فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۹۸۱ تا ۸٬۰۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱۲ (پیاپی ۶۹)
۲۸۲-۲۷۳
حوزههای تخصصی:
علی رغم شناخت روز افزون اهمیت خلاقیت در نوجوانان، خلاقیت در نوجوانان هم چنان یک رشته مغفول در مطالعه مانده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه علّی خلاقیت و هوش هیجانی با میانجی گری شوخ طبعی در نوجوانان بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های بنیادی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شهر عباس آباد در سال 99-1398 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت در دسترس 314 نفر (45 پسر،269 دختر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی(1372)، پرسش نامه هوش هیجانی برادبری-گریوز (2005) و شوخ طبعی خشوعی(SHQ) (1388) بود. برای تحلیل نتایج از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Lisrel انجام شد. یافته ها نشان داد هوش هیجانی بر خلاقیت 63/0(001/0> P )، شوخ طبعی بر خلاقیت 16/0(002/0> P)، هوش هیجانی بر شوخ طبعی 50/0 تاثیر مستقیم داشت (001/0> P) و میزان تأثیر غیرمستقیم هوش هیجانی بر خلاقیت با میانجی گری شوخ طبعی 10/0 بوده است (05/0>P). بنابراین براساس نتایج حاضر می توان به اهمیت نقش شوخ طبعی در ارتباط خلاقیت با هوش هیجانی نوجوانان پی برد و در این راستا تدبیرهای لازم را بکار گرفت.
طراحی الگوی جامع برنامه درسی مبتنی بر نظریه یادگیری مغزمحوردر آموزشهای سازمانی (آندروگوژی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : از دهه1990 مطالعات مرتبط با طراحی برنامه درسی براساس توانمندیهای مغزآغازشد. توسعه مطالعات صورت گرفته در سالهای اخیر نشان از اثربخشی طراحی برنامه درسی مبتنی برنظریه های یادگیری مغز محور در آموزش ها به ویژه سازمانی دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بهبود فرآیندهای آموزش سازمانی با طرا حی الگوی جامع برنامه درسی مبتنی بر نظریه یادگیری مغز محور تدوین شده است. روش ها: روش پژوهش در این تحقیق، توسعه ای مبتنی بر روش نظریه ای(مولفه ها و ساختار) است که یکی ازروش های 17 گانه پژوهش در حوزه برنامه درسی می باشد، نوع پژوهش کاربردی و از نظر جمع آوری و تحلیل اطلاعات ترکیبی(کیفی و کمی) است. جامعه تحقیق، کلیه کارشناسان موضوعی- تخصصی(برنامه ریزان درسی) و مربیان، اساتید دانشگاه امام حسین(ع)، دانشکده های وابسته و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد سمنان(دانشکده علوم انسانی)می باشند. در بخش کیفی از نظرات 50 نفر از صاحبنظران و کارشناسان برنامه درسی و روان شناسان آشنا به نظریه های یادگیری مغز محور(تااشباع کامل) براساس نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. در بخش کمی، جهت ساخت و تدوین عناصر برنامه درسی پرسشنامه محقق ساخته با ضریب پایایی 96/0طراحی و در نمونه 120 نفری از دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری روان شناسی با گرایش ها ی تربیتی، عمومی و بالینی(60نفر) ومدیریت با گرایش های برنامه ریزی درسی، بازرگانی وکسب و کار(60نفر)با روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع شد. تحقیق در در نیسمال دوم تحصیلی 97-96 انجام شده است. یافته ها : نتایج حاصل از تحلیل عاملی تاییدی(مدل یابی معادلات ساختاری) نشان داده است که الگوی جامع برنامه درسی مغز محور در آموزش های سازمانی دارای 5پایه(ارکان اعم از مبانی، نظریه ها، رویکردها، فرادیدگاهها، الگوی سازنده گرایی) ، ده عنصراساسی(تعیین ویژگی های فراگیران،محتوی، فعالیت های یادگیری ،اهداف آموزشی، راهبردهای تدریس،منابع و ابزار یادگیری، فضا و مکان، گروه بندی،زمان و روش های ارزشیابی آموزشی) و 88 ویژگی است. ویژگی های الگوی برنامه درسی با عناصر مرتبط ؛ تدوین، پیاده سازی و استقرار آن را در نظام آموزش سازمانی امکان پذیر نموده است. همچنین، یافته ها نشان می دهد که همه ضرایب مدل با سطح اطمینان بیش از 99 درصد به معناداری آماری رسیده اند. راهبردهای تدریس با ضریب مسیر0.85بیشترین تبیین را نسبت به برنامه درسی دارد. نتیجه گیری : براساس یافته های حاصل از تحلیل کیفی و کمی ، برنامه درسی مبتنی برنظریه یادگیری مغز محوردرآموزش های سازمانی با ده عنصر قابل طراحی و تدوین است که جهت اثربخش نمودن آن در آموزش های سازمانی لحاظ نمودن 88 ویژگی در طراحی، تولید، اجرا وارزشیابی از ضرورت های اساسی است.
مروری بر خودانتقادی و خودشفقت ورزی در سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودانتقادی به عنوان هسته اصلی آسیب شناسی بسیاری از اختلالات روانی و یکی از راهبردهای ناسازگارانه تنظیم هیجان معرفی شده است. مطالعات متعددی بر اهمیت خودانتقادی به عنوان سازه ای فراتشخیصی صحه گذاشته اند. درگذشته خودانتقادی با شرم و کمال گرایی یکسان در نظر گرفته می شد، اما خودانتقادی در مقایسه با کمال گرایی تعریف محدودتری دارد. همچنین، خودانتقادی با شرم درونی نیز مرتبط است. یکی از عوامل مرتبط برای بهبود خودانتقادی خودشفقت ورزی است که به عنوان پادزهر اصلی خودانتقادی منجر به کاهش آثار منفی آن بر سلامت روان می شود. این پژوهش به شکل توصیفی تحلیلی با هدف تبیین آسیب های خودانتقادی بر سلامت روان و راهبردهای مبتنی بر شفقت در بهبود خودانتقادی انجام شده است. امید است با توجه بیشتر به مفهوم خودشفقت ورزی زمینه پژوهش های بیشتر در حوزه درمان خودانتقادی فراهم آید
اثربخشی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان باردار دارای تمایل به زایمان طبیعی بودند که در شش ماهه اول سال 1397 به مراکز و پایگاه های خدمات جامع سلامت شهری شهرستان سلماس مراجعه کرده بودند. 24 زن باردار دارای تمایل به زایمان طبیعی به شیوه دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی را در طی یک ماه به صورت هفته ای دو جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی است که گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1986) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روش درمانی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی تاثیر معنادار داشت (0001/0>p). بدین صورت که این آموزش توانست منجر به کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی شود. نتیجه گیری: آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی با بهره گیری از اننقباض و شل کردن عضلات و همچنین کاهش استرس و افزایش آندورفین ها کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی می شود.
بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
41 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی روابط بین سازه های روانشناختی می تواند درک ما را از آنها کاملتر کند تا به کارگیری آنها را با در نظر گرفتن نقاط مشترک و متمایز کننده آنها تسهیل نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود انجام شد. روش : این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران و گرمسار در سال تحصیلی 98-99 بود. ابزار پژوهش آزمون همدلی خود (شهابی، معنوی پور، پیرخایفی، 1399) بود. یافته ها : تحلیل رگرسیون بین عامل های همدلی خود با شفقت خود نشان داد که مدل رگرسیون در حالت کلی معنی دار نیست و علی رغم شباهت های سازه های همدلی خود و شفقت خود، رابطه معنی دار آماری بین آنها وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از میان عامل ها، توجه به بدن با شفقت خود رابطه منفی و معنی دار دارد و عامل درون نگری با شفقت خود رابطه مثبت و معنی دار دارد و سایر عامل ها رابطه معنی داری با شفقت خود ندارند.
رابطه ویژگی های شخصیتی و هوش معنوی با کیفیت زندگی همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
75 - 94
حوزههای تخصصی:
از عوارض مهم هرجنگی، بروز مشکلات جسمی و روانی برای افرادی است که به طور مستقیم در جنگ حاضر بوده اند. بسیاری از تحقیقات نشان داده اند که همسران در نقش مراقبت کننده از جانبازان، تحت تاثیر استرس ها و مشکلاتی هستند که به شدت سلامت و کیفیت زندگی شان را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی و هوش معنوی با کیفیت زندگی در همسران جانبازان بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری مشتمل بر کلیه همسران جانبازان تحت پوشش بنیاد شهید و امور ایثارگران در نیمه اول سال 1399 بود. که از این بین تعداد 145 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های کیفیت زندگی مرتبط با سلامت (واروشربون، 1992)، پرسش نامه پنج عاملی نئو (مک کری و کاستا، 1999) و هوش معنوی (کینگ، 2008) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ویژگی شخصیتی روان رنجوری با کیفیت زندگی همسران جانبازان رابطه منفی معنادار وجود داشت، درحالی که هوش معنوی و مؤلفه های آن و ویژگی های شخصیتی برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری وظیفه شناسی با کیفیت زندگی همسران جانباز رابطه مثبت معنادار (P< 0/01) داشتند. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری به روش هم زمان نشان داد که مؤلفه های هوش معنوی و ویژگی های شخصیتی به میزان 59/0 با کیفیت زندگی همسران جانبازان همبستگی دارند، بدین معنی که 35 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی همسران جانبازان توسط هوش معنوی و ویژگی های شخصیتی تبیین می شود (01/0 p<). یافته های این پژوهش می تواند در برنامه ریزی جهت بهبود و کنترل مؤلفه های گوناگونی که می توانند در مشکلات سلامت روانی و جسمانی و به طور کلی کیفیت پایین زندگی همسران جانبازان مؤثر باشد را فراهم آورد.
پیش بینی سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه بر اساس اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کووید- 19
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه بر اساس اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کووید- 19 انجام شد. طرح پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان جلفا در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 672 نفر بود که با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه مشخص گردید و اعضای نمونه توسط پرسشنامه GHQ- 12، مقیاس اضطراب بیماری کرونا (علیپور، 1398)، و همبستگی اجتماعی (بر اساس پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کیز و شاپیرو، 2004) به صورت مجازی و از طریق شبکه های اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان داد که اضطراب بیماری کووید- 19 (به صورت منفی) و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کووید- 19 (به صورت مثبت) با سلامت روان همبستگی دارد. همچنین مشخص شد که اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از بیماری کووید- 19، به ترتیب 45 و 24 درصد از تغییرات سلامت روان را پیش بینی می کنند. این نتایج نشان دهنده بروز اثرات مثبت و منفی روانی و اجتماعی در زمان قرنطینه بوده و دارای تلویحات کاربردی در تدوین مداخلات بحران در زمان همه گیری بیماری کووید- 19 است.
بررسی ارتباط استرس ادراک شده و بهزیستی روانشناختی در دوران قرنطینه ی پاندمیک کرونا: نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف پیش بینی سلامت روان دانش آموزان دختر دوره متوسطه بر اساس اضطراب و همبستگی اجتماعی ناشی از هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط استرس ادراک شده و بهزیستی روان شناختی در دوران قرنطینه ی پاندمیک کرونا با نقش واسطه ای راهبردهای مقابله ای بود. ازنظر هدف، پژوهش حاضر از نوع کاربردی است. طرح پژوهش توصیفی بوده و از نوع همبستگی از طریق الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی افرادی بودند که در خلال بیماری کرونا دچار استرس ناشی از کرونا شده بودند. تعداد 120 نفر از اعضا به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه های بهزیستی روان شناختی ریف (1980)، استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و راهبردهای مقابله اندلر و پارکر (1990) پاسخ دادند. نتایج نشان داد بین استرس ادراک شده و بهزیستی روان شناختی با واسطه گری راهبردهای مقابله رابطه معنادار وجود دارد (0/173= Fو 0/001=p).
پیش بینی درد ذهنی (روان شناختی) بر اساس سرمایه روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا: نقش میانجیگری حمایت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
229 - 245
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین پیش بینی درد ذهنی (روان شناختی) بر اساس سرمایه روان شناختی در افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا با نقش میانجیگری حمایت اجتماعی ادراک شده بود. روش پژوهش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری افراد دارای تجربه سوگ خویشاوندان نزدیک (پدر، مادر، فرزند، خواهر، برادر) ناشی از ویروس کرونا در سال 1400 شهر تهران بود که با استناد به نظر هویت و کرامر (2004) 432 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به مقیاس درد ذهنی توسط اورباخ و میکلینسر (2003)، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لاتنز و همکاران (2007) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر و معادلات ساختاری و با به کارگیری نرم افزارهای spss, Amoss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج ضرایب همبستگی نشان داد که بین سرمایه روان شناختی (38/0 = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد (01/0 p <)؛ در حالی که بین سرمایه روان شناختی (27/0- = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی) با درد ذهنی (روان شناختی) رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 p <). بین حمایت اجتماعی ادراک شده (36/0- = r، 01/0 p <) و مؤلفه های آنبا درد ذهنی (روان شناختی) نیز رابطه منفی و معنی دار وجود دارد (01/0 p<). همچنین ضرایب مسیر مستقیم سرمایه روان شناختی (15/0- =ß، 01/0 p<) به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا منفی و معنی دار است. ضریب مسیر مستقیم حمایت اجتماعی ادراک شده به عنوان متغیر میانجی به درد ذهنی (روان شناختی) افراد دارای تجربه سوگ ناشی از کرونا نیز منفی و معنی دار است (20/0- =ß، 01/0 p<).
تحلیل روان شناختی داستان "یافتن شاه باز را به خانه ی کَمپیر زن" مولوی از منظر پدیدارشناسی و روان تحلیل گری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه آراء مولوی با رویکردها و نظریه های روان شناختی به مراتب گسترده تر از تحلیل تطبیقی یک داستان است و وسعت اندیشه ورزی وی، امکان تحلیل کل آن را در مقیاس یک کار تحلیلی مختصر ممکن نمی سازد؛ لذا تحقیقات و مطالعات انجام گرفته در حوزه مولوی شناسی بصورت گزینشی به انطباق آرا وی با مکاتب روان شناختی جدید از زوایای مختلف پرداخته اند. در این راستا نوشته حاضر نیز می خواهد با استخراج مضامین روان شناختی بویژه از منظر نظریه شناختی جرج کلی و روان تحلیل گری در حکایت " یافتن شاه باز را به خانه کَمپیر زن " مولوی سهمی هر چند اندک در دانش افزایی بر ادبیات پژوهشی مربوطه داشته باشد. یافته های پژوهش حاضر نشان داد رفتارهای کَمپیر زن به خوبی بر نظریه سازه های شخصی جرج کلی منطبق است همچنین، انتخاب باز و پیامدهای این انتخاب که بر اساس تمایلات لذت گرایانه و بدون تفکر در پیامد آن انجام گرفته است با نظریه فرایند تفکر نخستین نظریه روان تحلیلگری انطباق دارد.
اثربخشی فنون مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی در بهبود علائم اختلال پراشتهایی روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پراشتهایی روانی، یکی از انواع اختلالات خوردوخوراک است که در افراد جوان شیوع داشته و سلامت جسمی و روان شناختی بیماران مبتلا به آن را به خطر می اندازد. رویکردهای نظری و درمان های متعددی برای این اختلال ایجاد شده است. رفتاردرمانی دیالکتیکی که بد تنظیمی هیجانی را در این بیماران هدف قرار می دهد، یکی از جدیدترین درمان های مطرح در درمان پراشتهایی روانی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی فنون مبتنی بر رفتاردرمانی دیالکتیکی (ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی، تحمل پریشانی) در بهبود علائم پراشتهایی روانی، بیماران مبتلا به این اختلال انجام گرفت. مواد و روش: در چارچوب طرح های تک آزمودنی با خطوط پایه ی چندگانه، دو بیمار مبتلا به اختلال پراشتهایی روانی، به روش نمونه گیری در دسترس و بر اساس ملاک های ورود و خروج از پژوهش، انتخاب شدند و 11 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیکی انفرادی به صورت هفتگی و مبتنی بر راهنما بر روی این بیماران انجام گرفت. ابزارهای مورداستفاده شامل مصاحبه ی تشخیصی ساختاریافته (SCID) و سیاهه اختلالات خوردن (EDI) بود که بیماران در جلسات پیش درمان، پنجم، هفتم، جلسه ی آخر و نیز پیگیری یک ماهه، ازنظر آزمون خط پایه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج از طریق ترسیم های دیداری، درصد بهبودی و اندازه اثر مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که DBT موجب کاهش معنی دار در علائم اختلال پراشتهایی روانی می شود. نتیجه گیری: مبتنی بر یافته های این پژوهش، می توان بیان کرد که رفتاردرمانی دیالکتیکی، به عنوان یک رویکرد جدید، در کاهش علائم پرخوری و پاک سازی بیماران مبتلا به اختلال پراشتهایی روانی مفید است.
شناسایی عوامل در اجرای مطلوب برنامه درسی مجازی دوره ابتدایی از دیدگاه والدین درپایه اول و دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
15 - 22
حوزههای تخصصی:
آموزش مجازی مشارکت و مداخله والدین را بیش از پیش افزایش می دهد. به ویژه در شرایطی که تمام زمان به این نوع آموزش اختصاص یابد. پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل موثر در اجرای برنامه درسی مجازی از دیدگاه والدین پایه اول و دوم دوره ابتدایی می باشد. جهت انجام این پژوهش، از رویکردکیفی و روش پدیدار شناسی استفاده شده است و مصاحبه نیمه ساختار یافته، به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات می باشد. جامعه این پژوهش تمامی اولیا منطقه 13 و 15 استان تهران بوده که از این جامعه به صورت تصادفی نمونه ای 15 نفری تا به اشباع داده ها انتخاب شد. مضامین اصلی و فرعی آن با روش کدگذاری استخراج گردید. یافته ها شامل سه مضمون اصلی : نقش والدین ،نقش معلمان و نقش زیر ساخت های شبکه ی اجتماعی می باشد. که هر کدام شامل تعدادی زیر مضمون می باشد که عبارتند از: نقش والدین (آگاهی والدین از روش های آموزشی و روانشناسی، علاقه مندی به آموزش فرزندان، نقش های دیگر مادر)، نقش زیر ساخت های شبکه اجتماعی (قطع و وصل شدن مداوم، عدم جذابیت برنامه، کمبود امکانات برنامه ها و سرعت کم شبکه) و نقش معلمان و اهمیت آن در فعالیت آموزش مجازی. تحلیل نتایج نشان می دهد والدین برای اجرای موفق در آموزش مجازی، نقش خود را وابسته به فعالیت معلم می دانند.
Critical Comparison of Two qualitative study with hermeneutic phenomenology Method Qualitative Studies
حوزههای تخصصی:
Current educational psychology scholarship lacks critical comparisons of empirical studies using the methodology of hermeneutic phenomenology, which has been increasingly applied in psychology, education, and sociology. Unclarity and confusion in applying this methodology has negatively affected both theoretical and empirical studies that employ this method. To help fill this gap, the present paper critically compares two culturally different hermeneutic phenomenological studies by scholars from different fields: a psychological study from Iran and an educational study from Indonesia. We analyze the similarities and differences of the authors’ philosophical assumptions, including ontological, epistemological, axiological, and methodological assumptions as well as the interpretative and/or conceptual frame and rigors of the two studies. Our comparison and analysis reveal that the Iranian psychological study was stronger in applying the method but weaker in explaining the theory, while the Indonesian educational study comprehensively explained the theory without providing strong empirical evidence.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر تحمل پریشانی و احساس گناه مادران دارای کودکان معلول جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۷۹
289-269
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت، بر تحمل پریشانی و احساس گناه مادران دارای کودکان معلول جسمی حرکتی بود. روش: این مطالعه از نظر روش شناختی جز طرح های نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک معلول جسمی حرکتی بودند که فرزندانشان در مدارس استثنایی شهرستان سقز در سال تحصیلی 98-97 به تحصیل اشتغال داشتند. به این منظور، 24 نفر از مادران دارای کودک معلول جسمی حرکتی با روش نمونه گیری در دسترس از بین مدارس استثنایی انتخاب و با روش تصادفی به گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 12 نفر). مداخله درمانی به مدت 10 جلسه 75 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و به گروه کنترل هیچ آموزشی ارائه نشد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، مقیاس تحمل پریشانی ( DTS ) و آزمون عاطفه خودآگاه ( TOSCA-2 ) بود که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. داده ها با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان دهنده وجود تفاوت معنادار در گروه آزمایش و گواه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون بود (05/ p< ). بر اساس این یافته ها درمان متمرکز بر شفقت بر کاهش احساس گناه و افزایش تحمل پریشانی مادران دارای کودک معلول جسمی-حرکتی اثرگذار است . نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که برنامه شفقت به خود از طریق فراهم کردن تجربیات مثبت، افزایش سازگاری با شرایط تنش زا و ابراز همدلی و هم دردی می تواند تحمل پریشانی را در افراد افزایش داده و سطح احساس گناه مادران دارای فرزند معلول را کاهش دهد.
اثربخشی آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1381-1363
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی نشان داده اندکه آموزش تنظیم هیجان بر متغیرهای مختلفی از جمله تاب آوری، مشکلات عاطفی و رفتارهای پر خطر مؤثر بوده است. اما در زمینه تأثیر آموزش متمرکز برتنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان تحقیقاتی صورت نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خود نظم جویی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بودکه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر از دانش آموزان دبیرستان بیت الزهرا انتخاب و به صورت تصادفی، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. سپس برنامه آموزشی متمرکز بر تنظیم هیجان پکران (ستاری، پورشهریاری و شکری، 1395) برای گروه آزمایش 6 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها بوسیله دو پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران (2005) و راهبردهای خودنظم جویی تحصیلی پینتریچ و دیگروت (1990) جمع آوری شد و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری به وسیله نرم افزار 25- SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایشی و گواه در تنظیم هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی وجود داشت (0/05 ˂ p ) . میزان تأثیر آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت دانش آموزان 0/22 و بر خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان 0/27 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزان شرکت کننده در جلسات آموزشی در مقایسه با گروه گواه و در مقایسه با قبل از آموزش در مؤلفه های راهبردهای شناختی، راهبردهای فرا شناختی، مدیریت منابع، راهبردهای انگیزشی و هیجان های پیشرفت نمرات بالایی کسب کرده و در مجموع هیجان های پیشرفت و خود نظم جویی تحصیلی بهتری را تجربه کردند
مدل یابی نگرانی تصویر بدنی بر اساس وسواس فکری - عملی، کمال گرایی و نگرش به خوردن با میانجی گری نیازهای بنیادین روانشناختی در دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل نگرانی تصویر بدنی دختران بر اساس وسواس فکری - عملی، کمال گرایی و نگرش به خوردن با میانجی گری نیازهای بنیادین روانشناختی صورت پذیرفت. این پژوهش از نوع همبستگی با تکیه بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه دختران دانشجوی وروی 1398-1399در دانشگاه های آزاد استان گلستان بودند. 500 دانشجو از طریق نمونه گیری خوشه ای برای گروه نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه های نگرانی تصویر بدنی ( BICI ) لیتلتون و همکاران (2005)، کمال گرایی اهواز (1378)، وسواس فکری عملی ( OCI-R ) فوآ (2002)، نگرش به خوردن ( Eat-26 ) گارنر و گارفینکل (1979) و نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (2000) جمع آوری شد. جهت بررسی مدل نظری پژوهش، متغیرهای اصلی وارد نرم افزار لیزرل ( Lisrel8.71 ) شده و از طریق این نرم افزار تحلیل مدل معادلات ساختاری صورت گرفته است. وسواس جبری و کمالگرایی رابطه مثبت و معنادار و نگرش به خوردن رابطه مثبت بدون معناداری اماری با نگرانی تصویر بدنی دارند و نیازهای بنیادین روانشناختی در نقش میانجی ضعیف عمل کرده است. متغیرهای پژوهش تا 36درصد از نگرانی تصویر بدنی را پیش بینی می کنند ( p>0.01 ). طبق نتایج مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مناسب برخوردار است.
مقایسه اثر بخشی ذهن آگاهی (MBCT) و معنویت درمانی بر نظام های بازداری و فعال ساز رفتاری در سوء مصرف کنندگان هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بر اساس نظریه حساسیت به تقویت، شخصیت بهنجار و نابهنجار در امتداد یک پیوستار قرار دارند. هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی معنویت درمانی و ذهن آگاهی (MBCT) در سوءمصرف کنندگان هروئین می باشد. روش : روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و جامعه پژوهش شامل کلیه سوءمصرف کنندگان مواد که تعداد 300 نفر مصرف کنندگان هروئین در اردوگاه کرامت سپاه صاحب الزمان)عج) اصفهان در سال 1399 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 90 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه همراه با پیش آزمون-پس آزمون تحت آموزش معنویت درمانی (30 نفر) و گروه تحت آموزش ذهن آگاهی (30 نفر) و گروه گواه (30 نفر) تقسیم شدند. گروه اول طی 8 جلسه تحت آموزش معنویت درمانی قرار گرفتند و گروه دوم طی 8 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی(MBCT) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ برنامه آموزشی نداشتند. ابزار اندازه گیری عبارت بود از پرسشنامه شخصیتی (گری ویلسون، 1989) ، مقیاس وسواسی جبری مصرف مواد (اینگمار فرانکن، 2002). با توجه به ملاک های ورود و خروج و همگن سازی آزمودنی ها بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی مشخص شد قبل از انجام پژوهش بین آزمودنی ها تفاوت زیادی وجود ندارد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش معنویت درمانی بر سیستم بازداری مغز اثر بخش بود (P=0/00) و آموزش ذهن آگاهی بر سیستم فعال ساز رفتاری اثر بخش بود. (P=0/001) و در گروه گواه هیچ تغییری درسیستم بازداری مغز و سیستم فعال ساز رفتاری مغز مشاهده نشد. نتیجه گیری: آموزش معنویت درمانی بر سیستم بازداری مغز اثربخش بود ولی آموزش ذهن آگاهی بر سیستم فعال ساز رفتاری اثربخش بود.
اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر بهبود تحمل بلاتکلیفی و کاهش نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال وسواس فکری- عملی بیماری جدی و ناتوان کننده است که با عوامل روان شناختی متعددی همبودی دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی- تحلیلی بر عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی بود. روش: این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به اختلال وسواس مراجعه کننده به مراکز مشاوره و مددکاری شهر مشهد در سال 1397 بودند که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 15نفر و کنترل 15نفر گمارده شدند. گروه آزمایش، تحت گروه درمانی شناختی - تحلیلی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای در هرهفته دو جلسه قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه های آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای عدم تحمل بلاتکلیفی، نگرانی و اجتناب تجربه ای، تفاوت معناداری وجود داشت. نتیجه گیری: درمان شناختی – تحلیلی بر بهبود عدم تحمل بلاتکلیفی و کاهش نگرانی و اجتناب تجربه ای بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی مؤثر بود. با توجه به نتایج این پژوهش، پیشنهاد می شود تا روان شناسان و روان درمانگران از این درمان به عنوان مداخله ای اثربخش در جهت کاهش مشکلات روان شناختی بیماران مبتلا به سواس فکری- عملی بهره ببرند.
Effectiveness of Acceptance and Commitment Based Therapy on Psychological Capital in Mothers of Children with Autism Spectrum Disorders(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the effect of acceptance and commitment therapy on the psychological capital of mothers with children with an autism spectrum disorder. This research is methodically classified as experimental research and had a pre-test and post-test design with a control group. The statistical population of this study included all mothers of children with autism spectrum disorders in medical and rehabilitation centers in Semnan in 2018. Twenty mothers with children with autism spectrum disorder were selected as the research sample by available sampling method and were randomly assigned to the experimental (n = 10) and control (n = 10) groups. Initially, both groups were evaluated by an autism questionnaire. Then, the intervention program based on acceptance and commitment was performed in 10 sessions of 45 minutes and 2 times a week by the researcher on the experimental group. While the control group did not receive such intervention. Analysis of covariance was used to analyze the data. The results showed that treatment based on acceptance and commitment has improved the psychological capital of mothers.
اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجان بر نشانگان درونی سازی و خودکنترلی در نوجوانان با گرایش به رفتارهای پرخطر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های تنظیم هیجان بر نشانگان درونی سازی و خودکنترلی در نوجوانان با گرایش به رفتارهای پرخطر بود.روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان نوجوان متوسطه دوم با گرایش به رفتارهای پرخطر منطقه 15 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه پژوهش 50 نفر بودند که با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه مساوی (هر گروه 25 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) مهارت های تنظیم هیجان را آموزش دید و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس خطرپذیری (زاده محمدی و همکاران، 1390)، مقیاس مشکلات رفتاری (آخنباخ و رسکورلا، 2001) و مقیاس تجدیدنظرشده خودکنترلی (گراسمیک و همکاران، 1993) استفاده و برای تحلیل آنها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-26 با سطح معنی داری (05/0) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های تنظیم هیجان به طورمعناداری باعث کاهش شکایات جسمانی و افزایش خودکنترلی شد (001/0˂P)، اما تاثیر معناداری بر کاهش اضطراب/ افسردگی و گوشه گیری/ افسردگی نداشت (05/0P>).نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، بهره گیری از روش آموزش مهارت های تنظیم هیجان می تواند با کاهش مشکلات درونی سازی و افزایش خودکنترلی ریسک رفتارهای پرخطر را در نوجوانان مستعد رفتارهای پرخطر و سایر گروه های آسیب پذیر را کاهش دهد.