فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۸۶۱ تا ۶٬۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
133 - 150
حوزههای تخصصی:
استفاده از روش ها و تکنیک های مختلف در جهت رسیدن به بهترین نتایج و ایجاد هم افزایی بین آن ها می تواند در بسیاری از مسائل راه گشا و کمک کننده باشد. داده کاوی آموزشی یکی از حوزه های نسبتاجدیدی است که می توان به کمک آن در حل مسائل آموزشی و بویژه مسائل حوزه سنجش و اندازه گیری اقدام کرد. اما قبل از استفاده از این روش ها باید تا حد امکان با ان آشنا شده و مشکلات و معایب و مزایای آن مورد بررسی قرار گیرد. در این پژوهش نیز هدف بررسی تکنیک طبقه بندی ماتریس ها نامنفی و چگونگی تعیین تعداد خوشه ها قبل از اجرای مدل است. روش اجرای پژوهش از نوع توصیفی و جامعه مورد مطالعه تمامی حاضرین جلسه کنکور رشته علوم ریاضی و فنی در سال 1398 است که از این تعداد 5000 نفر به صورت تصادفی توسط سازمان سنجش و آموزش کشور انتخاب و در اختیار پژوهشگر قرار گرفت. ابزار پژوهش سؤالات حسابان و هندسه کنکور است. نتایج این تحلیل نشان داد که در برآورد تعداد خوشه های سؤالات حسابان اختلاف وجود دارد ولی در مورد سؤالات هندسه نتایج تمامی روش ها یکسان بود. با توجه به اختلاف مشاهده شده پیشنهاد می شود که در پژوهش های آتی با کمک شبیه سازی داده به بررسی دقیق تر این مسأله پرداخته شود.
طراحی الگوی ارزش در دانش آموزان بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
29 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی الگوی ارزش در دانش آموزان بر اساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش است. این پژوهش مبتنی بر رویکرد پژوهش های ترکیبی از نوع اکتشافی بوده و داده های مورد نیاز در دو بخش کیفی (بر اساس تحلیل مضمون ) و کمی (بر پایه روش پیمایشی) گردآوری شد. در بخش کیفی جامعه آماری شامل منابع دست اول و دوم، اسناد بالادستی، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، همچنین در بخش مصاحبه، جامعه آماری، متشکل از 29 نفر از متخصصان و صاحب نظران در خصوص آموزش و پرورش و روانشناسی است، که به روش نمونه گیری هدفمند ( گلوله برفی) انتخاب شدند . در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع دبیرستان (دوره دوم) شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 است که در این پژوهش تعداد آن ها 249746 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 417 نفر به منظور تکمیل پرسشنامه های پژوهش انتخاب شدند و در مجموع تعداد 396 پرسشنامه تکمیل و در تحلیل مورد استفاده قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده ها در بخش کمی، از پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای یافته های بخش کیفی استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی، به وسیله نرم افزار MAXQDA و Excel و بخش کمی، به منظور برازش مدل مفهومی با داده های میدانی از روش حداقل مربعات جزیی و به کمک نرم افزار 3- SmartPLS و 23-SPSS انجام شد. نتایج بخش کیفی منجر به شناسایی 3 بعد (ارزش های اسلامی، ارزش های اخلاقی، هویت) و 18 مؤلفه شد. نتیجه کلی حاصل از پژوهش بیانگر آن بود که یافته های بخش کمی مؤید بخش کیفی است.
پیش بینی مشکلات خواب دختران نوجوان بر اساس سبک های فرزندپروری و سبک های ناایمن دلبستگی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی مشکلات خواب دختران نوجوان بر اساس سبک های فرزندپروری و سبک های ناایمن دلبستگی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهرستان کاشان در سال تحصیلی 1400-1399 (3610 دانش آموز) بود. 234 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسشنامه کیفیت خواب پترزبورگ بویس و همکاران (PSQI)، پرسشنامه سبک های فرزندپروری شیفر (PSQ) و پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (AASQ) استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک های فرزند پروری محبت (0/24-) و کنترل (0/18) با مشکلات خواب دختران نوجوان رابطه منفی معناداری دارند. همچنین، بین سبک های دلبستگی ناایمن اضطرابی (0/19) و اجتنابی (0/19) با مشکلات خواب دختران نوجوان رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین شاخص ضریب چندگانه اصلا ح شده نشان داد که مؤلفه های پیش بین پژوهش می تواند 0/11 از مشکلات خواب دختران نوجوان را پیش بینی کند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که سبک های فرزندپروری ناکارآمد و سبک های دلبستگی ناایمن می توانند زمینه ساز مشکلات خواب دختران باشند. یافته های این پژوهش دارای تلویحات آموزشی - بهداشتی برای پیشگیری از مشکلات خواب نوجوانان می باشد.
تفاوت مدل پیشایندها و پسایندهای ادراک ایمان فردی شده بر اساس سازه های مذهبی در دانشجویان ادیان مختلف
حوزههای تخصصی:
ایمان یکی از واژه های کلیدی در حوزه دین و دین داری است که پرداختن به ماهیت و تعیین جایگاه و نقش آن، تأثیری بسزایی در زمینه های مختلف زندگی انسان دارد. پژوهش حاضر باهدف بررسی تفاوت مدل پیشایندها و پسایندهای ادراک ایمان فردی شده بر اساس سازه های مذهبی در دانشجویان ادیان مختلف بود. طرح پژوهش حاضر استنباطی با روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی، علوم پزشکی جندی شاپور، شهید چمران و طلاب حوزه علمیه بود که از این میان، 429 نفر با استفاده از روش نمونه برداری هدفمند انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پایبندی مذهبی، پرسشنامه تعهد مذهبی، پرسشنامه باورهای مذهبی، پرسشنامه جهت گیری مذهبی آلپورت، پرسشنامه ایمان و مقیاس ادراک ایمان فردی شده استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل مسیر چند گروهی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معناداری بین دو مدل ادراک ایمان فردی شده برحسب متغیرهای مذهبی بر اساس ادیان زرتشت، صابئین مندایی، مسیحیت و اسلام وجود ندارد. همچنین نتایج مربوط به آزمون مدل پیشنهادی نشان داد که مدل پیشنهادی با خطای قابل قبول از برازش خوبی برخوردار است. سازه های مذهبی شامل هوش معنوی، باور مذهبی، پایبندی مذهبی، تعهد درونی مذهبی و ... به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر میزان ادراک ایمان فردی شده دانشجویان تأثیرگذار است.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ بهار (فروردین) ۱۴۰۱ شماره ۱۰۹
۲۲۷-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: نگاه های تلخ و گزنده ای جامعه و طرد زنان مطلقه، سازگاری آنان را با این شرایط مشکل و به حرمت خود شان آسیب می زند. تحقیقات نشان داده است که درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری می توانند بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنان مطلقه مؤثر باشند، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی آن ها پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی-رفتاری بر سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه بود. روش: تحقیق حاضر مطالعه ای شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه گواه بود. جامعه پژوهش متشکل از زنان مطلقه تحت پوشش پایگاه های خدمات اجتماعی منطقه 2 شهر تهران در سال 1398 بود. نمونه این مطالعه 60 زن بودند که به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس سازگاری پس از طلاق فیشر (1976) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1965) بودند. برای گروه آزمایشی اول، درمان هیجان مدار (میرزازاده و همکاران، 1391) و برای گروه آزمایشی دوم درمان شناختی-رفتاری (موناز و همکاران، 2007) در 9 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با روش های تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بانفرونی انجام شد. یافته ها: هر دو درمان باعث بهبود سازگاری پس از طلاق و حرمت خود زنانِ مطلقه در پایان مداخلات و دوره پیگیری شدند (01/0>p)، ولی درمان هیجان مدار در بهبود سازگاری آنان نسبت به درمان شناختی-رفتاری اثربخش تر بود (01/0>p). بین این دو روش درمانی در افزایش حرمت خود زنانِ مطلقه تفاوتی مشاهده نشد (05/0<p). نتیجه گیری: زنان مطلقه ای که در جلسات درمان های هیجان مدار و شناختی-رفتاری شرکت کردند سازگاری پس از طلاق و حرمت خود بیشتری را تجربه کردند.
اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق، حالات خلقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد با تجربه شکست عاطفی
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۰
217 - 203
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق، حالات خلقی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر افراد با تجربه شکست عاطفی انجام شده است. از نظر گردآوری داده ها تک آزمودنی، از نظر اجرا میدانی و از نظر ماهیت کمی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دختران در دامنه سنی ۱۸ تا 30 سال با تجربه شکست عاطفی در سال 1400 بودند که به روش نمونه گیری هدمند ودردسترس انتخاب گردیدند. در این مطالعه از پرسشنامه های ضربه عشق راس(1999)، تنظیم شناختی هیجان گازنفسکی و کرایچ(2006) و حالات خلقی برومز(2007) استفاده گردید. داده های مطالعه با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی همچون میانگین، انحراف استاندارد، حداقل و حداکثر و آزمونهای آماری درصد بهبودی، شاخص d کوهن (اندازه اثر) و نمودارهای دیداری ترسیمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس اندازه اثر بدست آمده و درصد بهبودی محاسبه شده اثر بخشی درمان شناختی رفتاری در نشانگان ضربه عشق و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در افراد با تجربه شکست عاطفی تحقیق معنی دار شدند ولی در حالات خلقی معنی دار نبود . بنابراین می توان نتیجه گرفت که مداخله درمان شناختی رفتاری بر نشانگان ضربه عشق و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان اثربخش می باشد.
تأثیر بازی های حرکتی و رایانه ای بر توجه و روابط اجتماعی دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی 10-12 سال
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی علاوه بر مشکلات عملکرد توجه و هوشیاری، پایین ترین سطح فعالیت اجتماعی را نشان می دهند و مشکلات بیشتری در دوستیابی و حفظ آن دارند. هدف: هدف از تحقیق حاضر تأثیر بازی های حرکتی و رایانه ای بر توجه و روابط اجتماعی دانش آموزان پسر مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی ۱۲-۱۰ سال بود. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه تجربی و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان پسر ابتدایی ۱۲-۱۰ سال مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی منطقه ۴ تهران در سال ۱۴۰۰ بودند. از میان آن ها تعداد ۳۶ نفر به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. بازی های حرکتی و رایانه ای در ۸ هفته و هر هفته در ۳ جلسه ۶۰ دقیقه ای صورت پذیرفت. پرسشنامه کانرز نسخه والدین و پرسشنامه زبوف در پیش آزمون و پس آزمون توسط والدین پر شد. از تحلیل واریانس مرکب و از آزمون تی همبسته جهت تحلیل داده ها و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ استفاده شد. یافته ها: بازی های حرکتی و رایانه ای تأثیر مثبت معنی داری بر توجه و ارتباط اجتماعی داشتند (P≤۰/۰۵)؛ اما بین تأثیر این دو مداخله بر هیچ یک از متغیرهای تحقیق تفاوت معنی داری مشاهده نشد (P≥۰/۰۵). نتیجه گیری: بازی های حرکتی و رایانه ای موجب بهبود توجه و روابط اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی می شود؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این بازی ها برای کمک به کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی استفاده شود.
مدرسه شغلی: شناسایی شاخص های تعیین کننده مدرسه با استانداردهای بالای رشد شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
201 - 232
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عومل تعیین کننده ی مدرسه با استاندارهای بالای رشد شغلی بود. پژوهش از نوع کابردی بود و از لحاظ نحوه ی گردآوری اطلاعات از روش آمیخته استفاده شد.در بخش کمی، از پرسشنامه ی استناندارهای شغلی دانش آموزان منتشر شده توسط انجمن مشاوره ی مدرسه ی آمریکا(2004)، برای شناسایی مدارس شغلی و در بخش کیفی، از مصاحبه ی عمیق برای بررسی شاخص های شغلی مدارس استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی مدارس متوسطه ی اول و دوم دخترانه در سطح کرمانشاه بود. پس از شناسایی 3 مدرسه به عنوان مدارس شغلی، در فاز دوم تعداد 10 نفر از عوامل سه مدرسه به روش نمونه گیری هدفمند برای مصاحبه ی عمیق انتخاب شدند پس از بررسی داده های حاصل از پژوهش و کدگذاری داده های هر گروه در سه مرحله کد گذاری باز، محوری، انتخابی در مجموع90 مفهوم در رابطه با شاخص های مدارس شغلی به دست آمد که در قالب 27 مقوله دسته بندی شدند، که در نهایت شاخص های مدارس شغلی در 8 حیطه ی کلی: سیستم آموزشی مدرسه، برنامه های غیرآموزش رسمی، توانمندسازی شغلی دانش آموزان، راهبردهای مدرسه در رشد شغلی، کیفیت روابط سازمانی در مدرسه، فضای حمایتی مدرسه، منابع شغلی دانش آموزان،سبک مدیریت مدرسه طبقه بندی شدند.
پیش بینی اهمال کاری تحصیلی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی و باورهای فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بنابر یافته های پژوهشی یک عامل شناختی موثر در شکل گیری و تداوم اهمالکاری تحصیلی افراد، طرحواره های ناسازگار اولیه آنان می باشد. گروه دیگری از مطالعات از نقش باورهای فراشناختی و انعطاف پذیری شناختی در کاهش اهمالکاری تحصیلی حمایت می کنند. در این راستا، پژوهش حاضر به منظور ارزیابی مدل ساختاری اهمالکاری تحصیلی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه و بررسی اثرات میانجی انعطاف پذیری شناختی و باورهای فراشناختی صورت گرفت. روش: شرکت کنندگان این پژوهش 294 نفر از دانشجویان شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری در دسترس، از طریق فضای مجازی انتخاب گردید. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اهمالکاری تحصیلی (APS)، فرم کوتاه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، انعطاف پذیری شناختی (CFI) و باورهای فراشناختی ولز، گردآوری و با نرم افزارهایSPSS و PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته : یافته های حاصل از پژوهش بیانگر ارتباط معنادار بین نمره کل اهمالکاری تحصیلی و طرحواره های ناسازگار اولیه، مولفه های انعطاف پذیری شناختی و برخی مولفه های باورهای فراشناختی بود. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر نشان داد که طرحواره های ناسازگار اولیه به صورت مستقیم و غیر مستقیم ، به واسطه باورهای فراشناختی بر اهمالکاری تحصیلی اثرگذار است، اما این مسیر از طریق متغیر انعطاف پذیری شناختی اثرگذار نبود. نتیجه گیری: مدل ساختاری اهمالکاری تحصیلی براساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی و باورهای فراشناختی از برازش مناسبی برخوردار است. کلیدواژه ها: اهمالکاری تحصیلی، طرحواره های ناسازگار اولیه، انعطاف پذیری شناختی، باورهای فراشناختی
اثربخشی مداخله شناختی -رفتاری بر تجربه سوگ، افسردگی و اضطراب بستگان قربانیان بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
63 - 76
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر تجربه سوگ، افسردگی و اضطراب بستگان قربانیان بیماری کووید-19 انجام شد. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نوع روش آمیخته (کمی، کیفی) بود. جامعه آماری شامل تمامی مردان و زنان بالای 18 سال در شهر شیراز بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس استفاده شد افرادی که بیش از 4 ماه ازتجربه سوگ آنان گذشته و با اجرای پرسشنامه تجربه سوگ، نمره بالای 68 را کسب نمودند به عنوان نمونه انتخاب شدند پس از انجام مصاحبه و تحلیل کیفی به منظور مقایسه گروه آزمایش و کنترل از پرسشنامه افسردگی بک و اضطراب وجودی گود استفاده شد. نتایج آماره یومان ویتنی و ویل کاکسون نشان داد که درمان شناختی رفتاری بر تجربه سوگ، افسردگی و اضطراب بستگان قربانیان بیماری کووید-19 اثربخشی معناداری داشته است بر اساس نتایج به دست آمده درمان شناختی رفتاری بر تجربه سوگ، افسردگی و اضطراب وجودی در بستگان قربانی کرونا مؤثر است. این روش میتواند به صورت فردی و گروهی برای مشکلات مورد استفاده قرار گیرد و باعث ارتقاء سلامت روانی و واکنش های مؤثر و سازگارانه افراد در برابر رویدادهای آسیب زای زندگی شود.
مقایسه مدل کیفیت خدمات آموزشی هوشمند از دیدگاه دریافت کنندگان و ارائه دهندگان خدمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آذر) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۷
۱۷۲۸-۱۷۱۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه کیفیت خدمات از اصلی ترین عوامل بقا و رشد هر نوع سازمان، ازجمله سازمان های آموزشی است. کیفیت خدمات آموزشی تنها توسط سازمان آموزش ی تعریف نمی شود، بلکه نیازها، خواسته ها و انتظارات مشتریان در این بین تأثیر ویژه ای دارند. هم ارائه دهندگان خدمت و هم گیرندگان خدمت هر دو نقش اساسی در تعیین کیفیت خدمات دارند. هدف: هدف این تحقیق مقایسه مدل کیفیت خدمات آموزشی هوشمند از دید دریافت کنندگان و ارائه دهندگان خدمت بر اساس مدل هدپرف بود. روش: تحقیق حاضر از منظر جهت گیری اکتشافی - کاربردی و از منظر هدف توصیفی - پیمایشی می باشد. جامعه آماری مدارس هوشمند منطقه 2 شهر تهران که دارای 4 مدرسه هوشمند می باشد، جمعاً دارای 240 دانش آموز و 83 معلم و کادر آموزشی می باشند. تعداد نمونه بدست آمده برای دریافت کنندگان خدمت (دانش آموزان) 148 نفر و 64 نفر به عنوان نمونه آماری ارائه کنندگان خدمت (معلمان و کادر آموزشی) می باشد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است. برای مقایسه کیفیت خدمات آموزشی هوشمند بین دو گروه از آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته ها: برای هر 6 مؤلفه کیفیت خدمات آموزشی شامل جنبه تحصیلی، عملکرد آموزشی، برنامه، جنبه غیر تحصیلی، دسترسی و شهرت بین دریافت کنندگان و ارائه دهندگان خدمت در سطح اطمینان 99 درصد تفاوت معناداری وجود دارد، به عبارت دیگر در هر شش مؤلفه مذکور، ارائه دهندگان خدمات وضعیت جاری را بهتر از دریافت کنندگان خدمات ارزیابی کردند. نتیجه گیری: از دید دریافت کنندگان خدمت، میانگین کیفیت خدمات ارائه شده به نسبت ارائه دهندگان خدمت پایین تر بود. یعنی بین دیدگاه ارائه دهندگان و دریافت کنندگان خدمت شکاف وجود دارد. چنین نتیجه ای تا حدودی قابل پیش بینی بود، زیرا اغلب خدمات دهندگان کیفیت خدمات خود را مطلوب تر از دریافت کنندگان خدمات ارزیابی می کنند و دریافت کنندگان خدمت معمولاً نظرات انتقادی تری به ابعاد مختلف خدمات ارائه شده دارند.
مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی جدلی بر وسواس مرگ زنان در دوره کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۶۶۲-۱۶۴۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: وسواس مرگ یکی از موارد تهدید سلامتی روانی در همه گیری کرونا است. تاکنون مطالعه بالینی که به مقایسه اثربخشی درمان های روانشناختی مانند درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی در وسواس مرگ انجام نشده است و خلاء پژوهشی بزرگی در بررسی آن وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان پذیرش و تعهد با رفتاردرمانی جدلی بر وسواس مرگ زنان در دوره کرونا انجام پذیرفت. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان 20 -60 ساله بودند که در سال 1399 در دو مرکز ادیبان و خانه بهی اراک پرونده داشتند. در مجموع 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند از طریق غربالگری انتخاب و در سه گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، رفتاردرمانی و کنترل گمارده شدند. گروه های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و مداخله رفتاردرمانی جدلی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی به صورت آنلاین دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. شرکت کنندگان قبل، بعد و یک ماه پس از اجرای مداخله درمانی، پرسشنامه وسواس مرگ عبدالخالق (1998) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون هر دو روش مداخله در کاهش وسواس مرگ زنان تأثیر معناداری داشتند (0/05 P<). در مرحله پیگیری نیز دو مداخله به صورت معناداری موجب کاهش وسواس مرگ زنان شدند، اما بین دو مداخله تفاوت آماری معنی داری مشاهده نشد (0/05<P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق می توان گفت که هر دو درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتار درمانی جدلی با استفاده از اصول ذهن آگاهی و با افزایش انعطاف پذیری روانشناختی در کاهش وسواس مرگ زنان مؤثر بودند، ازاین رو آگاهی از این مداخلات می تواند در دوران کرونا برای وسواس مرگ زنان مؤثر واقع شود.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر شادکامی و کیفیت زندگی زناشویی زوجین هر دو شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مهر ۱۴۰۱ شماره ۷ (پیاپی ۷۶)
۲۲۰-۲۰۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر شادکامی و کیفیت زندگی زناشویی زوجین هر دو شاغل انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین هر دو شاغل که از نیمه دوم مهر تا پایان آبان سال 1400 به مرکز مشاوره البرز شهر کرج مراجعه کردند بود، که 32 زوج بصورت در دسترس انتخاب و پس از همتاسازی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه شادمانی آکسفورد (0HI) (آرگایل و لو، 1990) و مقیاس کیفیت زناشویی (RDAS) (باسبی و همکاران، 1995) بود. زوجین گروه آزمایش طی 8 جلسه بصورت هفتگی تحت مداخله ی زوج درمانی هیجان مدار قرار گرفتند. در طی این مدت زوجین گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری (MANCOVA) نشان داد بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0P<). بدین معنا که زوج درمانی هیجان مدار موجب افزایش شادکامی و کیفیت رابطه زناشویی زوجین هر دو شاغل شده است. بنابراین زوج درمانی هیجان مدار روشی مؤثر بر افزایش شادکامی و کیفیت رابطه زناشویی زوجین هر دو شاغل است.
رابطه علّی راهبردهای مقابله ای و اضطراب کرونا با نقش میانجی گری تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
149 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای تاب آوری در رابطه میان راهبردهای مقابله ای و اضطراب کرونا بود. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان پسر مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر (450 نفر) در سال تحصیلی 400-1399 بود. 210 دانشجو به صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های اضطراب کرونا ویروس علی پور و همکاران (1398)، راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن (1985) و تاب آوری کونور- دیویدسون (2003) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد. نتایج نشان داد راهبرد مقابله ای هیجان مدار دارای اثر مستقیم بر اضطراب کرونا بود (01/0>p)؛ اما راهبرد مقابله ای مسأله مدار بر اضطراب کرونا اثر مستقیم نداشت (05/0<p). راهبرد مقابله ای مسأله مدار دارای اثر مستقیم بر تاب آوری بود (01/0>p)؛ اما راهبرد مقابله ای هیجان مدار بر تاب آوری اثر مستقیم نداشتند. همچنین تاب آوری دارای اثر غیرمستقیم بر اضطراب کرونا بود (01/0>p). نتایج غیرمستقیم مسیرها نشان داد که فقط راهبردهای مقابله ای مسأله مدار با میانجی گری تاب آوری می تواند از میزان اضطراب کرونا بکاهد. با توجه به یافته های پژوهش، تمرکز بر نوع راهبرد مقابله ای، می تواند اثر مهمی در اضطراب کرونا دانشجویان داشته باشد. پیشنهاد می شود مداخلات درمانی مبتی بر تاب آوری و مقابله، در درمان اضطراب کرونا مورد توجه قرار گیرد.
تمنای بهبود کارکردهای اجرایی و مهارت های خواندن از جام مراقبه در دانش آموزان: تکنیک های ذهن آگاهی در مقابل ساهاجایوگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه ی حاضر ارتقای مهارت های خواندن از طریق بهبود مکانیسم های اثرگذار شامل توجه انتخابی و بازداری با استفاده از تکنیک های ذهن آگاهی و ساهاجایوگا در گروهی از دانش آموزان پایه ی پنجم ابتدایی با مشکلات تحصیلی و توجه بود. در یک طرح آزمایشی از نوع پس آزمون و پیگیری یک ماهه ی 200 دانش آموز دختر و پسر دارای افت تحصیلی از دو مدرسه ی داوطلب شرکت در مطالعه ی شهر تهران توسط معلمان به پژوهشگر معرفی شدند. از بین آن ها 60 دختر و 60 پسر با توجه به ملاک های ورود و خروج برای مطالعه جداسازی شدند. این دخترها و پسرها جداگانه و به صورت تصادفی در سه گروه برنامه ی ذهن آگاهی (گروه آزمایشی 1)، برنامه ی ساهاجایوگا (گروه آزمایشی 2) و بدون مداخله (گروه کنترل) قرار گرفتند (در کل هر گروه 20 نفر دختر و 20 نفر پسر). پس از پای ان مداخل ه، ه ر سه گ روه در مراح ل پس آزم ون و پیگی ری آزمون های مهارت های خواندن مبتنی بر پرلز، توجه انتخابی d2 و استروپ (جهت اندازه گیری بازداری) را تکمیل کردند. نتایج آزمون تحلیل واریانس آمیخته نشان داد روش های مراقبه موجب بهبود بیشتری در مهارت های خواندن و کارکردهای اجرایی توجه انتخابی و بازداری دانش آموزان شد و با گذشت زمان اثر مداخله نسبتاً پایدار باقی ماند. به علاوه، نتایج نشان داد مداخله ی ساهاجایوگا در مقایسه با مداخله ی ذهن آگاهی بر مهارت های خواندن و توجه انتخابی مؤثرتر بود. اثر زمان و اثر متقابل گروه در زمان برای هیچ یک از متغیرهای وابسته معنی دار نبودند. به نظر می رسد روش های مراقبه می توانند مداخلات مناسب تر و سهل تری در دسترس متخصصان حرفه ای و معلمان در کاهش مشکلات یادگیری و به کارگیری مهارت های تحصیلی باشند.
تحلیل روایت خودبخششی در میان دانشجویان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۳)
232 - 241
حوزههای تخصصی:
خودبخششی اصیل واکنشی سازگارانه در مواجهه با خودی است که دچار خطای اخلاقی شده است. دشواری های روانشناختی در تجربه خودبخششی عمده دلیل علاقه مندی پژوهشگران به این حوزه است. در این پژوهش تجربه خودبخششی دانشجویان با رویکرد تحلیل روایت مضمونی مورد کندوکاو قرار گرفت. شرکت کنندگان پژوهش 6 نفر از دانشجویان بودند که تجربه خودبخششی داشتند. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه روایتی استفاده شد. در نتیجه تجزیه و تحلیل روایت ها بر پایه ادبیات پژوهش سه مضمون اصلی خودبخششی نگهدارنده، خودبخششی تبدیلی و شبه خودبخششی استخراج شد. در میان اکثر مشارکت کنندگان تجربه خودبخششی از نوع نگهدارنده بود. یافته های این پژوهش می تواند ابعاد گسترده تری از جنبه های شناختی و عاطفی نحوه برخورد افراد با چالش های زندگی را روشن سازد. هیجان های منفی مختلفی که افراد در مقابله با مشکلات زندگی تجربه می کنند از پایه های اساسی بروز اختلال های خلقی و اضطرابی در آینده می شود. شناخت دقیق تر و بیشتر چگونگی مواجهه با این هیجانات و بخشش خود مسیر درمان این اختلال ها را تسهیل و تسریع خواهد کرد.
بررسی تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنیدگی ادراک شده و نشخوار خشم
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر آموزش ذهن آگاهی بر تنیدگی ادراک شده و نشخوار خشم در دانش آموزان دختر ساکن خوابگاه بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه موردنظر شامل دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود که از بین آن ها نمونه 45 نفری به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. 15 نفر دارای تنیدگی بالاتر از متوسط در یک گروه آزمایش و 15 نفر دارای نشخوار خشم بالاتر از متوسط در گروه آزمایش دیگر قرار گرفتند. 15 نفر نیز در گروه کنترل قرار گرفتند. برای گروه های آزمایش آموزش ذهن آگاهی در 8 جلسه توسط پژوهشگر اجرا شد و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. قبل و بعد از آموزش روی همه گروه ها آزمون تنیدگی ادراک شده و نشخوار خشم اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس تنیدگی ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و مقیاس نشخوار خشم سوخودولسکی و همکاران (2001) بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس بررسی شد. نتایج نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تنیدگی ادراک شده و نشخوار خشم معنادار بود. با توجه به نتایج پژوهش می توان از برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی برای کاهش تنیدگی ادراک شده و نشخوار خشم در دانش آموزان استفاده کرد.
ارزیابی پاسخ های مخاطبین آگهی های ملکی در فضای مجازی با روش بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی پاسخ های مخاطبین آگهی های ملکی در فضای مجازی با روش بازاریابی عصبی (نورومارکتینگ) می باشد که از نظر ماهیت پژوهش، کاربردی، به لحاظ روش پژوهش، کیفی و از نظر استراتژی پژوهش، نظریه داده-بنیاد بوده است. تعداد 30 مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. از مقبولیت، انتقال پذیری و تائید پذیری جهت برآورد روایی و از روش بازآزمون برای سنجش پایایی (89/14درصد) استفاده گردید. روش تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. بنابر نتایج به دست آمده، تعداد 330 کدباز اولیه، شناخته شد. در مرحله کدگذاری باز، داده ها از طریق ارتباطات تلفنی با مشتریان اینترنتی مسکن که نیاز به خرید یا معاوضه مسکن داشتند، جمع آوری گردید. در مرحله کد گذاری محوری 26 مفهوم به عنوان مفاهیم پژوهش شکل گرفتند؛ و درنهایت در مرحله کد گذاری انتخابی با استفاده از فن مقایسه مستمر مقوله ها تعداد 5 مقوله ی اصلی شامل فرایندها، مدیریت ارتباط با مشتری، ملاک های انتخاب ملک، خدمات به مشتریان و عامل زیباسازی، به دست آمد. انتظار می رود مدل طراحی شده در این پژوهش به طورکلی به عنوان ابزاری جهت افزایش جذب مشتریان و خواسته های مشتریان در انتخاب ملک مورداستفاده قرار گیرد.
رویکردی تحلیلی به تبیین آموزه ی «فطرت» و رابطه آن با «سازمان شناختی» انسان در «دست یابی به کمال و سلامت روان» مبتنی بر آموزه های اسلامی
حوزههای تخصصی:
بک و الیس در یک نگاه کلی، بر ایجاد تغییرات عاطفی و رفتاری از طریق ایجاد تغییرات شناختی در فرد تأکید کرده اند. پژوهش حاضر باهدف تبیین رابطه «سازمان روانی فطرت» با «سازمان شناختی» انسان در دست یابی به کمال و سلامت روان مبتنی بر آموزه های اسلامی، ارائه شده است. این پژوهش، بنیادی بوده و با تحلیل و توصیف داده ها و برقراری ارتباط منطقی میان آن ها، به تبیین نتایج خود پرداخته است، که بر مبنای آن، حاکمیت و عدم حاکمیت فطرت بر سازمان شناختی انسان، سلامت و عدم سلامت روانِ انسان را تعیین می کند. نتایج این پژوهش نشان داد، فطرت برای بروز رفتاریِ خود، نیاز به یک عامل محرک دارد و آن، سازمان شناختی است. زیرا نتیجه پژوهش حاکی از آن است که بلوغ سازمان شناختی، پیش نیاز درک و دریافت هدایت های فطری است. این پژوهش همچنین نشان داد، این سازمان شناختی است که تقویت یا تضعیف می گردد، نه فطرت. ازاین رو فرایند تغییر در رویکرد فطرت محور، مبتنی بر تقویت سازمان شناختی، با محوریت بازگرداندن مراجع به فطرت اصیل خود و شکوفایی فطریات وی تبیین شده است.
مدل ارتباط بین اضطراب، استرس و افسردگی با ادراک درد با نقش واسطه ای تاب آوری در بیماران مبتلا به درد مزمن یکی از بیمارستان های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
39 - 64
حوزههای تخصصی:
درد مزمن، وضعیتی شایع و ناتوان کننده است که در جهت فهم، تشخیص و درمان آن تلاش چندانی صورت نگرفته است. هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل ارتباط بین اضطراب، استرس و افسردگی با ادراک درد با نقش واسطه ای تاب آوری در بیماران مبتلا به درد مزمن است. روش تحقیق همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن بیمارستان الغدیر شهر تبریز در سال 1399 تشکیل دادند که از این جامعه 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسش نامه اضطراب، افسردگی و استرس لایبوند و لایبوند (1995)، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و ﭘﺮﺳﺸ ﻨﺎﻣﻪ ﺗﺠﺪیﺪﻧﻈﺮﺷﺪﻩ ﺩﺭﺩ ﻣک ﮔیﻞ ملزاک (1997) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که بین اضطراب، افسردگی و استرس با تاب آوری رابطه معکوس و با ادراک درد رابطه مثبت وجود دارد. بین تاب آوری و ادراک درد رابطه معکوس وجود دارد. همچنین اضطراب، افسردگی و استرس با واسطه گری تاب آوری بر ادراک درد نقش پیش بینی کنندگی دارد. نتیجه می گیریم که متغیرهای اضطراب، افسردگی و استرس هم به صورت مستقیم بر ادراک درد تأثیر داشته و هم از طریق تقویت نقش واسطه ای تاب آوری می توانند بر ادراک درد در بیماران مبتلا به درد مزمن بکاهند.