فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۶۱ تا ۷٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research was the effectiveness of social skills training on the adaptive behavior of late learning children. This research was quasi-experimental in terms of practical purpose and in terms of data collection. The statistical population of the research included all the students of Bandar Anzali city who studied in primary schools or referred to counseling centers of the city in the academic year of 1401-1400. For this purpose, 30 students who were diagnosed as late learners on the basis of the Wechsler IQ test and who had obtained a low score in Adaptive Behavior Scale (AISS) and clinical interviews with teachers, were selected and randomly selected. They were divided into two experimental (15 people) and control (15 people) groups. Then, social skills training was conducted for 2 months during 12 two-hour training sessions for the subjects of the experimental group and the control group did not receive any training. Then, the adaptive behavior test was performed again on both groups. The data were analyzed using the covariance statistical method. The results showed that social skills training improves the adaptive behavior of late learning children (F=0.389 and P<0.05). Therefore, it can be concluded that school teachers and counselors and parents can use social skills in schools and at home and counseling centers to improve the adaptation of late learning children.
اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر تاب آوری بیماران قلبی- عروقی پس از عمل جراحی قلب باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
21 - 30
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری های قلبی و عروقی از جمله بیماری هایی هستند که علاوه بر علل جسمانی، دارای علت های روانشناختی متعددی نیز می باشند و از این رو مداخلات روانشناختی نیز می تواند در این بیماری ها سودمند باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر تاب آوری بیماران قلبی- عروقی پس از عمل جراحی قلب باز بود. روش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون، همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری، تمامی بیماران قلبی- عروقی پس از عمل جراحی قلب باز در بیمارستان منتخب آجا تهران در سال 1400 بودند که بر اساس نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند، به پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون (2003) پاسخ دادند و تحت 14جلسه روان درمانی قرار گرفتند. شیوه آماری مورد استفاده نیز شامل تحلیل کوواریانس چند متغیره بود که از طریق نرم افزار آماری spss-23 انجام پذیرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد درمان شناختی- رفتاری باعث ایجاد تفاوت معنادار در مؤلفه های تصور از شایستگی فردی، پذیرش مثبت تغییر و تأثیرات معنوی در دو گروه آزمایش و کنترل شد، به طوری که گروه آزمایش در پس آزمون، در این مؤلفه ها میانگین نمرات بیشتری را نسبت به گروه کنترل کسب کرده بودند. نتیجه گیری: از این روش درمانی علاوه بر مداخلات پزشکی، می توان برای کسانی که مشکلات قلبی- عروقی دارند و جهت افزایش تاب آوری به منظور سازگاری با محدودیت های بعد از عمل جراحی قلب باز و مواجهه با عوامل استرس زا استفاده کرد.
اثربخشی درمان نوروفیدبک بر کیفیت خواب و کنترل درد مبتلایان به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی مغز و اعصاب شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
91 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی درمان نوروفیدبک بر کیفیت خواب و کنترل درد مبتلایان به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی مغز و اعصاب شهر اهواز بود. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین این بیماران تعداد 30 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. برای گردآوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسش نامه های کیفیت خواب پیتزبورگ بویس و همکاران (1989) و کنترل درد مک گیل (1971) استفاده شد. مداخله درمان نوروفیدبک در 20 جلسه 30 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و به گروه کنترل، آموزشی داده نشد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیری (مانکووا) و تحلیل کواریانس یک متغیری (آنکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله درمان نوروفیدبک بر بهبود کیفیت خواب و افزایش کنترل درد مبتلایان به سردرد میگرنی اثربخش بود . بر این اساس نتیجه پژوهش حاضر نشان داد که درمان نوروفیدبک می تواند بر افزایش کیفیت خواب و کنترل درد مؤثر باشد.
بررسی تحولی اثر خلق مثبت بر انعطاف پذیری شناختی و رابطه آن با خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۱شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
81 - 59
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف : خلق مثبت و انعطاف پذیری شناختی از عوامل تقویت کننده خلاقیت شناخته می شوند. مطالعه حاضر با این فرض که خلق مثبت احتمالاً با اثرگذاری بر انعطاف پذیری شناختی موجب ارتقا خلاقیت می شود، این مهم را در بازه سنی 8 تا 12 سال بررسی کرده است. روش پژوهش: جامعه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 8 تا ۱۲ ساله مناطق 4 و ۸ شهر تهران بودند. از جامعه پژوهش 60 نفر در دو گروه سنی ۸ تا ۱۰ (76/0±80/8) و ۱۰ تا ۱۲ (76/0±20/11) سال به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. پس از جایگذاری تصادفی افراد در گروه های پژوهش بر مبنای حالت خلقی القا شده و سن آن ها، افراد با استفاده از نسخه کامپیوتری آزمون کارت های ویسکانسین (1948) و آزمون تفکر خلاق تورنس (1974)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری تی مستقل، ضریب همبستگی پیرسون، یو مان-ویتنی و مدل رگرسیونی متغیر میانجی هیز (2017) تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: تحلیل مدل رگرسیونی نقش میانجی انعطاف پذیری شناختی میان حالت خلقی و نمرات افراد در آزمون خلاقیت را تأیید کرده و نشان داد خلق مثبت موجب بهبود انعطاف پذیری شناختی افراد و بواسطه آن عملکرد بهتر آن ها در آزمون خلاقیت می گردد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش به عنوان شاهدی علمی اهمیت حالات خلقی و تاثیر آن بر میزان انعطاف پذیری شناختی و عملکرد خلاقانه در کودکان را نشان می دهد و بر ضرورت در نظر گرفتن این مسئله در محیط های آموزشی با هدف ایجاد و تقویت تفکر خلاقانه در کودکان تأکید داشت.
رابطه بین هوش معنوی و کارآمدی خانواده؛ نقش تعدیل کننده هوش هیجانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
149-165
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت شناخت متغیرهای تعیین کننده و تأثیرگذار بر کارآمدی خانواده، این پژوهش با هدف تعیین نقش تعدیل کننده هوش هیجانی، در رابطه هوش معنوی و کارآمدی خانواده و به روش توصیفی از نوع همبستگی سامان گرفت. جامعه آماری، تمام دانش پژوهان دختر و پسر جامعه المصطفی العالمیه بوده است که 120 نفر از آنان، به صورت تصادفی انتخاب شدند و به سه پرسش نامه هوش معنوی (SISRI)، هوش هیجانی (CSE) و کارآمدی خانواده (S.FEQI) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضرایب همبستگی پیرسون و تفکیکی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی و کارآمدی خانواده، رابطه مثبت، و بین هوش معنوی و کارآمدی خانواده تنها در زیرمؤلفه تولید معنای شخصی، رابطه مثبت وجود دارد. ضریب همبستگی تفکیکی نشان داد که هوش هیجانی رابطه بین زیرمؤلفه تولید معنای شخصی، از هوش معنوی و کارآمدی خانواده را تعدیل می کند. براساس یافته های این پژوهش می توان گفت که رابطه بین هوش معنوی و کارآمدی خانواده، یک رابطه خطی ساده نیست و هوش هیجانی، به عنوان یک متغیر تعدیل کننده، این رابطه را تحت تأثیر قرار می دهد.
پیش بینی میزان اهمال کاری دانشجویان براساس اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان در دوران شیوع ویروس کرونا
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع کرونا سبک زندگی افراد را تغییر داده است و به دلیل ماهیت اینترنتی شدن در این دوران، درک زمان نیز دستخوش تغییر شده است و نوعی اهمال کاری را در دانشجویان به ارمغان آورده است. هدف: هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان با اهمال کاری دانشجویان در دوران شیوع ویروس کرونا بود. روش: روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان شهر تهران و مشهد در دوران شیوع ویروس کرونا در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. بدین منظور از ۲۵۰ دانشجو از طریق اینستاگرام به صورت داوطلبانه خواسته شد تا پرسشنامه درک استعاری زمان رئیسی و مقدسین (۲۰۲۰)، اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۹۹۶) و اهمال کاری تاکمن (۱۹۹۱) را تکمیل کنند. روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره بود. سپس داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه ۲۲ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان در دوران شیوع ویروس با میزان اهمال کاری دانشجویان در این زمان ارتباط دارند (۰/۰۵<P). همچنین اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان به ترتیب ۱۷/۸ و ۱۴/۶ درصد می توانند اهمال کاری را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت که میزان اهمال کاری دانشجویان براساس اعتیاد به اینترنت و درک استعاری زمان در دوران شیوع ویروس کرونا قابل پیش بینی است. پیشنهاد می شود محققان و پژوهشگران در مطالعات خود در زمینه اهمال کاری در این دوران، به عوامل شناختی مانند درک استعاری زمان و عوامل رفتاری مانند اعتیاد به اینترنت توجه بیشتری داشته باشند
ارزیابی کیفی روش های ترک اعتیاد بر اساس تجارب شخصی زنان وابسته به مواد و ارائه ی راهکارهای ارتقاء بخش کیفیت درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۴۲-۷
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، کشف محاسن و معایب روش های مختلف ترک اعتیاد زنان با اختلال مصرف مواد در شهر تهران و ارائه ی راهکارهای کارآمد جهت ارتقاء کیفیت درمان آنان بوده است. روش: روش پژوهش حاضر، روش کیفی نظریه ی زمینه ای بوده است. جامعه ی پژوهش، زنان با اختلال مصرف موادی بوده است که سابقه ی تجربه ی حداقل یک اقدام ارادی و یا غیرارادی جهت ترک اعتیاد خود داشته اند. نمونه ی پژوهش حاضر، 40 نفر از زنان با اختلال مصرف مواد بود که جهت ترک اعتیاد خود، به مرکز اقامتی ترک اعتیاد بانوان بهبودگستران همگام مراجعه کرده بودند و در سال های 97 و 98، با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند و مورد مصاحبه ی عمیق قرار گرفتند. یافته ها: شش روش درمانی ترک در کمپ اقامتی ترک اعتیاد با مجوز، ترک در کمپ اقامتی ترک اعتیاد بدون مجوز، ترک در منزل، ترک در بیمارستان، ترک در زندان و ترک در کلینیک های ترک اعتیاد با قرص و دارو، به عنوان مهم ترین روش های ترک اعتیاد زنان در شهر تهران کشف شد. با تجزیه و تحلیل متن مصاحبه ها، 3 تم محاسن روش های مختلف ترک اعتیاد زنان، معایب روش های مختلف ترک اعتیاد زنان و پیامدهای مثبت و منفی روش های مختلف ترک اعتیاد برای زنان ظهور کرد. همچنین راهکارهایی جهت ارتقاء کیفیت روش های درمانی مختلف ارائه شد. نتیجه گیری: هر یک از روش های ترک اعتیاد برای زنان، محاسن و معایب اختصاصی و مشترکی دارد و زنان وابسته به مواد، خانواده های آنان و کادر درمانی لازم است نسبت به آن آگاه باشند و متناسب با شرایط فرد، بهترین انتخاب را برای وی فراهم نمایند.
بررسی نقش صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری در گرایش به مصرف مواد دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۳
۲۴۴-۲۲۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری در گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه پژوهش حاضر تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر بیله سوار استان اردبیل بودند که از میان آنان 240 نفر به عنوان نمونه اولیه به شیوه در دسترس انتخاب شدند. از میان آنان، 67 نفر از دانش آموزانی که در مقیاس اختلال سلوک نمره آنان یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود به عنوان دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک تعیین شدند و به پرسشنامه های صفات شخصیتی سایکوپاتیک، پرخاشگری و گرایش به مصرف مواد پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد بین صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری با گرایش به مواد در دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک رابطه معناداری وجود دارد. مولفه رفتاری و بین فردی صفات شخصیتی سایکوپاتیک و پرخاشگری توانستند 27 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد را در نوجوانان مورد مطالعه به گونه معناداری پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، گرایش به مصرف مواد دانش آموزان دارای نشانه های اختلال سلوک را می توان بر اساس صفات شخصیتی سایکوپاتیک و میزان پرخاشگری پیش بینی نمود.
رابطه بین تیپ های شخصیتی با شادکامی و عزت نفس در بین دانشجویان دانشگاه امام جواد(ع) شهر یزد
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین تیپ های شخصیتی با شادکامی و عزت نفس دانشجویان دانشگاه امام جواد شهر یزد انجام گرفته است. روش پژوهش، از نظر گردآوری داده ها توصیفی- مقایسه ای و از نظر هدف، پژوهش کاربردی- مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانشجویان سال تحصیلی 99-1398 دانشگاه امام جواد شهر یزد در مقطع کارشناسی تشکیل دادند، که از بین آنها تعداد 100 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری (در دسترس) مورد کاوش و بررسی قرار گرفتند. داده های به دست آمده از طریق پرسشنامه مورد پردازش و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد بین تیپ های شخصیت (روان رنجوری و برون گرایی) با شادکامی رابطه معناداری وجود دارد. همبستگی متغیر روان رنجوری با شادکامی برابر با 37/0- می باشد. بنابراین بین روان رنجوری با شادکامی رابطه منفی معنادار وجود دارد. نتایج نشان داد بین تیپ های شخصیت (روان رنجوری و برون گرایی) با عزت نفس رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که بین روان رنجوری با عزت نفس رابطه منفی معنادار وجود دارد(36/0-). همچنین همبستگی بین برون گرایی با عزت نفس برابر با 23/0 می باشد. بنابراین، تیپ های شخصیتی بر تغییرات \"عزت نفس\" در دانشجویان تاثیرگذار می باشد. شادی و دیگر جنبه های خوشبختی به عوامل زیادی در محیط همچون روابط اجتماعی، کار و اوقات فراغت بستگی دارد.
مقایسه اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی در بهبود نشانه های افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی صورت گرفت. پژوهش حاضر با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 1 ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی درمانجویان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که در سال 1400 به کلینیک های روان شناختی شهرستان ارومیه مراجعه کرده بودند که از این میان 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گواه جایگزین شدند. گروه اول رفتاردرمانی دیالکتیک و گروه دوم درمان مبتنی بر ذهنی سازی را به مدت 12 جلسه یک ساعته دریافت کردند و گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. برای گردآوری داده ها از مقیاس شخصیت مرزی (STB، لیشنرنیگ، 1999) استفاده شد.. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی مؤثر هستند و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است (01/0P<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیک تاثیر بیشتری بر بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی داشت (05/0P<). نتایج حاصله بر استفاده بیشتر از مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک برای بهبود نشانه های اختلال شخصیت مرزی اشاره دارد.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سبک های اسنادی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: موفقیت و شکست تحصیلی دانش آموزان یکی از مهم ترین رویدادهای دوران تحصیل است که اثرات کوتاه مدت و بلندمدت اجتماعی و هیجانی بر آنها به جای می گذارد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر سبک های اسنادی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه تجربی پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه یکم شهر قزوین در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دادند که تعداد 40 دانش آموز به شیوه نمونه گیری خوشه ای، انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه خوش بینی تحصیلی (اسچنن-موران و همکاران، 2013) و پرسشنامه سبک های اسنادی (پیترسون و سلیگمن، 1984) بود. گروه آزمایش مداخلات درمانی مربوط به شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را دریافت کردند. داده ها به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر مؤلفه های سبک های اسنادی (01/0>P) و مؤلفه های متغیر خوش بینی تحصیلی مؤثر بود (01/0>P) و این نتایج در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (01/0>P). نتیجه گیری: دانش آموزانی که تحت تأثیر ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی قرار داشتند رویدادهای مثبت را بیشتر به علل درونی، پایدار و کلی و رویدادهای منفی را نیز بیشتر به علل بیرونی، ناپایدار و اختصاصی اسناد داده اند. همچنین ذهن آگاهی از طریق تدارک یک چارچوب جهت تفسیر تجارب زندگی، بودن در «اینجا و اکنون»، احساس انسجام و به هم پیوستگی وجودی و اعتماد دانش آموزی می تواند در ارتقای خوش بینی مؤثر باشد.
بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر شایستگی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهر علی آباد کتول
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر یادگیری مشارکتی بر شایستگی و فرسودگی تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهر علی آباد کتول بود. روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی است. طرح مورداستفاده در این تحقیق، طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان متوسطه اول شهر علی آباد کتول می باشند. از بین این دانش آموزان 40 نفر از دانش آموزان پایه هشتم به صورت نمونه گیری در دسترس در دو گروه 20 نفر آزمایش و گواه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، بسته آموزش یادگیری مشارکتی به روش جیگساو، پرسشنامه شایستگی تحصیلی دیپرنا و الیوت (1999) و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی بروس و همکاران (2009) می باشد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار SPSS- 20 مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن است که یادگیری مشارکتی برافزایش شایستگی و کاهش فرسودگی تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهر علی آباد کتول تأثیر دارد.
ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ارزیابی فرسودگی والدینی (PBA) در مادران ایرانی دارای کودک پیش دبستانی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه ارزیابی فرسودگی والدینی (PBA) در نمونه مادران دارای فرزند پیش دبستانی بوده است. جامعه آماری این مطالعه توصیفی-مقطعی، شامل کلیه مادران شهر کازرون بوده که در سال تحصیلی 1400-99 دارای لااقل یک فرزند 5 تا 7 ساله بوده اند. نمونه پژوهش نیز شامل 884 مادر از این جامعه بوده که علاوه بر پاسخگویی به لینک آنلاین پرسشنامه ها، از ملاک های ورود موردنظر پژوهش نیز برخوردار بوده اند. ابزارهای پژوهش نیز شامل پرسشنامه ارزیابی فرسودگی والدینی (روزکام و همکاران، 2018) و فرم کوتاه شاخص استرس فرزندپروری (آبیدین، 1995) بوده است. در این مطالعه از روش های تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، محاسبه ضرایب آلفای کرونباخ، امگای مک دونالد، ضریب بازآزمایی و همچنین همبستگی با نمرات حاصل از پرسشنامه استرس فرزندپروری استفاده شده است. نتایج هر دو شیوه تحلیل عاملی، مؤید وجود یک ساختار چهار عاملی در فرسودگی والدینی مادران موردمطالعه بوده است. مقادیر ضرایب آلفا، امگا و بازآزمایی نیز گواه همسانی درونی و ثبات زمانی مطلوب و مقادیر همبستگی با نمرات پرسشنامه استرس فرزندپروری گواه روایی همگرای مناسب ابزار بوده است. نتایج پژوهش ضمن تأکید بر قابلیت پرسشنامه ارزیابی فرسودگی والدینی در نمونه مادرانی که دارای فرزند پیش دبستانی هستند، نشان می دهد که تجربه فرسودگی والدینی لااقل در این گروه از مادران ایرانی دارای چهار جنبه مشخص بوده و به لحاظ ساختاری با آنچه در پژوهش روزکام و همکاران (2018) موردبحث قرارگرفته، متفاوت نیست.
اثربخشی آموزش صمیمیت با رویکرد اسلامی بر انعطاف پذیری شناختی و معنای زندگی زوجین در مرحله عقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
486 - 500
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش صمیمیت با رویکرد اسلامی بر انعطاف پذیری شناختی و معنای زندگی زوجین در مرحله عقد بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود؛ جامعه آماری پژوهش 612 زوج در مرحله عقد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بوشهر در سال 1399 بود که از میان آن ها تعداد 16 زوج به روش داوطلبانه انتخاب و پس از همتاسازی آزمودنی ها، ملاک های ورود و خروج به صورت تصادفی بین دو گروه آزمایشی (8 زوج=16 زن و شوهر) و گواه (8 زوج=16 زن و شوهر) گمارش شدند. گروه آزمایش پس از اجرای پیش آزمون به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت هفتگی آموزش صمیمت با رویکرد اسلامی زارعی محمودآبادی و همکاران (1397) را دریافت کردند و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه های معنای زندگی استگر و همکاران (2006) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (۲۰۱۰) بود. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس اندازه های مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش صمیمیت با رویکرد اسلامی بر نمره معنای زندگی (86/8=F، 006/0 =P)، نمره وجود معنا در زندگی (42/9=F، 004/0 =P)، جستجو برای یافتن معنا (27/4=F، 047/0 =P)، نمره انعطاف پذیری شناختی (79/7=F، 009/0 =P)، بر نمره ادراک (51/8=F، 007/0 =P)، نمره ادراک کنترل پذیری (02/6=F، 021/0 =P) و نمره ادراک توجیه رفتار (61/8=F، 006/0 =P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: نتایج کلی این پژوهش بیانگر اثربخشی آموزش صمیمیت با رویکرد اسلامی بر زوجین در مرحله عقد است که در نهایت منجر به افزایش انعطاف پذیری شناختی و معنای زندگی زوجین می شود که این مساله می بایست به طور مداوم جزء برنامه های اصلی مراکز مشاوره قرار بگیرد
اثربخشی آموزش خرد بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه های روانشناختی یکی از شاخص های روان شناختی مثبت گرا می باشد که با ویژگی های خوش بینی، داشتن پشتکار، اسناد مثبت به خود و تحمل کردن مشکلات تعریف می شود. این مطالعه با عنوان بررسی اثربخشی آموزش خرد بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران در سال 1398 انجام شد.روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ زمان گردآوری داده ها مقطعی و به لحاظ روش گردآوری داده ها یا ماهیت پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع دوم متوسطه شهر تهران بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای 30 نفر انتخاب و به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم بندی شدند گروه آزمایش تحت آموزش خرد 8 جلسه 90 دقیقه ای (بر مبنای پروتکل طراحی شده توسط پژوهشگر) قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. اطلاعات اصلی این پژوهش با استفاده از پرسشنامه سرمایه روانشناختی (مک گی، 2011) به دست آمد. در تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار، چولگی-کشیدگی، کمینه و بیشینه) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش خرد باعث افزایش سرمایه روانشناختی و مولفه های تاب آوری، خودکارآمدی، امید و خوش بینی دانش آموزان شد.نتیجه گیری: همچنین نتایج نشان داد آموزش خرد بر سرمایه روانشناختی دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران در طول زمان اثربخش است. مطالعه حاضر نشان داد که آموزش خردمندی می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش در افزایش سرمایه روانشناختی دانش آموزان محسوب شود.
مطالعه تطبیقی برنامه های تربیت جنسی کودکان دوره ابتدایی یونسکو، هلند و انگلستان
حوزههای تخصصی:
بسیاری از کشورهای جهان برای جلوگیری از مشکلات جنسی به تهیه برنامه مدون تربیت جنسی پرداخته اند. در ایران هنوز برنامه ای در زمینه تربیت جنسی تدوین نشده است. از این رو پژوهش حاضر به مقایسه مولفه های دانش، نگرش و مهارت دوره ابتدایی سه برنامه تربیت جنسی یونسکو، هلند و انگلیس پرداخته است تا زمینه پژوهش های لازم برای دیگر پژوهشگران در جهت تدوین برنامه تربیت جنسی برای ایران فراهم شود. پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی از نوع تطبیقی است. جامعه آماری ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، کلیه برنامه های تربیت جنسی موجود در دنیا بود که سه برنامه یونسکو، هلند و انگلستان به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش براساس سه مولفه دانش، نگرش و مهارت مورد مقایسه و تفاوت های آن مشخص شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش جرج بردی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که مهم ترین اهداف برنامه های تربیت جنسی یونسکو و هلند در دوره ابتدایی داشتن دانش، نگرش و مهارت لازم جهت برقراری ارتباط صحیح و سالم با خود، خانواده و جامعه و احترام به حقوق خود و دیگران و همچنین آمادگی برای بلوغ می باشد. در مقابل برنامه تربیت جنسی انگلستان در دوره ابتدایی بیشتر بر اعتماد به نفس برای ارتباط و آمادگی برای بلوغ تاکید می کند. نتایج نشان دادند که تربیت جنسی امری است که باید قبل از رسیدن به بلوغ آغاز شود و با توجه به وابسته به فرهنگ بودن آن، نیاز به یک برنامه رسمی و متناسب با فرهنگ، جنسیت و سن جهت جلوگیری از نهادینه شدن اطلاعات، ارزش ها و مهارت های غلط در افراد جامعه احساس می شود. بنابراین لازم است متخصصان تعلیم و تربیت در این زمینه اهتمام لازم را داشته باشند.
بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میزان استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی بیشتر است. ارزیابی کودکان از خشونت خانگی و توانایی کم آنها برای مقابله با این پدیده، باعث بروز مشکلات رفتاری، عاطفی و سازگاری در کودکان است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه توانمندسازی مادران (MEP) بر کاهش استفاده از از تنبیه بدنی در مادران در معرض خشونت خانگی بود. این پژوهش به روش طرح تک موردی A-B-A انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام مادرانی بود که در طی دو سال گذشته تجربه خشونت خانگی داشتند. برنامه توانمندسازی مادران بر اساس پروتکل ساندرا گراهام برمن در 10 جلسه 90 دقیقه ای به 8 نفر از مادران خشونت دیده آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه والدگری آلاباما (APQ) استفاده شد. نتایج شاخص ها با استفاده از (d cohen) که در دامنه 13/1 تا 82/1 قرار دارد نشان داد که برنامه توانمندسازی مادران بر کاهش استفاده از تنبیه بدنی در میان مادران در معرض خشونت خانگی موثر بوده است. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که برنامه توانمندسازی مادران می تواند استفاده از مجازات فیزیکی را در میان جمعیت های محروم نیز کاهش دهد.
رابطه بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی با واسطه دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۵
82 - 91
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف تعیین بررسی رابطه بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی با واسطه دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر شیراز بود که در 1400 در این شهر زندگی می کردند و حداقل دو سال از مدت ازدواج آنها سپری شده بود. در این مطالعه تعداد 100 زوج (200 نفر) به روش در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه های دلبستگی بزرگسالان ، ترس از صمیمت، دیدگاه فهمی زوجی (DPTS) و تعارضات زناشویی (MICQ) استفاده شد و نتایج با روش تحلیل مسیر و معادلات ساختاری به وسیله نرم افزار آماری 3Smartpls مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مطلوبی برخوردار است و دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت می توانند بین سبک های دلبستگی و تعارضات زناشویی نقش میانجی ایفا نمایند. با توجه به اثرات تعارضات زناشویی بر زوجین، خانواده ها و جامعه، شناسایی متغیرهای دخیل در این مهم می تواند زمینه را جهت برنامه ریزی به منظور پیشگیری و درمان تعارضات زناشویی فراهم سازد و بنظر می رسد که دیدگاه فهمی زوجی و ترس از صمیمت از جمله عوامل موثر بر ایجاد تعارضات زناشویی می باشند.
بررسی اثربخشی مشاوره با رویکرد اسلامی در پریشانی روان شناختی دانشجویان دختر با تجربه شکست عشقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
53-67
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در دنیای امروز، بنا به تغییر تعاریف اصیل روابط انسانی، بسیاری از قشرهای مختلف به ویژه دانشجویان شکست عشقی را به همراه آشفتگی روان شناختی تجربه می کنند. با عنایت به این امر که پریشانی روان شناختی اختلالی هیجانی است و می تواند عملکرد فردی و بین فردی را با مشکل مواجه سازد؛ و با توجه به تأکید محافل مداخلاتی جدید بر استفاده از عامل های فرهنگی-اعتقادی؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثربخشی مشاوره با رویکرد اسلامی در پریشانی روان شناختی (افسردگی، اضطراب و استرس) دختران دانشجوی دارای تجربه شکست عشقی دانشگاه علوم پزشکی شهر تبریز انجام شده است.
بررسی رابطه (جنسیت، ترتیب تولد و سطح تحصیلات) حمایت اجتماعی با خودباوری کارمندان شهر ساری
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۶
71 - 93
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی بر خودباوری، تاثیر متغییرهایی همچون جنسیت، ترتیب تولد و سطح تحصیلات کارمندان شهر ساری انجام شد. طرح پژوهشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را مردان و زنان کارمند ارگان های مختلف اعم از شهرداری، بانک، آموزش و پرورش و شرکت های خصوصی که به صورت تصادفی انتخاب شدند تشکیل دادند. براساس محدودیت های کرونایی و شیفتی شدن ارگان های دولتی بر اساس جدول مورگان از 250 نفر 148 نفر انتخاب شدند که بر اساس ناقص بودن تعدادی از پرسشنامه ها، 110 نفر(50 نفر زن و 60 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه حمایت اجتماعی فیلیپس (1986) و پرسشنامه خود باوری چن و یانگ(2006) بود. در تحلیل داده از همبستگی و رگرسیون با نرم افزار spss استفاده شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که حمایت اجتماعی(خانواده و سایر افراد) با خود باوری رابطه مثبت و معنی داری داشته است. همچنین در متغییرهای جنسیت (زنان)، تحصیلات (لیسانس) و رتبه تولد (فرزندان دوم) با خود باوری افراد رابطه مثبت و معنی داری داشته است.