فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۹۸۱ تا ۱۰٬۰۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در طول چند دهه اخیر، علاقه به ارزیابی، پیگیری و بهبود سلامت جسمانی و روانشناختی افراد افزایش چشمگیری یافته، به طوری که بهبود کارکرد بدنی و روانی افراد به عنوان هدفی مهم در دنیا مطرح شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تحلیل رفتگی مربیان نخبه کشور و ارتباط آن با سلامت روانشناختی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه مربیان مرد حرفه ای لیگ های برتر بسکتبال، هندبال، والیبال، فوتسال و کشتی در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند که براساس آمار فدراسیون های مربوطه شامل ۲۴۷ مربی و سرمربی بودند. همچنین پس از توزیع و جمع آوری پرسشنامه های تحقیق مشخص شد ۲۴۱ نفر به طور کامل به پرسشنامه ها پاسخ داده اند. جهت جمع آوری داده های تحقیق از مقیاس بهزی ستی روانشناختی ری ف (نسخه ۱۸ سؤالی) و پرسشنامه تحلیل رفتگی ورزشی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میزان تحلیل رفتگی ورزشی با سلامت روانشناختی مربیان ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. نتایج آزمون تحلیل رگرسیون چند متغیره رابطه معکوس بین مؤلفه های تحلیل رفتگی ورزشی با سلامت روانشناختی را تأیید نمود. اطلاعات مرتبط با نیکویی برازش مدل نشان داد میزان ضریب همبستگی (۰/۳۶۱) و ضریب تعیین (۰/۱۳۰) بیانگر متناسب بودن مدل ارزیابی شده است. به بیان دیگر میزان رابطه بین متغیرهای پیش بین و ملاک ۳۶/۱ درصد بود. نتیجه گیری: با توجه به اثرات منفی تحلیل رفتگی ورزشی بر سلامت روانشناختی به مربیان پیشنهاد می شود آسیب های روانشناختی که ناشی از فشار تمرین و مسابقات است را مد نظر قرار داده و به آن ها به عنوان عوامل مرتبط با کاهش سلامت روانشناختی توجه ویژه ای داشته باشند.
رابطه بین کیفیت زندگی و افسردگی با نقش میانجی سلامت وجودی کارمندان شهر تهران در دوره شیوع بیماری کرونا
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی رابطه بین کیفیت زندگی و افسردگی با نقش میانجی سلامت وجودی کارمندان شهر تهران در دوره شیوع بیماری کرونا بود. بر این اساس، روش پژوهش برحسب هدف، کاربردی و برحسب روش گردآوری داده ها، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه ی کارمندان شهر کتاب شهر تهران در سال 1400 در نظر گرفته شد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و براساس روش نمونه گیری هدفمند، 155 نفر از کارمندان برآورد شد. داده ها در دو بخش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شد. در بخش میدانی با استفاده از سه پرسشنامه کیفیت زندگی (1996) (WHOQL-100)، سلامت معنوی پولوتزین والیسون (1982) و افسردگی بک(1988)، داده ها جمع آوری شد. برای سنجش روایی از روایی ظاهری، محتوایی و سازه استفاده شد که نشان از روا بودن ابزار داشت. همچنین پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید که نتایج بیانگر پایا بودن ابزار اندازه گیری بود. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) انجام پذیرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که سلامت وجودی به صورت منفی و معنادار رابطه بین کیفیت زندگی و افسردگی را در کارمندان شهر تهران میانجی گری می کند
ارتقای سلامت معنوی در دانشگاه نسل چهارم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
92-110
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: توجه به سلامت معنوی در جامعه و شرایط تغییر و تحولات کنونی به ویژه در حوزه های فناوری و اتفاق سریع آن، حاصل برنامه ریزی و عملکرد فرد است که به لحاظ نظری و عملی اهمیت بالایی دارد. ازاین رو، طرح این موضوع در حوزه آموزش عالی به ویژه در دانشگاه نسل چهارم اهمیت آن را دوچندان می کند. بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی شاخص های سلامت معنوی و ارتقای آن در دانشگاه نسل چهارم بود. روش کار: پژوهش حاضر با هدف کاربردی و با رویکرد کیفی-دلفی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی استادان شاخص در این حوزه بود که از میان آنان 15 خبره دانشگاهی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها با مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته گردآوری شد. روش تحلیل داده ها، تحلیل محتوا با استفاده از روش کدگذاری در سه سطح باز، محوری و انتخابی بود. اطلاعات به دست آمده از مصاحبه ها در قالب ابعاد، مؤلفه ها و شاخص ها طبقه بندی شد. برای اعتبارسنجی نیز از گروه کانونی شامل 9 نفر از متخصصان خبره در زمینه سلامت و نسل های دانشگاهی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بُعد بینش با مؤلفه های مفروضات بنیادین و شاخص های ارتباط با خداوند و درک عالم هستی، دین داری و آگاهی و بُعد منش با مؤلفه های ارزش ها، هنجارها و شاخص های اخلاق مداری، خودآگاهی، امید و وجدان کاری و بُعد کُنش با مؤلفه های رفتارها، عملکردها و شاخص های آموزش، هدفمندی، تأثیرگذاری در جامعه، مهارت محور و روحیه کار گروهی از اهم موارد جهت ارتقای سلامت معنوی در دانشگاه نسل چهارم بود. نتیجه گیری: توجه به یافته ها در حوزه های بینش، منش و کُنش از مهم ترین الزامات به منظور ارتقای سلامت معنوی در دانشگاه نسل چهارم است که باید در کنار ویژگی های دیگر این نسل دانشگاهی به آن توجه ویژه شود. نظر به انسان محوربودن فعالیت های دانشگاهی به ویژه در نسل چهارم، تربیتِ سرمایه انسانیِ سالم در همه ابعاد به ویژه بُعد معنوی در دانشگاه نسل چهارم که جامعه محور نیز است، اهمیت بسیار زیادی دارد.
رابطه دین داری با سلامت روان زندانیان در شرف آزادی در زندان های کرمان و یزد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
19-33
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: با وجود تحقیقات صورت گرفته که نشان می دهد زمینه های مذهبی سازگاری زندانیان را با زندان تحت تأثیر قرار می دهد، نقش تمرکز مذهبی زندان ها بر سلامت روانی زندانیان همچنان مبهم و ناشناخته است. بر این اساس، در پژوهش حاضر به بررسی رابطه دین داری با سلامت روان زندانیان در شرف آزادی در استان های کرمان و یزد پرداخته شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است و جامعه آماری شامل 743 نفر از زندانیان در شرف آزادی در زندان های دو استان کرمان و یزد بود که به شیوه تمام شماری به بررسی آنان پرداخته شد. داده ها با استفاده از پرسش نامه های استاندارد سلامت عمومی گلدبرگ و دین داری گلاک و استارک جمع آوری و با آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیّره با روش گام به گام تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: نتایج نشان داد اگرچه زندانیان در شرف آزادی سلامت روان پایینی داشتند، اما میزان دین داری آنان در وضعیت مطلوبی قرار داشت. همبستگی بین ابعاد دین داری و سلامت روان زندانیان نشان داد که با افزایش میزان دین داری در ابعاد اعتقادی و عاطفی، اختلال در کارکرد اجتماعی و با افزایش میزان دین داری در بُعد مناسکی میزان اضطراب آنان کاهش یافت. نتایج ناشی از رگرسیون خطی نیز نشان داد که ابعاد مناسکی، عاطفی و اعتقادی دین داری اثر پیش بینی بیشتری بر سلامت روان زندانیان داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت که بین بُعد اعتقادی دین داری و سلامت روان زندانیان در شرف آزادی رابطه مثبتی وجود دارد که اهمیت پرداختن به این بُعد را در برنامه های فرهنگی زندان خاطر نشان می کند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و تکنیک گسلش شناختی بر رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
351 - 368
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با تکنیک گسلش شناختی بر رضایت زناشویی بود. روش پژوهش: این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. از جامعه آماری مراجعه کنندگان متأهل مراکز مشاوره شهر تهران، تعداد 45 نفر به عنوان نمونه پژوهش به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (15 نفر)، گروه آزمایش تکنیک گسلش شناختی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (1989) بود. درمان پذیرش و تعهد و گروه تکنیک گسلش شناختی توسط بسته درمانی هایز (2011) به مدت دوازده جلسه برای گروه های آزمایش اجرا شد ولی گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله درمان پذیرش و تعهد (0.024=F=4.57، P) و گروه گسلش شناختی (0.007=F=7.54، ) بر رضایت زناشویی مؤثر است؛ این تأثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بود. نتیجه گیری: بنابراین می توان جهت بهبود زندگی زناشویی از روش پذیرش و تعهد بهره گرفت و تکنیک گسلش شناختی بیشتر کارایی داشت. علت اینکه تکنیک گسلش شناختی در رضایت زناشویی کارایی داشت متأهلین می توانستد افکار خود را جداگانه ببینند و بدانند که از افکارشان جدا هستند و می توانند آن را تغییر دهند.
اثربخشی زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش زوج درمانی با مدل EIS بر تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی در زنان نابارور در دوران قرنطینه ناشی از بیماری کووید-19 انجام شده است. روش پژوهش : طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان دارای مشکل ناباروری مراجعه کننده به مطب های متخصصین زنان و زایمان سطح شهر کرمانشاه تشکیل می دهند. 80 نفر از این افراد (40 نفر تحت آموزش زوج درمانی با مدل EIS و 40 نفر هم گروه گواه) به عنوان نمونه مشخص می گردد که این تعداد با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب خواهند شد. ملاک ورود آزمودنی ها به این پژوهش شامل دامنه سنی 30 تا 40 سال، داشتن حداقل سابقه 5 سال نازایی و عدم توانایی باروری داشته اند، بود. از مقیاس های تعارضات زناشویی (MCQ-R)، پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و آموزش زوج درمانی مدل EIS (همدلی، صمیمیت، رضایت جنسی) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس اندازه های تکراری با استفاده از نرم افزار SPSS23 استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد آموزش زوج درمانی EIS بر تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی زنان نابارور مؤثر بوده است (05/0>P) و میزان آن ها در روابط زناشویی کاهش داشته است و این تأثیر تا مرحله پیگیری ماندگار مانده است (05/0>P). نتیجه گیری : شرکت در جلسات آموزش زوج درمانی EIS باعث بهبود تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی می گردد و روشی مناسب برای کاهش تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی در روابط زناشویی است
پیش بینی رشد پس از آسیب براساس بهزیستی روانشناختی و ذهن آگاهی در شرایط کرونا در پرستاران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
162 - 175
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بهزیستی روانشناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی رشد پس از آسیب زنان پرستار در شرایط کرونا انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل زنان پرستار ساکن شهریار که تجربه کار در بیمارستان ها در شرایط کرونا را داشتند. از میان آن ها، 211 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان با پرسشنامه رشد پس از آسیب تدسچی و کالون (1996)، پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (2002)، مقیاس ذهن آگاهی براون و رایان (2003) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه به روش همزمان بوسیله نرم افزار SPSS نسخه 23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان می دهد که بهزیستی روانی و ذهن آگاهی توان پیش بینی رشد پس از آسیب در زنان پرستار را دارد. بین بهزیستی روانی با رشد پس از آسیب و بین ذهن آگاهی با رشد پس از آسیب در زنان پرستار رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد (05/0=α ، 001/0=P). نتیجه گیری: پیشنهاد می شود برای کمک به ارتقاء رشد پس از آسیب در زنان پرستار از تکنیک های برای افزایش بهزیستی روانی و ذهن آگاهی در پرستاران زن استفاده کرد.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر سرسختی روان شناختی و کیفیت خواب در افراد با سابقه بستری به دلیل کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵ (پیاپی ۹) مجموعه مقالات کووید- ۱۹
215 - 228
حوزههای تخصصی:
روش: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر سرسختی روانشناختی و کیفیت خواب در افراد با سابقه بستری بدلیل کرونا بود. روش پژوهش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود و جامعه آماری شامل افراد با سابقه بستری بدلیل کرونا در شهر چالوس بود که پس از غربالگری با پرسشنامه سرسختی کوباسا و مدی (1982) و پرسشنامه کیفیت خواب پیترزبورگ (1989) 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) گواه (15 نفر) 15 نفر بصورت تصادفی جایگزین شدند. شرکت کنندگان گروه آموزشی در هشت جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله درمان متمرکز بر هیجان جانسون (2012) قرار گرفتند و گروه گواه هیچ درمانی را دریافت نکردند. داده ها با استفاده از تحلیل تحلیل واریانس آمیخته بوسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد مداخله درمان متمرکز بر هیجان در بهبود کیفیت خواب (18/9=F، 005/0=P) و سرسختی روانشناختی (66/4=F، 040/0=P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. نتیجه گیری: ضریب اتای تفکیکی نشان می دهد 7/24 درصد از تغییرات کیفیت خواب و 3/14 درصد از تغییرات سرسختی روانشناختی به وسیله متغیر گروه بندی تبیین می شود؛ بنابراین درمان متمرکز بر هیجان بر سرسختی روانشناختی و کیفیت خواب در افراد با سابقه بستری بدلیل کرونا موثر بوده است.
اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر تفکر انتقادی و سلامت روان دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:امروزه آگاهی از راهبردهای یادگیری خودتنظیمی یکی از الزامات موفقیت دانش آموزان محسوب می شود. یادگیری خود تنظیمی یک مهارت عملکرد تحصیلی یا ذهنی نیست، بلکه یک فرایند خود هدایت گری است که یادگیرندگان می توانند مهارت های ذهنی شان را در مهارت های تحصیلی بکار گیرند. روش ها:این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل اجرا گردید. جامعه آماری این پژوهش، دانش آموزان پسر ودختر پایه ششم ابتدایی شهرستان فهرج می باشند که به روش نمونه گیری تصادفی از پایه ششم انتخاب و بر اساس شماره کلاس در دو گروه آزمایش و شاهد (هر گروه 25 نفر)گمارده شدند. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسشنامه تفکرانتقادی ریکتس (2003)وپرسشنامه استاندارد سلامت روان گلدبرگ (1970 )که قبل و بعد از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی در بین دانش آموزان گروه گواه و آزمایش توزیع شد.تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS23 انجام شد. یافته ها:یافته های پژوهش حاکی از تاثیر مثبت و معنادار آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بر تفکر انتقادی و سلامت روان دانش آموزان است. نمرات میانگین تعدیل شده تفکر انتقادی )خلاقیت)و سلامت روان بربهبود( نشانه های جسمانی، اضطراب و بی خوابی، اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی) تأکید میکند، گروه آزمایش که مورد آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قرار گرفته اند در مقایسه با گروه کنترل که تحت آموزشی قرار نداشته اند، از میزان تفکر انتقادی بالاترو سلامت روان بهتری برخوردارند. نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد می شود در کتاب راهنمای تدریس معلم درسی برای آگاهی دانش آموزان، آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی گنجانده شودو توصیه می گردد که مولفین و نویسندگان کتاب های درسی، الگوهای تدریس را که بر اساس یادگیری خودتنظیمی بنا شده است، در کتاب های دانش آموزان بیشتر مورد بحث قرار دهند.
بررسی صلاحیت های حرفه ای معلمان درس مهارت های زندگی در مقطع متوسطه بر اساس رویکرد ارزشیابی دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: انجام مطالعات کاربردی در جهت ارزیابی میزان برخورداری معلمان از صلاحیتهای حرفه ای، امری ضروریست. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی ص لاحیت ه ای حرف ه ای معلم ان دوره متوسطه اول در درس مهارت های زندگی بر اساس رویکرد ارزشیابی دانش آموزان، انج ام ش ده است. روش ها: پژوهش حاضر در سال تحصیلی96-95 با استفاده از روش توصیفی- مقطعی انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره متوسطه اول در شهر شیراز بود که در در سال تحصیلی 97-1396، مشغول به تحصیل بودند و از بین آنها 385 نفر از دانش آموزان با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و از طریق فرمول تعیین حجم نمونه مورگان و کرجسی، به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شده و در پژوهش مشارکت داده شدند. ابزار مطالعه، پرسشنامه محقق ساخته صلاحیتهای حرفه ای معلم بود و تجزیه و تحلیل داده های پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS 22 و شاخص های آماری فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، واریانس، تحلیل عاملی تاییدی و آزمونT وابسته استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون t وابسته نشان داد بین وضع موجود و مطلوب صلاحیتهای حرفه ای معلمان در هر سه صلاحیت مورد بررسی، تفاوت معناداری وجود دارد(05/0P≤) و به عبارتی برای رسیدن به وضعیت مطلوب فاصله وجود دارد. نتیجه گیری: با نظر به نتایج اکتسابی از مطالعه حاضر که بیانگر عدم برخورداری معلمان از صلاحیتهای حرفه ای بود، ضروری است مواردی نظیر رعایت دقیق اصل شایسته محوری در گزینش معلمان، توجه به مولفه های رفاهی و معیشتی معلمان، برگزاری دوره های نوین ضمن خدمت، برگزاری کارگاه ها و جلسات آموزشیِ مشارکت محور، تدوین نظام جامع ارزیابی از فعالیتهای حرفه ای معلمان، انجام نظارت سازمان یافته و همچنین انجام اقدامات اصلاحی در این زمینه، مورد توجه قرار گیرد و بستر مناسبی در جهت ارتقا و توسعه صلاحیتهای حرفه ای معلمان، فراهم گردد.
نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین ارتباط والد –کودک با همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای حرمت خود در ارتباط والد کودک با همدلی بود. بدین منظور 295 دانش آموز دوره متوسطه دوم منطقه شش تهران در سال تحصیلی 1398-1397 به شیوه خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و به اندازه همدلی و هم احساسی نوجوانان (وزن، پیوتروسکی و والکنبرگ، 2015)، سیاهه حرمت خود کوپراسمیت (1990) و پرسش نامه ارتباط والد کودک (فاین و شوئبل، 1983) پاسخ دادند. تحلیل یافته ها با آزمون همبستگی و تحلیل مسیر صورت گرفت و نتایج نشان داد حرمت خود و ارتباط والد کودک با همدلی رابطه مثبت دارند و ارتباط والد کودک هم با حرمت خود رابطه مثبت داشت. نتایج نقش واسطه ای حرمت خود را در رابطه والد کودک و همدلی تأیید کرد. با توجه به نتایج این پژوهش، ارتباط والد کودک باعث شکل گیری حرمت خود می شود و بر آن تأثیر می گذارد و به واسطه حرمت خود نیز ارتباط والد کودک با همدلی رابطه دارد.
مدل ساختاری رابطه خودکارآمدی در روابط رمانتیک و رضایت زناشویی: نقش واسطه ای رفتارهای حفظ رابطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین برازش مدل ساختاری رابطه خودکارآمدی در روابط رمانتیک و رضایت زناشویی با میانجی گری رفتارهای حفظ رابطه و طرح این پژوهش هم بستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. 200 معلم زن متأهل از مدارس ابتدایی نواحی یک و سه شهر اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای برگزیده شدند و به مقیاس خودکارآمدی در روابط رمانتیک (ریجیو، ویزر، والن زالا، لی، مونتس و هایر، 2011)، سنجه راهبرد حفظ رابطه (کاناری و استافورد، 1992) و مقیاس رضایت زناشویی (محرابیان، 2005 به نقل از رجبی، 2010) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش آماری مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند و نتایج نشان داد که همه شاخص های برازندگی مدل مناسب است. ضرایب مسیر مستقیم خودکارآمدی در رابطه رمانتیک به راهبردهای حفظ رابطه و راهبردهای حفظ رابطه به رضایت زناشویی معنادار بودند، امّا مسیر خودکارآمدی در رابطه رمانتیک به رضایت زناشویی معنادار نبود. همچنین، راهبردهای حفظ رابطه نقش واسطه گر بین خودکارآمدی در رابطه رمانتیک و رضایت زناشویی بر عهده داشت. با توجه به نتایج این پژوهش به نظر می رسد افرادی که خودکارآمدی مناسب در رابطه رمانتیک دارند، به دلیل استفاده از راهبردهای حفظ رابطه، رضایت زناشویی بیشتری را تجربه می کنند.
کووید- 19: تأثیرات تحولی و تبعات روان شناختی
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی به مادران بر تعدیل تنش والدگری و معنویت کودکان فزون وزن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل است که با هدف بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی به مادران، بر تعدیل تنش والدگری و معنویت کودکان فزون وزن انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبستان شهر تهران، که از لحاظ وضعیت شاخص توده بدنی چاق و یا دارای اضافه وزن هستند، به همراه مادران شان می باشند. در مجموع 60 مادر به همراه فرزندانشان، از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که در دو گروه آزمایش و کنترل، به تصادف جایگزین شدند. آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی طی 10 جلسه (هفتگی)، هر جلسه 90 دقیقه برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل، هیچ مداخله ای دریافت نکرد. قبل و پس از مداخله، همه مادران به پرسش نامه های سبک فرزند پروری و فرم کوتاه شاخص استرس والدگری و همه کودکان به مقیاس دینداری و معنویت کودک و نوجوان پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره نشان داد که آموزش فرزندپروری موجب ارتقاء نمرات معنویت کودکان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است (05/0>P). نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر آموزه های اسلامی، به ارتقاء معنویت کودکان دارای اضافه وزن و تعدیل نمرات سبک فرزندپروری و استرس فرزندپروری مادران منتهی می شود. به نظر می رسد، شاخص توده بدنی کودکان به واسطه اصلاح سبک فرزندپروری مادر، کاهش استرس والدگری و بهبود معنویت کودکان، کاهش خواهد یافت.
طراحی و اعتبارسنجی مدل شادمانی سازمانی کارکنان شرکت رجا با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۱ (پیاپی ۶۸)
۱۹۸-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی الگوی شادمانی سازمانی کارکنان شرکت رجاء با رویکرد نظریه داده بنیاد بود. پژوهش از لحاظ هدف، از نوع تحقیقات بنیادی بود که با استفاده روش های تحقیق کیفی به انجام رسید. در این پژوهش به منظور جمع آوری اطلاعات 20 نفر از متخصصان حوزه رفتار سازمانی در شرکت رجاء در سال 1399 به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در پژوهش حاضر برای تحلیل داده ها از نرم افزار MAX QDA به روش گرند تئوری (داده بنیاد) با کدگذاری مقوله ها و تکنیک دلفی استفاده شد. تحلیل محتوایی مصاحبه های تخصصی انجام گردید و 19 شاخص شناسایی شد برای فازی سازی دیدگاه متخصصان از اعداد فازی مثلثی استفاده گردید. در غربالگری تکنیک دلفی فازی امتیازی کمتر از 7/0 کسب نگردید و در نتیجه هیچ کد محوری حذف نشد. در این پژوهش مقوله "نگرش شغلی" به عنوان مقوله محوری انتخاب شده است. به بیان بهتر سایر مقوله ها حول نگرش شغلی جمع شده اند. مصاحبه شوندگان در نقل قول های مختلف به مفاهیمی همچون «رفتار شهروندی»، «تعهد شغلی»، «رضایت شغلی»، «تعهد سازمانی»، «درگیری شغلی»، «توانمندی روان شناختی» و «حمایت مدیریتی» اشاره داشتند. براساس نتایج این مطالعه مقوله های شناسایی شده به عنوان متغیرهای مرتبط با شادمانی سازمانی کارکنان شرکت رجاء مورد توجه قرار گیرند.
اثربخشی آموزش شکوفایی بر افسردگی و اضطراب و تاب آوری دانش آموزان مدارس تیزهوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و به طور ویژه آموزش شکوفایی بر اضطراب و افسردگی و تاب آوری دانش آموزان مدارس تیزهوشان است. روش : به منظور نیل به هدف پژوهش و تعیین اثر بخشی از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه شامل 50 نفر از دانش آموزان دختر دبیرستان فرزانگان تربت حیدریه بود. ابتدا از جامعه ی آماری (کلیه ی دانش آموزان دبیرستان مذکور)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس و پرسشنامه تاب آوری به عمل آمد. تعداد 50 نفر که بیشترین نمره را در مقیاس اول و کمترین نمره را در مقیاس دوم کسب کرده بودند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای گروه آزمایش، آموزش شکوفایی در 14 جلسه 60 دقیقه ای (هفته ای دو جلسه) اجرا شد، اما گروه کنترل ابتدا هیچ نوع درمانی دریافت نکرد و در پایان پژوهش، آموزش جهت گروه کنترل نیز اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-26 و از طریق آزمون تحلیل کوواریانس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج آزمون کوواریانس نشان داد که با توجه به معنی دار شدن مقدار F فرضیه ی پژوهش مبنی بر اثربخشی پروتکل آموزشی مبتنی بر شکوفایی بر متغیر اضطراب، افسردگی و تاب آوری در سطح اطمینان 99 درصد تأیید می شود. آموزش شکوفایی موجب کاهش اضطراب و افسردگی و افزایش تاب آوری دانش آموزان گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل شده است.
شاخص هایی روان سنجی پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی شاخص های روان سنجی پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان، در دختران و پسران کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال در شهر یزد است. این پژوهش توصیفی از نوع مقطعی است. جامعه آماری شامل تمام دانش آموزان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال مدارس دولتی شهر یزد بودند.۳00 نفر دختر و پسر سنین ۱۸-۱۲ سال از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار های مورد مطالعه، شامل پرسشنامه های آزار جنسی کودکان (QCSA) و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان (GIDYQ–AA) بود. نتایج نشان داد که کلیه ضرایب همبستگی سوالات پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان با نمره کل و خرده مقیاس ها برای هر دو گروه معنادار است (01/0 p < ). ضرایب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای نمره کل مقیاس هویت جنسی برای نوجوانان کم توان ذهنی،۹۱/۰، با بهره هوش نرمال، ۹۳/۰ و ضریب آلفای کرانباخ در ارتباط با نمره کل مقیاس بررسی آزار جنسی، برای نوجوانان کم توان ذهنی،۹۴/۰، با بهره هوش نرمال، ۸۵/۰ و همچنین نمره های بدست آمده برای مولفه های آن به طور جداگانه، نشان دهنده همسانی درونی هر دو پرسشنامه است. در مجموع نتایج نشان داد که پرسشنامه های آزار جنسی کودکان و هویت جنسی/ ملال جنسیتی نوجوانان و بزرگسالان از روایی و پایایی مطلوب و مناسب برخوردار است و برای نوجوانان کم توان ذهنی خفیف و با بهره هوش نرمال قابل کاربرد می باشد.
مقایسه کنش های اجرایی در افراد مبتلا به اختلال احتکار و گروه بدون نشانه های بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کنش های اجرایی (حافظه کاری، توجه پایدار و بازداری پاسخ) در افراد دارای اختلال احتکار و بهنجار انجام گرفت. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود و جامعه آماری آن را افراد مراجعه کننده به مرکز بهداشت شماره 3 شهر مشهد در نیمه نخست سال 1396 تشکیل می دادند. نمونه آماری شامل 30 از افراد دارای اختلال احتکار و 30 نفر از افراد بهنجار بود. گردآوری داده ها با مصاحبه ساختاریافته، نسخه بازنگری شده رفتار ذخیره ای فراست و استکتی (سال)، آزمون های کامپیوتریان- بک و دیداری- شنیداری صورت گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری میان افراد دارای اختلال احتکار و افراد بهنجار در پاسخ های درست (001/0=P، 55/38=F)، توجه پایدار شنیداری (001/0=P، 48/61=F) و توجه پایدار دیداری(001/0=P، 49/12=F) وجود دارد و افراد دارای اختلال احتکار از میانگین کمتری برخوردارند. در میانیگن زمان واکنش تفاوت ها معنادار بوده (001/0=P، 36/684=F) و افراد بهنجار میانگین بالاتری داشتند. در بازداری پاسخ دیداری و شنیداری تفاوت معناداری به دست نیامد(05/0<P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد افراد دارای اختلال احتکار در کنش های اجرایی (حافظه کاری و توجه پایدار) ضعیف تر از افراد بهنجار است.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
404 - 420
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی زنان متأهل بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه گواه با پیگیری سه ماهه بود؛جامعه آماری زنان مراجعه کننده به مراکزمشاوره استان مازندران در بازه زمانی اردیبهشت تا تیرماه سال 1399 بود که 42 زن داوطلب مشارکت در پژوهش به پرسشنامه سبک های دلبستگی کالینز و رید (1990) و رضایت زناشویی انریچ (1987) پاسخ دادند که پس از غربالگری 30 زن انتخاب و در گروه آزمایشی هیجان مدار (15 زن) و گروه گواه (15 زن) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله هیجان مدار جانسون (2012) قرار گرفت و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یا فته ها: نتایج حاکی ازتأثیر مداخله هیجان مدار بر سبک دلبستگی ایمن (21/3=F، 042/0=P) با اندازه اثر 10/0، سبک دلبستگی اضطرابی (13/2=F، 048/0=P) با اندازه اثر 06/0، سبک دلبستگی اجتنابی (76/7=F، 038/0=P) با اندازه اثر 14/0 و رضایت زناشویی (73/5=F، 024/0=P) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: این مداخله موجب شد تا زنان گروه آزمایش تمرکز را از رفتار همسر خود برداشته و بر رفتار خود متمرکز شوند و در نتیجه کاربرد موانع ارتباطی مذکور را متوقف کرده و ضمن افزایش تحمل، با یادگیری برنامه ارتباط درست، توانستند روابط خویش را بهبود بخشیده و تاب آوری خود را بالاتر ببرند؛ بنابراین مداخله مؤثری برای بهبود سبک دلبستگی ناایمن و اضطرابی و بهبود رضایت از زندگی زناشویی محسوب می شوند.
اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی داغ و سرد بر رفتارهای درونی سازی و برونی سازی شده در کودکان بیش فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
460 - 477
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی داغ و سرد بر رفتارهای درونی سازی و برونی سازی شده در کودکان بیش فعال بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پژوهش پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه همراه با دوره پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی (پایه اول، دوم و سوم) دارای اختلال کاستی توجه/ بیش فعالی در سال تحصیلی 1400-1399 بود که به مراکز مشاوره آموزش و پرورش شهر تهران مراجعه نمودند که از بین آن ها، تعداد 30 نفر از کودکان بیش فعال با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه کانرز والدین و سیاهه رفتاری کودک آخنباخ-نسخه والدین (آخنباخ،1991) به دست آمد. برنامه آموزش کارکردهای اجرایی داغ و سرد عزیزیان و همکاران (1395) در 10 جلسه 90 دقیقه ای بر روی گروه آزمایش اجرا شد اما گروه گواه در لیست انتظار باقی ماند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و نرم افزار Spss.22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش کارکردهای اجرایی داغ و سرد بر رفتارهای درونی سازی (59/3=F، 036/0=p) و برونی سازی شده (24/9=F، 001/0>p) در کودکان بیش فعال بود. نتیجه-گیری: می توان نتیجه گرفت وزش کارکردهای اجرایی داغ و سرد بر رفتارهای درونی سازی و برونی سازی شده در کودکان بیش فعال موثر بود و می توان از این روش در جهت بهبود مشکلات کودکان بیش فعال استفاده کرد.