فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۴۲۱ تا ۹٬۴۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: به رغم پیشینه طولانی مطالعات بالینی و همچنین مطالعات اخیر تجربی در زمینه نارسیسیزم آسیب شناختی، این پدیده همچنان یک وضعیت گیج کننده و متناقض باقی مانده است، لذا پژوهش در زمینه عوامل پیش بینی کننده آن می تواند تا حدودی به شناخت ما از این پدیده روانشناختی کمک کند. آسیب های دوران کودکی یک عامل خطر مهم برای شکل گیری نارسیسیزم آسیب شناختی در بزرگسالی هستند، اما مطالعات اندکی در زمینه چگونگی این ارتباط وجود دارد. هدف: هدف مطالعه حاضر پیش بینی نارسیسیزم آسیب شناختی بر اساس آسیب های دوران کودکی و به واسطه نقص در شفقت خود و احساس شرم بود. روش: این مطالعه توصیفی بر اساس مدل یابی معادلات ساختاری بود، جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه های شهید بهشتی، تهران و خوارزمی در سال 98-1397 بود که تعداد 340 نفر بر اساس روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های خودشیفتگی مرضی پینکاس و همکاران (2009)، ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003)، شفقت خود نف (2003) و عاطفه خودآگاه-3 تانگنی (1998) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آسیب های دوران کودکی به صورت منفی بر شفقت خود، شفقت خود به صورت منفی بر احساس شرم و احساس شرم به صورت مثبت بر نارسیسیزم آسیب شناختی اثر دارند که این روابط همگی معنی دار بودند (0/001 p< )، از سوی دیگر نتایج آزمون مدل نشان داد که شفقت خود و احساس شرم در روابط بین آسیب های دوران کودکی و نارسیسیزم آسیب شناختی نقش واسطه را دارند و در نهایت مدل پیشنهادی این مطالعه با مدل آزمون شده دارای برازش مناسب بود. نتیجه گیری: نقص در شفقت خود و احساس شرم نقش کلیدی در رابطه بین آسیب های دوران کودکی و نارسیسیزم آسیب شناختی دارند، لذا توجه به این متغیرها هم در حیطه پیش گیری و هم در حیطه درمان حائز اهمیت است.
بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراقشری مغز بر بهبود عملکرد شناختی و هیجانی بزرگسالان دارای اختلال کمبود توجه / بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۰ شماره ۹۸
171-184
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال کمبود توجه / بیش فعالی یک اختلال عصبی تحولی مربوط به دوران کودکی است که می تواند تا دوران بزرگسالی نیز ادامه یابد؛ اما اکثر پژوهش ها به بررسی انواع درمان ها در دوره کودکی پرداخته اند و اهمیت این اختلال در بزرگسالی نادیده گرفته شده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی تحریک الکتریکی فراقشری مغز بر بهبود علائم هیجانی و شناختی بزرگسالان مبتلا به اختلال ADHD انجام شد. روش: این پژوهش از نوع آزمایشی همراه با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد مبتلا به اختلال ADHD در شهر اصفهان بودند که به یکی از مراکز بزرگ مجهز به درمان های نوروتراپی مراجعه نموده بودند (120 نفر). نمونه شامل 40 نفر از این افراد بودند (2 گروه 20 نفری). جلسات مداخله شامل 15 جلسه با پروتکل درمانی تحریک نقاط جلویی سر شامل F3 و F4 بود. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس خود گزارش دهی اختلال کمبود توجه / بیش فعالی بزرگسالان (2003)، آزمون استروپ (1935)، آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (1984)، آزمون برج لندن (1982)، آزمون عملکرد مداوم (1956)، مقیاس مشکلات در تنظیم هیجان (2004) و آزمون تکانشگری آیزنک (1977) بودند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ و روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که تحریک الکتریکی فراقشری مغز به طور معناداری بر اکثر مؤلفه های بررسی شده در این پژوهش مؤثر بود (0/005 p< ). تنها در میانگین مؤلفه فزون کنشی پس از دریافت تحریک الکتریکی فراقشری مغزی بین دو گروه تفاوت معناداری ملاحظه نشد. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که تحریک الکتریکی فراقشری مغزی می تواند به عنوان درمان واحد و یا در کنار درمان های روانشناختی دیگر برای درمان اختلال ADHD مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی - وجودی و درمان متمرکز بر شفقت به شیوه گروهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم بهار (خرداد) ۱۴۰۰ شماره ۹۹
439-452
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات مداخله ای مختلفی با هدف ارتقاء شاخص های سلامت روان زنان مطلقه سرپرست خانوار انجام شده است، اما پژوهشی که به مقایسه اثربخشی درمان شناختی - وجودی و درمان متمرکز بر شفقت بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه سرپرست خانوار پرداخته باشد، مغفول مانده است. هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی - وجودی و درمان متمرکز بر شفقت به شیوه گروهی بر بهزیستی روانشناختی زنان مطلقه سرپرست خانوار انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون - پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه پژوهش متشکل از تمامی زنان مطلقه سرپرست خانوار کمیته امداد امام خمینی (ره) منطقه 19 شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه این مطالعه 36 زن بودند که به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه (هر گروه 12 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) بود. برای گروه آزمایشی اول، درمان شناختی وجودی ( کیسان، 2004، 2009 ) و برای گروه آزمایشی دوم درمان متمرکز بر شفقت (گیلبرت، 2009، 2014) در 8 جلسه 120 دقیقه ای برگزار گردید، اما گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تعقیبی بونفرونی استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان شناختی - وجودی و درمان متمرکز بر شفقت باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های آن (پذیرش خود، رابطه مثبت با دیگران، خودمختاری، زندگی هدفمند، رشد شخصی، تسلط بر محیط) در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند. همچنین درمان شناختی - وجودی در مقایسه با درمان متمرکز بر شفقت اثربخشی بیشتری در افزایش بهزیستی روانشناختی و مؤلفه های آن داشت (0/01 > p ) . نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده توصیه می گردد روانشناسان و مشاوران از این دو رویکرد درمانی جهت کاهش مشکلات روانشناختی زنان سرپرست خانوار استفاده نمایند.
نقش تعاملی فرد-رسانه (مجازی غیر دولتی) در زمینه اخبار مرگ بر استرس ادراک شده و مقابله با آن در دوران قرنطینگی بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
21 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه در هر بحرانی رسانه ها و بازتاب های خبری آن ها نقش بسیار مهمی در چگونگی مقابله با بحران ایفا می کنند، هرچند مخاطبین این اخبار با واکنش فعال یا منفعلانه می توانند در این جریان اثرگذار باشند، در همین راستا بررسی پویایی های این ارتباط متقابل و نقشی که می تواند بر استرس ادراک شده افراد در دوران قرنطینگی بیماری کرونا داشته باشد، هدفی است که محققین در این پژوهش به دنبال آن هستند. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی و بر اساس تجارب زیسته 15 زن و مرد در خرم آباد، قزوین و قم بود که با نمونه گیری غیر تصادفی نظری انجام شد. روش گرد آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که به دلیل محدودیت های اجرایی به صورت مجازی و از طریق واتساپ صورت گرفت. یافته ها: اطلاعات به دست آمده در این پژوهش شامل سه محور اصلی نقش تعاملی فرد رسانه، محور دوم با عنوان استرس های ادراک شده پس از مواجهه با اخبار مرگ در رسانه های مجازی و سومین محور با عنوان سبک های مقابله ای افراد پس از مواجهه با اخبار مرگ و تجربه فشار روانی است که هریک دارای مضامین و زیرمضمون های مختص به خود می باشد. نتیجه گیری: با توجه به نقش تعاملی فرد و رسانه های مجازی و تأثیراتی که می توانند بر ایجاد استرس افراد بگذارند، مجموعه راهبردهای مقابله ای به کار برده شده شامل مقابله های اجتنابی (اجتناب از مواجهه با مشکل و حل آن)، تمرکززدایی ذهنی از بحران، مراقبت های بهداشتی و طبی، تمرکز بر جنبه های مثبت زندگی، جستجوی حمایت و تکیه گاه و تغییر نگرش و فلسفه زندگی با زیر مؤلفه های مختص به هر یک، می تواند در قالب الگوهای کاربردی در مواقع بحرانی جهت پیشگیری از آسیب های جسمانی و روانی و افزایش سطح سازگاری افراد به کار برده شوند.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در مبتلایان به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
141 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان تهدیدکننده زندگی و چالشی بزرگ برای بهزیستی افراد مبتلا است. هدف این پژوهش پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس راهبردهای تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در بیماران سرطانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به کمپین، مؤسسات و انجمن سرطان در سه ماه اول سال 1398 شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 119 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (گراس و جان، 2003)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010)، ذهن آگاهی (براوان و رایان، 2003) و بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. یافته ها به وسیله نرم افزار SPSS v.21 و روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای ارزیابی مجدد تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنا دار دارند و رابطه مؤلفه سرکوبی تنظیم هیجان با بهزیستی روان شناختی منفی و معنادار بود. نتیجه گیری: بهزیستی روان شناختی اثرات مثبتی بر سلامت روان و استقامت بیماران سرطانی در مقابله با بیماری دارد، ازآنجایی که تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی ارتباط دارند، ازاین رو لازم است این عوامل در درمان بیماران موردتوجه قرار گیرد و مداخله های مؤثر در این زمینه طرح ریزی گردد.
نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
161 - 188
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری مالتیپل اسکلروزیس به عنوان یک بیماری مزمن با بروز ناگهانی و غیرقابل پیش بینی سبب کاهش بهزیستی ذهنی در ابعاد هیجانی، روان شناختی و اجتماعی می گردد. این پژوهش با هدف بررسی نقش رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت در زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مبتلا به ام اس مراجعه کننده به کلینیک های تخصصی شهر تهران در سال 1399 بود که از بین آن ها 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه های نگرانی درمورد وزن و رژیم غذایی کاگان و اسکوایزر، سرسختی سلامت گیبهاردت و همکاران بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو، بود. فرضیه های این پژوهش بااستفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مجذورات جزئی مورد آزمونقرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از بررسی تأثیرات مستقیم متغیرهای پژوهش نشان داد که رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی، بهزیستی ذهنی بر سرسختی سلامت و سرسختی سلامت بر بهزیستی ذهنی، تأثیر مستقیم و معناداری داشتند (05/0P < ). در نقش غیرمستقیم، رژیم غذایی بر بهزیستی ذهنی با میانجی گری سرسختی سلامت به میزان 25/0 تأثیر معناداری داشت (05/0P < ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود در جهت افزایش بهزیستی ذهنی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس به نقش رزیم غذایی و عوامل روانشناختی همچون سرسختی سلامت توجه شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
189 - 206
حوزههای تخصصی:
لوپوس بیماری است که با ایجاد اضطراب در فرد باعث نگرانی و تنش در پاسخ به شرایط تهدیدکننده می گردد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، شفقت و درمان ترکیبی بر اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با یک گروه کنترل می باشد.جامعهآماریاینپژوهششاملکلیهبیماران مبتلا به لوپوس سیستمیک تحت درمان در بیمارستان های شهر شیرازمی باشد که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه آماری 80 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه (یک گروه کنترل 20 نفره و 3 گروه آزمایش 20 نفره) قرار گرفتند. ابزارهای بکاررفته در این پژوهش شامل پرسشنامه اضطرابزونگ (1970) و پرسشنامه نگرش های ناکارآمد وایزمن و بک (1978) بود. یافته ها: داده های گرداوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که این درمان بر لوپوس سیستمیک در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنادار دارد (p≤0/0001و 6/53F = ). همچنین اثر درمان ترکیبی در این پژوهش با سطح معناداری (207/47F = و p ≤/ 0005) بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های پژوهش حاضر، می توان از بسته های آموزشی پذیرش و تعهد و شفقت درمانی جهت بهبود اضطراب و نگرش های ناکارآمد بیماران مبتلا به لوپوس بهره برد.
تاثیر آموزش چندحسی فرنالد بر نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدائی مبتلا به اختلال یادگیری شهر اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی مشاوره و روان درمانی دوره دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۷
67 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش چندحسی فرنالد بر مشکل نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری شهر اهواز بود. روش: روش پژوهش آزمایشی (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر عبارت از کلیه دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری کلاس اول و دوم ابتدایی مراکز اختلالات یادگیری شهر اهواز در سال 1398 بود. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری کلاس اول و دوم ابتدایی (15 نفر گروه آزمایش 1 (آموزش چندحسی فرنالد)، و 15 نفر گروه کنترل بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. گروه های آموزش در طی 8 جلسه 45 دقیقه ایی آموزش دریافت کردند. بعد از جلسات آموزش روش چندحسی فرنالد بر روی گروه آزمایش و گروه کنترل، پس آزمون نارساخوانی، اختلال دیکته و سازش یافتگی های رفتاری اجرا شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نارساخوانی وکسلر (1945)، آزمون دیکته نویسی و پرسشنامه سازش یافتگی های رفتاری لامبرت و همکاران (1974) بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و کوواریانس چندمتغیره مانکوا، آنکوا استفاده شد. بافته ها: نتایج نشان داد، آموزش چندحسی فرنالد باعث کاهش نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت روش های آموزش چندحسی فرنالد موجب کاهش نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری می شوند و آموزش چندحسی فرنالد روش موثرتری بر کاهش خشم نارساخوانی، اختلال دیکته و بهبود سازش یافتگی های رفتاری دانش آموزان ابتدایی مبتلا به اختلال یادگیری است.
اثربخشی شناخت درمانی مثبت نگر بر نشانگان افت روحیه زنان، با تجربه کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال سیزدهم تایستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
159 - 168
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر برسی اثربخشی شناخت درمانی مثبت نگر در کاهش نشانگان افت روحیه زنان بیمار مبتلا به کووید-19 بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل بهمراه پیش آزمون – پس آزمون می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان 25 تا 45 ساله ای که در فاصله زمانی مهر تا دی ماه 1399 به دلیل ابتلا به کووید-19 در درمانگاه پنجم آذر سمنان مراجعه داشته اند از این میان تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل گمارده شدند. دو گروه در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه افت روحیه (DS)، پاسخ دادند و گروه آزمایش نیز بین دو مرحله، آموزش شناخت درمانی مثبت نگر را به صورت آنلاین دریافت کردند. یافته ها: برای تحلیل آماری از تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) و تحلیل کواریانس (ANCOVA) استفاده شد. تحلیل آماری نشان داد که مداخله شناخت درمانی مثبت نگر به کاهش معنادار مؤلفه های بی معنایی، یأس، احساس ملالت، احساس درماندگی و احساس شکست و نمره کل افت روحیه در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است. نتیجه گیری: شناخت درمانی مثبت نگر باعث کاهش نشانگان افت روحیه زنان بیمار مبتلا به کووید-19 گردید، در نتیجه استفاده از این روش می تواند در کاهش برخی مشکلات روانشناختی این بیماران مؤثر باشد.
رابطه تنظیم شناختی هیجان و هوش شخصی با فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
65 - 74
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، تعیین رابطه تنظیم شناختی هیجان و هوش شخصی با فرسودگی تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی بوده است. برای دسترسی به این هدف 120 نفر از دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل در سال تحصیلی 97-96 به سه پرسشنامه فرسودگی تحصیلی، تنظیم شناختی هیجان و هوش شخصی پاسخ دادند. در ضمن روش مطالعه همبستگی بوده و برای تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد . نتایج مطالعه نشان داد که بین هوش شخصی با تنظیم شناختی هیجان همبستگی ۲۷/0 معنی دار وجود دارد. همچنین بین هوش شخصی با فرسودگی تحصیلی همبستگی۲۴/0- که معنی دار است وجود دارد. در ضمن همبستگی تنظیم شناختی هیجان با فرسودگی تحصیلی نیز معنی دار است(۲۷/0-). همچنین نتایج نشان داد که هر دو متغیر تنظیم شناختی هیجان و هوش شخصی توانایی پیش بینی فرسودگی تحصیلی دانشجویان پزشکی و پیرا پزشکی را دارند. اما سهم تنظیم شناختی هیجان بیشتر از متغیر هوش شخصی است . این نتایج تلویحات مهمی در زمینه پیش گیری، سبب شناسی و تامین سلامت روانی دانشجویان علوم پزشکی دارد .
اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز بر علائم اختلال اضطراب اجتماعی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانشجویان دختر دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال شانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۱
75 - 94
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش ذهن شفقت ورز را بر علائم اختلال اضطراب اجتماعی و راهبردهای تنظیم هیجان شناختی، بود. در این پژوهش از طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه استفاده شده است. طی یک فراخوان به کلیه دانشجویان داوطلب دختر ساکن در خوابگاه دانشگاه شهید چمران اهواز که در سال تحصیلی 95-96 مشغول به تحصیل بودند، پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور (2000) داده شد و از بین دانشجویان داوطلبی که بالاترین نمره از نقطه برش را آورده بودند، پس از یک جلسه مصاحبه تشخیصی بر اساس معیارهای DSM-5، تعداد چهار نفر از افراد داوطلبی که تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی دریافت می کردند به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. آزمودنی ها به مدت 8 هفته و هر هفته یک جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. آزمودنی ها توسط مقیاس اضطراب اجتماعی کانور و مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001)، پیش از شروع درمان، طی درمان، پس از درمان در مرحله پیگیری دو، چهار و شش هفته ای، مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن شفقت ورز منجر به کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی، افزایش راهبردهای انطباقی تنظیم هیجان و کاهش راهبردهای غبرانطباقی تنظیم هیجان در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی می شود. پیگیری دو، چهار و شش هفته ای حاکی از پایداری نسبی تغییرات بود.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس نشخوار فکری اشتباهات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1117-1030
حوزههای تخصصی:
زمینه: نشخوار فکری در دوره جوانی از شیوع بیشتری برخوردار است و تأثیر نامطلوبی بر ابعاد مختلف زندگی جوانان دارد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس نشخوار فکری اشتباهات است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی - کاربردی، از حیث نوع گردآوری اطلاعات، پیمایشی پرسشنامه ای و از نظر روش شناسی، از جمله مطالعات آزمون سازی به حساب می آید که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه الزهرا (س) در سال 1398 تشکیل دادند. نمونه پژوهش حاضر 300 نفر از دانشجویان بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت بررسی ساختار عاملی پرسشنامه از شاخص قابلیت اعتماد سازه، شاخص درستی محتوا، نسبت درستی محتوا و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد . یافته ها: به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، قابلیت اعتماد سازه برای مقیاس نشخوار فکری اشتباهات 0/74، نسبت درستی محتوا بیشتر از 78 درصد و شاخص درستی محتوا بیشتر از 80 درصد بود که نشان از درستی محتوای مناسب مقیاس داشت. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که بار عاملی گویه ها بیشتر از 66/0 است و همه مسیرها از گویه ها به متغیر پنهان در سطح 0/001 معنادار بودند و مقیاس از درستی سازۀ مناسبی برخوردار بود. به جز شاخص عددی کای اسکوئر هنجار شده 1/09 (0/001 p< )، شاخص های دیگر از جمله نیکویی برازش 0/98، برازش تطبیقی 0/99، برازش افزایشی 0/99، ریشه میانگین مربعات خطای برآورد 018/0 در محدودۀ قابل قبولی قرار داشتند. شاخص میانگین واریانس استخراج شده برای مقیاس نشخوار فکری اشتباهات 0/50 بود که حاکی از قابل قبول بودن درستی همگرا بود. نتیجه گیری: نتیجه تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مقیاس نشخوار فکری اشتبا هات دارای ساختار یک بعدی است. با توجه به مطلوب بودن خصوصیات روان سنجی نسخه فارسی مقیاس نشخوار فکری اشتبا هات، می توان استفاده از آن را به متخصصان حوزه روانشناسی و مشاوره در موقعیت های پژوهشی و تشخیصی پیشنهاد کرد.
تأثیر شیوه های مختلف تصویرسازی ذهنی دیداری و حرکتی بر یادگیری مهارت پرتاب از زیر شانه کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
1193-1213
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تأثیر انواع مختلف تصویرسازی ذهنی دیداری و حرکتی بر یادگیری مهارت حرکتی بسته، همچنین ارتباط بین توانایی وضوح تصویرسازی و عملکرد حرکت می باشد. روش: به همین منظور90 دانش آموز دختر راست دست 8 تا 10 سال به صورت تصادفی در 6 گروه 15 نفرِ تمرین فیزیکی ( PPG )، تصویرسازی دیداری ( VIG )، تصویرسازی حرکتی ( KIG )، ترکیب تمرین فیزیکی و تصویرسازی دیداری ( VIPPG )، ترکیب تمرین فیزیکی و تصویرسازی حرکتی ( VIPPG ) و گروه کنترل ( CG ) تقسیم شدند. میزان توانایی وضوح تصویرسازی آزمودنی ها از طریق پرسشنامه وضوح تصویرسازی حرکتی (VMIQ) اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مرکب ( مرحله)3× (گروه)6 ، تحلیل واریانس یک راهه، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و ضریب همبستگی پیرسون انجام شد. یافته ها: در پس آزمون (یادداری) عملکرد گروه های مختلف تصویرسازی ( VIG,KIG,VIPPG,KIPPG ) با گروه تمرین فیزیکی ( PPG ) برابر بود. نتایج مرحله انتقال نشان داد که ترکیب تصویرسازی ذهنی با تمرین فیزیکی ( KIPPG,VIPPG ) به طور قابل ملاحظه ای عملکرد بالاتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. گروه های تصویرسازی ذهنی دیداری و حرکتی عملکرد برابری را در مراحل انتقال و یادداری نشان دادند ( KIG=VIG و KIPPG=VIPPG ). نتایج تحقیق هیچ گونه ارتباطی بین میزان توانایی وضوح تصویرسازی و عملکرد حرکتی نشان نداد. نتیجه گیری: ازجمله دستاوردهای این پژوهش هنگام آموزش مهارت های حرکتی کودکان می توان از تصویرسازی ذهنی استفاده کرد و کودکان نیز مانند بزرگ سالان توانایی تصویرسازی ذهنی مهارت های حرکتی را دارند. اما کودکان (8 تا10 سال) توانایی جداسازی تصویرسازی دیداری و حرکتی را ندارند.
واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کوید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
244-271
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش با هدف واکاوی تجارب و ادراکات روان شناختی بیماران بهبود یافته ی کووید 19 انجام شد. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام گرفت . جامعه ی این پژوهش شامل بیماران بهبود یافته از ویروس کرونا در استان تهران بود. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه ی نیمه ساختاریافته بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی مضامین، 9 مضمون اصلی واکنش اولیه تنهایی و نیاز به دریافت شفقت، پیامدهای منفی، نزدیکی به مرگ و واکنش افراد، فعالیت های موثر در تاب آوری، سرایت متقابل احوالات روحی بیمار، مراقبان و کادر درمانی، اثر بیماری بر معنا و سبک زندگی، دل مشغولی در حوزه ی وظایف و تعهدات، پیشنهادات به دست آمد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد تجربه مبتلایان کووید 19 با یکدیگر شباهت ها و تفاوت هایی دارد و آگاهی از این تجربیات به متخصصین و سیاست گذاران کمک می کند تا از بحران روان شناختی در دوره ی پساکرونا پیشگیری و افراد جامعه را از نظر روانی برای مواجهه با اپیدمی ها آماده کنند.
اثربخشی تکالیف شنیداری بر کاهش علائم رفتارهای برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلابه اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: یکی از مشکلات کودکان مبتلا به ADHD ضعف در مهارت و توانایی های شنیداری به صورت نقص در گوش دادن، صحبت کردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن کلمات ظاهر می گردد و این امر موجب رفتارهای سازش نایافته از جمله رفتارهای قانون شکنی و پرخاشگرانه (رفتارهای برون ریزی شده) در منزل و به خصوص در مدرسه می گردد. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی تکالیف شنیداری بر مشکلات رفتاری برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلا به اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل 163 کودکان مبتلا به اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه منطقه 4 تهران در سال تحصیلی 98-99 بود که از بین آنان 30 کودک به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در گروه های آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل نرم افزار یکپارچه عملکرد دیداری و شنیداری (راسلد و همکاران،2018)، سیاهه رفتاری آخنباخ (مینایی،1385) و پرسشنامه مشکلات یادگیری (ویلکات و همکاران،2011) و پرسشنامه کانرز فرم معلمان (شهائیان و همکاران، ۱۳۸۶) بود. قبل از اجرای متغیر مستقل از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد. سپس گروه آزمایش، تکالیف شنیداری را در طی 20 جلسه آموزشی 45 دقیقه ای در طول مدت سه ماه دریافت نمود. داده های به دست آمده توسط تحلیل کوواریانس تک متغیره با نرم افزار Spss (نسخه 26) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که تقویت شنیداری با تکالیف شنیداری بر کاهش مشکلات رفتاری تأثیر معناداری داشته است که میزان این تأثیرگذاری 45/5 درصد (0/01 > p ) بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از این پژوهش، می توان تکالیف شنیداری را به عنوان روشی مؤثر در حوزه توان بخشی شناختی برای کاهش مشکلات رفتاری برون ریزی شده در دانش آموزان مبتلابه اختلال کاستی توجه / بیش فعالی همراه با اختلال یادگیری ویژه مورد استفاده قرار داد.
تدوین الگوی ساختاری عملکرد شناختی خلبانان بر اساس منابع استرس و آگاهی موقعیتی: نقش میانجی گر خستگی ذهنی و عوامل پروازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: عملکرد شناختی خلبان سازه مهمی است که نقش حیاتی در پیشگیری از سوانح هوایی ایفا می کند. تاکنون پژوهش های مختلفی به شناسایی عوامل اثرگذار بر عملکرد شناختی خلبان پرداخته اند؛ اما در زمینه تعامل این عوامل و توالی زمانی آنها شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: هدف این پژوهش تدوین الگوی ساختاری پیش بینی عملکرد شناختی خلبانان خطوط هوایی ایران بر اساس منابع استرس و آگاهی از موقعیت با توجه به نقش میانجی گری خستگی ذهنی و عوامل پروازی بود. روش: روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه خلبانان غیرنظامی مرد شاغل در شرکت های هواپیمایی ایران در سال 1398 که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس 310 نفر به عنوان نمونه در مطالعه شرکت کردند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه استرس شغلی (اسپیو و اسپوکان، 1998) پرسشنامه سنجش چندبعدی خستگی (اسمتس، 1996)، مقیاس رتبه بندی آگاهی از موقعیت (تایلور، 1990) و ارزیابی عملکردی در محیط شبیه سازی پرواز جمع آوری و با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون بوت استرپ در نرم افزار Amos-21 تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مدل فرضی پژوهش با انجام برخی اصلاحات از برازش مناسبی برخوردار است. شاخص های برازش مدل نهایی شامل TLI = 0/91، CFI = 0/93، IFI = 0/93، GFI = 0/93، SRMR = 0/056، RMSEA = 0/055 بود. همچنین نتایج نشان داد که استرس شغلی با واسطه گری خستگی ذهنی بر عملکرد شناختی اثر دارد. آگاهی از موقعیت نیز با واسطه گری خستگی ذهنی و عوامل پروازی بر عملکرد شناختی اثر می گذارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، خلبانانی که استرس شغلی و خستگی ذهنی کمتر، آگاهی از موقعیت بیشتر و سطح بالایی از عوامل پروازی را دارا باشند می توانند عملکرد شناختی بهتری را تجربه کنند.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب اجتماعی یکی از عواملی است که در روند رشد اجتماعی افراد خلل ایجاد می کند، مطالعات متعددی رابطۀ بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب اجتماعی را مورد تأیید قرار داده اند اما مسئلۀ اصلی این است، آیا راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی می توانند در رابطۀ بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب اجتماعی نقش واسطه ای داشته باشند؟ هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب اجتماعی در دختران نوجوان بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر ایلام به تعداد 3822 نفر بود که در سال تحصیلی 400-99 مشغول به تحصیل بودند که از بین آنها 360 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (لاجرکا و لوپز، 1998)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه (یانگ، 1998)، فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گرانفسکی و کرایج، 2006) و مقیاس خودکارآمدی برای موقعیت های اجتماعی (گودیانو و هربرت، 2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و از نرم افزار های SPSS 24 و Amos 24 استفاده شد. یافته ها: تمامی اثرات مستقیم متغیر های پژوهش معنادار بودند (0/01 > P ) اما اثر مستقیم طرحواره محدودیت مختل بر اضطراب اجتماعی معنادار نبود (0/05 < P ). همچنین اثرات غیر مستقیم طرحواره های ناسازگار اولیه بر اضطراب اجتماعی از طریق راهبرد های تنظیم شناختی هیجان (انطباقی و غیرانطباقی) و خودکارآمدی اجتماعی همگی معنادار بوده (0/05 > P ) و مدل پژوهش نیز از برازش مناسب برخوردار بود. نتیجه گیری: طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند با تأثیر بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی، سطوح اضطراب اجتماعی را در دختران نوجوان پیش بینی کنند. این پژوهش لزوم توجه بیشتر به بهداشت روانی نوجوانان از طریق انجام برنامه ریزی های جامع جهت توانمندسازی آنها و مداخلات به موقع را آشکار می سازد.
مدل یابی روابط ساختاری اعتیاد به اینترنت براساس سرمایه روانشناختی با نقش واسطه ای درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتیاد به اینترنت نوعی اختلال است که به استفاده بیش از حد از اینترنت گفته می شود و می تواند سایر فعالیت های اجتماعی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس شناسایی عواملی که وابستگی را کاهش داده و از آسیب های اعتیاد به اینترنت بکاهد، ضروری است. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثر پیش بینی کنندگی سرمایه روانشناختی بر اعتیاد به اینترنت، جهت کمک به طراحی مداخلات پیشگیری کننده از آن، از طریق میانجی گری درگیری تحصیلی انجام شد. روش: این پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. از 1200 نفر جامعه آماری دانشجویان دانشگاه فرهنگیان خراسان شمالی که در سال تحصیلی 99-1398 مشغول به تحصیل بودند، تعداد 300 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند و به پرسشنامه های اعتیاد اینترنت یانگ (1998)، سرمایه روانشناختی لوتانز (2007) و درگیری تحصیلی ریو (2013) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری معادلات ساختاری استفاده شد و تحلیل ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-24 و AMOS-23 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سرمایه روانشناختی و درگیری تحصیلی بر اعتیاد به اینترنت تأثیر منفی و معنادار دارند. و درگیری تحصیلی در رابطه بین سرمایه روانشناختی و اعتیاد به اینترنت نقش میانجی دارد. با توجه به شاخص های برازش مدل ( GFI=.92, PCFI=.74, CFI=.91, RMSEA=.075, X2/d.f=2.564 ) مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط منفی سرمایه روانشناختی و درگیری تحصیلی با اعتیاد به اینترنت؛ مدیران و سیاستگذاران دانشگاه می توانند از طریق فراهم نمودن شرایط رشد شاخص های سرمایه روانشناختی و افزایش درگیری تحصیلی، اعتیاد به اینترنت دانشجویان را کنترل نمایند.
اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر رضایت و سازگاری زناشویی زوجین
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: درمان راه حل محور یکی از شاخه های رویکرد پست مدرن در حیطه خانواده درمانی و زوج درمانی است که با تمرکز بر یافتن راه حلها به درمان مشکلات می پردازد؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی زوج درمانی راه حل محور بر رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی زوجین انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه تجربی با گروه آزمایش و گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون با پیگیری یک ماهه و جامعه آماری زوج هایی بودند که به دلیل عدم رضایت و ناسازگاری و مشکلات ارتباطی به مرکز مشاوره مهرآور واقع در منطقه 2 شهر تهران در سال 1395 مراجعه کرده بودند. پس از غربالگری با پرسشنامه های رضایت زناشویی (فاورز و اولسون، 1993) و سازگاری زناشویی (اسپانیر، 1976)، 20 زوج ناسازگاری به صورت هدفمند انتخاب و 10 زوج در گروه آزمایش و 10 زوج در گروه گواه به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش، مداخله های 8 جلسه ای زوج درمانی راه حل محور را به صورت گروهی دریافت و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که زوج درمانی راه حل محور میزان رضایت زناشویی (68/10= F و 002/0= P ) و سازگاری زناشویی (58/13= F و 001/0= P ) را به طور معناداری افزایش می دهد و نتایج در مرحله پیگیری نیز پایدار بود (05/0= P ). نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که زوج درمانی راه حل محور می تواند درمان مناسبی برای افزایش رضایت زناشویی و سازگاری زناشویی در زوجین باشد.
نقش تکانشگری، کارکردهای اجرایی و بهوشیاری زمینه ای در بروز رفتارهای پرخطر جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
137 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تکانشگری، کارکردهای اجرایی و بهوشیاری زمینه ای در بروز رفتارهای پرخطر جوانان صورت گرفت. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه های سراسری تهران1400-1399 تشکیل دادند. از بین آن ها تعداد 380 دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی انتخاب شدند. آنها به مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی(زاده محمدی و همکاران)، تکانشگری بارت(پاتون و همکاران)، پرسشنامه توانایی های شناختی(نجاتی) و پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری(بایر و همکاران) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین متغیر تکانشگری و کارکردهای اجرایی (به جز شناخت اجتماعی) با رفتارهای پرخطر رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین بین رفتارهای پرخطر با بهوشیاری زمینه ای و عامل های توصیف و عمل همراه با آگاهی رابطه ای منفی و معنی دار وجود دارد. نتایج رگرسیون نشان داد که کارکردهای اجرایی به طرز معناداری گرایش به رفتارهای پرخطر در جوانان را پیش بینی کرد. از نتایج بدست آمده می توان به منظور تعیین اولویت های آموزشی و درمانی با هدف کمک به پیشگیری و کنترل چنین رفتارهای پرخطری در قشر جوان جامعه بهره برد.