمستقیم تر از طریق تأثیرگذاری بر امید، خوش بینی، تاب آوری و خودکارامدی، به سازگاری روانی بیشتر و کاهش استرس منجر گردد. ازاین رو ترویج و حمایت از فضایلی نظیر عبادت، حیا، احترام به بزرگ تر، مهربانی، غیرت، سخاوت و مانند آن موجب افزایش معنویت در محیط کار می شود.
تبیین نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
189 - 208
حوزههای تخصصی:
استفاده از رویکردهای روانشناختی و ویژگی های شخصیتی مصرف کنندگان در تغییر رفتار آنان، یکی از استراتژی های کلیدی در بازاریابی محصولات است. بازاریابی حسی و عناصر وابسته آن به منظور تاثیرگذاری بر رفتار مصرف کننده و تهییج هیجانی مشتریان یا تصویر سازی ذهنی از ابزارهای نوین مدیریت بازاریابی است. رنگ محصول به عنوان یکی از نخستین متغیرهایی که مصرف کننده در هنگام رویت محصول با آن مواجه می شود و بیشترین تاثیر بر حس بصری و ادراکی مشتریان را دارد، در طراحی و بازاریابی محصولات نه تنها از جهت زیبایی شناختی و جذابیت ظاهری بلکه به عنوان ابزاری برای انتقال معانی، ارزیابی، قضاوت و ارائه اطلاعات به مصرف کنندگان استفاده می گردد. این مطالعه با روش کیفی و با رویکرد گراندد تئوری با هدف ارائه الگوی نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده انجام شد. با استفاده از تحلیل کیفی 41 زیر مقوله و هشت مقوله اصلی شناسایی و الگوی ساختار گرایانه بر اساس روش چارمز ارایه گردید. مقولات اصلی نقش رنگ محصول در رفتار مصرف کننده شامل: ابعاد روانشناختی مصرف کننده، علایق شخصی و ترجیحات فردی، پاسخ مصرف کننده، بعد فرهنگی اجتماعی، پاسخ های بیولوژیکی یا حسی حرکتی، خصایص رنگ و در نهایت بعد جمعیت شناختی مصرف کننده است.
پدیدارشناسی تجربیات دانشجویان از فرایند خلاقیت در یادگیری مبتنی بر پروژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش کاوش تجارب دانشجویان از فرایند خلاقیت در یادگیری مبتنی بر پروژه بود. بدین منظور از روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. مشارکت کنندگان 11 دانشجوی کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. ملاکهای ورود عبارت بودند از: دانشجوی کارشناسی رشته علوم تربیتی، گذراندن واحد درسی پروژه فردی، انجام یک پروژه خلاقانه، و تمایل جهت شرکت در مطالعه. دانشجویان حدود 4 ماه در حال انجام یک پروژه خلاقانه(ساخت بازی آموزشی) بودند. پس از پایان پروژه، مصاحبه ای نیمه ساختارمند با دانشجویان انجام شد. داده ها با استفاده از تکنیک کلایزی تحلیل شد. به منظور افزایش دقت در تحلیل داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی را آشکار ساخت که عبارت بودند از: الف) تجارب مرحله مواجهه، ب) فرایندها، ج) منابع حمایتی، د) نتایج. هر یک از مضامین اصلی نیز مضامین فرعی دیگری داشت. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی جهت تسهیل و بهبود فرایند خلاقیت دانشجویان ارائه شده است.
اثربخشی الگوی ماتریکس بر فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی مدیران اداره برق شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
171 - 188
حوزههای تخصصی:
ارتقای انعطاف پذیری روانشناختی در قالب الگوی ماتریکس می تواند بستری برای جلوگیری از فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران سازمان ها فراهم کند. پژوهش حاضر جهت تعیین اثربخشی الگوی ماتریکس بر فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی مدیران اداره برق شهر اهواز انجام گردید. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای 30 نفر از مدیران که بالاترین نمره را در پرسشنامه فرسودگی شغلی مازلاچ داشتند، غربال شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایشی یک دوره مداخله 10جلسه ای (هر هفته یک جلسه ، به مدت 2ساعت) بر اساس الگوی ماتریکس دریافت کردند. همچنین شرکت کنندگان هر دو گروه قبل از شروع مداخله و در پایان دوره، به پرسشنامه فرسودگی شغلی و تعهد سازمانی پاسخ دادند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که الگوی ماتریکس موجب کاهش فرسودگی شغلی (02/125 F = و 001/0 P< ) و ارتقای تعهد سازمانی (21/179F = و 001/0 P< ) گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل شده است. برمبنای یافته های حاصل می توان گفت الگوی ماتریکس در کاهش فرسودگی شغلی و ارتقای تعهد سازمانی مدیران موثر بود، لذا پیشنهاد می شود جهت کاهش فرسودگی شغلی کارکنان این رویکرد در سازمان ها مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۸
37 - 51
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور شهرستان ساری انجام گرفت. این پژوهش از لحاظ روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان نابارور که به بیمارستان حضرت امام خمینی شهرستان ساری در شش ماه دوم سال 1394، مراجعه نموده که تعداد آنها برابر 211 نفر از سوی بیمارستان گزارش شده بود. شیوه نمونه گیری پژوهش حاضر از نوع در دسترس و با غربالگری اولیه به صورت هدفمند به حجم 30 نفر که برای هر گروه آزمایش و گواه 15 نفر انتخاب گردید. کلیه فرایند درمان در هشت جلسه به صورت فردی به مدت 45 دقیقه برای گروه آزمایش انجام گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات نمونه ها از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون استفاده شد و جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده گردید. یافته ها نشان داد که متغیر مستقل(گروه) تأثیر معناداری بر متغیر وابسته(خود تاب آوری) داشته است(77/27 =(28 ، 1) F و 0.001 P <). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که درمان پذیرش و تعهد بر خودتاب آوری زنان نابارور موثر بوده است.
رابطه سبک های تصمیم گیری و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی رابطه سبک های تصمیم گیری و شادکامی با نقش میانجی سبک زندگی در نوجوانان دختر بود. پژوهش حاضر توصیفی-مقطعی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم (پایه های نهم الی یازدهم) شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. 360 دانش آموز به روش دردسترس مشارکت داشتند و به پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHQ) (هیلز و آرگایل ، 2002)، نسخه دوم پروفایل سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت (HPLP-II) (والکر و همکاران، 1987) و پرسشنامه سبک تصمیم گیری عمومی (GDMS) (اسکات و بروس، 1995) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش مدل معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد، مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. همچنین نتایج نشان داد که شادکامی با سبک های تصمیم گیری اجتنابی (001/0=P، 57/0-=r)، وابسته (001/0=P، 60/0-=r) و آنی (001/0=P، 69/0-=r) همبستگی منفی و معنادار دارد؛ اما در مقابل سبک های تصمیم گیری منطقی (001/0=P، 59/0=r)، شهودی (001/0=P، 57/0=r) و مولفه های سبک زندگی، تغذیه (001/0=P، 50/0=r)، ورزش (001/0=P، 38/0=r)، مسئولیت پذیری (001/0=P، 43/0=r)، مدیریت استرس (001/0=P، 39/0=r)، روابط بین فردی (001/0=P، 53/0=r) و خودشکوفایی (001/0=P، 36/0=r) با شادکامی همبستگی مثبت و معنادار دارند (05/0>P). همچنین نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که ضرایب مسیر سبک های تصمیم گیری آنی (001/0=P، 067/0-=β)، اجتنابی (001/0=P، 052/0-=β)، وابسته (001/0=P، 046/0-=β)، منطقی (001/0=P، 058/0=β)، و شهودی (001/0=P، 061/0=β)، با نقش میانجی سبک زندگی بر شادکامی اثر غیرمستقیم و معنادار دارند (05/0>P). سبک های تصمیم گیری سازگار منطقی و شهودی به طور مستقیم و همچنین به واسطه سبک زندگی سلامت محور می توانند منجر به شادکامی در نوجوانان دختر شوند، اما در مقابل سبک های تصمیم گیری ناسازگار آنی، اجتنابی و وابسته اثر معکوس داشتند.
کیفیت زندگی بر اساس تیپ شخصیت D: نقش میانجی راهبردهای مقابله ای در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی راهبردهای مقابله در رابطه تیپ شخصیت D و کیفیت زندگی در مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر در سال 99-1398، ساکن کاشان تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی در بیماران روده تحریک پذیر (IBS-QOL-34) پاتریک و دراسمن (1998)، مقیاس تیپ شخصیتی D (DS-14) دنولت (2005) و مقیاس راهبردهای مقابله برای موقعیت های استرس زا (CISS) اندلر و پارکر (1990) بود. جهت تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. در این مدل تیپ شخصیت D رابطه مستقم و معناداری با راهبردهای مقابله داشت (05/0P<) و راهبردهای مقابله رابطه مستقم و معناداری با کیفیت زندگی داشت (05/0P<)، همچنین تیپ شخصیتD بصورت غیرمستقیم بواسطه راهبردهای مقابله هیجان مدار و اجتنابی قادر به پیش بینی کیفیت زندگی بود (05/0P<). بنابراین اتخاذ اقداماتی در جهت مداخلات شخصیتی و شناختی، برای بهبود کیفیت زندگی مبتلایان به سندرم روده تحریک پذیر توصیه می گردد.
بررسی ارتباط میان علائم عصب شناختی نرم در پسران دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی با علائم عصب شناختی نرم در مادران آن ها و تدوین برنامه درمانی برای کودک و مادر: مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر مطالعات زیادی در رابطه با وجود علائم عصب شناختی نرم در اختلال کاستی توجه / فزون کنشی انجام گرفته اما هنوز پیرامون رابطه ی احتمالی میان این گونه علائم در کودک و مادر، و همچنین پیشنهاد رهیافت های مداخله ای و درمانی، در کشور ما پژوهشی صورت نگرفته است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط میان علائم عصب شناختی نرم در پسران دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی با مادران شان و ارائه برنامه درمانی برای رفع علائم هم درکودک و هم در مادر بود. روش: این مطالعه از نوع ترکیبی بود بدین ترتیب که در بخش اول (کمی) از روش توصیفی از نوع همبستگی استفاده شد و در بخش دوم (کیفی) با توجه به نتایج بدست آمده و با استفاده از شبکه مضامین (آتراید - استرلینک) برنامه ای برای بهبود علائم مادر و کودک طراحی گردید. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دارای اختلال کاستی توجه / فزون کنشی ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 96-1395 بوده است. از میان 170 مراجعی که در 5 مرکز درمانی، تشخیص این اختلال را گرفته و حاضر به همکاری بودند، یکصد نفر از کودکان و مادرانشان به شیوه تصادفی انتخاب و تست عصب - شناختی کمبریج (1995) روی آنها اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه انجام شد. یافته ها: در بخش کمی پس از تحلیل داده ها، نتایج همبستگی و رگرسیون نشان دهنده همبستگی معنی داری بین علائم عصب شناختی نرم کودک و مادر بود (0/23 =R) همچنین بیشترین میزان همبستگی ها بین نمره کل علائم عصب شناختی نرم کودک با هماهنگی حرکتی مادر (0/71 r=)، نمره کل عصب شناختی نرم مادر با هماهنگی حرکتی و کنترل پاسخ کودک (0/68 و 0/77 r=) و خرده مقیاس های مشابه در هردوی آنها بود. در بخش کیفی نیز با استفاده از روش شبکه مضامین، مضامین پایه (علائم عصب شناختی نرم مادر و کودک)، مضامین سازماندهنده (هماهنگی حرکتی، یکپارچگی حسی و کنترل پاسخ) و مضامین فراگیر (فعالیت های طراحی شده) مشخص شدند که با توجه به آنها برنامه درمانی برای کودک و مادر به طور جداگانه تدوین و اعتباریابی شد که از اعتبار مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: ارتباط معنی دار علائم عصب شناختی نرم و نشانه های اختلال کاستی توجه / فزون کنشی در کودک و مادر حکایت از آن دارد که سازوکار های احتمالی عصب روانشناختی در بروز این ارتباط دخالت دارند و به همین سبب تشخیص بهنگام این گونه علائم در مادران و پیگیری های درمانی مناسب برای مادر و کودک از اهمیت خاصی برخوردار است.
ویژگی های روان سنجی مقیاس امید به مراجع در مشاوران و روان شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
33 - 51
حوزههای تخصصی:
امید از مهمترین عناصر روان درمانی به شمار می رود و وجود آن در اثر بخشی درمان ضروری است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روا ن سنجی مقیاس امید درمانگران در نمونه ایرانی انجام گرفت. این مطالعه از نظر هدف کاربردی است که به روش پیمایشی انجام شد. ۳۱۰ نفر از جامعه مشاوران و روانشناسان ایرانی از طریق فراخوان اینترنتی در این پژوهش شرکت داشتند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از : مقیاس های امید به مراجع (بارتولومیو و همکاران، ۲۰۱۹)، شکوفایی (دینر، ۲۰۱۰) و حالت امید (اشنایدر، ۱۹۹۶). بررسی روایی سازه به روش تحلیل عاملی تاییدی انجام شد. پایایی سازه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل عاملی تاییدی، برازش مطلوب شاخصها و ساختار سه عاملی پرسشنامه را تایید کرد. همبستگی نمرات مقیاس امید درمانگر به مراجع با مقیاس حالت امید و مقیاس شکوفایی، روایی همگرای مقیاس را تایید کرد. در بررسی پایایی، ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس و ابعاد آن در حد مطلوب بود. بر اساس نتایج، نسخه فارسی مقیاس امید به مراجع درمانگران از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و می تواند در نمونه مشاوران و روانشناسان ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
روابط ساختاری عاطفه منفی، نگرش های ناکارآمد و افکار اتوماتیک منفی با نشانه های افسردگی: نقش میانجی بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی متغیرهای مرتبط با آسیب پذیری مزاجی (ازقبیل عاطفه مندی منفی) و شناختی (مثل نگرش های ناکارآمد)، عواملی مهم در ابتلای افراد به اختلال های افسردگی شناخته شده اند. اخیراً بر نقش بد تنظیمی هیجان نیز در ایجاد، تداوم یا تشدید اختلال های هیجانی، ازجمله افسردگی تأکید شده است؛ اما جایگاه این سازه در کنار سایر متغیرها و نوع ارتباط آنها با هم، هنوز به طور دقیق مشخص نشده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی بدتنظیمی هیجان در رابطه بین عاطفه منفی، نگرش های ناکارآمد و افکار اتوماتیک منفی با نشانه های افسردگی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی همبستگی بود و داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شد. جامعه آماری پژوهش، افراد عادی داوطلب از شهرهای مرکزی اصفهان و تهران بودند که از میان آنها تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی (PANAS)، نگرش های ناکارآمد (DAS)، افکار اتوماتیک منفی (ATQ-N)، تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و افسردگی بک (BDI-II) بود. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل مفهومی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است و همه ضرایب مسیر آن نیز معنادار بود. همچنین، نقش میانجی گری بدتنظیمی هیجان در رابطه بین عاطفه منفی و نگرش های ناکارآمد با افکار اتوماتیک منفی و درنهایت نشانه های افسردگی تأیید شد. باتوجه به نتایج پژوهش، می توان گفت که بدتنظیمی هیجان یکی از مکانیسم های اثر عاطفه منفی و نگرش های ناکارآمد بر شدت افکار اتوماتیک منفی و نشانه های افسردگی است.
مدل مفهومی انگیزش پیشرفت در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف دستیابی به مدل مفهومی انگیزش پیشرفت در منابع اسلامی، صورت گرفته است. روش به کار رفته در این پژوهش، "تحلیل کیفی محتوای متون دینی" بود که برای فهم و استنباط آموزه های روان شناختی از منابع اسلامی کاربرد دارد. بدین منظور ابتدا مفاهیم و گزاره های مرتبط با انگیزش پیشرفت در منابع اسلامی بررسی و گردآوری شد. در مرحله بعد، مفاهیم و گزاره های گردآوری شده با استفاده از اصول پیش پردازش متن،مانند هم معنایی، چندمعنایی و حوزه معنایی مورد بررسی قرار گرفت و سرانجام، 5 مؤلفه برای انگیزش پیشرفت شناسایی شد که شامل "میل به پیشتازی"، "فایده نگری"، "احتمال موفقیت"، "نیرومندی انگیزه" و "حمایت معنوی ادراک شده" است. در مرحله بعد به منظور بررسی روایی محتوایی، مؤلفه ها و مستندات آن ها در قالب یک فرم نظرسنجی در اختیار 13 نفر از کارشناسان حوزه علوم دینی و روان شناسی قرار گرفت و از آن ها خواسته شد تا نظر خود را در مورد برداشت های انجام شده از مستندات و مؤلفه های مفهومی بدست آمده برای انگیزش پیشرفت، در یک مقیاس چهار درجه ای از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم مشخص کنند. نظر کارشناسان بررسی و یافته ها با دقت بالای 0.85 درصد تأیید شد. بر اساس این پژوهش می توان انگیزش پیشرفت را زیرمجموعه انگیزش درونی دانست که معطوف به اهداف پیش رو در زندگی بوده و جهت گیری رفتار فرد را تعیین می کند.