فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۲۰۱ تا ۸٬۲۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
176 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی هراس کرونایی براساس استحکام روانی بواسطه خودانتقادی در دانشجویان دختر انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد واحد تنکابن بود که از میان آن ها، بر طبق فرمول کوکران تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهشی شامل مقیاس اضطراب بیماری کرونا علیپور و همکاران (1398)، پرسشنامه استحکام روانی کلا، ارله و سویل (2002) و مقیاس سطوح خودانتقادی تامسون و ظروف (2004) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی همزمان بوسیله نرم افزار SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد استحکام روانی پیش بینی کننده معنا دار اضطراب کرونا است، همچنین خودانتقادی پیش بینی کننده معنادار اضطراب کرونا است و وقتی در رابطه بین استحکام روانی و اضطراب کرونا، خودانتقادی به عنوان متغیر واسطه ای وارد شود، این رابطه کاهش می یابد (01/0=P). نتیجه گیری: براساس نتایج حاصله، توجه به استحکام روانی بواسطه خودانتقادی در میزان تجربه هراس کرونایی در دانشجویان دختر نقش بسزایی دارد.
اثربخشی گروه درمانی رفتاری–ارتباطی بر شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان دارای تجربه دلزدگی زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۶
119 - 133
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی گروه درمانی رفتاری-ارتباطی بر شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان دارای تجربه دلزدگی زناشویی بود. روش: طرح پژوهش حاضر بر اساس طرح های نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺁﻣﺎﺭی ﺍیﻦ ﭘﮋﻭﻫﺶ ﻣﺸﺘﻤﻞ ﺑﺮ ﮐﻠیﻪ ی ﺯﻧﺎﻥ متأهل ﻣﺮﺍﺟﻌﻪﮐﻨﻨﺪﻩ ﺑﻪ کلینیک ها و مراکز مشاوره ی ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ تبریز بود که ﺟﻬﺖ ﺩﺭیﺎﻓﺖ کمک های ﺗﺨﺼﺼی ﺩﺭ ﺯﻣیﻨﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﮔی و ﺯﻧﺎﺷﻮیی به این مراکز مراجعه کرده بودند. در فرآیند انتخاب نمونه ی تحقیق، بعد از اجرای پرسشنامه ی دلزدگی زناشویی در مرحله غربالگری اولیه، 24 نفر از زنانی که در این پرسشنامه نمراتی بالاتر از میانگین بدست آورده بودند، به شیوه ی روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شده و به ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓی در دو ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ و کﻨﺘﺮل ﺟﺎیﮕﺰیﻦ گردیدند. شرکت کننده های گروه آزمایش طی 8 جلسه ی 90 دقیقه ای، تحت گروه درمانی رفتاری – ارتباطی قرار گرفتند و گروه کنترل، در لیست انتظار قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس دلزدگی زناشویی پاینز، شادمانی زناشویی آرزین، ﻧﺎﺳﺘﺮ و ﺟﻮﻧﺰ و مقیاس خودگویی کالوت و همکاران بود. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل آماری تحلیل کوواریانس یک راهه و تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که گروه درمانی رفتاری- ارتباطی، میزان شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت زنان را بطور معناداری افزایش داده است(05/0> p ). نتیجه گیری: همچنین، بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که روانشناسان و مشاوران خانواده می توانند از مداخله ی گروه درمانی رفتاری-ارتباطی در افزایش شادمانی زناشویی و خودگویی های مثبت در زنان استفاده نمایند.
بررسی اثربخشی آموزش هوش اجتماعی و فرهنگی بر خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان جویبار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هوش اجتماعی و فرهنگی، دسته ای از مهارت ها، استعداد ها و توانایی ها غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با استرس ها و اقتضاهای محیطی افزایش می دهد. هدف از انجام این پژوهش اثربخشی آموزش هوش اجتماعی و فرهنگی بر خلاقیت و خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان جویبار بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان جویبار بودند که تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای گزینش شد. ابزار گردآوری داده ها در این تحقیق پرسشنامه خلاقیت سلطانی، خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان و بسته آموزشی هوش بود. داده های بدست امده با نرم افزار spss-19 به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا برای فرضیه های اصلی) و تک متغیره (آنکوا برای فرضیه های فرعی) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که آموزش هوش اجتماعی و فرهنگی بر خلاقیت و خودکارآمدی دانش آموزان تاثیر دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته های بدست آمده از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که استفاده از برنامه های آموزشی برای نوجوانان توسط مشاوران در مدارس و مراکز آموزشی می تواند نقش بسزایی در افزایش توانایی هایی چون خلاقیت و خودکارامدی و حل مشکلات باشد
اثربخشی مشاوره گروهی رشدمحور بررضایت زناشویی زنان و اثر غیرمستقیم بر رضایت زناشویی همسران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با توجه به رشد روزافزون آمارهای رسمی طلاق و آمارهای غیررسمی طلاق عاطفی و نارضایتی زوجین در دنیای امروز، جهان، نیاز به تحولی جدی در حوزه های نظری به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر است. اکنون زمان آن رسیده تا با چشم اندازی متفاوت بهبود روابط زناشویی را پیگیری کرد. هدف این پژوهش، تعیین اثربخشی مشاوره گروهی رشدمحور، بر بهبود رضایت زناشویی زن و اثر غیرمستقیم آن بر افزایش رضایت زناشویی همسران آنها بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی و از نوع طرح دوگروهی ناهمسان با پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه بود. بخشی از نمونه ها، شامل ۳۰ نفر زن متأهل و داوطلب در سنین ۳۰ تا ۴۰ سال بودند که گروه آزمایش در ۹۰ دقیقه مشاوره گروهی رشدمحور، به مدت ۱۲ جلسه شرکت کرده و پرسش نامه رضایت زناشویی را طی دو مرحله پیش آزمون پس آزمون، تکمیل کردند. بخش دیگر نمونه ها، همسران این زنان بودند که تنها پرسش نامه رضایت زناشویی را در همین دو مرحله پاسخ دادند. یافته ها حاکی از این است که مشاوره گروهی رشدمحور، بر رضایت زناشویی زنان و رضایت زناشویی همسران آنها، با استفاده از تحلیل کوواریانس معنادار شد. همچنین، ارتباط بین رضایت زناشویی زنان و رضایت زناشویی مردان و از طریق آزمون همبستگی پیرسون معنادار شد. در نتیجه، به نظر می رسد بتوان با به کارگیری بسته مشاوره گروهی رشدمحور، که بر پایه تدبر بر سوره هایی از قرآن کریم و فطرت الهی تمام انسان ها ساخته شده، ضمن بهبود، زمینه افزایش رضایت زناشویی و استحکام خانواده را فراهم آورد.
اثربخشی درمان فراشناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر کارکردهای اجرایی استروپ و برج لندن در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۵)
29 - 42
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی درمان فراشناختی و تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای بر کارکردهای اجرایی جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی است و طرح تحقیق آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل است. 60 نفر از جانبازان PTSD بیمارستان روان پزشکی بوستان شهر اهواز به عنوان نمونه در تحقیق حاضر شرکت کردند و به صورت تصادفی به سه گروه درمان فراشناختی، تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ای و گواه تقسیم شدند. ابزارهای اندازه گیری آزمون استروپ و آزمون برج لندن بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس ارزیابی شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در آزمون کارکرد اجرایی استروپ و برج لندن بین گروه ها تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). با توجه به نتایج آزمون پیگردی بونفرونی بین گروه فراشناخت با کنترل (05/0>P) و نیز tDCS با کنترل (05/0>P) در آزمون کارکرد اجرایی استروپ و برج لندن تفاوت معناداری وجود دارد ولی بین دو گروه فراشناختی و tDCS تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0<P). نتیجه گیری: استفاده از رویکرد درمان فراشناختی و نیز تحریک الکتریکی فرا جمجمه ای مغز می تواند موجب بهبود کارکردهای اجرایی در جانبازان مبتلا به اختلال استرس پس از حادثه شود. ازاین رو به درمانگران و توان بخشان و کلیه افرادی که با این گونه افراد سروکار دارند پیشنهاد می شود که در برنامه های روزانه خود و جهت بهبود کارکردهای اجرایی استفاده از این دو نوع رویکرد را مدنظر قرار دهند.
تبیین شکاف بین قصد- رفتار در رعایت پروتکل های بهداشتی ویروس کرونا براساس متغیرهای خود کنترلی صفتی و کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت اجتماعی سال دهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
183 - 198
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کووید-19 (COVID-19) یک بیماری بسیار عفونی است که به سرعت در سراسر جهان در حال انتشار است. یکی از اقداماتی که از روزهای اول همه گیری برای جلوگیری از انتشار بیشتر ویروس توصیه شده است، رعایت پروتکل های بهداشتی است. علی رغم توصیه های مکرر، هنوز هم بخش قابل توجهی از افراد ضمن داشتن قصد رعایت پروتکل ها، در رعایت کردن آنها دچار مشکل هستند. پژوهش حاضر با هدف تبیین شکاف بین قصد-رفتار در رعایت پروتکل های بهداشتی ویروس کرونا بر اساس متغیرهای خودکنترلی صفتی و کارکردهای اجرایی طراحی شده است. روش: روش پژوهش حاضر علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری آن افراد بزرگسالی بودند که به اینترنت دسترسی داشتند. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر از بزرگسالانی بودند که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و معیارهای ورود انتخاب شدند و پس از همتاسازی در دو گروه با شکاف-قصد بالا و پایین جایگزین شدند . شرکت کنندگان این پژوهش به پرسشنامه های خود کنترلی تانجی (2004) و آزمون های دسته بندی کارت های ویسکانسین (1948)، برو نرو (2002) و حافظه فعال ان بک (1958) و پرسشنامه محقق ساخته شکاف قصد-رفتار پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون یومن ویتنی و آزمون استقلال (کای دو) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین این دو گروه از نظر صفت خودکنترلی تفاوت معناداری وجودندارند، اما از نظر کارکردهای اجرایی تفاوت معناداری وجود داشت (P=0.05). نتیجه گیری: در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که کارکردهای اجرایی در تبدیل قصد افراد به رفتار نقش اساسی ایفا می کند.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت های شناختی اجتماعی و آموزش به شیوه عاطفی، عقلانی و رفتاری بر کاهش باورهای غیرمنطقی نوجوانان دارای گرایش به رفتارهای پر خطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
444 - 459
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه ی تاثیر آموزش مهارت های شناختی _ اجتماعی و آموزش عقلانی، عاطفی رفتاری بر کاهش باورهای نامعقول نوجوانان دارای گرایش به رفتارهای پرخطر بود. روش پژوهش: روش این پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون و گروه کنترل با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره متوسط دوم منطقه هفت آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1399_1398 بود. با روش نمونه-گیری خوشه ای 36 آزمودنی (هر گروه 12 آزمودنی) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه باورهای نامعقول جونز (1969) بود. یک گروه مداخله مهارت های شناختی – اجتماعی و یک گروه مداخله عقلانی، عاطفی و و یک گروه هیچ مداخله ای دیافت نکرد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 25 با بهره گیری از آماره های توصیفی و تحلیل واریانس آمیخته صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد آموزش مهارت های شناختی _ اجتماعی به کاهش همه مولفه های باورهای نامعقول به استنثای اجتناب از مشکل منجر شده و آموزش به شیوه عاطفی، عقلانی و رفتاری نیز به کاهش درماندگی در برابر تغییر و اجتناب از مشکل منجر شده است (P<0/05). تفاوت معناداری میان دو گروه آزمایش مشاهده نشد (05/0<P). نتیجه گیری: روان شناسان می توانند جهت تعدیل کاهش باورهای نامعقول در دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر از آموزش عاطفی، عقلانی و رفتاری و همچنین آموزش مهارتهای شناختی – اجتماعی استفاده کنند.
ارائه مدل ترکیبی توانمندسازی برای زنان حاشیه نشین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین الگوی توانمندسازی زنان حاشیه نشین انجام گردیده است. این تحقیق با روش ترکیبی (کیفی–کمی) از نوع اکتشافی انجام شد. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق پرسشنامه طی سال 1398 جمع آوری شده و در همین راستا در بخش کیفی با به کارگیری روش هدفمند قضا و تیم در بخش کمی نمونه آماری را 357 نفر زنان حاشیه نشین شهرستان اهواز تشکیل دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از فن کدگذاری (باز و محوری) و در بخش کمی از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل عاملی اکتشافی) بهره گرفته شد. داده های به دست آمده در پژوهش حاضر برگرفته از نظرات خبرنگاران فعال در حوزه زنان و زنان حاشیه نشین شهر اهواز در سه بعد روان شناختی (با 18 کدباز) و اقتصادی (با 11 کدباز) و فرهنگی اجتماعی (با 31 کدباز) بوده است سپس الگوی توانمندسازی زنان شهر اهواز ترسیم گردید. زنان حاشیه نشین در بسیاری از موارد علی الخصوص موضوعات اجتماعی خانوادگی، همسرداری، کودک پروری و حتی موضوعاتی از قبیل بارداری و سلامت بی توجه هستند که اساس این بی توجهی، عدم آگاهی در این زمینه می باشد و برای بالا بردن سطح آگاهی آنان باید به توانمندسازی آن ها در ابعاد روان شناختی، فرهنگی اجتماعی و اقتصادی پرداخته شود.
نقش واسطه ای نیازهای بین فردی، تعارض والد – نوجوان در رابطه بین سبک های والدگری، نیازهای بنیادین با جرح خویشتن غیرخودکشی گرا، ایده پردازی خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
564 - 537
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدفبررسی نقش واسطه ای ادراک باری بودن، تعلق پذیری خنثی و تعارض والد- نوجوان در رابطه بین سبک های والدگری و نیازهای روان شناختی بنیادین با جرح خویشتن غیرخودکشی گرا و ایده پردازی خودکشیبه مرحله اجرا درآمد. روش: جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 98-99 به تعداد 224400 نفر تشکیل دادند، که از میان آن ها 420 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، مقیاس ایده پردازی خودکشی بک (بک، کواس و ویزمن، 1979)، سیاهه آسیب به خود (سانسون، ویدرمن و سانسون، 1998)، پرسشنامه بافت اجتماعی والدین (سبک های والدگری) (اسکینر، اسنایدر و جانسون، 2005)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین عمومی (گنیه، 2003)، پرسشنامه نیازهای بین فردی (ون آردن، کوکرویکز و وایتو جوینر، 2012) و پرسشنامه رفتار متعارض (رابین و فاستر، 1989) بود. یافته ها: داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج حاصل از معادلات ساختاری نشان داد، سبک های والدگری و نیازهای بنیادین روان شناختی با واسطه تعلق پذیری خنثی، ادراک باری بودن و تعارض والد- نوجوان بر جرح خویشتن غیرخودکشی گرا و ایده پردازی خودکشی اثر غیرمستقیم معنادار دارند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان دریافت که کاهش تعلق پذیری خنثی، ادراک باری بودن و تعارض والد- نوجوان در نوجوانان می تواند نقش موثری در کاهش جرح خویشتن غیرخودکشی گرا و ایده پردازی خودکشی داشته باشد.
مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی بر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم مهر ۱۴۰۰ شماره ۷ (پیاپی ۶۴)
188-175
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی بر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود . جامع ه آم اری ای ن پژوه ش کلیه نوجوانان پسر شهر اهواز در سال تحصیلی 1400-1399 بود، ک ه از میان آن ها 75 دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم پایه دوازده، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش اول تحت آموزش ایمن سازی در برابر استرس مایکنبام (2008) طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و گروه آزمایش دوم تحت آموزش خودشفقت ورزی گیلبرت (2009) طی 8 جلسه 180 دقیقه ای قرار گرفتند و برای گروه گواه مداخله ای انجام نشد. ابزارهای م ورد اس تفاده شامل پرسشنامه گرایش به خودارضایی ( MTQ ) جوزاک (1396) و پرسشنامه ولع در هرزه نگاری اینترنتی ( PCQ ) کریس و روزنبرگ (2014) بود. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. نتای ج تحلیل داده ه ا نش ان داد ک ه آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی ب ر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی نسبت به گروه گواه در نوجوانان پسر تأثیر داشته و همچنین مشخص شد اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی در کاهش گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی نسبت به آموزش ایمن سازی در برابر استرس بیشتر بوده است (001/0> P ). نتای ج نش ان دهنده اثربخشی آموزش ایمن سازی در برابر استرس و آموزش خودشفقت ورزی ب ر میزان گرایش به خودارضایی و هرزه نگاری اینترنتی در نوجوانان ب ود.
شناسایی عوامل مؤثر بر خشنودی زناشویی در همسران خشنود: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه خشنودی زناشویی بر میزان سلامت روانی، بدنی، خشنودی از زندگی، موفقیت شغلی و ارتباطات اجتماعی مؤثر است، شناخت عوامل خشنودی زناشویی در هر منطقه ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر خشنودی زناشویی انجام شد. روش پژوهش از نوع نظریه داده بنیاد است. جامعه پژوهشی، همسران خشنود شهر مشهد در سال 1398 بودند. ازآنجاکه این پژوهش کیفی و نمونه گیری هدفمند بود، جامعه برابر با نمونه موردپژوهش است. روش نمونه گیری هدفمند بود و به استناد ملاک اشباع نظری، تعداد 10 زوج (10 زن و 10 مرد) انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها، پس از اخذ خشنودی آگاهانه، از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و مصاحبه ها با 10 زوج که طی فراخوانی جذب شده بودند و در آزمون خشنودی زناشویی (Oliya, Fatehizadeh & Bahram, 2008 ) (هردو زوج) نمره بالاتر از 150 کسب کرده بودند، انجام شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها، از روش کدگذاری محوری استفاده شد (Strauss & Corbin, 2011 ) . بر اساس یافته های مصاحبه ها، مدل همسران خشنود تدوین شد و مورد تائید10 تن از اساتید قرار گرفت. نتایج نشان داد، شرایط زمینه ای در همسران خشنود: دو عامل شامل: سلامت خانواده مبدأ و ویژگی های فردی کارآمد؛ شرایط علی: انتخاب و ازدواج آگاهانه و شرایط مداخله ای دو عامل شامل: رشد دارایی های اقتصادی و ورشکستگی اقتصادی بودند. راهبردها شامل چهار دسته: راهبرد فردی رشد شخصی ، راهبردهای استحکام بخشی روابط همسران، راهبردهای استحکام بخشی رابطه با خانواده مبدأ، راهبردهای استحکام بخشی روابط همسران توسط خانواده ها بودند. با توجه به یافته های پژوهش می توان برای افزایش خشنودی زناشویی در همسران بسته های آموزشی تهیه و جهت بهبود خشنودی زناشویی استفاده کرد .
رابطه ویژگی های شخصیتی با سرمایه روانشناختی معلمان و کارمندان دانشگاه
حوزههای تخصصی:
در دهه های پایانی قرن بیستم، همزمان با گسترش رویکرد روان شناسی مثبت نگر توجه به ساختارهای شخصیتی و سرمایه روان شناختی روندی فزاینده داشته است. هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه ویژگی های شخصیتی با سرمایه روان شناختی معلمان و مقایسه آن با کارمندان دانشگاه بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دبیران ناحیه دو رشت و کلیه کارمندان دانشگاه گیلان که در سال تحصیلی 95-1394 مشغول به کار بودند که از بین 602 نفر معلم 180 نفر و از میان 303 نفر کارمند دانشگاه گیلان، 90 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ویژگی های شخصیتی نئو (NEO) و پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (Psy cap) استفاده گردید. داده ها با روش های رگرسیون چندگانه، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که معلمان از ویژگی شخصیتی برونگرایی بالاتری نسبت به کارمندان دانشگاه برخوردارند (0/05>p) و تفاوت انعطاف پذیری معلمان با کارمندان دانشگاه با شرط نابرابری واریانس گروه ها (F=16/22)، با مقدار t مشاهده شده (3/12= t)، ازنظر آماری معنی دار است (0/01 >P). همچنین کارمندان دانشگاه از امیدواری و تاب آوری بالاتری نسبت به معلمان برخوردارند؛ در خودکارآمدی و خوش بینی تفاوت معنی داری باهم ندارند (0/05 ≤ P). بررسی نتایج بیانگر ضرورت توجه به ویژگی های شخصیتی و سرمایه روان شناختی افراد، هنگام گماردن به مشاغل گوناگون می باشد.
ادراک از زنانگی در کشورهای مختلف: یک فراترکیب کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1015-1038
حوزههای تخصصی:
زمینه: زنانگی اصطلاحی پیچیده است زیرا معرف پدیده واحدی نیست. برداشت های گوناگون از زنانگی بسیار وابسته به پیشینه و دانش فرد از اعمال روزمره ای است که معنای زنانگی از طریق آنها فهمیده می شود. همچنین مفهوم زنانگی به مفهوم جنسیت نزدیک است که در تمامی جوامع یکی از سازه های اولیه شکل دهندۀ هویت و تجارب افراد است و اهمیت و نقش آن از جامعه ای به جامعۀ دیگر تغییر می کند. هدف: ازآنجایی که تعریف زنانگی بسته به فرهنگ و استانداردهای هر کشور متفاوت است، لذا بررسی ادراک زنان کشورهای مختلف از این مفهوم می تواند جنبه های مختلف زنانگی را روشن تر سازد. روش: در مطالعه حاضر با استفاده از روش فراترکیب کیفی نوبلیت و هار (1988)، مطالعات کیفی انجام شده پیرامون موضوع پژوهش در سه پایگاه اطلاعاتی Scopus ، Sciencedirect و PubMed در بازه های زمانی 2000 تا 2020 با استفاده از راهبرد جستجوی دقیق مورد بررسی قرار گرفتند. در نتیجه این جستجو 377 مقاله بازیابی و بر اساس دستورالعمل پریزما و ملاک های ورود و خروج، 19 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. یافته ها: بر اساس پژوهش های مورد بررسی، شش عامل مختلف در زمینه ادراک از زنانگی بدست آمد: عاملیت جنسی، مادرانگی، ظاهر و بدن، مراقبت کننده یا خود مراقبتی، استقلال و احترام، و عامل فرهنگی. نتیجه گیری: شناسایی جنبه های مختلف زنانگی می تواند راهگشای پژوهشگران در تبیین و حل مسائل و دغدغه های مختلف زنان باشد.
The Correspondence between Teachers’ Guide Recommendations and Actual Teaching of Iranian English Teachers: Vision Series in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
New generation of English textbooks, Vision Series, has been introduced and taught in Iranian high schools since 2017. This study aimed to scrutinize the correspondence between the recommendations suggested in the English teachers’ guides (TGs) of Vision Series and the actual teaching practices of Iranian high school English teachers. It follows a descriptive and correlational design, enjoying both qualitative and quantitative research methods. Participants of the present study included three groups: English teachers, high school students, and supervisors of English teachers in Iranian Ministry of Education. A total number of 100 high school English teachers, teaching in Sistan and Balouchestan Province, filled out a researcher-made piloted questionnaire. Out of them, 3 male and 3 female English teachers were later invited for an oral semi-structured interview. The second group of participants were 48 high school students. The last group of participants were 2 supervisors of English teachers in Iranian Ministry of Education. The researchers also participated in and observed two female teachers' English classes. By and large, the results of supervisors’ interviews and class observations were negative about the correspondence between actual teaching of Vision Series and recommendations of TG for most sections of the book. By contrast, the results of teachers' and students' questionnaires demonstrated that English teachers' teaching was perceived to be consistent with the recommendations of TG in more than half of the cases. The interviews with teachers indicated that half of the interviewees believed that they followed the suggestions of the TG. The implications of findings, especially for English teachers, are also discussed.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مختلفی نشان داده اند که روان درمانی مثبت نگر در بهبود شاخص های سلامت روان در بیماران مؤثر بوده است، اما پژوهشی که به بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر بهزیستی ذهنی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. جامعه پژوهش را تمامی زنان چاق مبتلا به دیابت نوع 2 عضو انجمن دیابت شهر سنندج در سال 1398 تشکیل دادند که تعداد آنها 758 نفر بود. 40 نفر از بیماران به شیوه هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و با گمارش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (20 نفر) قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه بهزیستی ذهنی مولوی و همکاران (1389) و جلسات روان درمانی مثبت نگر (رشید و سلیگن، 2013) بود. تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها: روان درمانی مثبت نگر به طور معناداری باعث افزایش بهزیستی ذهنی آزمودنی های گروه تحت مداخله در مراحل پس آزمون و پیگیری شد ( 0/01 > p ) . همچنین مداخله درمانی در افزایش عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی بیماران مؤثر بود (0/01 > p ). نتیجه گیری: زنانی که در جلسات روان درمانی مثبت نگر شرکت داشتند بهزیستی ذهنی شان افزاش یافت.
تحلیل پدیدارشناسی مؤلفه های شناختی در تعارضات میان همسران شاغل (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور ادبیات پژوهشی نشان می دهد، کمیت و شدت تعارضات میان همسران شاغل نسبت به زوجین تک شاغل، وضعیت متفاوتی پیدا می کند. به نظر می رسد یکی از عوامل مؤثر بر تعارضات این نوع زوجین، مؤلفه های شناختی است. ازاین رو، مسئله اصلی در مطالعه حاضر این بود که تجارب زیستۀ همسران شاغل از مؤلفه های شناختی مؤثر بر تعارضات، چگونه است؟ هدف: مطالعه حاضر با هدف کشف تجارب زیستۀ همسران شاغل دارای تعارض از مؤلفه های شناختی مؤثر بر تعارضات زوجی انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری در سال 1397 در شهر نورآباد انجام شد. نمونه های پژوهش با انتخاب 12 زوج هر دو شاغل دارای تعارض(با اذعان زوجین به تعارض و کسب نمرۀ 187 یا بالاتر از آن در پرسشنامه MCQ ) با روش نمونه گیری هدفمند به حد اشباع رسید. برای جمع آوری داده ها از مصاحبۀ نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها با استفاده از روش دیکلمن، آلن و تانر که دارای ماهیت تیمی بوده و در پدیدارشناسی تفسیری مرسوم است، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل تجارب مشارکت کنندگان، منجر به شناسایی 2 مضمون اصلی، غفلت شناختی (در بردارندۀ 2 مضمون فرعی؛ ضعف در آگاهی و استعاره های بدبینانه) و آسیب پذیری شناختی (دربردارندۀ 3 مضمون فرعی؛ باورهای معیوب، نگرش های منفی و سازه های شناختی ناکارآمد) شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد مؤلفه های شناختی در شروع و تشدید تعارضات میان همسران شاغل نقشی اساسی دارند. آگاهی از این مؤلفه های شناختی و مدیریت آنها می تواند در کاهش تعارضات زوجی در این نوع سبک زندگی تأثیرگذار باشد
ساخت و اعتباریابی پرسشنامه سنجش مرزهای روان شناختی خانواده بر اساس قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی پرسشنامه سنجش مرزهای روان شناختی خانواده [1](H.FBQ) براساس قرآن کریم انجام شد. مرزهای خانواده به روش اجتهاد دینی−روان شناختی از آیات قرآن کریم و روایات تفسیری ذیل آنها استخراج و ارائه گردید. الگوی نهایی شامل 5 مرز مرتبه اول، 15 مرز مرتبه دوم و 64 مرز مرتبه سوم است. براساس مرزهای استخراج شده، پرسشنامه طراحی شد. روایی محتوایی گویه ها را کارشناسان براساس CVI و CVR تایید کردند و پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه شد. پایایی کل پرسشنامه 975/0، مرز های عام 884/0، مرزهای زوجینی 92/0، مرزهای والدینی 925/0، مرزهای برادران−خواهران 789/0 و مرزهای بیرونی 761/0 بود. پرسشنامه در نمونه 600 نفری از خانواده های شهر قم اجرا شد. نتایج تحلیل عاملی بیانگر تأیید روایی سازه برای پنج عامل (مرز) زیربنایی و 164 گویه برای سنجش آنها بود. نتایج مقایسه مرزها بین خانواده های معمولی و خانواده های در معرض طلاق، مؤید روایی سازه و قدرت تفکیک پرسشنامه بین خانواده های بهنجار و نابهنجار است. بررسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه مرزهای خانواده نشان داد که پرسشنامه 164 گویه ای از روایی و پایایی مطلوب برخوردار است.
نقش میانجی استقامت در رابطه بین شادمانی زناشویی، نیازهای بنیادین روانشناختی و معنویت با تاب آوری خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
124 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی استقامت در رابطه بین شادمانی زناشویی، نیازهای بنیادین روانشناختی و معنویت با تاب آوری خانواده بود. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است و جامعه آماری کلیه زنان و مردان متاهل شاغل در کادر آموزشی سازمان آموزش و پرورش شهر تهران در سال 1399 به تعداد 46257 نفر (32046 نفر زن و 14211 نفر مرد) بودند. حجم نمونه 420 نفر از این افراد بر اساس دیدگاه کلاین (2016) و به شیوه نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس به شیوه آنلاین انتخاب و به مقیاس تاب آوری خانواده سیکبی (2005)، مقیاس شادمانی زناشویی آزرین و همکاران (1973)، مقیاس نیازهای بنیادین روانشناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، پرسشنامه معنویت پارسیان و دونینیگ(2009) و فرم کوتاه مقیاس استقامت (GRIT-S) داکوورث و کوین (2009) پاسخ دادند. الگوی پیشنهادی از طریق مدل معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم شادمانی زناشویی (309/0=β و 002/0=P)، نیازهای بنیادین روانشناختی (556/0=β و 001/0=P)، معنویت (309/0=β و 001/0=P) و استقامت (632/0=β و 001/0=P) بر تاب آوری خانواده معنادار بودند؛ همچنین اثرات غیرمستقیم شادمانی زناشویی، نیازهای بنیادین روانشناختی و معنویت از طریق نقش میانجی استقامت بر تاب آوری خانواده معنادار بود (01/0=P). نتیجه گیری: مدل ساختاری اصلاح شده پژوهش برازش مطلوب و قابل قبول با داده های پژوهشی داشت و این گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر تاب آوری خانواده در افراد متاهل است.
بررسی تطبیقی تجرد روح از دیدگاه قرآن و روان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چیستی حقیقت انسان از دیرباز مورد توجه اندیشمندان مذاهب و مکاتب گوناگون بوده است. اما اختلاف نظرهایی در مسئله چیستی روح، به ویژه تجرد و مادیت وجود دارد که تلقی هریک از این دو، در این مسئله باهم متفاوت است. برخی از آنان وجود روح غیرمادی را پذیرفته و کاری به اثبات آن ندارند و عده ای وجود روح مادی را پذیرفته و گروه دیگر، که به آنها روان شناسان الحادی می گویند، به طور کلی روح را منکر شده اند، از این رو روان شناسی دیدگاه واحدی وجود ندارد. اما از منظر قرآن، انسان ترکیبی از جسم و روح است. روحی مجرد و موجود مستقلی که دارای حیات و از ملکوت است؛ حقیقتی واحد که دارای مراتبی است. ازآنجاکه در میان اندیشمندان، بحث تجرد یا مادیت روح محل نزاع است، بحث چیستی آن حائز اهمیت است. این نوشتار تلاش دارد تا به روش تحلیلی توصیفی، به تبیین دیدگاه مکاتب روان شناسی در مسئله روح پرداخته و آنها را با دیدگاه قرآن پژوهان مورد بررسی مقایسه قرار داده و این نتیجه حاصل شد که علم روان شناسی دیدگاه متناقضی به بعد روح دارد؛ برخی به طور کلی روح را نفی کرده اند؛بررخی معتقدند انسان دارای روح (نفس، روان وذهن) از یک سو و جسم (بدن) از سوی دیگر است.گروهی همانند قرآن پژوهان به روح، نفس و جسم اعتقاد و حتی به تجرد آن نیز ایمان دارند. بنابراین این دسته از روان شناسان با بسیاری از قرآن پژوهان دیدگاه یکسانی دارند و قائل به تجرد روح می باشند.
اهمال کاری: نقش پیش بین خطا های شناختی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم خرداد ۱۴۰۰ شماره ۳(پیاپی ۶۰)
89-100
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیشبینی اهمالکاری از طریق خطاهای شناختی و کمالگرایی است. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان دبیرستانی شرق شهر تهران در سال تحصیلی 94- 1393 بودند. 280 نفر از آنها با روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه خطاهای شناختی منفی (لیتنبرگ و همکاران، 1985)، مقیاس چندبعدی کمالگرایی (هویت و فلت، 1991) و پرسشنامه اهمالکاری رفتاری (لِی، 1986) استفاده شد. نتایج با روش تحلیل همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و آزمون تی مستقل تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد اهمالکاری با انواع خطاهای شناختی رابطه مثبت معنادار دارد. همچنین اهمالکاری با کمالگرایی خودمدار و جامعهمدار به ترتیب رابطه مثبت و منفی معنادار دارد (01/0> p ). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که خطاهای شناختی و کمالگرایی خودمدار میتوانند 5/15 درصد از واریانس اهمالکاری را پیشبینی کنند (01/0> p ). نتایج آزمون تی مستقل هم نشان داد که نمرات دختران و پسران در هیچ یک از متغیرها تفاوت معناداری ندارد (05/0< p ). این نتایج اهمیت خطاهای شناختی و کمالگرایی را در اهمالکاری روشن میسازد و درمانگران و طراحان کارگاهها و برنامههای آموزشی مبتنی بر شناختدرمانی میتوانند از این یافتهها جهت غنیتر کردن مداخلات خود استفاده نمایند.