فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۵۴۱ تا ۸٬۵۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش ابعاد نابهنجار شخصیت مطرح شده در مدل جایگزین اختلالات شخصیت در پیش بینی نشانه های اختلالات شخصیت خوشه c انجام شد. بدین منظور، 356 نفر از دانشجویان دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان و پیام نور اسکو به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های نسخه بزرگسالان شخصیت DSM-5 (PID-5-BF) و چندمحوری بالینی میلون 3 (MCMI-III) پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون همزمان نشان داد که ابعاد مهارگسیختگی و روان پریش خویی بصورت مثبت، اختلال شخصیت اجتنابی و ابعاد عاطفه منفی، مهارگسیختگی و روان پریش خویی به صورت مثبت اختلال شخصیت وابسته و در نهایت ابعاد عاطفه منفی و گسلش بصورت مثبت و مهارگسیختگی بصورت منفی، اختلال شخصیت وسواسی - جبری را پیش بینی می کنند.
واکاوی ابعاد برنامه درسی زاید دوره متوسطه دوم آموزش فنی حرفه ای شاخه کاردانش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: غیر اثربخش بودن آموزش ها یا برنامه های درسی نامطلوب، زمینه پرورش افراد با صلاحیت های پایین را فراهم می آورد. در این میان ارتقاء و کیفیت بخشی به برنامه های درسی موجود بسیار حائز اهمیت است. هدف پژوهش واکاوی ابعاد برنامه درسی زاید دوره متوسطه دوم آموزش فنی حرفه ای شاخه کاردانش بود. روش ها : تحقیق حاضر از نظر ماهیت پژوهش کیفی و از حیث نوع مطالعه تحلیل محتوا بود. برای دست یابی به اجماع نظر متخصصان از مصاحبه نیمه ساختارمند به روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد که اشباع نظری در مصاحبه 11 محرز گردید. سپس با استفاده از تحلیل محتوای کیفی استقرایی داده های حاصل از مصاحبه ها کدگذاری شد و در نهایت با نرم افزار کیفی مکس کیودا 12 مدل و ابعاد برنامه درسی زاید استخراج گردید. نتایج: مدل به دست آمده شامل ابعاد و مؤلفه های محتوا (محتوای دانشی، مهارتی و نگرشی)، ویژگی های ساختاری (حرفه ای گرایی، حمایت گرایی، تمرکز، رسمیت، سیاست گرایی و پیچیدگی)، فضای آموزشی (امکانات آموزشی، وسایل کمک آموزشی، منابع مالی، شبکه ارتباطی و محیط آموزشی)، ویژگی های فراگیران (توانایی انگیزشی، توانایی ذهنی، توانایی شناختی، توانایی فنی و توانایی نیل به هدف)، ویژگی های یاددهندگان (خلاقیت، توانایی علمی، توانایی انگیزشی و ویژگی شخصیتی) و فرایندهای آموزشی (نیازسنجی نامطلوب، طراحی، اجرا و ارزشیابی) هستند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از آن است که ابعاد و مؤلفه های گوناگونی در پیدایش و شکل گیری برنامه درسی زاید وجود دارد. این نوع از برنامه درسی به طور نسبی در همه دوره ها و مقاطع تحصیلی از آموزش متوسطه شاخه کاردانش گرفته تا آموزش عالی حتی دوره های علوم پزشکی نیز می تواند وجود داشته باشد.
مروری بر روش های نوین ارزشیابی در آموزش بالینی دانشجویان علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : آموزش بالینی، بخش مهم آموزش در علوم پزشکی می باشد. از جمله مهم ترین موانع اصلی آموزش بالین مشکلات مربوط به سیستم ارزشیابی می باشد. مطالعاتی با نتایج ضد و نقیض در زمینه ی روش های ارزشیابی بالینی انجام شده است. مطالعه حاضر با هدف مرور نظامند بر تحقیقات انجام شده جهت تعیین روش ارزشیابی بالینی مناسب انجام شده است. روش ها: این مطالعه یک پژوهش مروری نظام مند است که جستجو در پایگاه های اطلاعاتی Iran doc ، Health.barakat ، SID ، MedLib بین سال های 1398- 1388 و همچنین در بین پایگاه های ISI ، PubMed ، Elsevier ، Science Direct ، Ovid ، Pro Quest ، Google Scholar بین سال های 2010-2019 با استفاده از کلید واژه های Clinical Evalution Evalution ,Medical Sciences Students , Performance Evalution و معادل فارسی آن ها انجام شد و نهایتاً 15 مطالعه که معیارهای ورود به این پژوهش را داشتند انتخاب و بررسی شدند. نتایج: تجمیع مطالعات نشان داد هر کدام از روش های ارزشیابی دارای مزایا و معایبی می باشد از جمله روش ارزشیابی360 درجه می تواند در اصلاح وضعیت نارضایتی دانشجویان مفید واقع شود. در مقایسه ی کارپوشه با لاگ بوک مهم ترین تفاوت بین این دو این است که کارپوشه شامل تفکرات انتقادی دانشجو می باشد. مشاهده ی عملکرد مستقیم امکان بازخورد و ارزشیابی را بدون صرف منابع مالی و انسانی زیاد فراهم می کند. از جمله معایب آزمون مورد بلند این می باشد که روایی و پایایی آن کم می باشد. نتیجه گیری : در یک روش ارزشیابی ویژگی های روایی، پایایی، کاربردی بودن و بازخورد مثبتی که آن روش روی کارآموز ایجاد خواهد کرد، اهمیت زیادی دارند همچنین با توجه به این که توانمندی بالینی دارای ساختاری کاملاً پیچیده است، برای ارزیابی معتبر آن به روش های چندگانه و ترکیبی نیازمندیم و استفاده از هر روش بسته به هدف ارزشیابی دارد.
ارتباط تروما و بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای ترس از شادی و ناگویی خلقی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بهزیستی روان شناختی پذیرش خود، استقلال، روابط مثبت با دیگران، هدفمندی در زندگی، رشد شخصی و تسلط بر محیط است. عوامل متعددی بر بهزیستی روان شناختی تأثیر دارند؛ بنابراین هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه ای ترس از شادی و ناگویی خلقی در ارتباط با تروما و بهزیستی روان شناختی بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. برای این منظور ۲۶۲ نفر از دانشجویان دانشگاه های البرز و علم و فرهنگ به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ترس از شادی ( FSH )، بهزیستی روان شناختی، ناگویی هیجانی تورنتو ( TAS ) و ترومای دوران کودکی ( CTQ ) پاسخ دادند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار ۸.۸۵ LISREL انجام شد. همچنین برای برآورد آمار توصیفی از نرم افزار SPSS۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (۰۵۵/۰= RMSEA ، ۹۲/۰= CFI ،۵۸۸/۲= x ۲ /df ). نتایج تحلیل نشان دادند که تروما و آسیب دوران کودکی با میانجی گری ناگویی خلقی و ترس از شادی قادرند بهزیستی روان شناختی را پیش بینی کنند، به نحوی که ناگویی خلقی و ترس از شادی به طور مثبت و غیرمستقیم قادر به پیش بینی بهزیستی روان شناختی بودند. نتیجه گیری: می توان بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گرفت که ترس از شادی و ناگویی هیجانی در رابطه بین ترومای دوران کودکی و بهزیستی روان شناختی نقش واسطه ای دارند. توجه به این مکانیسم تأثیر می تواند در بهزیستی افراد و نیز مداخلات مؤثر بر ترومای دوران کودکی مؤثر باشد.
رابطه توانمندی های منش، تناسب شغلی و مشغولیت شغلی با بهزیستی سازمانی در سازمان تأمین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
476 - 449
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه توانمندی های منش، تناسب شغلی و مشغولیت شغلی با بهزیستی سازمانی در کارکنان سازمان تأمین اجتماعی غرب تهران بزرگ صورت گرفت. روش: طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری بود. شرکت کنندگان این پژوهش 312 نفر از کارکنان شاغل در اداره کل تأمین اجتماعی غرب تهران بزرگ و شعب تابعه آن در سال 1399 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های شکوفایی در محل کار کرن (2014)، مقیاس تناسب شغلی احمدی (1394)، فضیلت های دخیل در عمل پترسون و سلیگمن (2004) و مشغولیت شغلی کانونگو (1982) پاسخ دادند. در مجموع 312 پرسشنامه قابل استفاده دریافت شد. ارزیابی داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده های به دست آمده نشان داد مدل پیشنهادی از برازش مناسبی برخوردار است (0.733 GOF=). برای رابطه غیر مستقیم بین دو متغیر بهزیستی سازمانی و توانمندی های منش با میانجی گری مشغولیت شغلی مقدار 3.543 t= و 0.05P= و برای رابطه غیرمستقیم بین دو متغیر بهزیستی سازمانی و تناسب شغلی با میانجی گری مشغولیت شغلی 3.137 t= و 0.05P= به دست آمد. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها پیشنهاد می شود با توجه به رابطه متغیرهای مطالعه شده در این پژوهش، تدوین برنامه هایی برای پرورش توانمندی های منش و همچنین توجه به تناسب شغلی در هنگام جذب و بکار گیری افراد در مشاغل مختلف، مد نظر سازمان قرار گیرد.
تأثیر بازخورد واقعی و غیرواقعی زمان و مسافت بر میزان درک فشار و اقتصاد دویدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: موفقیت های ورزشی تنها با پرداختن به مسائل جسمانی حاصل نمی شود و سایر متغیر های روانی - شناختی نقش مهمی را در موفقیت و بهینه سازی عملکرد ورزشی ایفا می کنند. در تحقیقات قبلی به طور کلی نقش مثبت بازخورد افزوده بر یادگیری و عملکرد مشخص شده است، اما کشف بهینه ترین و مؤثر ترین روش های ارائه آن حائز اهمیت است. هدف: تحقیق حاضر با هدف بررسی اثر بازخورد واقعی و غیرواقعی به دو صورت بیشتر و کمتر از حد واقعی بر شاخص های اقتصاد دویدن در افراد مبتدی انجام شد. روش: در این مطالعه نیمه تجربی، تعداد 24 پسر غیرورزشکار (دامنه سنی ۲۳ تا ۲۷ سال) از دانشگاه شهید بهشتی تهران به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند و تکلیف دویدن روی تردمیل را انجام دادند. حداکثر سرعت شرکت کنندگان با استفاده از آزمون سرعت بیشینه اندازه گیری شد که بر اساس نتایج آن، شرکت کنندگان در دو گروه زمان و مسافت تقسیم بندی شدند (عقدایی و همکاران، 1398) و هر گروه در سه آزمون دویدن با شرایط مختلف بازخورد (بالاتر، واقعی، کمتر) شرکت کردند. در حین دویدن از پرسشنامه درک فشار بورگ (۱۹۸۲)، استفاده شد و شاخص های ضربان قلب و اکسیژن مصرفی از طریق حسگر ضربان سنج و دستگاه آنالیز گاز های تنفسی در شرایط آزمایشگاهی ثبت گردید (عقدایی و همکاران، ۱۳۹۸). برای آزمون های آماری از آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه های تکراری و برای تحلیل آماری داده ها از نرم افزار ۲۲ Spss استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان دادکه بازخورد زمان و مسافت کمتر از حد واقعی، نسبت به بازخورد واقعی و بیشتر از حد واقعی، منجر به اکسیژن مصرفی و ضربان قلب و مقیاس درک فشار پایین تر در افراد گردید (0/05 > P ). اما بین اثر شرایط مختلف بازخورد میان دو گروه، تفاوت معنی داری وجود نداشت (0/05 < P ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر می توان چنین گفت که احتمالاً ارائه بازخورد به صورت کمتر از حد واقعی منجر به اقتصادی ترین عملکرد دویدن در افراد مبتدی می شود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری زنان مطلقه تحت پوشش نهادهای کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: زنان پس از طلاق تاب آوری لازم برای مقابله با مشکلات و استرس های زندگی را ندارند که بر مقابله آنها با مشکلات و استرس های زندگی تأثیر می گذارد. ادبیات پژوهشی افزایش تاب آوری را بعد از رویکردهای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی، که جزء روش های درمانی موج سوم هستند، نشان داده اند اما هنوز مشخص نیست کدام یک اثربخشی بیشتری دارد. هدف: پژوهش حاضر به دنبال مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری در زنان مطلقه بود. روش : این پژوهش به صورت شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی زنان مطلقه شهر اقلید (160 نفر) در سال 1398 بود که تحت پوشش ادارات کمیته امداد امام خمینی و بهزیستی شهرستان اقلید بودند که تعداد 24 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه (هر گروه 8 نفر)، جایگزین شدند. یکی از گروه های آزمایش مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (بسته آموزشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد اقتباس شده از هنرپروان و همکاران، 1396) و گروه دیگر مداخله رفتاردرمانی دیالکتیکی (بسته آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی اقتباس شده از هادیزاده و همکاران، 1396) را در 12 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. شرکت کنندگان قبل، بعد و 2 ماه پس از اجرای مداخله های درمانی، پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) را تکمیل کردند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار spss-22 و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و اثرات ساده گروه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد و رفتاردرمانی دیالکتیکی موجب افزایش تاب آوری زنان مطلقه می شوند (0/05 p< ) و بین دو درمان، برتری وجود نداشت (0/05 p> ) همچنین مقایسه زوجی بنفرونی حاکی از پایداری نتایج درمان در مرحله پیگیری می باشد. نتیجه گیری : با توجه به یافته های پژوهش و اثربخشی یکسان هر دو رویکرد، استفاده از هر دو درمان به کلینیک های مشاوره، متخصصین حوزه های خانواده و درمان های فردی، به منظور کمک به این زنان برای مقابله با موقعیت های دشوار زندگی، پیشنهاد می شود.
تدوین الگوی تعامل مؤثر والد -کودک ویژه کودکان پیش از دبستان (4 تا 6 سال): یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1213-1233
حوزههای تخصصی:
زمینه: تعاملات والد - کودک در سال های اولیه زندگی، یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در رشد شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری کودک است. اما الگوی تعاملات مؤثر والد-کودک، ویژه کودکان سنین پیش از دبستان از چه مولفه هایی برخوردار است؟ هدف : هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی تعامل مؤثر والد-کودک ویژه کودکان پیش از دبستان است. روش : مطالعه حاضر در چارچوب استراتژی تحقیق کیفی و براساس روش تحلیل تماتیک براون و کلارک (2006) انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه منابع نوشتاری مرتبط با تعاملات والد-کودک بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد و از نظر مؤلفه های تعاملات والد- کودک مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در این بررسی، داده ها از تعداد 115 منبع استخراج گردید و در قالب مضامین قرار گرفت، به طوریکه در مرحله اول، 89 تم بنیادین؛ مرحله دوم 21 تم سازمان دهنده شناسایی شد. در مرحله سوم 8 تم فراگیر انتزاع و شبکه مضامین تشکیل گردید. در مرحله آخر اعتبار و پایایی الگوی مذکور با استفاده از روش اعتبارسنجی روایی تفسیری، به معنای ارائه و بازخورد نتایج پژوهش به صاحب نظران، مورد تایید قرارگرفت. نتیجه گیری: الگوی تعامل مؤثر والد-کودک، ویژه کودکان پیش از دبستان از اعتبار کافی برخوردار است. از اینرو پیشنهاد می شود از این الگو در تدوین پروتکل های آموزشی مبتنی بر روابط والدین و کودکان مورد استفاده گیرد.
Prediction of Marital Intimacy based on the Quality of Thematic Relationships and Expression of Positive Emotion in Women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present research is on the prediction of marital intimacy based on the quality of thematic relationships and expression of positive emotion in women. A descriptive-correlational method was used for this purpose. The statistical population of the present research consisted of all women referring to counseling centers in Hamedan in 2019, and 290 people were selected as the sample based on the available sampling method. The research means included King and Emmons Emotion Expression Questionnaire (1990), Bell Thematic Relationships Questionnaire (1995), and Bagarozi Marital Intimacy Questionnaire (2001). Data were analyzed using a simple regression statistical test using the SPSS21 software test. Results: Results showed that positive emotion expression and thematic relationships can be predicted based on couple intimacy. There was a positive and significant relationship between marital intimacy and thematic relationships and a direct and significant relationship between marital intimacy and positive emotional expression. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that marital intimacy can predict thematic relationships and positive emotional - expression.
طراحی مدل زمینه ای رهبری مثبت گرا با روش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثبت اندیشی، یکی از مؤلفه های اصلی رهبری اثربخش در سازمان های امروزی است. اهمیت مثبت اندیشی سبب شد تا هدف از انجام این مطالعه، طراحی مدل زمینه ای رهبری مثبت گرا باشد. این مطالعه ازنظر روش در حوزه مطالعات تفسیرگرایانه بر پایه نظریه داده بنیاد قرار دارد. نمونه گیری در این مطالعه با استفاده از روش گلوله برفی انجام شد. تعیین حجم نمونه براساس اصل اشباع نظری صورت گرفت که درنهایت، داده های این مطالعه از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر از شرکت کنندگان پژوهش به پایان رسید. استادان دانشگاه با تخصص های مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی، مدیریت آموزشی و مدیران مدارس و سازمان های آموزش و پرورش، شرکت کنندگان این مطالعه را تشکیل داده اند. نتایج این مطالعه به شناسایی 25 کد انتخابی، 77 کد محوری و 355 کد باز منجر شدند. یافته های این مطالعه 25 کد انتخابی را در 6 طبقه اصلی شامل شرایط علّی، پدیده مرکزی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی کرد. یافته های این مطالعه ویژگی های شخصیتی، نگرش و ادراک، ارزش های محوری سازمان، حلقه های ارتباطی، هدف محوری و مهارت های رهبری را عوامل اثرگذار بر رهبری مثبت گرا نشان داد.
مقایسه تأثیر تعداد محرک-پاسخ و ناهمزمانی آغاز دو محرک بر دوره بی پاسخی روانشناختی در افراد ورزشکار و غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال هفتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۴)
103 - 130
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از موضوعاتی که در بسیاری از مهارت های ورزشی اهمیت فراوانی دارد دوره بی پاسخی روانشناختی است که تاخیر در پاسخ به محرک هایی است که با فاصله کوتاهی از هم ارائه می شوند. هدف این پژوهش مقایسه تأثیر تعداد محرک-پاسخ و فاصله بین دو محرک بر دوره بی پاسخی روانشناختی در افراد ورزشکار و غیرورزشکار است. روش شناسی: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی و در حوزه پژوهش های بنیادی-کاربردی است. تعداد 15 نفر از دانشجویان پسر ورزشکار و ۱۵ نفر غیرورزشکار دانشگاه (سن 08/1±25/22 سال) به صورت نمونه گیری در دسترس هدفمند انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل دستگاه سنجش زمان واکنش های متوالی، لپ تاپ msi ساخت کشور چین و پرسشنامه دست برتری آنت بود. از همه شرکت کنندگان آزمون تکلیف دوره بی پاسخی روانشناختی شامل چهار تعداد محرک-پاسخ مختلف (یک، دو، چهار و هشت) برای محرک اول و دوم و چهار فاصله زمانی (100، 200، 400 و 600 هزارم ثانیه) بین دو محرک بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک راهه 4×4×۲ با اندازه گیری مکرر همراه با آزمون پیگردی بنفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که در فواصل زمانی بیشتر و در تعداد محرک- پاسخ های کمتر، دوره بی پاسخی روانشناختی کوتاه تری داشته اند. همچنین در تعداد محرک-پاسخ هشت انتخابی تفاوت معناداری بین ورزشکاران و غیرورزشکاران وجود دارد. نتیجه گیری: به نظر می رسد در تعداد محرک-پاسخ های بیشتر، بر طبق نظریه تک کانالی ولفورد، به دلیل اینکه کانال دیرتر خالی می شود، دوره بی پاسخی روانشناختی طولانی تری رخ می دهد. ورزشکاران بدلیل تجربه چالش های بیشتر در ورزش و آمادگی سیستم عصب- عضلانی، در تکالیف واکنشی دشوارتر بهتر از غیرورزشکاران عمل می کنند.
نقش میانجی گر کفایت اجتماعی در رابطه بین تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
79 - 51
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، تعیین نقش میانجیگر کفایت اجتماعی در رابطه بین تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی بود. روش: روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری دختران دانش آموز پیش دانشگاهی منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 95-1394 به تعداد 1187 نفر بود. طبق نظر کلاین (2016) و با توجه به احتمال افت، 240 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. بنابراین از بین 10 دبیرستان دولتی منطقه 4 تهران، دبیرستان های آبسال، صدیقه رودباری، امام محمدباقر و بنت الهدی صدر و سپس از هر دبیرستان 2 کلاس از 2 رشته علوم تجربی و ریاضی به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های کفایت اجتماعی پرندین (1385)، تفکر خلاق عابدی (1363)، هوش هیجانی بار- ان (1980) و جهت گیری مذهبی آلپورت و راس (1967) بود. پس از حذف 20 پرسشنامه ناقص، داده های 220 نفر با استفاده از تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفکر خلاق، هوش هیجانی و کفایت اجتماعی می توانند جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی را به ترتیب به صورت منفی و مثبت (001/0=P) پیش بینی کنند. ضریب مسیر غیر مستقیم تفکر خلاق و هوش هیجانی با جهت گیری مذهبی درونی به صورت منفی (104/0- =β،001/0=P) و (226/0- =β،001/0=P) و با جهت گیری مذهبی بیرونی به صورت مثبت (054/0=β،006/0=P) و (117/0=β،006/0=P) از طریق میانجی گری کفایت اجتماعی معنادار است. نتیجه گیری: با پرورش و تقویت متغیرهای مستقل پژوهش، می توان دانش آموزان را به سوی جهت گیری مذهبی درونی سوق داد.
بازنمایی فرآیند نمود باور به خدا و روز قیامت در تاب آوری زلزله زدگان: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
به دلیل افزایش بلایای طبیعی و آثار آن بر افراد، تأکید بر نقش عوامل معنوی در مواجهه با آنها افزایش یافته است؛ ولی هنوز پژوهش ها به روشنی به تبیین این عوامل نپرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف بازنمایی فرآیند نمود باور به خدا و روز قیامت در تاب آوری زلزله زدگان سرپل ذهاب انجام شد. رویکرد این پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد بود. بدین منظور 27 نفر از زلزله زدگان کرمانشاه به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق مورد مطالعه قرار گرفتند. داده ها پس از جمع آوری، ثبت و کدگذاری در قالب مقوله های اصلی دسته بندی و از راه فنون کدگذاری اشتراوس و کوربین، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تحلیل شدند. براساس نتایج به دست آمده، باور به خدا و روز قیامت به عنوان مقوله هسته ای انتخاب شد. شرایط علّی عبارت از معرفت و توکل به خدا، اعتقاد به قضا و قدر الهی و اجرای عدالت بود. اتحاد و انسجام به عنوان شرایط زمینه ای و انجام فعالیت های مذهبی به عنوان شرایط واسطه ای انتخاب شد. راهبردهای مورد استفاده زلزله زدگان برای مقابله با زلزله و پیامدهای آن عبارت بود از: نوع دوستی و الگوگیری؛ درنهایت پذیرش و نگاه به زندگی به عنوان وسیله نه هدف به عنوان پیامد این الگو معرفی شد. این مطالعه تصویری روشن از فرایندها، پاسخ ها و بهبودی پس از بلایا ارائه کرد. یافته های این پژوهش می تواند به ایجاد پاسخ های مؤثر و سریع در بازماندگان بلایا کمک کند.
تأثیر توانمندسازی شناختی رایانه ای بر کارکردهای توجهی، تمرکز و تلاشمندی شناختی در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر تعیین تأثیر توانمندسازی شناختی رایانه ای بر کارکردهای توجهی، تمرکز و تلاشمندی شناختی در سالمندان بود. روش این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. شرکت کنندگان، 30 نفر از سالمندان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند(هر گروه شامل 15 نفر). ابزار پژوهش شامل نرم افزار شناختی Captain's Log و آزمون d2 بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0> p ). نتایج این مطالعه نشان می دهد که توانمندسازی شناختی رایانه ای می تواند به عنوان یک روش اثربخش برای بهبود توجه، تمرکز و تلاشمندی شناختی در افراد مسن، مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آموزش به زوجین برای حل تعارضات ایجادشده در رابطه زناشویی اهمیت زیادی دارد و درمانگران با ارائه آموزش های مختلف سعی بر این داشته و دارند تا به شیوه ای عمل نمایند که زوجین به روش بهتری با هم ارتباط برقرار کنند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه می باشد. مواد و روش ها: روش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۴۵ روزه است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به مرکز مشاوره پیش از طلاق معاونت پیشگیری دادگستری واقع در شهر کرج در سال ۹۸-۹۹ بودند. تعداد ۲۱ زوج که توانستند با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (هر گروه ۷ زوج) و یک گروه کنترل (۷ زوج) قرار گرفتند. گروه های آزمایش تحت آموزش غنی سازی ارتباط (۷ جلسه ۹۰ دقیقه ای) قرار گرفتند. از پرسشنامه های پرخاشگری ارتباطی پنهان و راهبردهای حفظ رابطه (RMSM) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. از تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون تعقیبی توکی و شفه و اندازه گیری مکرر چندمتغیری (تحلیل پروفایل) جهت تحلیل داده ها استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۲۵ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (۰۰۱/۰>p). همچنین آموزش مبتنی بر غنی سازی ارتباط در افزایش راهبردهای حفظ رابطه در مراحل پس آزمون و پیگیری مؤثر بود (۰۰۱/۰>p). نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق می توان بیان کرد که بررسی اثربخشی آموزش برنامه غنی سازی رابطه در کاهش پرخاشگری ارتباطی پنهان و افزایش راهبردهای حفظ رابطه مؤثر است.
نقش رفتارهای اجتماعی و پیامدهای خشونت: مطالعه ای کیفی با رویکرد گراند تئوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیقات نشان داده است که بررسی رفتارهای اجتماعی خشونت، دست یابی به پیامدهای آن را ممکن می سازد؛ بنابراین هدف از این تحقیق بررسی نقش رفتارهای اجتماعی و پیامدهای خشونت با رویکرد گراند تئوری می باشد. مواد و روش ها: این پژوهش با روش شناسی کیفی و به شیوه ی نظریه زمینه ای در سال 1398 در شهر مشهد انجام شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش 17 نفر دانش آموز پسر که در آن ها رفتارهای خشونت آمیز دیده شده است بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها به وسیله مصاحبه عمیق جمع آوری و با استفاده از مراحل کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: پس از تحلیل و کدگذاری داده ها بر اساس رویکرد گراندد تئوری استراوس و کوربین 20 مقوله استخراج گردید که در سه بعد علی، زمینه ای و مداخله گر و همچنین پیامد دسته بندی شدند و از ترکیب سه بعد علی، زمینه ای و مداخله گر فرایند ایجاد و بازتولید خشونت تبیین گردید. نتیجه گیری: به نظر می رسد که مقوله بندی ها و ابعاد موردنظر در این تحقیق موجب تبیین فرایندهای بازتولید خشونت می گردد و می توان در این ارتباط از آن برای زمینه های تحقیقات مرتبط از آن استفاده کرد.
ویژگی های روان سنجی مقیاس نیاز به تعلق بر اساس نظریه کلاسیک آزمون و سوال-پاسخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اعتباریابی، بررسی ساختار عاملی و پارامترهای سوال-پاسخ مقیاس نیاز به تعلق ( NTBS ) در دانشجویان بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی و اعتباریابی آزمون بود. جامعه آماری را دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه بیرجند تشکیل می دادند. طی دو مطالعه 164 و 236 نفر از این دانشجویان به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس های نیاز به تعلق ( NTBS ؛ کلی، 1999) ، احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان ( SELSA-S ؛ دی توماسو و همکاران، 2004 )، افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS-21 ؛ لوی باند و لوی باند، 1995 )، احساس تعلق از مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط ( BNS-RS ؛ لاگواردیا و همکاران، 2000 ) و رضایت از زندگی ( SWLS ؛ داینر و همکاران، 1985) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با بررسی همسانی درونی، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و پارامترهای تمیز و آستانه و منحنی های آگاهی سوال و آزمون انجام گرفت. نتایج نشان داد که مقیاس نیاز به تعلق، ساختاری یک عاملی با واریانس تبییین شده 87/67 درصد دارد. روایی عاملی تأییدی نیز به تأیید رسید. ضرایب آلفای کرونباخ 95/0 و 91/0 و ضرایب دو نیمه کردن 94/0 و 89/0 نشان از اعتبار مناسب مقیاس داشت. شاخص های سوال پاسخ نیز در سطح مطلوبی بودند (05/0 > P ). به نظر می رسد مقیاس نیاز به تعلق در دانشجویان از اعتبار و روایی مناسبی برخوردار است.
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه بر کاهش افسردگی در جمعیت غیربالینی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی شایع ترین اختلال روانی است. تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه از درمان های جدید برای افسردگی است. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه بر کاهش افسردگی در جمعیت غیر بالینی بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری، دانشجویان دانشگاه فرهنگیان زنجان در سال ۱۳۹۸ بودند که ۴۵ نفر از آن ها با روش تصادفی هدفمند انتخاب و در ۳ گروه ۱۵ نفری شامل گروه تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه، گروه شم و گروه کنترل به صورت تصادفی جایگزین و در مراحل پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه افسردگی بک ارزیابی شدند. داده های پژوهش با تحلیل کواریانس به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ تحلیل شد. یافته ها: نمرات افسردگی در گروه آزمایش کاهش معنی داری در پس آزمون (۰/۰۱P<، ۲۰/۸۸۳F=) و پیگیری (۰/۰۱P<، ۱۴/۷۶۱F=) داشتند؛ اما در گروه شم و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مقایسه میانگین ها نشان داد گروه تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه در مرحله پس آزمون و پیگیری دارای نمره پایین تری نسبت به سایر گروه ها بود. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه در کاهش افسردگی در جمعیت غیر بالینی مؤثر است. درمانگران و متخصصان می توانند تلویحات کاربردی تحریک الکتریکی مستقیم مغز از روی جمجمه را در کاهش علائم افسردگی مد نظر قرار دهند.
تدوین الگوی تعهد زناشویی و اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو بر رضایت زناشویی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی موثر تعهد زناشویی و تعیین اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو بر رضایت زناشویی زوجین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی و نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود و جامعه آماری جامعه آماری 746 فرد متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1397 بود که بر اساس نرم افزار سمپل پاور 350 نفر (196 زن و 154 مرد متأهل) به صورت در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین به منظور بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر الگو 10زوج از زوج هایی که نمره پایینی در رضایت زناشویی انریچ (1989) کسب کرده بودند انتخاب و به دو گروه آزمایش (5 زوج) و کنترل (5 زوج) به صورت تصادفی کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های تعهد زناشویی آدام و جونز (1997)، باورهای ارتباطی زناشویی ایدلسون (1982)، درگیری عاطفی و انتقاد در خانواده شیلدس (1994) و صمیمیت باگاروزی (2001) بود. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 120 دقیقه ای در جلسات برنامه آموزشی تعهدزناشویی شرکت کردند. هر دو گروه در سه مرحله به پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری و تحلیل واریانس اندازه های مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری را بین عملکرد دو گروه در رضایت زناشویی (48/35=F، 001/0=P) در مرحله پس آزمون و پس از سه ماه پیگیری نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به تاثیری که الگوی تعهد بر رضایت زناشویی دارد؛ توصیه می شود روانشناسان و مشاوران از این روش آموزشی برای اصلاح تعامل و آموزش نحوه ارتباط زوج ها استفده کنند و انسجام زوج ها را افزایش دهند.
کاربرد تحلیل داده های زوجی در پژوهش های روانشناختی: رویکرد مدل وابستگی متقابل بازیگر- شریک (APIM)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۴
73 - 102
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی روانی بیشتر اوقات موضوعی بین فردی بوده و مشکلات بین فردی یکی از شایع ترین زمینه های نگرانی است که توسط مراجعین بیان می شود. صرفنظر از منشأ اختلالات روانشناختی، اکثر آسیب های روانی پیامدهای مهمی از نظر بین فردی دارند و به همین دلیل موفقیت درمان تا حد زیادی به تحلیل دقیق روابط متقابل بین افراد در روان درمانی زوجین وابسته است. در این مقاله، رویکرد مدل وابستگی متقابل بازیگر- شریک (APIM) توسط رگرسیون ادغام شده برای تجزیه وتحلیل داده های زوجی برای نمونه ای کوچک از زوج ها توصیف و نشان داده شد. این روش با استفاده از نرم افزارهای آماری متداول و محاسبات دستی قابل انجام است. بنابراین، این روش تحلیل بیشتر مناسب پژوهشگران و روان درمان گرانی است که می خواهند در مورد مراجعین خود اطلاعات بیشتری کسب کنند، اما حجم نمونه در دسترس آنان برای استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری یا مدل سازی چند سطحی را ندارند. این روش چندین مزیت نسبت به سایر رویکردهای مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل این نوع داده ها دارد. مزیت اصلی این است که روان درمان گران و پژوهشگران می توانند اثر وابستگی متقابل بین اعضای یک زوج (برای مثال زن و شوهر، خواهر و برادر یا بیمار و مراجع) را تبیین کرده و می توانند اثر بازیگر و اثر شریک را بررسی کنند. در نتیجه، می توان با استفاده از این روش، استنباط آماری دقیق تری به دست آورد که به محققان و درمانگران در فهم روابط در یک رابطه زوجی کمک برساند. رویکرد مدل وابستگی متقابل بازیگر- شریک (APIM) کمک می کند که بتوان وابستگی اعضای یک زوج را در تحلیل وارد کرده و به جای آنکه واحد تحلیل متمرکز بر فرد باشد، زوج به عنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شود که این موضوع در محیط های بالینی راهبردی راهگشا برای تحلیل مراجعان باشد و این باعث می شود که پژوهشگران و روان درما ن گران بتوانند تحقیقات مرتبط با حوزه شغلی خود در محیط روانشناسی و مشاوره را بهبود ببخشند.