فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۸۶۱ تا ۹٬۸۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۷۶-۵۰
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه ی الگوی تلفیقی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی و انگیزه ی تغییر خشونت خانگی انجام شد. روش: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده از روش هرمنوتیک و تحلیل محتوا انجام شده است. منابع تحلیل جامعه کتب و مقالات مربوط به الگوی مصاحبه ی انگیزشی و مجموعه آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی است که تا سال 1398 منتشر شده است.یافته ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی مبتنی بر اصول، فرایند، محتوا و فنون الگوی مصاحبه ی انگیزشی که با جهت گیری هستی شناسی اسلامی در چهاربخش ارائه گردید: که شامل 1.اصول: الف) مقاومت در برابر بازتاب اصلاحی با جهت گیری گفتگو و تدبر، جایز دانستن انتخاب، خودرهبری و مسئولیت پذیری، فهم و توکل، ب) درک انگیزه ی مراجع با اصل تمایز، چند بعدی بودن، احترام ویادآوری، ج)گوش دادن به مراجع با گوش سپاری و به گزینی و همدلی، د)توانمندسازی مراجع با اصل عدل و استوا و اصل توحید، 2.محتوا حاوی گفتگوی تغییرمدار با تمرکز بر غفلت ها، گمانه زنی، مات شدگی و خودمحوری و خودپسندی،3. فرایند شامل الف) درگیر کردن و تمرکز و فرا خواندن و طرح ریختن با آگاهی و خلوص و عمل، 4. .فنون شامل ایجاد سؤال، استماع، سکوت و جدال احسن، مواجهه، خلاصه کردن، استفاده از تمثیل و قصص، تصویرسازی های قرآنی است. نتیجه: از آن جا که در آیات قرآن کریم و آثار طباطبایی، مطهری و جوادی آملی به اصول انگیزشی و فرایند ها و محتوا و روش های هستی شناسانه ی اسلامی در ایجاد انگیزش به ویژه در باب خشونت همراستا با الگوی مصاحبه ی انگیزشی به طور کامل پرداخته شده است و این موارد در جهت فرهنگ اسلامی تفاوت های هستی شناسانه با الگوی مصاحبه ی انگیزشی دارد، بنابراین برای ارائه ی الگوی مصاحبه ی انگیزشی با جهت گیری هستی شناسی اسلامی تلفیق دو الگو کاربرد الگوی مصاحبه ی انگیزشی را اثر بخش تر خواهد کرد.
مقایسه تأثیر مشاوره گروهی مبتنی بر رفتار درمانی دیالکتیک و فراشناخت درمانی بر کاهش پرخاشگری نوجوانان پسر فرزند طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۰
۱۰۵-۷۷
حوزههای تخصصی:
هدف: پرخاشگری نوجوانان مایه ی آشفتگی چشمگیر زندگی فردی و میان فردی می شود و در صورت عدم کنترل، موجب تغییر سرنوشت آنان می گردد. هدف از انجام این پژوهش مقایسه میزان تأثیر درمان فراشناخت و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر کاهش پرخاشگری فرزندان نوجوان پسر طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع گروه گواه نامعادل با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 36 نفر از دانش آموزان پسر فرزند طلاق بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه پرخاشگری (باس و پری، 1992) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) و تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس در نوجوانان تحت مداخله های رفتار درمانی دیالکتیک(05/0p<) و فراشناخت درمانی (01/0>P) را نشان داد. هر دو گروه، پرخاشگری کمتری از نوجوانان گروه کنترل نشان دادند و تفاوت معنی داری بین تأثیر این دو نوع مداخله در کاهش پرخاشگری مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش و پیگیری دو ماهه می توان گفت که رفتاردرمانی دیالکتیک از طریق آموزش مؤلفه ی تنظیم هیجانی و فراشناخت درمانی، به شیوه ی تغییر شناخت های منفی و غیرمنطقی موجب کاهش پرخاشگری در بین فرزندان طلاق گردید.
مقایسه اثربخشی نقاشی درمانی، گل بازی، و روش تلفیقی بر تاب آوری کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: عدم بازداری رفتاری در کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی نحوه پاسخ دهی آنان را با مشکل مواجه می کند. این کودکان توانایی منتظر ماندن را ندارند، بدین سبب تاب آوری در آنان از اهمیت زیادی برخوردار است. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی نقاشی درمانی، گل بازی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) بر تاب آوری کودکان نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی از نوع تک آزمودنی با طرحABA بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان 8 تا 11 سال با اختلال نارسایی توجه – فزون کنشی بود که در سال تحصیلی 1400- 1399 در مراکز درمانی شهر تهران خدمات دریافت می کردند. از بین آنها تعداد 6 کودک (سه پسر و سه دختر) بر اساس ملاک های ورود و خروج و به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه 2 نفری جای دهی شدند. مداخلات نقاشی درمانی، گل بازی، و روش تلفیقی (تلفیق دو روش نقاشی درمانی و گل بازی) برای هر کودک و مادر طبق برنامه بازی درمانی کودک محور با روی آورد لندرث و براتون (2006)، به صورت 2 جلسه (یک ساعته) در هفته و به مدت 2 ماه طی 8 هفته (16 جلسه) اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس توانمندی های اجتماعی- هیجانی و تاب آوری (مرل، 2008) بود. تحلیل دیداری داده ها در دو سطح درون موقعیتی و بین موقعیتی بر اساس سه شاخص سطح یا طراز، روند و تغییرپذیری انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخلات درمانی در دو گروه نقاشی درمانی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) اثربخش بوده است. کارآمدترین روش در ارتقاء تاب آوری، روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) بود (0/05P<). درصد بهبودی کلی گل بازی کمتر از مداخلات درمانی دیگر بوده و اثربخشی معناداری بر تاب آوری کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی نداشت (0/05P>). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات نقاشی درمانی و روش تلفیقی (روش تلفیق هر دو روش نقاشی درمانی و گل بازی با هم) می تواند سبب افزایش تاب آوری کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی شود. تبیین های لازم برای نتایج به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان در زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مقایسه سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان در زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون بود. روش پژوهش به صورت علّی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دو گروه زنان مبتلا و غیر مبتلا به بیماری فشارخون شهر کرج در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری هدفمند روی 50 نفر زن مبتلا به فشارخون و 50 نفر غیر مبتلا همتاشده، به لحاظ وضعیت تأهل، تحصیلات و سن انجام شده است. ابزار های به کار گرفته شده شامل پرسشنامه سرسختی روان شناختی لانگ و همکاران (2003)، راهبردهای مقابله با استرس لازاروس و فولکمن (1998) و تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (2002) بوده است. در مطالعه حاضر، از تحلیل واریانس چندمتغیره (مانووا) برای تجزیه وتحلیل اطلاعات استفاده شده است. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که میانگین نمره راهبردهای مقابله با استرس هیجان مدار و تنظیم شناختی هیجان سازش نایافته در زنان مبتلا به فشارخون به طور معناداری بیشتر از زنان غیر مبتلا بود. همچنین میانگین نمره سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس هیجان مدار و تنظیم شناختی هیجان سازش یافته در زنان غیر مبتلا به فشارخون به طور معناداری بیشتر از زنان مبتلا بود. بر اساس یافته های این پژوهش می توان بیان کرد که سرسختی روان شناختی، راهبردهای مقابله با استرس و تنظیم شناختی هیجان بر نشانه های بیماری فشارخون و کنترل آن تأثیر می گذارند؛ بنابراین در تدوین برنامه های درمانی توجه به این خصوصیات ضروری به نظر می رسد.
تأثیر رفتار درمانی دیالکتیک بر کاهش تکانش گری زنان مبتلا به همبودی اختلال شخصیت مرزی و سوء مصرف شیشه در مراجعین اورژانس اجتماعی بهزیستی استان همدان
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، تأثیر رفتار درمانی دیالکتیک برکاهش تکانش گری زنان مبتلا به همبودی اختلال شخصیت مرزی و سوءمصرف شیشه در مراجعین اورژانس اجتماعی بهزیستی استان همدان می باشد. این پژوهش طرح نیمه تجربی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه است و جامعه آماری آن کلیه زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی و سوءمصرف شیشه می باشد که در مرکز اوژانس اجتماعی بهزیستی شهر همدان نگه داری می شوند که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت مساوی و کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس تنها گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیک به صورت گروهی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها برای متغیر شخصیت مرزی از آزمون بالینی چندمحوری میلون 3 (1977) و متغیر تکانشگری از مقیاس تکانشگری بارات (1959) استفاده شد که در پیش آزمون و پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کووا ریانس استفاده شد. نتایج فرضیه اصلی نشان می دهد متغیر مستقل رفتار درمانی دیالکتیک تأثیر معناداری بر متغیرهای وابسته تکانشگری زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (65/1985 F= و P<0/001) و تکانشگری زنان مبتلا به سوءمصرف مواد (58/291 F= و P<0/001) داشته است؛ بنابراین مداخله در کاهش تکانشگری و سوء مصرف شیشه تأثیر داشته است. نتایج فرضیه فرعی اول نشان می دهد متغیر مستقل رفتار درمانی دیالکتیک تأثیر معناداری بر متغیر کاهش تکانش گری در زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی داشته است (26/2016 F= و P<0/001)؛ بنابراین مداخله در کاهش تکانش گری زنان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مراجعین اورژانس اجتماعی بهزیستی استان همدان تأثیر داشته است. نتایج جدول فرضیه فرعی دوم نشان داد متغیر مستقل (گروه) تأثیر معناداری بر متغیر وابسته (کاهش تکانشگری) زنان مبتلا به سوء مصرف شیشه داشته است (52/299 F= و P<0/001)؛ بنابراین مداخله در کاهش تکانشگری زنان مبتلا به سوءمصرف شیشه در مراجعین اورژانس اجتماعی بهزیستی استان همدان تأثیر داشته است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تبعیت از درمان دارویی بیماران همودیالیز کلیوی
حوزههای تخصصی:
مشکلات جسمانی به دلیل فشارهای زیادی که بر روان و توانمندی های هیجانی افراد دارد به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر نتایج درمان و تبعیت بیماران دیالیزی از درمان دارویی تأثیرگذار می باشد. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تبعیت از درمان دارویی بیماران همودیالیز کلیوی انجام شد. این مطالعه کار آزمایی بالینی تصادفی در سال 1399 بر روی 45 نفر از بیماران همودیالیزی بیمارستان امین شهر اصفهان انجام شد. افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه های آزمایش تحت 6 جلسه درمان شناختی رفتاری و 8 جلسه رفتاردرمانی دیالکتیک قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. برای سنجش از پرسشنامه ی تبعیت از درمان دارویی موریسکی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بر روی سه گروه استفاده شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آنالیز واریانس دوطرفه با اندازه گیری های مکرر نشان داد، تفاوت معنی داری در میانگین نمرات تبعیت از درمان دارویی گروه های آزمایش با گروه کنترل وجود داشت. نتایج آزمون تعقیبی Bonferroni نشان داد که در مرحله پس آزمون و هم چنین پیگیری بین گروه کنترل با گروه رفتاردرمانی دیالکتیک و شناختی-رفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج اما نشان داده است که تفاوت بین دو گروه دیالکتیک و شناختی-رفتاری در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری با یکدیگر معنی دار به دست نیامده است. با توجه به نتایج حاصل از پژوهش مبنی بر اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان شناختی رفتاری بر افزایش تبعیت از درمان دارویی بیماران همودیالیزی، استفاده از این روش جهت افزایش تبعیت از درمان دارویی بیماران کلیوی توصیه می گردد.
تاثیر بازی های فکری بر نوشتار کودکان دارای اختلال یادگیری
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تاثیر بازی های فکری بر نوشتار کودکان دارای اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه اول تا سوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399می باشد. 30 نفر به عنوان نمونه آماری از طریق نمونه گیری خوشه ای و هدفمند انتخاب و و در دو گروه 15 نفری(یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزارهای مورد استفاده دراین پژوهش شامل آزمون اختلال نوشتن فلاح چای(1374)، وسایل بازی درمانی و پکیج بازی درمانی هریس و همکاران(2004) ساخته بود. داده های به دست آمده با استفاده از روش کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که ، بازی درمانی از طریق بازی های فکری بر دستخط کودکان مبتلا به اختلال یادگیری نوشتاری موثر است. نتیجه گیری: بنابراین براساس یافته ها، بازی های فکری بر املاء نویسی و ترکیب نوشتار کودکان مبتلا به اختلال یادگیری نوشتاری تاثیر مثبت داشت.
رابطه والدگری ذهن آگاهانه با کنش های اجرایی کودکان: نقش واسطه ای امواج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: والدگری ذهن آگاهانه باعث افزایش ظرفیت والدگری توأم با آرامش، ثبات و سازش یافتگی بیشتر، گرم تر شدن رابطه والد-کودک، و عملکرد مناسب والدین از نظر تربیتی می شود. هدف از این پژوهش بررسی رابطه والدگری ذهن آگاهانه با کنش های اجرایی با در نظر گرفتن نقش وسطه ای امواج مغزی در کودکان است. روش: روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گرد آوری داده ها از نوع همبستگی و مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان مراجعه کننده به کلینیک اندیشه و رفتار شهر مشهد در سال 99-1398 بودکه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 133 شرکت کننده دختر و پسر (60 دختر، 73 پسر) 6 تا 12 سال به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های والدگری ذهن آگاهانه (مک کافری و همکاران، 2015)، کنش های اجرایی کودکان و نوجوانان (بارکلی، 2012) و دستگاه نوروفیدبک استفاده شد. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SPSS23 و LISREL8/8 انجام شد. یافته ها: برآیندها نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. نتایج بین والدگری ذهن آگاهانه و کنش های اجرایی یک رابطه مستقیم (0/32 =β، 5/34= t) نشان داد. همچنین رابطه غیرمستقیم بین والدگری ذهن آگاهانه و کنش ه ای اجرایی از طریق موج آلفا (0/18 =β، 3/58= t) و (0/63 =β، 12/31= t)، موج بتا (0/15 =β، 3/16= t) و (0/57 =β، 9/32= t)، و موج تتا (0/12 =β، 1/25= t) و (0/22 =-β، 4/14-= t) وجود دارد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده والدگری ذهن آگاهانه هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق امواج مغزی، با کنش های اجرایی در ارتباط است. نتایج این پژوهش حاوی تلویحات کاربردی برای ارتقاء کنش های اجرایی کودکان در رابطه با والدگری است.
اثربخشی یک برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۹
157-172
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر اهمال کاری و باورهای فراشناختی در افراد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل همه افراد وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان اعتیاد شهر تبریز بود که از آن میان 30 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شد و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای تمرین ذهن آگاهی دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، پرسش نامه اهمال کاری و پرسش نامه باورهای فراشناختی استفاده شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برنامه مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی تاثیر مثبت معناداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به تاثیر ذهن آگاهی بر کاهش اهمال کاری و باورهای فراشناختی، آموزش ذهن آگاهی به عنوان درمانی برای بهبود اهمال کاری و باورهای فراشناختی افراد وابسته به مواد توصیه می شود.
بررسی مدل بهزیستی روان شناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ بهار ۱۴۰۰ شماره ۷۷
38-60
حوزههای تخصصی:
هدف: دانشجویان از اقشار مستعد و برگزیده جامعه و سازندگان آینده کشور خویش هستند و سطح سلامت و بهزیستی روان شناختی آنها تاثیر بسزایی در یادگیری و افزایش آگاهی علمی و موفقیت تحصیلی شان خواهد داشت. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی مدل ساختاری بهزیستی روان شناختی براساس رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی با میانجی گری سبک های مقابله ای در میان دانشجویان بود. روش: نوع تحقیق حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی بودند که 365 نفر از آنان به روش نمونه گیری خوشه ای مشارکت کردند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های رویدادهای منفی زندگی، ذهن آگاهی، سبک های مقابله ای و بهزیستی روان شناختی استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با نرم افزار ایموس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد تأثیر رویدادهای منفی زندگی بر سبک مسأله مدار (01/0 P< ) و بهزیستی روان شناختی (05/0 P< ) منفی و معنادار است. تأثیر ذهن آگاهی بر سبک مسأله مدار و بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار است (01/0 P< ). تأثیر سبک مسأله مدار بر بهزیستی روان شناختی مثبت و معنادار است (01/0 P< ) اما تأثیر سبک هیجان مدار و سبک اجتنابی بر بهزیستی روان شناختی معنادار نیست. نقش میانجی سبک مقابله ای مسأله مدار در تأثیر رویدادهای منفی زندگی و ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی معنی دار است (01/0 P< ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده در بین دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی از برازش مناسبی برخوردار است و نقش متغیرهای رویدادهای منفی زندگی، ذهن آگاهی و سبک مسأله مدار در بهزیستی روان شناختی را مورد تأیید قرار داد.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر نشخوار فکری و تداوم هیجانی در مادران کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
امروزه مادران کودکان کم توان ذهنی دارای مشکلات هیجانی بسیاری هستند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر نشخوار فکری و تداوم هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودک کم توان ذهنی کمتر از پانزده سال، شهرستان اردبیل در بهار سال 1399 بود. با مراجعه به اداره بهزیستی شهر اردبیل از بین مراکز توانبخشی و مدارس استثنایی به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله، 4 مرکز و مدرسه انتخاب شد و تعداد 40 نفر از خانواده های کودکان مبتلا به اختلال کم توان ذهنی را به روش نمونه گیری تصادفی ساده و همخوان با ملاک های ورودی پژوهش و متمایل به شرکت در درمان از مرکز بهزیستی شهرستان اردبیل انتخاب کرده و مادران خانواده به صورت گمارش تصادفی در دو گروه، آزمایش (20=n) و کنترل (20=n) قرار گرفتند. گروه آزمایش، 10 جلسه، طرحواره درمانی هیجانی گروهی را دریافت کرده اما گروه کنترل دریافتی نداشتند. اعضای دو گروه به مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی(2002) قبل و پس از درمان پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر طرحواره درمانی هیجانی بر نشخوار فکری (01/0>P) و تداوم هیجانی (01/0>P) معنی دار است. به عبارت دیگر این درمان باعث کاهش معنادار در نمرات متغیر های نشخوار فکری و تداوم هیجانی در مادران کودکان کم توان ذهنی مورد مطالعه در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که طرحواره درمانی هیجانی می تواند به عنوان یک درمان موثر در اصلاح بسیاری از طرحواره های هیجانی مادران کودکان کم توان ذهنی مورد توجه قرار گیرد.
قرارداد گروهی به عنوان یکی از استثنائات اصل نسبی بودن قراردادها
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
116 - 106
حوزههای تخصصی:
براساس اصل نسبی بودن اثر قراردادها، حقوق و تکالیف قراردادی تنها دامنگیر کسانی خواهد بود که اراده آن ها در شکل گیری آن مؤثر است. لذا قرارداد شامل اشخاص ثالث نمی شود اما نیازهای بیش از پیش جامعه که ناشی از پیشرفت و توسعه شهرنشینی، زندگی اجتماعی و پیچیده تر شدن روابط اقتصادی و اجتماعی انسان هاست، موجب گردیده که بر قاعده کهن نسبی بودن قراردادها، استثناهایی وارد شود که آثار آنها بر اشخاص ثالثی که نقشی در شکل گیری آن نداشته اند تحمیل می-شود و این امر طبیعی است، زیرا یکی از اهداف علم حقوق، یافتن راه حل هائی است که به وسیله آن ها، نیازمندی های حقوقی اشخاص رفع می شود و منافع آن ها تضمین می گردد. این قراردادها، قراردادهای گروهی یا جمعی خوانده می شود که تابع احکام خاصی هستند، قراردادهای ارفاقی و پیمان های دسته جمعی کار، دو مصداق بارز اینگونه قراردادها در حقوق به شمار می آید. هرچند در این مسیر به اصل نسبی بودن قرارداد نیز خدشه وارد خواهد شد و به همین جهت برخی از حقوقدانان تلاش کرده اند تا با تحلیل های خود، اصل نسبی بودن اثر قراردادها را بدون استثناء باقی گذارند اما باید گفت نیازهای امروزین جامعه حقوقی اقتضاء دارد که اصل مزبور تعدیل شود.
تاثیر روش تدریس کارایی تیم بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال سوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶
171 - 159
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر از نوع مقالات کتابخانه ای است که توجه به گردآوری نظرات صاحبنظران به رشته تحریر در آمده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی تاثیر روش تدریس کارایی تیم بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان است. نتیجه نشان می دهد که دانش آموزان در گروه های یادگیری از طریق همیاری بیشتر از کار فردی و رقابتی به پیشرفت تحصیلی دست می یابند، زیرا آن ها اولا با بحث و گفت و گو افکار خود را در تعامل با دیگران بیان و اصلاح می کنند. آن ها از طریق تعامل یاد می گیرند که مسائل را بپرسند، نظراتشان را در میان بگذارند، اختلافات را توضیح دهند و درک جدیدی از موضوع مورد بحث ایجاد کنند. ثانیا در این گروه ها دانش آموزان در سطوح بالای یادگیری درگیر می شوند. بنابر موارد فوق می توان نتیجه گرفت که روش تدریس کارایی تیم بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر مستقیم و مثبت دارد.
مقاله پژوهشی: اثر بخشی درمان هیجان محور بر اضطراب، افسردگی و دشواری در تنظیم هیجان در اختلال پرخوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان هیجان محور بر افسردگی و اضطراب و دشواری تنظیم هیجان در زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه شامل همه زنان مراجعه کننده به کلینیک های چاقی شهر تهران در سال 1398بود. از میان آن ها چهل نفر به روش هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه بیست نفر کنترل و بیست نفر آزمایش قرار داده شدند. گروه آزمایش در ده جلسه یک ساعت و نیمه در مداخله شرکت داشتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های افسردگی و اضطراب بک، دشواری در تنظیم هیجان و مقیاس شدت پرخوری بود که در پیش آزمون و بعد از پایان مداخله اجرا شدند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر به کمک نرم افزار SPSS نسخه 21 تحلیل شد. یافته ها: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد درمان هیجان محور در گروه آزمایش در سطح پس آزمون و پیگیری به طور معناداری (0/05≤P) باعث کاهش میانگین اضطراب، افسردگی، دشواری هیجانی و شاخص دوره های پرخوری در مبتلایان به اختلال پرخوری شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان هیجان محور در بهبود اضطراب، افسردگی، دشواری در تنظیم هیجان و نشانگان اختلال پرخوری مؤثر است و این نتایج در پیگیری نیز حفظ شده بودند. بنابراین پیشنهاد می شود که در درمان اختلال پرخوری رویکردهای درمانی که بر تنظیم هیجان تأکید می کنند، می توانند مؤثر واقع شوند و نتایج پایدار بمانند.
مقایسه ضربه های روانی دوران کودکی، ذهن آگاهی ذهنی و خودشناسی انسجامی در بیماران مبتلا به سرطان با جمعیت عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ضربه های روانی دوران کودکی، خودشناسی انسجامی و ذهن آگاهی ذهنی در بیماران سرطانی و جمعیت عادی انجام شده است. مواد و روش ها: مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بوده است. 139 نفر افراد مبتلا به سرطان و 139 نفر افراد عادی (غیرمبتلا) نمونه پژوهش را تشکیل می دادند که به روش نمونه گیری در دسترس از دو مرکز درمانی بیمارستان فیروزگر و مؤسسه خانه امید سمر در شهر تهران انتخاب شده بودند. مشارکت کنندگان در پژوهش در هر دو گروه پرسش نامه های خودشناسی انسجامی، ضربه های روانی دوران کودکی و ذهن آگاهی ذهنی را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی از جمله آزمون تحلیل واریانس چند متغیره (مانووا) تحلیل و تفسیر شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد بیماران مبتلا به سرطان در متغیر خودشناسی انسجامی اختلاف معناداری با افراد سالم دارند (P<0/001)؛ همچنین این افراد سطح ذهن آگاهی ذهنی متفاوتی نسبت به افراد سالم دارند و این اختلاف از نظر آماری معنادار است (P<0/001). به علاوه میزان ضربه های روانی دوران کودکی بین دو گروه اختلاف معنادار آماری دارد (P<0/001). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه افراد مبتلا به سرطان در مقایسه با افراد سالم در متغیرهای روان شناختی، ذهن آگاهی ذهنی، خودشناسی انسجامی و ضربه های روانی دوران کودکی تفاوت معناداری با یکدیگر داشتند. به طوری که افراد مبتلا به سرطان سطح بالاتری از ضربه های روانی دوران کودکی را تجربه کرده اند. این در حالی است که نتایج نشان می دهند افراد سالم خودشناسی انسجامی قوی تری دارند و همچنین سطح ذهن آگاهی ذهنی در افراد سالم بالاتر از گروه بیماران سرطان است؛ در نتیجه می توان به نقش این متغیرها در فرایند پیشگیری و درمان توجه داشت.
The Relationship Between God Attachment Styles with Tendency to Drugs among Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present research was designed to investigate the relationship between God Attachment Styles with Tendency to Drugs among Students. This study is descriptive and correlational. The population of this research includes all the high school boy students in Karaj city in the academic year of 2016-2017, which included 15000 students. Based on the Krejcie and Morgan table, the number of the sample was determined as 375 individuals, which were selected through a multistage cluster sampling. The data collection was performed through the addiction potential scale of Weed et al., (APS) (1992) and the god attachment questionnaire. For analyzing the data, Pearson correlation and multiple regression methods were used, and the data were analyzed by using SPSS v. 17. Findings showed that in families of 14.4% of the individuals, there is an addiction background, and in 85/6% there is no addiction background in the family. The correlation results showed that the components of God attachment have a negative and significant relationship with the tendency to addiction, and affection multiple regression explain components of God attachment have predicted the tendency to addiction in students. Regarding the importance of the role of God attachment in drug tendency among students, the results of the present study can be useful in planning and making appropriate policies for the purpose of promoting educational programs to families and their wards.
اثربخشی آموزش تلفیقی فرزندپروری مبتنی بر (ACT) و (CFT) و غنی شده با آموزه های اسلامی، بر عزّت نفس عمومی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی فرزندپروری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) و رویکرد متمرکز بر شفقت (CFT) و غنی شده، با آموزه های اسلامی بر عزّت نفس عمومی والدگری عزّت نفس عمومی کودکان 7-6 سال بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری مادران کودکان کلاس اول دبستان 7-6 سال شهر اصقهان، در سال 97-1396 بودند که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه، به طور تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش، پرسش نامه عزّت نفس کوپراسمیت و چک لیست سنجش میزان عزّت نفس کودکان پیش دبستانی بود. برای گروه آزمایشی، آموزش در 10 جلسه 120 دقیقه ای برگزار شد. داده ها با استفاده آزمون تحلیل کواریانس یک راهه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش تلفیقی فرزندپروری مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد (ACT) و رویکرد متمرکز بر شفقت (CFT) و غنی شده، با آموزه های اسلامی، عزّت نفس عمومی والد و کودک را افزایش می دهد (05/0p<).
رابطه ذهن آگاهی و نگرش مذهبی با بخشش: نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
133-149
حوزههای تخصصی:
بخشش، فرآیند گذشتن از خطای دیگران است که با انگیزه آرامش درونی، یا بهبود روابط با فرد خاطی، یا با هدف انجام رفتاری ارزشی صورت می گیرد. بخشش دارای پیامدهایی مانند رهایی از احساس منفی نسبت به فرد خطاکار، غلبه بر رنجش، پرهیز از عصبانیت، دوری، جدایی و انتقام نسبت به فرد خطاکار است. هدف این پژوهش، تعیین رابطه ذهن آگاهی و نگرش مذهبی، به واسطه گری انعطاف پذیری شناختی با بخشش بود. بدین منظور، نمونه ای متشکل از 203 دانشجوی مشغول به تحصیل دانشگاه علم و صنعت ایران، در سال تحصیلی 97-96، به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و علاوه بر متغیرهای دموگرافیک، به مقیاس بخشش هارتلند (HFS) و پرسش نامه های ذهن آگاهی فرایبورگ و همکاران- فرم کوتاه (FMI-SF)، نگرش مذهبی گلریز و براهنی و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (CFI) پاسخ دادند. تحلیل داده ها، با استفاده از همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که نگرش مذهبی و ذهن آگاهی، قادرند به واسطه انعطاف پذیری شناختی، تغییرات بخشش را پیش بینی کنند. همچنین، بین نگرش مذهبی و ذهن آگاهی با بخشش، رابطه مثبت وجود دارد. بنابراین، انعطاف پذیری شناختی بین نگرش مذهبی و ذهن آگاهی با بخشش نقش میانجی را ایفا می کند.
آیا جنگ به انسان ها معنای زندگی می دهد؟ بررسی زیربنای روان شناختی پایان ناپذیری جنگ های بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به گواهی تاریخ، انسان ها هیچگاه از جنگیدن با یکدیگر دست نکشیده اند و این پایان ناپذیری و ماندگاری جنگ ها نمی تواند فقط علت های بیرونی (تهدید) داشته باشد بلکه علت های درونی و روان شناختی هم دارد و شناسایی این علت ها برای کاستن از جنگ ها ضروری است. پژوهش کنونی با هدف شناسایی یکی از علت های روان شناختی پایان ناپذیری جنگ های بشری فرض کرد که جنگ به انسان ها معنای زندگی می دهد و لذا انسان ها دوست ندارند به آن پایان دهند. با هدف آزمون این فرض، 397 آزمودنی (190 مرد) با میانگین سنی 35 سال از میان 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل تهران و کرج برای این پژوهش به کار گرفته شدند. در یک طرح آزمایشی، آزمودنی ها به گونه تصادفی به دو گروه آزمایش (که جنگ ایران و عراق در ذهن آنان برجسته شد) و گواه (که پیشرفت های علمی ایرانیان در ذهن آنان برجسته شد) گمارده شدند و سپس معناسازی از جنگ ها (متغیر میانجی) با آزمون تدسکی و کالهون (1996) و موافقت با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ (متغیر وابسته) با آزمون ویل و ماتیل (2010) اندازه گیری شد. تحلیل های واریانس نشان دادند که گروه آزمایش بیشتر از گروه گواه از جنگها معنا می سازد و با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ موافق است، و الگوسازی فرایند شرطی نشان داد که برجسته شدن جنگ در ذهن آزمودنی ها «از راه» معناسازی از جنگ ها به موافقت با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ انجامیده است. پس انسان ها از جنگ معنای زندگی می گیرند و این یکی از علت های پایان ناپذیری جنگ های بشری است.
بررسی اعتبار و روایی نسخه فارسی پرسشنامه سبک توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی شناختی دوره نهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۰)
۱۲۱-۱۰۶
حوزههای تخصصی:
علی رغم اهمیت روزافزون سازه کنترل توجه در مفهوم سازی آسیب شناسی روانی، مقیاس های معدودی برای اندازه گیری آن تهیه شده است. برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای پژوهش های داخلی در این حوزه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف این پژوهش آماده سازی نسخه فارسی مقیاس سبک توجه و ارزیابی ویژگی های روان سنجی آن بود. ۴۲۶ نفر از دانشجویان با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه برخط بررسی شدند. نسخه فارسی مقیاس حاضر پس از طی مراحل ترجمه- بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسشنامه های کنترل توجه (دریبری و رید، 2002) و تفکر ارجاعی (اهرینگ و همکاران، 2011) اجرا گردید. روایی سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی همگرا و واگرا با محاسبه همبستگی پیرسون بررسی شد و برای بررسی اعتبار، از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب بازآزمایی و اعتبار مرکب استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازش مدل دو عاملی حواس پرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز بود. همبستگی های معنادار بین عوامل به دست آمده با مقیاس های کنترل توجه و تفکر ارجاعی نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس را تأیید کردند. اعتبار مقیاس با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای هر دو عامل 75/0 بود و ضریب بازآزمایی عامل حواس پرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز به ترتیب 88/0 و 73/0 بود. همچنین میزان اعتبار مرکب نیز به ترتیب برابر با 81/0 و 84/0 بود. به طور کلی می توان گفت نسخه فارسی مقیاس سبک توجه ساختاری دو عاملی داشته و از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش های روانشناختی با نمونه ایرانی برخوردار است.