فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۲۱ تا ۷٬۹۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت و طرحواره درمانی بر سبک های هویت و اضطراب اجتماعی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
474 - 501
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت و طرحواره درمانی بر سبک های هویت و اضطراب اجتماعی دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی، از نظر ماهیت پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل و از نظر نوع داده کمی بود. جامعهآماری شامل دانش آموزان مقطع دوم متوسطه استان البرز در سال تحصیلی 1398-1399 بودند، که تعداد 60 نفر به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (20 نفر برای هر گروه) جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، ۲۰۰۰) و سبک هویت (برزونسکی، 1992) استفاده شد. پس از اتمام هشت جلسه راه حل مدار گروهی و هشت جلسه طرحواره درمانی گروهی در گروههای آزمایشی، مجدداً پرسشنامههای مذکور بلافاصله و پس از سه ماه به ترتیب به عنوان پس آزمون و پیگیری در گروهها تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر از طریق نرم افزار SPSS-V21 انجام پذیرفت. یافتهها: نشان داد بین اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت و طرحواره درمانی بر سبک های هویت نوجوانان در طول زمان تفاوت وجود داشت و این درمان ها در طول زمان پایدار بود؛ همچنین بین اثربخشی درمان راه حل مدار کوتاه مدت و طرحواره درمانی بر اضطراب اجتماعی نوجوانان در طول زمان تفاوت وجود دارد و درمان راه حل مدار کوتاه مدت در متغیر اضطراب اجتماعی بیشتر از طرحواره درمانی اثربخش بود. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان مذکور می تواند در کاهش نگرانی از تصویر بدنی و اضطراب اجتماعی دانش آموزان به عنوان مداخلات روانشناسی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب در خانواده های داغدیده در اثر کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
416 - 431
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری بر اضطراب در افراد داغدیده در اثر کرونا انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه خانواده های داغدیده در اثر کرونا در سال 1400-1399 در شهرستان چالوس، بود که از بین آنان 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند طبق معیارهای ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) 15 نفری جایگزین شدند. گروه اول 9 جلسه درمان هیجان مدار، گروه دوم 9 جلسه درمان شناختی- رفتاری دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه های اضطراب بک (BAI؛ بک، 1988) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جهت جمع آوری داده ها توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند که درمان هیجان مدار و درمان شناختی- رفتاری بر کاهش اضطراب افراد داغدیده مؤثر است و همچنین در مقایسه دو درمان، درمان هیجان مدار نسبت به درمان شناختی- رفتاری بر کنترل اضطراب اثربخش تر بود (05/0>p). نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش نتیجه گیری می شود که می توان از درمان هیجان مدار جهت کنترل اضطراب در افراد داغدیده استفاده کرد.
نقش واسطه ای آسیب پذیری روانی در رابطه بین وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
295 - 275
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای آسیب پذیری روانی در رابطه بین وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی در زنان بود. روش پژوهش: این پژوهش همبستگی از نوع معادلات ساختاری با رویکرد مبتنی بر کوواریانس بود. جامعه آماری پژوهش تمامی زنان 20 تا 40 ساله مراجعه کننده جهت دریافت خدمات مرتبط با طلاق به 5 مرکز مشاوره تحت همکاری با اداره دادگستری در شهر بابل بودند که برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص ضریب 15 برای هر متغیر مشاهده شده و با احتساب احتمال پرسشنامه های ناقص 432 نفر به عنوان به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های وابستگی به شبکه اجتماعی (1395)، آسیب پذیری روانی نجاریان و داوودی (1380)،و طلاق عاطفی محمدی و همکاران (1394) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روابط مثبت و معنی دار بین آسیب پذیری روانی و وابستگی به شبکه های اجتماعی با طلاق عاطفی وجود دارد (05/0=P). مسیر غیرمستقیم وابستگی به شبکه های اجتماعی با میزان طلاق عاطفی با میانجیگری آسیب پذیری روانی معنی دار بود و برازش مدل پژوهش نیز تائید شد (05/0=P). نتیجه گیری: با توجه به تحقیق حاضر پیشنهاد می گردد از لحاظ سلامت روانی و همچنین استحکام روابط زوجین مشاوره و ارائه اطلاعات و آموزش های مناسب برای خانواده ها در زمینه بهبود و رضایت زناشویی مدنظر قرار گیرد.
پیشبینی نوموفوبیا براساس ویژگی های شخصیتی و کیفیت خواب: نقش واسطه ای افکار اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه ی ویژگی های شخصیتی و کیفیت خواب با نوموفوبیا با توجه به نقش واسطه ای افکار اضطرابی است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه ی آماری این پژوهش را تمامی دانشجویان کارشناسی دانشگاه خوارزمی تهران در سال 1398-1399 تشکیل دادند که از این بین تعداد 303 نفر (133 دختر، 170 پسر) به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی نوموفوبیا (NMP-Q)، عوامل شخصیتی (NEO-FFI)، افکار اضطرابی (ANTI) و کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI) بود. در سطح یافته های استنباطی رابطه بین متغیرها با آزمون همبستگی پیرسون و مدل پژوهش با تکنیک تحلیل مسیر آزمون شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS 26 و AMOS 24 انجام شد. در این پژوهش رابطه ی مستقیم سه ویژگی شخصیتی روان رنجوری، برون گرایی و گشودگی به تجربه با افکار اضطرابی معنی دار بود. هم چنین روان رنجوری، توافق پذیری، وظیفه شناسی، کیفیت خواب و افکار اضطرابی با نوموفوبیا به طور مستقیم ارتباط دارد. رابطه ی غیرمستقیم روان رنجوری، گشودگی به تجربه و کیفیت خواب معنی دار بود اما اثر غیرمستقیم برون گرایی، توافق پذیری، وظیفه شناسی بر نوموفوبیا معنی دار نبود. نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی و کیفیت خواب به عنوان متغیرهای مستقل و افکار اضطرابی به عنوان متغیر واسطه، عامل مهمی در پیشبینی نوموفوبیا است. بنابراین با توجه به این متغیرها می توان برنامه هایی برای پیشگیری، اعمال مداخلات و کنترل نوموفوبیا طرح ریزی نمود.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی به والدین کودکان پیش دبستانی بر رفتار انطباقی فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
215 - 233
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت و آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی به والدین کودکان پیش دبستانی بر رفتار انطباقی فرزندانشان انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش حاضر شبه تجربی و طرح مورد استفاده در این پژوهش طرح پیش آزمون-پس آزمون سه گروهی دو گروه آزمایش و یک گروه گواه با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را والدین کودکان مقطع پیش دبستانی به همراه کودکانشان در شهر تهران در سال 1398 تشکیل دادند که از بین آنها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر گروه 15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش فرزندپروری مثبت ساندرز، 2005 به مدت 8 جلسه دو ساعته و گروه آزمایش دوم آموزش یادگیری اجتماعی-هیجانی کسل، 2003 نیز 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه گواه در لیست انتظار ماندند. ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر شامل رفتار انطباقی (واینلند، 1965) بود که در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله فرزندپروری مثبت و یادگیری اجتماعی-هیجانی بر استقلال فردی (19/18=F و 001/0=P)، رفتار اجتماعی (69/4=F و 010/0=P) و نمره کل رفتار انطباقی زناشویی (39/15=F و 001/0=P) مؤثر است؛ و این تأثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو مداخله به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری رفتار انطباقی در کودکان را بهبود بخشند؛ بنابراین می توان برای بهبود رفتار انطباقی در کودکان از این خدمات آموزشی در مراکز پیش دبستانی بهره جست.
The Role of Family Communication Patterns and Parenting Styles in the Self-Esteem of Students with Learning Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the role of family communication patterns and parenting style in the self-esteem of secondary school students with learning disabilities in Ardabi in the year 1399. The present study is a descriptive-correlational study. The instruments of this study include the Revised Family Communication Patterns Questionnaire (2004), Baumrind Parenting Questionnaire 1973.Cooper-Smith Self-Esteem Questionnaire (1967). These questionnaires were administered to 200 adolescents with learning disabilities. Finally, the collected data were statistically analyzed through the implementation of questionnaires. The results show that the effect of communication patterns and parenting styles in explaining self-esteem is significant. Multiple regression results also showed parenting styles have the power to explain the variable of self-esteem more than communication patterns; Therefore, the best predictor of self-esteem is parenting style. There is a direct and significant relationship between communication patterns and parenting styles with the self-esteem of adolescents with learning disabilities.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر دو رویکرد شناختی رفتاری و واقعیت درمانی بر تمایز یافتگی خود دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۹
71 - 82
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این تحقیق تعیین تفاوت اثربخشی آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج مبتنی بر دو رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر تمایز یافتگی خود دانشجویان است. روش : این تحقیق از دسته تحقیقات نیمه آزمایشی با طرح پژوهشی، پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه هدف این پژوهش دانشجویان مجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری و تعداد نمونه مورد مطالعه برابر با 45 نفر است. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه تمایز یافتگی خود (DSI) و دوره آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج با رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی در 8 جلسه 2 ساعته به آزمودنی ها استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها : نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که آموزش گروهی مفاهیم مشاوره پیش از ازدواج با دو رویکرد شناختی- رفتاری و واقعیت درمانی بر افزایش تمایز یافتگی خود دانشجویان معنادار بوده، اما این دو روش آموزش، از نظر اثربخشی، تفاوت آماری معنا داری با هم نداشته اند. نتیجه گیری: اگرچه هر دو روش آموزش مشاوره پیش از ازدواج شناختی رفتاری و واقعیت درمانی تاثیر معنا داری بر افزایش تمایز یافتگی خود داشته اند اما تفاوتی ندارد که از کدامیک از این روشها برای آموزش استفاده شود.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر شکست عشقی و رضایت از زندگی در دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر شکست عشقی و رضایت از زندگی در دانشجویان دانشگاه آزاد رودهن انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد رودهن در سال تحصیلی 1400-1399 بودند که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای40 نفر دانشجوی دختر و پسر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند (هر گروه 20 نفر). سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 2 ساعته تحت درمان هیجان مدار قرار گرفتند. در این مطالعه، ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های شکست عشقی (راس، 1999) و رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) بود که قبل و بعد از درمان، اجرا گردید. داده های جمع آوری شده، با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 25 و روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان هیجان مدار گروهی، باعث کاهش معنادار نشانگان شکست عشقی و افزایش رضایت از زندگی در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد (001/0>p). بنابراین می توان از این درمان به عنوان یک درمان مکمل در کنار سایر درمان های روان شناختی برای بهبود نشانگان شکست عشقی و افزایش رضایت زندگی این افراد استفاده گرد.
The Effect of Self-Controlled Feedback on Motor Performance and Learning in Adolescents with ADHD
حوزههای تخصصی:
The aim of this study was to investigate the effect of autonomy support (i.e., in the form of self-controlled feedback) on learning and self-efficacy in a throwing skill in adolescents with ADHD. The subjects were 40 adolescents with ADHD (14 to 17 years old) and were randomly and equally divided into two groups: self-controlled and yoked. Motor task consisted of throwing bean bags with the non-dominant arm at a target on the ground. The participants completed the pretest (10 trials), an acquisition phase including 6 blocks of 10 trials, and a retention test consisting of 10 trials. The participants in the self-controlled group received knowledge of result (KR) anytime the requested. The yoked group was matched with self-controlled group, but without having a choice to request for feedback. Prior to pretest, each block, and before the retention test, all participants completed the self-efficacy scale. Dependent measures were throwing accuracy scores and self-efficacy. Independent t-test and analysis of variance (ANOVA) with repeated measures were used to analyze the data. The results showed that participants in the self-controlled group had significantly higher throwing accuracy scores in the acquisition phase and the retention test than those in yoked group. Moreover, participants in the self-controlled group reported significantly higher self-efficacy scores in the acquisition phase and the retention test than those in yoked group. The results of this study show that people with ADHD benefit from autonomy support to learn a novel motor skill.
Predicting Married Women’s Mental Health based on Quality of Life Components
حوزههای تخصصی:
Women's mental health can overshadow theirs other responsibilities; therefore, examining the role of influential factors in mental health has been considered a matter of importance. The present study aimed to investigate the role of emotional components of quality of life in predicting the mental health of married women. This study was descriptive-correlational. In this regard, 240 individuals from the married women community of Shiraz were purposefully selected and surveyed in cyberspace using the SF-36 Quality of Life Questionnaire and the General Health Questionnaire – 28 (GHQ-28). To analyze the data, multiple regression analysis (enter model) was employed. Data analysis revealed that emotional components of quality of life have a significant relationship with mental health (p< 0.01). Multiple regression analysis showed that the components of energy/fatigue, emotional well-being, and social functioning play a positive role in predicting the mental health of married women; moreover, the component of role dysfunction plays a negative part due to lack of emotional health. According to the findings of the present study, it could be concluded that the emotional well-being, happiness, and vitality of married women can play an important role in their mental health.
بررسی نقش همجوشی شناختی والدین در خودکارآمدی فرزندان
حوزههای تخصصی:
همجوشی شناختی زمانی اتفاق می افتد که شخص در بافت فکری خود گرفتار شود. همجوشی شناختی از متغیرهای جدید در روانشناسی است. خودکارآمدی سازه اصلی تئوری اجتماعی و شناختی بندورا است و به برداشت افراد از توانایی های خود برای انجام کار و فعالیت اشاره دارد هدف این تحقیق بررسی نقش و همجوشی شناختی والدین در خودکارآمدی فرزندان است مطالعه حاضر یک مطالعه کیفی و از نوع زمینه ای یا مبنایی است نمونه گیری به روش هدفمند بود. جامعه ی مطالعه والدین و دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه در سال 97 بود. نتایج تحقیق نشان داد همجوشی شناختی والدین موجب صورت سهل انگاری در امور درسی، مشکلات بین فردی، ارتباط متقابل مختل موجب عدم خودباوری در فرزندان شده است.
مدل علّی تحلیل رفتگی ورزشکاران نخبه بر اساس کمال گرایی ورزشکاران در دوران همه گیری کووید19: نقش واسطه ای سبک مربیگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
595 - 604
حوزههای تخصصی:
تحلیل رفتگی با مجموعه ای از مسائل پزشکی، روان شناختی، هیجانی و مرتبط با عملکرد در ورزشکاران نخبه همراه است که می تواند متأثر از عوامل فردی و مربیگری باشد؛ بنابراین، هدف از این مطالعه بررسی رابطه کمال گرایی و تحلیل رفتگی با واسطه گری سبک مربیگری در شرایط همه گیری کووید-19 بود. در این پژوهش مقطعی، 258 ورزشکار نخبه (میانگین سنی= 05/22؛ انحراف استاندارد=08/3؛ 148 مرد) مقیاس های کمال گرایی چندبعدی، تحلیل رفتگی ورزشی و سبک مربیگری را تکمیل کردند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها علاوه بر شاخص های آمار توصیفی از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم کمال گرایی به تحلیل رفتگی، کمال گرایی به سبک مربیگری کنترلی، سبک مربیگری کنترلی به تحلیل رفتگی و مسیر غیرمستقیم کمال گرایی و ابعاد آن به تحلیل رفتگی با واسطه گری سبک مربیگری کنترلی معنادار بودند. نتایج حاکی از آن است هرچه ورزشکاران توانایی کمتری در سازمان دهی معیارها و انتظارات عملکردی از خود و دیگران داشته باشند و خود را بیشتر مقید به تحقق خواسته های بیرونی بدانند با خطر تحلیل رفتگی بالاتری مواجه هستند، درعین حال، می توان امیدوار بود با ارائه آموزش های مبتنی بر کاهش سبک کنترلی مربیان، تمایلات کمال گرایانه در ورزشکاران تعدیل شده و به کاهش تحلیل رفتگی آن ها در دوران همه گیری کووید-19 منجر می شود.
پیش بینی سرسختی روان شناختی بر اساس الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک-های حل تعارض در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی پیش بینی سرسختی روان شناختی بر اساس الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک های حل تعارض در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر مراجعه کننده به مراکز مشاوره وابسته به بهزیستی شهر مشهد در 3 ماهه اول سال 1400 بودند که از میان آنها به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 80 نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز (AHI) (کیامرثی و همکاران، 1377)، پرسشنامه الگوی ارتباطی زوجین (CPQ) (کریستنس و سالاوای، 1991) و پرسشنامه سبک های حل تعارض(ROCI-2) (رحیم، 1983) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. یافته ها نشان داد الگوی ارتباطی سازنده متقابل و سبک های حل تعارض مصالحه گرانه، یکپارچگی و ملزم شده با سرسختی روان شناختی رابطه مثبت و معنادار (01/0 P<) و الگوهای ارتباطی توقع/ کناره گیری و اجتناب متقابل و سبک های حل تعارض اجتنابی، یکپارچگی و سلطه گری با سرسختی روان شناختی رابطه منفی و معنادار داشتند (01/0P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ارتباط سازنده متقابل، توقع/ کناره گیری و سبک های اجتناب متقابل، یکپارچگی، سلطه گری و ملزم شده توانستند 56/0 سرسختی روان شناختی را در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر پیش بینی کنند (05/0 P<). با توجه به اینکه سرسختی روان شناختی در مردان متأهل آسیب دیده از رابطه فرازناشویی همسر با الگوهای ارتباطی میان زوجین و سبک های حل تعارض رابطه دارد، برگزاری کارگاه های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از افراد ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی اضطراب ویروس کرونا بر اساس تاب آوری، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سایبرکندریا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از تاثیرات همه گیری بیماری کووید-19، افزایش سطح اضطراب ناشی از آن بوده است. در این راستا، شناسایی و هدف قرار دادن عوامل پیش بینی کننده آن می تواند در مدیریت اضطراب ویروس کرونا موثر باشد. بنابراین هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب ویروس کرونا بر اساس تاب آوری، تنظیم شناختی هیجان و سایبرکندریا بود. روش کار: در قالب یک طرح همبستگی از بین افراد 18 تا 60 سال ساکن شهر اصفهان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و از طریق شبکه های اجتماعی، 409 نفر انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های اضطراب ویروس کرونا Lee، تاب آوری Connorو Davidson، تنظیم شناختی هیجان Garnefski و Kraaijو شدت سایبرکندریای McElroy و همکاران جمع آوری شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه همزمان و نرم افزار SPSS-19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، متغیرهای تاب آوری، زیرمقیاس های ملامت خویش و پذیرش در متغیر تنظیم شناختی هیجان و سایبرکندریا، در مجموع 5/15 درصد از واریانس اضطراب ویروس کرونا را پیش بینی کردند (05/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که تاب آوری، برخی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان همچون ملامت خویش و پذیرش و همچنین سایبرکندریا با اضطراب ویروس کرونا ارتباط معنادار داشته و قادر به پیش بینی آن هستند. بر این اساس، با طراحی پژوهش های مداخله ای همچون تاثیر آموزش تاب آوری، تنظیم هیجان و مدیریت سایبرکندریا بر اضطراب ویروس کرونا می توان به نتایج علی دست یافت و سپس این نتایج را برای مدیریت اضطراب ویروس کرونا در قالب آموزش های همگانی در جامعه مطرح کرد.
طراحی مدل گردشگری پزشکی در دوران کوئید ۱۹ با استفاده از رویکرد ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری پزشکی، شکل جدیدی از توریسم است که تا قبل از پاندمی کوئید ۱۹ به طور فزاینده ای رشد پیدا کرده بود. گردشگری پزشکی ب ه منظور بهبود سلامتی افراد و در مک انی خ ارج از محل سکونت آن ها انجام می شود. هدف اصلی این پژوهش طراحی مدل گردشگری پزشکی در دوران کوئید ۱۹ با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مواد و روش ها: در این تحقیق پژوهشگر از رویکرد ترکیبی استفاده کرده است. برای این منظور، در مطالعه اول، برای شناخت مؤلفه های بازاریابی گردشگری پزشکی از رویکرد داده بنیاد و در مطالعه دوم، به آزمون مدل با استفاده از روش کمی پرداخته شده است. ابزار جمع آوری داده های مورد نیاز در مطالعه اول، پروتکل و مصاحبه عمیق، با بیست مدیر مرکز گردشگری و در مرحله بعد، داده های مورد نیاز بین 384 بیمار مرکز گردشگر توزیع و نتایج توسط نرم افزار ایموس تحلیل شده است. یافته ها: محقق با انجام پانزده مصاحبه به اشباع نظری و در نهایت 100 کد باز استخراج و بر اساس ادبیات نظری اقدام به کدگذاری محوری و انتخابی کرده و نتایج را در قالب شش بعد اصلی و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است. نتیجه گیری: محقق تحقیق خود را در قالب یک مدل شامل شش بعد: رضایت از برند مرکز گردشگری، اعتماد به برند درمانی مرکز گردشگری پزشکی، تنوع خدمات درمانی، بازاریابی گردشگری پزشکی، بسته درمانی مناسب، وفاداری به برند مرکز درمانی؛ و سی و یک بعد فرعی ارائه کرده است. نتایج تحقیق نشان داده است که کم هزینه ترین اقدام جهت بهبود وضعیت صنعت توریسم پزشکی، برنامه ریزی و ضرورت بخشی به ارائه خدمات حرفه ای در خور نیاز بیماران خارجی و همراهان آنها توسط افراد متخصص این حوزه باشد.
نقش تعدیل گری ویژگی های شخصیتی در رابطه همدلی قومی فرهنگی و قلدری سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه همدلی قومی فرهنگی با قلدری سایبری با نقش تعدیل گری ویژگی های شخصیتی در بین دختران متوسطه دوم شهر اصفهان انجام شد. روش پژوهش، همبستگی بود و جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر اصفهان بودند که از این میان، 380 نفر به عنوان نمونه از طریق فرمول نمونه گیری کوکران برآورد و از طریق نمونه گیری دردَسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، سه پرسشنامه همدلی قومی فرهنگی وانگ و همکاران (2003)، پرسشنامه استاندارد قلدری سایبری مینه سینی، نوسنتینی و کالوسی (2011) و پرسشنامه فرم کوتاه سنجش صفات پنج گانه شخصیتی (NEO) مک کری و کاستا (1985) بود. تجزیه وتحلیل در سطح استنباطی با استفاده از مدل معادلات ساختاری از طریق نرم افزار AMOS انجام شد. نتایج تعدیل گری ویژگی های شخصیتی در کنار خرده مؤلفه های همدلی قومی فرهنگی نشان داد آگاهی همدلانه با ضریب (20/0-)، چشم انداز همدلانه با ضریب (37/0-)، پذیرش تفاوت با ضریب (44/0-)، بیان احساس همدلانه با ضریب (26/0-) بر قلدری سایبری تأثیر دارد. نتایج پژوهش در بُعد شخصیتی نشان می دهد روان نژندی در بین ابعاد شخصیتی بیشترین میزان تعدیل گری را در ابعاد خرده مؤلفه های همدلی قومی فرهنگی و با تأثیر فزاینده بر رفتار قلدری سایبری دارد. به نظر می رسد هرچند تقویت عرصه های همدلی قومی فرهنگی می تواند کنترل کننده رفتارهای قلدری سایبری باشد، در بین دختران نقش ویژگی های شخصیتی، به ویژه روان نژندی، بیشتر از همدلی قومی فرهنگی است.
The Effectiveness of Commitment and Acceptance Therapy and Life Skill Interventions on Problem-Solving Style and Relationship Beliefs in Male Divorce Applicants with Worry Symptoms(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to determine the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) and life skill intervention on problem-solving style and relationship beliefs in male divorce applicants with worry symptoms. A quasi-experimental pre-test and post-test design were used in this research with two experimental groups and one control group. The statistical population of this study consisted of all male divorce applicants who referred to Iranmehr Counseling Center in Aliabad Katoul in 2018. The convenience sampling method was used to select samples from people who responded positively to the call, among whom 45 men were selected with scores higher than the mean on the Penn State Worry scale (1990), and randomly divided into two experimental groups and one control group (each group consisted of 15 people). Data were analyzed using SPSS-24 software and one-way and multivariate analysis of covariance.<strong> </strong>The research findings showed that life skill training (problem-solving) had a significant effect on problem-solving style and relationship beliefs and its subscales (P<0.05). ACT intervention also had a significant effect on both variables and their subscales (P<0.05).<strong> </strong>As a result, it can be stated that ACT and life skill interventions are effective on problem-solving style and relationship beliefs in male divorce applicants with worry symptoms.
ﻃﺮاﺣﯽ، ﺗﺪوین و روایاﺑﯽ برنامه ی آموزشی - توانمندسازی شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی برای بهبود کارکردهای اجرایی درکودکان دارای اختلال نقص توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذهن آگاهی یکی از مداخله های اثر گذار در ارتقاء و بهبود کارکردهای اجرایی است، اگر چه این مداخله برای بزرگسالان دارای مستندهای محکمی است، اما برای کودکان کمتر به آن پرداخته شده است، این در حالی است که کودکان دارای نقص توجه /بیش فعالی در کارکردهای اجرایی با مشکل مواجه هستند. از پژوهش حاضر طراحی، ﺗ ﺪوین و روای ﯽ ی ﺎﺑﯽ ﺑﺮﻧﺎﻣ ه ی آموزشی- توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨ ﯽ ﺑ ﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان دارای اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه است. ﭘﮋوﻫﺶ حاضر از نوع بنیادی است که در دو ﻣﺮﺣﻠﻪ اﺟ ﺮا ﺷ ﺪ، در ﻣﺮﺣﻠه اول برای ﻃﺮاﺣﯽ و ﺗﺪوین ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ از روش توصیفی - ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﺎ رویکرد ﺳﻨﺘﺰ ﭘﮋوﻫﯽ ﺗﺮﮐﯿﺒﯽ استفاده شد. در مرحله دوم برای روایابی برنامه از روش های روایی ﺻﻮری، روایی ﻣﺤﺘﻮایی ﺑ ﻪ ﺷ ﯿﻮه کیفی و کمی با استفاده از پانل خبرگانی 10نفره و از دو ضریب نسبی روایی محتوا ( CVR ) و شاخص روایی محتوا ( CVI ) استفاده شد. حداقل و حداکثر میزان( CVR )برای هر ماده یا جزء برنامه (73/0 و 1) حداقل و حداکثر میزان( CVI ) برای هر ماده یا جزء برنامه به ترتیب (80/0 و 1) محاسبه شد. که در نهایت متوسط شاخص روایی محتوا ( S-CVI/Ave ) برای کل برنامه 91/0 به دست آمد. نتیجه این پژوهش منجر به تهیه یک برنامه آموزشی - درمانی درسه بخش 1-مبانی، 2-آگاهی به بیرون و 3-آگاهی به درون که شامل خرده عناصر تقویت توجه، تمرکز، هوشیاری نسبت به هیجانات، افکار، تکالیف، هدف و تکانه ها می باشد. این برنامه آموزشی- درمانی شامل 16 جلسه کودکان و 3 جلسه والدین، 120 کارت و 20 کاربرگ آموزشی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد ﺑﺮﻧﺎﻣ ه آموزشی -توانمندسازی شناختی ﻣﺒﺘﻨ ﯽ ﺑ ﺮ ذهن آگاهی ﺑﺮای ارتقاء کارکردهای اجرایی و کاهش نشانگان رفتاری کودکان ﺑﺎ اﺧﺘﻼل بیش فعالی/ نقص توجه از روایی لازم ( S-CVI/Ave ) 91/0 برای کاربرد آموزشی و استفاده بالینی برخوردار است.
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
82 - 92
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین تاثیر رفتار درمانی دیالکتیکی بر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی زنان در آستانه طلاق انجام شد. روش: روش پژوهش از منظر هدف کاربردی و از منظر جمع آوری داده ها کمی بود. ااین مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش زنان در آستانه طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه پنج شهر تهران در سال 1399 بودند که از میان آنها تعداد 40 نفر پس از بررسی ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با روش تصادفی به کمک قرعه کشی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش فرم کوتاه پرسشنامه خودنظم دهی شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج (2006) و پرسشنامه صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) بودند. داده ها با روش های مجذور کای، آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه های آزمایش و کنترل از نظر سن، تحصیلات و نوع ازدواج تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P). همچنین، گروه ها در مرحله پیش آزمون از نظر خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی تفاوت معناداری نداشتند (05/0<P)، اما در مرحله پس آزمون از نظر آنها تفاوت معناداری داشتند (05/0P<). به عبارت دیگر، رفتار درمانی دیالکتیکی باعث افزایش راهبردهای مثبت خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی و کاهش راهبردهای منفی خودنظم دهی شناختی هیجان در زنان آستانه طلاق شد (001/0P<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، درمانگران و مشاوران می توانند از روش رفتار درمانی دیالکتیکی در کنار سایر روش های درمانی برای بهبود ویژگی های روانشناختی زنان در آستانه طلاق به ویژه بهبود خودنظم دهی شناختی هیجان و صمیمیت زناشویی آنان استفاده نمایند.