فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۶۱ تا ۷٬۴۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای غیر منطقی در پیش بینی تجربه قلدری سایبری با میانجیگری: دشواری در تنظیم هیجان انجام گرفت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی استان اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل داده اند. لیست تمامی مدارس دولتی پسرانه دوره دوم متوسطه استان اردبیل که 179 مدرسه را شامل می شد، تهیه و از شهرستان های مختلف ان هر کدام دو مدرسه و از هر مدرسه دو کلاس انتخاب شد. تعداد 409 نفر از این افراد به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین جامعه آماری فوق انتخاب و به پرسش نامه های تجربه قلدری_ قربانی سایبری، باورهای غیرمنطقی و دشواری در تنظیم هیجان پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده در این پژوهش با آزمون های همبستگی پیرسون و الگوی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج ضریب همبستگی نشان داد تجربه قلدری سایبری با باورهای غیرمنطقی و همچنین دشواری در تنظیم هیجان دانش آموزان ارتباط مثبت و معنادار دارد. شاخص های برازش مدل نیز مسیر باورهای غیرمنطقی به قلدری را به صورت مستقیم و همچنین با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان تأیید کرد. نتایج این پژوهش نشان داد که باورهای غیر منطقی با میانجیگری دشواری در تنظیم هیجان توانایی پیش بینی تجربه ی قلدری سایبری دانش آموزان را به صورت معنی داری دارند.
بی تصمیمی مسیر شغلی در دانش آموزان پایه دوازدهم: بررسی نقش عملکرد خانواده، سبک های فرزندپروری، اشتغال و تحصیلات والدین
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
15 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی بی تصمیمی مسیر شغلی در دانش آموزان پایه دوازدهم با تمرکز بر نقش عملکرد خانواده، سبک های فرزندپروری، اشتغال و تحصیلات والدین بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پایه دوازدهم متوسطه دوم شهرستان بروجن بود. در مرحله اول پژوهش، نمونه موردنظر به پرسشنامه بی تصمیمی شغلی پاسخ دادند. سپس داده های بدست آمده به نمرات استاندارد Z و سپس به نمرات T تبدیل شدند. افرادی که نمراتشان یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بود به عنوان گروه بی تصمیم شغلی و افرادی که یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بودند به عنوان گروه با تصمیم غربال شدند والدین این دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. خلاصه نتایج آزمون تحلیل کواریانس، نشان داد که علمکرد خانواده در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت است (01/0>P). همچنین سبک های فرزندپروری در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت بود (01/0>P) .نتایج آزمون خی دو نیز برای بررسی نقش اشتغال و تحصیلات نیز نشان داد که تحصیلات مادر در دو گروه بی تصمیم و باتصمیم متفاوت است (01/0>P) اما اشتغال مادر، اشتغال پدر و سطح تحصیلات پدر در دو گروه تفاوت معنی داری ندارد.
مقایسه تأثیر درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی بر سرمایه های روان شناختی و سلامت روان مادران کودکان ناتوان ذهنی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۹
89 - 111
حوزههای تخصصی:
مطالعه با هدف مقایسه تأثیر درمان شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی بر سرمایه های روان شناختی و سلامت روان مادران کودکان عقب مانده ذهنی انجام شد. هدف کاربردی و روش اجرا شبه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه انتظار به همراه پیش آزمون –پس آزمون بود. جامعه آماری شامل مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی مدارس استثنایی و مؤسسات توان بخشی شهر قم بود. از بین آن ها 39 نفر که دارای معیارهای ورود بودند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 13 نفری جایگزاری شدند. گروه های آزمایش مشاوره گروهی شناختی-رفتاری و واقعیت درمانی را دریافت نمودند. برای گردآوری داده ها از فهرست تجدید نظر شده علائم روانی (دراگوتیس و همکاران، 1984) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007) استفاده شد.نتایج نشان داد بین میانگین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه های آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (0001/0>p).مقایسه گروه های درمانی بیانگر اثرگذاری بالاتر واقعیت درمانی در بهبود سلامت روان در مقایسه با درمان شناختی-رفتاری داشت. اما متغیر سرمایه روان شناختی بین دو گروه اختلاف معناداری مشاهده نشد. بر این اساس این دو رویکرد درمانی می توانند به عنوان الگویی مناسب و اثربخش در پیشگیری مشکلات روانی و ارتقای سرمایه های روان شناختی مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی به کار گرفته شوند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) و درمان متمرکز بر شفقت (CFT) بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ویتیلیگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ تابستان(مرداد) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
۱۰۰۴-۹۸۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: تحقیقات نشان می دهد عوارض جسمانی و روانی بیماری های آشکار پوستی نظیر ویتیلیگو، کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار می دهد. باوجودی که در پیشینه، درمان متمرکز بر شفقت به تنظیم هیجانی مثبت، کاهش احساسات منفی و سرزنش خود منجر می شود و همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ذهن آگاهی، پذیرش احساس و حفظ آرامش فرد هنگام مواجهه با واقعیت بیماری منجر می شود، اما در زمینه تأثیر این درمان ها بر کیفیت زندگی زنان مبتلا به ویتیلیگو شکاف تحقیقاتی وجوددارد. هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد شفقت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد بر کیفیت زندگی بیماران زن مبتلا به ویتیلیگو انجام گرفت. روش: روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی، همراه با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر را کلیه بیماران مبتلا به ویتیلیگو مراجعه کننده به بیمارستان رازی تهران در سال 1399 تشکیل دادند، که از بین آنان 45 نفر به شیوه هدفمند پس از کنترل ملاک های ورود و خروج، انتخاب و به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه ) جایگزین شدند. ابزار سنجش عبارت بود از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (1993) برای گروه اول درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اساس دیدگاه هایس و همکاران (2016) و برای گروه دوم درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2009، 2014) در 8 جلسه 120 دقیقه ای اجرا شد و برای گروه گواه هیچ درمانی ارائه نشد. به منظور بررسی فرضیه های پژوهش از روش های آمار توصیفی و تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار spss20 استفاده شد. یافته ها: نشان داد هر سه گروه در مرحله پیش آزمون تفاوت معناداری با هم نداشتند جز اینکه سلامت جسمانی گروه گواه از گروه شفقت بیشتر بود. همچنین تفاوت گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان متمرکز بر شفقت با گروه گواه در کیفیت زندگی و تمامی مؤلفه هایش در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار بود (0/01 > p) به جز یک مورد که در مؤلفه محیط زندگی که تفاوت گروه شفقت در مقایسه با گروه گواه در پس آزمون معنادار نبود. در سلامت جسمانی و روابط اجتماعی تفاوت دو گروه آزمایشی پذیرش وتعهد و شفقت در مراحل پس آزمون و پیگیری معنادار نبود (0/01 < p). در سلامت روانی، محیط زندگی و کیفیت کلی زندگی نیز در مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار دو گروه آزمایشی نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری دارد . به جز کیفیت زندگی کلی که در پس آزمون میان دو گروه آزمایشی تفاوت معنادار وجود نداشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده این نتیجه حاصل می گردد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از طریق پذیرش احساسات و جلوگیری از اجتناب تجربه ای و شکل دهی به عمل متعهدانه و عادات سالم و همچنین درمان متمرکز بر شفقت از طریق تغییر تفاسیر ذهنی توأم با سرزنش و انتقاد و افزایش رفتار مبتنی بر مهربانی با خود و دیگران به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کرده اند.
ارزیابی اثربخشی برنامه توانمندسازی شناختی مبتنی بر فناوری واقعیت مجازی بر حافظه کاری افراد سالمند دارای آسیب شناختی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آسیبِ شناختیِ خفیف از شایع ترین مشکلات شناختی دوران سالمندی است که از آن جمله می توان به نقص در حافظه کاری اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر طراحی، امکان سنجی و تاثیر یک برنامه توانمندسازی شناختی با استفاده از فناوری واقعیت مجازی در راستای بهبود حافظه کاری دیداری و کلامی این افراد بود. روش کار: پژوهش حاضر در قالب یک طرح شبه آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون به همراه پیگیری انجام شد. از بین سالمندان دارای آسیب شناختی خفیف 30 نفر انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. ابزار ارزیابی شامل آزمون های فراخنای ارقام و فراخنای نمادی بود که در 3 مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پس از یک ماه اجرا شد. مداخله شامل برنامه مبتنی بر واقعیت مجازی بود که برای10 جلسه 30 دقیقه ای طراحی شد. روش های آماری پژوهش حاضر از طریق نرم افزار SPSS-26 انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس درون گروهی_بین گروهی مختلط بیانگر تفاوت معنادار بین دو گروه آزمایش و کنترل در فراخنای ارقام و فراخنای نمادی بود. بین میانگین فراخنای ارقام در مرحله پیش آزمون با دو مرحله پس آزمون و پیگیری و همچنین دو مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار مشاهده شد. میانگین فراخنای نمادی در مرحله پیش آزمون با دو مرحله پس آزمون و پیگیری از تفاوت معناداری برخوردار بود. اما میان نتایج دو مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار ملاحظه نشد. نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان داد توانمندسازی شناختی مبتنی بر فناوری واقعیت مجازی می تواند منجر به بهبود حافظه کاری سالمندان مبتلا به آسیب شناختی خفیف شود و ماندگاری اثر در پیگیری یک ماه بعد نیز در فراخنای ارقام مشاهده شد.
پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس دانش جنسی و طرحواره های جنسی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت زناشویی بر اساس دانش جنسی و طرحواره های جنسی در زنان متأهل انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی شهر اراک در ماه های خرداد و تیر سال 1398 بودند. به روش نمونه گیری دردسترس، 110 نفر از مراجعه کنندگان به این مرکز به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های رضایت زناشویی EMS-S (انریچ، 1989)، دانش جنسی SKS (آن هوپر، 1992) و طرحواره های جنسی SSS (اندرسون و سیووانسکی، 1994)، استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون به کمک نرم افزار SPSS نسخه 23، تحلیل شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که بین دانش جنسی، طرحواره های جنسی و رضایت زناشویی همبستگی معنی دار وجود دارد (05/0P<). همچنین، شاخص ضریب تعیین چندگانه اصلاح شده، نشان داد که متغیرهای پیش بین شامل دانش جنسی و طرحواره های رمانتیک، صریح و خجالتی، می توانند در مجموع 35% از رضایت زناشویی را پیش بینی کند. با توجه به نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رضایت زناشویی در زنان متأهل با عواملی از جمله دانش جنسی و طرحواره های جنسی در ارتباط است؛ بنابراین، برنامه های توانمندسازی و آموزشی با هدف دانش افزایی جنسی و افزایش علاقه بین زوجین، می تواند نقش مؤثری در بهبود کیفیت زناشویی و افزایش رضایت از زندگی را به همراه داشته باشد.
اثربخشی موسیقی درمانی بر اضطراب ناشی از کروناویروس و تعامل والد-کودک در مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۷۴)
۱۱۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی موسیقی درمانی آنلاین بر اضطراب کرونا و تعامل والد-کودک در مادران بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. روش نمونه گیری هدفمند بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای فرزند 6 تا 12 ساله شهر تهران در سال 1399 بودند که دارای علائم اضطراب کرونا بوده و از پرسشنامه اضطراب کرونا (علی پور و همکاران، 1398) نمره بیشتر از میانگین به دست آوردند، تعداد 30 نفر که واجد معیارهای ورود به پژوهش بودند انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS) (علی پور و همکاران، 1398) و مقیاس رابطه والد-کودک (CPRS) (پیانتا، 1994) استفاده شد. پس از آن گروه آزمایش طی 21 جلسه 25 دقیقه ای (هر روز به مدت سه هفته) موسیقی درمان فعال با رویکرد برین دنس را دریافت نمودند، این در حالی بود که افراد گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با نرم افزار SPSS-24 و تحلیل کواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که موسیقی درمانی بر کاهش ابعاد جسمانی و روانی و نیز نمره کلی اضطراب کرونا؛ و همچنین بهبود تعامل والد- کودک در ابعاد نزدیکی، تعارض، وابستگی و نیز نمره کلی تعامل والد- کودک موثر بوده و این تاثیر از نظر آماری معنادار است(05/0>P). بنابراین می توان از موسیقی درمانی جهت کاهش اضطراب کرونا و بهبود تعامل والد- کودک استفاده نمود.
پیش بینی تاب آوری دانشجویان در ایام کرونا بر اساس مؤلفه های هوش معنوی و اجتماعی پیش بینی تاب آوری دانشجویان در ایام کرونا بر اساس مؤلفه های هوش معنوی و اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۸ ویژه نامه ۱۴۰۱
10-22
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: یکی از راه های مواجهه با بلایای مختلف مانند ویروس کرونا افزایش تاب آوری است؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری دانشجویان در ایام کرونا بر اساس مؤلفه های هوش معنوی و اجتماعی بود.
تأثیر آموزش مهارت های مقابله دینی بر سلامت روان و تنظیم شناختی هیجان دختران نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انباشت فشارهای های روانی متعدد فردی، خانوادگی و اجتماعی در زندگی نوجوانان، می تواند منجر به شکل گیری آسیب های روانی و اجتماعی گردد. این مسئله لزوم توجه به پژوهش در زمینه روش های مقابله متناسب با فرهنگ دینی و اجتماعی را برجسته می کند. هدف پژوهش بررسی تأثیر آموزش مقابله دینی بر سلامت روان و تنظیم شناختی هیجان در دختران نوجوان است. طرح پژوهش از نوع «نیمه آزمایشی» بوده و جامعه آماری 45 تن از دختران نوجوان مراجعه کننده به مرکز مشاوره آموزش و پرورش هستند که براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از یک جلسه مصاحبه تشخیصی و توجیهی، پیش آزمون (مقیاس سلامت روان و نظم جویی شناختی هیجان) اجرا گردید. پس از بررسی نتایج آزمون ها، 24 تن که کمترین نمرات را داشتند، در 2 گروه 12 نفره آزمایش و گواه به صورت تصادفی جایگذاری شدند. برای گروه آزمایش آموزش هشت جلسه مهارت های مقابله دینی اجرا گردید. سپس برای مقایسه اثر این مداخله، از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. تحلیل کوواریانس چندمتغیری با 90/0 معناداری آموزش را بر عامل های تنظیم شناختی هیجان نشان می دهد. همچنین در متغیر سلامت روان تأثیرگذاری با 81/0 نشان می دهد که آموزش مقابله دینی بر نشانگان سلامت روان موجب بهبود عملکرد شده است.
واکاوی تجارب زیسته معلمان از عوامل مؤثر بر خشونت در بین دانش آموزان دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تجارب معلمان در زمینه عوامل مؤثر بر خشونت در بین دانش آموزان دوره ابتدایی بود. میدان تحقیق و جامعه موردمطالعه معلمان مدارس شهر سنندج بودند. ازآنجایی که پژوهشگر قصد داشت تجربه زیسته معلمان در زمینه عوامل مؤثر بر خشونت در بین دانش آموزان ابتدایی را پیدا کند؛ لذا راهبرد پدیدارشناسی انتخاب شد. روش نمونه گیری در این پژوهش به شیوه هدفمند و ملاکی انجام شد. از بین معلمان مدارس شهر سنندج درمجموع از 10 نفر برای مشارکت دعوت به عمل آمد که 4 نفر آنان معلمان مرد و 6 نفر زن بودند. اصل اشباع نظری برای اتمام نمونه گیری مورداستفاده قرار گرفت. تجارب مشارکت کنندگان در دو الگو ترسیم گردید. 1- عوامل و پیامدهای معلمان (ناکارآمدی در تدریس و رفتار فردی، تنزل جایگاه و مقام معلم در جامعه، خشونت با همکاران و عوامل کادر مدرسه)2- عوامل و پیامدهای دانش آموزان (افت و ترک تحصیل، افزایش معضلات اجتماعی، آسیب روحی و روانی).
بررسی نقش خودشناسی انسجامی و باورهای مذهبی در احساس تنهایی نوجوانان
حوزههای تخصصی:
اﺣﺴﺎس ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ، تجربه ای ﺷﺎﯾﻊ در ﻧﻮﺟﻮاﻧﺎن اﺳﺖ اﻣﺎ وﻗﺘﯽ اﯾﻦ اﺣﺴﺎس به طور ﻣﮑﺮر اﺗﻔﺎق اﻓﺘﺪ، اﺛﺮات ﻣﺨﺮﺑﯽ ﺑﺮ ﺳﻼﻣﺖ ﺟﺴﻤﯽ، رواﻧﯽ و ﻋﺎﻃﻔﯽ آﻧﺎن می گذارد. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش خودشناسی انسجامی و باورهای مذهبی در احساس تنهایی نوجوانان بود. پژوهش حاضر توصیفی از نوع طرح های همبستگی می باشد. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه نوجوانان 18-15 ساله منطقه 7 شهر مشهد که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بوده به تعداد 2550 نفر که حجم نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 334 نفر انتخاب شد. پرسشنامه مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، پرسشنامه نگرش سنج مذهبی خدایاری فرد و همکاران (1392) و پرسشنامه احساس تنهایی راسل، پیلوا و کورتونا (1980) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار SPSS- 21 استفاده شد. نتایج نشان داد که خودشناسی انسجامی اثر غیر معناداری در پیش بینی احساس تنهایی نوجوانان دارد (0/05<P) ولی باورهای مذهبی توانایی پیش بینی احساس تنهایی نوجوانان را دارد (0/05>P). همچنین بین خودشناسی انسجامی و احساس تنهایی نوجوانان با اطمینان 0/99 همبستگی منفی معنادار وجود دارد و این متغیر توانست احساس تنهایی نوجوانان را پیش بینی کند. بین مؤلفه های باورهای مذهبی (باور مذهبی، عواطف مذهبی، رفتار مذهبی، وانمود اجتماعی) نیز بااحساس تنهایی نوجوانان رابطه منفی و معناداری وجود دارد، ولی از بین این مؤلفه ها فقط عواطف مذهبی و رفتار مذهبی اثر معناداری در پیش بینی احساس تنهایی نوجوانان دارد. پژوهش نشان داد خودشناسی انسجامی و باورهای مذهبی پیش بینی کننده احساس تنهایی در نوجوانان هستند؛ بنابراین، پرداختن به متغیرهای خودشناسی انسجامی و باورهای مذهبی می تواند به مثابه پرتاب نوری در حل مسئله احساس تنهایی نوجوانان باشد.
بررسی تاثیر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران
حوزههای تخصصی:
معنویت با ساختارهای مهم فرد ازجمله کیفیت زندگی و تحمل ناکامی در ارتباط است و به فرد برای مقابله با مسائل زندگی کمک می کند. این پژوهش باهدف تعیین تأثیر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران انجام شد. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل تمام دختران نوجوان سنین 13 تا 18 ساله منطقه 13 تهران شرق و شرق نو در سال 1399 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از دختران منطقه مذکور انتخاب شدند و با جایگزینی تصادفی در گروه های مداخله (15 نفر گروه معنویت درمانی) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند و به پرسش نامه های کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (فرم کوتاه) و تحمل ناکامی هارینگتون (2005) پاسخ دادند. گروه کنترل در انتظار ماند و برای گروه مداخله طی 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش معنویت درمانی اجرا شد. در پایان مداخلات درمانی و یک ماه بعد، بار دیگر آزمودنی های گروه مداخله و کنترل به منظور بررسی میزان تداوم اثربخشی آموزش صورت گرفته (پیگیری 1 ماهه) با استفاده از پرسشنامه های پژوهش ارزیابی شدند. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 24 تحلیل شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد اثر معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران معنادار بود. درنتیجه بین نمره های عامل (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری) در میزان بهبود کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران جوان تفاوت معناداری مشاهده شد. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که استفاده از مداخله معنویت درمانی بر کیفیت زندگی و تحمل ناکامی دختران تأثیر دارد.
پیش بینی ابعاد کمال گرایی (خودمدار، دیگر مدار و جامعه مدار) بر اساس مؤلفه های هوش هیجانی در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هوش هیجانی و کمال گرایی از جنبه های اصلی و تأثیرگذار در زندگی شخصی و تحصیلی دانشجویان می باشند. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی ابعاد کمال گرایی (خودمدار، دیگر مدار، جامعه مدار) بر اساس مؤلفه های هوش هیجانی در دانشجویان بود. پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی، کمّی و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، همه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال تحصیلی1400-1399 بود که به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی 117 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش، مقیاس هوش هیجانی برادبری وگریوز (2004) و کمال گرایی چندبعدی تهران (2007) بود. داده های به دست آمده با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که نمره کل هوش هیجانی با کمال گرایی خودمدار و کمال گرایی دیگر مدار رابطه مستقیم و معناداری داشت اما با کمال گرایی جامعه مدار رابطه معناداری نداشت. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد از بین مؤلفه های هوش هیجانی، مؤلفه مدیریت رابطه قادر به پیش بینی کمال گرایی خودمدار و همچنین مؤلفه خود مدیریتی قادر به پیش بینی کمال گرایی دیگر مدار و کمال گرایی جامعه مدار می باشد. به نظر می رسد با اجرای مداخلات مناسب می توان در راستای اصلاح نگرش های کمالگرایانه و ارتقای هوش هیجانی دانشجویان گام برداشت و به بهبود کیفیت زندگی و سلامت روانی آن ها کمک نمود.
سیر تاریخی گزارشگری مسئولیت اجتماعی و تحلیل روابط آن
حوزههای تخصصی:
مسئولیت اجتماعی از موضوعاتی است که در طول سه دهه گذشته سازمانی توجه بسیاری را در میان محققان و تحلیل گرانِ کسب و کارها به خود جلب کرده است. درواقع مسئولیت اجتماعی، مجموعه وظایف و تعهداتی است که سازمان ها باید در جهت حفظ و کمک به جامعه ای که در آن فعالیت می کند، انجام دهد. از اینرو مسئولیت اجتماعی به عنوان یک فاکتور کلیدی در موفقیت و تداوم فعالیت بنگاه ها فرض میگردد. از طرف دیگر مسئولیت اجتماعی مهارتی است که باعث بروز رفتارهایی می شوند که مورد ارزش گذاری قرار می گیرند. این مهارت ها می توانند در روابط با دیگران نتایج مثبت و موفقیت آمیزی بوجود آورند و منجر به احساس رضایت فردی و گروهی شوند. این تحقیق سیر تاریخی و تحلیل مدل و روابط مسئولیت اجتماعی را بررسی می کند.
اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: والدگری از جمله سخت ترین نقش هایی است که بزرگسالان فاقد هرگونه آمادگی خاص، متعهد ایفای آن می شوند. به خصوص اگر یکی از کودکان دارای کم توانی ذهنی باشد، ممکن است والدین را با مسائل بیشتری مواجه کند. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش زندگی خانواده در کاهش تنیدگی والدینی مادران دارای کودکان کم توان ذهنی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. نمونه مورد مطالعه شامل 60 نفر از مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از مدارس کودکان استثنایی شهر رشت در سال 97-1396 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این شرکت کنندگان پس از ورود به مرحله ارزیابی و دریافت رضایت آگاهانه در گروه های آزمایش (30 مادر) و گواه (30 مادر) جایدهی شدند. افراد نمونه شاخص تنیدگی والدینی آبیدین (1990) را در ابتدا و به عنوان مرحله پیش آزمون تکمیل کردند و پس از هشت جلسه درمانی 90 دقیقه ای گروهی برای گروه آزمایش، در مراحل پس آزمون، هر دو گروه مورد سنجش مجدد قرار گرفتند. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیره در محیط نرم افزار SPSS-24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش زندگی خانواده منجر به کاهش تقویت گری (38/42)، پذیرندگی (28/51)، سازش پذیری (18/92)، فزون کنشی (30/47)، احساس صلاحیت (17/54)، احساس دلبستگی (16/42)، احساس محدودیت (39/53)، احساس افسردگی (44/49)، روابط با همسر (16/22) و سلامت والد (16/86) در مادران کودکان کم توان ذهنی شده است (0/01>p). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش مشخص کرد با افزایش مهارت های مادران دارای کودکان کم توان ذهنی از طریق برنامه اصلاح رفتار و آشنایی مادر با فنون والدگری می توان تنیدگی والدین دارای کودکان کم توان ذهنی را به میزان قابل توجهی کاهش داد.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزندپروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) با آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات رفتاری در دوران کودکی می تواند اثرات جبران ناپذیری را تا بزرگسالی به همراه داشته باشد. ازاین رو انجام پژوهش در زمینه مشکلات رفتاری کودکان حائز اهمیت است. لذا هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین (آموزش ترکیبی) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان پیش دبستانی شهر کاشمر در سال ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بود که از این جامعه تعداد ۱۲۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در چهار گروه به صورت تصادفی گمارده شدند. همه افراد در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان آخنباخ و رسکورلا (۲۰۰۱) را تکمیل کردند. درنهایت داده ها به روش های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSSV۱۹ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در هر دو متغیر مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده بین گروه ها وجود داشت (۰۱/۰>P). به این معنی که آموزش ترکیبی (برنامه فرزند پروری ذهن آگاهانه همراه با آموزش مدیریت والدین) در مقایسه با آموزش فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین به تنهایی بر کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان پیش دبستانی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P). نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که آموزش ترکیبی فرزند پروری ذهن آگاهانه و آموزش مدیریت والدین می تواند باعث کاهش مشکلات رفتاری برونی سازی شده و درونی سازی شده کودکان پیش دبستانی شود و ازاین رو آگاهی والدین، معلمان، مشاوران، روانشناسان و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند در کاهش مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی کمک کننده باشد.
The mediating role of irrational beliefs in the relationship between values and life aspirations with mental health(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Mental health plays an essential role in ensuring the dynamism and efficiency of any society. Entering the university is a challenging life event for young adults; because students encounter changes in social communication, expectations, and roles. As a result, they are susceptible to experiencing stress and anxiety that could affect their functions. The present study was done to present the causal model of the effect of intrinsic and extrinsic aspirations on mental health about the mediating role of irrational beliefs. The research method was descriptive correlational. To do this, 250 students from Allameh Tabatabaei University were selected via available sampling and then answered a self-report questionnaire consisting of four Factors of Irrational Beliefs Test-Ahvaz (4IBT-A; Ebadi and Motamedi, 2005), General Health Questionnaire (28- GHQ; Goldberg & Hiller, 1979), and Aspiration Index (AI; Grouzet et al., 2005). Data analysis was administered in two parts of latent and observed variables via structural equation modeling using AMOS software. The results showed that extrinsic aspirations positively predict irrational beliefs and intrinsic aspirations negatively predict irrational thoughts; intrinsic aspirations, directly and indirectly, affect mental health; but extrinsic aspirations have no direct effect on mental health; instead, they can reduce students' mental health mediating irrational beliefs. Also, irrational beliefs had a causal and immediate impact on mental health.
Modeling Quality of Life Based on Perceived Stress and Distress Tolerance of the Elderly in Ilam: The Mediating Role of Hardiness(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۵, Issue ۲ - Serial Number ۱۲, Spring ۲۰۲۲
71 - 80
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to model quality of life based on perceived stress and distress tolerance of the elderly in Ilam: The mediating role of hardiness. This applicable study conducted through descriptive-structural equation modeling. Method: The statistical population was elderly people of Ilam city (N=9496) during 2020. The sample size calculated using Power-G software (2007) as 384 cases. The sample selected by aim oriented sampling method based on inclusion criteria in public places of Ilam city. Participants completed the standard questionnaires of the quality of life World Health Organization (1996), Cohen Perceived Stress (1994), Distress Tolerance Scale of Simmons and Gohar (2005), and the Kobasa hardiness Questionnaire (1982). Data analyzed in SPSS25 and Amos -25 software. Results: The results showed that there is a significant relationship between perceived stress, distress tolerance, and hardiness with the quality of life of the elderly in Ilam city. Similarly, there is a significant relationship between perceived stress and distress tolerance with Hardiness. Conclusion: The results of the structural equation model showed hardiness has a mediating role in the relationship between quality of life with distress tolerance and perceived stress. They have a total, direct, and indirect effect on variables
طراحی الگو مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش اعتباربخشی به الکوی مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی الکترونیکی در آموزش عالی کشور می باشد. روش کار: به لحاظ شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های آمیخته ( کیفی_ کمی) اکتشافی متوالی می باشد. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، مشارکت کنندگان (متخصصین و اساتید و کارشناسان فعال در حوزه یادگیری الکترونیکی) منتخب با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در خصوص مدل مناسب ارزیابی کیفیت برنامه درسی نظر دادند که در مصاحبه شماره 20 به اشباع رسید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، انجام شد. در بخش کمی با استفاده از روش توصیفی_ پیمایشی 150 نفر نمونه از اساتید و کارشناسان که به روش تصادفی خوشه ای و دانشجویان به روش در دسترس بودن انتخاب و در خصوص الزامات اجرایی مدل پاسخ دادند که آزمون T تک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات فوق الذکر انجام گرفت. نتایج: برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 انجام شد و 8 عامل اصلی ارزشیابی، پداگوژیکی ، سازمانی و مدیریتی، فردی، فناوری و الکترونیکی، محیطی(فراسازمانی،سیاسی،فرهنگی)، یادگیری ، اخلاقی بدست آمد. برای تعیین اعتباربخشی، CVR پرسشنامه طراحی شده از عامل های بدست آمده، توسط مشارکت کنندگان در تحقیق، اعتبار آن تایید شد و آزمون T تک نمونه ای برای هر یک از عوامل ضرورت ملزومات اجرایی را تایید کرد. نتیجه گیری: بررسی ها نشان داد که الگوی بدست آمده از پژوهش، از اعتبار لازم برای اجرایی شدن در محیط های یادگیری الکترونیکی برخوردار است.
اثربخشی امید درمانی بر مدیریت استرس و سلامت روان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی امیددرمانی بر مدیریت استرس و سلامت روان بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس شهر تهران در سال 1401 انجام شد. روش پژوهشی حاضر نیمه آزمایشی است و برای جمع آوری داده ها از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را 21000 بیمار عضو جامعه ام اس شهر تهران تشکیل داده اند که از بین آن ها، 54 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (29 نفر) و گروه کنترل (25 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش امید درمانی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل استرس ادراک شده کوهن (1983) و سلامت روان گلدبرگ (1972) بودند که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفتند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه از طریق نرم افزار SPSS24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام گرفت. یافته ها نشان داد که امیددرمانی باعث بهبود مدیریت استرس در بیماران مبتلا به ام اس شد. همچنین نتایج نشان داد که امیددرمانی باعث بهبود سلامت روان و مولفه های آن در بیماران مبتلا به ام اس گردید. بنابراین به نظر می رسد، امید درمانی می تواند باعث کاهش استرس و تکنیک های موثری را برای بهبود سلامت روان در بیماران مبتلا به ام اس ارائه دهد.