فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۸۲۱ تا ۷٬۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
444 - 459
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی رویکرد درمان متمرکز بر شفقت بر فراهیجان منفی، تحمل آشفتگی و عملکرد جنسی در زنان نابارور انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان نابارور در شهر اصفهان در سال 1400 بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 30 نفر از زنان نابارور بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود و خروج مطالعه انتخاب شدند. گروه آزمایش مداخله رویکرد درمان متمرکز بر شفقت گیلبرت (2009) را 12 جلسه 90 دقیقه ای هفتگی دریافت نمود. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس فراهیجان میتمنسگرابر و همکاران (2009)، پرسشنامه عملکرد جنسی راسن و همکاران (2000)، پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss نسخه 22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر فراهیجان منفی (89/10=F، 003/0=P)، تحمل آشفتگی (83/10=F، 001/0>P) و عملکرد جنسی (16/8=F، 008/0=P) تفاوت معنی داری وجود داشت. به عبارت دیگر، مداخله رویکرد درمان متمرکز بر شفقت باعث بهبود میزان فراهیجان منفی، تحمل آشفتگی و عملکرد جنسی در زنان نابارور شد. نتیجه گیری: منطبق با یافته های پژوهش حاضر می توان مداخله رویکرد درمان متمرکز بر شفقت را به عنوان یک روش کارا جهت بهبود فراهیجان منفی، تحمل آشفتگی و عملکرد جنسی در زنان نابارور پیشنهاد داد.
رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان توانایی و مهارتی است که فرد را قادر می سازد خود را با مشکلات و چالش ها سازگار کند و این عامل کمک کننده ی فرآیند تحول مثبت نوجوانی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی هست. این پژوهش به روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی و در قالب مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه های ششم ابتدایی، متوسطه ی اول و دوم بوشهر در سال 1401- 1400 بودند که از بین جامعه تعداد 503 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از مقیاس های خودکارآمدی موریس (SEQ-C)، پرسش نامه ی تاب آوری دی کارولی جان ساگون 2014، پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روان شناختی (BSNQ)؛ گاردیا، دسی و رایان، (2000) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها در مدل نشان داد، مسیرهای نیازهای بنیادین روان شناختی به خودکارآمدی در مهارت های زندگی و خودکارآمدی به تاب آوری در دوره نوجوانی معنادار بودند. همچنین، مسیر نیازهای بنیادین روان شناختی به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی در مهارت های زندگی با تاب آوری معنادار است. با توجه به یافته های این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که هر چه به اواخر نوجوانی نزدیک می شویم تأثیر نیازهای بنیادین روان شناختی بیشتر می شود و خودکارآمدی نقش واسطه ای خود را در دوره ی نوجوانی به خوبی اجرا می کند.
پیش بینی سلامت روانی براساس مقیاس ذهن آگاهی، سن و جنس در ورزشکاران استان گیلان در زمان شیوع COVID-19(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع جهانی COVID-19 بر سلامت روان اثر گذاشته و پیامدهای روان شناختی بسیاری به ویژه برای ورزشکاران به همراه داشته است؛ بنابراین، هدف از این پژوهش پیش بینی سلامت روان براساس مقیاس ذهن آگاهی، سن و جنس در ورزشکاران استان گیلان در زمان شیوع COVID-19 می باشد. مواد و روش ها: روش تحقیق توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق را ورزشکاران نخبه استان گیلان در سال 1400 تشکیل دادند. روش نمونه گیری به صورت تصادفی و براساس معیارهای ورود و خروج با مراجعه به باشگاه های ورزشی و ادارات تربیت بدنی 95 نفر تعیین شد. ابزارهای تحقیق را ذهن آگاهی براون و رایان MMAS)) در سال 2007 و پرسشنامه SCL-90-Rدراگوتیس و همکارانش در سال 1999 تشکیل داد. جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی و شاخص های پراکندگی و همچنین آمار توصیفی و آزمون های آماری همبستگی مانند پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه روش گام به گام استفاده شد. از نرم افزار SPSS نسخه 25 با سطح معنی داری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین مقیاس ذهن آگاهی و سلامت روان در ورزشکاران مرد و زن استان گیلان روانی با توجه به سن ارتباط وجود دارد (001/0≥ P). همچنین متغیر ذهن آگاهی پیش بینی کننده سلامت روان با توجه به جنسیت در ورزشکاران استان گیلان می باشد (001/0≥ P). نتیجه گیری: به نظر می رسد که ذهن آگاهی می تواند پیش بینی کننده سلامت روان در مردان و زنان ورزشکار باشد.
تحلیل کیفی عوامل موثر بر استرس بیماری کووید-19 با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل کیفی عوامل موثر بر استرس کووید -19 با استفاده از نظریه داده بنیاد بوده است. نمونه پژوهش حاضر 40 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد الکترونیکی در نیمسال دوم سال تحصیلی 99-98 بوده و جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند بهره گرفته شد. داده ها از 29 مرداد تا 29 مهر سال 1399 جمع آوری و رویکرد تحلیل داده ها، براساس نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) با اتکا بر روش اشتراوس و کوربین (1990) بوده است. یافته ها نشان داد عواملی همچون خطر آلودگی (03/48 درصد)، ترس از غریبه ها (13/24 درصد)، بررسی مداوم (31/15 درصد)، پیامدهای اقتصادی (50/6 درصد) و علائم استرس آسیب زا (03/6 درصد) در بازه زمانی ذکر شده، مهم ترین عوامل در ایجاد استرس نسبت به کووید-19 بوده اند. مطابق یافته های پژوهش؛ براساس فراوانی و درصد مشاهده شده، از بین 5 عامل ذکر شده، عامل مهم ایجاد کننده استرس نسبت به کووید-19 در درجه اول خطر آلودگی؛ در درجه دوم ترس از غریبه ها، سپس بررسی مداوم شناخته شده اند و بیماری همه گیر کووید-19 می تواند به طور جدی بر ابعاد مختلف زندگی افراد نقش داشته باشد. بنابراین ارائه مشاوره های مطلوب به خانواده ها می تواند نقش مهمی در بهبود این بحران داشته باشد.
تاثیر آموزش تئوری انتخاب بر ارضای نیازهای اساسی و سطح پرخاشگری دختران دوره دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۴۸-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تئوری انتخاب بر ارضای نیازهای اساسی و سطح پرخاشگری دختران مقطع متوسطه دوم شهر همدان بود. روش پژوهش آزمایشی و در قالب یک طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه موردنظر در این پژوهش کلیه ی دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر همدان بود که در سال تحصیلی 1396-97مشغول به تحصیل بودند، نمونه موردنظر شامل 30 دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. و در پایان با روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری بأس و پری(1992)(BPQA) پرسشنامه 70 سؤالی نیازهای اساسی گلاسر(NDI) استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره با نرم افزار 25SPSS_ استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش تئوری انتخاب بر کاهش پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری کلامی، خشم و خصومت و خلأ ارضای نیاز به بقا،قدرت،عشق،تفریح ،آزادی دانش آموزان مؤثر است (05/0>p). در این پژوهش بیشترین میزان اثربخشی برای خلأ ارضا نیاز به آزادی و کمترین اثربخشی برا خلأ ارضا نیاز به عشق و تعلق بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش تئوری انتخاب به دانش آموزان دختر می تواند روش مفید و کارآمدی در جهت کاهش ابعاد پرخاشگری و خلأ ارضای نیازها در آن ها باشد. از این اطلاعات می توان در راستای برنامه ریزی درمانی و مداخلات بالینی به منظور کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه استفاده کرد.
مقایسه درمان بازسازی شناختی معنایی و درمان خوددلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۲۰۴-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه اثربخشی درمان بازسازی شناختی معنایی و خود دلگرم سازی بر خستگی مزمن در افراد مبتلا به روان تنی پوستی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه مراجعه کنندگان مبتلا به روان تنی پوستی که در پائیز 1398 به بیمارستان بانک ملی شهر تهران مراجعه کرده و تشخیص سایکوسوماتیک پوستی دریافت کردند و دارای پرونده پزشکی بودند. از بین آن ها 45 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در یک گروه در انتظار درمان و دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک به ترتیب درمان بازسازی شناختی معنایی (طی 12 جلسه) و خوددلگرم سازی (طی 10 جلسه) دریافت کردند و گروه در انتظار درمان آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خستگی مزمن CFS (چالدر، 1993) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی LSD انجام گرفت. نتایج نشان داد که بازسازی شناختی معنایی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (47/89=F و 0004/0=p) شده است. همچنین، خوددلگرم سازی به طور معناداری باعث کاهش خستگی مزمن (12/66=F و 0009/0=p) شد. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که خوددلگرم سازی (84/40=F و 05/0>p) تاثیر بیشتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی دارد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان از خوددلگرم سازی جهت کاهش خستگی مزمن به صورت موثرتری نسبت به درمان بازسازی شناختی معنایی در افراد مبتلا به روان تنی پوستی استفاده کرد.
اثربخشی طرحواره درمانی بر نشخوار فکری زنان دارای تعارضات زناشویی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر نشخوار فکری زنان دارای تعارضات زناشویی شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر از نوع طرح تک آزمودنی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به مرکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی بودند که از میان آنها 3 نفر به صورت به شیوه ی در دسترس انتخاب شدند. قبل از شروع جلسات درمانی، 2 جلسه به عنوان تعیین خط پایه برای هر یک از شرکت کنندگان برگزار شد، سپس شرکت کنندگان به مدت 14 جلسه تحت درمان طرحواره درمانی یانگ قرار گرفتند. بعد از یک ماه دو جلسه پیگیری هر کدام به فاصله یک هفته اجرا شد. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه تعارضات زناشویی(MCQ) براتی و ثنایی (1996)، پرسشنامه نشخوار فکری (RRS) نولن- هوکسما و مورو (1991) و پروتکل طرحواره درمانی بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل دیداری، نمودارها و شاخص های روند، ثبات، درصد داده های ناهمپوش (PND) و درصد داده های همپوش (POD) استفاده شد. نتایج نشان داد که طرحواره درمانی بر نشخوار فکری زنان دارای تعارض زناشویی موثر بوده است. در رابطه با متغیر نشخوار فکری به غیر از مورد دوم که نتیجه درمان با تاثیر بسیار خوب (PND=100 %) بود در دو دیگر درمان با تاثیر نسبتاً خوب نتیجه داده است (70%<PND<90%). ازاین رو با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان نمود طرحواره درمانی به عنوان رویکرد درمانی نوین موجب کاهش نشخوارهای فکری ناشی از تعارضات زناشویی در زوجین می گردد.
تعیین رابطه امنیت شغلی با تیپ های شخصیتی در کارکنان آتش نشانی
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، تعیین رابطه امنیت شغلی با تیپ های شخصیتی در کارکنان آتش نشانی انجام شد. روش:به لحاظ هدف، کاربردی و روش بررسی آن توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان آتش نشانی شهر قدس در سال 1400 بود. از میان جامعه آماری فوق براساس روش نمونه گیری در دسترس تعداد 92 نفر بصورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه امنیت شغلی برگرفته از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا و آزمون تیپ میرز و بریگز بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین امنیت شغلی با تیپ شخصیتی در کارکنان آتش نشانی رابطه وجود دارد. نتیجه گیری: بین مولفه امنیت شغلی با تیپ های شخصیتی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. با توجه به یافته های پیش رو می توان گفت می توان از تیپ ها و صفات شخصیتی افراد میزان امنیت شغلی را اندازه گیری نمود.
نقش عامل های سرشتی و منشی شخصیت در پیش بینی اعتیاد اینترنتی دانشجویان
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش عامل های سرشتی و منشی در پیش بینی اعتیاد اینترنتی دانشجویان انجام گرفت. مواد و روش کار: جامعه آماری در پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاه تبریز بود. در راستای هدف پژوهشی تعداد 320 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیر ها از پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر و پرسشنامه اعتیاد اینترنتی یانگ استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها : تحلیل داده ها نشان داد که بین ابعاد سرشتی و منش شخصیت کلونینجر و اعتیاد اینترنتی رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که نوجویی قادر است اعتیاد اینترنتی را به طور مثبت، و پاداش-وابستگی، همکاری و خودراهبری اعتیاد اینترنتی را به طور منفی پیش بینی نمایند. بحث و نتیجه گیری: نتایج حاضر در روشن تر شدن علل زیربنایی اعتیاد اینترنتی راهگشا بوده و تلویحات کاربردی مفیدی در پیشگیری از اعتیاد اینترنتی دارد.
تعیین روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه تمرکز زمان (TFS)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زندگی فرد، جدای از درکی که نسبت به موقعیت کنونی دارد، شامل آینده، حال و گذشته نیز می شود. چشم انداز زمانی به عنوان دیدگاه کلی افراد در مورد گذشته، حال و آینده در یک زمان معین در نظر گرفته می شود. مقیاس تمرکز زمانی مقیاسی است که میزان توجهی که افراد به طور مشخص به درک زمان گذشته، حال و آینده اختصاص می دهند، را اندازه گیری می کند. هدف این پژوهش، بررسی شاخص های روانسنجی پرسشنامه تمرکز زمانی بود. روش پژوهش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع هنجاریابی بود، به این منظور از بین دانشجویان دانشگاه اردکان 250 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه تمرکز زمانی TSF و پرسشنامه چشم انداز زمانی زیمباردو به عنوان فرم همتا پاسخ دادند، در نهایت داده های گردآوری شده با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی، همبستگی پیرسون و آلفای کرونباخ تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که نسخه فارسی تمرکز زمانی TSF در نمونه ایرانی دارای همان ساختار عاملی است که در نسخه اصلی آزمون وجود دارد. روایی محتوای آزمون مورد تایید قرار گرفت، روایی سازه با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان داد تمامی عوامل از برازش بسیار خوبی برخوردار بودند. نتیجه گیری: در مجموع نتایج پژوهش، روایی و پایایی مطلوب نسخه فارسی پرسشنامه تمرکز زمانی را تایید می کند؛ و بیانگر این مسئله است که به آسانی می توان از این ابزار در موقعیت های بالینی و پژوهشی استفاده کرد.
Teachers' Scaffolding and Preferences of Display vs. Inferential Questions: Initiation-Response-Follow-up (IRF) Model(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study explored the referential or display questions used in teachers’ scaffolding and investigated if they conform to Initiation-Response-Follow-up model. To do so, 6 teachers in young-adult and 6 in adult department, in each department 3 experienced and 3 inexperienced were analyzed. Being full-time teacher or 3-year period one was considered to distinguish the experienced from inexperienced teachers. Three Reach 2 classes with experienced and 3 with inexperienced teachers in young-adult department, and in adult department, 3 Pre-intermediate 1 classes with experienced and 3 with inexperienced teachers were recorded and analyzed through IRF model. The frequency of referential and display questions and uptakes of scaffolding between teachers were also compared. Results indicated experienced teachers used more display questions in scaffolding adult students, while inexperienced ones preferred referential ones. Conversely, experienced young-adult teachers used more referential questions, and inexperienced counterparts used display questions. Moreover, IRF model was met by referential and display questions in adult classes, while it was violated in young-adult classes. Finally, much of the scaffolding in adult classes was more successful than young-adult classes. This study raises teachers’ awareness toward their choice of questions in the classroom to trigger a genuine interaction and its conforming to IRF framework.
اثربخشی آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرمایه های روانشناختی می تواند منجر به تقویت احساس خودکارآمدی، امید به زندگی، تاب آوری و خوش بینی در افراد شود. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان شهدای تجریش شهر تهران در سه ماهه بهار 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن مبتلا به سرطان پستان با رضایت آگاهانه و داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (15 نفر در هر گروه). زنان حاضر در گروه آزمایش آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی (آخوندی، 1396) را طی 10 هفته در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری روانشناختی (دنیس و وندروال، 2010) و پرسشنامه پریشانی روانشناختی (کسلر و همکاران، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی بر انعطاف پذیری روانشناختی و پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان تأثیر معنادار داشته است (p<0/01). بدین صورت که این آموزش توانسته منجر به بهبود انعطاف پذیری روانشناختی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، آموزش عناصر سرمایه های روانشناختی با به کارگیری مفاهیمی هم چون تاب آوری، امیدواری، خودکارآمدی و خوش بینی، می تواند به عنوان روشی کارآمد جهت بهبود انعطاف پذیری روانشناختی و کاهش پریشانی روانشناختی زنان مبتلا به سرطان پستان مورداستفاده قرار گیرد.
اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی بر بهبود حافظه کاری نوجوانان با آسیب مغزی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جهت اجرای این پژوهش 20 نفر از نوجوانان 18-9 سال دچار آسیب مغزی تروماتیک مراجعه کننده به مراکز درمانی در شهرک صدف شهریار (کلینیک پارندمهر) به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای اندازه گیری حافظه کاری از خرده آزمون فراخنای ارقام مقیاس وکسلر4 (سنجش شنیداری حافظه کاری) و آزمون بنتون (سنجش دیداری- فضایی حافظه کاری) استفاده گردید. گروه آزمایش تحت مداخله توان بخشی شناختی(12 جلسه 45 دقیقه ای) قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری عملکرد حافظه ی کاری تفاوت معنادار وجود دارد. نتایج تفاوت معناداری بین میانگین نمرات حافظه کاری (سنجش شنیداری و سنجش دیداری- فضایی) گروه آزمایش و گروه کنترل در پس آزمون نشان داد. به علاوه معنادار نبودن تفاوت بین نمره های پس آزمون و پیگیری در گروه آزمایش حاکی از ماندگاری تأثیر توان بخشی شناختی بر عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی بود. بنابراین توان بخشی شناختی اثر معناداری بر بهبود عملکرد حافظه کاری بیماران مبتلابه آسیب مغزی دارد و می توان از آن به عنوان روش مؤثر و مفید برای بهبود عملکرد حافظه کاری نوجوانان مبتلابه آسیب مغزی سود جست.
تاثیر تحریک الکتریکی مغز با استفاده از جریان مستقیم بر حافظه کاری کلامی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: . این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی تحریک الکتریکی از روی جمجمه با جریان مستقیم بر حافظه کاری کلامی کودکان با کم توانی ذهنی خفیف انجام شده است. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کودکان ۷ تا ۱۴ ساله ای بود که جهت ارزیابی بالینی به کلینیک آتیه تهران مراجعه کرده و بر اساس مصاحبه بالینی و نسخه ی نوین هوش آزمای تهران – استانفورد بینه (۱۳۸۵) ، در گروه کودکان با کم توانی ذهنی خفیف قرار گرفتند. گروه نمونه شامل ۳۰ کودک واجد شرایط داوطب بود که با روش نمونه گیری در دسترس، از جامعه مذکور وارد مطالعه شده و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش ۵ جلسه متوالی tDCS دریافت کردند و پس از اتمام جلسات، از هر دو گروه آزمایش و گواه مجددا آزمون هوش تهران- استانفورد بینه به عمل آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و بوسیله آزمون کوواریانس تک متغیری تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معناداری در همه آزمونها ۰۱/۰ در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی قشر مغز، باعث افزایش عملکرد حافظه کاری در گروه مداخله در مقایسه با گروه گواه، شد (۰۰۲/۰=P). نتیجه گیری: باتوجه به یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که می توان از روش تحریک الکتریکی قشر مغز بوسیله جریان مستقیم (tDCS) جهت بهبود عملکرد حافظه کاری کلامی در کودکان دارای کم توانی ذهنی خفیف استفاده کرد.
اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۵
93 - 106
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توانایی برخورد با چالش های زندگی نیازمند سازگاری فردی و اجتماعی و توانایی حل مساله سازنده است. بر این اساس استفاده از رویکردهایی که بتواند دانش آموزان را برای برخود موثر با تکالیف پیش رو آماده کند، ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم بود.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا پیش آزمون با استفاده از ابزارهای پژوهش بر روی هر دو گروه اجرا شد، سپس مداخله گروه آزمایشی با رویکرد تحلیل تبادلی انجام گرفت و در انتها مجددا پس آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شد و نتایج مقایسه شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزن دختر متوسطه دوم در شهر فیروزآباد در 6 ماهه پاییز و زمستان 1398 بود که در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1993) و سبک های حل مسأله کسیدی و لانگ (1996) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات سازگاری و مولفه های سازگای فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله سازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات سبک های حل مساله غیرسازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم اثربخش است.
مدل شادی: یک مطالعه نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تدوین مدل شادی در استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. روش پژوهش، کیفی از نوع داده بنیاد بود که با توجه به قاعده اشباع، تعداد 24 نفر از ساکنان مردم استان چهارمحال و بختیاری ازطریق نمونه گیری هدفمند، انتخاب و مصاحبه و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استرواس و کوربین تحلیل شدند. در دسترسی به نمونه سعی شد افراد مدنظر از تمامی طبقات جنسیتی، سنی و طبقاتی (اقتصادی - اجتماعی) انتخاب شوند. مطلوبیت زندگی به عنوان مقوله مرکزی و باورهای شناختی، هوش هیجانی، سلامت معنوی، سبک زندگی و حمایت اجتماعی به عنوان شرایط علّی و شرایط میانجی سه سطح محیط خانوادگی، محل سکونت و شاخص های سلامت فردی و محیطی ارائه شد. راهبردهای ارتقادهنده شادی نیز به دو دسته مسئله محور و هیجان محور تقسیم شدند که هر کدام شامل زیرطبقات متفاوتی بودند. با توجه به نتایج این مطالعه پیشنهاد می شود در برنامه های ارتقای شادی در افراد به نقش عوامل مختلفی توجه شود که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر کیفیت شادی تأثیر می گذارند. همچنین، مدل مفهومی شادی در سایر خرده فرهنگ ها نیز مطالعه شود.
رابطه بین اضطراب ادراک شده ناشی از ویروس کرونا(کووید- 19) با اختلال استرس پس از سانحه و درد مزمن در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
89 - 102
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوع سریع بیماری کووید 19 جهان را در مقیاس عظیم تحت تأثیر قرار داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه اضطراب ادراک شده ناشی از ویروس کرونا(بیماری کووید- 19) با اختلال استرس پس از سانحه و درد مزمن در پرستاران بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران بیمارستان موسی بن الجعفر(ع) شهرستان قوچان بود که از بین آنان بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 100 نفر از پرستاران به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه اضطراب ناشی از کرونا ویروس، فهرست اختلال استرس پس از ضربه و پرسشنامه پذیرش درد مزمن بود و داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون خطی به روش گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که اضطراب ادراک شده ناشی از ویروس کرونا(کووید 19)، می تواند اختلال استرس پس از سانحه و درد مزمن در پرستاران را پیش بینی نماید. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به ترتیب علائم جسمانی و سپس علائم روانی بیشترین سهم پیش بینی اختلال استرس پس از سانحه و درد مزمن در پرستاران را دارد. نتیجه: با توجه به یافته های پژوهش برای کاهش استرس پس از حادثه و افزایش مدیریت و پذیرش درد های مزمن در پرستاران، تکنیک های کاهش اضطراب از کرونا ویروس برای کادر و تیم های درمانی در بیمارستان های درگیر با کرونا ویروس توصیه می گردد.
تاثیر اقتصاد بر معیشت و بهداشت روانی مردم در زمان کرونا
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷
192 - 182
حوزههای تخصصی:
بر طبق دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی تبریز، بهداشت روانی را می توان این گونه تعریف کرد: «بهداشت روان موضوعی فراتر از فقدان یا نبود بیماری روانی است» بعد مثبت بهداشت روان که سازمان بهداشت جهانی نیز روی آن تاکید دارد در تعریف سلامتی لحاظ شده است:«سلامتی یک حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی است نه فقط نبود بیماری یا ناتوانی» بنابراین بهداشت روانی حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی هایش را بازمی شناسد و قادر است با استرس های عادی و معمول زندگی سازگاری داشته و ازنظر شغلی مفید و سازنده باشد. اغلب مردم از اهمیت حفظ سلامت جسمانی خود آگاهند و برای کسب اطمینان از سلامتی خود، از روش هایی همچون ورزش منظم، تغذیه مناسب و آزمایش های پزشکی استفاده می کنند اما تعداد کمی از مردم به اهمیت حفظ سلامت روانی خود واقف هستند. حال آنچه که در این بین در مبنای بهداشت روانی خود را بیش تر می نمایاند، هزینه های مربوط به حفظ بهداشت روانی است که در این تحقیق از بعد اقتصادی و تاثیر آن بر زندگی مردم در زمان کرونا را بررسی می کنیم. در زندگی همه فشار روانی را تجربه می کنند علی الخصوص در شرایط اجتماعی خاص یک سیستم دیگری بر فشار روانی اضافه می شود و آن، فشار اقتصادی است که زندگی را بر طبقه متوسط و قشر محروم جامعه تنگ تر می کند و بحران های روحی از جمله افسردگی و انواع ناهنجاری های اجتماعی را به ارمغان می آورد. البته ناگفته پیداست که کرونا هم هزینه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و روحی خاص خود را دارد.
مقایسه اثربخشی دو نوع درمان شفقت درمانی بخشش محور مبتنی بر تعارضات زناشویی و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم و سازگاری زناشویی زنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی شفقت درمانی بخشش محور مبتنی بر تعارضات زناشویی و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم و سازگاری زناشویی زنان اجرا شد. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان دارای تعارضات زناشویی شهر یزد در سال 1398 بود. 45 زن دارای تعارضات زناشویی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه گواه گمارده شدند. گروه های آزمایش، شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت را به شکل جداگانه دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ)، کنترل خشم ( ACQ) و سازگاری زناشویی (MSQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت بر خشم (0001≥P؛ 41/0=Eta؛ 71/12=F) و سازگاری زناشویی(0001≥P؛ 45/0=Eta؛ 25/15=F) زنان تاثیر دارد. همچنین نتایج نشان داد که شفقت درمانی بخشش محور نسبت به درمان مبتنی بر شفقت تاثیر بیشتری بر سازگاری زناشویی داشته است. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر معنادار شفقت درمانی بخشش محور و درمان مبتنی بر شفقت، توصیه می شود در راستای بهبود سازگاری زناشویی و خشم زنان دارای تعارضات زناشویی، این دو روش مورد استفاده قرار گیرند.
رابطه بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی براساس رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بوئین زهرا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی با رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد واحد بوئین زهرا انجام شد. روش پژوهش مورد استفاده در این مطالعه همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد کلیه رشته های دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوئین زهرا که تعداد آن ها 2120 میباشد. حجم نمونه که به روش نمونه گیری تصادفی ساده حجم نمونه به تعداد 322 نفر بر اساس جدول کرجسی مورگان انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. با توجه به وجود سه متغیر و به منظور بررسی رابطه بین آن ها از سه پرسشنامه استاندارد پرسشنامه سبک زندگی LSQ ، مقیاس هیجان خواهی آرنت و پرسشنامه شخصیتی آیزنک استفاده می شود. روایی محتوایی پرسشنامه ها به تایید اساتید و کارشناسان رسیده و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0.87، 0.82 و 0.79 به دست آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک زندگی و میزان هیجان خواهی بر اساس رگه های شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوئین زهرا رابطه معنی داری وجود دارد.