فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۸۱ تا ۹٬۷۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل محتوای کتاب های «هدیه های آسمان دوره ابتدایی» (سال تحصیلی1401-1400) و میزان انطباق آنها با ویژگی های متقین در خطبه همام بود. روش این پژوهش تحلیل محتوا و برای گردآوری داده ها از روش سندکاوی (کتاب های درسی) استفاده شد. برای محاسبه فراوانی، بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت روش آنتروپی شانون به کار رفت. با بررسی 1409 جمله به عنوان واحد تحلیل، این نتایج حاصل شد که مؤلفه های نماز شبانه، انفاق در راه خدا، راستگویی، صبر و شکیبایی، ایمان و یقین و خضوع و فروتنی به ترتیب 276، 245، 244، 234 ، 212 و 198 فراوانی را داشتند. در این کتاب ها به ترتیب بیشترین و کمترین ضریب اهمیت در پایه دوم، مؤلفه راستگویی 331/0 و خضوع و فروتنی 108/0؛ پایه سوم، ایمان و یقین 446/0 و صبر و شکیبایی231/0؛ پایه چهارم، انفاق در راه خدا 498/0 و صبر و شکیبایی 331/0؛ پایه پنجم، ایمان و یقین 498/0 و خضوع و فروتنی 398/0 و پایه ششم، انفاق در راه خدا 702/0 و صبر و شکیبایی 403/0 به دست آمد. این پژوهش نشان داد که توزیع بعضی ویژگی های متقین در محتوای کتاب ها و واحدهای تحلیل، تعادل و انطباق کمی دارند.
Evaluation of Compliance with Preventive Behaviors of Corona Disease Based on Health Belief Model(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
19 - 28
حوزههای تخصصی:
Background: Following the pandemic of corona disease in Iran and around the world, the most important goal of health policies focused on compliance with prevention behaviors, and its evaluating. One of the most effective model based on social psychology is Health Belief Model that has been employed in many studies as different aspects of preventive behaviors. Objectives: The main purpose was study the relationship between compliance with preventive behaviors of corona disease with health belief model, and predicting the high level and low level of compliance with these behaviors based on health belief model variables. Methods: The present study was a descriptive-correlational study in terms of its method. The statistical population consisted of all adults aged +20 who lived in Tehran. 472 voluntary subjects were selected through online recall method. The instruments of the study included the compliance with preventive behaviors of corona scale (CPBC), and the corona health belief model inventory (CHBM). Both measures were developed and standardized by the researchers. Data were analyzed by using regression analysis. Results: The Means of CPBC in all participants was 3.38 ± 0.83, thereupon two groups were formed accordingly, as high group (4.18±0.17) and low group (1.92±0/28). The findings show that high level of compliance could be predict by severity, benefits; and barriers; and low level of compliance by age, benefits, and barriers. Conclusion: Since preventive behaviors were known as the best way to control of corona virus outbreak, there is a great value of identifying variables that might mitigate or exacerbate compliance could contribute greatly to the development of more effective health planning in Iranian society. Therefore, increase the benefits and reduce the barriers of prevention behaviors could be effective, and consequently, corona virus transmission could be decreased.
بررسی صلاحیت های حرفه ای معلمان درس مهارت های زندگی در مقطع متوسطه بر اساس رویکرد ارزشیابی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انجام مطالعات کاربردی در جهت ارزیابی میزان برخورداری معلمان از صلاحیتهای حرفه ای، امری ضروریست. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی ص لاحیت ه ای حرف ه ای معلم ان دوره متوسطه اول در درس مهارت های زندگی بر اساس رویکرد ارزشیابی دانش آموزان، انج ام ش ده است. روش ها: پژوهش حاضر در سال تحصیلی96-95 با استفاده از روش توصیفی- مقطعی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه اول در شهر شیراز بود که در در سال تحصیلی 97-1396، مشغول به تحصیل بودند و از بین آنها 385 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و از طریق فرمول تعیین حجم نمونه مورگان و کرجسی، به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شده و در پژوهش مشارکت داده شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامه محقق ساخته صلاحیتهای حرفه ای معلم بود و تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و شاخص های آماری فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس، تحلیل عاملی تاییدی و آزمونT وابسته استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون t وابسته نشان داد بین وضع موجود و مطلوب صلاحیتهای حرفه ای معلمان در هر سه صلاحیت مورد بررسی، تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P≤) و به عبارتی برای رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله وجود دارد. نتیجه گیری: با نظر به نتایج اکتسابی از مطالعه حاضر که بیانگر عدم برخورداری معلمان از صلاحیتهای حرفه ای بود، ضروری است مواردی نظیر رعایت دقیق اصل شایسته محوری در گزینش معلمان، توجه به مولفه های رفاهی و معیشتی معلمان، برگزاری دوره های نوین ضمن خدمت، برگزاری کارگاه ها و جلسات آموزشیِ مشارکت محور، تدوین نظام جامع ارزیابی از فعالیتهای حرفه ای معلمان، انجام نظارت سازمان یافته و همچنین انجام اقدامات اصلاحی در این زمینه، مورد توجه قرار گیرد و بستر مناسبی در جهت ارتقا و توسعه صلاحیتهای حرفه ای معلمان، فراهم گردد.
مطالعه مرگ آگاهی از نظر جوانان و پیامدهای آن در زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
232-219
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم مرگ و مرگ آگاهی از نظر مردان جوان و پیامدهای آگاهی از مرگ در زندگی آنان بود. پژوهش با استفاده از شیوه کیفی انجام شد و تحلیل داده ها نیز با روش کلایزی کدگذاری شد. نمونه ها شامل 11 مرد 20 تا 35 سال ساکن مناطق 2، 13، 16 و 18 شهر تهران در سال 1398 بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها و اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. یافته های پژوهشی در دو بخش اصلی طبقه بندی شدند. بخش اول: یافته های مربوط به مفهوم مرگ و آگاهی از مرگ که عبارتند از: 1- پایان بخشی به زندگی 2- انتقال 3- رویت نتیجه اعمال 4- هدف نبودن دنیا 5- احساسات و هیجانات 6- فواید مرگ 7- ضرورت و سودمندی آگاهی از مرگ. بخش دوم: یافته های مربوط به پیامدهای مرگ آگاهی در زندگی که عبارتند از: 1- تعهد در انجام اعمال مذهبی 2- خودمراقبتی جسمانی و رفتاری 3- انرژی و فعالیت 4- موثر در کنش احساسی 5- روابط با دیگران 6- زندگی بهتر 7- رشد و اعتلای شخصی 8- موثر در اهداف و رفتار فرد. نقش مرگ در زندگی بسیار پررنگ و با اهمیت است و دیدگاه و نگرش افراد نسبت به مرگ بر نحوه زندگی آن ها تاثیرگذار است و می تواند شیوه زیستن آنان را تحت الشعاع قرار دهد. فکر کردن به مرگ و آگاهی از مرگ آثار زیادی بر جنبه های مختلف زندگی انسان دارد و می تواند موجب تغییر در اهداف و رفتارهای فرد در زمینه های مختلف شخصی، خانوادگی، تحصیلی و شغلی گردد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر اشتیاق شغلی دبیران (مورد مطالعه: مدارس متوسطه دوم شهر بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
1 - 14
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر بر اشتیاق شغلی دبیران متوسطه دوم شهر بهبهان می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر گردآوری داده ها از نوع پژوهش های آمیخته می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه افراد متخصص و خبره مرتبط با مفهوم مورد مطالعه است که به صورت هدفمند و با استفاده از راهبرد نمونه گیری نظری تعداد 15 نفر انتخاب گردید. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل تمامی معلمان دوره دوم متوسطه شهر بهبهان به تعداد 1450 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 306 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب گردید. جهت گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته ای که دارای 4 مولفه فردی، مدیریتی، سازمانی و شغلی بود، استفاده شده است. یافته ها نشان داد از بین متغیرهای فردی، انگیزه شغلی و مهارت های ارتباطی و خودکنترلی، بالاترین نمره را از بین ۱۱ متغیر فردی موثر بر اشتیاق شغلی، از بین متغیرهای سازمانی، عدالت سازمانی ادارک شده و انضباط سازمانی بالاترین نمره، از بین متغیرهای مدیریتی، ارتباط مستمر مدیران با معلمان و احترام به تخصص و برخورد حرفه ای با معلمان بالاترین نمره و از بین متغیرهای شغلی، بهداشت روانی محیط کار و امکانات و تجهیزات مورد نیاز بالاترین نمره موثر بر اشتیاق شغلی معلمان در بین پاسخ دهندگان دریافت نمودند.
هنجاریابی و بررسی کفایت شاخص های روانسنجی پرسشنامه هگزاکو (HEXACO-60R) و مقایسه آن با پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت نئو (NEO-FFI-R)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های روانسنجی پرسشنامه هگزاکو ( HEXACO-60R ) و مقایسه آن با پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت ( NEO-FFI-R ) انجام شد. این پژوهش از نوع توصیفی- توسعه ای می باشد. جامعه هدف این پژوهش کلیه ی دانشجویان دختر و پسر در حال تحصیل در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه های آزاد شهر تهران در سال تحصیلی 1395-1396 بودند که بر اساس ملاک های ورودی به مطالعه 250 نفر از دانشجویان به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش شامل پرسشنامه شش عاملی هگزاکو 60 سوالی و پرسشنامه پنج عامل شخصیت نئو فرم کوتاه (60 سؤالی) بود. نتایج این مطالعه ساختار شش عاملی مفروض بر شخصیت دانشجویان را تایید کرد. اعتبار های بدست آمده و روایی سازه از ضریب بالا و مطلوبی برخوردار است که نشان دهنده کاربردی و قابل اعتماد بودن پرسشنامه هگزاکو است(001/0 = p ) .
پیچیده سازی استعاری و الگوهای شبکه ای در منتخبی از اشعار معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به ارزیابی ویژگی های کیفی نظریه آمیختگی مفهومی جهت پرداختن به جنبه ای از خلاقیت شاعرانه که در نظریه استعاره مفهومی پیچیده سازی استعاره های متعارف نامیده می شود، پرداخته است. روش کار: جامعه آماری شامل 54 قطعه شعری بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده با نسبتی برابر از اشعار سیمین بهبهانی، فریدون مشیری و فروغ فرخزاد انتخاب شد و سپس از رهگذر مقایسه ای توصیفی_تحلیلی به استخراج الگوهای شبکه ای و تعمیم امکان کاربست آنها جهت تحلیل روشن تر پیچیده سازی استعاری در شعر معاصر پرداخته شد. یافته ها: دو خرده الگوی شبکه ای استخراج شد. الگوی اول نمایان گر بازتاب یک فضای ذهنی ساده یا فضایی آمیخته برآمده از شبکه ای در پس زمینه به داخل شبکه دیگری است که دروندادهای آن نقش فضاهای پیش زمینه را ایفا می کنند و برخی اطلاعات متجانس بین این فضاها سبب برانگیختگی جنبه هایی از فضای پس زمینه در قالب فضاهای پیش زمینه به صورت هم زمان می شود. در الگوی دوم، دو شبکه آمیخته وجود دارد که برخی از عناصر مفهومی درونداد نخست شبکه دوم، پیش تر توسط فضای آمیخته برآمده از شبکه اول مفهوم پردازی شده است و سپس به صورت مرحله ای در جریان تلفیق دروندادهای شبکه دوم جزئیات بیشتری به آن افزوده می شود. خرده الگوهای مذکور می توانند با یکدیگر تلفیق شوند و الگوی بزرگتری بسازند. نتیجه گیری: نظریه آمیختگی مفهومی بر مبنای تبیین چگونگی تعامل فضاهای ذهنی و ارتباط شبکه های آمیخته ، شرح روشنی از انگیزه های مبتنی بر تجربیات فردی و برداشت های منظری، انسجام مفاهیم در ذهن و متن جهت پیچیده سازی استعارها به دست می دهد که نظریه استعاره مفهومی قادر به توصیف جامع تمام ابعاد آن نیست.
رشد پس از سانحه در زنان بهبودیافته از کوید19:یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۰۸-۹۷
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی پدیده رشد پس از سانحه در زنان بهبودیافته از بیماری کووید-19 بود. روش تحقیق در این مطالعه روش کیفی با رویکرد پدیدارشناسی بود بدین منظور 14 زن بهبودیافته از بیماری کووید-19 بالای 18 سال از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تجزیه و تحلیل یافته های به دست آمده، داده های ثبت شده با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از کدگذاری اولیه با شکل گیری واحدهای معنایی همراه بود که با توجه به اشتراکات و سیر منطقی موجود در 18 زیرمضمون دسته بندی شدند و در نهایت تحلیل تجارب مشارکت کنندگان منجر به شکل گیری 7 مضمون اصلی شامل: 1- مغتنم شماری زندگی، 2- تغییر در فلسفه ی زندگی، 3- افزایش توانمندی فردی، 4- بهبود روابط بین فردی، 5- رشد معنوی، 6- اهداف و اولویت های جدید و 7- راهبردهای مقابله ای سازگارانه شد. نتایج به دست آمده تأکید بر لزوم بررسی و پرداختن به پدیده ی رشد پس از سانحه توسط مشاوران و روانشناسان، جهت ارتقا و تسهیل این پدیده در افراد بهبودیافته از بیماری کووید-19 و همچنین تدوین جلسات مشاوره ای، مراقبتی و روان شناختی برای بهبود سلامت روان و تسهیل پدیده ی رشد پس از سانحه در این افراد دارد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر دارای رفتارهای خودآسیب رسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۹۶-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان ذهن آگاهی بر تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر دارای رفتارهای خودآسیب رسان بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه است. جامعه پژوهش را تمامی دانش آموزان دختر که در سال تحصیلی 99-98 در مدارس دولتی منطقه 1 شهر تهران مشغول به تحصیل بودند تشکیل دادند، که از میان آنها 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و بطور تصادفی در سه گروه مساوی (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) (گارنفسکی و همکاران، 2006) بود که در سه مرحله قبل، بعد و 2 ماه پس از جلسات اجرا شد. مداخلات درمانی برای گرو ه های آزمایش به مدت 8 جلسه برگزار شد، گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. یافته های به دست آمده از تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد که هر دو روش مداخله بر بهبود تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آن مؤثر بوده و میزان اثربخشی در طی زمان دارای ماندگاری اثر است (01/0P<). همچنین نتایج آزمون t نشان داد بین میزان اثربخشی دو روش بر تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دارای رفتارهای خودآسیب رسان تفاوت معناداری وجود ندارد، اما اثربخشی ذهن آگاهی بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مثبت و منفی بیشتر است (0001/0=P).
پریشانی رابطه زناشویی : نقش پیش بین فراهیجان مثبت و ماکیاول گرایی در افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش فراهیجان مثبت و ماکیاول گرایی در پیش بینی پریشانی رابطه زناشویی در افراد متأهل شهر رشت انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه متأهلین شهر رشت در تابستان 1398 تشکیل دادند که تعداد 200 نفر از آن ها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و در این پژوهش شرکت کردند. جهت جمع آوری داده ها از سنجه خودگزارش دهی وضعیت زناشویی تاکسون ویزمن و همکاران (MTSRM) (2009)، مقیاس فراهیجان میتمنسگرابر و همکاران (MES) (2009) و فرم کوتاه مقیاس سه صفت تاریک شخصیت جانسون و وبستر (SDTPM) (2010) استفاده شد. داده های جمع آوری شده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به وسیله نرم افزار23spss تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده نشان داد که فراهیجان مثبت با پریشانی رابطه زناشویی، رابطه منفی و ماکیاول گرایی با پریشانی رابطه زناشویی رابطه مثبت و معنی دار دارد (01/0>P). همچنین مجموع فراهیجان مثبت و ماکیاول گرایی 8/60 درصد واریانس پریشانی رابطه زناشویی را تبیین می کنند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که عدم آگاهی زوجین نسبت به ویژگی های شخصیتی و هیجانی خود می توانند عامل خطری برای پریشانی زناشویی باشد، بنابراین با برگزاری کارگاه های آموزشی برای زوجین می توان از شدت پریشانی زناشویی کاست.
پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود با نقش واسطه ای تیپ های شخصیتی A و B در مراقبین بیماران آلزایمر
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: استرس ناشی از مراقبت از بیمار آلزایمری بر سلامت جسمانی، روانی و عاطفی مراقبین تاثیر می گذارد. تجربه عواطف مثبت و منفی به ویژگی شفقت به خود و تیپ های شخصیتی مراقبین بستگی دارد. از این رو مطالعه حاضر با هدف پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود با نقش واسطه ای تیپ های شخصیتی A و B در مراقبین بیماران آلزایمر انجام شد. روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. شرکت کنندگان، مراقبین بیماران آلزایمر در سال 1397 در شهر تهران بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 202 شرکت کننده انتخاب شدند و در زمان مناسبی پرسشنامه های شفقت خود نف (2003)، عاطفه مثبت و منفی واتسن، کلارک، و تلگن ( 1988) و تیپ شخصیتی A و B راتوس (1996) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که شفقت به خود با عاطفه مثبت همبستگی مستقیم و با عاطفه منفی همبستگی معکوس و معنادار دارد (01/0P<). نتایج تحلیل مسیر نشان داد که تیپ های شخصیتی A و B در پیش بینی عاطفه مثبت و منفی بر اساس شفقت به خود در مراقبین بیماران آلزایمر نقش واسطه ای معناداری دارد (01/0P<). نتیجه گیری: به منظور کاهش عاطفه منفی و تقویت عاطفه مثبت در مراقبین بیماران آلزایمر شایسته است انجمن بیماران آلزایمری به مهارت شفقت ورزی به خود در پرستاران حوزه درمان و مراقبین بیماران آلزایمری توجه کنند و با بکارگیری مداخلات مشاوره ای و آموزشی، تیپ های شخصیتی ناکارآمد و نامناسب مراقبین تعدیل سازی شود.
Investigating the relationship between personality traits and defense styles of students (girls) with high and low academic performance in Ardabil(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The aim of this study was to compare the personality traits and defense styles of students (girls) with high and low academic performance in Ardabil city in the academic year of 2020-2021.The research method is causal-comparative In this regard, the number of students with high educational performance of 30 people and students with low educational performance were selected as well as 30 students using a multi - stage cluster sampling method. To collect research data, the five-factor personality test (short form) and the defense styles questionnaire of Andrews et al. were used. To analyze the collected data using SPSS-20 software, descriptive statistical methods including mean and standard deviation were used and also standby statistical methods including multivariate analysis of variance were used. The results showed that there is a significant difference between students with high and low academic performance in some personality traits and defense styles so that. The students with high academic performance in the personality traits of extra version (p<0.044) and conscientiousness (P <0.45) got higher scores and students with low academic performance in the personality traits of neuroticism got higher scores. The results also showed that in developed defense styles students with high academic performance (P <0.012) had higher scores and the students with low academic performance in underdeveloped defensive styles (P <0.013) and psychotic defensive styles. Got higher scores. Therefore, according to the findings of the study, it can be concluded that personality traits and defensive styles have a decisive role in students' academic performance.
ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی و عملکرد جنسی در زنان متأهل: نقش میانجیگری هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای پیش بینی طلاق عاطفی بر اساس سبک های دلبستگی و عملکرد جنسی در زنان متأهل با نقش میانجیگری هوش هیجانی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی -همبستگی از نوع اکتشافی متوالی و هدایت شده است و جامعه آماری زنان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1398 بود. روش نمونه گیری بصورت تصادفی چند مرحله ای وحجم نمونه آماری 350 زن متاهل بر مبنای نرم افزارsample power و با توجه به احتمال 20 درصد افت آزمودنی ها 372 زن متاهل انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (2008)، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید (1990)، عملکرد جنسی روزن و همکاران (2000) و هوش هیجانی باراُن (1997) بود. داده ها با استفاده از معادلات ساختاری smartpls تحلیل شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد طلاق عاطفی براساس سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و سبک دلبستگی اضطرابی/دوسوگرا و عملکرد جنسی با میانجیگری هوش هیجانی در زنان متاهل از برازش مناسبی برخوردار است (01/0=P). همچنین بررسی معناداری مسیرهای مستقیم و غیر مستقیم پژوهش نشان داد مسیر مستقیم سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و سبک دلبستگی اضطرابی/دوسوگرا و عملکرد جنسی با طلاق عاطفی زنان متأهل معنادار (01/0=P) و از طرفی نتایج مسیر غیر مستقیم نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، اجتنابی و سبک دلبستگی اضطرابی/دوسوگرا و عملکرد جنسی با میانجی گری هوش هیجانی بر طلاق عاطفی زنان متأهل شدت اثر مطلوبی داشته است (01/0=P). نتیجه گیری: به منظور ایجاد انسجام و خلق رابطه زناشویی رضایتبخش براساس شناخت هیجانات هر یک از زوجین و اصلاح نوع سبک های دلبستگی زوج ها به تقابل عناصر درون روانی در جهت بهبود روابط زناشویی در طول ملاحظات درمانی پرداخت.
Predicting Anxiety level for COVID 19 based on Mindfulness and Resilience
حوزههای تخصصی:
Coronavirus pandemic has caused people a lot of anxiety in the past two years. The present study aims at predicting Coronavirus anxiety level based on mindfulness and resilience. It is applied research in terms of the goal; and methodologically, it is descriptive correlational research. Corona Disease Anxiety Scale (CDAS), Five Facet Mindfulness Questionnaire (FFMQ) as well as The Connor-Davidson Resilience Scale (CD-RISD) are employed to gather the data. The participants of the study include all Rahman Institute of Higher Education students in the academic year 2020-2021. A total of 260 (147 male and 113 female) students are chosen based on convenience sampling for whom the questionnaires are administered on-line. Statistical data analysis is based on regression analysis. The results of the multiple liner regression show that 12 percent of variance in COVID 19 anxiety is related to two of the mindfulness facets as observing and acting with awareness (p<0.01). Additionally, 19.6 percent of variance in COVID 19 anxiety is determined by mindfulness. Therefore, it is concluded that the facet of observing and resilience are related to less COVID 19 anxiety and acting with awareness is in connection with more COVID 19 anxiety in people
مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک (CBT) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر راهبردهای تنظیم هیجان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک ( CBT ) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ( MBSR ) بر راهبردهای تنظیم هیجان بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر راهبردهای تنظیم هیجان بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر شیراز بود. روش: پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی نوع دو حاضر در مراکز درمانی و بیمارستانی شهر شیراز در سال 1397 بود. 36 نفر از بیماران دیابتی به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان توسط گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱)، جلسات درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (موس و همکاران، 2015) و درمان شناختی رفتاری (مولودی و فتاحی، 1390؛ به نقل از صمدزاده و همکاران، 1397). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معنی داری بر راهبردهای تنظیم هیجان بیماران داشت (0/001 > P ). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر راهبردهای تنظیم هیجان تفاوت معناداری وجود نداشت (0/001 > P ). نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند راهبردهای تنظیم هیجان مثبت بیستر و راهبر تنظیم هیجان منفی کمتر را تجربه کردند.
اثربخشی آموزش شکوفایی بر افسردگی و اضطراب و تاب آوری دانش آموزان مدارس تیزهوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و به طور ویژه آموزش شکوفایی بر اضطراب و افسردگی و تاب آوری دانش آموزان مدارس تیزهوشان است. روش : به منظور نیل به هدف پژوهش و تعیین اثر بخشی از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 50 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان فرزانگان تربت حیدریه بود. ابتدا از جامعه ی آماری (کلیه ی دانش آموزان دبیرستان مذکور)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه تاب آوری به عمل آمد. تعداد 50 نفر که بیشترین نمره را در مقیاس اول و کمترین نمره را در مقیاس دوم کسب کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، آموزش شکوفایی در 14 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) اجرا شد، اما گروه کنترل ابتدا هیچ نوع درمانی دریافت نکرد و در پایان پژوهش، آموزش جهت گروه کنترل نیز اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و از طریق آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج آزمون کوواریانس نشان داد که با توجه به معنی دار شدن مقدار F فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی پروتکل آموزشی مبتنی بر شکوفایی بر متغیر اضطراب، افسردگی و تاب آوری در سطح اطمینان 99 درصد تأیید می شود. آموزش شکوفایی موجب کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش تاب آوری دانش آموزان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است.
تحلیل و بررسی پیامدهای تربیتی گسترش فضای مجازی در وضعیت کرونایی و پسا کرونایی بر دانش آموزان کشور
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی پیامدهای تربیتی گسترش فضای مجازی در وضعیت کرونایی و پسا کرونایی بر دانش آموزان است که به شیوه ی توصیفی با بهره گیری از مقالات مرتبط با موضوع انجام گرفت. 18 مقاله فارسی و انگلیسی مرتبط با بیماری های حاد تنفسی و شرایط تربیتی در فضای مجازی از بانکهای اطلاعاتی PubMed ،Scopus،SID ،Google Scholar ،Direct Science ،Civilica جستجو شد. نتایج نشان داد نفوذ ابعاد مختلف فضای مجازی بر تعلیم و تربیت تأثیرات مختلفی از جمله پیشرفت در حوزه های آموزشی و افزایش کیفیت سیستم های آموزشی را به همراه داشته است. از طرفی دیگر می تواند با آسیب هایی همچون به خطر افتادن امنیت داده های شخصی، قلدری و تهدید در فضای مجازی، دسترسی به اطلاعات نامناسب، دیدار و گفتگو با مخاطبین مجازی، رفتارهای غیراخلاقی، مشکلات ایجاد شده در تعاملات خانوادگی و عدم مشارکت برخی خانواده ها در آموزشهای مجازی همراه باشد. می توان نتیجه گرفت که لازم است به مسأله ی فضای مجازی به عنوان یک فرصت در دوران کرونا و پسا کرونا نگریست و به دانش آموزان و خانواده ها چگونگی استفاده ی درست از این فضا را یاد داد.
The Prediction of Internet Addiction in Female Students Based on Cloninger’s Temperament and Character
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted on female students of Allameh Tabataba'i University to predict Internet addiction through a seven-factor Cloninger model. The statistical population of the study consisted of all female students of Allameh Tabataba'i University studying in the academic year 2019-2020. Moreover, a sample population of 150 people was selected through the convenience sampling method. Young's Internet Addiction Test and Cloninger’s Temperament and Character Inventory (TCI-125) were administered to the sample population. The data were analyzed by Pearson’s correlation test, multiple regression. Results of Enter regression indicated that persistence dimension (b=-0.355) could account for 18.6% of variances of Internet addiction. The results of stepwise regression showed that persistence (b=-0.349) could predict 12.2% of variances of Internet addiction. Then, self-directedness was added to the prediction model which increased the explained variances of Internet addiction up to 15.4% of which 3.2% accounts particularly for self-directedness. This study may contribute to more accurate identification of involved factors in this phenomenon and provide a proper approach for prevention and treatment in line with those focused on evaluating the effective factors on Internet addiction.
پیش بینی کننده های گرایش به رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر: نقش بدنظمی هیجانی، تمایزیافتگی و ابراز وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
183 - 197
حوزههای تخصصی:
مقدمه : پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای پرخطر بر اساس بدنظمی هیجانی، تمایزیافتگی و ابراز وجود در نوجوانان دختر انجام شد. روش : طرح پژوهش حاضر همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 16 تا 18 ساله شهر شیراز در سال تحصیلی 1398-1399 بود که از بین آن ها، 320 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران (1390)، مقیاس اوّلیه دشواری در تنظیم هیجان (گرتز و رومر، 2004)، پرسشنامه خود متمایزسازی (دریک و مورداک، 2015) و پرسشنامه ابراز وجود (گمبریل و ریچی، 1975) گردآوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون و به کمک نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام شد. یافته ها : ضریب همبستگی چندگانه، برابر با 52/0=MR بود (01/0P<) و 1/27% از واریانس مربوط به گرایش به رفتارهای پرخطر به وسیله متغیرهای مذکور تبیین شد. بر اساس نتایج این پژوهش، از بین متغیرهای پیش بین، ابراز وجود (36/0-=β، 01/0>P) و تمایزیافتگی (23/0-= β و 05/0P<) رفتارهای پرخطر را پیش بینی و در مجموع 1/27% از واریانس آن را تبیین می کنند. نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر ضرورت توجه به ابراز وجود و تمایزیافتگی را به عنوان عوامل تاثیرگذار در رفتارهای پرخطر خاطرنشان می سازد.
شاخص هایی روان سنجی پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان، در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال در شهر یزد است. این پژوهش توصیفی از نوع مقطعی است. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال مدارس دولتی شهر یزد بودند.۳00 نفر دختر و پسر سنین ۱۸-۱۲ سال از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار های مورد مطالعه، شامل پرسشنامه های آزار جنسی کودکان (QCSA) و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان (GIDYQ–AA) بود. نتایج نشان داد که کلیه ضرایب همبستگی سوالات پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان با نمره کل و خرده مقیاس ها برای هر دو گروه معنادار است (01/0 p < ). ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای نمره کل مقیاس هویت جنسی برای نوجوانان کم توان ذهنی،۹۱/۰، با بهره هوش نرمال، ۹۳/۰ و ضریب آلفای کرانباخ در ارتباط با نمره کل مقیاس بررسی آزار جنسی، برای نوجوانان کم توان ذهنی،۹۴/۰، با بهره هوش نرمال، ۸۵/۰ و همچنین نمره های بدست آمده برای مولفه های آن به طور جداگانه، نشان دهنده همسانی درونی هر دو پرسشنامه است. در مجموع نتایج نشان داد که پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان از روایی و پایایی مطلوب و مناسب برخوردار است و برای نوجوانان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال قابل کاربرد می باشد.