فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
31 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنطیم هیجان بر خودپنداشت و کمرویی کودکان با اختلال لکنت بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری تمامی کودکان 7 تا 9 سال مبتلا به اختلال لکنت مراجعه کننده به مراکز گفتاردرمانی شهرستان رشت در سال تحصیلی1401- 1402 بودند. نمونه پژوهش شامل 22 نفر از کودکان با اختلال لکنت که با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایش (11نفر) و گواه (11نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش، بسته آموزش تنظیم هیجان در 8 جلسه هفتگی و هر جلسه 45 دقیقه دریافت کردند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه خودپنداشت (CSCS) پیرز _ هریس (1969) و کمرویی (RSS) چک و بریگز (1990) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون خودپنداشت و کمرویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. نتایج بیانگر این مطلب است که آموزش تنظیم هیجان به عنوان راهبردی موثر در جهت ارتقا خودپنداشت و کاهش کمرویی است.
نقش میانجی باورهای فراشناختی در رابطه بین حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواسی-اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
12 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی باورهای فراشناختی بین حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری در جمعیت عمومی ساکن شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) بود. از میان جمعیت عمومی ساکن شهر تهران 300 نفر از طریق فراخوان اینترنتی، با توجه به ملاک های ورود به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس تجدید نظر شده وسواس فکری عملی(OCI-R)؛ (فوا و همکاران، 2002)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی (ASI) (رایس و همکاران، 1986)، مقیاس نگرش مسئولیت پذیری(RAS)؛ (سالکووسکیس و همکاران، 2000) و پرسشنامه باورهای فراشناختی(MCQ-30)؛ (ولز، 1997) بودند. داده ها نشان داد که حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری رابطه مستقیم و معناداری دارد و باورهای فراشناختی در رابطه حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی با علایم وسواس-اجباری نقش میانجی دارد و اثر غیر مستقیم باورهای فراشناختی در رابطه بین حساسیت اضطرابی، مسئولیت پذیری و علائم وسواسی-اجباری معنادار بود. در مجموع نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار است و می توان نتیجه گرفت که حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی می توانند با افزایش باورهای فراشناختی موجب بروز و تداوم علائم وسواسی-اجباری گردد. با توجه به نتایج پژوهش و نقش میانجی باور های فراشناختی در ارتباط علائم وسواسی-اجباری، برنامه ریزی جهت ارتقای آموزش افراد در حوزه حساسیت اضطرابی و مسئولیت پذیری افراطی می تواند نقش مهمی در کاهش علائم وسواسی-اجباری به واسطه باور های فراشناختی داشته باشد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت به خود ذهن آگاه بر پریشانی روان شناختی و کیفیت خواب زنان شاغل مبتلاء به سردرد میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت به خود ذهن آگاه بر پریشانی روان شناختی و کیفیت خواب زنان شاغل مبتلاء به سردرد میگرنی انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش ش امل کلی ه زنان شاغل مبت لا ب ه س ردرد میگرنی ش هر رشت در سال 1402 ب ود که از بین آنها 60 نفر به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفری آزمایش و گواه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده از مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-42، لاویبوند و لاویبوند، 1995) و پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ (PSQI، بویس و همکاران، 1988) استفاده شد. هر دو گروه آزمایش مداخلات پذیرش و تعهد و شفقت به خود ذهن آگاه را هفته ای یکبار به مدت 8 جلسه ٩٠ دقیقه ای به دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین افسردگی، اضطراب و استرس، و کیفیت خواب پس آزمون سه گروه تفاوت معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین بین میانگین پس آزمون گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت به خود ذهن آگاه تفاوت معناداری در سطح 05/0 مشاهده نشد (05/0<P). بر اساس یافته های این مطالعه بین اثربخشی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شفقت به خود ذهن آگاه تفاوت معناداری وجود نداشت.
رویکرد پدیدارشناختی به ذهن با تاکید بر حیث التفاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیدارشناسی جریانی مشهور در فلسفه قاره ای است که با Husserl پایه گذاری شده است. در دوران اخیر برخی فیلسوفان مانند Dan Zahavi و Shaun Gallagher این رویکرد را به مباحث فلسفه ذهن و علوم شناختی تعمیم داده اند. دانشمندان علوم شناختی و فیلسوفان تحلیلی غالبا با منظر سوم شخص ذهن انسان را بررسی می کنند و حالات ذهنی را به رفتار، فعل و انفعالات مغزی و کارکرد تحویل می برند؛ ولی وجهی از ذهن باقی می ماند که به وسیله روش تجربی و منظر سوم قابل دسترسی نیست. پدیدارشناسی حرفهای زیادی برای گفتن درباره تجربه آگاهانه از حیث سوبژکتیو دارد و آن را با منظر اول شخص یعنی معنایی که شیء برای سوژه دارد، بررسی می کند. پدیدارشناسان به حیث التفاتی به مثابه ویژگی اصلی آگاهی اهمیت بسیاری می دهند که از طریق آن حالات ذهنی با جهان بیرونی مرتبط می شوند. آنها با تبیین های تحویلگرایان از حیث التفاتی مانند تبیین علی مخالفت می کنند. از نظر پدیدارشناسان این که ما می توانم درباره اشیائی فکر کنیم که در جهان خارج وجود ندارند، استدلالی قاطع علیه کسانی است که حیث التفاتی را به علیت فروکاسته اند. پدیدارشناسان با رویکرد بازنمودی نسبت به حیث التفاتی نیز مخالف اند. مشخص نیست که چرا اطلاع از یک عین درونی اطلاع از عین بیرونی را به دنبال دارد در حالی که این دو عین کاملا با هم متفاوتند. ما نمی توانیم از قلمروی آگاهی و ذهن مان بیرون بیاییم و عین درونی مان را با عین بیرونی مقایسه کنیم.
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر آشفتگی روانشناختی، دغدغه فکری و افکار خودآیند منفی دانش آموزان کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر روان درمانی مثبت گرا بر آشفتگی روان شناختی، دغدغه فکری و افکار خودآیند منفی دانش آموزان کنکوری می باشد. مواد و روش : این پژوهش از لحاظ ماهیت جزو تحقیقات کاربردی و از لحاظ اجرا جزو تحقیقات نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر کنکوری شهر کرمانشاه در سال 1402 بود. از بین جامعه آماری، 40 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس در دو گروه (یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت از پرسشنامه آشفتگی روان شناختی کسلر و همکاران (2003)، پرسشنامه افکار خودآیند منفی کندال و هولون (1980)، پرسشنامه درآمیختگی فکری راچمن و شفران (1996) بودند. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل کواریانس چند متغیره انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که روش مداخله روان درمانی مثبت گرا بر آشفتگی روان شناختی دانش آموزان کنکوری در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است (p < 0.01). همچنین، روش مداخله روان درمانی مثبت گرا بر افکار خودآیند منفی دانش آموزان کنکوری در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است (p < 0.01) و بر دغدغه فکری این دانش آموزان نیز در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است (p < 0.01). نتیجه گیری: روان درمانی مثبت گرا بر افکار خودآیند منفی دانش آموزان کنکوری اثر بخش است. روان درمانی مثبت گرا بر آشفتگی روان شناختی دانش آموزان کنکوری اثربخش است. روان درمانی مثبت گرا بر دغدغه فکری دانش آموزان کنکوری اثربخش است.
Examining the Effect of a Strength-Based Approach on Distress Tolerance and Frustration Tolerance in Divorced Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Dealing with stress is one of the transformative changes that divorce introduces in personal and family lives, leading to the disruption of mental health, cognitive conflicts, and identity crises among women. Thus, the current study aimed to investigate the effectiveness of a strength-based approach on distress tolerance and frustration tolerance in divorced women. Methods: The research was applied in nature and semi-experimental in design, featuring a pre-test and post-test with one experimental group and one control group, along with a two-month follow-up. Consequently, the study population consisted of all divorced women who visited counseling centers in District 6 of Tehran in 2022. From this population, 40 women were selected through purposive sampling and randomly assigned to an experimental group (20 participants) and a control group (20 participants). The experimental group underwent a strength-based approach program based on a protocol developed by Darbani and Parsakia (2022). Data collection tools included the Harrington Frustration Tolerance Questionnaire (2005) and the Simons and Gahr Distress Tolerance Questionnaire (2005). Descriptive statistics utilized frequency distribution tables, and inferential analysis was conducted using mixed ANOVA with repeated measures and Bonferroni post-hoc tests, employing SPSS software version 26. Findings: Considering the F-values and significance levels in the mixed ANOVA for frustration tolerance (F = 10.49, p = 0.002) and distress tolerance (F = 8.81, p = 0.003), it can be concluded that the intervention employed in this study, namely the strength-based approach as an independent variable, significantly altered the dependent variables (frustration tolerance and distress tolerance). Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that the strength-based approach is effective in improving distress tolerance and frustration tolerance among divorced women. Therefore, techniques from this approach can be utilized in post-divorce counseling for divorced women.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر خودآگاهی هیجانی، خود شئ انگاری و کاهش علائم در دانش آموزان دختر با نشانه های پرخوری عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مهر ۱۴۰۳ شماره ۷ (پیاپی ۱۰۰)
۱۹۰-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر خودآگاهی هیجانی، خود شیء انگاری و کاهش علائم در دانش آموزان دختر با نشانه های پرخوری عصبی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر مبتلا به پرخوری شهر اصفهان در زمستان 1401 بود که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر از آن ها انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزار اندازه گیری پژوهش شامل مقیاس پرخوری (BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس خودتاملی و بینش (SRIS) گرنت و همکاران (2002) و پرسشنامه خود شیء انگاری (SOQ) نول و فردریکسون (1998) بود. گروه آزمایش 12 جلسه ی 60 دقیقه ای (2 جلسه در هفته) تحت درمان هیجان مدار گرینبرگ (2017) قرار گرفتند. داده ها از طریق آزمون آماری کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج این مطالعه نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون متغیرهای خودآگاهی هیجانی، خودشیءانگاری و علائم پرخوری عصبی بین گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که درمان هیجان مدار رویکردی مناسب جهت بهبود مشکلات ناشی از پرخوری عصبی در دانش آموزان دختر مبتلا محسوب می گردد.
بررسی نقش میانجی راهبردهای خودنظم دهی (خود مهارگری و خودشناسی انسجامی) در ارتباط بین سبک های دلبستگی و کیفیت روابط بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین بررسی نقش میانجی راهبردهای خودنظم دهی (خود مهارگری و خودشناسی انسجامی) در ارتباط بین سبک های دلبستگی و کیفیت روابط بین فردی انجام شد. روش پژوهش حاضر همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاههای آزاد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دانشکاههای آزاد شهر تهران با شکایت موضوع عمده در حوزه روابط بین فردی در سال 1402 بود. افراد نمونه بر اساس فرمول کلاین به تعداد400 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های خود شناسی انسجامی قربانی (2008) ، فرم کوتاه خود مهارگری تانجنی (2004) ، دلبستگی هازن و شیور (1987)، کیفیت روابط بین فردی پیرس(1991)، پاسخ دادند . داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر نشان داد که خودنظم دهی قادر به میانجیگری ارتباط بین سبک های دلبستگی با کیفیت روابط بین فردی است. بر اساس نتایج پژوهش، دلبستگی ناایمن با افت کیفیت روابط بین فردی همراه است. بنابراین آنچه فرد را در برابر بالا بردن کیفیت روابط بین فردی یاری می کند، داشتن ظرفیت درون روانی مناسب است تا بتواند سریع تر و با عوارض کمتری به تعادل باز گردد و نظم سازمان درون روانی خویش را حفظ کند. تلویحاً می توان مطرح کرد که بر اساس الگوی خود نظم دهی، داشتن یک مدیریت منسجم بر سازمان درون روانی خود، هم از نظر شناخت، هم هیجان و رفتار می تواند فرد را در داشتن ظرفیت تحمل بهینه در مشکلات بین فردی یاری رساند.
اثربخشی برنامه توالی واجی Lindamood بر عملکرد خواندن دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه توالی واجی Lindamood، بر عملکرد خواندن دانش آموزان با اختلال های یادگیری خاص بود. روش کار: در پژوهش حاضر از روش تک آزمودنی با طرح چند خط پایه ای با سه آزمودنی استفاده شد. افراد مورد بررسی سه نفر از دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی بودند. تدوین تاریخچه فردی، آزمون هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم، آزمون خواندن و نارساخوانی، آزمون صحیح خوانی متن، مدت زمان خواندن و آزمون درک مطلب محقق ساخته بر روی هر سه آزمودنی اجرا شد. یافته ها: برای تحلیل داده های به دست آمده از روش تحلیل دیداری و شاخص اندازه اثر استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر تفاوت در عملکرد آزمودنی در شرایط خط پایه نسبت به مداخله بود و برنامه مداخله ای باعث بهبود هر سه متغیر مورد بررسی یعنی صحیح خواندن، سرعت خواندن و درک مطلب شده بود. نتیجه گیری: برنامه توالی واجی Lindamood موجب بهبود عملکرد خواندن آزمودنی ها (کاهش اشتباهات خواندن، افزایش سرعت خواندن و درک مطلب) می شود. همچنین اثرات این مداخله در طول زمان پایدار می ماند.
رابطه ی پردازش اطلاعات اجتماعی و علائم زیر بالینی اُتیسم در نوجوانان: نقش تعدیل کنندگی حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی و ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بالا بودن صفات اُتیستیک در نوجوانان با طیف وسیعی از پیامدهای مخرب آموزشی و اجتماعی همراه است. بدین جهت، شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پردازش اطلاعات اجتماعی در علائم زیر بالینی اُتیسم با تعدیل کنندگی حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی و ذهنی سازی انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی - همبستگی بود و به روش مدل یابی معادلات ساختاری صورت گرفت. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه دوازدهم مدارس دولتی پسرانه و دخترانه شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 260 نفر (141 دختر، 119 پسر) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های پردازش اطلاعات اجتماعی - اسناد و پاسخ هیجانی (SIP-AEQ)، اُتیسم بهر (AQ)، عملکرد بازتابی (RFQ) و نسخه ی کامپیوتری آزمون های حافظه کاری دانیمن و کارپنتر و دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Smart PLS 3 انجام شد. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که سوگیری اسنادی خصمانه (2/534 t=،0/322=β) و پاسخ های هیجانی منفی (2/001 t=،0/275=β) بر علائم زیر بالینی اُتیسم تأثیر مستقیم، مثبت و معناداری دارند. ذهنی سازی در رابطه ی بین متغیرهای سوگیری اسنادی خصمانه (2/549 t=،0/507-=β) و پاسخ های هیجانی منفی (3/164 t=،0/632-=β) با علائم زیر بالینی اُتیسم اثر تعدیل کننده دارد. همچنین، نقش تعدیل کنندگی حافظه کاری در ارتباط بین سوگیری اسنادی خصمانه با علائم زیر بالینی اُتیسم تأیید شد (4/389 t=،0/394-=β). با توجه به نتایج پژوهش، استفاده از درمان مبتنی بر ذهنی سازی، آموزش حافظه کاری و برنامه های مداخله مبتنی بر آموزش مهارت های SIP، به درمانگران پیشنهاد می شود.
رابطه طرح واره های ناکارآمد و سبک های اسنادی با نشانه های افسردگی ، نقش میانجی: خود ارزشمندی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: افسردگی، یکی از اختلال های شایع در دوره کودکی و بزرگ سالی می باشد و مشکلات زیادی در حوزه سلامت به همراه دارد. هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای خود ارزشمندی در رابطه بین طرح واره های ناکارآمد و سبک های اسناد با نشانه های افسردگی است. مواد و روش کار: طرح این پژوهش از نوع توصیفی – همبستگی بود. برای این منظور 385 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های سبک اسنادی پیترسون و همکاران، فرم کوتاه طرح واره های یانگ، افسردگی بک ویرایش دوم و پرسشنامه خود ارزشمندی کراکر و همکاران پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS نسخه 22 و AMOS نسخه 22 انجام شد. یافته ها: ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد مدل فرضی برازش دارد (94/0=CFI، 92/0=NFI، 02/0=RMSEA). نتایج نشان داد که بین سبک اسناد مثبت و علائم افسردگی رابطه منفی و بین سبک اسناد منفی و علائم افسردگی رابطه مثبت وجود دارد .بین طرح واره های محدودیت مختل، خودگردانی مختل و بریدگی-طرد با علائم افسردگی رابطه مثبت و بین خود ارزشمندی و علائم افسردگی رابطه منفی وجود دارد. همچنین تحلیل داده ها نشان داد که خود ارزشمندی قادر است رابطه سبک های اسنادی و طرح واره های ناکارآمد با نشانه های افسردگی را میانجی گری کند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت خود ارزشمندی در رابطه بین طرح واره های ناکارآمد و سبک های اسناد با نشانه های افسردگی نقش واسطه ای دارد. این یافته ها چهارچوب نظری مناسبی برای نشانه شناسی و سبب شناسی افسردگی ارائه می دهد و می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای افسردگی مؤثر باشد.
همبودی نشانه های اختلالات روانی در مراجعان مراکز خدمات روان شناختی و مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: همبودی نشانه های اختلالات روانی در شیوه ظهور و گسترش آن ها موثرند. پژوهش حاضر با هدف بررسی همبودی نشانه-های اختلالات روانی در مراجعان خدمات روان شناختی شهر تهران بود. روش: تحقیق حاضر بر اساس هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی – همبستگی می باشد. جامعه تحقیق مراجعان کلینیک روان شناختی نسیم آرامش و بهنوش در تهران بود. حجم نمونه با فرمول کوکران 3۲0 نفر در سنین ۱۸ تا ۴۰ از سال ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۲ که با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS نسخه 27 انجام شد و ابزارآزمون SCL90 بود. یافته ها: نشان داد بیشترین همبودی نشانه های شکایات جسمانی با افسردگی، اضطراب و وسواس و اجبار؛ اختلال وسواس و اجبار با افسردگی، اضطراب و افکار پارانوئیدی؛ اختلال حساسیت در روابط متقابل با افسردگی، افکار پارانوئیدی و وسواس و اجبار؛ نشانه های اختلال افسردگی با افکار پارانوئیدی، اضطراب و وسواس و اجبار؛ اختلال اضطراب با اختلال افسردگی، افکار پارانوئیدی و وسواس و اجبار؛ اختلال پرخاشگری با اضطراب، افکار پارانوئیدی و افسردگی؛ اختلال ترس مرضی با نشانه های افسردگی، اضطراب و افکار پارانوئیدی؛ اختلال افکار پارانوئیدی با افسردگی، اضطراب و وسواس و اجبار؛ اختلال روان پریشی با افسردگی، اضطراب و افکار پارانوئیدی بود. همبستگی اختلالات با ضریب همبستگی پیرسون بیان گر معناداری ارتباط آن ها با هم هستند. بحث و نتیجه گیری: یافته های موجود همبودی های اختلالات روان شناختی را بیان کرد که بیانگرطیفی بودن اختلالات است. در نتیجه، روان شناسان می توانند در درمان، با احتمال آغاز یا عود نشانه های اختلال روانی توجه کنند تا از بروز نشانه های اختلال جانبی در کنار اختلال مرکزی جلوگیری شود.
پیش بینی ارزیابی شخصی بحران محور در مادرانِ دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری بر اساس انعطاف پذیری شناختی و میانجی گری باورهای معنوی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کیفیت ارزیابی شخصی در مواجهه با موقعیتهای استرسزا در مادران مبتلا به کودک دارای ناتوانی در یادگیری، نقش مهمی در بهزیستی روانشناختی آنها و در نتیجه ارتقاء نقش حمایتی آنها از فرزندانشان دارد؛ لذا پژوهش حاضر، با هدف پیشبینی ارزیابی شخصی بحرانمحور مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری بر اساس انعطافپذیری شناختی و نقش میانجی باورهای معنوی انجام شد. مواد و روشها: روش تحقیق، توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش، مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری باران و ساحل استان همدان، در سال 1401 و 1402 بود که از میان آن ها 202 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها از پرسشنامه ارزیابی شخصی بحرانمحور خانواده (السون و همکاران، 1981)، انعطافپذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010) و دینداری/ معنویت مؤسسه ملی سلامت ایالاتمتحده آمریکا (1999) استفاده شد. تمام تحلیلها با استفاده از نرمافزار Amos و SPSS نسخه 24 انجام شد. یافتهها: نتایج نشان داد که انعطافپذیری شناختی تأثیر مثبت و معناداری بر باورهای معنوی دارد (β=0.65). همچنین، تأثیر باورهای معنوی بر ارزیابی شخصی مثبت و معنادار بود (β=0.63). با این حال، تأثیر مستقیم انعطافپذیری شناختی بر ارزیابی شخصی معنادار نبود(β=0.06) و تأثیر غیرمستقیم انعطافپذیری شناختی بر ارزیابی شخصی از طریق باورهای معنوی بر اساس روش بوتاستروپ ( فاصله اطمینان 95%)، معنادار بود(β=0.40) . نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه بینش های ارزشمندی را برای مشاورانی که با کودکان مبتلا به اختلال یادگیری کار میکنند ارائه میدهد و به آنها کمک میکند تا اثر بخشی مداخلات حمایتی خود را برای مادران کودکان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری افزایش دهند. این پیشرفتها از طریق استراتژی های متمرکز بر افزایش انعطافپذیری شناختی، تقویت باورهای معنوی و تقویت خودارزیابی های مثبت تسهیل خواهد شد
اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر اختلالات درونی سازی و برونی سازی شده و نوع دوستی دانش آموزان با رفتارهای قلدری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
176 - 184
حوزههای تخصصی:
تحقیقات تا به امروز حاکی از وقوع قلدری در هر مدرسه ای با درجات و شدت های متفاوت است که باعث آسیب جسمی و روان شناختی فرد قلدری کننده و قربانی می شود؛ لذا هدف این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر اختلالات درونی سازی و برونی سازی شده و نوع دوستی دانش آموزان با رفتارهای قلدری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دارای رفتارهای قلدری 12 تا 15 سال مدارس منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود. تعداد 30 نفر از دانش آموزان با رفتارهای قلدری به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه قلدری هارتر (1985)، مشکلات رفتاری کودکان آخنباخ (1991) و نوع دوستی روسی (2004) بود. درمان مبتنی بر ذهنی سازی در 10 جلسه 60 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی دانش آموزان با رفتارهای قلدری در متغیرهای اختلالات درونی سازی شده و برونی سازی شده (F=32/75، Eta=0/52، P<0/001) و نوع دوستی (F=12/27 ،Eta=0/39 ،P<0/001) تأثیر دارد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش اختلالات درونی سازی و برونی سازی شده و افزایش نوع دوستی دانش آموزان با رفتارهای قلدری اثربخش بوده و می توان از این آموزش جهت ارتقای سلامت آن ها استفاده کرد و آگاهی والدین، معلمان، مدیران و سایر متخصصان از این آموزش ها می تواند کمک کننده باشد.
اثربخشی مداخله فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
111 - 126
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حضانت و سرپرستی کودک از جمله امور حساس و پراهمیت در حوزه نهاد خانواده به شمار می آید و پیداست که سرپرستی و تربیت کودک، سعی و زحمت فراوانی را مطالبه می کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف اثربخشی فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر انجام گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح دو گروه آزمایش و کنترل ناهمسان با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های فرزندپذیر از مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در شهر اصفهان در بازه زمانی تابستان 1402 بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از بین مراجعه کنندگان به مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست شهر اصفهان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفر (20نفر آزمایش) و (20 نفر کنترل) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003)؛ مهارت های تعاملی والد- کودک پیانتا (1394) و آموزش فرزندپروری آگاه از آسیب بوگلز و راستیفو (2013)، طی 10 جلسه 90 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مداخله فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر موثر است (01/0p<).
نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت مداخله فرزندپروری آگاه بر آسیب درمانی مناسب جهت کاهش ترومای دوران کودکی و افزایش مهارت های تعاملی والدین است. بر این اساس پیشنهاد می گردد برنامه اختصاصی همچون آموزش فرزندپروری آگاه از آسیب در راستای اثرات ناشی از آسیب های فرزندپروری در خانواده های فرزندپذیر توسط متخصصین آموزش داده شود.
Development and Evaluation of Psychometric Properties of the Online Profile-Based Personality Questionnaire(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
There has been a significant growth in people's use of social media in recent years. It has been determined that the digital footprints are a reflection of the personality. It is possible to use this data to predict characteristics and use it in various fields, such as job Assessment Centers. The purpose of this research was to develop and examine the psychometric properties of the online profile-based personality questionnaire (OPBPQ). This study was conducted based on a quantitative positivist paradigm, utilizing a cross-sectional design. A total of 300 participants from different organizations completed the self-reported questionnaires. The data analysis procedure included item screening, confirmatory factor analysis (CFA), test for common method bias (CMB), determination of convergent validity, and invariance analysis (configural, metric, and scalar). The results showed that the OPBPQ can appropriately predict personality features and is a reliable and valid instrument. The results showed that the personality prediction questionnaire based on an online profile can appropriately predict personality features and is a reliable and valid instrument. The questionnaire can predict personality features using the data that people share on social media. Also, it can assist psychologists in using a new and reliable instrument for evaluating one’s characteristics. The development of a valid and reliable questionnaire can be useful for psychotherapists, employees, and researchers for the purposes of helping clients and organizations.
تأثیر آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر اضطراب وجودی دختران نابینای شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روان شناسی اسلامی سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
129 - 115
حوزههای تخصصی:
برساخت های اجتماعی، انگاره ها و پیش فرض های فرهنگی شکل گرفته در مورد نابینایان به ویژه دختران نابینا، احساسات نامطلوبی را در افراد نابینا برمی انگیزند و معمولاً رنج مضاعفی را به آنها تحمیل می کنند. اضطراب از مهم ترین احساسات نامطلوبی است که در دختران نابینا وجود دارد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی بر اضطراب وجودی در دختران نابینا، انجام شد. در این مطالعه نیمه تجربی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه، 3۰ نفر از دختران نابینا از کلیه دختران عضو جامعه نابینایان استان یزد در سال 14۰2 به صورت در دسترس انتخاب شدند؛ سپس به دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند، هر دو گروه قبل از مداخله با آزمون اضطراب وجودی مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش در آموزش 1۰ جلسه ای 5/1 ساعت معنادهی به زندگی به شیوه گروهی شرکت کردند؛ سپس پس آزمون از دو گروه به عمل آمد و داده ها با استفاده از نرم افزار نسخه 25 و آزمون کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل نشان داد که در بررسی تفاوت گروه ها در پس آزمون بین نمرات گروه آزمایش و کنترل در اضطراب وجودی تفاوت معنادار وجود دارد. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش معنادهی به زندگی با رویکرد درمان یکپارچه توحیدی باعث کاهش اضطراب وجودی دختران نابینا و مؤلفه های آن می شود.
تاثیر آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر نگرش های ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
85 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور بر نگرش های ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر مراجعه کننده به کلینیک روان شناسی پردیس شهرستان رشت در سال 1402 به همراه والدینشان بودند. از این بین، 28 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های نگرش ناکارآمد و بهزیستی روان شناختی را در پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. آموزش گروهی مدیریت رفتاری خانواده محور در 10 جلسه 60 دقیقه ای با فراوانی یک جلسه در هفته بر روی گروه آزمایش اجرا شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش برنامه مدیریت رفتاری خانواده محور باعث کاهش نگرش های ناکارآمد و افزایش بهزیستی روان شناختی در نوجوانان با گرایش به مصرف مواد مخدر شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، مداخلات خانواده محور می تواند تلویحات مهمی در زمینه سلامت روان شناختی و پیشگیری از مصرف مواد در دوره نوجوانی داشته باشد.
نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۴)
11 - 18
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه گیلان در سال 1402 بودند که از بین آن ها به روش نمونه گیری دردسترس 240 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC؛ کانر و دیویدسون، 2023)، پرسشنامه خودپنداره (SCQ؛ ساراسوت، 1984) و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS، تامپسون، 2007) انجام شد. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار بوده است. نتایج نشان داد که خودپنداره به طور منفی و معنادار بر عواطف منفی اثر مستقیم دارد؛ نتیجه دیگر نشان داد خودپنداره به طور مثبت و معنادار بر تاب آوری اثر مستقیم دارد؛ همچنین اثر مستقیم تاب آوری بر عواطف منفی معنادار بود (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که تاب آوری بین خودپنداره و عواطف منفی نقش میانجی دارد (05/0>P). نتایج این مطالعه حاکی از آن بود که تاب آوری رابطه بین خودپنداره و عواطف منفی را میانجی گیری می کند، به عبارت دیگر خودپنداره رشد یافته می تواند به سبب ارتقاء تاب آوری، میزان عواطف منفی را در دانشجویان کاهش دهد.
بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
713 - 728
حوزههای تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص گردید که تاکنون مطالعه ای به بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ نپرداخته است.
هدف: در این مقاله به بررسی جنبه های روانشناختی مشترک شعر سبک اصفهانی (هندی) و معماری سبک اصفهانی پرداخته شده است.
روش: روش پژوهش، کتابخانه ای و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. پس از بررسی ویژگی ها و جنبه های روانشناختی مشترک شعر و معماری دوره اصفهانی به این نتیجه رسیده ایم که علاوه بر مسائل اجتماعی که شعر و معماری را در دوره صفویان تحت تأثیر قرار داده، برخی جنبه های روانشناسی نیز در این دوره بر سبک شعر و معماری این دوره اثر گذاشته است.
یافته ها: با توجه فراگیر شدن شعر و هنر در بین مردم و خروج آن از دربار، نشانه های برون گرایی در شعر و هنر این دوره دیده می شود و بازنمود آن، توجه به سلایق فکری و تخیّلی عامه مردم به جای در نظر گرفتن عقاید حاکمان است که این امر در قالب مؤلفه «علاقه اجتماعی» از نظریه آلفرد آدلر قابل بررسی است. همین امر باعث شد تا شعر و معماری این دوره به جای تخصصی شدن و سفارشی شدن، عمومی شده و بر اساس سلیقه فکری و خیالی و عاطفی عامه مردم تکوین یابد.
نتیجه گیری: جنبه رواشناختی مشترک در شعر و معماری این دوره، توجه به باورها و عقایدی است که در حوزه روانشناسی، به عنوان کهن الگو مطرح می شوند و در قالب نظریه یونگ قابل بررسی هستند. این جنبه نیز زاییده عمومی شدن شعر و معماری است و در طی این فرآیند، باورها و عقاید و کهن الگوهای مشترک عامه مردم در شعر و معماری این دوره نمود یافته است.