فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۰۸۱ تا ۱۰٬۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ناگویی خلقی، ادراک درد و حمایت اجتماعی ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه بین ناگویی خلقی، ادراک درد و حمایت اجتماعی ادراک شده در بیماران مبتلا به درد مزمن صورت گرفت. این پژوهش در زمره طرح های توصیفی- همبستگی قرار داشت. جامعه آماری شامل تمامی زنان 20 تا 60 سال مبتلا به درد مزمن در سطح شهر شیراز بود که در 6 ماهه اول سال 1397 به مراکز درمانی این شهر مراجعه کردند و از بین آن ها 160 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای استفاده شده شامل پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، مقیاس ناگویی خلقی تورنتو، پرسشنامه درد مگ گیل و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده بود. جهت آزمون برازندگی مدل آماری از روش تحلیل مسیر به وسیله نرم افزار AMOS استفاده شد. نتایج نشان داد که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نقش واسطه ای بین ناگویی خلقی و ادراک درد ندارند، اما رابطه بین ناگویی خلقی و حمایت اجتماعی ادراک شده را بصورت معنی داری واسطه گری می کنند. به طور کلی می توان چنین گفت که راهبردهای تنظیم شناختی هیجان می توانند رابطه بین ناگویی خلقی و حمایت اجتماعی ادراک شده را واسطه گری کنند.
ترتیب تولد و هوش در فرزندان خانواده های دارای کودک کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعات نشان دادند که بین ترتیب تولد و میزان بهره هوشی، رابطه وجود دارد که در بیشتر پژوهش ها، برتری هوشی به نفع فرزندان اول است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط ترتیب تولد فرزندان با میزان بهره هوشی در خانواده های دارای فرزند کم توان ذهنی است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و از حیث شیوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی خانواده های دارای فرزند کم توان ذهنی شهر تبریز در سال 1384 بود. نمونه مورد مطالعه شامل 194 خانواده از جامعه آماری ذکر شده بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته و آزمون هوش ریون جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها نیز از روش همبستگی و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که بین ترتیب تولد و بهره هوشی در خانواده های سه و چهار فرزندی، تفاوت معنادار وجود ندارد و تنها تفاوت معنا دار در خانواده های پنج فرزندی است (0/04p <). همچنین نتایج این بررسی به خوبی نشان داد که بین مرتبه سنی فرزندان و میزان بهره هوشی آنها ارتباط معنا داری وجود دارد. این تفاوت به گونه ای است که کودکان با مرتبه تولد اول دارای بالاترین میانگین، و گرو ه های با مرتبه تولد دوم و سوم، دارای پایین ترین میانگین هوش بهر هستند. نتیجه گیری: به طور خلاصه ناهمسو با نتایج این پژوهش و نظریه های ترتیب تولد که مدعی برتری هوشی به نفع فرزندان اول هستند، این موضوع در نتایج داده های این مطالعه مورد تأیید قرار نگرفت؛ به عبارت دیگر اثرات ترتیب تولد، تابعی از اثرات حجم خانواده است و اثرات محض ترتیب تولد، تأثیری در هوش فرزندان ندارد.
اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر رضایت جنسی و تصویر بدنی مردان تحت درمان با متادون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
13 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل بر رضایت جنسی و تصویر بدنی مردان تحت درمان با متادون بود. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری ،کلیه مردان مراجعه کننده به یکی از مراکز درمان سوء مصرف مواد تحت درمان با متادون بود. نمونه شامل 40 بیمار بود که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 بیمار) و کنترل (20 بیمار) قرار گرفتند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای با روش تحلیل رفتار متقابل آموزش دیدند و گروه کنترل، آموزشی دریافت نکرد. هر دو گروه پرسشنامه رضایت جنسی لارسون (1998) و روابط چند بعدی خود- بدن کش (1990) را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند.داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند و تک متغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد، آموزش تحلیل رفتار متقابل منجر به تفاوت معنادار رضایت جنسی و تصویر بدنی در بین گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون و پیگیری شد(01/0>P). نتیجه گیری : پیشنهاد می شود، درمانگران برای بهبود رضایت جنسی و تصویر بدنی بیماران مرد تحت درمان با متادون از آموزش تحلیل رفتار متقابل استفاده کنند.
پیشنهاد یک الگوی یکپارچه و چند سطحی از نظام شناخت: کاوشی در کارکرد شبکه معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رهیافت های یکپارچه در علوم شناختی می کوشند بین سازه های مختلف در نظریه های گوناگون ارتباط برقرار کنند و آن ها را در یک چهارچوب مفهومی مشترک بازتفسیر کنند. در این پژوهش با استفاده از مفهوم سطوح پردازشی، چهارچوب یکپارچه ای جهت تفسیر نظام مند نتایج به دست آمده از آزمون های شناختی پیشنهاد و ارزیابی شده است. برای برقراری ارتباط بین پردازش سطح معنایی با دیگر سطوح، ابتدا سطوح پردازشی شناخت بر اساس حجم اطلاعاتی که از محرک بازنمایی و پردازش می کنند به سه دسته ویژگی محور، معنایی و مفهومی تقسیم شده اند و سطح پردازشی معنایی، ارتباط دهنده ی سطح پردازشی ویژگی-محور و سطح پردازشی مفهومی در نظر گرفته شده است. برای ارزیابی کمی ساختار این مدل، 207 شرکت کننده با اختلال در پردازش محرک های هیجانی از کلینیک های روان شناختی شهرستان مشهد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. چگونگی کارکرد شبکه شناختی شرکت کنندگان به وسیله پرسشنامه افسردگی بک، آزمون فاصله معنایی، آزمون روانی تولید کلام و آزمون های رایانه ای جستجوی نقطه هدف، استروپ، آزمون تداعی ضمنی و مرتب سازی کارت های ویسکانسین سنجیده شد. در مدل پژوهش، پرسشنامه و آزمون های اجرا شده به عنوان متغیر پیش بینی کننده و سطوح سه گانه پردازشی به عنوان متغیر های میانجی سازمان دهی شدند و داده های پژوهش از طریق مدل معادله ساختاری و با رویکردی اکتشافی تحلیل گردید. بهترین مدل برازش شده، تقسیم بندی سه سطحی داده های پژوهش را تایید کرد و در این مدل ضریب مسیر ارتباط مراحل معنایی و مفهومی پردازش 4/0 بدست آمد. این نتایج پیشنهاد می کنند که پردازش شناختی ویژگی محور، معنایی و مفهومی با مکانیزم های متفاوتی انجام می شوند و آزمون های شناختی برای ارزیابی کارکرد های شناختی در هر سطح با توجه به حجم اطلاعاتی محرک های استفاده شده، باید با آزمون های انجام شده در همان سطح مقایسه شود. در مطالعات پیشین ارتباط بین نمره آزمون تولید کلام و شدت نشانگان افسردگی بک اغلب بحث برانگیز بوده است. با بکارگیری مفهوم سطوح پردازش، درباره ارتباط این دو متغیر و دلایل متفاوت بودن نتایج مطالعات قبلی بحث شده است.
ارائه مدل مطلوب رقابت جهت پیشرفت آموزشی در دانشگاه(مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بسیاری از پدیده ها تغییر کرده اند، تغییر برای آموزش عالی و دانشگاه ها دیگر یک فرصت نیست، بلکه یک ضرورت است. بنابراین هدف از این پژوهش ارتقاء رقابت پذیری آینده واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی بود. روش ها: پژوهش از نوع توسعه ای و کاربردی با رویکرد آمیخته بود. جامعه و نمونه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان علمی و دانشگاهی با پست های مدیریتی و در بخش کمی شامل اعضاء هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی سطح تهران می باشد. روش نمونه گیری در بخش کیفی و کمی به صورت نمونه گیری احتمالی و غیر احتمالی انتخاب شد. ابزار از نوع پرسشنامه محقق ساخته و اعتبار و روایی پژوهش، از روایی وابسته به معیار، محتوایی و سازه و برای پایایی از آزمون کرونباخ با درجه قابل قبول انجام پذیرفت تجزیه و تحلیل در بخش کمی از آمار توصیفی و در بخش کیفی از آمار استنباطی و مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عاملی تاییدی از نرم افزارهای SPSS و LISREL استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانشگاه ها در تمامی این شاخص ها و ابعاد دچار مشکل هستند. مشکل از این جهت که به نظر پاسخ گویان که اساتید همین دانشگاه ها بوده اند، در تمامی شاخص ها و ابعاد عملکرد موجود با عملکرد مطلوب تفاوت معنی داری دارد. نتیجه گیری: بنابراین و با توجه به نتایج مطالعه باید گفت که دانشگاه های استان تهران نتوانسته اند به نتبجه مطلوب دست یابند و در تمامی ابعاد و شاخص ها ضعیف عمل کرده اند و در ادامه باید بر شاخص های ارتقا و پیشرفت آموزشی تاکید بیشتری شود.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان بر اساس روان بنه های ناسازگار اولیه و دینداری مادران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، از نوع همبستگی است که با هدف بررسی ارتباط بین دینداری و روان بنه های ناسازگار اولیه مادران با مشکلات رفتاری کودکان در یک نمونه غیربالینی اجرا شد. بدین منظور، نمونه ای به حجم 386 نفر از دانش آموزان ابتدایی به روش نمونه گیری خوشه ای، انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش سیاهه رفتاری کودک (CBCL)، پرسش نامه دینداری و پرسش نامه روان بنه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) بودند. هر سه پرسش نامه توسط مادر دانش آموزان تکمیل شد. نتایج نشان دادند که بین دینداری مادران و مشکلات رفتاری کودکان و نیز بین روان بنه های ناسازگار اولیه مادران و مشکلات رفتاری کودکان رابطه معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که بُعد اخلاق دینداری مادران و نیز حوزه های بریدگی و طرد و خودمختاری و عملکرد مختل روان بنه های ناسازگار اولیه مادران به صورت معناداری مشکلات رفتاری کودکان را پیش بینی می کند. این یافته ها ضمن پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان بر پیامدهای منفی روان بنه های ناسازگار اولیه مادران و ضرورت طرح برنامه های درمانی و حمایتی تأکید می کند و نقش دینداری مادران را در کاهش مشکلات رفتاری کودکان مورد تأیید قرار می دهد.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان تیپ شخصیتی نوع D و پیروی از درمان در بیماران کرونر قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نشانگان تیپ شخصیتی نوع D و پیروی از درمان در بیماران کرونر قلبی بود. روش: یک طرح تک آزمودنی با کنترل خط پایه چندگانه همزمان و با پیگیری 6 هفته ای اجرا شد. 10 مرد مبتلا به بیماری قلبی به روش نمونه گیری در دسترس از میان بیماران بیمارستان رضوی مشهد انتخاب شدند. اثربخشی پروتکل درمانی طی 3 مرحله (خط پایه، درمان 10 جلسه ای و پیگیری 6 هفته ای) با استفاده از پرسشنامه نشانگان تیپ شخصیتی نوع D و پرسشنامه پیروی از درمان (MMAS-8) مورد بررسی قرار گرفت. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)، فرمول درصد بهبودی و معناداری بالینی تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون طرحواره درمانی نسبت به درمان پذیرش و تعهد به میزان بیشتری موجب کاهش معنادار نشانگان تیپ شخصیتی نوع D و افزایش پیروی از درمان بیماران قلبی می شود. اما در مرحله پیگیری، طرحواره درمانی در کاهش نشانگان تیپ شخصیتی نوعD و افزایش پیروی از درمان مؤثرتر بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که از نظر معناداری آماری طرحواره درمانی بهبودی بیشتری را در رفتارهای آماج ایجاد کرد. اما از لحاظ معناداری بالینی تفاوتی بین طرحواره درمانی و پذیرش و تعهد در رفتارهای آماج وجود ندارد.
بررسی تأثیر حرکت در بازیابی حافظه هیجانی: مطالعه ای تجربی در باب شناخت بدنمند
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات رفتاری و شواهد عصب شناختی نشان داده اند بسیاری از پردازش های شناختی تحت تأثیر ویژگی های فضایی، حرکتی و بدنمند قرار می گیرند. از جمله اینکه پیوند بین ظرفیت هیجانی محرک ها (مثبت و منفی) و ابعاد فضایی (بالا و پایین) در بسیاری از پژوهش ها تائید شده است (مثل خوشحالی در موقعیت مکانی بالا). هدف: هدف از اجرای این مطالعه این بود که آیا حرکت سر به سمت راست یا چپ فضا می تواند بر بازیابی کلمات فارسی با ظرفیت هیجانی مثبت و منفی اثر بگذارد؟ روش: روش پژوهش از نوع آزمایشی بود. به همین منظور با فراخوان عمومی شرکت در پژوهش و به صورت نمونه گیری در دسترس ۳۸ شرکت کننده از جامعه دانشجویان روانشناسی دانشگاه اصفهان انتخاب شدند. در ادامه و برای ارزیابی تأثیر حرکت بر حافظه هیجانی از نرم افزار DMDX استفاده شد. سپس نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ و در قالب اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد تعداد کلمات بازیابی شده دارای بار هیجانی از کلمات خنثی بیشتر بوده و همچنین اثر تعاملی ظرفیت هیجانی کلمه و حرکت سر معنی دار شد (P<۰/۰۵). نتیجه گیری: ضمن مروری بر روایت های شناخت بدنمند نتیجه گرفته شد که مفاهیم انتزاعی از جمله هیجان های مثبت و منفی می توانند تحت تأثیر شرایط بدنمند از جمله حرکت به سمت فضای راست و چپ قرار بگیرند.
بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر پرخاشگری، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نقص توجه-بیش فعالی در دانش آموزان پسر دوره دبستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
25 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف : از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر مشکلات رفتاری(پرخاشگری، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نقص توجه-بیش فعالی) در دانش آموزان پسر مقطع دبستان شهر زرین شهر بود . روش : این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، از میان دانش آموزان پسر دبستان های شهر زرین شهر در سال تحصیلی 97-1396 تعداد 30 نفر که ملاکهای ورود به پژوهش را دارا بودند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های SNAP- IV و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر فرم والد(1964) بود که توسط والدین کودکان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. سپس کودکان گروه آزمایش در 10 جلسه یکساعته بازی درمانی (4 جلسه انفرادی و 6 جلسه گروهی) شرکت داده شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد مداخله بازی درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری توانسته منجر به بهبود معنادار عملکرد گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون گردد. متغیر مستقل در متغیرهای وابسته ی پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای و نقص توجه-بیش فعالی به ترتیب 74، 68 و 92 درصد واریانس تغییرات را تبیین می نماید. توان آماری در هر سه متغیر گویای کفایت حجم نمونه در استفاده از تحلیل ها را دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، روش بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری، سبب کاهش نشانه های پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای و نقص توجه-بیش فعالی در کودکان مبتلا به این اختلالات می شود و می توان از این روش در موقعیت های بالینی و درمانی برای درمان یا کاهش نشانه های این اختلال سود جست.
ارزیابی تأثیر آموزش تمدد اعصاب (ریلکسیشن) بر بیماری های روانی و کاهش استرس در زنان
حوزههای تخصصی:
سازمان بهداشت جهانی، نقش بسیار کلیدی برای مادران و نقش آن ها در سلامتی اعضای خانواده قائل بوده و به عقیده این سازمان، مادران دارای تأثیر شگرفی بر روی سلامت جامعه دارند. اکثریت روان شناسان بر این باور هستند که کمبودها و هرگونه نقص کیفی و کمی در روابط میان مادر و فرزندان، تأثیر مستقیمی بر روی سلامت روحی و روانی فرزندان داشته و با در نظر گرفتن این موضوع که میزان استرس در زنان معمولاً بیشتر از مردان است، لذا توجه به مسائل روحی و روانی زنان، یکی از موضوعات اجتماعی بسیار مهمی است که هرروزه بیشتر از قبل به آن پرداخته می شود. هدف از این کار تحقیقاتی، ارزیابی تأثیر ورزش یوگا بر کاهش نگرانی در زنان قبل و بعد از آموزش تمدد اعصاب (ریلکسیشن) است. این کار تحقیقاتی، یک پژوهش نیمه تجربی و دارای آزمون های پیشین و پسین است. تحقیق موردبحث در یک مرکز یوگا در شهر تهران صورت گرفته و نمونه های مطالعاتی از طریق شیوه نمونه گیری تصادفی و از میان مراجعه کنندگانی انتخاب شدند که با داشتن سطوح مختلف نگرانی و اضطراب به این مرکز ورزشی مراجعه می نمودند. شیوه درمانی موردنظر هفته ای سه جلسه و در هر جلسه به مدت 90 دقیقه به نمونه ها آموزش داده شد. ابزارپژوهش جمع آوری داده ها پرسشنامه دموگرافیک (آمارگیری نفوس) و پرسشنامه اضطراب بک بوده و امتیاز میانگین اضطراب، قبل و سه ماه بعد از استفاده از شیوه درمانی موردنظر محاسبه گردیده و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-21، آزمون های آماری توصیفی، آزمون تی و آزمون " مربع کای " مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. تحلیل این داده ها نشان داد که قبل و بعد از استفاده از شیوه های درمانی، تفاوت معنی داری میان میانگین امتیازات اضطراب نمونه های موردتحقیق وجود دارد.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی: یک کارآزمایی بالینی تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۹
156 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده ی مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی بود. این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی بود. نمونه آماری شامل 24 نفر از مادران دارای دارای ناتوانی ذهنی مراجعه کننده به مجتمع توانبخشی تبریز در بهار 1397 بودند که بر مبنای ملاک های ورود و خروج به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه ابراز گری هیجانی بود. گروه آزمایش، به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتاردرمانی دیالکتیکی قرار گرفت و گره کنترل هیچ گونه درمانی دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل کواریانس چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد رفتاردرمانی دیالکتیکی بر هیجان ابراز شده ی مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی اثرات مثبتی دارد (05/0>p). بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که ابرازگری هیجان در مادران کودکان دارای ناتوانی ذهنی ممکن است یکی از مهم ترین مهارت ها باشد که ارزش مداخله با رفتاردرمانی دیالکتیکی را دارد و این درمان به منظور بهبود هیجان ابراز شده مادران کودکان دارای ناتوان ذهنی در کنار سایر درمان های اثربخش، قابلیت کاربرد دارد.
ارائه مدل بازار دانش مبتنی بر ارتباط صنعت و دانشگاه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت و توسعه هر کشوری بستگی به تعامل صحیح دو بخش مهم صنعت و دانشگاه دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بازار دانش مبتنی بر ارتباط صنعت و دانشگاه بود. روش ها: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد در سال 1398 انجام شد. جامعه آماری شامل خبرگان و افراد صاحب نظر در زمینه ارتباط صنعت و دانشگاه است که شیوه انتخاب آن ها هدفمند، از نوع گلوله برفی بود. با 13 نفر از متخصص و عضو هیأت علمی مصاحبه شد. داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج: نتیجه کدگذاری ها در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بیان کننده آن است که بازار دانش مبتنی بر ارتباط صنعت و دانشگاه بر مبنای تفکیک وظایف صنعت و دانشگاه، حرکت دانشگاه به سمت کارآفرینی و نسل سوم، کاربردی شدن علم، عوامل تقویت کننده ارتباط صنعت و دانشگاه، دانشگاه محور، منابع انسانی، عوامل مالی، عوامل آموزشی- پژوهشی، عوامل فرهنگی، عوامل صنعتی، عوامل اجتماعی، عوامل اقتصادی، عوامل بین المللی، عوامل سیاسی، تولید ثروت، قابلیت های پویا، مزیت اجتماعی شکل می گیرد . نتیجه گیری: برقراری ارتباط مؤثر دانشگاه و صنعت، تعاملات و فعالیت های مشترک میان این دو نهاد را بهبود بخشیده و کیفیت و تناسب دوره های آموزشی آکادمیک در دانشگاه با نیازهای صنعت و به تبع آن قابلیت های علمی و عملی دانشجویان، افزایش یافته و بسترهای نوآوری و پیشرفت در سازمان ها و جامعه ارتقاء می یابد. از این جهت وجود پیوند پایدار و نظام مند و همکاری دراز مدت و مستمر بین دانشگاه و صنعت مستلزم برنامه ریزی به ویژه برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر همکاری کلیه ذینفعان می باشد.
بازمفهوم پردازی طرح واره مدیریت کلاس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: معلمین برای مدیریت کلاس ، با مشکلات و چالش های فراوانی در زمینه نیازهای منحصر بفرد و متنوع آموزشی، رفتاری و عاطفی خود و فراگیران مواجه اند. این مطالعه با هدف شناسایی این چالش ها و گفتمان سازی برای مداخله، به پیکره بندی مولفه های اثرگذار بر مدیریت کلاس پرداخته است. روش کار: پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای و کاربردی است و در راستای اجرای یک فراترکیب کیفی، از روش تحلیل مضمون و تحلیل اسنادی بهره گرفته شد. واحد تحلیل، «متن منسجم» با کلیدواژه «مدیریت کلاس» که داوری شده باشد (شامل( 7 رساله دکتری، 2 پایان نامه ارشد،33 مقاله و 200 چکیده مقاله انگلیسی و 20 مقاله فارسی) و واحد معنا، «واژه و یا عبارت های مرتبط» با مدیریت کلاس بود. «مضامین پایه» تعریف و ساده سازی شد، طبقه بندی کدها، منجر به تلخیص و شکل گیری «مضامین سازمان دهنده» به عنوان «زیرعامل» و در انتها با فشرده سازی، «مضامین فراگیر» به عنوان «عوامل» شکل گرفتند. عناصری که در مجمع تخصصی با حضور 18 خبره حوزه تعلیم و تربیت کشور، CVR آن ها، نمره ای بالاتر از 49٪ را کسب کردند روایی محتواییشان تایید شد. نتایج: بررسی واحدهای تحلیل، منجر به احصا 2000 کد معنایی اولیه و در ادامه، شناسایی 12 عامل درهم تنییده، شامل؛ «فلسفه»، «برنامه درسی»، «تعاملات انسانی»، «اصول مدیریتی»، «سبک معلم»، «نقش معلم»، «برنامه ریزی آموزشی»، «انگیزه»، «دانش موردنیاز معلمی»، «توسعه حرفه ای»، «ویژگی های معلمی» و «رویکردهای یادگیری»، در بستر "بافت و زمینه" و زیرعامل های آن ها، شد. نتیجه گیری: برای مدیریت بهینه کلاس با هدف آگاه سازی، حساس سازی و توانمندسازی معلم، بایستی به ارتباط و هماهنگی بین اجزا، ترکیب و همنشینی مولفه ها با خصلت کل گرایی توجه گردد.
اثرات فشار روانی بر اهمالکاری تحصیلی از طریق میانجی گری انگیزش تحصیلی و اعتیاد به اینترنت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر علی فشار روانی بر اهمالکاری تحصیلی از طریق میانجی گری انگیزش تحصیلی و اعتیاد به اینترنت بود. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر اهواز که مشتمل بر 3995 نفر بودند که از این میان350 نفر با شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه فشار روانی لاویبوند و لاویبوند (1995)، پرسشنامه اهمالکاری تحصیلی سواری (1390)، پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و پرسشنامه اعتیاد به اینترنت سواری (1391) بودند. جهت تجزیه و تحلیل فرضیه ها و بررسی روابط بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون و روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین استرس با اهمالکاری تحصیلی و اعتیاد به اینترنت، انگیزش تحصیلی با اهمالکاری تحصیلی رابطه معنی دار وجود دارد و بین استرس، اضطراب و افسردگی با انگیزش تحصیلی، اضطراب و افسردگی با اعتیاد به اینترنت رابطه معنی داری وجود ندارد. نتایج: نتایج ضریب مسیر نشان داد که انگیزش تحصیلی، میانجی گر رابطه اضطراب استرس و افسردگی بر اهمالکاری تحصیلی نمی باشد. همچنین اعتیاد به اینترنت، میانجی گر رابطه استرس و افسردگی بر اهمال کاری تحصیلی می باشد، اما اعتیاد به اینترنت، میانجی گر رابطه اضطراب و اهمال کاری تحصیلی نمی باشد.
التماس کافی نیست: استفاده از تکنیک های روان شناختی به منظور افزایش رعایت دستورالعمل های بهداشتی ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم اسفند ۱۳۹۹ شماره ۱۲ (پیاپی ۵۷)
225-238
حوزههای تخصصی:
گسترش ویروس کرونا لزوم رعایت هرچه بیشتر دستورالعمل های بهداشتی از جمله فاصله گذاری فیزیکی و استفاده از ماسک را برجسته کرده است. در این راستا، علاوه بر اطلاع رسانی مسائل بهداشتی به مردم، استفاده از تکنیک های روان شناختی نیز می تواند در متقاعد کردن افراد در رعایت دستورالعمل های بهداشتی مؤثر باشد. هدف مطالعه حاضر، مرور عواملی روان شناختی است که می توانند بر رعایت دستورالعمل های بهداشتی تأثیرگذار باشند. بدین منظور، ابتدا در پایگاه های مگیران، جهاد دانشگاهی و گوگل اسکالر به جستجوی کلیدواژه های مرتبط (مثل کووید-19 فاصله گذاری و ماسک زدن) پرداخته شد. پس از شناسایی و غربالگری نتایج جستجو، مطالعاتی که معیارهای مدنظر را برآورده می کردند، انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایجْ 15 عامل روان شناختی را آشکار ساخت که می توانند بر میزان رعایت دستورالعمل های بهداشتی مؤثر باشند. در پایان، راهکارهایی عملی و اجرایی برای استفاده از این عوامل در سیاست گذاری های مربوطه ارائه شده است.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و درمان مبتنی بر تنظیم هیجان بر نشانگرهای زیستی (HbA1C و گلوکز خون) بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
61 - 78
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشیدرمانمبتنیبرکیفیتزندگیودرمانمبتنیبرتنظیمهیجانبر نشانگرهای زیستی (HbA1C و گلوکز خون) بیماران مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل بیماران مبتلابهدیابتنوعدومراجعه کنندهبهبیمارستان ایرانی شهر دبی بود. 45 نفر از بیماران به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آموزش تحت درمانمبتنیبرکیفیتزندگی وتنظیمهیجان قرار گرفتند. مقادیر هموگلوبین گلیکوزیله و قندخون ناشتا بیماران قبل، بعد و سه ماه بعد از مداخله اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و تنظیم هیجان بر نشانگرهای زیستی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مؤثر است (01/0p≤). مقایسه میانگین های دو گروه آزمایش نشان داد که تفاوت معناداری بین اثربخشی آن ها بر روی HbA1C وجود ندارد (05/0<p)؛ اما تفاوت معناداری بین اثربخشی آن ها بر میزان گلوکز خون در مرحله پس آزمون وجود داشت (01/0p≤). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، تأثیر درمانمبتنیبرکیفیتزندگی و تنظیمهیجان را در کنترل میزان گلوکز خون و HbA1C بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 نشان داد.
واکاوی دلالت های قوانین و اصول فیزیک کوانتوم در حوزه استعدادیابی(نظریه کوانتومی استعداد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله استعدادیابی یکی از مباحث مهم در حوزه آموزشی و پژوهشی است که همیشه به عنوان دغدغه ای برای نظام های آموزشی مطرح بوده است. بررسی مسائل شناسایی و هدایت دانش آموزان مستعد می تواند بخش عظیمی از فعالیت های مجریان و دست اندرکاران را روشن و شفاف نماید، تا رسالت خود را به نحو احسن انجام دهند؛ از سوی دیگر، فیزیک کوانتوم همواره در مسائل آموزشی به کاررفته و در تبیین مسائل آموزشی و تربیتی بسیار اثربخش بوده است. هدف این پژوهش بررسی دلالت های قوانین و اصول فیزیک کوانتوم در حوزه استعدادیابی دانش آموزان بود. در این مطالعه با توجه به ماهیت پژوهش از روش کیفی جستارنظرورزانه استفاده شد. در این پژوهش ضمن بررسی مفاهیم فیزیک کوانتومی همچون دوگانگی موجی-ذره ای، عدم قطعیت هایزنبرگ، اصل مکملیت بور، گربه شرودینگر، کل انگاری و پدیده تداخل(سازنده/ویرانگر) به تبیین مسائل حوزه شناسایی و هدایت دانش آموزان با استعداد پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که دوگانگی موجی-ذره ای بر آگاه سازی و تحریک حوزه استعدادی یادگیرندگان، مسئله عدم قطعیت هایزنبرگ، اندازه گیری بور، شرودینگر بر استفاده از چندین ابزار ومنابع جهت شناسایی، شناسایی در موقعیت خاص استعداد و مشاهده دقیق یادگیرندگان در محیط های مختلف، مسئله کل انگاری بر خروج از نگاه کلی به حوزه استعدادی ونگاه ریزبینانه به آن دلالت دارد و همچنین پدیده تداخل ناظر بر ایجاد موقعیت مشارکت یادگیرندگان با حوزه استعدادی مشترک و توجه به نحوه رفتارهایمان در برخورد با دانش آموزان با استعداد، است
پیش بینی مشکلات تغذیه ای کودکان مبتلا به اختلال اتیسم بر اساس تاب آوری و سبک تعاملی مادران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات غذا خوردن در کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم بیشتر از همتایان سالم آنها است و می تواند روی سلامتی، برقراری ارتباط و سایر ناتوانایی های آن ها تاثیر منفی بگذارد. تاب آوری و سبک تعاملی مادر نقشی حیاتی در سلامت، رفتارها و کیفیت زندگی این کودکان دارد. هدف از انجام این مطالعه پیش بینی مشکلات خوردن کودکان طیف اتیسم بر اساس تاب آوری و سبک تعاملی مادران آن ها است. مواد و روش ها: این مطالعه از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این مطالعه کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم ۴ تا ۷ ساله بودند که به مراکز خصوصی توانبخشی شهر تهران مراجعه کردند. حجم نمونه ۹۰ نفر، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه ی رفتار خوردن کودکان، پرسشنامه تاب آوری و مقیاس رابطه والد-کودک صورت گرفت. داده های این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS و با استفاده از روش همبستگی پیرسون تحلیل شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، افزایش تاب آوری مادران باعث کاهش مشکلات خوردن در کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم شد (۰۱/۰>p). همچنین افزایش کیفیت رابطه والد-کودک باعث کاهش مشکلات خوردن در این کودکان می شود (۰۵/۰>p). همچنین افزایش تاب آوری این مادران بصورت مستقیم بر افزایش کیفیت تعامل والد-کودک تاثیر می گذارد (۰۱/۰>p). میزان تاب آوری مادران می تواند پیش بینی کننده مشکلات خوردن در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم باشد. نتیجه گیری: تاب آوری و سبک ارتباطی مادران در بروز مشکلات تغذیه ای کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم نقش کلیدی دارد. به نظر میرسد بتوان با تقویت رابطه والد-کودک و تاب آوری مادران، مشکلات تغذیه ای این کودکان را کاهش داد.
تأثیر واقعیت درمانی گروهی گلاسر بر خودتنظیمی و سرزندگی آموزشی دانش آموزان دختر بی سرپرست و بدسرپرست
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش روزافزون کودکان بی سرپرست و بدسرپرست و مشکلات فراوان این کودکان، توجه به عوامل ارتقاء پیشرفت آموزشی در این کودکان ضروری به نظر می رسد. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش واقعیت درمانی گروهی گلاسر بر خودتنظیمی و سرزندگی آموزشی دانش آموزان دختر انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را همه دختران 11 تا 13 ساله ساکن مرکز نگهداری دختران بی سرپرست و بدسرپرست سازمان بهزیستی استان قزوین در سال 1397 تشکیل داند. از میان آن ها 26 نفر به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (13 نفر) و گواه (13 نفر) گمارش شدند. گ روه آزمای ش در 8 جلس ه 90 دقیقه ای به صورت گروهی (هر هفته یک جلسه) تح ت آم وزش واقعیت درمان ی گروه ی گلاسر (2001) ق رار گرفتن د، درحالی که گ روه گواه هی چ مداخله ای را دریافت نکردند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودتنظیمی بوفارد و همکاران (1995) و سرزندگی آموزشی دهقانی زاده و حسین چاری (1391)، استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس به کمک نرم افزار SPSS نسخه 23، استفاده شد. یافته های برآمده از تحلیل داده های پژوهش نشان داد که با گواه اثر پیش آزمون، میان میانگین نمرات افراد گروه های آزمایش و گواه در متغیرهای خودتنظیمی (45/134 F= ، 001/0 =P و 89/0 = η2 ) و سرزندگی آموزشی (86/617 F= ، 001/0 =P و 61/0 = η2 )، تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش می توان از واقعیت درمانی گروهی به عنوان روشی مناسب و کارآمد جهت ارتقاء خودتنظیمی و سرزندگی آموزشی دانش آموزان بهره برد.