فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۰۶۱ تا ۷٬۰۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۵
۲۵۴-۲۲۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مسئولیت پذیری، منبع کنترل و کاهش دوز داروهای آگونیست در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همه مراجعه کنندگان به مراکز درمان اعتیاد شهر اردکان در سال 1399 بود که 16 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر تئوری انتخاب در 10 جلسه 90 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از مقیاس مسئولیت پذیری روان شناختی، مقیاس منبع کنترل، و میزان دوز تجویزی داروهای آگونیست در پرونده درمانی آزمودنی ها، جمع آوری و با روش تحلیل واریانس مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد واقعیت درمانی گروهی مبتنی بر نظریه انتخاب، بر بهبود مسئولیت پذیری، منبع کنترل، و کاهش دوز مصرف داروهای آگونیست افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده اثربخش بود. نتیجه گیری: این پژوهش، حمایتی تجربی برای مداخله موردنظر جهت بهبود منبع کنترل، مسئولیت پذیری، و کاهش دوز مصرفی افراد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده فراهم می کند.
نقش تعادل زندگی- کار و استرس شغلی در کیفیت زندگی زناشویی پیراپزشکان (مطالعه موردی: شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی نقش تعادل زندگی- کار و استرس شغلی در کیفیت زندگی زناشویی در بین پیراپزشکان که به علت مشکلات خانوادگی معمولا نمی توانند وظایفشان را در محیط کار پوشش دهند. این شرایط استرس زا در کیفیت زندگی زناشویی و تعادل کار- زندگی مؤثر بود که در مقاله حاضر بررسی متغیرهای در بین 480 پیراپزشک شاغل در شهر اصفهان که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای و فرمول کوکران 103 نفر انتخاب شد و از پرسشنامه های کیفیت زناشویی پری (2004)، مقیاس تعادل زندگی و کار فیشر (2003) و پرسشنامه استرس شغلی HSE (2009)، جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. نتایج حاصل از برآورد مدل با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 نشان دادند، استرس شغلی و عدم تعادل کار- زندگی باعث کاهش کیفیت زناشویی می شود و هر واحد استرس شغلی و تداخل کار- خانواده، میزان کیفیت زناشویی را به ترتیب به اندازه 22/. و 31/. کاهش می دهد. همچنین، از بین متغیرهای پیش بین پژوهش و مولفه های آن، استرش شغلی و تداخل زندگی با کار بهترین پیش بینی کننده کیفیت زناشویی هستند و 14 درصد از تغییرات کیفیت زناشویی را در پیراپزشکان تبیین می کند. بنابراین می توان گفت، استرس شغلی و تداخل کار- خانواده،کیفیت زناشویی پیراپزشکان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بنابراین مدیر بیمارستان ها و درمانگران خانواده در برنامه ریزی و درمان به نقش استرش شغلی و تداخل زندگی- کار توجه داشته باشند.
بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه سبک های دلبستگی و سواد عاطفی با گرایش به روابط فرازناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: گرایش به روابط فرازناشویی از بحرانی ترین مسائل زوج ها محسوب می گردد و بنظر می رسد روابط زناشویی بر پایه دلبستگی شکل می گیرد و هیجان و نحوه تنظیم آن بخش جدایی ناپذیر آن است. هدف پژوهش بررسی نقش میانجی تنظیم شناختی هیجان در رابطه سبک های دلبستگی و سواد عاطفی با گرایش به روابط فرازناشویی بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل جمعیت تقریبا 10 هزار نفری زنان با تجربه خیانت به شوهران بود که به دادگاه خانواده و مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی شهر تهران در سال 1398 مراجعه کرده بودند. با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 373 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از؛ مقیاس نگرش به روابط فرازناشویی واتلی (2008)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2001)، خرده مقیاس سواد عاطفی از مقیاس کارکردهای روان شناختی خانواده ایرانی کیمیایی و همکاران (2012) و پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان هازان و شاور (1987). تحلیل داده ها با معادلات ساختاری و نرم افزار SPSS-25 و Amos-24 انجام گرفت. یافته ها: مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. اثر مستقیم سبک های دلبستگی بر گرایش به روابط فرازناسویی معنادار بود (01/0>P). اثر غیرمستقیم سبک های دلبستگی و سواد عاطفی با میانجی گری تنظیم هیجان منفی و اثر غیرمستقیم دلبستگی اجتنابی با میانجی گری تنظیم هیجان مثبت بر گرایش به روابط فرازناشویی معنادار بود (05/0>P). نتیجه گیری: افزایش تنظیم شناختی هیجان مبتنی بر دلبستگی و سواد عاطفی، می تواند راهی برای کاهش گرایش به روابط فرازناشویی باشد.
تحلیل پیشایندها و پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
79 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر دارای رویکردی آمیخته، از نظر هدف کاربردی و توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی و کمّی پژوهش شامل اساتید و خبرگان می باشند روش نمونه گیری هدفمند و 23 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمّی پرسشنامه است که روایی آن با استفاده از روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از نرخ ناسازگاری مورد تأیید قرار گرفت. در بخش کیفی پژوهش داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار MAXQDA و فرآیند کدگذاری تحلیل و از این طریق پیشایندها و پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی شناسایی شدند. در نهایت در بخش کمّی برای مشخص نمودن میزان اهمیت و اولویت بندی آن ها از روش دلفی فازی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که امکانات و فناوری به روز، ایجاد پایگاه دانش، تسهیم دانش، خط مشی گذاری برای بسط و تعامل دانش، ایجاد و جذب دانش، ایجاد انگیزه در سازمان، هدف گذاری در استقرار دانش، ذخیره سازی دانش، حمایت سازمانی، ایجاد سیستم ارتباطی مؤثر، تمرکززدایی و رسمیت زدایی، آموزش کارکنان و ساماندهی دانش به عنوان پیشایندهای پیاده سازی مدیریت دانش و افزایش بهره وری، بهبود یادگیری، انعطاف پذیری، افزایش توجه به محیط درونی و بیرونی، توانمندسازی کارکنان، بهبود فرهنگ کارگروهی، همراستایی اهداف سازمانی با اهداف مدیریت دانش، بهبود فرهنگ مشارکتی، افزایش شفافیت و پاسخگویی، تغییر رفتار کارکنان، افزایش سطح آگاهی، ارائه خدمات بهتر و ممانعت از دوباره کاری نیز به عنوان پسایندهای پیاده سازی مدیریت دانش در نظام آموزش عالی مشخص شدند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس اجرا شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران بهبود یافته کووید-19 شهر شیراز در شش ماهه پاییز و زمستان سال 1399 بود. در این پژوهش تعداد 31 بیمار بهبود یافته کووید-19 با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (کابات- زین، 2003) را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای به صورت آنلاین دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب کرونا ویروس (علیپور و همکاران، 1398) (CDAS) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) (DTQ) (سیمونز و گاهر، 2005) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه به شیوه تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر اضطراب کووید-19 و تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس تأثیر معنادار داشته (0001>P) و توانسته منجر به کاهش اضطراب کووید-19 و بهبود تحمل پریشانی این افراد شود. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با بهره گیری از نگرش ذهن آگاهانه، فعالیت های ذهنآگاهانه، پرداختن به احساسات و هیجانات مشکل ساز و تمرینات تنفس می تواند به عنوان یک مداخله موثر جهت کاهش اضطراب کووید-19 و بهبود تحمل پریشانی بهبودیافتگان کرونا ویروس مورد استفاده گیرد.
نقش میانجی گری مکانیسم های دفاعی در پیش بینی استرس ادراک شده براساس سبک های دلبستگی بیماران مبتلا به کووید -19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
69 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی مکانیسم های دفاعی در پیش بینی استرس ادراک شده براساس سبک های دلبستگی بیماران مبتلا به کووید -19 بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام افراد شهر تهران که در سال 1399 به کووید 19مبتلا شدند، بود که به صورت اینترنتی پرسشنامه ها را تکمیل کردند. 300 نفر با روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های سبک دلبستگی کولینز و ریدر، استرس ادراک شده کوهن و همکاران و سبک های دفاعی اندروز و همکاران بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مسیر انجام شد. نتایج نشان داد که مدل فرضی برازش مناسبی داشت و تایید شد. همچنین نتایج ضرایب مسیر نشان داد که ضریب مسیر از سبک دلبستگی ایمن به مکانیسم دفاعی رشد نیافته و روان آزرده، منفی و معنادار بود. همچنین نتایج ضریب مسیر غیرمستقیم نشان داد که رابطه مکانیسم دفاعی رشدنیافته و استرس ادراک شده با میانجی گری دلبستگی ایمن معنادار بود. بنابراین سبک دلبستگی ایمن با میانجی گری مکانیسم های دفاعی رشدنایافته، میزان استرس ادراک شده بیماران مبتلا به کووید 19 را پیش بینی کرد.
The Effectiveness of Social Skills Training on Improving the Adaptation of Late Learning Children
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was the effectiveness of social skills training on the adaptive behavior of late learning children. This research was quasi-experimental in terms of practical purpose and in terms of data collection. The statistical population of the research included all the students of Bandar Anzali city who studied in primary schools or referred to counseling centers of the city in the academic year of 1401-1400. For this purpose, 30 students who were diagnosed as late learners on the basis of the Wechsler IQ test and who had obtained a low score in Adaptive Behavior Scale (AISS) and clinical interviews with teachers, were selected and randomly selected. They were divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. Then, social skills training was conducted for 2 months during 12 two-hour training sessions for the subjects of the experimental group and the control group did not receive any training. Then, the adaptive behavior test was performed again on both groups. The data were analyzed using the covariance statistical method. The results showed that social skills training improves the adaptive behavior of late learning children (F=0.389 and P<0.05). Therefore, it can be concluded that school teachers and counselors and parents can use social skills in schools and at home and counseling centers to improve the adaptation of late learning children.
کارآمدی مداخله آموزشی الگوی تنظیم رفتار جنسی با رویکرد اسلامی در کاهش اضطراب و افزایش سلامت روانی پسران نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کارآمدی مداخله آموزشی تنظیم رفتار جنسی با رویکرد اسلامی در کاهش اضطراب و افزایش سلامت روانی پسران نوجوان انجام شده است. بدین منظور، برای بررسی کارآمدی مداخله آموزشی الگوی تنظیم رفتار جنسی با رویکرد اسلامی در کاهش اضطراب و افزایش سلامت روانی پسران نوجوان از طرح آزمایشی تک آزمودنی با خط پایه چندگانه و نمونه سه نفره استفاده شد. یافته ها نشان داد هر سه مُراجع با شروع مداخله، روند افزایشی و رو به بهبودی را در مقیاس اضطراب کتل و در مقیاس سلامت روانی نشان دادند. میزان داده غیرهمپوش برای مُراجع سوم و میزان داده غیرهمپوش برای مُراجع اول و دوم در مقیاس اضطراب کتل نشان داد که مداخله آموزشی تنظیم رفتار جنسی با رویکرد اسلامی در کاهش اضطراب و افزایش سلامت روانی پسران نوجوان از کارآمدی و اثربخشی نسبی برخوردار است. بخش چشمگیری از تغییرات به وجودآمده در دوره پیگیری یک ماهه و سه ماهه ادامه پیدا کرد. نتایج این پژوهش نشان داد مداخله آموزشی تنظیم رفتار جنسی با رویکرد اسلامی، روشی مؤثر در کاهش اضطراب و افزایش سلامت روانی نوجوانان است.
واکاوی نحوه ادراک تغییرات روان شناختی در مقابله با شرایط آب و هوایی بسیار سرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات روان شناختی قابل توجه در نواحی به شدت سرد، به عنوان واکنش های طبیعی بشر به شمار می روند. قطب جنوب با شرایط بسیار سردی که دارد برای بسیاری از دانشمندان در زمینه های مختلف به عنوان یک آزمایشگاه طبیعی تلقی می شود. بقا برای انسان، در این محیط سخت، بدون اقدامات پیش نیاز غیرقابل مدیریت است؛ قطب جنوب با تمرکز بر انعطاف و سازگاری روان شناختی، فرصتی منحصر به فرد برای نزدیک شدن به مطالعه سازگاری روانی، با بررسی تأثیر شرایط آب و هوایی، محدودیت، انزوا و عدم وجود نور روز و ... بر تغییرات خلقی، استرس و پویایی فرد را نشان می دهد. در این مقاله، تغییرات روان شناختی شش پژوهشگر که بیست و سه روز سفر علمی در منطقه سردسیر قطب جنوب داشتند، با رویکرد سیستماتیک مفهوم سازی شده است. از نظر روش شناسی، تحلیل موضوعی و برای دسته بندی داده های جمع آوری شده از مصاحبه، مشاهدات و تحلیل اسناد استفاده شده است. تجربیات پژوهشگران به طور میدانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و عوامل پدید آمده به عنوان نگرش ها، راهبرد ها و اقدامات دسته بندی شدند. این سه عامل در سطح فردی و گروهی به سی و شش عامل مثبت و منفی تقسیم شدند. از لحاظ نظری، عوامل مثبت و منفی توسط نظریه میدان نیرو پشتیبانی شدند که به مفهوم سازی مواجهه اعزام شوندگان به منطقه بسیار سرد کمک می کرد. نگرش های مثبت بر اساس داده های جمع آوری شده در این اکتشاف عبارتند از: خودآگاهی، خودراهبری، خودکنترلی، خودکارآمدی، اعتماد به نفس، خودانگیختگی و خوش بینی به اهداف خود. از سوی دیگر نگرش های منفی شامل خود ناآگاهی، عدم خودراهبری، تعارض با خود، خودناکارآمدی، شک به خود، خودنابودی، خود تناقض گویی و بدبینی است. در مورد راهبرد ها مانند نگرش در سطح فردی و هم تیمی، راهبرد های مثبت و منفی وجود دارد. در سطح فردی راهبردهای مثبت عبارتند از: خودگویی مثبت، تصور مثبت، مدیتیشن، آرامش عضلانی، تلاوت معنوی، کنترل نفس و راهبردهای منفی شامل خودگویی منفی، تصور منفی، سردرگمی، تنش عضلانی، اشاره به ایمان مذهبی و از دست دادن کنترل نفس است. به موازات آن، راهبردهای تعامل با هم تیمی ها در مسیر مثبت عبارتند از: شوخ طبعی، ایجاد هماهنگی تیمی، کنترل توجه، تعهد کار تیمی، کنترل احساسات، قابلیت دسترسی و در بخش منفی شامل نق زدن، ایجاد اختلاف، انحراف از تعهد به خودکامیابی و واکنش غیراخلاقی است. به طور مسالمت آمیز، عوامل مثبت و منفی، مانند نگرش ها، راهبرد ها و اقدامات مثبت و منفی بر یکدیگر اثر دارند در واقع تعامل و تضارب همه عوامل دریافت شده در رویارویی با شرایط سخت گوناگون، منجر به اقدام خاص می شوند mouseout="msoCommentHide('_com_1')" onmouseover="msoCommentShow('_anchor_1','_com_1')">
تدوین چارچوب مفهومی گرایش به تفکر انتقادی بر اساس کارکردهای اجرایی و سبک یادگیری در آموزش عالی؛ از نظر متخصصین
منبع:
مطالعات روانشناختی نوجوان و جوان سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶ ویزه نامه تحصیلی)
۸۳-۶۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تفکر انتقادی عنوانی است که در پس اکثر پرسش هایی که درباره آموزش عالی و پیشرفت حرفه ای مطرح می شوند، کمین کرده است (مون ۱۳۹۷)؛ لذا ضرورت دارد که در دوران تحصیل پرورش یافته و فضای کسب آن در سیستم آموزشی، مورد توجهی در خور قرار گیرد.تا فارغ التحصیلان علاوه بر دانش تخصصی، توانایی بازتولید و ارتقا علم را نیز بدست آورند. هدف از انجام این مطالعه، بازکاوی دیدگاه و تجربیات صاحب نظران ایرانی درباره مولفه های تاثیر گذار در بالابردن گرایش به تفکر انتقادی در دانش جویان آموزش عالی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به بررسی و تدوین چارچوب مفهومی گرایش به تفکر انتقادی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی پرداخته است. نوع تحقیق بنیادی نظری با رویکرد کیفی است. جامعه آماری پژوهش، متخصصین رشته های مختلف، که در زمینه تفکر انتقادی فعالیت دارند. انتخاب هدفمند این صاحب نظران به روش گلوله برفی، یازده نفر انتخاب و مصاحبه انجام شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و باز پاسخ درباره مولفه های موثر بر گرایش به تفکر انتقادی استفاده شد مصاحبه ها اغلب شفاهی (به غیر از یک مورد که مکتوب پاسخ دادند) ضبط، دست نویس و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش دلفی فازی انجام شده است. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که از شاخص های اولیه بدست آمده از پیشینه تحقیق (تنظیم هیجانی ، سطح جرات ورزی، هوش اخلاقی، خرد،) ، دو شاخص هوش اخلاقی و خرد مورد تایید صاحب نظران قرار نگرفتند و از بین متغیرهای تایید شده بیشترین اولویت را متغیر تنظیم هیجانی دارا بوده است. نتیجه گیری: چهار متغیر روحیه پرسشگری، مهارتهای ارتباطی، جرات مندی و تنظیم هیجان ، از متن مصاحبه ها استخراج و به چارچوب مفهومی اضافه گردید.
اثربخشی آموزش ادراکی حرکتی بر اختلال ریاضی و اضطراب امتحان در دانش آموزان دبستانی دارای اختلال یادگیری شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
171 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی و تداوم اثر آموزش ادراکی حرکتی بر اختلال ریاضی و اضطراب امتحان در دانش آموزان دبستانی دارای اختلال یادگیری در شهر تهران بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری در سال 98-1397 در شهر تهران بودند که تعداد 30 دانش آموز از افراد واجد شرایط با روش در هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش ادراک حرکتی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. همچنین برحله پیگیری یک ماه پس از اتمام آزمون اجرا گردید . جهت تکمیل داده ها از پرسشنامه های آزمون هوشی (وکسلر، 2003)، اختلال یادگیری ریاضی (کانلی، 1988) و پرسشنامه استاندارد اضطراب امتحان (ساراسون، 1957) استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Spss استفاده شد. یافته ها آزمون های آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری در گروه های آموزش ادراکی حرکتی و کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری نشان می دهد که این گروه ها حداقل در یکی از متغیرهای وابسته با یکدیگر تفاوت معنی داری دارند. به طوری که در هر دو مرحله مذکور در متغیرهای اختلال ریاضی و اضطراب امتحان بین گروه های آموزش ادراکی حرکتی و کنترل تفاوت معنی دار دیده می شود که نشان دهنده تداوم اثر آموزش ادراکی حرکتی در گروه آزمایش می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت، از آموزش های ادراکی حرکتی در جهت کاهش اختلال ریاضی و اضطراب امتحان در دانش آموزان بهره برد.
مقایسه بازشناسی هیجان های چهره ای و سوگیری های شناختی در افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدن با افراد بدون اختلال بدشکلی بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه بازشناسی هیجان های چهره ای و سوگیری های شناختی در افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدن با افراد بدون اختلال بدشکلی بدن انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدن در گروه سنی 25 تا 35 ساله در سال 1399 بودند. نمونه پژوهش شامل 70 نفر بود (هر گروه 35 نفر) که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده بودند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اصلاح شده وسواس فکری عملی ییل – براون، مقیاس اختلال بدشکلی بدن فیلیپس و همکاران (1997)، پرسش نامه اصلاح شده تفسیر موقعیت های مبهم بولمن و همکاران (2002) و آزمون بازشناسی هیجان های چهره ای اکمن و فرایزن (1976) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون t و آزمون نا پارامتریک فریدمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافته ها : یافته ها نشان داد که بین افراد مبتلابه اختلال بدشکلی بدن و افراد بدون اختلال بدشکلی بدن در سوگیری های شناختی تفاوت معناداری (01/0>P) وجود دارد. همچنین دو گروه مبتلابه اختلال بدشکلی بدن و گروه بدون اختلال بدشکلی بدن در مؤلفه بازشناسی هیجان های چهره ای نیز تفاوت معناداری (01/0>P) داشتند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد افراد مبتلا به اختلال بد شکلی بدن نسبت به افراد بدون اختلال بدشکلی بدن، سوگیری های شناختی مرتبط با بدن بیشتر و منفی تری دارند. هم چنین افراد مبتلا به اختلال بدشکلی بدنی نسبت به افراد غیر مبتلا در بازشناسی هیجان های چهره ای به جز غم ضعیف تر عمل کردند. به نظر می رسد این دو متغیر نقش مهمی در شکل گیری و ماندگاری این اختلال ایفا می کنند.
مطالعه پدیدارشناسانه استفاده از نرم افزار پرده نگار (پاورپوینت) در آموزش زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مطالعه پدیدارشناسانه استفاده از نرم افزار پرده نگار (پاورپوینت) در آموزش زبان فارسی انجام شد. در این پژوهش از روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه دبیران آموزش زبان فارسی دوره دوم متوسطه و دانش آموزان شاخه علوم انسانی می باشد؛ بنابراین براساس روش نمونه گیری هدفمند، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دبیران و دانش آموزان در شهرستان رزن تا به حد اشباع رسیدن داده های حاصل از شرکت کنندگان در پژوهش، ادامه پیدا کرد. براساس داده های حاصل از مصاحبه با معلمان ادبیات فارسی، 6 مضمون اصلی و 21 مضمون فرعی؛ و در مصاحبه با دانش آموزان نیز 6 مضمون اصلی و 17 مضمون فرعی به دست آمد. یافته ها تجارب مثبت و منفی معلمان و دانش آموزان در استفاده از پرده نگار در آموزش ادبیات فارسی را نشان داد. در نهایت، بر اساس تجارب معلمان و دانش آموزان، الگوی مطلوب استفاده از پرده نگار در آموزش ادبیات فارسی استخراج گردید. در الگوی ارائه شده، فعالیت های یاددهی-یادگیری درس ادبیات فارسی با استفاده از پرده نگار در پنج بخش شعر، نثر، روخوانی، قواعد و آیین نگارش، ارائه شده است.
اثربخشی آموزش اختصاصی سازی حافظه بر تنظیم هیجان و تبعیت درمانی بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
89 - 105
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان از چالش برانگیزترین بیماری های عصر حاضر است. لذا انتخاب و کاربست مداخله ای با هدف ارتقای کیفیت زندگی، سلامت روانشناختی و سازگاری بیماران سرطانی حائز اهمیت است. در پژوهش حاضر اثربخشی آموزش اختصاصی سازی حافظه به عنوان مداخله ای کوتاه مدت بر تنظیم هیجان و تبعیت درمانی بیماران سرطانی بررسی شد. روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات نیمه آزمایشی با طرح اندازه گیری مکرر، پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل بیماران سرطانی مراجعه کننده به مراکز درمانی تهران در سال 1400 بود. از این جامعه آماری، با روش نمونه گیری در دسترس، نمونه پژوهشی ۶۰ نفره انتخاب شد که به صورت تصادفی در دو گروه ۳۰ نفره جایگزین شدند؛ گروه مداخله به مدت ۶ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش دریافت کردند و گروه دوم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، پرسشنامه تنظیم هیجان (CERQ) و پرسشنامه تبعیت درمان و در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از دو گروه جمع آوری شد. برای تحلیل نتایج نرم افزار ۲۴-SPSS و روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که افزایش راهکارهای تنظیم هیجان در گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه نسبت به گروه کنترل مشاهده می شود؛ همچنین در خصوص تبعیت درمانی بین دو گروه آموزش اختصاصی سازی حافظه و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و اثر اصلی گروه(0/251= F=13/85،P<0/01،Ƞ2)، اثر اصلی زمان (0/825= F=274/22،P<0/01،Ƞ2) و اثر تعاملی گروه*زمان (0/830= F=283/21،P<0/01،Ƞ2) معنادار است. نتیجه گیری: آموزش اختصاصی سازی حافظه به بهبود راهبردهای سازگارانه و تعدیل راهکارهای ناسازگارانه تنظیم هیجان و همچنین افزایش تبعیت درمانی در این بیماران می انجامد.
شیوع نشانه های ملال پیش قاعدگی در زنان ایرانی و رابطه آن با دشواری در تنظیم هیجانی و تغییر شدت علائم طی همه گیری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
12 - 23
حوزههای تخصصی:
پهدف پژوهش حاضر، تعیین شیوع نشانه های ملال پیش قاعدگی زنان ایرانی، رابطه آن با دشواری تنظیم هیجانی و نگرش زنان نسبت به قاعدگی و تغییر شدت علائم ملال پیش قاعدگی و دشواری تنظیم هیجان طی همه گیری کووید 19 بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی و جامعه آماری، زنان ایرانی در سنین قاعدگی در سال 1399 بودند که از میان آن ها 287 نفر به روش در دسترس انتخاب گردید. ابزار پژوهش، فرم اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان و غربالگری علائم قبل از قاعدگی بود. بر اساس یافته ها تعداد اختلال ملال پیش قاعدگی بیشتر از نشانگان پیش قاعدگی بود و اکثر زنان، قاعدگی را برای سلامتی طبیعی می دانستند. همچنین نشانه ها طی همه گیری کووید 19 در اکثر زنان بدون تغییر بود. بیشترین فراوانی علائم شدید پیش از قاعدگی، مربوط به خستگی/ کمبود انرژی و کمترین فراوانی مربوط به بی خوابی بود. بر اساس تحلیل رگرسیون، دشواری تنظیم هیجان 16 درصد از تغییرات نشانه های پیش قاعدگی و ابعاد دشواری در انجام رفتارهای هدفمند و فقدان وضوح هیجانی باهم 18 درصد از تغییرات آن را تبیین نمودند. بنابراین با توجه به نقش پیش بین تنظیم هیجانی، طراحی مداخلاتی در جهت تنظیم هیجانی زنان شاید بتواند در جهت کاهش نشانه های پیش از قاعدگی نقش داشته باشد.
اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در دوره کرونا ویروس
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه در دوره کرونا ویروس اجرا شد. پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز در سال 1401 بود. نمونه شامل 30 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش مقیاس انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، 1989) بود و توسط نرم افزار SPSS (نسخه 25) و به روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحقیق حاضر نشان دادند که اجرای آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین بر انگیزش تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه شهر اهواز اثربخش بوده است (01/0>P). بنابراین، پیشنهاد می شود به آموزش راهبردهای تنظیم هیجان به صورت آنلاین در طول تحصیل برای دانش آموزان در شرایط بحران همه گیری کروناویروس توجه بیشتری شود.
مقایسه تطبیقی اشتغال زوجه در نظام فقهی و حقوقی ایران و مصر و تأثیرآن بر سبک زندگی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۳)
624 - 638
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه تطبیقی اشتغال زوجه در نظام فقهی و حقوقی ایران و مصر و تأثیرآن بر سبک زندگی اسلامی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر یک پژوهش مروری و توصیفی بود که با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شد. یافته ها: در آموزه های مکتب اسلام، نه تنها حق کار زنان به رسمیت شناخته شده است، بلکه در کنار آن، استقلال مالی آنان و دستمزد عادلانه نیز مورد تأکید قرار گرفته است. در فقه زنان و سبک زندگی اسلامی، پیوند زناشویی حقوقی را برای هر یک از همسران به همراه می آورد که متناسب با جایگاه اجتماعی او است. در قبال این امتیاز از زن خواسته شده است که برای انجام برخی فعالیت ها و رفت و آمدها نظر همسر و اجازه وی را کسب کند. گستره مواردی که در آن ها زن موظف به کسب اجازه از شوهر است موضوعی است که میان مذاهب مختلف اسلامی و بلکه میان مجتهدان یک مذهب، آرا و فتاوای مختلفی را پدید آورده است. از نظر مبانی فقهی، مسئله اذن زوجه از زوج در آیات به صورت اشاره و در روایات به طور صریح مطرح شده است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که در نظام حقوقی ایران و مصر، اشتغال زوجه یک حق مدنی محسوب شده است که تنها زمانی قابل سلب است که در تنافی با مصالح خانوادگی یا حیثیات زوج و زوجه بعد از اثبات در محاکم باشد. دیدگاه غالب در زمینه جایگاه اشتغال زوجه در حقوق ایران و مصر، این است که چنانچه زوجه حین ازدواج شاغل باشد و زوج بر این امر وقوف داشته باشد، در این صورت نیز حق مرد بر منع زوجه از اشتغال بر قوت خود باقی است، مگر آن که عقد نکاح مبنی بر ادامه اشتغال زوجه منعقد شده یا اشتغال ضمن عقد، شرط شده باشد، در این صورت این حق ساقط است
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ارزیابی فرسودگی والدینی (PBA) در مادران ایرانی دارای کودک پیش دبستانی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ارزیابی فرسودگی والدینی (PBA) در نمونه مادران دارای فرزند پیش دبستانی بوده است. جامعه آماری این مطالعه توصیفی-مقطعی، شامل کلیه مادران شهر کازرون بوده که در سال تحصیلی 1400-99 دارای لااقل یک فرزند 5 تا 7 ساله بوده اند. نمونه پژوهش نیز شامل 884 مادر از این جامعه بوده که علاوه بر پاسخگویی به لینک آنلاین پرسشنامه ها، از ملاک های ورود موردنظر پژوهش نیز برخوردار بوده اند. ابزارهای پژوهش نیز شامل پرسشنامه ارزیابی فرسودگی والدینی (روزکام و همکاران، 2018) و فرم کوتاه شاخص استرس فرزندپروری (آبیدین، 1995) بوده است. در این مطالعه از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، محاسبه ضرایب آلفای کرونباخ، امگای مک دونالد، ضریب بازآزمایی و همچنین همبستگی با نمرات حاصل از پرسشنامه استرس فرزندپروری استفاده شده است. نتایج هر دو شیوه تحلیل عاملی، مؤید وجود یک ساختار چهار عاملی در فرسودگی والدینی مادران موردمطالعه بوده است. مقادیر ضرایب آلفا، امگا و بازآزمایی نیز گواه همسانی درونی و ثبات زمانی مطلوب و مقادیر همبستگی با نمرات پرسشنامه استرس فرزندپروری گواه روایی همگرای مناسب ابزار بوده است. نتایج پژوهش ضمن تأکید بر قابلیت پرسشنامه ارزیابی فرسودگی والدینی در نمونه مادرانی که دارای فرزند پیش دبستانی هستند، نشان می دهد که تجربه فرسودگی والدینی لااقل در این گروه از مادران ایرانی دارای چهار جنبه مشخص بوده و به لحاظ ساختاری با آنچه در پژوهش روزکام و همکاران (2018) موردبحث قرارگرفته، متفاوت نیست.
اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه درمان پذیرش و تعهد بر ادراک درد و اضطراب مرگ در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مشاوره گروهی به شیوه درمان پذیرش و تعهد بر ادراک درد و اضطراب مرگ در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پی آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری (2 ماهه) بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متاهل مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز تخصصی و فوق تخصصی بیمارستان های شهر تهران در سال 1399 بود بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از این زنان بود که به روش در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفر جایگزین شدند. سپس، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش مشاوره درمان پذیرش و تعهد را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با استفاده از مقیاس پرسشنامه ادراک درد (ملزاک، 1975، MGPQ)، پرسشنامه اضطراب مرگ گالت- لستر (1969، CL- FODS) جمع آوری شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس آمیخته (با اندازه گیری مکرر) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مشاوره گروهی مبتنی بر ادراک درد و اضطراب مرگ اثربخش بوده است (05/0P<) نتیجه گیری می شود این مداخله تاحد زیادی توانستند ادراک درد و اضطراب مرگ را کاهش دهند و ازاین رو می توانند در درمان بیماران سرطان پستان به کار گرفته شوند.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی صورت گرفت. پژوهش حاضر با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی درمانجویان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در سال 1400 به کلینیک های روان شناختی شهرستان ارومیه مراجعه کرده بودند که از این میان 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گواه جایگزین شدند. گروه اول رفتاردرمانی دیالکتیک و گروه دوم درمان مبتنی بر ذهنی سازی را به مدت 12 جلسه یک ساعته دریافت کردند و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از مقیاس شخصیت مرزی (STB، لیشنرنیگ، 1999) استفاده شد.. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی مؤثر هستند و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (01/0P<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک تاثیر بیشتری بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی داشت (05/0P<). نتایج حاصله بر استفاده بیشتر از مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک برای بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی اشاره دارد.