فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۰۸۱ تا ۹٬۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
Premenstrual syndrome is one of the commonest disorders among women with premenstrual period. The aim of the present study was to determine the relationship of anger and fatigue with family functions among women with premenstrual syndrome. The research sample consisted of 120 women who were selected among women with premenstrual syndrome in Ardabil, Iran. To collect the data, State-Trait Anger Expression Inventory-2, Fatigue Scale, Family Assessment Scale, and Daily Symptom Rating Form were used. The results showed that anger and fatigue are significantly related to family functions in women. The results of multiple regression showed that anger and fatigue explained 42 percent of variance family functions of women. Also results support the role of anger and fatigue on family functions. The results have important implications about prevention and counseling in women with premenstrual syndrome. The findings indicate that clinicians should use psychological trainings to cope with the consequences and symptoms of premenstrual syndrome.
پدیدارشناسی تغییرات هویت همسری مادران پس از تولد اولین فرزند از دیدگاه همسرشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم اردیبهشت ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۹)
139-150
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات هویت همسری مادران پس از تولد اولین فرزند از دیدگاه همسرشان بود. برای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه موردپژوهش، پدران ساکن شهر تهران بود که از تولد اولین فرزندشان حداقل یک سال و حداکثر هفت سال گذشته باشد. نمونهگیری به روش هدفمند انجام شد و ۱۲ نفر شامل بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته محققساخته و تحلیل دادهها با بهرهگیری از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. درنهایت یافتههای پژوهش در قالب ۱۳ مضمون فرعی و ۳ مضمون اصلی به دست آمد. مضامین مستخرج عبارتاند از: تغییرات نقشی (کاهش حمایت عاطفی، افزایش حمایت عاطفی، کاهش حمایت ابزاری، افزایش حمایت ابزاری و کاهش حمایت اطلاعاتی)، تغییرات قواعدی (محوریت فرزند، ارتباط با خانوادههای اصلی و دوستان، گسترش انتظارات از همسر و افزایش توجه به خانواده) و تغییرات درونی (رشد شخصی، ویژگیهای رفتاری و شخصیتی، تنشهای درونی و نگرش و جهانبینی). نتایج بهدستآمده نشان داد گروهی از مشارکتکنندگان تغییر هویت همسری بانوانشان را بعد از تولد فرزند، مثبت و گروهی دیگر این تغییرات را منفی تلقی میکنند. به نظر میرسد کیفیت روابط زناشویی قبل از ورود فرزند، حمایتهای خانواده اصلی و مشارکت مرد در مسئولیتهای والدینی و امور منزل، از عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری هویت منسجم مادران در گذار به مرحله والدینی است.
مقایسه اعتیاد به اینترنت، پرخاشگری اینترنتی، احساس تنهایی و اضطراب تکنولوژی در افراد متقاضی طلاق و افراد عادی مراجعه کننده به کلینیک های شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: در سال های اخیر میزان استفاده از اینترنت و تکنولوژی های مرتبط با آن افزایش یافته است به نحوی که زندگی زوجین را نیز تحت تأثیر قرار داده است. هدف این پژوهش مقایسه اعتیاد به اینترنت، پرخاشگری اینترنتی، احساس تنهایی و اضطراب تکنولوژی در افراد متقاضی طلاق و افراد عادی مراجعه کننده به کلینیک های شهر اصفهان بود. مواد و روش کار: روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی افراد متقاضی طلاق و افراد عادی مراجعه کننده به کلینیک های شهر اصفهان بودند که از این بین 60 نفر از آن ها (30 نفر متقاضی طلاق و 30 نفر افراد عادی) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، فرم کوتاه شده مقیاس تنهایی اجتماعی – عاطفی بزرگسالان دی توماسو و همکارن (2004)، پرسشنامه پرخاشگری اینترنتی شجری طوبی و همکاران (1395)، پرسشنامه اضطراب تکنولوژی شجری و همکاران (1395) استفاده شد. یافته ها و نتایج: یافته ها و نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که بین اعتیاد به اینترنت، احساس تنهایی و پرخاشگری اینترنتی در دو گروه عادی و متقاضی طلاق تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0>P). مقایسه میانگین ها نشان داد که این متغیرها در افراد متقاضی طلاق از افراد عادی بالاتر بود؛ اما هیچ تفاوت معناداری بین اضطراب تکنولوژی در دو گروه عادی و متقاضی طلاق وجود نداشت. بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد که اعتیاد به اینترنت، پرخاشگری اینترنتی و احساس تنهایی در احتمال بروز طلاق در زوجین نقش دارد.
Comparing The Efficacy of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) and Dialectical Behavior Therapy Skills Training (DBT-ST) on Cognitive Emotion Regulation in Patients with Type II Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objectives: <span class="fontstyle2">Diabetes is a chronic, multifaceted and threatening disease which has significant psychological complications. The purpose of this study was comparing the efficacy of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) and Dialectical Behavioral Therapy Skills Training (DBT-ST) on cognitive emotion regulation in patients with type II diabetes. Method: <span class="fontstyle2">The design of this quasi-experimental research was a pretest-posttest with a control group. The statistical population of the study included all patients with type II diabetes referred to Baghban (Touba) Medical Clinic in Sari in 2019, among whom 45 patients were selected through the convenience sampling method and then randomly assigned into three groups. The first group received ACT, the second group received DBT-ST, and the third group was considered as a control group. Data were collected using a 36-item Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefsky et al., 2001) in three stages of pre-test, post-test, and follow-up, and were analyzed by repeated measurement variance analysis. Results: <span class="fontstyle2">The results showed that ACT and DBT-ST were significantly more effective on cognitive emotion regulation for the experimental groups compared to the control group (effect sizes 0.911 & 0.967, respectively). The effectiveness of DBT-ST compared to ACT was more significant on cognitive emotion regulation scores (effect sizes 0.967) at (P>0.01). Conclusion: <span class="fontstyle2">Based on the results of this study, it can be concluded that ACT improved psychological indexes and mental health of patients with type II diabetes due to acceptance of unfavorable emotions and thoughts, commitment, and DBT-ST for emotion regulation and mindfulness components
تحلیل عوامل زمینه ای بازاریابی آموزش عالی در مراکز علمی کاربردی با توجه به تاثیر شخصیت برند(مطالعه مورد: مراکز علمی کاربردی شهراصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
89 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر شناسایی عوامل زمینه ای موثر بر بازاریابی آموزش عالی مراکز علمی کاربردی و ارتباط و تاثیری که شخصیت برند می تواند بر این عوامل داشته باشد ، است تا بر مبنای آن ، مدلی برای بازاریابی آموزش عالی در این مراکز ارائه شود.روش پژوهش کیفی است که با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. محقق با انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران مراکز علمی- کاربردی، صاحبنظران بازاریابی و دانشجویان مراکز علمی – کاربردی به صورت هدفمند، به اشباع نظری جهت جمع آوری داده ها دست یافت. پس ازآن جهت تحلیل داده ها، گزاره های استخراج شده کدگذاری، ترکیب و مقوله بندی شدند.یافته های پژوهش نشان داد؛ از آن جا که انتخاب دانشگاه علمی- کاربردی و فرایند تصمیم گیری مقوله حائز اهمیتی است که بسیار تحت تاثیر شخصیت برند دانشگاه می باشد ، مصاحبه شوندگان 2 مقوله را به عنوان زمینه سازها معرفی کردند که شامل عوامل موثر بر انتخاب و منابع اطلاعاتی برای تصمیم گیری است.
ارائه مدل پیش بینی رهبری اخلاقی بر اساس متغیرهای هنجاری و فردی (رفتاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
183 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه مدل پیش بینی رهبری اخلاقی بر اساس متغیرهای هنجاری و فردی (رفتاری) بود. روش: روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی؛ برحسب نوع داده، آمیخته از نوع اکتشافی و برحسب زمان گرداوری داده، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد دانشگاه آزاد اسلامی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و اصل اشباع 20 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. گروه دوم از جامعه آماری، شامل کلیه اعضای هیات علمی تمام وقت واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای مرحله ای، 576 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. در این پژوهش گردآوری داده ها با روش کتابخانه ای، مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته انجام شد که خبرگان روا بودن مصاحبه را تایید کردند. در این پژوهش به منظور تحلیل داده ها از دو بخش کیفی و کمی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که مولفه های ارزش، رضایت شغلی، انگیزش، شخصیت، خلاقیت، جزء مولفه های فردی و ارتباطات سازمانی، فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، سبک های تصمیم گیری، نقش ها و انتظارات، هدف ها و استراتژی، به عنوان مولفه های هنجاری بودند. بر این اساس مدلی ارائه شد که علاوه بر این مولفه های، ساز و کارها، بسترها و موانع رهبری اخلاقی را نیز مورد توجه قرار می داد
نقش میانجی سرکوبگری عاطفی در رابطه آزار دیدگی دوران کودکی و سبک های دلبستگی با آسیب پذیری نسبت به اعتیاد در نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
161 - 176
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه آزار دیدگی دوران کودکی، سبکهای دلبستگی و آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با نقش واسطهای سرکوبگری عاطفی در نوجوانان صورت گرفته است. پژوهش حاضر، از نوع مطالعات توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دهم و یازدهم (دوره متوسطه) شهرستان اسکو بود که در سال تحصیلی 99-98 (1400 نفر) مشغول به تحصیل بودهاند، که از این تعداد، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای، 300 نفر انتخاب گردید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه شناسایی افراد در معرض خطر اعتیاد، پرسشنامه ضربه کودکی، پرسشنامه سبکهای دلبستگی و پرسشنامه سازگاری وینبرگر بودند. دادهها توسط نرم افزارهای SPSS 21 و PLS 3 و روش مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین آسیب پذیری نسبت به اعتیاد با سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا / اضطرابی، آزار دیدگی دوران کودکی و سطح بالای سرکوبگری عاطفی، رابطهی مثبت و معناداری وجود دارد. مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی با دادهها برخوردار بوده است و آزاردیدگی دوران کودکی و سبکهای دلبستگی ناایمن با نقش واسطهای سرکوبگری عاطفی میتوانند آسیب پذیری به اعتیاد را تبیین کنند (01/0> p ). در نتیجه، سرکوبگری عاطفی از یک سو تحت تأثیر تجارب آزار دیدگی دوران کودکی و از سویی دیگر نشأت گرفته از سبکهای دلبستگی ناایمن میباشد. مشکل در تنظیم عواطف و سرکوب هیجانات میتواند باعث آسیب پذیری نوجوانان در مقابل اعتیاد شود. توجه به این امر می تواند پیشنهادهایی در زمینهی پیشگیری و مداخله در حوزه اعتیاد داشته باشد.
بررسی نقش امواج مغزی در تمایزگذاری کودکان مبتلا به بیماری های انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی در شهرستان کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های انگلی روده ای علاوه بر مشکلات جسمانی خاصی که ایجاد می کند، از نظر روانی هم باعث نقص های شناختی مشابه با کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی می شود. پژوهش فوق با هدف بررسی نقش امواج مغزی در تمایزگذاری کودکان مبتلا به بیماری های انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی صورت گرفت. روش کار: روش مطالعه به صورت مقطعی از نوع توصیفی_تحلیلی بود. نمونه گیری از بین کودکان مقطع ابتدایی، شامل 120 کودک در گروه های 40 نفری از کودکان سالم، مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی و انگلی روده ای به صورت هدفمند صورت گرفت. ابزارهای پژوهش شامل مصاحبه تشخیصی، مقیاس درجه بندی Conners-فرم گزارش والدین، ثبت امواج مغزی توسط دستگاه Procamp دوکاناله در ناحیه FCZ و تست های انگلی بود. داده ها با آزمون رگرسیون لجستیک و تحلیل تشخیصی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضرایب لجستیک موج تتا در کودکان مبتلا به بیماری انگلی روده ای و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی معنادار است. همچنین کودکان سالم و کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/بیش فعالی با 85 درصد، بیشترین صحت را در پیش بینی داشته اند و کودکان مبتلا به بیماری انگلی روده ای با 5/52 درصد، دومین رتبه صحت در پیش بینی را دارند و بر اساس مدل پیشنهادی به درستی طبقه بندی شده اند. نتیجه گیری: بیماری های مرتبط با انگل های روده ای همانند اختلال نقص توجه/بیش فعالی دارای الگویی از افزایش موج تتا هستند. بدیهی است زمانی که امواج مغزی این دو اختلال مشابه باشد، علائم رفتاری هم می تواند با هم هم پوشانی داشته باشد و در صورت عدم بررسی دقیق تر می تواند منجر به اشتباه در ارزیابی و تشخیص گردد.
مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و هیپنوتراپی شناختی رفتاری(CBH) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم تیر ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
155-166
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی هیپنوتیزم بالینی و درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) بر علائم جسمی و رضایت جنسی زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا شهر گرگان بود. دراین پژوهش از طرح های تک آزمودنی ( A - A-B ) استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به سندروم فیبرومیالژیا می باشند که در سال 98 به مراکز درمانی شهر گرگان مراجعه کرده اند. با توجه به طرح پژوهش حاضر از تعداد 9 مراجع استفاده شد. از این تعداد 3 بیمار درمان هیپنوتیزم بالینی و 3 بیمار درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری ( CBH ) دریافت کردند. سه بیمار نیز در گروه در انتظار درمان به عنوان کنترل جای گرفتند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه علائم جسمی پاول و انرایت ( (PE_PSQ (1991) و پرسشنامه چند بعدی رضایت جنسی زنان (SSSW ) (1393) استفاده شد. مداخلات درمانی برای گروه های آزمایشی به مدت 8 جلسه برگزار شد، یک گروه نیز مداخله ای دریافت نکرد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل نمودار، شاخص تغییر پایا، معناداری بالینی، درصد بهبودی استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان داشت که در رابطه با رضایت جنسی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی با 36/59 درصد بهبودی اثربخشی بیشتری داشته است، همچنین در علائم جسمی درمان هیپنوتراپی شناختی رفتاری در مقایسه با هیپنوتیزم بالینی اثربخشی با 14/57 درصد بهبودی موثرتر بوده است . به طور کلی بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفته هردو درمان نسبت به گروه بدون مداخله توانسته اند بر متغیرهای پژوهش تاثیر بیشتری بگذارند. بنابراین توصیه می شود پزشکان در درمان این سندرم به درمان هیپنوترابی شناختی رفتاری نیز توجه داشته باشند.
مدل علّی طرحواره ناکارآمد بر اساس انعطاف پذیری شناختی و ترجیح اعمال مقابله ای با نقش واسطه ای هوش هیجانی در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
246 - 274
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه رابطه بین طرحواره ناکارآمد با انعطاف پذیری شناختی و ترجیح اعمال مقابله ای نقش واسطه ای هوش هیجانی در جریان آموزش مجازی در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از شیوع ویروس کرونا بود. روش: برای تعیین برازش مدل از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش تمامی دختران نوجوان مدارس متوسطه دوم شهر تهران (سال تحصیلی 1400-1399) و حجم نمونه 511 نفر بود. داده های پژوهش توسط پرسشنامه های طرحواره های ناکارآمد (یانگ، 1998)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال،2010)، پرسشنامه ترجیح اعمال مقابله ای (کارور، شییر و وینتراب، 1989) و هوش هیجانی شرینگ (1996) جمع آوری گردیدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که اندازه اثر انعطاف پذیری شناختی بر طرحواره های ناکارآمد (092/0) متوسط، اندازه اثر انعطاف پذیری شناختی بر هوش هیجانی (089/0) متوسط، اندازه اثر ترجیح اعمال مقابله ای بر طرحواره های ناکارآمد (400/0) قوی، اندازه اثر ترجیح اعمال مقابله ای بر هوش هیجانی (082/0) متوسط و اندازه اثر هوش هیجانی بر طرحواره های ناکارآمد (085/0) متوسط بود. همچنین با توجه به اینکه مقادیر ارزش t برای رابطه میان متغیرها بزرگتر از 96/1 بود این امر نشان دهنده رابطه معنی دار بین این متغیرهاست و بنابراین مدل آزمون شده، از برازش مناسب جهت توضیح طرحواره های ناکارآمد در دختران نوجوان است. نتیجه گیری: وضعیت پاندمی کرونا، احتمالاً سبب تقویت طرحواره های ناکارآمدی مثل «آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری»، «انزوای اجتماعی / بیگانگی»، «رهاشدگی/ بی ثباتی»، «معیارهای سختگیرانه» و البته طرحواره های «شکست»، «وابستگی/ بی کفایتی»، «بی اعتمادی / بدرفتاری» و «نقص/ شرم» شده است.
نقش ذهن آگاهی بر خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا با میانجی گری معنا در زندگی در تمرین کنندگان یوگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان از دیرباز در پی یافتن معنا در زندگی بوده است که از میان روش های مختلف، تمرینات معنوی یکی از راههای رسیدن به معنا است. ذهن آگاهی یکی از همان تمرینات معنوی است. همچنین، خوداستعلایی و پرورش فضایل نیز همیشه از اهداف عالیه بشر بوده است. این پژوهش با هدف بررسی نقش ذهن آگاهی بر خوداستعلایی، معنا در زندگی و بهزیستی فضیلت گرا و ارائه مدل نهایی از روابط میان متغیرها انجام شد. در این پژوهش، تعداد 305 نفر از تمرین کنندگان فعال یوگا شامل 247 نفر زن و 58 نفر مرد شرکت کردند و نمونه گیری به صورت دردسترس انجام شد. شرکت کنندگان به پرسشنامه بهزیستی فضیلت گرا، مقیاس ذهن آگاهی، مقیاس خوداستعلایی و پرسشنامه معنا در زندگی پاسخ دادند. نتایج ارزیابی داده ها ازطریق مدل سازی معادلات ساختاری دلالت بر برازش مدل مفهومی پژوهش داشت و نشان داد ذهن آگاهی به صورت مستقیم بر معنا در زندگی، خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، در این مدل، ذهن آگاهی ازطریق نقش میانجی گر معنا در زندگی، اثر علّی مثبت و معناداری بر خوداستعلایی و بهزیستی فضیلت گرا داشت و میزان درخور توجهی از تغییرات آنها را تبیین کرد. درنهایت، یافته های این پژوهش بستری را برای شناخت بیشتر همبسته های حضور معنا در زندگی فراهم می کند و می تواند زمینه ساز شناخت بیشتر پژوهشگران از مؤلفه های مرتبط با معنا در زندگی باشد.
مدلسازی معادله ساختاری اختلال شخصیت مرزی و ناگویی هیجانی: نقش واسطه ای افسردگی و اضطراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی با الگویی از بی ثباتی خلق، روابط بین فردی، هویت و نیز تکانشگری مشخص می شود که هزینه زیای را بر سیستم بهداشتی کشورها وارد می کند. هسته اصلی اختلال شخصیت مرزی دشواری در تنظیم هیجان است که یکی از مولفه های دشواری در تنظیم هیجان ناگویی هیجانی است. از جمله متغیرهای دیگر مرتبط با اختلال شخصیت مرزی، افسردگی و اضطراب هستند که با ناگویی هیجانی نیز رابطه دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای اضطراب و افسرگی در ارتباط با ناگویی هیجانی و اختلال شخصیت مرزی بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی توصیفی و روش پژوهش حاضر از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه های شهیدبهشتی و علم و فرهنگ بودند که از این میان 429 نفر از دانشکده های برق، روانشناسی، ادبیات و حقوق به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های افسردگی بک، اضطراب بک، مقیاس اختلال شخصیت مرزی و ناگویی هیجانی پاسخ دادند. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای لیزرل و SPSS استفاده شد. شاخص های برازش مدل (GFI=0.94، CFI=0.97، 0.06 RMSEA=) نشان داد که مدل مذکور از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل آماری نشان دادند که ناگویی هیجانی با میانجی گری افسردگی و اضطراب قادرند اختلال شخصیت مرزی را پیش بینی کنند، به نحوی که افسردگی و نیز اضطراب به صورت مثبت و مستقیم و نیز ناگویی هیجانی به طور مثبت و غیر مستقیم قادر به تبیین ویژگی های اختلال شخصیت مرزی بودند. این یافته ها تلویحات عملی در مداخلات بالینی دارند که در شناسایی و درمان اختلال شخصیت مرزی می توان از آن استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی شفقت خود و تحلیل رفتار متقابل بر تنظیم شناختی هیجان دانشجویان با تجربه شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
158 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی شفقت به خود در مقایسه با اثربخشی تحلیل رفتار متقابل بر تنظیم شناختی هیجان دانشجویان با تجربه شکست عاطفی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری این مطالعه دانشجوبان با تجربه شکست عاطفی در دانشگاه آزاد رشت در سال 1399 بود که 45 دانشجو با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شفقت به خود (15 نفر)، تحلیل رفتار متقابل (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه نظم جویی هیجان گروس و جان (2003) بود؛ دانشجویان گروه درمانی شفقت به خود بسته گیلبرت (2010) و گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل بسته درمانی کونر و همکاران (2016) به صورت گروهی و هشت جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. داده ها با روش واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد و تحلیل رفتار بر بازیابی هیجانی (55/4=F، 002/0=P) و بر بازداری هیجانی (72/3=F، 009/0=P) دانشجوبان با تجربه شکست عاطفی موثر بود؛ همچنین تاثیر هر دو رویکرد درمانی تا مرحله پیگیری پایدار بود (05/0 < p). بین اثربخشی شفقت به خود نسبت به درمان تحلیل رفتار متقابل در تنظیم شناختی هیجان تفاوت به دست نیامد (05/0 < p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده بین دو روش شفقت به خود و تحلیل رفتار متقابل تفاوتی از نظر میزان تاثیر گذاری وجود نداشت و هر دو روش در جهت ارتقاء سطح تنظیم هیجانی شناختی دانشجویان با تجربه شکست عاطفی روش مناسبی به شمار می روند.
نقش خوش بینی بر سلامت روان و رشد پس از آسیب پرستاران بخش کرونایی با میانجی گری تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
50 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سلامت روان مثبت و رشد پس از آسیب در پرستاران بخش مراقبت بیماران کرونایی بر اساس خوش بینی و با در نظر داشتن نقش میانجی تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شهر اصفهان که در بیمارستان های مراقبت از بیماران کرونایی مشغول به کار بودند می باشد؛ که از بین آن ها 230 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تجدیدنظر شده جهت گیری زندگی (شی یر و کارور، 2015)، تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2006)، تاب آوری (اسکوماچر و همکاران، 2005)، رشد و تکامل پس از آسیب (تدسچی، 1996) و سلامت روان مثبت (لوکات، مارگرف، لوتز، واندر ولد و بکر 2016) بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای اس پی اس اس نسخه 23 و ایموس نسخه 23 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که خوش بینی هم به طور مستقیم و هم غیرمستقیم از طریق راهبرد تنظیم شناختی هیجان سازش یافته و تاب آوری بر رشد پس از آسیب (408/0=β، 01/0>P) و سلامت روان مثبت (381/0=β، 01/0>P) تأثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش علاوه بر تلویحات کاربردی و نظری می تواند به عنوان الگویی مفید برای ارائه خدماتی مفید به پرستاران جهت فراهم سازی زمینه رشد و تکامل پس از آسیب و ارتقا سلامت روانی به کار گرفته شود.
مدل یابی روابط ساختاری کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی: نقش میانجی مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در عصر حاضر کیفیت و کمیت تحصیل، نقش مهمی در آینده فرد ایفا می کند و از جمله راهبردهای یادگیری مؤثر و مناسب، کمک طلبی یا جست و جوی کمک تحصیلی از دیگران است. هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری کمک طلبی تحصیلی بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی با نقش میانجی مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این مطالعه شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود که 454 نفر از آنان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شرکت کردند. افراد نمونه به پرسش نامه های کمک طلبی رایان و پنتریچ (1997)، نیازهای اساسی خودتعیین گری ایلاردی، لئون، کیسر و رایان (1993)، مقیاس شکفتگی داینر و همکاران (2008)، مقیاس مشارکت تحصیلی شوفلی و بکر (2006)، و پرسشنامه باورهای انگیزشی پنتریچ و همکاران (1991)، پاسخ دادند. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده های استخراج شده با استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری بررسی و تحلیل شدند. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج بین خودتعیین گری، شکفتگی، مشارکت تحصیلی و باورهای انگیزشی با کمک طلبی رابطه معنادار نشان دادند (0/01> P) و همچنین نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد اثر غیرمستقیم خودتعیین گری بر کمک طلبی از طریق باورهای انگیزشی 0/147 و اثر غیرمستقیم شکفتگی بر کمک طلبی از طریق باورهای انگیزشی 0/139 است که در سطح 0/01 معنا دار است. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که خودتعیین گری و شکفتگی به طور مستقیم بر کمک طلبی دانش آموزان مؤثر هستند و اثر غیرمستقیم خودتعیین گری و شکفتگی از طریق باورهای انگیزشی به ارتقا رفتار کمک طلبی در دانش آموزان کمک می کند.
تأثیر تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی و تمرین های ترکیبی بر توجه پایدار، انتخابی و انتقالی کودکان دارای اختلال نقص توجه و بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: نقص توجه / بیش فعالی یکی از رایج ترین اختلالات عصبی در دوران کودکی است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی و تمرین های ترکیبی بر توجه پایدار، انتخابی و انتقالی کودکان بیش فعال است. مواد و روش ها: نوع پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان دختردوره ابتدایی مدارس شهر یزد با اختلال نقص توجه / بیش فعالی بودند. شرکت کنندگان پژوهش شامل 40 کودک 9 تا 12 سال بودند که به صورت تصادفی در چهار گروه تمرین های توان بخشی شناختی، تمرین بدنی، تمرین های ترکیبی (بدنی شناختی) و گروه کنترل قرار گرفتند. از پرسش نامه کانرز (فرم معلمان) جهت ارزیابی اولیه کودکان، از آزمون هوشی گودیناف هریس جهت همسان سازی نمره هوشی شرکت کنندگان، آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری، به منظور سنجش نگهداری توجه، مراقبت، گوش به زنگ بودن و توجه متمرکز، برای سنجش توجه انتقالی از آزمون دسته بندی کارت ویسکانسین، همچنین برای سنجش توجه انتخابی از آزمون استروپ استفاده شد. برنامه توان بخشی شناختی مورداستفاده این پژوهش نرم افزار مغز من بود. شرکت کنندگان به مدت 16 جلسه (هر جلسه به مدت 60 دقیقه) به تمرین پرداختند. پس آزمون 24 و 72 ساعت بعد اجرا شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون آنالیز کوواریانس و روش آماری آنکووا یک طرفه استفاده شد. کلیه تحلیل ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20، در سطح معناداری 0/05>P انجام شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که توجه پایدار، انتخابی و انتقالی گروه تمرین ترکیبی (توان بخشی بدنی) به طور معناداری خطای کمتری نسبت به گروه های دیگر داشت. در متغیر پاسخ حذف، میانگین امتیاز پاسخ حذف در کودکان گروه تمرین ترکیبی به طور معناداری کمتر از گروه کنترل بوده است (0/05>P). نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که توان بخشی شناختی و تمرین بدنی می توانند موجب بهبود توجه در کودکان مبتلابه اختلال بیش فعالی شوند. همچنین ترکیب تمرین بدنی با تمرین های توان بخشی منجر به بهبود انواع توجه در کودکان مبتلابه بیش فعالی می شود.
اثربخشی مراقبه ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با کاربرد تکلیف دوقسمتی زمانی در جمعیت دانشجویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ادراک زمان مقوله ای است که کنجکاوی هوشمندانه بشر را برای دستکاری علمی و شناخت به راه می اندازد. این مطالعه با هدف بررسی اثرات ذهن آگاهی بر ادراک زمان و امواج مغزی با به کار بردن تکلیف دوقستی زمانی انجام شد. روش کار: این پژوهش با روش آزمایشی با گروه کنترل انجام شد و از پاییز 1397 تا 1399 به طول انجامید. نمونه گیری از 143 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم تحقیقات، به شیوه تصادفی انجام شد. 31 دانشجوی کارشناسی از نظر سلامت روانی و بیماری های مغزی توسط مصاحبه بالینی ساختاریافته (SCID-5-CV) ارزیابی شدند. توانمندی ذهن آگاهی شان بر مبنای پرسشنامه ذهن آگاهی Freiburg در حد متوسط بود، به دو گروه آزمایش 16 نفر و کنترل 15 نفر تقسیم شدند. برای گروه آزمایشی فایل صوتی 13 دقیقه ای ذهن آگاهی و کنترل فایل خنثی ارائه شد. تکلیف دو قسمتی زمان و ثبت توسط دستگاه آمپلی فایر Mitsar 19 کاناله، و توان امواج مغزی در باندهای فرکانسی مختلف قبل و بعد از ارائه متغیر مستقل در دو گروه در کانال های C3، C4، Cz، F3، F4، Fz و Pz محاسبه شد. یافته ها: نتایج نشانگر افزایش بتا، دلتا و تتا در کانال های مختلف بود. تغییرات آلفا به صورت متعارض به دست آمد. گاما و اندازه تتا به بتا کاهش معناداری در گروه آزمایش داشتند. یافته های رفتاری نشانگر افزایش تعداد پاسخ های طولانی (Percentage long response) و کاهش نقطه دوقسمتی زمان (Bisection point) بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که متغیر ذهن آگاهی با تغییر در اندازه های الکتروفیزیولوژیک فوق که نشانگر کاهش برانگیختگی، افزایش تمرکز به درون، افزایش مهار حرکتی و افزایش آگاهی بدنی و تنظیم هیجانی است در فرآیند پردازش شناختی ادراک زمان مؤثر بوده و موجب بیش تخمینی در ادراک زمان می شود.
مدل ساختاری گرایش به سیگار کشیدن و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی بر اساس شفقت خود در دانش آموزان دختر: نقش واسطه ای فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
۱۲۳-۱۰۸
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروز مصرف سیگار و مشکلات چاقی یا لاغری یکی از نگرانی های عمده سازمان سلامت جهانی به ویژه در کودکان و نوجوانان است. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی گرایش به استعمال سیگار و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی مبتنی بر شفقت خود با نقش میانجی فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده در دانش آموزان دختر بود. روش: مطالعه حاضر، همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. نمونه مورد مطالعه شامل 300 دانش آموز دختر دوره متوسطه استان البرز در سال تحصیلی 98-97 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه نگرش به سیگار کشیدن (شور و همکاران، 2000)، پرسشنامه نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (کاگان و اسکوایرز، 1984)، پرسشنامه شفقت خود (نف، 2003) و پرسشنامه فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده (استیس و بیرمن، 2001) بود. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS24 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار است. بر اساس نتایج، فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده نقش میانجی در ارتباط بین شفقت خود با گرایش به سیگار کشیدن و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی دارد. شفقت خود با گرایش به سیگار کشیدن (0/05P< و 0/083-=β) و نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (0/05P< و 0/002=β) رابطه مستقیم ندارد، اما با فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده (0/05P< و 0/222=β) رابطه مستقیم دارد. فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده با گرایش به سیگار کشیدن (0/05P< و 0/074=β) رابطه ندارد و با نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی (0/05P< و 0/139=β) رابطه مستقیم دارد. همچنین اثر غیرمستقیم شفقت خود (0/05P<) به واسطه فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده بر نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی تأیید شد، اما بین شفقت خود و فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده با گرایش به سیگار، ارتباط غیرمستقیم معنادار وجود ندارد. نتیجه گیری: نتایج نشان دادند دانش آموزان دختر دارای شفقت خود بالا، نگرانی کم تری نسبت به وزن و رژیم غذایی خود داشته و فشار فرهنگی- اجتماعی ادراک شده کمتری را ادراک می کنند. در نتیجه پیشنهاد می شود برنامه های درمانی پیش گیرانه مبتنی بر شفقت خود برای جلوگیری از مشکلات مربوط به نگرانی درباره وزن و رژیم غذایی برای دانش آموزان تدوین شود.
اثربخشی سنجش پویا بر پایه کامپیوتر روی یادگیری واژگان و درگیری تحصیلی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی سنجش پویا بر پایه کامپیوتر روی یادگیری واژگان و درگیری تحصیلی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه، همراه با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری در این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 30 نفر از این پسران در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) جایابی شدند. برای جمع آوری داده ها از آزمون پت و مقیاس اشتیاق به مدرسه (SESS) وانگ و همکاران (2011) استفاده شد. دانش آموزان گروه آزمایش تحت سنجش پویا بر پایه کامپیوتر قرار گرفتند و در پایان و نیز پس از گذشت دو ماه در مرحله پیگیری، مجدداً هر دو گروه به پرسشنامه ها پاسخ دادند. گروه گواه در طی این مدت هیچ گونه مداخله ای از آموزش سنجش پویا بر پایه کامپیوتر دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که سنجش پویا بر پایه کامپیوتر باعث افزایش یادگیری واژگان و درگیری تحصیلی دانش آموزان گروه آزمایش شده و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار مانده است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد سنجش پویا بر پایه کامپیوتر در افزایش یادگیری واژگان و درگیری تحصیلی دانش آموزان در طول زمان مؤثر بود؛ بنابراین می تواند جزء برنامه های مداخلاتی مراکز مشاوره ی وابسته به آموزش وپرورش در نظر گرفته شود.
مقایسه اثربخشی درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت با درمان مبتنی بر شفقت بر کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۳
114 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف : در مقیاس جهانی علائم سردرد اولیه کم توانی های روانشناختی بیشتری در مقایسه با سایر مشکلات نورولوژیک را سبب می شود. از شایع ترین کم توانی های روانشناختی در بیماران با علائم سردرد اولیه کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی می باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت با درمان مبتنی بر شفقت بر کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه انجام شد. روش : مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به علایم سردرد اولیه مراجعه کننده به درمانگاه مغز و اعصاب بیمارستان خاتم الانبیاء تهران بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه15 نفر) قرار داده شدند. گروه های آزمایش تحت درمان تلفیقی هیجان مدارمبتنی بر شفقت(10 جلسه 60 دقیقه ای) و درمان مبتنی بر شفقت(8 جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند. از پرسشنامه های کمال گرایی و عدم تحمل بلاتکلیفی به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss نسخه 24 و آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکرار شده تحلیل شدند. یافته ها : یافته های پژوهش نشان می دهد در متغیرکمال گرایی با توجه به عدم رعایت پیش فرض کرویت در بخش اثر درون گروهی و در عامل زمان(33/6=F، 001/1=df و 05/ 0 > p ) و تعامل عامل زمان و گروه(23/5=F، 003/2=df و 01/0> p ) و منغیر عدم تحمل بلاتکلیفی با توجه به عدم رعایت پیش فرض کرویت در بخش اثر درون گروهی و در عامل زمان(86/134=F، 08/1=df و 01/0> p ) و تعامل عامل زمان و گروه (72/30=F، 17/2=df و 01/0> p ) بین مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و تعامل زمان با گروه(سه گروه پژوهش) تفاوت معناداری (01/0 p < ) وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی برای مقایسه های جفتی نشان داد متغیر کمال گرایی در مرحله پس آزمون و پیگیری گروه درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و گروه درمان مبتنی بر شفقت با گروه گواه دارای تفاوت معنادار می باشد(01/0> p )، اما بین دو گروه درمان با یکدیگر تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0< p ) . متغیر عدم تحمل بلاتکلیفی در مرحله پس آزمون گروه درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و گروه درمان مبتنی بر شفقت با یکدیگر و با گروه گواه دارای تفاوت معنادار می باشد(01/0> p ). در مرحله پیگیری نیز بین دو گروه درمان با گروه گواه تفاوت معنادار وجود دارد(01/0> p ) اما دو گروه درمان با یکدیگر تفاوت معناداری ندارد(05/0< p ). بر پایه نتایج به دست آمده، درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت، درمانی قابل استفاده برای کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی افراد مبتلا به سردرد اولیه و درمان تلفیقی هیجان مدار مبتنی بر شفقت و درمان مبتنی بر شفقت به یک اندازه جهت کاهش کمال گرایی بیماران مبتلا به علائم سردرد اولیه مناسب هستند.