فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۶۸۱ تا ۸٬۷۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال عملکرد جنسی یکی از مشکلات شایع جنسی است که بر ابعاد مختلف زندگی اثرگذار است و ریشه در شخصیت فرد دارد. هدف: این مقاله با هدف مقایسه میزان شیوع اختلالات عملکرد جنسی در مبتلایان به اختلال شخصیت خودشیفته و افراد سالم انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. به همین منظور ۸۰۰ نفر از زنان و مردان شهر تهران در سال ۱۴۰۰ مورد غربالگری قرار گرفتند که ۱۲۰ نفر دارای اختلال شخصیت خودشیفته بودند و ۴۱ نفر از ایشان به روش در دسترس به عنوان نمونه داری اختلال انتخاب شدند و داده های ۴۰ نفر سالم به عنوان گروه کنترل تحلیل شد. از پرسشنامه های میلون (MCMI۳)، اختلال عملکرد جنسی زنان (FSFI) و مردان (IIEF) استفاده گردید. داده ها به روش آزمون مقایسه دو گروه مستقل با نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: در زنان تفاوت عملکرد جنسی (۰/۳۲۰=P، ۰۱۱/۱=t)، رطوبت (۰/۵۹۵=P، ۰/۵۳۷=t)، ارگاسم (۰/۵۹۴=P، ۰/۵۳۹-=t)، رضایتمندی (۰/۸۷۱=P، ۰/۱۶۴=t) و درد (۰/۳۲۷=P، ۰/۹۹۹-=t) در افراد خودشیفته و سالم معنادار نبود. تفاوت تمایل (۰/۰۵>P، ۲/۲۸۹=t) و تحریک (۰/۰۵>P، ۲/۱۰۷=t) در افراد سالم بیشتر از افراد خودشیفته بود. در مردان تفاوت عملکرد جنسی (۰/۰۰۱>P، ۷/۵۴۵=t) و تمایل (۰/۰۰۱>P، ۱۲/۸۷۱=t) و نعوظ (۰/۰۰۱>P، ۴/۸۲۳=t) در افراد سالم بیشتر از افراد خودشیفته و مؤلفه ارگاسم (۰/۰۱>P، ۳/۴۲۶-=t) در افراد خودشیفته کمتر از افراد سالم بود؛ اما تفاوت رضایت جنسی در افراد خودشیفته و افراد سالم معنادار نبود (۰/۳۹۳=P، ۰/۸۶۶-=t). نتیجه گیری: نتایج یافته ها گویای آن بود که شیوع اختلالات عملکرد جنسی در افراد خودشیفته بیشتر از افراد سالم است. در این راستا به مشاوران و روانشناسان توصیه می شود که در تشخیص و درمان اختلالات جنسی به ویژگی های شخصیتی افراد توجه نمایند.
پایایی، روایی و هنجاریابی مقیاس نااُمیدی بین فردی (IHS) در دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش هنجاریابی و اعتبارسنجی مقیاس نااُمیدی بین فردی در جامعه ایرانی بود که میزان نااُمیدی بین فردی را در زندگی نوجوانان بررسی می کند. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوره دوم شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از بین آنها 504 دانش آموز به عنوان گروه نمونه موردمطالعه به شیوه نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها پس از ترجمه و آماده سازی مقیاس نااُمیدی بین فردی، این ابزار به همراه پرسشنامه های رفتار خودکشی (SBQ) و نااُمیدی بک (HBQ) برای روایی همگرا و سرسختی روان شناختی (AHI) و پرسشنامه نیازهای بین فردی (INQ) برای روایی واگرا در اختیار نمونه پژوهشی قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل داده ها از دو رویکرد کلاسیک و نظریه پرسش پاسخ و از نرم افزارهای آماری Spss نسخه 26 و نرم افزار R نسخه 4.0.2 استفاده شد. نتایج بررسی روایی سازه ابزار با روش تحلیل عاملی تأییدی )نظریه کلاسیک( و مدل های تک بعدی )نظریه پرسش پاسخ(، مدل تک عاملی مقیاس نااُمیدی بین فردی را تأیید کرد. همچنین، روایی همگرا و واگرای ابزار نیز تأیید شد. اعتبار مقیاس نیز با روش آلفای کرونباخ (مقادیر آلفای بالای 70/0 برای هر سه عامل و نمره کل) و روش بازآزمایی (همبستگی درون طبقه ای بالا بین دو مرحله اندازه گیری) در رویکرد کلاسیک آزمون تأیید شد. براساس نظریه پرسش پاسخ نیز اعتبار داده ها با استفاده از تابع آگاهی و خطای اندازه گیری بررسی شد و تابع آگاهی مقیاس نشان داد هر سه عامل در محدوده سطح صفت بین 2- تا 3، بیشترین آگاهی دهندگی و کمترین خطای اندازه گیری را داشتند. مقیاس نااُمیدی بین فردی از پایایی و روایی مطلوبی در جامعه ایرانی برخوردار است و می توان از آن به عنوان یک ابزار علمی معتبر برای ارزیابی نااُمیدی بین فردی نوجوانان استفاده کرد. همچنین، این ابزار می تواند در جامعه نوجوانان ایرانی به عنوان ابزاری مفید و معتبر در حوزه خدمات مشاوره ای و روان شناختی استفاده شود.
مقایسه شدت رؤیای شفاف، فراشناخت و پرآگاهی زمینه ای در افراد مدیتور با عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۲
136 - 149
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت شدت رؤیابینی شفاف، فراشناخت و پرآگاهی زمینه ای در افراد مدیتور با عادی انجام شد. این پژوهش از نوع علَی-مقایسهای و نمونه شامل ۲۴۰ نفر از دانشجویان دانشگاه گیلان بود. این افراد مقارن با شرایط آموزش مجازی پاندمی ویروس کرونا، به شیوه در دسترس و از طریق ارسال لینک پرسشنامه در کانال های اجتماعی مربوط به دانشجویان دانشگاه گیلان انتخاب شدند؛ بدین صورت که در ابتدا ۱۲۰ دانشجو با رعایت ملاکهای ورود داشتن سابقه تمرینات مدیتیشن روزانه (بین سی دقیقه تا دو ساعت) و مستمر (حداقل به مدت دو سال) و با دامنه سنی 18 تا 40 سال و ملاک خروج سابقه مصرف داروهای روانگردان و اعتیاد به مواد مخدر به عنوان گروه مدیتور در نظر گرفته شدند و به همراه ۱۲۰ دانشجوی دیگر که سابقه هیچ گونه تمرین مدیتیشن نداشتند و از لحاظ سن، جنسیت و سطح تحصیلات با افراد گروه اول همتا شده بودند در مجموع گروه نمونه را تشکیل دادند و پرسشنامههای رؤیابینی شفاف (LuCid)، پرآگاهی (FFMQ) و فراشناخت (MCQ) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری در نرمافزارSPSS-21 انجام گرفت. یافتهها گویای وجود تفاوت معنادار افراد مدیتور و عادی از نظر شدت رؤیابینی شفاف، فراشناخت و پر آگاهی بود. این نتایج مطابق با تلویحات نظری و کاربردی میتواند علاوه بر جمعیت عمومی، برای پژوهشگران و درمانگران از جهت بهکارگیری تمرینات مدیتیشن به عنوان روشی کم هزینه و بدون ضرر برای تقویت سطوح فراشناخت، پرآگاهی و رؤیابینی شفاف مفید باشد.
اثر آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت بر یادآوری واژه های با بار عاطفی در افراد با و بدون ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر اثر آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت را بر یادآوری واژه های با بار عاطفی در افراد با و بدون ناگویی هیجانی مورد بررسی قرار داد. روش پژوهش از نوع مداخله ا ی(نیمه آزمایشی) با طرح عاملی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در بازه ی سنی 15 تا 16 سال بود، که در سال تحصیلی 98-97 در پایه دهم در دبیرستان های شهر زنجان مشغول به تحصیل بودند. پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو(TAS-20) به منظور غربال گری در میان 150 نفر از دانش آموزان -به روش در دسترس- توزیع گردید. در مرحله ی بعد، به طور تصادفی 40 نفر از دانش آموزان(20 نفر با ناگویی هیجانی) و (20 نفر بدون ناگویی هیجانی) انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش بصورت همتا قرار داده شدند. پس از اجرای پیش آزمون واژه های با بار عاطفی برای هر دو گروه، گروه آزمایش 4 جلسه ی 45 دقیقه ای تحت آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت قرار گرفت و سپس، پس آزمون واژه های با بار عاطفی برای هر دو گروه اجرا شد. داده ها با آزمون های آماری توسط نسخه 22 نرم افزار SPSS تحلیل گردید. برای پاسخ به سوال های پژوهش از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغییری و تحلیل کواریانس تک متغییری استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشترین تفاوت معنی دار مربوط به یادآوری واژه های با بار منفی در گروهی است که آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت دریافت کرده بودند، دریافت آموزش ذهن آگاهی کوتاه مدت در یادآوری واژه های با بار عاطفی مثبت و خنثی در دو گروه با و بدون ناگویی هیجانی تفاوت معنی داری نداشت.
نقش فرهنگ سلبریتی ها بر سبک زندگی نوجوانان
حوزههای تخصصی:
گسترش و فراگیری فرهنگ سلبریتی به عنوان فرهنگی نوظهور در جامعه ایران و عدم وجود یافته های عمیق نسبت به پیامد های این فرهنگ بر سبک زندگی، موجب شد پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مسئله باشد که فرهنگ سلبریتی چه تأثیری بر سبک زندگی نوجوانان داشته است؟ آیا سلبریتی ها می توانند در سبک زندگی نوجوانان ما مؤثر باشند یا بالعکس تأثیرات منفی بر سبک زندگی آن ها دارند؟ بنابراین مقاله حاضر به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها در سه محور مفهوم شناسی، تأثیرات مثبت به نحو قهرمان گرایی، تشویق بر امور خیرخواهانه و تأثیرات منفی همچون تغییر باورها و ارزش های دینی، مصرف گرایی، فردگرایی و حس گرایی بر نوجوانان است. پژوهش حاضر با استفاده از روش کتابخانه ای به این نکته قابل توجه و تأمل رسیده است که نظام تربیتى و فرهنگی جامعه باید بکوشند نوجوانان را به این سمت هدایت نمایند که خود واقعى خویش را کشف کنند و با بصیرت و آگاهی به ارزش های اخلاقى و عالى دینى برسند تا در مسیر تکامل واقع شوند.
مقاله موردی: اقدام به خودکشی در یک پسربچه 8ساله با سه بار سابقه حلق آویز: گزارش موردی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
بروز رفتار خودکشی در کودکان زیر ۱۰ سال یک اعلان خطر و موضوعی نگران کننده است. این پدیده می تواند یک شاخص مهم برای ارزیابی وضعیت روانی افراد در جامعه باشد. این مطالعه یک پسر بچه ۸ ساله را گزارش می کند که سابقه سه بار اقدام به خودکشی به روش حلق آویز داشته است. مشاوره روان پزشکی نشان داد که این کودک افسردگی پنهان دارد. نتایج ارزیابی رفتار کودک توسط والدین از طریق چک لیست رفتاری کودک نشان داد که این کودک بالاترین نمرات را به ترتیب در حیطه های اختلال رفتاری پرخاشگرانه، مشکلات توجه، رفتار قانون شکنی و اختلال افسردگی اضطراب دارد. عدم توجه والدین در برآوردن نیازهای گوناگون کودکان و نبود محیط پرورشی و حمایتی ممکن است منجر به بروز اختلالات رفتاری عاطفی در کودک شده و زمینه را برای بروز رفتارهای خطرناکی مانند اقدام به خودکشی در کودک فراهم کند.
رابطه استحکام من با جرأت مندی: نقش تعدیل کننده بهشیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده بهشیاری در رابطه استحکام من با جرأت مندی انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 97-98 بود. نمونه آماری شامل 301 دانشجو بود که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا به پرسشنامه های جرأت مندی راتوس (راتوس، 1973)، استحکام من (بشارت، 1386) و بهشیاری براون و رایان (براون و رایان، 2003) پاسخ دهند. یافته های حاصل نشان دادند که بین جرأت مندی با استحکام من و جرأت مندی با بهشیاری رابطه مثبت معنا دار وجود دارد. نتایج رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که بهشیاری نمی تواند به عنوان عامل تعدیل کننده در رابطه استحکام من با جرأت مندی اثر گذار باشد.
نقش مولفه های هوش هیجانی در پیش بینی اختلالات خوشه ی B شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی نقش مولفه های هوش هیجانی در پیش بینی اختلالات خوشه ی B شخصیت بود. پژوهش حاضر براساس اهداف، از نوع بنیادی و بر اساس روش های جمع آوری داده ها از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل دادند. نمونه آماری در این پژوهش 150 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای تعیین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه چندمحوری میلون- 3 (MCMI-III) و پرسشنامه هوش هیجانی بارآن (EQ-i) استفاده شد. نتایج تحلیل مدل ساختاری نشان داد که مولفه های هوش هیجانی در قالب روابط ساختاری قادرند تغییرات نشانه های خوشه ی B شخصیت را در مسیرهای مختلف پیش بینی و تبیین کنند. بین نشانه های شخصیت ضد اجتماعی و کفایت درون فردی، کفایت میان فردی، سازگاری و مدیریت استرس رابطه معنی داری وجود دارد(05/0>P). بین نشانه های شخصیت مرزی و کفایت میان فردی رابطه معنی داری وجود دارد(05/0>P). بین نشانه های شخصیت نمایشی و سازگاری و مدیریت استرس رابطه معنی داری وجود دارد(05/0>P). بین نشانه های شخصیت خود شیفته و خلق عمومی رابطه معنی داری وجود دارد (05/0>P). ارتباطات مشاهده شده بین مولفه های هوش هیجانی و اختلالات خوشه ی B شخصیت تلویحات بالینی مهمی در بر دارد. از آن جمله می توان به کارگیری روش های ارتقای هوش هیجانی برای پیشگیری و درمان این خوشه از اختلالات را نام برد.
بررسی نقش واسطه ای عزت نفس سازمان محور در تأثیر وظیفه شناسی و توافق جویی بر عملکرد وظیفه ای و رفتار شهروندی سازمانی در کارکنان شرکت ملی حفاری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
529 - 539
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین نقش واسطه ای عزت نفس سازمان محور در تأثیر وظیفه شناسی و توافق جویی بر عملکرد وظیفه ای و رفتار شهروندی سازمانی بود. نمونه ی پژوهش، 234 نفر از کارکنان شرکت ملی حفاری ایران بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در این پژوهش، از پرسشنامه های استانداردی هم چون ویژگی های شخصیتی (NEO)، عملکرد شغلی، رفتار شهروندی سازمانی و عزت نفس سازمان محور و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. آزمون الگوی پژوهش نشان دهنده برازندگی خوب الگو بود. بررسی تأثیرات مستقیم نشان داد که وظیفه شناسی و توافق جویی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد وظیفه ای، رفتار شهروندی سازمانی و عزت نفس سازمان محور دارند و عزت نفس سازمان محور تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد وظیفه ای و رفتار شهروندی سازمانی دارد. هم چنین، آزمون تأثیرات غیرمستقیم نیز نشان داد که عزت نفس سازمان محور نقش واسطه ای در تأثیر وظیفه شناسی و توافق جویی بر عملکرد وظیفه ای و رفتار شهروندی سازمانی دارد. بر این اساس با درنظرگرفتن متغیرهایی هم چون وظیفه شناسی، توافق جویی و افزایش عزت نفس سازمان محور می توان میزان عملکرد وظیفه ای و رفتارهای شهروندی سازمانی را ارتقاء داد.
شناسایی ابعاد نیازهای حیات معنوی منابع انسانی در صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نیازهای حیات معنوی ناظر به بعد روحی وجود انسان هستند و تأمین درست این نیازها می تواند بستر اساسی رشد انسان سالم، توانا و سعادتمند را شکل دهد. در بعد سازمانی، وجود منابع انسانی شایسته اصلی ترین سرمایه هر سازمان به شمار می رود و ازاین رو یکی از مهم ترین عوامل ارتقای بهره وری سازمان، توانایی ایجاد انگیزش مؤثر در کارکنان براساس شناخت نیازهای معنوی و روحی انسان است؛ همچنین تفاوت های فرهنگی، آسیب های ناشی از استفاده از مدل های انگیزشی غربی، ضرورت افزایش بهره وری و ضعف ابزارهای انگیزشی در سازمان های ایرانی ایجاب می کند تا مدل های بومی برای شناخت نیاز و انگیزش انسان و با لحاظ ظرافت های روحی و معنوی وی بر پایه فرهنگ اسلامی ارائه شود. در راستای این هدف، در این پژوهش از صحیفه سجادیه به عنوان منبع داده ها به منظور تدوین مدل استفاده شد. در این تحقیق از روش تحلیل مضمون و نرم افزار مکس کیودا، برای تحلیل داده ها استفاده و پس از کنکاش در مجموعه داده ها، الگویی جدید از نیازها براساس فرهنگ اسلامی با عنوان «نیاز به حیات معنوی» عرضه شد که مضامین سازمان دهنده چهارده گانه آن تعریفی متمایز از نیازهای منابع انسانی ارائه می دهند.
تحول مهار بازدارنده در پسران دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تحول مهار بازدارنده در نمونه ای از کودکان ایرانی بود. شرکت کنندگان پژوهش 90 پسر از پایه اول تا ششم دبستان بودند، که با نمونه برداری دردسترس انتخاب شدند. به منظور بررسی نتایج حاصل از عملکرد این کودکان در دو آزمون فلانکر (اریکسن و اریکسن، 1974) و آزمون برو/ نرو (گوردون و کارامازا، 1982) از تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که در سیر تحول با افزایش سن مهار بازدارنده از چند جهت یعنی سرعت پاسخگویی به هنگام حضور محرک های همخوان، سرعت مهار محرک های ناهمخوان، دقت و سرعت مرحله اجرا (برو) ارتقا و توسعه می یابد، اما در بازه سنی شش تا نه سال با افزایش سن از جهت دقت مهار (نرو) کاهش مشاهده می شود. به طور کلی به نظر می رسد مهار بازدارنده با افزایش سن از جنبه های گوناگون به اشکال متفاوت توسعه و تحول می یابد.
هویت نوجوانان پسر ایرانی در بستر کلان روایت زندگی آن ها: یک مطالعه کیفی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در خصوص کلان روایت هویت نسل فعلی نوجوانان ایرانی و ماهیت آن دانش ژرفی وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی کلان روایت هویت نوجوانان ایرانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی با رویکرد آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله بعلاوه روانشناسان و جامعه شناسان شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. ۱۹ نفر از نوجوانان با نمونه گیری در دسترس و ۶ نفر از متخصصان با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود که از بین آن ها ۲۱۸ نفر با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه داستان زندگی مک آدامز (۱۹۹۵) و در بخش کمی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفت. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل محتوا بعلاوه تحلیل عاملی مرتبه اول نشان داد که مدل کلان روایت نوجوانان شامل مؤلفه هایی چون تعلق به خانواده، پایبندی به ارزش های دینی و اطاعت از والدین است. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد که اطاعت از والدین (۱/۳۲=Z) بیشترین سهم را در مدل دارد. نتیجه گیری: علیرغم رشد ارزش های مدرن در جامعه ایران، ارزش های سنتی کماکان نقش پررنگی در ساختار کلان روایت هویت نوجوانان پسر ایرانی ایفا می کند.
مطالعه تطبیقی ارتباط قضا و قدر الهی با حوادث طبیعی در نگاه متکلمین مسلمان
حوزههای تخصصی:
مسئله قضا و قدر، از جمله مسائل اعتقادی است که متفکران اسلامی از قدیم الایام با آن روبرو بوده و دیدگاه های گوناگونی در باره آن مطرح کرده اند. از طرفی، انسان در زندگی خود با حوادثی مواجهه خواهد شد که منشاء انسانی ندارد و در افعال وکردار نیز دارای اراده مختارانه است که بدون شک این اختیار او برخلاف قضا و قدر الهی نخواهد بود، زیرا بر اساس مقدرات الهی است. پس وقایعی مانند سیل، زلزله، رعد- برق، آتشفشان و موارد مشابه در زندگی انسان با قضا و قدر الهی ارتباط مستقیم دارد. بدین رو لازم است، جایگاه قضا و قدر الهی که یک اصل اعتقادی است، بازکاوی گردد تا به دغدغه های ذهنی بشر پاسخ داده و از انحراف آن جلوگیری شود. لذا، در این پژوهش سعی شده است با روش توصیفی– تحلیلی به بررسی ارتباط حوادث طبیعی با قضا و قدر الهی در نگاه متکلمان مسلمان پرداخته شود.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه ایوان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی جزء طرح های نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل است.جامعه آماری پژوهش، همه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان ایوان بودند که در سال تحصیلی 99-98 مشغول به تحصیل بودند. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. به گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای برنامه مبتنی بر اشتیاق تحصیلی آموزش داده شد. اعضای هر دو گروه در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامهرفتار خودشکن کانینگام را تکمیل کردند. داده ها نیز با روش تحلیل واریانس آمیخته بررسی شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین نمرات متغیر رفتارهای خودشکن تحصیلی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معناداری داشته است. نتیجه گیری: بنابراین،برنامه آموزشی مبتنی بر اشتیاق تحصیلی بر کاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی دانش آموزان اثربخش بوده است.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر اضطراب و بهزیستی روانشناختی دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ذهن آگاهی، آگاهی و توجه پایدار و هدفمند، در لحظه حال، همراه با پذیرش، غیرقضاوتی و یکی ندانستن خود با ذهن است. پژوهش حاضر به منظورتعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی درکاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان انجام شد. روش ها: در این پژوهش، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. بدین منظور از میان سیصدو بیست و پنج نفر دانشجوی دانشگاه آزاد شهرستان پارس آباد مغان، تعداد 30 نفرکه در آزمون اضطراب نمره بالایی بدست آوردند، انتخاب و بطورتصادفی به دوگروه آزمایش و کنترل واگذار شدند. آموزش ذهن آگاهی به مدت ۸ جلسه برای گروه آزمایش آموزش داده شد. شرکت کنندگان دو گروه، پرسشنامه های اضطراب کتل و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف را در دو نوبت (پیش از درمان و پس از درمان) تکمیل کردند. برای تحلیل دادها، از نرم افزار spss 20 و تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی، اضطراب را کاهش( 05/0 > P ، ۰۶۳/۱۳ F= ) و بهزیستی روانشناختی را افزایش ( 05/0 > P ، ۹۶۳/۹ F= ) می دهد. نتیجه گیری: ذهن آگاهی با افزایش آگاهی و توجه در لحظه حال٬ مشاهده غیر قصاوتی و پذیرش امورهمانطوری که هست٬ یکی ندانستن خود با ذهن٬ کاهش کهنه نمایی و قدرت فرمانهای ذهن و کاهش انجام فعالیت از روی عادات٬ موجب کاهش اضطراب و افزایش بهزیستی روانشناختی دانشجویان شد. بنابراین پیشنهاد می شود ذهن آگاهی به عنوان روش کیفی زیستن در لحظه حال در کاهش اضطراب و ارتقاء بهزیستی روانشناختی دانشجویان مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
259 - 280
حوزههای تخصصی:
مرگ فرزند یکی از دردناک ترین بحران هایی است که والدین تجربه می کنند. آن ها در پی این فقدان، با آسیب های متعددی روبه رو می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده بود. در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه ای بهره گرفته شد. جمعیت آماری این پژوهش شامل کلیه مادرانی است بود که فرزند خود را در طی 6 الی 12ماه گذشته در بیمارستان محک از دست داده بودند. از این بین سه مادر به شیوه نموه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و هریک در 6 جلسه 90 دقیقه ای انفرادی و هفته ای یک بار در جلسات مداخله آموزش محور رویکرد وحدت مدار شرکت کردند. متغیر ها ی مورد اندازه گیری ، توسط مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم(BDI-II) و مقیاس بهزیستی پالوتزین و الیسون در سه خط پایه، طی مداخله و دو پیگیری مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل چشمی، اندازه اثر، شاخص کوهن و درصد بهبودی بهره گرفته شد. نتایج تحلیل روند نتایج سنجش ها و نیز محاسبه درصد کاهش و افزایش نتایج نسبت به خط پایه، حاکی از کاهش نمرات افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران بوده است. به نظر می رسد که مداخله انفرادی از نوع آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار با توجه ویژه به نیاز های بنیادی وجودی و معنوی موجب کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده شود.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی هیجانی و والدگری بارکلی بر بهبود شایستگی اجتماعی، عملکرد تحصیلی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری با همبودی کمبود توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: رفتارهای انطباقی، عملکرد تحصیلی پایین و مشکلات رفتاری باعث بوجود آمدن مشکلاتی در زندگی کودکان و والدین آنها می شود. مسئله این است، اثربخشی راهبردهای خودتنظیمی هیجانی و والدگری بارکلی بر متغیرهای مختلفی تأیید شده است، اما تأثیر این دو بر شایستگی اجتماعی، عملکرد تحصیلی و مشکلات رفتاری در دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های یادگیری با همبودی کمبود توجه / فزون کنشی مغفول واقع شده است . هدف: مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای خودتنظیمی هیجانی و والدگری بارکلی بر بهبود شایستگی اجتماعی، عملکرد تحصیلی و کاهش مشکلات رفتاری دانش آموزان مبتلا به ناتوانی های با همبودی کمبود توجه / فزون کنشی بود روش: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه های چهارم، پنجم و ششم مراکز دولتی ناتوانی های یادگیری منطقه 4 آموزش و پرورش شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بود. 30 نفر از دانش آموزان و 15 نفر از والدین آنها با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) به صورت تصادفی قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش عبارتند از: مقیاس درجه بندی رفتار کودک کانزر - فرم معلم (1990)، مقیاسﺷﺎﻳﺴﺘﮕﻲ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ زو و جی (2012)، ﻣﻘﻴﺎس ارزﻳﺎﺑﻰ اﺧﺘﻼل ﻳﺎدﮔﻴﺮی - وﻳﺮاﺳﺖ دوم ﻣک کﺎرﻧﻰ و آرﺛﻮد (٢٠٠٧)، چک لیست رفتاری کودک آخنباخ و رسکولا (2001)، 8 جلسه 60 دقیقه ای برنامه آموزش تنظیم هیجان (آلن، 2009)، و والدگری ﺑﺎرکﻠﻰ (2013). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس تک متغیری و بوسیله نرم افزار spss. 24 انجام شد. یافته ها: برنامه آموزش والدگری مثبت بارکلی بر شایستگی اجتماعی (0/0001 p< ) و مشکلات رفتاری (0/001 p< ) و راهبردهای خود تنظیمی هیجان بر عملکرد تحصیلی (0/001 p< ) تأثیر داشت. نتیجه گیری: آموزش والدگری بارکلی و راهبردهای خوتنظیمی هیجانی می تواند، به بهبود شایستگی اجتماعی، عملکرد تحصیلی و کاهش مشکلات رفتاری کودکان دارای ناتوانی های یادگیری همبودی کم توجهی / فزون کنشی کمک کند.
اثربخشی درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی در کارکنان عملیاتی آتش نشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1171-1192
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش های متعددی پیرامون تأثیر درمان شناختی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی در محیط های شغلی انجام شده است اما در مورد تأثیر درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی در محیط شغلی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد بر نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی در کارکنان آتش نشانی شهر مشهد بود. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه گواه و همراه با دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان عملیاتی آتش نشانی شهر مشهد در سال 1397 به تعداد 1100 نفر بود. از بین 68 نفر تعیین شده در غربالگری، تعداد 30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و با گمارش تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش عبارت اند از: پرسشنامه افسردگی بک (بک و همکاران،1979)، پرسشنامه علایم روان تنی در محیط غیر بالینی (موهر، 2000)، پرسشنامه سلامت عمومی (گلدبرگ و هیلر، 1979) و جلسات درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد (هالیس، کاملی، دایون و نویپر، 2016). داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد ( 0/05 >α). به منظور انجام تحلیل از نرم افزار Spss نسخه 22 استفاده شد. یافته ها: در نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی بین گروه ها در پس آزمون تفاوت معنادار وجود داشت. گروه آزمایش نسبت به گروه گواه کاهش معناداری را نشان دادند ( p< 0/0001 ). نتیجه گیری: کارکنانی که در جلسات درمان ترکیبی شناختی و پذیرش و تعهد شرکت کردند نشانه های افسردگی و مشکلات روان تنی شان کاهش یافت. این برنامه درمان برای محیط های شغلی با تنش بالا و مستعد مشکلات روان شناختی همچون افسردگی و مشکلات روان تنی پیشنهاد می شود.
ارائه مدل علی در تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجی گر جهت گیری مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
80-107
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین تمایزیافتگی خود و بخشودگی با رضایت زناشویی بر اساس نقش میانجیگر جهت گیری مذهبی بود. روش : روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل تمام معلّمان زن و مرد متأهل شاغل در دوره های متوسطه اول و دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران به تعداد 4080 نفر بود که به روش نمونه برداری تصادفی تعداد 28 مدرسه و در نهایت از بین آن ها 304 نفر از معلمان داوطلب انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه تمایزیافتگی خود ساخته (اسکورن و اسمیت، 2003) ؛ پرسشنامه بخشش در خانواده (پولارد، اندرسون، اندرسون و جنینگز 1998)؛ جهت گیری مذهبی (آلپورت و راس 1967) و مقیاس زناشویی اِنریچ (فورنیر، اولسون و دروچمن 1983) استفاده شد. پس از حذف 10 پرسشنامه مخدوش و 3 داده پرت، جهت تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر مستقیم بین جهت گیری مذهبی درونی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 33/0= β ) مثبت و ضریب مسیر غیرمستقیم بین تمایزیافتگی خود و رضایت زناشویی (01/0> P ، 149/0= β ) و ضریب مسیر غیرمستقیم بین بخشودگی و رضایت زناشویی (01/0> P ، 129/0= β ) مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: از آن جاکه جهت گیری مذهبی درونی می تواند در بهبود روابط و رضایت زناشویی موثر باشد، پیشنهاد می شود که در مشاوره زناشویی از تقویت باورهای مذهبی زوجین استفاده شود.
نقش میانجیگر عزت نفس در رابطه بین عملکرد خانواده با نشانه های اختلال خوردن در نوجوانان در دوران قرنطینه خانگی ناشی از ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجیگر عزت نفس در رابطه بین عملکرد خانواده با نشانه های اختلال خوردن در نوجوانان در دوران قرنطینه خانگی ناشی از ویروس کرونا انجام شد. روش: روش پژوهش، توصیفی-همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 13 تا 18 ساله شهر تهران در سال تحصیلی 99-98 بود که از بین آنها 384 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیر ها از پرسشنامه عملکرد خانواده (Faces-III) اولسون (1986)، مقیاس تشخیصی اختلال خوردن (EDDS) استایس و همکاران (2000) و مقیاس عزت نفس (RSE) روزنبرگ (1965) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل میانجی و با استفاده از نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها: نتایج تحلیل میانجی نشان داد که اثر مستقیم عملکرد خانواده برنشانه های اختلال خوردن (317/0-=β؛ 01/0>p) معنادار بود. اثر غیرمستقیم عملکرد خانواده بر نشانه های اختلال خوردن از طریق عزت نفس نیز معنادار بود (056/0-= β؛ 05/0>p). بنابراین عزت نفس در رابطه بین عملکرد خانواده و اختلال خوردن، نقش میانجیگر جزیی را ایفا نمود. نتیجه گیری: پژوهش حاضر شواهدی را در راستای اهمیت فضای روان شناختی خانواده در دوران قرنطینه ناشی از کرونا، در بروز و تشدید نشانه های اختلال خوردن در نوجوانان ارائه کرده است. این نتایج می تواند بستری برای طراحی برنامه های نوین درمان در سطوح مختلف (پیشگیری از بروز نشانه ها تا کاهش عوارض جسمانی و روانی) اختلال خوردن را فراهم آورد.