فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۶۱ تا ۸٬۱۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مشکلات رفتاری، بر کارکرد انطباقی فرد در حوزه های عملی، اجتماعی و مفهومی تأثیرگذارند. یکی از مهم ترین عوامل خانوادگی در تحول مشکلات رفتاری، شیوه های فرزند پروری والدین است. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش اجتماعی کردن هیجانات و آموزش استعاره های فرزندپروری بر احساس شرم کودکان با مشکلات رفتاری درونی شده بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بوده است. نخست آزمودنی ها بر اساس ملاک های ورود غربال شدند، سپس 45 مادر دارای کودک با مشکلات رفتاری درونی شده انتخاب شده و به طور تصادفی در در دو گروه آزمایش اجتماعی کردن هیجانات و آموزش استعاره های فرزندپروری (هر گروه 15 نفر) و همچنین یک گروه کنترل(15 نفر) گمارده شدند. . مادران در گروه اجتماعی کردن هیجانات 8 جلسه و در گروه استعاره های فرزندپروی در 7 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات رفتاری آخنباخ(فرم والد) و پرسشنامه احساس شرم و گناه توسکا -کودک بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوورایانس نشان داد که هر دو آموزش توانسته احساس شرم را به طور معناداری کاهش دهد، اما آموزش اجتماعی کردن هیجانات در مقایسه با آموزش استعاره-های فرزندپروری بهتر توانسته باعث کاهش علائم و نشانه های هیجان شرم در کودکان با مشکلات رفتاری درونی شده گردد. این تفاوت می تواند حاکی از تاثیرگذاری بیشتر روش های فرزندپروری هیجان محور در مقایسه با روش های شناختی به دلیل و تکنیک هایی چون تشخیص علت و پیامد هیجانات و ، مکالمات هیجان محور و غیره بر متغیر هیجانی شرم که با مشکلات رفتاری درونی شده رابطه نزدیک دارد، باشد.
بررسی روایی مجموعه آزمون های کارکردهای اجرایی در نمونه ای از کودکان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
233-257
حوزههای تخصصی:
هدف: کارکردهای اجرایی به مجموعه ای از توانایی های شناختی سطح بالا اشاره دارد که ما را قادر می سازد رفتارهای خود را مدیریت کنیم. تحول بهنجار کارکردهای اجرایی در دوران کودکی برای پیامدهای بعدی زندگی از جمله سلامتی، ثروت و پیشرفت تحصیلی بسیار مهم است. هدف مطالعه حاضر، طراحی و اعتبارسنجی تعدادی از آزمون های سنجش کارکردهای اجرایی در نمونه ای از کودکان ایرانی است. روش: در مطالعه مقطعی- مقایسه ای حاضر، 1676 دانش آموز با دامنه سنی 6 تا 15 سال در 9 مطالعه مختلف با آزمون های کارکردهای اجرایی مختلف شرکت کردند: آزمون های ردیابی رنگی، ری، نشانه، سیالی طرح، ویسکانسین، استروپ، برج هانوی، استروپ نوشتاری و حافظه دیداری بر روی آنها اجرا شد. برای بررسی روایی افتراقی آزمون ها از روش آماری تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس در آزمون ردیابی رنگی و شاخص ترسیم آزاد آزمون سیالی طرح در سطح 05/0 نشان دهنده تفاوت معنادار بین سنین مختلف بود. در آزمون ری، نشانه، حافظه دیداری، شاخص ترسیم با خطوط معین آزمون سیالی طرح، زمان کل آزمون ویسکانسین، زمان واکنش در هر سه مرحله آزمون استروپ و آزمون برج هانوی، نتایج تحلیل واریانس بین سنین مختلف در سطح 01/0 تفاوت معناداری را نشان داد. نتیجه گیری: آزمون های کارکردهای اجرایی آزمون معتبری برای مطالعه مسیر تکاملی و تأخیر یا اختلال هستند. این آزمون ها برای نظارت بر اختلالات رشدی و/یا مداخلات مربوطه در محیط بالینی پیشنهاد می شوند.
فرا تحلیل اثربخشی مداخلات مبتنی بر نظریه ذهن بر ابعاد رشدی (شناختی، اجتماعی، هیجانی و شناخت اجتماعی) فراگیران دارای اختلالات عصبی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلالات عصبی رشدی، اختلالاتی هستند که در آن ها رشد و تحول مغز یا دستگاه عصبی مرکزی در دوران رشد مختل می شود و هم زمان با رشد فرد بر حافظه، توانایی یادگیری، هیجانات و روابط اجتماعی تأثیر منفی می گذارد. برای بهبود ابعاد رشد ازجمله رشد شناختی، هیجانی، عاطفی و شناخت اجتماعی این افراد، برنامه های مختلفی وجود دارد که در این میان آموزش نظریه ذهن، یکی از بحث برانگیزترین موضوعات مطرح شده در روانشناسی تحولی است. پژوهش حاضر با روش فراتحلیل و باهدف ترکیب پژوهش های انجام شده درزمینه آموزش نظریه ذهن و ابعاد رشدی فراگیران دارای اختلالات عصبی رشدی انجام شده است. جامعه آماری فراتحلیل حاضر پژوهش های در دسترس مرتبط با آموزش نظریه ذهن و ابعاد رشد است که در بین سال های 1388 تا 1400 منتشرشده اند. بر اساس ملاک های تعریف شده ورود و خروج پژوهش های اولیه و نیز تحلیل حساسیت 64 اندازه اثر از 22 مطالعه اولیه توسط نرم افزار CMA موردبررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اندازه اثر خلاصه مدل تصادفی برابر با 687/0 بود که ازنظر آماری معنی دار بوده و بیانگر تاثیر مثبت آموزش نظریه ذهن و به کاربستن آن بر ابعاد رشدی فراگیران است.
بررسی رابطه ی شبکه های اجتماعی با میزان طلاق و رضایت زناشویی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه شبکه های اجتماعی با میزان طلاق و رضایت زناشویی بود. روش پژوهش تحقیق حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان متأهل 25-40 ساله دانشگاه پیام نور بود. براساس روش نمونه گیری تصادفی ساده در مجموع 50 نفر به صورت تصادفی انتخاب و در این پژوهش شرکت نمودند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ و پرسشنامه شبکه های اجتماعی محقق ساخته استفاده شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش بر اساس آمار توصیفی-استنباطی بوده است. براساس نتایج حاصله می توان گفت که پژوهش در سطح 0.95 معنادار می باشد. یعنی افزایش استفاده از شبکه های اجتماعی باعث کاهش میزان رضایت زناشویی و افزایش طلاق بین زوجین می شود.
بهبود عملکرد سیستم های توصیه گر پالایش مشارکتی با استخراج عمیق ویژگی ها
منبع:
دانشنامه تحول دیجیتال دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
80 - 95
حوزههای تخصصی:
حجم فراوان و روبه رشد اطلاعات بر روی وب و اینترنت، فرایند تصمیم گیری و انتخاب اطلاعات، داده یا کالاهای مورد نیاز را برای بسیاری از کاربران وب دشوار کرده است. سیستم های توصیه گر با تحلیل رفتار کاربر خود، اقدام به پیشنهاد مناسب ترین اقلام داده، اطلاعات یا کالا می نمایند. در این پژوهش، با بهره گیری از تکنیک های یادگیری عمیق، روشی برای بهبود عملکرد سیستم های توصیه گر پالایش مشارکتی ارایه شده است. هدف، استفاده از استخراج عمیق ویژگی ها در جهت ارائه پیشنهادهای موثرتر و مطلوب تر به کاربر سیستم مورد نظر است. در بخش پیش پردازش، ابتدا داده های ورودی در سیستم پردازش اولیه قرار وارد می شوند و مقادیر ویژ گی ها نرمال سازی می شوند. سپس، برای اینکه محاسبات دقیق تر انجام گیرد و زمان محاسبات نیز کاهش یابد، با استفاده از یک شبکه باور عمیق (DBN)، ضمن استخراج عمیق ویژگی ها، ابعاد داده ها کاهش می یابد. سپس، با استفاده از تکنیک پالایش مشارکتی، اقلام پیشنهادی به کاربر ارائه می شوند. در پایان، با توجه به خروجی های سیستم در توصیه به کاربر، ارزیابی صحت اقلام پیشنهادی صورت می گیرد. جهت ارزیابی روش پیشنهادی از مقایسه عملکرد آن برروی مجموعه داده دنیای واقعی MovieLens با روش های پایه استفاده شده است. نتایج تجربی نشان داد روش پیشنهادی از نظر پوشش و حمایت نسبت به سایر روشهای مورد مقایسه، عملکرد بهتری دارد.
اثربخشی آموزش توانش های خودتعیین گری بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران کودکان با اختلال سندروم داون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آذر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۵
۱۵۶۸-۱۵۵۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: نظریه خودتعیین گری طیف وسیعی از توانش های فردی و اجتماعی را در افراد در بر می گیرد. اما در بررسی اثربخشی این نوع برنامه بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری مادران کودکان مبتلا به سندرم داون شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش توانش های خود تعیین گری بر بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری مادران کودکان با اختلال سندروم داون انجام شد. روش: مطالعه حاضر شبه آزمایشی است، که از جامعه مادران دارای کودکان مبتلا به سندروم داون در استان چهارمحال و بختیاری، 35 مادر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مداخله آموزش توانش های خودتعیین گری (فیلد و هافمن، 1994) در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد ابزارهای پژوهش، شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزارSPSS-22 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش توانش های خودتعیین گری بر افزایش بهزیستی روانشناختی (0/001 =p) وافزایش تا ب آوری (0/004 =(p مادران کودکان با اختلال سندروم داون تأثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد آموزش توانش های خودتعیین گری، بهزیستی روانشناختی و تا ب آوری را تحت تأثیر قرار می دهد. بر این اساس، می توان با فراهم آوردن زمینه آموزش توانش های خود تعیین گری در مراقبین کودکان مبتلا به سندروم داون، آنان را در جهت افزایش سلامت روان در فرآیند مراقبت کودکان، سوق داد.
مروری بر مدل های سبب شناختی اختلال بازی اینترنتی با تاکید بر مدل تعاملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
224-213
حوزههای تخصصی:
اختلال بازی اینترنتی به معنای استفاده مداوم و مکرر از اینترنت در راستای بازی است که به طور معناداری منجر به آشفتگی و نقص در کارکرد شود. در دو دهه اخیر مدل های شناختی رفتاری و عصبی شناختی زیادی برای اختلالات استفاده از اینترنت به صورت عام و خاص ارائه شده است. مدل تعاملی ( I-PACE ) که مدلهای پیشین خود را ادغام کرده است، به طور خاص برای اختلال استفاده اختصاصی از اینترنت همچون اختلال بازی اینترنتی ارائه شده است. شواهد پژوهشی از مولفه های نظری مدل I-PACE حمایت می کنند، با این حال در مورد ادغام رویکردهای درمانی مختلف با مدل I-PACE در ادبیات پژوهشی خلأ وجود دارد. پژوهش حاضر با مروری بر مدل های سبب شناسی اختلال بازی اینترنتی با تاکید بر مدل تعاملی، می تواند راهگشای مطالعات بیشتر در زمینه پیشگیری و درمان اختلال بازی اینترنتی باشد.
اثربخشی آموزش طرحواره درمانی یانگ بر تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان متوسطه دوم
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش طرحواره درمانی یانگ بر تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران(پونک) بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران دانش آموزان متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران (پونک) در سال تحصیلی 1398-1399 تشکیل می دادند که تعداد آن ها 1400 نفر می باشند. روش نمونه گیری این پژوهش به صورت خوشه ای بود که تعداد گروه نمونه شامل 30 نفر (15 نفر آزمایش و 15 نفر کنترل) به صورت تصادفی انتخاب گردیدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون ، مقیاس های تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و فرزندپروری (بامرین، 1998) را تکمیل کردند و آزمودنی های گروه آزمایش طی 10 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش طرحواره درمانی قرار گرفتند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که، آموزش طرحواره درمانی بر تاب آوری با اندازه اثر (65/0) بیشترین تاثیر و پس از آن بر سبک فرزندپروری سهل گیرانه با اندازه اثر (52/0) و سپس بر سبک فرزندپروری قاطعانه با اندازه اثر (4/0) و در آخر بر سبک فرزندپروری مستبدانه با اندازه اثر(39/0) بیشترین تاثیر را داشته است. با توجه به نتایج می توان گفت که، طرحواره درمانی یانگ بر بهبود تاب آوری و سبک های فرزندپروری مادران دانش آموزان مقطع متوسطه دوم تاثیر دارد.
نقش واسطه ای احساسات مثبت نسبت به همسر در رابطه بین خودکنترلی و اعتیاد به اینترنت در زنان فعال در شبکه های اجتماعی
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴
93 - 112
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای احساسات مثبت نسبت به همسردر رابطه بین خودکنترلی واعتیادبه اینترنت در زنان فعال درشبکه های اجتماعی انجام شد.این پژوهش از نوع همبستگی بوده و جامعه موردمطالعه آن شامل کلیه زنان متأهل فعال در شبکه اجتماعی اینستاگرام وعضو پیج های دردسترس بود،که دربازه زمانی تیرتا مردادماه 1398،عضواین پیج ها بودند.به همین منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،تعداد 299 نفر از زنان متأهل عضو این پیج دربازه زمانی مذکور،انتخاب شده وبه پرسشنامه های اعتیادبه اینترنت،خودکنترلی واحساسات مثبت،پاسخ دادند. سپس داده ها بااستفاده ازنرم افزارآماریSPSS نسخه 22 وبه کمک ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چندگانه موردتجزیه وتحلیل قرارگرفتند.نتایج نشان دادند،هریک ازابعادخودکنترلی شامل خودکنترلی اولیه(05/0P<و 454/0- =β)ومؤلفه خودکنترلی منع کننده(05/0P<و 317/0-=β) می تواننداعتیادبه اینترنت درزنان را پیش بینی نموده وهمچنین ضرایب استاندارد و غیراستانداردرگرسیون چندگانه به روش همزمان نیز بیانگرآن بودکه احساس مثبت نسبت به همسر(05/0P<و 399/0- =β) می تواند اعتیاد به اینترنت درزنان راپیش بینی کند. نتایج نشان دادکه خودکنترلی ازطریق احساسات مثبت نسبت به همسر با اعتیاد به اینترنت رابطه غیر مستقیم دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تقویت احساسات مثبت نسبت به همسر می تواند میزان خودکنترلی افراد را بالا برده ودرنتیجه به صورت غیرمستقیم ازمیزان اعتیاد به اینترنت درزنان بکاهد.
مقایسه تاب آوری و استرس ادراک شده در امدادگران متخصص و غیر متخصص شهر سمنان
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر مقایسه تاب آوری و استرس ادراک شده در امدادگران متخصص و غیر متخصص شهر سمنان بود. روش : روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی است و از لحاظ نحوه ی گردآوری اطلاعات، از نوع تحقیقات علی مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش کلیه امدادگران متخصص و غیر متخصص شهر سمنان در سال 96-1395 است که جامعه آماری آن 420 نفر بودند با استفاده از فرمول کوکران تعداد 200 نفر با استفاده به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است که از این بین 105 نفر امدادگر متخصص و 95 نفر امدادگر غیر متخصص بود. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد مقیاس تاب آوری و پرسشنامه استرس ادراک شده ( PSS ) می باشد که برای آزمون فرضیه ها از آزمون یومن وایت نی و اسپیرمن استفاده شد. یافته ها : استرس درک شده در بین امدادگران متخصص و غیر متخصص معنی دار است و استرس ادراک شده امدادگران متخصص کمتر از امدادگران غیر متخصص هلال احمر سمنان دارد. و تفاوت بین تاب آوری در بین امدادگران متخصص و غیر متخصص معنی دار است یعنی تاب آوری امدادگران متخصص بیشتر از امدادگران غیر متخصص هلال احمر سمنان دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین دو متغیر تاب آوری و استرس ادراک شده ارتباط معکوس و غیر مستقیم وجود دارد.
رابطه بین نارسائی کنش های اجرایی با اعتیاد به اینترنت: نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم شهریور ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۶۳)
139-150
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی گری دشواری تنظیم هیجان در رابطه بین نارسائی کنش های اجرایی و اعتیاد به اینترنت انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل بزرگسالان ایرانی بودند که از میان آن ها 400 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ ( IAT ) ، مقیاس نارسایی کنش های اجرایی بارکلی ( BDEFS ) و دشواری تنظیم هیجان گرتز و روئمر ( DERS ) جمع آوری شدند. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر از طریق نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که مدل مفروض برازش مطلوبی دارد. در این مدل نارسائی کنش های اجرایی رابطه مستقیم و معناداری با دشواری تنظیم هیجان داشت ( P<0.01 )، نارسائی کنش های اجرایی و دشواری تنظیم هیجان رابطه مستقیم و معناداری با اعتیاد به اینترنت داشتند ( P<0.01 )؛ و همچنین دشواری تنظیم هیجان به طور معنی داری بین نارسائی کنش های اجرایی و اعتیاد به اینترنت نقش میانجی دارد (217/0 = β ؛001/0 p= ). بنابراین بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که نارسائی کنش های اجرایی از طریق دشواری تنظیم هیجان، اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کند.
مدل ساختاری رابطه ادراک جوّ مدرسه و رفتارهای برونی سازی شده با نقش واسطه شایستگی اجتماعی- هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ساختاری ادراک جوّ مدرسه و رفتارهای برونی سازی شده با نقش واسطه شایستگی اجتماعی هیجانی بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر ارومیه در سال تحصیلی 1400-1399 بود. 380 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های جوّ مدرسه دلاویر (DSCS، بیر و همکاران، 2011)، فرم خودسنجی نوجوان (YSR، آخنباخ و رسکورلا، 1991) و مقیاس شایستگی اجتماعی هیجانی (SECQ، زو و ایی، 2012) را تکمیل کردند. بعد از حذف پرسشنامه های مخدوش و داده های پرت، 374 پرسشنامه با روش الگویابی معادله های ساختاری و با استفاده از نرم افزار AMOS ویراست 24 تحلیل شدند. نتایج نشان داد ادراک جوّ مدرسه و شایستگی اجتماعی هیجانی به صورت مستقیم رفتارهای برونی سازی شده را پیش بینی کردند. علاوه براین، ادراک جوّ مدرسه بر رفتارهای برونی سازی شده دانش آموزان به واسطه شایستگی اجتماعی هیجانی اثر غیرمستقیم دارد. این پژوهش شامل تلویحاتی برای متولیان عرصه تعلیم وتربیت است تا با تکیه بر نتایج، برای تعدیل و کاهش رفتارهای برونی سازی شده دانش آموزان اقدامات لازم و بهینه ای انجام دهند.
توسعه دانش حرفه ای معلمان بر مبنای نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان: مؤلفه های درگیری تحصیلی و ادراک کنترل زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
129 - 154
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه، ارائه راهکارهای عملی جهت توسعه ی دانش حرفه ای معلمان برمبنای نیازهای اساسی روان شناختی دانش آموزان، باتوجه به دومتغیر درگیری تحصیلی و ادراک کنترل زمان بود. روش: روش پژوهش ازنوع همبستگی است. جامعه آماری کلیه ی دانش آموزان دخترمقطع دوره ی متوسطه دوم، (8000 نفر) بودند. شرکت کنندگان 316 دانش آموز (16 تا 18 سال) دختر دوره متوسطه دوّم بودند که باروش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه مدیریت زمان ماکان (1994)، خودتعیین گری گاردیا، دسی ورایان (2000) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. ازنظریه خودتعیین گری دسی و رایان برای ارزیابی نیازهای اساسی روان شناختی (متغیر ملاک) و از نظریه مدیریت زمان ماکان، برای ارزیابی ادراک کنترل زمان (متغیرپیش بین) استفاده شد. یافته ها: روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه و گام به گام بود. مدیریت زمان و درگیری تحصیلی، (%18تا21) واریانس نیازهای اساسی روان شناختی تبیین می کنند. هدف گزینی، مکانیسم های مدیریت زمان و درگیری شناختی، پیش بینی کننده های نیاز خودپیروی، نمره کل درگیری تحصیلی (شناختی و عاملی) و ادراک کنترل زمان پیش بینی کننده های نیازشایستگی و درگیری تحصیلی و مکانیسم های مدیریت زمان، به عنوان پیش بینی کننده های نیاز پیوند شناسایی شدند. نتیجه گیری: دراین مطالعه، مؤلفه های فردی محیط های یادگیری مطالعه شد، پیشنهاد می شود، مؤلفه های محیطی همچون روابط معلم دانش آموز، سبک های یادگیری و تدریس مطالعه شود.
نقش آزار کودکی و دلبستگی ناایمن در تبیین اختلال سلوک نوجوانان به واسطه پردازش شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
117 - 138
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش آزارهای کودکی و دلبستگی ناایمن در تبیین اختلال سلوک با میانجی گری پردازش شناختی در نوجوانان بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر شهر قروه می شد که در سال تحصیلی 1400-1399 در دوره اول متوسطه مشغول به تحصیل بودند. از میان آن ها از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 300 دانش آموز انتخاب شدند که در دامنه سنی 15-12 سال بودند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مشکلات رفتاری آخنباخ، کودک آزاری، دلبستگی کولینز و رید، پردازش اطلاعات عمیق، مقیاس حافظه وکسلر برای کودکان و آزمون کلمه- رنگ استروپ استفاده شد و داده ها با روش همبستگی و معادلات ساختاری تحلیل شدند. طبق یافته های پژوهش آزار کودکی، دلبستگی ناایمن و پردازش شناختی رابطه مستقیم و معناداری با اختلال سلوک دارند و آزار کودکی و دلبستگی ناایمن با اختلال سلوک از طریق پردازش شناختی دارای ارتباط غیرمستقیم و معنادارند. همچنین یافته های پژوهش نشان از برازش خوب مدل داشته است. نتایج این پژوهش نشان داد، آزار کودکی و دلبستگی ناایمن با میانجی گری پردازش شناختی اختلال سلوک را تبیین می کنند. لذا یافته های این پژوهش می تواند کاربردهای بالینی داشته باشد و در برنامه های پیشگیری و آموزشی مورد توجه متخصصان حوزهای بهداشت و روان و آموزش و پرورش قرار گیرد.
تدوین و اعتباریابی روی آورد مداخله ای یکپارچه نگر برای خودآسیبی بدون خودکشی، دشواری تنظیم هیجان، رابطه مادر - دختری و افکار خودکار منفی دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم زمستان (اسفند) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
۲۲۶۸-۲۲۵۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: تاکنون مداخلات متعددی در زمینه خودآسیبی بدون خودکشی به عنوان بحران خاموش مدارس انجام شده است، با این حال پژوهشی که به تدوین و اعتباریابی روی آورد مداخله ای یکپارچه نگر بر خودآسیبی بدون خودکشی و پیامدهای مهم آن بپردازد، یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین و اعتباریابی روی آورد مداخله ای یکپارچه نگر بر خودآسیبی بدون خودکشی، دشواری های تنظیم هیجان، رابطه مادر - دختری و افکار خودکار منفی دختران نوجوان انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی و طرح آن پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانش آموزان دوره اول و دوم متوسطه دارای خودآسیبی بدون خودکشی شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری زنجیره ای 32 شرکت کننده گزینش و به طور تصادفی در گروه های گواه و آزمایش جایگزین شدند. هر دو گروه به پرسشنامه های رفتارهای خودآسیب رسانی سانسون، ویدرمن و سانسون (1998)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004)، پرسشنامه افکار خودکار هولون و کندال (1980) و فرم مادر مقیاس رابطه ولی-فرزندی فاین، مورلند و شوبل (1985)، در مراحل پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که روی آورد مداخله ای یکپارچه نگر بر کاهش دشواری تنظیم هیجان، بهبود رابطه مادر - دختر، کاهش افکار خودکار منفی و کاهش خودآسیبی بدون خودکشی دختران نوجوان مؤثر است (0/05> p ). نتیجه گیری: روی آورد مداخله ای یکپارچه نگر بر متغیرهای پژوهش اثربخش است و می تواند به عنوان مداخله مناسب توسط مشاوران مدارس و درمانگران برای نوجوانان دختر دارای خودآسیبی بدون خودکشی استفاده شود.
مقایسه اثربخشی بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی برسطوح نظریه ذهن در کودکان دارای اختلال اضطراب جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه : مطالعات مختلفی پیرامون اثربخشی بازی درمان گری کودک محور و بازی درمان گری والدینی در بهبود اختلالات هیجانی و رفتاری کودکان انجام شده است، اما در زمینه مقایسه اثربخشی بیشتر این دوروش بر نظریه ذهن پژوهش های اندکی صورت گرفته است . هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی این دو نوع درمان بر سطوح نظریه ذهن درکودکان دارای اختلال اضطراب جدایی انجام شد. روش : روش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون سه گروهی بود. جامعه آماری را تمامی دانش آموزان دختر در پایه های پنجم و ششم شهر بابل در نیمسال تحصیلی دوم 98-1397 تشکیل دادند که تعداد آنها 2732 نفر بود. بر اساس ملاک های ورود و خروج، 45 نفر به شیوه در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش 1، گروه آزمایش 2 و گواه قرار گرفتند که هر گروه شامل 15 نفر بود. گروه آزمایشی اول، بازی درمان گری کودک محور با رویکرد اکسلاین (1969) را در 16 جلسه 45 دقیقه ای، گروه آزمایشی دوم، آموزش بازی درمان گری والدینی (لندرث،1993) را در 10 جلسه 2 ساعته دریافت کردند. ابزار پژوهش فرم (د) پرسشنامه علائم مرضی کودکان ( CSI-4 ) (اسپرافکین، لانی و گادو،1994) و پرسشنامه نظریه ذهن استیرمن (1992) بود. داده ها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره و توسط نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو مداخله در ارتقای سطوح نظریه ذهن در کودکان دارای اضطراب جدایی مؤثر هستند. بین اثربخشی دو گروه ازمایشی بازی درمان گری کودک محور و بازی درمان گری والدینی در سطح 1 تفاوت معناداری وجود داشت و بازی درمان گری والدینی مؤثرتر بوده است. اما بین دو گروه ازمایشی در سطح 2 و 3 تفاوت معنادار نبود (0/05 p< ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که می توان آموزش بازی درمان گری والدینی را جایگزین مناسب تری در بهبود سطوح نظریه ذهن و همچنین بهبود علائم روانشناختی کودکان دچار اختلال اضطراب جدایی در نظر گرفت. و این مطالعه نیز تاییدی است بر این نکته که شناسایی و درمان به موقع این اختلال باید از فعالیت های مهم متخصصین بهداشت روان کودکان باشد بنابراین، برنامه ریزی برای پیشگیری و درمان این اختلال در اولویت است.
مقایسه اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر احساس انسجام و افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
173-204
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری بر احساس انسجام و افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون و پیگیری 3 ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همسران مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز درمان و بازتوانی اعتیاد دکتر معینی شهر گرگان از سال 1387 تا 1397 بود. از بین آن ها، 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (هر یک 15 نفر) و یک گروه گروه کنترل (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش اول آموزش و درمان فراشناختی افسردگی و گروه آزمایش دوم مدیریت استرس به شیوه شناختی-رفتاری را دریافت نمودند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه احساس انسجام و مقیاس افسردگی بک استفاده شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها : نتایج نشان داد که هر دو مداخله منجر به افزایش معنادار احساس انسجام و کاهش معنادار افسردگی در همسران مردان وابسته به مواد شدند. همچنین، بین اثربخشی دو مداخله بر احساس انسجام و افسردگی در دو گروه آزمایش تفاوت معنا داری وجود نداشت. به علاوه، این نتایج در طول مرحله پیگیری پایدار باقی ماندند. نتیجه گیری: هر دو مداخله آموزش و درمان فراشناختی و مدیریت استرس شناختی-رفتاری می توانند به عنوان مداخلاتی سودمند در همسران مردان وابسته به مواد به کار گرفته شوند.
اثربخشی تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش بر توانایی های شناختی، تحمل آشفتگی و علائم اختلال وسواس ناخودداری زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم تابستان (تیر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۰
551-566
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال وسواس - ناخودداری یکی از شایع ترین و ناتوان کننده ترین اختلالات روانشناختی است. پژوهش های زیادی به بررسی اثربخشی درمان های شناختی - رفتاری و نسل سوم بر بهبود اختلال وسواس پرداخته اند، اما مسئله اصلی این است که درمان های نوین از جمله تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش بر اختلال وسواس زنان تأثیر دارد؟ هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش بر توانایی های شناختی، تحمل آشفتگی و علائم اختلال وسواس - ناخودداری در زنان انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی است. طرح نیمه آزمایشی پژوهش حاضر پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان 20 تا 45 ساله شهر کرمانشاه در سال 1397 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 40 نفر از زنان 20 تا 45 ساله بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختاریافته، مقیاس وسواس - ناخودداری ییل -براون گودمن (1986) ، پرسشنامه توانایی های شناختی نجاتی (1392) و مقیاس تحمل آشفتگی سیمونز و همکاران (2005) استفاده شد. گروه آزمایشی 12 جلسه 90 دقیقه ای تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش مبتنی بر روی آورد اوشا و موران (2019) را به صورت هفته ای یک بار دریافت کردند و گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر نشان داد که تصویرسازی ذهنی دستوری و باز پردازش بر کاهش مشکلات شناختی و علائم وسواس - ناخودداری و افزایش تحمل آشفتگی مؤثر است (0/001 ≥ P ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این تحقیق و با توجه به اینکه الگوی درﻣﺎنی تصویرسازی ذهنی دستوری ﺑﺮ تصاویر، اﺣﺴﺎﺳﺎت، خاطرات آزاردهنده و بازسازی شناختی متمرکز است می توان از آن به عنوان یک مداخله اثربخش در کنار سایر مداخلات درمانی برای بیماران مبتلا به وسواس - ناخودداری استفاده کرد.
تاثیر برنامه ی گذار خانه به مدرسه بر آمادگی اجتماعی - هیجانی دانش آموزان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
200-224
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر برنامه ی گذار خانه به مدرسه بر آمادگی اجتماعی- هیجانی دانش آموزان پیش دبستانی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پیش دبستانی شهر اصفهان در سال تحصیلی ٩٧-٩6 بودند که برای اولین بار وارد مهد کودک می شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش به صورت داوطلبانه و از بین مهدکودک های ناحیه 5، دو مهد که حاضر به همکاری در این پژوهش بودند، مشخص شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه گواه و آزمایش هر کدام شامل ١٧دانش آموز بود که شرایط ورود به مداخله را داشتند. برنامه گذار خانه به مدرسه طی سه ماه بر روی دانش آموزان گروه آزمایش انجام شد و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی آمادگی اجتماعی- هیجانی باستین (٢٠٠٧) استفاده شد. یافته ها: داده ها به روش کوواریانس یک متغیره و چند متغیره تحلیل شد و نتایج نشان داد برنامه ی گذار خانه به مدرسه بر آمادگی اجتماعی- هیجانی کودکان مؤثر بوده است. (٠٠٣/٠ < P ). نتیجه گیری: بنابراین می توان از برنامه ی گذار خانه به مدرسه برای افزایش آمادگی اجتماعی – هیجانی دانش آموزان پیش دبستانی استفاده کرد.
از جدایی تا هویت باختگی: تبیین کیفی کارتن خوابی در معتادان شهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پدیده کارتن خوابی در شهرهای بزرگ ایران به خصوص تهران پدیده نسبتاً جدیدی است که به عنوان یک معضل جدی اجتماعی در عرصه عمومی مطرح می شود. اصطلاح کارتن خوابی عمدتاً در خصوص کسانی به کار می رود که شب ها را در فضاهای عمومی مانند پیاده روها، پارک ها یا زیرپل ها سپری می کنند. مطالعات نشان می دهد که کارتن خوابی با اختلال مصرف مواد گره خورده است. هدف این پژوهش بررسی فرایند و تحلیل تجربیات افراد کارتن خواب دارای اختلال مصرف مواد است. مواد و روش ها: این تحقیق کیفی و به روش گراندد تئوری صورت گرفته است. با روش نمونه گیری هدفمند و سپس نظری درنهایت بیست نفر (نه مرد و یازده زن) از کارتن خواب های شهرستان تهران در مطالعه شرکت کردند و نمونه گیری تا اشباع داده ها ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و مشاهده گردآوری شد. تحلیل داده ها برای مشخص کردنِ روند به روش توصیه شده توسط اشتراوس و کوربین (1998) انجام شد. یافته ها: میانگین سن مشارکت کنندگان 2/36 بود. یافته ها نشان داد که فرایند کارتن خوابی فرد دچار اختلال مصرف مواد دارای دو مرحله است که هرکدام دارای طبقاتی هستند؛ مرحله اول: مرحله جدایی از مأوای پایدار، از دو طبقه اصلی تشکیل شده است: جدایی مبتنی بر تصمیم فرد و جدایی خارج از اختیار. مرحله دوم: مرحله بی خانمانی (بقا به هر قیمتی)، شامل چهارطبقه اصلی است: مأواگزینی گریزان، امرار معاش غیررسمی و متخلفانه، حضور در شبکه روابط بهره جویانه و مقوله هویت باختگی فردی و اجتماعی. نتیجه گیری: در مرحله جدایی از مأوای پایدار و مرحله بی خانمانی فرد، علاوه بر مسئله مصرف مواد با توجه به ابعاد جدیدی که این نوع زندگی دارد هویت فرد به بی خانمان گریزان، خلاف کار، آسیب دیده و طردشده اجتماعی تبدیل می شود. همین امر او را در این سیکل معیوب بقا به هر قیمتی قرار می دهد. از این روست که می توان این گروه را قشری شدیداً آسیب دیده و درگیر مسائل اجتماعی، قانونی و روانی گوناگون دانست. با توجه به پیچیدگی ابعاد بی خانمانی معتادان، به مداخلات هماهنگ بین فرد، خانواده و سیستم های حمایت کننده در تمام سطوح نیاز است.