فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۹۸۱ تا ۷٬۰۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف تدوین یک چارچوب برنامه درسی برای ارتقای سطح سواد عصب تربیت شناختی معلمان به عنوان بخشی از دانش حرف ه ای آنان انجام شده است. روش کار: چارچوب برنامه درسی حاصل این مطالعه با روش مرور نظامند، از طریق مرور و ترکیب نتایج آن دسته مطالعات پیشین تدوین شده است که هدف اساسی آنها آموزش علوم اعصاب تربیتی به معلمان بوده است. یافته ها: در چارچوب تدوین شده که با عنوان «برنامه عصب_ تربیت معلم» معرفی می شود، جایگاه چهار مؤلفه اساسی یک برنامه درسی (اهداف آموزشی، محتوای برنامه درسی، راهبردهای آموزشی و رویه های سنجش) تعیین شده است. در مؤلفه اهداف آموزشی، درک و نگرش معلمان درباره مفاهیم و اصول علوم اعصا ب تربیتی تقویت شود و از این طریق قابلیت ها و مهارت های تدریس آنان بهبود یابد. برای دستیابی به این اهداف، محتوای برنامه درسی بر محور مجموعه ای از موضوعات سازمان دهی می شود که عبارتند از مبانی علوم اعصاب تربیتی، روش شناسی پژوهش عصب_تربیتی، انعطاف پذیری عصبی، شناخت اجتماعی، مدل سازی محاسباتی، زبان و سواد، شناخت ریاضی، استدلال علمی، درک زیبایی شناختی، ناتوانی های رشدی و عصب افسانه شناسی. به منظور آموزش اثربخش این سرفصل پیشنهادی، محیط یادگیری باید با تکیه به رویکرد یادگیری موقعیتی و از طریق تنوعی از فرصت های یادگیری واقعی به مکانی برای حل مسئله، درگیری و مشارکت فعال معلمان تبدیل شود. برای ارزشیابی عملکرد شرکت کنندگان از روش ها و رویه های متعدد و متنوع سنجش به ویژه اشکال مختلف سنجش عملکردی استفاده شود. نتیجه گیری: طرح برنامه درسی عصب_تربیت معلم از این قابلیت برخوردار است که سطح سواد عصب_تربیت شناختی معلمان را ارتقا بخشد و به عنوان یک راهنما مورد استفاده طراحان دوره های ضمن خدمت قرار گیرد. پیشنهاد می شود تناسب تربیتی این برنامه از دیدگاه متخصصین علوم اعصاب تربیتی اعتبارسنجی شود و سپس اثربخشی آن از طریق یک طرح آزمایشی در بوته آزمون قرار گیرد.
نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج زنان و مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ پاییز (آبان) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۶
۱۵۹۸-۱۵۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بی ثباتی ازدواج تأثیر عمیقی بر روابط زوجین و بافت خانواده می گذارد. اگرچه پژوهش های متعددی بر روی بی ثباتی ازدواج انجام شده است، نقش نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج، کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: این پژوهش به هدف شناسایی سهم عوامل بلوغ عاطفی، نگرش به ازدواج، سن هنگام ازدواج و میزان درآمد بر بی ثباتی ازدواج زنان و مردان متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک، انجام شد. همچنین شناسایی نقش مؤلفه های عامل نگرش به ازدواج و مؤلفه های عامل بلوغ عاطفی در پیش بینی بی ثباتی ازدواج دو گروه مورد مطالعه، از اهداف این مطالعه است. روش: در این پژوهش، از روش توصیفی، همبستگی و رگرسیون استفاده شده است. تعداد 197 مرد و زن با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک و دارای حداقل یک فرزند، با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند تا به پرسشنامه های بی ثباتی ازدواج (بوث و همکاران، 1987)، نگرش به ازدواج (روزون و براتون، 1998) و بلوغ عاطفی (بهارگاوا و سینگ، 1974) پاسخ دهند. همچنین، سن زمان ازدواج و میزان در آمد از طریق مصاحبه گرد آوری شده است. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در زنان، دو متغیر نگرش به ازدواج و بلوغ عاطفی در مجموع 17/5 درصد و در مردان تنها متغیر نگرش به ازدواج، 21 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را تبیین می کنند (0/01 >p). مؤلفه بدبینی در زنان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 7/6 درصد پیش بینی کرده و مؤلفه بدبینی در در مردان، بی ثباتی ازدواج را به میزان 26/1 درصد پیش بینی کرد. دیگر مؤلفه ها در هر 2 گروه با بی ثباتی ازدواج رابطه نداشتند. مؤلفه عدم ثبات هیجانی (بلوغ عاطفی)، در زنان با 17/1 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرده و مؤلفه سازگاری اجتماعی (بلوغ عاطفی) در مردان، 7/9 درصد از واریانس بی ثباتی ازدواج را پیش بینی کرد (0/05 >p). همچنین متغیر های سن و درآمد ارتباط معنی داری با بی ثباتی ازدواج نداشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بدبینی در زنان و مردان، عدم ثبات هیجانی در زنان و سازگاری اجتماعی در مردان بر میزان بی ثباتی ازدواج تأثیرگذار هستند. از نتایج این پژوهش می توان در راستای تدوین و اجرای برنامه های آموزشی و درمانی به منظور کاهش بدبینی زوجین و افزایش ثبات هیجانی زنان و سازگاری اجتماعی مردان به منظور کاهش بی ثباتی ازدواج زوج ها استفاده نمود.
مؤلفه های یک درمان مؤثر برای اختلال دوقطبی یک مطالعه ی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(شهریور) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۴
۱۱۲۲-۱۱۰۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال دوقطبی یکی از پیچیده ترین اختلالات روان پزشکی است. از سویی مدل های مختلف نظری بر سازه های متفاوتی تأکید دارند و نقص های جدی در این حوزه وجود دارد و از سویی دیگر، درمان های روانشناختی اختلال دوقطبی صرفا به عنوان مکمل به درمان های زیستی الحاق می شوند. ازاین رو پرداختن به این حوزه، از اهمیت حیاتی برخوردار است. هدف: هدف از این مطالعه استخراج مؤلفه های مؤثر درمانی مبتنی بر تجارب زیسته ی افراد دوقطبی بود. روش: برای انجام این پژوهش از روش کیفی از نوع پدیدارشناختی استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و نمونه گیری هدفمند از نوع معیار جمع آوری شد. با 9 مشارکت کننده مبتلا به اختلال طیف دوقطبی (صرفنظر از نوع آن) مصاحبه شد. با انجام مصاحبه ها و استخراج تجارب زیسته، مضامین استخراج شدند. یافته ها: در این مطالعه 5 مضمون سازمان دهنده استخراج شد. مضمون های سازمان دهنده عبارت بودند از: سبک زندگی (خواب و بیداری، روتین داشتن زندگی، اهداف و ارزش ها در زندگی، و تبعیت دارویی)، ارتباط اجتماعی (فرافکنی مسئولیت خود به دیگری، درک نشدن توسط دیگری، طرد شدگی، تحقیر شدگی)، شناخت و باورهای ناکارآمد (کمال گرایی، رقابت طلبی، بی نیازی به دیگری، فاجعه انگاری، و حرمت خود وابسته)، مهارت های زندگی (حل مسأله، کنترل خشم، و مدیریت استرس)، و آموزش روانی (علائم بیماری، علل بیماری، و پیگیری درمان بیماری). این مضامین سازمان دهنده، در اصل همان مؤلفه های اصلی هستند که می توانند به شکل دادن یک درمان مؤثر کمک کنند. نتیجه گیری: برای یک درمان مؤثر فرد مبتلا به اختلال دوقطبی باید رویکرد چند بعدی را اتخاذ کرد و مداخله باید در چند محور صورت گیرد. این درمان نیازمند مشارکت فعال درمانگر و بیمار است. انجام پژوهش های طولی، کیفی و آزمایشی بیشتر پیشنهاد می شود.
تدوین بسته ی آموزشی ادراک از محیط مدرسه و امکان سنجی آن بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته ی آموزشی ادراک از محیط مدرسه و امکان سنجی آن بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان پسر انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مشغول به تحصیل پسر دوره دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از طریق روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش مقیاس رفتار و شناخت خود شکن (SDBC، کانینگهام، 2007) بود. دانش آموزان گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای (هر هفته 2 جلسه) تحت آموزش برنامه ادراک از محیط مدرسه قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته و با نرم افزارSPSS نسخه ۲3 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بسته آموزشی ادراک از محیط مدرسه بر کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان پسر معنادار بود (01/0p<). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت بسته ی آموزشی ادراک از محیط مدرسه روش مداخله ای مناسبی برای کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی در دانش آموزان پسر است.
برسی رابطه بین کمال گرایی تحصیلی بر رضایت تحصیلی با نقش میانجی کیفیت زندگی در مدرسه دانش اموزان متوسطه اول شهر گرگان
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین کمال گرایی تحصیلی بر رضایت تحصیلی با نقش میانجی کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزان متوسطه اول شهر گرگان بود. روش تحقیق همبستگی با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهر گرگان تشکیل می دهند که تعداد آن ها 1321 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و به صورت تصادفی 297 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه کمال گرایی تحصیلی، رضایت تحصیلی و کیفیت زندگی در مدرسه است. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار Smart Pls به روش مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. با توجه به نتایج یافته ها، با توجه به نتایج پژوهش حاضر متغیر میانجی کیفیت زندگی در مدرسه در رابطه ی بین کمال گرایی با رضایت تحصیلی معنادار است و بیش از 67 درصد از اثر کمال گرایی با رضایت تحصیلی از طریق غیرمستقیم توسط متغیر میانجی کیفیت زندگی در مدرسه دانش آموزان تبیین می شود.
واکاوی مدل ارتقای خرد پداگوژیکی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 16
حوزههای تخصصی:
پذیرش تفکر پیچیده و خلاق برای نشان دادن دانش از چند منظر در پرورش خرد در نظام آموزش عالی موثر است که زمینه ی ارتقای خرد پداگوژیکی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر با هدف واکاوی مدل ارتقای خرد پداگوژیکی در نظام آموزش عالی انجام گرفته است. مطالعه ی پیش رو با بهره گیری از رویکرد کیفی و اتکا بر راهبرد نظریه ی داده بنیاد استراوس و کوربین(2007) و بکارگیری اسلوب کدگذاری باز، محوری و انتخابی با استفاده از نرم افزار Maxqda برای تجزیه و تحلیل داده ها، به تدوین و ترسیم مدل ارتقای خرد پداگوژیکی در نظام آموزش عالی ایران پرداخته است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختار یافته با 1۶ نفر از سیاستگذاران و مدیران فعلی و اسبق آموزش عالی دارای تجارب زیسته ی مرتبط و بهره جویی از شیوه ی نمونه گیری هدفمند نظری و گلوله برفی(زنجیره ای) تا دستیابی به نقطه ی اشباع نظری گردآوری گردیده است. یافته های پژوهش به تدوین مدل ارتقای خرد پداگوژیکی در نظام آموزش عالی ایران بر مبنای نظریه پردازی داده بنیاد شامل 6 مقوله، ۳۸ مفهوم و ۱۸۰ کد منجر گردید.
Comparison of the theory of mind, planning and organization, perceived parenting style, and hyperactivity symptoms in 7-12 years old children with employed mothers and housewives in Isfahan(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to compare the theory of mind (ToM), planning and organization, perceived parenting style, and hyperactivity symptoms in 7-12 years old children with employed mothers and housewives in Isfahan. Methods: The statistical population of the present study included all children in Isfahan in the second half of 2020. 60 subjects were selected by the available sampling method. Data were collected by the Steernman Mind Theory Questionnaire, Coolidge Executive Functions, the Bamrind Parenting Style, and Attention Deficit Hyperactivity Disorder Symptom questionnaire and analyzed by the Manova method. Results: The results showed that there were significant differences between the scores of children with employed mothers and those with housewife mothers in the scales of ToM, planning and organization, parenting style, and hyperactivity symptoms (P < 0.05). It was revealed that differences in terms of parenting styles and relationships between children and parents could explain such differences. Conclusion: It is suggested addressing the parenting styles and relationships between children and parents to help with the reduction of the rate of hyperactivity symptoms.
ساختار و روایی پرسش نامه فراشناخت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
147-160
حوزههای تخصصی:
«فراشناخت دینی» از مباحث مهم در حوزه نظری و پژوهش محسوب می شود. به همین سبب، ساخت یک پرسشنامه دارای روایی و اعتبار، برای اندازه گیری این سازه یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر با هدف ساخت پرسشنامه روا و معتبر برای اندازه گیری فراشناخت دینی انجام شد. نمونه پژوهش شامل ۵۱۲ دانشجو (۲۱۶ مرد و ۲۹۶ زن) کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند است که با استفاده از روش «نمونه گیری تصادفی خوشه ای» انتخاب شدند. براساس مبانی نظری مرتبط با بحث، پرسشنامه اولیه با ۳۰ سؤال تهیه و سپس آزموده شد. داده ها توسط پرسشنامه های «فراشناخت دینی»، «باورهای فراشناختی» و «تعهد مذهبی» جمع آوری گردید. برای تحلیل داده ها از تحلیل «عاملی اکتشافی» و «ضریب همستگی پیرسون» استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی وجود چهار عامل اصلی در پرسشنامه را تأیید کرد که شامل دانش فراشناختی دینی درباره شخص، تکلیف، راهبرد، و تجربه فراشناختی دینی است. علاوه بر این نتایج نشان داد این پرسشنامه از روایی واگرا و روایی همگرا برخوردار است. اعتبار پرسشنامه با استفاده از روش «آلفای کرونباخ» و روش «دونیمه کردن» تأیید شد. در نتیجه می توان گفت: پرسشنامه «فراشناخت دینی» از روایی و اعتبار لازم برخوردار است و می توان از آن برای اندازه گیری فراشناخت دینی دانشجویان استفاده کرد.
ارائه مدل اختلالات یادگیری بر اساس ارتباط با والدین و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین مدل اختلالات یادگیری بر اساس ارتباط با والدین و کمال گرایی بود. روش پژوهش: روش این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گردآوری اطلاعات توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم و ششم ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 شهر کرمانشاه بود که نمونه آماری پژوهش، 270 دانش آموز دختر همراه با والدین شان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های مشکلات یادگیری ویلکات و همکاران (2011)، پرسشنامه کیفیت روابط والد، کودک فاین و همکاران (1983) و پرسشنامه چندگانه کمال گرایی هویت و فلت (1991) پاسخ دادند. یافت ها: نتایج پژوهش نشان داد بین عاطفه مثبت، همانند سازی با والدین، اعتماد، خشم، کمال گرایی خودمدار، کمال گرایی دیگر مدار و کمال گرایی جامعه مدار با اختلال یادگیری همبستگی معناداری (05/0=P) دارد؛ همچنین ضریب همبستگی چندگانه بین کمال گرایی و کیفیت رابطه والد-کودک با اختلال یادگیری برابر با 462/0 = R است و ضریب تعیین برابر 213/0= R2 است که 21.3 درصد از واریانس اختلال یادگیری از طریق کمال گرایی و کیفیت رابطه والد کودک قابل تبیین است. نتیجه گیری: در نهایت این نتیجه حاصل شده است که ارتباط با والدین در پیش بینی اختلالات یادگیری و همچنین کمال گرایی در پیش بینی اختلالات یادگیری سهم دارد.
ارائه الگوی پیش بینی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس ویژگی های شخصیتی هگزاکو و رابطه والد-فرزند با میانجی گری تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
285 - 310
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی ارائه الگوی پیش بینی اعتیاد به بازی های آنلاین بر اساس ویژگی های شخصیتی هگزاکو و رابطه والد-فرزند با میانجی گری تکانشگری بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 125110 نفر دختر بود. حجم نمونه 400 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین(2016) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس(شیوه آنلاین) انتخاب و به سیاهه اعتیاد به بازی های آنلاین(OGAI) وانگ و چانگ(2002)، سیاهه شخصیت هگزاکو(24-BHI) دی ورایز(2013)، سیاهه کیفیت رابطه والد-فرزندی (PCRI) فاین و همکاران(1983) و مقیاس تکانشگری بارات(BIS) پاتون و همکاران(1995) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم ویژگی های شخصیتی(صداقت-فروتنی، هیجان پذیری، برونگرایی، توافق و باز بودن نسبت به تجربه)، رابطه مادر-فرزندی و تکانشگری بر اعتیاد به بازی های آنلاین معنادار شدند. مسیر مستقیم وظیفه شناسی و رابطه پدر-فرزندی بر اعتیاد به بازی های آنلاین معنادار نبودند. همچنین اثرات غیرمستقیم ویژگی های شخصیتی هگزاکو و رابطه والد-فرزند از طریق نقش میانجی تکانشگری بر اعتیاد به بازی های آنلاین معنادار بود. نتیجه گیری: مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر اعتیاد به بازی های آنلاین در دانش آموزان می باشد.
مقایسه اثر بخشی طرحواره درمانی و ایماگو درمانی بر ناکامی و دشواری تنظیم هیجان در افراد درگیر طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
166 - 187
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : طلاق عاطفی وضعیتی است که زوج به اجبار در کنار هم زندگی می کنند و سرمایه عاطفی بین آنها کم شده و رابطه ای سرد و خالی از شور و نشاط را تجربه می کنند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رویکرد طرحواره درمانی و ایماگو درمانی بر دشواری تنظیم هیجان و ناکامی در افراد درگیر طلاق عاطفی پرداخته شده است. مواد و روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با گروه کنترل و پیگیری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش زوجین مراجعه کننده به مجتمع قضایی تهران در سال 1398 بودند. 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند با توجه به نتیجه پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن انتخاب، و به سه گروه 15 نفری، به طور کاملا تصادفی تقسیم شدند. هر درمان به مدت 12جلسه هفتگی به دو گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل مقیاس طلاق عاطفی گاتمن(1997)، پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005) و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومئر (2004) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل کواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی با بهره گیری از نرم افزار آماری SPSS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد. در پس آزمون بین میانگین دشواری تنظیم هیجان (F=23/323,P=0/000) و ناکامی (F=48/966,P=0/000)در طرحواره درمانی و ایماگو درمانی با میانگین گروه کنترل تفاوت معناداری در سطح p<0/01 وجود داشت. بین دو رویکرد ایماگو درمانی و طرح واره درمانی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج در مرحله پیگیری پایداربود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد استفاده از درمان های این پژوهش می تواند در طرح ریزی مداخلات پیشگیرانه جهت ارتقاء و بهبود سلامت روان و روابط هیجانی در افراد درگیر طلاق عاطفی استفاده نمود
مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با زوج درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و انعطاف پذیری شناختی در زنان متأهل دارای دلزدگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
317 - 339
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد با زوج درمانی شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و انعطاف پذیری شناختی در زنان متأهل بود. روش پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل دارای دلزدگی زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سطح شهر رشت در سال 1400 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 60 نفر انتخاب و در سه گروه مساوی 20 نفری گمارش شدند. گردآوری داده ها علاوه بر چک لیست اطلاعات جمعیت شناختی با پرسشنامه دلزدگی زناشویی، پرسشنامه تعارش زناشویی و پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی انجام شد. برای آزمودنی های گروه های آزمایش (هر دو برنامه مداخلاتی) 12 جلسه به صورت هر هفته یک جلسه یک ساعته اجرا. تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی با آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین نمره کل انعطاف پذیری شناختی و ابعاد آن در افراد سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). همچنین، نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون بین نمره تعارض زناشویی و ابعاد آن در افراد شرکت کننده در برنامه های مداخلاتی با افراد کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). این تفاوت در مرحله پیگیری نیز پابرجا بود (05/0>P). نتیجه گیری: نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که در میزان اثربخشی دو روش زوج درمانی بر متغیرهای وابسته تفاوت معناداری وجود دارد، به این صورت که میزان تأثیر روش پذیرش و تعهد نسبت به روش شناختی-رفتاری بر تعارض زناشویی و بهبود انعطاف پذیری روانی سودمندی بیشتری داشته است.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر ترس از زایمان و خودکارآمدی زایمان در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱)
482 - 495
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مثبت اندیشی بر ترس از زایمان و خودکارآمدی زایمان در زنان باردار نخست زای بود. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود و جامعه آماری زنان باردار نخست زا شهر ساری در پاییز سال 1398 بود. نمونه آماری در این پژوهش شامل 30 زنان باردار (15نفر گروه گواه و15 نفر گروه آزمایش) که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه خودکارآمدی زایمان لوئی (1993) و پرسشنامه ترس به زایمان هارمن (1988) بود. گروه آزمایش به مدت هشت جسله تحت مداخله روان درمانی مثبت گرا اوهانلون و برتولینو (2012) قرار گرفت. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های تکراری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله روان درمانی مثبت گرا بر ترس از زایمان (25/109=F، 001/0=P) و خودکارآمدی زایمان (19/80=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون موثر است؛ این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (05/0=P). نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که روان درمانی مثبت گرا از طریق کاهش ترس از زایمان و افزایش خودکارآمدی زایمان، سزارین های غیرضروری را کاهش می دهد.
پیش بینی نشانه های افسردگی دانش آموزان پسر براساس تروماهای دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
19 - 29
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، پیش بینی نشانه های افسردگی در دانش آموزان پسر براساس تروماهای دوران کودکی بود. روش این پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر دوره اول و دوم متوسطه مدارس شهرستان رباط کریم (استان تهران) در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل داده اند. تعداد 310 دانش آموز به صورت نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی کودک و نوجوان کواکس و پرسشنامه ترومای کودکی برنشتاین پاسخ دادند. داده های بوسیله آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون استاندارد تجزیه و تحلیل شد. یافته های این مطالعه نشان داد که ترکیب خطی متغیرهای تروماهای دوران کودکی (سوء استفاده هیجانی، سوء استفاده فیزیکی، جنسی، غفلت هیجانی و غفلت فیزیکی) به طور معناداری افسردگی دانش آموزان را پیش بینی می کند. از میان تروماهای دوران کودکی، سوءاستفاده هیجانی و سوءاستفاده فیزیکی به طور معناداری افسردگی را در دانش آموزان را پیش بینی کردند. ولی سوءاستفاده جنسی، غفلت هیجانی و غفلت فیزیکی نتوانستند افسردگی را به طور معناداری پیش بینی کنند. همچنین مدل حاضر توانست 25 درصد از واریانس افسردگی در دانش آموزان را تبیین کند. در این مطالعه داده ها از نقش معنا دار تروماهای کودکی بویژه سوءاستفاده هیجانی و فیزیکی در دانش آموزان حمایت می کند. پیشنهاد می شود که در درمان افسردگی دانش آموزان تاریخچه ی تروماهای دوران کودکی نیز مورد توجه متخصصان بالینی قرار بگیرد.
تدوین ساختار عاملی مقیاس وانمودگرایی تحصیلی بین دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
53 - 75
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تدوین و بررسی ساختار عاملی مقیاس وانمودگرایی تحصیلی بین دانشجویان پرستاری بود. لذا تحقیق همبستگی، از نوع تحقیقات توصیفی بوده و جامعه آماری شامل دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی استان کردستان بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. بر اساس نرم افزار G*power حجم نمونه ای به اندازه ۲۲0 نفر از دانشجویان دانشکده پیراپزشکی به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات ابتدا از منابع نظری و تجربی برای طراحی اولیه سؤالات وانمودگرایی تحصیلی استفاده شد. سپس از ابزار محقق ساخته مبتنی بر مبانی نظری و تجربی که شامل 39 سؤال بود، استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های روان سنجی و روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده گردید. نتایج تحلیل مبانی نظری و تجربی مرتبط با وانمودگرایی تحصیلی، 39 نشانگر را در این ارتباط در 5 مؤلفه اصلی: احساس ناتوانی، کنترل بیرونی و حمایت های خانوادگی، انتظارات دیگران، احساس فریبکاری و احساس گناه مشخص نمود. تحلیل-های آماری مقدار ریشه دوم میانگین مجذورات خطای تقریبی (RMSEA) برابر با 068/0 بوده و درنهایت ابزار وانمودگرایی با 5 مؤلفه نهایی مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس نتایج و همخوانی با مبانی نظری و تجربی نتیجه گیری می شود که ابزار وانمودگرایی تحصیلی که در این پژوهش تدوین گردید را می توان برای تشخیص افراد با وانمودگرایی تحصیلی و ارتباط آن با سایر متغیرهای مؤثر بر عملکرد تحصیلی مورداستفاده قرارداد.
میزان توجه سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران به ارزشیابی دانش آموزان در درس تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
33 - 54
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین میزان توجه سند برنامه درسی ملی به ارزشیابی دانش آموزان در درس تربیت بدنی انجام شد. تحقیق، ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش از نوع تحلیل محتوا است. جامعه آماری، سند برنامه درسی ملی است که به روش هدفمند تمام بخش های آن به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش سیاهه وارسی بود که توسط محقق تهیه شد و روایی محتوایی آن با نظر 5 نفر ازمتخصصین و پایایی آن با محاسبه ضریب توافق اسکات به میزان 93/0 تائید شد. از آمار توصیفی برای نمایش فراوانی نتایج استفاده شد؛ قابلیت اعتماد یافته ها با استفاده از چهار ملاک اعتمادپذیری، انتقال پذیری، باورپذیری و تأییدپذیری حاصل گردید. یافته های نشان داد، مؤلفه محتوای ارزشیابی با 20 واحد معادل 33% با بیشترین فراوانی مهم ترین مؤلفه و ابزار ارزشیابی با 1 واحد معادل 2% کمترین فراوانی و کم اهمیت ترین مؤلفه ارزشیابی تربیت بدنی در برنامه درسی ملی است. همچنین، اصول و مبانی با 16 واحد، معادل 27%، سیاست های سنجشی و ارزشیابی با 8 واحد، معادل 13 درصد، هدف با 5 واحد، معادل 8%، شیوه ارزشیابی و ارزیابان هرکدام با 4 واحد، معادل 7% و زمان ارزشیابی با 3 واحد، معادل 3% به ترتیب گزارش شدند. نتایج بدست امده از پژوهش در مجموع حاکی از توجه نسبی اما نامتوازن و ناهماهنگ سند برنامه درسی ملی به مؤلفه های ارزشیابی دردرس تربیت بدنی است
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و آموزش رفتار برنامه ریزی شده بر خطرپذیری دانشجو معلمان در معرض اعتیاد دانشگاه فرهنگیان مشهد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی گروهی و آموزش رفتار برنامه ریزی شده بر خطرپذیری دانشجو معلمان در معرض اعتیاد دانشگاه فرهنگیان مشهد اجرا شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه کنترل و گواه بود. جامعه اماری این پژوهش کلیه دانشجو معلمان دوره کارشناسی شهر مشهد در سال تحصیلی 99-1398 می باشد که 48 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه طرحواره درمانی گروهی(12 نفر)، آموزش رفتار برنامه ریزی شده(12 نفر) گروه ترکیبی(12 نفر) و گروه گواه(12 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. اطلاعات مورد نیاز پژوهش با استفاده از پرسشنامه های اعتیاد پذیری وپرسشنامه خطرپذیری، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و سه ماه بعد از پیان مداخله، جمع آوری گردید. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss22 و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد.. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد طرحواره درمانی گروهی(01/0>P) و آموزش رفتار برنامه ریزی شده(01/0>P) بر کاهش خطرپذیری و اعتیادپذیری دانشجو معلمان تاثیر معنی داری دارد که این تاثیر بعد از یک ماه پیگیری(01/0>P) در هر دو گروه با دوام بود. همچنین تفاوت معنا داری بین دو شیوه مداخله وجود نداشت(01/0<P). نتیجه گیری: می توان از هر دو نوع مداخله در پیشگیری از اعتیاد جوانان بهره گرفت.
تاثیر آموزش فراشناختی بر کاهش مشکلات ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خواندن و نوشتن ریاضی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: یادگیری مقوله ای برون از زندگی نیست، بلکه در بطن زندگی انتظار می کشد تا درک شود. یادگیری چون چتر بزرگی است که بر همه رویدادهایی که بر شما واقع می شود سایه می افکند.به همین منظور این پژوهش به بررسی تأثیر آموزش راهبردهای فراشناختی بر کاهش مشکلات ریاضی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خواندن و نوشتن می پردازد. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان 11-8 سال دختر و پسر شهرستان ساری سال تحصیلی 97-96 بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 15 نفر) به طور تصادفی قرار گرفتند. . برای تعیین تأثیر آموزش فراشناخت برای اختلال خواندن و نوشتن پیش آزمون و پس آزمون محقق ساخته که توسط کارشناسان مربوطه مورد تأیید قرار گرفته است، استفاده شد (بر مبنای آزمون استاین و هالان ). برای تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی از نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد که آموزش فراشناخت بر کاهش مشکلات دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری در درس ریاضی موثر است. نتیجه گیری : با توجه به اثربخشی آموزش فراشناختی در بهبود عملکرد آزمودنی ها مطالعه حاضر و افزایش انگیزه و علاقه دانش آموزان دارای اختلال ریاضی خواندن و نوشتن و آموزش این راهبردها می تواند به عنوان بخشی از برنامه کلاس درس آموزشگاهی در مدارس عادی و استثنایی گنجانده شود .
راهبردهای سواد سلامت نیروی انسانی (مطالعه کیفی در یکی از بانکهای کشور)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف و زمینه : امروزه ارتقای سلامت نیروی انسانی چیزی فراتر از الزامات قانونی برای سلامتی و ایمنی است و شامل هر اقدامی در جهت افزایش سلامت آنان است. هدف پژوهش حاضر طراحی راهبردهای آموزش سلامت به نیروی انسانی در یکی از بانکهای کشور بوده است . روش پژوهش : این پژوهش تحلیل محتوا با رویکرد کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام یافته است تعداد مشارکت کنندگان این پژوهش 14 نفر از خبرگان بوده اند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند . برای تحلیل متون مصاحبه از تحلیل محتوی بر اساس روش مقایسه مداوم استراوس و کوربین استفاده شده است در اعتبار سنجی داده ها به متخصصان و مشارکت کنندگان در پژوهش مراجعه شده است . یافته ها : نتایج حاصل از کدگذاری باز،محوری و انتخابی نشان داد : راهبردهای آموزش سلامت نیروی انسانی در بانک مورد مطالعه عبارتند از : راهبردهای برنامه ریزی (پیش نگری، به کارگیری نیروهای تخصصی ، نیازسنجی آموزشی، تدوین استراتژیها و چشم اندازو ...)، راهبردهای اجرایی (جایگزینی نیروی موقت، برون سپاری، فراگیر نمودن آموزش سلامت و ...)، راهبردهای ارزیابی (پایش مستمر اثربخشی و بازنگری و ...) و راهبردهای جهانی (توجه به روندها و تغییرات بین المللی و ...). نتایج : با توجه به راهبردهای مستخرج از پژوهش، توجه به چشم انداز حوزه بانکی و حوزه سلامت، منابع و محدودیتهای اجرایی، ارزیابی مناسب اثرات آموزش و روندهای بین المللی در حوزه آموزش سلامت به نیروی انسانی می تواند نتایج مثبتی را در این راستا به دنبال داشته باشد.
جایگاه آموزش چندفرهنگی در کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل و اسناد بالادستی ایران با تاکید بر رویکرد فمینیستی
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۱۳۹-۱۲۶
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: فراهم کردن شرایط مساوی برای دستیابی به فرصت های آموزشی از نظر سیاسی، اقتصادی و اجتماعی حائزاهمیت فراوانی است. در این میان برنامه درسی به عنوان مهم ترین رکن نظام آموزشی، باید مورد توجه ویژه قرار گیرد؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره اوّل متوسطه و اسناد بالا دستی ایران بر اساس مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی است. روش پژوهش: رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. میدان مطالعه شامل اسناد بالا دستی و کتاب های درسی دوره متوسطه اوّل بوده است. روش نمونه گیری هدفمند و نمونه مورد نظر برای اسناد بالا دستی شامل: سند تحوّل بنیادین و سند برنامه درسی ملّی و برای کتاب های درسی: کتاب های درسی علوم اجتماعی دوره متوسطه اوّل که شامل سه کتاب پایه هفتم، هشتم و نهم می باشد بوده است. ابزار گردآوری داده ها کاربرگ های تحلیل محتوا می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، ازکدگذاری باز و محوری استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحلیل مربوط به اسناد بالا دستی و کتاب های درسی نشان داد که مولفه های آموزش چندفرهنگی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته است؛ اما مولفه های رویکرد فمینیستی هنوز مورد توجه نبوده است. نتایج تحلیل کتاب های درسی نیز نشان داد که به مولفه های آموزش چندفرهنگی بصورت پراکنده اشاره شده است و نشان چندانی از رویکرد فمینیستی دیده نمی شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش به طور مشخص پیشنهاد می شود واقعیّت ها و ویژگی های تکثّر فرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینیستی (توجه به زنان چندفرهنگی ایران) در تدوین و باز نگری اسناد بالادستی مورد توجه قرار گیرد به طوری که واقعیت های اجتماعی و فرهنگی جامعه در اسناد مربوطه منعکس شود. هم چنین پیشنهاد می شود در طراحی کتاب های درسی و محتوای آن ها به مولفه های آموزش چندفرهنگی با تاکید بر رویکرد فمینستی توجه ویژه ای مبذول گردد.