فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۰۱ تا ۸٬۱۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تشخیص اختلال شخصیت مرزی و شدت علائم آن همواره یکی از مشکلات روانشناسان بالینی و روانپزشکان بوده که با توجه به شیوع و اقدامات درمانی برای مبتلایان به این اختلال معضل بزرگی است. هدف: هدف از پژوهش حاضر هنجاریابی و استاندارد سازی "مقیاس کوتاه شده ی علائم اختلال شخصیت مرزی" برای جامعه ی ایرانی به منظور استفاده تشخیصی برای شدت علائم اختلال شخصیت مرزی و تعیین پایایی و روایی آن بود. روش: روش شناسی پژوهش حاضر کمی بود که در قالب روش تحلیل عاملی انجام گرفت. جامعه آماری را ۲۱۴ نفر از دانشجویان سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ دانشگاه کردستان و ۲۵ نفر از بیماران دارای اختلال شخصیت مرزی بستری از آذر تا بهمن سال ۱۳۹۷ در بیمارستان روانی قدس، به روش نمونه گیری در دسترس تشکیل دادند، که به مقیاس کوتاه شده ی علائم اختلال شخصیت مرزی (بوهاس و همکاران، ۲۰۰۷) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با محاسبه آلفای کرونباخ و دو شیوه ی تحلیل عامل تأییدی و اکتشافی توسط spss نسخه ۲۴ انجام شد. یافته ها : در تحلیل عاملی اکتشافی سه عامل استخراج شد که در مجموع این سه عامل توانستند ۶۲٪ درصد از واریانس ۲۳ سؤال این پرسشنامه را تبیین کنند. همسانی درونی رده مقیاس ها نیز با آلفای کرونباخ ۰/۹۶ و با روش بازآزمون مقدار ۰/۷۳ به دست آمد که مطلوب است. ماتریس چرخش واریمکس نشان داد که همه ی سؤالات قابل استفاده هستند. نتیجه گیری: مقیاس کوتاه شده ی علائم اختلال شخصیت مرزی می تواند به عنوان یک ابزار معتبر در تحقیقات بالینی و غیر بالینی برای تشخیص و شدت علائم اختلال شخصیت مرزی در جامعه ی ایرانی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و درمان شمارش پیشرونده بر اضطراب، استرس و افسردگی بیماران عمل جراحی بای پس عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی دو روش درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و شمارش پیشرونده بر اضطراب، استرس و افسردگی بیماران جراحی بای پس عروق کرونر بود. طرح پژوهشی نیمه تجربی و از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران جراحی بای پس عروق کرونر مراجعه کننده به کلینیک بازتوانی مرکز قلب تهران بود، که نمونه ای به تعداد 36 نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و در گروههای آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروههای آزمایشی، هر بیمار در 6 جلسه 45 دقیقه ای به صورت انفرادی تحت درمان قرار گرفت و در گروه کنترل هیچ مداخلهای صورت نگرفت. هر سه گروه مقیاس تجدید نظر شده تاثیر رویداد (ویس و مارمار، 1997) و مقیاس 21 سوالی افسردگی، اضطراب و استرس (لاویباند و لاویباند، 1995) را در قبل و بعد از مداخله و در پیگیری تکمیل نمودند. دادهها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری تحلیل شد. نتایج مقایسههای زوجی بین گروهها هم در مرحله پس آزمون و هم در مرحله پیگیری نشانگر تفاوت معنادار بین گروه درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و گروه کنترل، و گروه شمارش پیشرونده و گروه کنترل در متغیرهای افسردگی (فقط در مرحله پیگیری) و استرس (در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری) بود و این تفاوت بین گروهها در متغیر اضطراب مشاهده نشد. همچنین نتایج هیچ گونه تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش نشان نداد (01/0 p< ). بنابراین، روش درمان حساسیت زدایی با حرکت چشم و پردازش مجدد و روش شمارش پیشرونده در کاهش افسردگی و استرس در بیماران جراحی بای پس عروق کرونر موثر می باشند.
قضاوت و تصمیم گیری اخلاقی مبتنی بر روابط خودی و غیرخودی: یک مطالعه مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بخش بزرگی از قضاوت های روزمره انسان تحت تاثیر روابط بین فردی قرار دارد. در موقعیت های بین فردی شخص ناگزیر به انتخاب بین زیر پا گذاشتن اصل برابری و انصاف یا آسیب زدن به روابطش با دیگران است. مطالعات مختلفی به بررسی قضاوت های اخلاقی مبتنی بر روابط پرداخته اند. هدف مطالعه حاضر هدف بررسی قضاوت ها مبتنی بر روابط و عوامل موثر بر این نوع قضاوت ها بود. روش کار: این مطالعه یک پژوهش مروری نظامند بود که در آن مطالعات منتشر شده در بازه زمانی ۱۹۵۰ تا ۲۰۲۰ مورد بررسی قرار گرفت. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی داخلی مرکز مطالعات علمی جهاد دانشگاهی، پرتال جامع علوم انسانی، و خارجی PubMed،ISI Web of Science و Google Scholar با کلیدواژه های فارسی و انگلیسی انجام شد. از میان ۲۱۰ مقاله بازیابی شده، بر اساس معیارهای ورود و خروج، ۵۲ مطالعه مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: علی رغم مقبولیت اصل بی طرفی و برابری اخلاقی، پژوهش های بررسی شده در این مقاله نشان می دهند که روابط خود و غیرخودی قضاوت ها و تصمیم گیری های اخلاقی افراد تحت تاثیر قرار می دهد و این تاثیر بر اساس سطح ارتباط ژنتیکی، نزدیکی عاطفی و آشنایی متفاوت است. همچنین عواملی چون هزینه کمک، جنسیت، سوگیری های شناختی و بی تفاوتی اخلاقی در این نوع قضاوت ها تاثیرگذار هستند. نتیجه گیری: با وجود پیشرفت های قابل توجه در زمینه قضاوت های مبتنی بر روابط، نتایج برخی مطالعات انجام شده با یکدیگر در تناقض است. از جمله دلایل این امر می توان به تفاوت در پرسش های استفاده شده در ارزیابی قضاوت های اخلاقی، عدم وجود تنوع در محتوای معماهای اخلاقی و روابط مورد مطالعه، اشاره کرد و همچنین به دلیل عدم تنوع در نمونه گیری، نتایج بیشتر مطالعات در این زمینه قابل تعمیم نیست.
اثربخشی آموزش شفقت به خود بر کاهش سطوح خودانتقادی و بهبود وضوح تصور از خود در دانش آموزان دارای معلولیت جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مرداد ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۶۲)
119-128
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش شفقت به خود بر کاهش سطوح خودانتقادی و بهبود وضوح تصور از خود در دانش آموزان دارای معلولیت جسمانی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر متوسطه دوره اول شهر آستارا در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. تعداد نمونه پژوهش 40 نفر بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و در دو گروه آموزش شفقت به خود (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) به شیوه تصادفی جایگزین شدند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس وضوح تصور از خود (کامپبل و همکاران، 1996) و مقیاس سطوح خودانتقادی (تامپسون و زوروف، 2004) استفاده شد. برای گروه آزمایش هشت جلسه 70 دقیقه ای آموزش شفقت به خود اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش شفقت به خود تأثیر معناداری بر بهبود وضوح تصور از خود درونی (01/0> , P 76/8 F= ) و کاهش خودانتقادی مقایسه ای (01/0> P 83/6 F= ) و خودانتقادی درونی (01/0> , P 83/6 F= ) در دانش آموزان دارای معلولیت جسمانی داشت. براساس این نتایج می توان بیان کرد این روش آموزشی/ درمانی می تواند از سوی روانشناسان مدارس به منظور بهبود کاهش سطوح خودانتقادی و بهبود وضوح تصور از خود در دانش آموزان دارای معلولیت جسمانی مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر هدایت توجه اولیه بر محدودیت های توجهی مرکزی تکالیف دوگانه با سطوح دشواری متفاوت: یک مطالعه پتانسیل وابسته به رویداد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نشان داده شده است که جهت دهی اولیه توجه به سمت موقعیت هدف موجب تسهیل پردازش های حسی_ادارکی هدف می شود. با این حال مشخص نیست که آیا توجه بینایی_فضایی تحت کنترل منابع محدود توجهی مرکزی هست یا خیر. هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات رفتاری و الکتروفیزیولوژیک بر اثر هدایت تسهیلی توجه اولیه بر محدودیت های توجهی مرکزی حین اجرای تکالیف دوگانه با سطوح دشواری متفاوت بود. روش کار: 24 آزمودنی به طور داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه با تکالیف ساده و انتخابی گمارش شدند. از یک الگوی تکلیف دوگانه همراه با و بدون نشانه استفاده شد، که در آن تکلیف دوم ساده یا انتخابی بود و قبل از محرک نخست یک نشانه ارائه می شد. فاصله زمانی بین تکلیف اول و دوم 200، 400 و 800 هزارم ثانیه بود. زمان پاسخ به محرک نخست و دوم و مؤلفه های پتانسیل وابسته به محرک دوم ثبت و تحلیل شدند. یافته ها: الگوی ساده زمان پاسخ سریع تری نسبت به الگوی ترکیبی داشت. همچنین، زمان پاسخ هدف در موقعیت سازگار سریع تر از موقعیت ناسازگار بود. کمترین زمان واکنش ها مربوط به گروه ساده و بیشترین متعلق به گروه انتخابی بود. اثر اصلی الگو، گروه و فاصله زمانی بر مؤلفه های حسی اولیه P1 و N1 معنادار بود. نتیجه گیری: تسهیل مراحل حسی_ادراکی اولیه از طریق هدایت توجه به سمت موقعیت سازگار می تواند موجب کاهش تداخل تکالیف دوگانه شود.
بررسی پیامدها و عوارض روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
272-299
حوزههای تخصصی:
هدف: پاندمی کووید-19 اثرات روان شناختی متفاوت مانند استرس و اضطراب و ترس و... و پیامدهای خانوادگی گوناگونی بر افراد شاغل گذاشته است. این مطالعه با هدف شناسایی پیامدهای روان شناختی و چالش های خانوادگی ناشی از شرایط کرونا در افراد شاغل طراحی و انجام شد. روش : این مطالعه با رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه آماری افراد شاغل شهر تهران در سال 1399بودند که ملاک هایی از جمله اینکه یکسال در آن شغل فعالیت داشتند و شاغل در سازمان های دولتی، غیردولتی، خدماتی، بهداشتی، مشاغل آزاد و.... بودند. نمونه آماری شامل 16 نفر می باشد که بصورت هدفمند و دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختار استفاده شد. برای تحلیل و تجزیه داده ها از رویکرد پدیدار شناسی توصیفی کلایزی استفاده شد. یافته ها: یافته های حاصل از این پژوهش در قالب مقولات اصلی و مقولات فرعی مشخص گردید. در بررسی نتایج از بین 3 سوال کلی استخراج شده از پژوهش، 16 مقوله اصلی احساسات منفی، مشغولیت، تفریحات، نشاط، نظم، تنش، مراقبت، فرصت، آموزش، ارتباط و مشکلات جسمی، تاثیر منفی، مدارا، تاثیر مثبت، بدون مشکل و دورکاری به دست آمد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که پاندومی ویروس کرونا در ایران برای کلیه افراد تجربه ای جدید و غیرقابل پیش بینی بوده که اثرات منفی و متفاوت روان شناختی بر جامعه شغلی گذاشته است. از اینرو پیشنهاد می شود مداخلات روان شناختی لازم برای بهبود سلامت روان و کاهش پیامدهای روان شناختی جامعه شغلی انجام شود
تاثیر آموزش خودآگاهی بر مهارت های زندگی در دوران کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش خودآگاهی بر مهارت های زندگی با روش کمی و از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه دانشجویان روانشناسی دانشگاه آزاد واحد یادگار امام (ره)- شهرری در سال تحصیلی99_98 بود. به دلیل شیوع بیماری کرونا، 22 نفر از زنان متأهل و مجرد به روش در دسترس انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات نیز غیر تصادفی و از نوع در دسترس بود. جلسات آموزشی مهارت خودآگاهی به دلیل شیوع ویروس کرونا به جای کلاس های حضوری، به صورت مجازی تشکیل شد. ابزار پژوهش پرسشنامه مهارت های زندگی بود. روش آماری روشT همبسته بود که با توجه به نمره sig که عدد 0/29 بود و این عدد از 0/05 کوچک تر بود؛ لذا فرض صفر رد و فرض خلاف تائید گردید، درنتیجه با احتمال95 درصد رابطه معنادار است. با آموزش مهارت خودآگاهی فرد به بینشی دست پیدا می کند که می تواند مسیر یادگیری دیگر مهارت ها را برایش هموار کند و از پس چالش های زندگی برآید و کامل این مسئله در نتایج این پژوهش مشهود بود.
فراتحلیل اثربخشی مداخله های مبتنی بر واقعیت مجازی بر کارکردهای شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مداخله شناختی مبتنی بر واقعیت مجازی (VR) الگوی جدیدی از توانبخشی مبتنی بر فناوری است، که به نظر می رسد در توانبخشی شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی (ABI) مؤثر باشد. این پژوهش با هدف فراتحلیل میزان اثربخشی مداخله-های مبتنی بر VR بر کارکردهای شناختی بیماران ABI با بررسی نقش تعدیل کننده علت آسیب مغزی و نوع کارکرد شناختی انجام شد. بدین منظور از میان مقالات چاپ شده در مجلات معتبر بر اساس معیارهای ورود از جمله مطالعات کنترل شده تصادفی (RCT)، اجرای مداخله های مبتنی بر VR، آزمودنی ها با تشخیص بالینی سکته مغزی و یا آسیب مغزی تروماتیک (TBI) و ارزیابی پیامدهای مرتبط با کارکردهای شناختی، 16 مطالعه انتخاب و در مجموع 90 اندازه اثر وارد فراتحلیل شد. نتایج تحلیل با استفاده از نرم افزار CMA2 نشان داد مداخله های مبتنی بر VR در بهبود کارکردهای شناختی بیماران آسیب مغزی اکتسابی اندازه اثر متوسط و معناداری (0.608=g هجز) دارند. بررسی نقش تعدیل گر علت آسیب مغزی و نوع کارکرد شناختی معنادار نبود (0.05<P). اندازه اثر مداخله برای بیماران سکته مغزی 0.582و برای TBI 0.704 محاسبه شد. همچنین مقدار g هجز برای کارکرد کلی شناخت 0.562، توجه 0.699، حافظه 0.442 و کارکردهای اجرایی 0.674 محاسبه شد. بنابراین براساس یافته های این پژوهش بیماران آسیب مغزی اکتسابی با آسیب شناختی توجه، حافظه و کارکردهای اجرایی می توانند از مزایای مداخله های مبتنی بر واقعیت مجازی در زمینه توانبخشی شناختی بهره مند شوند.
مقایسه ی ویژگی های سرشت و منش شخصیت، کنترل خشم و تعصبات قومی در بین افراد بومی و غیر بومی شهر یاسوج سال 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی ویژگی های سرشت و منش شخصیت، کنترل خشم و تعصبات قومی افراد بومی و غیربومی شهر یاسوج در سال 1400 پرداخته است. این تحقیق از نوع پژوهش های علی- مقایسه ای، روش نمونه گیری به صورت خوشه ای ساده بوده است. اعضای نمونه،300 نفر (دو گروه بومی و غیربومی) جهت بررسی وارد تحقیق شدند. برای جمع آوری داده های تحقیق از مقیاس خشم اسپیلبرگر (STAXI-2) (1998)، پرسشنامه ی تعصب بهرمان (s.c.1392/2013)، پرسشنامه ی سرشت و منش (کونینگر، 1987) استفاده شد. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-24 و روش تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بر اساس نتایج تحلیل آنوا از بین مؤلفه های سرشت مقیاس"نوجویی" بین افراد غیربومی و افراد بومی تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0≤P) و دیگر مؤلفه های سرشت تفاوت معناداری یافت نشد. بین میانگین نمرات تعصبات (نژادی، جنسیتی، مذهبی، قوم مدارانه و تعصب قومی) در گروه های افراد بومی و غیربومی بیشتر و تفاوت معنی داری وجود دارد (01/0˂P) و نیز بین میانگین مؤلفه ی حالت خشم، و صفت خشم و کنترل خشم در گروه های افراد غیربومی و بومی تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0≤P). در بین اعضای گروه در میزان کنترل خشم تفاوتی یافت نشد اما افراد بومی در مقیاس تعصبات قومی، دارای تعصب بیشتری بوده و همچنین در میزان منش نوجویی افراد غیربومی بیشتر بود و در دیگر متغیرهای سرشت و منش تفاوتی یافت نشد. در نتیجه می توان بیان کرد که در سرشت و منش و کنترل خشم در افراد بومی و غیربومی تفاوت دارند و فقط در نوجویی افراد غیربومی نمره ی بالاتری گرفتند و در میزان تعصبات، افراد بومی دارای نمره ی بالاتری نسبت به افراد غیربومی بودند. بنابراین در مدارس، اجتماع، سیاست گذاری ها بر میزان افزایش مهارت های کنترل خشم و بهبود صفات شخصیتی در گروه های بومی و غیربومی می توان بدون حساسیت به مسأله ی بومی گرایی سیاست گذاری انجام داد و در زمینه ی تعصبات افراد بومی که باعث عدم انعطاف پذیری روان شناختی افراد می شود برنامه های ویژه ی آموزشی و فرهنگی صورت داد.
رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری به عنوان توانایی و مهارتی است که فرد را قادر می سازد خود را با مشکلات و چالش ها سازگار کند و این عامل کمک کننده ی فرآیند تحول مثبت نوجوانی است. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه ی بین نیازهای بنیادین روان شناختی با تاب آوری از طریق نقش میانجی گری خودکارآمدی در مهارت های زندگی در دوره ی نوجوانی هست. این پژوهش به روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی و در قالب مدل معادلات ساختاری انجام شد. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه های ششم ابتدایی، متوسطه ی اول و دوم بوشهر در سال 1401- 1400 بودند که از بین جامعه تعداد 503 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از مقیاس های خودکارآمدی موریس (SEQ-C)، پرسش نامه ی تاب آوری دی کارولی جان ساگون 2014، پرسشنامه ی نیازهای بنیادین روان شناختی (BSNQ)؛ گاردیا، دسی و رایان، (2000) استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها در مدل نشان داد، مسیرهای نیازهای بنیادین روان شناختی به خودکارآمدی در مهارت های زندگی و خودکارآمدی به تاب آوری در دوره نوجوانی معنادار بودند. همچنین، مسیر نیازهای بنیادین روان شناختی به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی در مهارت های زندگی با تاب آوری معنادار است. با توجه به یافته های این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که هر چه به اواخر نوجوانی نزدیک می شویم تأثیر نیازهای بنیادین روان شناختی بیشتر می شود و خودکارآمدی نقش واسطه ای خود را در دوره ی نوجوانی به خوبی اجرا می کند.
پهنه بندی جرائم مواد مخدر و ارزیابی و مدل سازی عوامل موثر بر آن با استفاده از تکنیک سیستم عصبی- فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۴۸-۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارزیابی پهنه های توزیع قاچاق انواع مواد مخدر در استان سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایی آن و قرارگیری آن در همسایگی کشور افغانستان و پاکستان بود. روش: روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بود. داده ها و اطلاعات برای ارائه راه حل متناسب با معضل مذکور بر اساس واقعیت موجود و نظرخواهی از کارشناسان مرتبط بدست آمد. یافته ها: در این پژوهش به پهنه بندی انواع مواد مخدر پرداخته شد و نتایج حاصل از مدل سازی نرخ عوامل مؤثر بر قاچاق مواد مخدر با استفاده از سیستم عصبی فازی بیانگر این بود که مدل ساخته شده با دقت و صحت خوبی (0/060RMSE= و 0/98 R2=) قادر به برآورد نمودن نرخ عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر بود. نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان می دهد از بین شاخص ها و عوامل موثر بر قاچاق مواد مخدر، عوامل اجتماعی و فرهنگی بیشتر تاثیر داشته و پس ازآن عوامل اقتصادی، موقعیت جغرافیایی و روش های مبارزه با قاچاق مواد مخدر در درجه بعد قرار دارند.
بررسی رابطه آلکسی تایمیا و سبک ابرازگری، دوسوگرایی و کنترل هیجان با سلامت روانی دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان دزفول
حوزههای تخصصی:
سلامت روانی دانش آموزان، امروزه یکی از موضوع های اساسی در آموزش وپرورش در معیار جهانی است و اگر نظام آموزشی قادر به پوشش مسائل سلامت روان نباشد و رشد و ارتقاء دانش آموز در این هدف مهم تسهیل نشود، به طورقطع نظام آموزشی و جامعه با مشکلات زیان باری روبه رو خواهد شد و لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه آلکسی تایمیا و سبک ابرازگری، دوسوگرایی و کنترل هیجان با سلامت روانی دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان دزفول بوده است. پژوهش حاضر، به روش همبستگی انجام گرفت. کلیه دانش آموزان پسر و دختر نوجوان شهرستان دزفول که در سال تحصیلی 99-98 در حال تحصیل در مقطع متوسطه دوره دوم بودند جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند که تعداد 500 نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شده و به پرسشنامه های سلامت عمومی (1972)، ابرازگری هیجانی (1990)، دوسوگرایی هیجانی (1990)، کنترل هیجانی (1987) و آلکسی تایمیای تورنتو (1994) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از نرم افزار Spss، و تحلیل رگرسیون چندمتغیره گام به گام تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد رابطه منفی معناداری بین الکسی تایمیا با سلامت روان وجود داشته است. رابطه مثبت معنی داری بین ابرازگری هیجان با سلامت روان و رابطه منفی معناداری بین دوسوگرایی هیجانی با سلامت روان وجود داشته و بین کنترل هیجانی و سلامت روان رابطه معنی داری نبوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد آلکسی تایمیا، ابرازگری و دوسوگرایی تبیین کننده قوی تری برای واریانس سلامت روانی بوده اند؛ و درمجموع می توان این نکته را بیان داشت یافته های به دست آمده در پژوهش حاضر بر نقش مخرب آلکسی تایمیا و دوسوگرایی هیجانی در سلامت روانی نوجوانان تأکید داشته، و استفاده از آموزش های مناسب در سنین مدرسه باهدف پیشگیری زودهنگام را ضروری دانسته است.
تعیین نقش سطوح انگیزش و چشم انداز زمان بر هدفمندی با میانجیگری امیدواری در دانشجویان
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف، تعیین نقش سطوح انگیزش و چشم انداز زمان بر هدفمندی با میانجیگری امیدواری در دانشجویان انجام شد. روش: به لحاظ هدف، از نوع توصیفی و همبستگی بوده که شامل متغیرهای پیش بین سطوح انگیزش و چشم انداز زمان، متغیر ملاک هدفمندی در زندگی و متغیر میانجی امیدرواری بوده و با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد شهر قدس بوده و از بین جامعه براساس فرمول گرین تعداد 200 نفر از دانشجویان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های سطوح انگیزش SIMS (مک اینری و سنکلایر،1992)، معنا درزندگی MLQ (استگر، 2010)، چشم انداز زمان (زیمباردو وبوید،ا1999)، میدواری (اسنایدر و همکاران، 1991) بودند که روایی آن ها با استناد به دیدگاه های صاحب نظران و پایایی آن ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد متغیزهای سطوح انگیزش، چشم انداز زمان (گذشته مثبت، آینده نگرو آینده متعالی) بر هدفمندی با میانجیگری امیدواری روابط معنا داری با یکدیگر دارند. نتیجه گیری: هر یک از متغیرهای سطوح انگیزش، چشم انداز زمان و امیدواری به تنهایی تاثیر معناداری بر هدفمندی درسطح (005/0p<) زندگی دارند. در نهایتا نتایج حاصل از تحلیل مسیر نیز نشان داد که امیدواری نقش میانجی در سطح ((005/0p<) را ایفا کرد.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی پرسش نامه خودگزارشی شخصیت برای اختلالات شخصیت در نمونه بالینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: این پژوهش با هدف بررسی مشخصات روان سنجی نسخه فارسی پرسش نامه خود گزارشی شخصیت DSM-5 (SCID-5-SPQ) در جمعیت بالینی مبتلا به اختلال های روان پزشکی شهر تهران صورت گرفت. مواد و روش ها: مطالعه حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه مطالعه حاضر شامل بیماران سرپایی و بستری مراجعه کننده به 3 مرکز شهر تهران، شامل مرکز آموزشی درمانی روان پزشکی ایران، مجتمع آموزشی درمانی حضرت رسول اکرم (ص) و درمانگاه دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان (انستیتو روان پزشکی تهران) است. نمونه گیری در این پژوهش به شیوه دردسترس انجام شد و نمونه مورد مطالعه 289 نفر بود. در این پژوهش، علاوه بر پرسش نامه جمعیت شناختی، از نسخه فارسی مصاحبه بالینی ساختاریافته تشخیصی برای اختلال های شخصیت DSM-5 (R) (SCID-5-SPQ)و پرسش نامه غربالگری شخصیت DSM-5 (SCID-5-SPQ) استفاده شد. . در نهایت به منظور ارزیابی اطلاعات از شاخص ها و روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تأثیر آیتم برای بررسی روایی صوری، آلفای کرونباخ جهت بررسی پایایی درونی، همبستگی اسپیرمن برای بررسی روایی هم گرا و آزمون یومن ویتنی استفاده شد. یافته ها: پرسش نامه غربالگری شخصیتDSM-5 (SCID-5-SPQ) دارای روایی صوری مطلوبی است. بررسی روایی هم گرای این پرسش نامه با مصاحبه SCID نشان داد، تمامی زیرمقیاس ها همبستگی مثبت معناداری در حد P≥0/001 داشتند. همچنین، پایایی پرسش نامه 0/93 بود و بنابراین نسخه فارسی این پرسش نامه، ابزاری پایا به شمار می رود. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، SCID-5-SPQ ابزاری معتبر است و می تواند در کلینیک ها و بیمارستان های روان پزشکی به عنوان ابزار غربالگری اختلالات شخصیت به تنهایی یا در کنار مصاحبه مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل زنان باردار دارای تمایل به زایمان طبیعی بودند که در شش ماهه اول سال 1397 به مراکز و پایگاه های خدمات جامع سلامت شهری شهرستان سلماس مراجعه کرده بودند. 24 زن باردار دارای تمایل به زایمان طبیعی به شیوه دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش مداخله درمانی را در طی یک ماه به صورت هفته ای دو جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. این در حالی است که گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در طول پژوهش دریافت نکرد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1986) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) بود. تحلیل داده های حاصل از این پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که روش درمانی آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی بر استرس ادراک شده و تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی تاثیر معنادار داشت (0001/0>p). بدین صورت که این آموزش توانست منجر به کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی شود. نتیجه گیری: آرام سازی عضلانی همراه تصویرسازی ذهنی با بهره گیری از اننقباض و شل کردن عضلات و همچنین کاهش استرس و افزایش آندورفین ها کاهش استرس ادراک شده و افزایش تاب آوری زنان باردار با تمایل به زایمان طبیعی می شود.
پیش بینی رضایت زناشویی و تاب آوری بر اساس سبک دلبستگی در دانشجویان متأهل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
71 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پیش بینی رضایت زناشویی و تاب آوری بر اساس سبک دلبستگی در دانشجویان متأهل شهر همدان انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام، توصیفی از نوع همبستگی است. روش : جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان بود. روش نمونه گیری تصادفی نسبی و برای تعیین حجم نمونه از فرمول تاباچنیک و فیدل (2007) استفاده شد که بر اساس آن تعداد حجم نمونه 105 نفر (104+ تعداد متغیرهای پیش بین) برآورد شده که به جهت احتیاط 120 نفر در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور (1987)، پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1989) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) بود. برای آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی توان تبیین رضایت زناشویی را دارند همچنین سبک های دلبستگی توان تبیین تاب آوری را دارند. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معنادار منفی وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه معنادار منفی وجود دارد. بین تاب آوری با سبک دلبستگی ایمن رابطه معنادار مثبت وجود دارد. بین تاب آوری با سبک دلبستگی اجتنابی رابطه معناداری وجود ندارد. تاب آوری با سبک دلبستگی دوسوگرا رابطه معنادار منفی وجود دارد. نتیجه گیری : با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که تاب آوری و سبک دلبستگی ایمن در رضایت زناشویی زوجین مؤثر هستند و مراکز مشاوره زوجین می توانند از این دو سازه روانشناختی برای ارتقای رضایت زوجین استفاده نمایند.
اثربخشی آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1381-1363
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی نشان داده اندکه آموزش تنظیم هیجان بر متغیرهای مختلفی از جمله تاب آوری، مشکلات عاطفی و رفتارهای پر خطر مؤثر بوده است. اما در زمینه تأثیر آموزش متمرکز برتنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان تحقیقاتی صورت نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت و خود نظم جویی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بودکه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای 30 نفر از دانش آموزان دبیرستان بیت الزهرا انتخاب و به صورت تصادفی، 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. سپس برنامه آموزشی متمرکز بر تنظیم هیجان پکران (ستاری، پورشهریاری و شکری، 1395) برای گروه آزمایش 6 جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. داده ها بوسیله دو پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران (2005) و راهبردهای خودنظم جویی تحصیلی پینتریچ و دیگروت (1990) جمع آوری شد و با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری به وسیله نرم افزار 25- SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین نمرات پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایشی و همچنین تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایشی و گواه در تنظیم هیجان های پیشرفت و خودنظم جویی تحصیلی وجود داشت (0/05 ˂ p ) . میزان تأثیر آموزش متمرکز بر تنظیم هیجان پکران بر هیجان های پیشرفت دانش آموزان 0/22 و بر خودنظم جویی تحصیلی دانش آموزان 0/27 بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که دانش آموزان شرکت کننده در جلسات آموزشی در مقایسه با گروه گواه و در مقایسه با قبل از آموزش در مؤلفه های راهبردهای شناختی، راهبردهای فرا شناختی، مدیریت منابع، راهبردهای انگیزشی و هیجان های پیشرفت نمرات بالایی کسب کرده و در مجموع هیجان های پیشرفت و خود نظم جویی تحصیلی بهتری را تجربه کردند
اثربخشی بسته درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد، ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر روابط بین فردی در زنان و مردان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
215 - 234
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی بسته درمانی تلفیقی مبتنی بر پذیرش و تعهد، ذهن آگاهی و طرحواره درمانی بر روابط بین فردی زنان و مردان مبتلا به اختلال وسواس-جبری بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی و با طرح پیش آزمون–پس آزمون با یک گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری (سه ماهه) صورت گرفت. با توجه به ملاک های ورود کلیه مراجعینِ زن و مردِ کلینیک نیکتا با تشخیص اختلال وسواس فکری-عملی، در شرایط پیش آزمون به پرسشنامه مهارت های ارتباطی بین فردی (ماتسون و همکاران، 1995) پاسخ داده و آنهایی که یک انحراف استاندارد پایین تر (زیر نمره 62) در این پرسشنامه کسب کردند، به تعداد 77 نفر غربال شده و از بین آنها تعداد 30 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش تحت بیست جلسه 120 دقیقه ای و هفته ای دو جلسه بسته درمانی تلفیقی محقق ساخته قرار گرفتند. در پایان دوره درمان مجددا در مرحله پس آزمون از هر دو گروه خواسته شد تا به پرسشنامه پژوهش پاسخ دهند. دادهها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دهنده بسته درمانی تلفیقی بر روابط بین فردی در گروه آزمایش (12/30 = F، 001/0 ˂ P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود (001/0 > p). نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از این پژوهش، با توجه به اینکه افراد با آگاهی از پذیرش و تعهد نسبت به آموزش های دریافتی و تقویت توجه آگاهی در کنار بهره گیری از آموزش های طرحواره درمانی، به طور مؤثری در بهبود روابط بین فردی عمل کردند، تلفیق این سه رویکرد در پیشبرد اهداف درمانی در درمان افراد مبتلا به اختلال وسواس مؤثر خواهد بود.
ارائه الگوی ساختاری پیش بینی ایده پردازی خودکشی بر اساس تنظیم هیجان و شفقت خود با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در زنان و مردان مبتلا به ملال ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
421 - 441
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش تعیین ارائه الگوی ساختاری پیش بینی ایده پردازی خودکشی بر اساس تنظیم هیجان و شفقت خود با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده در افراد مبتلا به ملال ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ بود. روش پژوهش: این پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مبتلا به ملال ﺟﻨﺴﯿﺘﯽ شهر تهران در سال 1400-1399 به تعداد تقریبی 150000 نفر بودند. حجم نمونه 300 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2016) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس (شیوه آنلاین) انتخاب و به مقیاس گرایش به ایده پردازی خودکشی بک و همکاران (1979)، پرسشنامه تنظیم هیجان گروس و جان (2003)، مقیاس مهربانی با خود یا شفقت خود نف (2003) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی زیمت<sup> </sup>و همکاران (1988) پاسخ دادند. سپس الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد ضرایب مسیر مستقیم ارزیابی مجدد شناختی (0.172- =β و 0.001=P)، فرونشانی هیجانی (0.568=β و 0.001=P)، شفقت خود (0.600- =β و 0.001=P) و حمایت اجتماعی ادراک شده (0.361- =β و 0.001=P) بر ایده پردازی خودکشی معنادار بود. همچنین اثرات غیرمستقیم تنظیم هیجان و شفقت خود از طریق نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده بر ایده پردازی خودکشی معنادار بود (0.001=P). نتیجه گیری: مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر ایده پردازی خودکشی در افراد مبتلا به ملال جنسیتی است.
اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری بر مؤلفه های بهزیستی اجتماعی زوجین دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
113 - 137
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی زوج درمانی شناختی رفتاری بر بهبود بهزیستی اجتماعی زوجین دارای تعارض زناشویی بود. این پژوهش به شیوه ی نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل 160 زوج دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به 4 کلینیک مشاوره و روانشناسی در سال 1397 در شهر تهران بودند. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش 32 زوج دارای تعارض زناشویی مراجعه کننده به 4 کلینیک مشاوره و روانشناسی در سال 1397 بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (16 زوج برای هر گروه). برای جمع آوری داده ها از مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976)، پرسشنامه بهزیستی اجتماعی کییز (1998) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد که زوج درمانی شناختی رفتاری بر مؤلفه های همبستگی اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، شکوفایی اجتماعی و پذیرش اجتماعی، زوجین دارای تعارض زناشویی مؤثر است (001/0P<). با توجه به این نتایج می توان گفت زوج درمانی شناختی-رفتاری با تمرکز بر شناخت های منفی و اصلاح آنها منجر به تغییرات هیجانی و رفتاری می شود که این امر بر بهبود بهزیستی اجتماعی آنها نیز مؤثر است.