فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۲۴۱ تا ۱۰٬۲۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
13 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، شناسایی و تحلیل عوامل موثر بر توسعه رهبران جدید در مدارس دوره متوسطه شهر اردبیل به روش پژوهش آمیخته بود. جامعه آماری تحقیق حاضر مدیران و معلمان مدارس نمونه دوره متوسطه شهر اردبیل بود که در بخش کیفی و با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تحت مصاحبه قرار گرفتند و در مرحله کمی از بین جامعه 2210 نفری تعداد 202 نفر به صورت نمونه گیری چند مرحله ای و طبقه ای متناسب انتخاب شدند . برای تحلیل داده ها از روش تحلیل استقرایی استفاده شد و روایی یافته های پژوهش با استفاده از روش های بازبینی توسط اعضا، بررسی همکار، مشارکتی بودن پژوهش تضمین گردید. همچنین به منظور سنجش پایایی کدگذاری های انجام شده، از روش های پایایی باز آزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. به منظور تحلیل داده های کمّی از مدل معادلات ساختاری با نرم افزار PLS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل موثر بر توسعه رهبران جدید در سازمان شامل عوامل سازمانی ( فرهنگ سازمانی، رضایت از سرپرست، پویایی سازمان، شرایط محیط کاری، همکاران، وجهه و برند سازمان، فرصت رشد، بها دادن به استعدادها، تناسب شغل و شاغل) و عوامل شغلی موثر (شامل تناسب شغل و شاغل، چالشی بودن شغل، اهمیت شغلی، استرس شغلی) می باشد. همچنین یافته دیگر پژوهش نشان داد که همه عوامل به جزء عامل استرس شغلی، اهمیت شغلی و چالشی بودن شغل تاثیر معناداری بر توسعه رهبران جدید در سازمان داشته اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه ریزی برای استخدام ، نگهداری و توسعه رهبران در مدارس ضروری است.
اثربخشی والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر علائم کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. مواد وروش ها: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل و پیگیری بود . جامعه آماری شامل کلیه کودکان 10-8 سال با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی است که در سال 1398-1397در مدارس عادی شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش 30 کودک پسر(15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش) بودند که بر اساس نظر روانپزشک کودکان و چهارمین ویرایش مقیاس سوانسون - نولان و پلهام ( SNAP-IV )، اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی تشخیص داده شدند. درگروه آزمایش، والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی 11 جلسه آموزش والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی دریافت کردند. در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، چهارمین ویرایش مقیاس سوانسون-نولان و پلهام SNAP-IV) ) بر روی آن ها اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره ( MANCOVA ) و با استفاده از نرم افزار 23 SPSS- مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر نارسایی توجه و نیز نارسایی توجه و بیش فعالی کل در مرحله پس آزمون تأثیر معناداری داشته است واین تأثیر در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است (05/0 P≤ ). اما والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی بر روی علائم بیش فعالی/تکانشگری تاثیر معناداری نداشته است (05/0 P≥ ). نتیجه گیری: این مطالعه نتایج امیدوار کننده ای را برای والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی به عنوان یک مداخله برای بهبود علائم نارسایی توجه در کودکان با اختلال نارسایی توجه وبیش فعالی ارائه می دهد و نشان می دهد که علائم نارسایی توجه با والدگری مبتنی بر مهارت های سازماندهی می توانند قابل انعطاف هستند .
نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
89 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در پیش بینی افسردگی دانشجویان بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه های لرستان در سال 1398 بود که از بین آن ها تعداد 340 دانشجو (186زن، 154مرد) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده های پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، پرسشنامه همجوشی شناختی و پرسشنامه پنج عاملی ذهن آگاهی بود. روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد مؤلّفه های همجوشی شناختی (همجوشی و گسلش) با افسردگی رابطه مثبت معنادار دارند؛ در حالی که مؤلّفه های ذهن آگاهی (مشاهده، عمل توأم با هشیاری، غیرقضاوتی بودن به تجربه درونی، توصیف و غیرواکنشی بودن) با افسردگی رابطه منفی معنا دار دارند. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون بیان کننده آن بود که مشاهده، عمل توأم با هشیاری، غیرقضاوتی بودن به تجربه درونی، همجوشی و گسلش به ترتیب توانستند افسردگی را پیش بینی کنند. از نتایج به دست آمده می توان به اهمیت نقش مؤلّفه های همجوشی شناختی و ذهن آگاهی در افسردگی دانشجویان پی برد. بنابراین، با بهبود وضعیت شناختی و ذهن آگاهی دانشجویان می توان در جهت ارتقاء سلامت روانی آن ها گام برداشت.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احقاق جنسی زنان دچار طلاق عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
105 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احقاق جنسی زنان دچار طلاق عاطفی بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و یک دوره پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره روان شناسی منطقه 1 شهر تهران در نیمه اول سال 1397 تشکیل می دادند که تعداد 30 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرگروه 15 نفر) جایگزین شدند. هر دو گروه آزمایش و کنترل، پرسشنامه احقاق جنسی هالبرت را تکمیل کردند. برای گروه آزمایش، برنامه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در طی 8 جلسه و هر جلسه به مدت 90 دقیقه برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان احقاق جنسی گروه آزمایش، در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است و این افزایش در مرحله پیگیری پایدار مانده است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند احقاق جنسی زنان دچار طلاق عاطفی را افزایش دهد و درمانگران می توانند از این رویکرد برای بهبود رابطه زوجین و کاهش طلاق عاطفی استفاده کنند.
مقایسه نگرش به ازدواج بر اساس شدت سرگردانی ذهنی در دانشجویان مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه نگرش به ازدواج براساس شدت سرگردانی ذهنی در دانشجویان مجرد انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری را کلیه ی دانشجویان مجرد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که 100 نفر با سرگردانی ذهنی خفیف و 142 نفر با سرگردانی ذهنی شدید به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس نگرش به ازدواج (بارتن و روسن، 1998) و مقیاس سرگردانی ذهنی (کایر و سلی، 2013) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده گردید. یافته ها نشان داد که میانگین نگرش بدبینانه در گروه سرگردانی ذهنی شدید به نسبت گروه سرگردانی ذهنی خفیف به صورت معنی داری بیشتر بود (05/0> p ). میانگین نگرش خوش بینانه، واقع گرایانه و ایده آل گرایانه در گروه سرگردانی ذهنی خفیف به نسبت گروه سرگردانی ذهنی شدید به صورت معنی داری بیشتر بود (05/0> p ) پیشنهاد می شود آموزش هایی در جهت کاهش سرگردانی ذهنی به دانشجویان مجرد ارایه شود تا نگرش های آنها به ازدواج بهبود یابد.
اثربخشی آموزش رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سرزندگی و تاب آوری دانش آموزان معلول جسمی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
161 - 177
حوزههای تخصصی:
با توجه به مشکلات روان شناختی معلولان جسمی حرکتی به خصوص در سن نوجوانی و اهمیت توجه به آن به منظور افزایش میزان سلامت روان، پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش رویکرد کوتاه مدت راه حل محور بر سرزندگی و تاب آوری دانش آموزان معلول جسمی حرکتی انجام شد. این پژوهش مطالعه ای شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل همتا بود. بدین منظور از جامعه دانش آموزان معلول دوره اول و دوم متوسطه شهر اصفهان، تعداد 30 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های سرزندگی دسی و تاب آوری کانر و دیویدسون بر روی هر دو گروه اجرا شد و گروه آزمایش ده جلسه45 دقیقه ای هفته ای یکبار، مداخله کوتاه مدت راه حل محور را دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره، تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد آموزش گروهی درمان کوتاه مدت راه حل مدار بر سرزندگی و بعد تحمل عاطفه منفی دانش آموزان معلول تأثیر معنا دار دارد و بر تاب آوری کلی معنا دار نیست. به نظر می رسد؛ می توان از رویکرد کوتاه مدت راه حل محور جهت ارتقاء شاخص های روان شناسی مثبت نگر مانند سرزندگی و تحمل عاطفه منفی افراد دچار معلولیت جسمی حرکتی بهره جست.
رابطه علّی سرمایه روانشناختی با بهزیستی روانشناختی و عملکرد تحصیلی با میانجیگری سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی سرمایه روانشناختی با بهزیستی روانشناختی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری سرمایه اجتماعی انجام شد. نمونه پژوهش حاضر 285 دانشجوی دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه شهید چمران اهواز بود که در سال تحصیلی 1397-1396 دست کم دو ترم از تحصیل آنها گذشته بود. این دانشجویان با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش، پرسشنامه سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران، مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف، مقیاس سرمایه اجتماعی دلاویز را تکمیل کردند و معدل تحصیلی برای سنجش عملکرد تحصیلی آنها در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. همچنین، روش بوت استراپ برای آزمودن اثرهای واسطه ای استفاده شد. در مدل پیشنهادی، مسیرهای مستقیم سرمایه روانشناختی به بهزیستی روانشناختی، سرمایه اجتماعی به بهزیستی روانشناختی، سرمایه اجتماعی و عملکرد تحصیلی معنی دار شدند؛ ولی مسیر مستقیم سرمایه روانشناختی به عملکرد تحصیلی معنی دار نشد. مسیرهای غیرمستقیم سرمایه روانشناختی و عملکرد تحصیلی با میانجی گری سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی با میانجی گری سرمایه اجتماعی نیز غیر معنی دار شدند؛ بنابراین، سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی بر بهزیستی و عملکرد دانشجویان می تواند فراهم کننده زمینه لازم برای طراحی و اجرای برنامه های مداخله ای برای ارتقای رفتارهای سالم در دانشجویان باشد.
مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری گروهی بر سرمایه های روانشناختی نوجوانان با علائم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی - رفتاری بر سرمایه های روانشناختی در نوجوانان با علائم افسردگی بود. روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه شامل 51 نفر از نوجوانان 15 تا 17 سال با علائم افسردگی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و روانشناسی و کلینیک های روان پزشکی ساری در 6 ماه اول سال ۱۳۹۶ بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند (در هر گروه 17 نفر). پرسشنامه افسردگی کواکس، تاب آوری کانر و دیویدسون، امیدواری اشنایدر، آزمون بازنگری شده جهت گیری زندگی و مقیاس خودکارآمدی عمومی شرر در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. گروه آزمایش روان درمانی مثبت طی ۱۰ جلسه و گروه آزمایش درمان شناختی رفتاری طی ۸ جلسه به صورت گروهی تحت درمان قرار گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان دادند روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری بر سرمایه های روانشناختی تأثیر معناداری داشته اند؛ اما اثربخشی روان درمانی مثبت نگر در افزایش مؤلفه امید، بیشتر از درمان شناختی رفتاری بود. همچنین، بین دو گروه درمانی با گروه گواه در سرمایه های روانشناختی در پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت. روان درمانی مثبت نگر و درمان شناختی رفتاری با تأکید بر جنبه های مختلف روانشناختی در افزایش سرمایه های روانشناختی مؤثر بودند. همچنین، روان درمانی مثبت نگر احتمالاً ازطریق تقویت تعاملات اجتماعی و هیجانات مثبت و آموزش امید و خوش بینی در افزایش امید مؤثرتر از درمان شناختی رفتاری بود؛ بنابراین، روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان یکی از مداخلات بالینی مورد استفاده متخصصان و به ویژه مشاوران مدارس برای ارتقای سلامت روان دانش آموزان قرار گیرد.
مدل یابی گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس هیجان خواهی با میانجی گری بدتنظیمی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
115-130
حوزههای تخصصی:
هدف : مصرف مواد یک عامل خطرناک در میان نوجوان است. پژوهش حاضر با هدف مدل یابی گرایش به مصرف مواد مخدر بر اساس هیجان خواهی با میانجیگری بدتنظیمی هیجان (تحلیل مسیر) انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر دوره ی دوم متوسطه مدارس دولتی شهر اردبیل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل داد. از بین این جامعه، نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و آن ها به پرسش نامه گرایش به مصرف مواد وید و بوچر (1992)، هیجان خواهی زاکرمن و همکاران (1980) و دشواری در تنظیم هیجان گراتز و همکاران (۲۰۰۴) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس-25 و لیزرل 8/8 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که گرایش به مصرف مواد با نمره کل بدتنظیمی هیجان و نمره کل هیجان خواهی و مؤلفه های آن شامل تجربه طلبی، ماجراجویی، و گریز از بازداری ارتباط مثبت معناداری داشت. همچنین، بدتنظیمی هیجان با نمره کل هیجان خواهی و مؤلفه های آن ارتباط مثبت معناداری داشت. شاخص های برازش مدل نیز تأثیر هیجان خواهی بر گرایش به مصرف مواد را با میانجیگری بدتنظیمی هیجان تأیید کردند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش برگزاری کارگاه های آموزشی جهت آگاه سازی از عوارض اعتیاد و مدیریت و کنترل هیجانات برای نوجوانان توسط مشاوران مدارس و برنامه ریزان سلامت روان پیشنهاد می شود.
تأثیر تصویرسازی ذهنی پتلپ و سنتی بر شوت سه گام در هندبالیست های نوجوان مبتدی و حرفه ای
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهارت های روانی که روان شناسان ورزشی آن را به ورزشکاران توصیه می کنند، تصویرسازی ذهنی است. هدف: این پژوهش، درصدد بررسی تأثیر تصویرسازی ذهنی سنتی و پتلپ بر شوت سه گام در هندبالیست های نوجوان مبتدی و حرفه ای بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل کلیه بازیکنان نوجوان هندبال شهرستان مراغه در سال ۱۳۹۷ در دو سطح حرفه ای و مبتدی بودند که از میان آن ها ۶۰ نفر به صورت هدفمند از طریق پرسشنامه تجدید نظر شده تصویرسازی حرکتی (هال و مارتین، ۱۹۹۷) انتخاب شدند و به صورت تصادفی در پنج گروه ۱۲ نفره قرار گرفتند: دو گروه تصویرسازی ذهنی سنتی در سطح مبتدی و حرفه ای، دو گروه تصویرسازی ذهنی پتلپ در سطح مبتدی و حرفه ای و گروه کنترل. بعد از پیش آزمون که شامل آزمون ۹ متر هندبال بود، مرحله تمرین شروع گردید که شامل ۷ هفته سه جلسه ای گروهی بود و سپس، پس آزمون به عمل آمد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در نرم افزار ۲۳-SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه حرفه ای تصویرسازی پتلپ و سنتی در عملکرد شوت سه گام هندبال تفاوت معنی داری وجود دارد و در این گروه تصویرسازی پتلپ برتری داشت (۰/۰۰۱=P)؛ اما در گروه مبتدی، تفاوت میانگین ها معنی دار نبود (۰/۰۵<P). همچنین بیشترین افزایش میانگین از پیش آزمون به پس آزمون در گروه حرفه ای-تصویرسازی پتلپ بود. نتیجه گیری: تصویرسازی ذهنی می تواند در بهبود عملکرد ورزشی مؤثر واقع شود و استفاده از آن در کنار تمرین بدنی توصیه می شود.
استحاله در ازدواج، واکاوی پدیداری فرآیند شکل گیری و پیامد های آن در روابط زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1097-1114
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون ازدواج و عوامل ایجاد تعارض در روابط زوجین انجام شده است. اما توجه به مفهوم استحاله در روابط زوجین، به معنی عدم پذیرش، کنار نیامدن با یکتایی طرف مقابل و تلاش افراطی و الزام آور برای تغییر دادن همسر در ادبیات پژوهشی مغفول مانده است. هدف : هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی مفهومی استحاله در ازدواج، شامل واکاوی پدیداری این مفهوم، بررسی عوامل مؤثر، شرایط مداخله گر، بسترها و فرآیند شکل گیری آن، راهبردهای انتخابی طرفین در مواجهه با این الگوی ارتباطی و پیامدهای بروز و تداوم آن در روابط زوجین بود. روش: با توجه به اطلاعات محدود ما در این رابطه از روش پژوهش کیفی و نظریه داده بنیاد که روشی اکتشافی است استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه زوج های جوان تهرانی است که در سال 98 حد اکثر 6 سال از زندگی مشترک آنها گذشته بود. از بین افراد در دسترس تعداد 23 نفر با روش نمونه گیری نظری به عنوان نمونه انتخاب شده و بااستفاده از مصاحبه عمیق، تجربهزیسته آنها مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها : از فرآیند کدگذاری باز درنهایت 273 مفهوم و 22 مقوله شناسایی شد. مقوله های حاصل از کدگذاری محوری، در شش دسته شامل: مقوله محوری استحاله «الزام تغییر و کنترل گری»؛ شرایط علی شامل «شناخت سطحی از خود، طرف مقابل و زمینه ی خانوادگی و محیطی که فرد در آن پرورش یافته؛ اغواگری و تدلیس، آگاهی های جنسیتی ضعیف و عدم واقعیت سنجی»؛ شرایط مداخله گر ازجمله «ض عیف در ذهنیت بین فردی؛ درک و ملاحظات فرهنگی، هوش هیجانی پایین، ضعف در ابراز وجود، ارتباط مبهم»؛ شرایط بسترساز مشتمل بر «ناهمگونی در ویژگی های فردی، ویژگی و شرایط خانوادگی و بافت اجتماعی و فرهنگی»؛ راهبردها همچون «واکنش های اجتنابی هیجان مدار همچون انتقاد منفی، انتقادگریزی، بازداری عاطفی، سواسازی، تأمین انحرافی، فاصله گیری و خوگیری با شرایط مشکل دار» و پیامدها ازجمله «تهدید هویت، بی اعتبار کردن، آسیب های روحی و روانی، تعارض و تنش، مهر سردی و انفصال گرایی» شکل گرفت. نتیجه گیری : با آگاهی دهی افراد در شرف ازدواج و زوج های جوان از ماهیت و جنبه های آسیب زای این الگوی معیوب و همچنین آموزش مهارت ها مواجهه ی کارآمد با آن، می توان در پیشگیری از به جریان افتادن و توقف چرخه معیوب و پیش رونده استحاله در روابط زوجین گام مؤثر برداشت.
اثربخشی برنامه مداخله روانی- اجتماعی بر سرعت و دقت پردازش اطلاعات دانش آموزان دارای ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ضرب آهنگ شناختی کند، مجموعه ای از نشانه هایی است که برای توصیف نوع خاصی از اختلال توجه، تمرکز حواس، و کندی در پردازش اطلاعات به کار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه روانی- اجتماعی بر سرعت و دقت پردازش اطلاعات دانش آموزان دارای ضرب آهنگ شناختی کند انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دارای نشانه های ضرب آهنگ شناختی کند سنین 9 تا 12 سال مدارس آموزش عمومی شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بود. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز با ضرب آهنگ شناختی کند بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. به منظور شناسایی و تشخیص این دانش آموزان از پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند (برنز، 2019) و برای ارزیابی سرعت و دقت پردازش اطلاعات از آزمون توجه بریکنکامپ (1981) استفاده شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای برنامه مداخله روانی- اجتماعی شرکت کردند و افراد گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمره های گروه آزمایش و گواه در سرعت و دقت پردازش اطلاعات، تفاوت معنا داری وجود دارد (0/001>p و 32/4=F) و نمرات گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که برنامه توانبخشی روانی– اجتماعی می تواند باعث افزایش سرعت و دقت پردازش اطلاعات شود و بدین ترتیب بخش زیادی از مشکلات رفتاری و تحصیلی دانش آموزان را به سبب سرعت کند پردازش داده ها و اطلاعات در خانه و مدرسه، کاهش دهد.
تجربه زیسته دختران از سرطان مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم آذر ۱۳۹۹ شماره ۹ (پیاپی ۵۴)
147-156
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون سرطان در چند دهه اخیر و اثرات زیان بار آن بر تمام ابعاد زندگی بیمار سبب توجه گسترده متخصصان به این بیماری شده است. تحقیقات نشان می دهد بروز بیماری های تهدیدکننده زندگی در یک عضو خانواده بالاخص ابتلای والدین باعث بروز مشکلاتی در افراد خانواده به خصوص فرزندان خواهد شد. با توجه به اهمیت مادر در زندگی فرزندان و به خصوص فرزندان دختر، هدف از پژوهش حاضر شناسایی تجارب زیسته فرزندان دختر دارای مادر مبتلا به سرطان بود. روش پژوهش حاضر کیفی از نوع پدیدارشناختی بود. نمونه مورد مطالعه شامل 9 نفر از دخترانی با میانگین سنی 37 سال بودند که مادر مبتلا به سرطان داشتند و به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخب شدند. از افراد مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و اوسبورن (2007) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه 5 مضمون اصلی شناسایی شد: 1) نحوه واکنش به بیماری مادر؛ مانند عدم آمادگی برای مقابله با بیماری و سرطان را شبیه مرگ دانستن؛ 2) کمبود حمایت اجتماعی؛ افراد به دلایلی همچون دوری از قضاوت های شخصی در خصوص سرطان و شخص مبتلا و یا اصرار شخص بیمار، خود را از حمایت های اجتماعی محروم کرده بودند؛ 3) تجربه هیجاناتی همچون غم، ناامیدی و احساس گناه؛ 4) راهبردهای مقابله ای همچون ارتباط با سایر افراد با وضعیت مشابه، کسب اطلاعات و آگاهی، انجام امور معنوی؛ 5) تحمیل هزینه های روانی همچون ترس از دست دادن مادر، بروز مشکلات خواب، افسردگی و تغییر سریع نقش از دختر به مراقبت کننده . با توجه به یافته ها می توان گفت زندگی دختران به شدت تحت تأثیر سرطان مادرشان قرار گرفته است و لازم است برای خانواده هایی که با سرطان روبرو می شوند، یک سیستم حمایتی فراهم شود.
مقایسه نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی در افراد مبتلا به سرطان خون و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
45 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان خون یکی از شایع ترین سرطان ها است، شیوع بالایی داشته، پیامدهای روانی و اجتماعی زیادی برای بیمار به همراه دارد و عوامل مختلفی در شکل گیری و تشدید آن نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی بیماران مبتلا به سرطان خون و افراد سالم انجام گرفت. روش: روش پژوهش، علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان خون بستری در بیمارستان های ولی عصر، شمس، شهریار و شهید قاضی شهر تبریز بودند؛ نمونه پژوهش شامل دو گروه 50 نفری از بیماران و همراهان آن ها بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند و به لحاظ سن، جنس، تأهل و سطح تحصیلات باهم همتا شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نئو (مک کری و کاستا، 1985)، تحمل ابهام (مک لین، 1993) و مقیاس مقابله مذهبی (پارگامنت، 2000)، استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی بین افراد مبتلا به سرطان خون و افراد سالم تفاوت معنی داری وجود دارد، افراد مبتلا به سرطان خون در روان رنجور ی، تحمل ابهام پایین و مقابله مذهبی منفی نمرات بالاتری نسبت به افراد سالم کسب کردند و افراد سالم نیز در متغیرهای برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری، باوجدان بودن، مقابله مذهبی مثبت و تحمل ابهام بالا نمرات بالاتری نسبت به افراد مبتلا به سرطان خون داشتند (01/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد که برخی ویژگی های شخصیتی و راهکارهای مقابله ای مذهبی سازگارانه و ناسازگارانه برخورد با بیماری می تواند بر علائم بیماری و مقابله مؤثر با آن تأثیر گذاشته و به متخصصان بالینی در تدوین مداخلات درمانی جهت درمان مؤثرتر به این بیماران کمک نماید.
ساخت، اعتباریابی و رواسازی مقیاس سبک زندگی در زمان همه گیری ابتلا به ویروس کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
161 - 177
حوزههای تخصصی:
مقدمه: با توجه به شرایط کنونی شیوع ابتلا به ویروس کرونا همه متخصصین و همه مردم می دانند که بهترین روش شکست آن، در خانه ماندن است. در همین راستا ماندن در خانه به سبک زندگی جدیدی نیاز دارد که اگر افراد نکات سبک زندگی جدید را رعایت نکنند، ممکن است باعث کاهش کیفیت زندگی آنان شود، بنابراین پژوهش حاضر با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی مقیاس سبک زندگی در زمان همه گیری ابتلا به ویروس کرونا طراحی شد. روش: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود و بر روی 350 نفر از ساکنین شهر تهران (200 زن و 150 مرد) از طریق فراخوان اینترنتی اجرا شد. داده ها با استفاده از آلفای کرونباخ و تحلیل عامل اکتشافی با استفاده از نرم افزار Spss-24 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر وجود 2 عامل سبک زندگی سالم و سبک زندگی شاد بود که درمجموع 6/34 درصد واریانس کل را تبیین می کنند. همچنین ضریب پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ حاکی از پایایی مطلوب برای کل مقیاس (77/0 α=) و عوامل سبک زندگی سالم (73/0 α=) و سبک زندگی شاد (81/0 α=) بود. نمرات استاندارد محاسبه و دامنه نمرات عامل ها و کل پرسشنامه بر اساس نمرات استاندارد به سه دامنه ضعیف، متوسط و قوی تقسیم شد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که ابزار طراحی شده از کفایت لازم برخوردار است و می تواند در پژوهش های آینده مورد استفاده قرار گیردو این مقیاس برای سنجش این سازه در نمونه های ایرانی از پایایی و روایی کافی برخوردار است.
پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس مهارت های اجتماعی و امنیت روانی دانشجویان
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اعتیاد به اینترنت در بین دانشجویان تحت الشعاع عوامل روان شناختی گوناگونی است که می توان از این میان به مهارت های اجتماعی و امنیت روانی اشاره کرد. هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه بین مهارت های اجتماعی و امنیت روانی دانشجویان با اعتیاد به اینترنت و همچنین، پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس مهارت های اجتماعی و امنیت روانی دانشجویان دانشگاه پیام نور انجام شد. روش: روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر تهران در سال ۱۳۹۸ بود و نمونه شامل ۲۵۰ دانشجو بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات علاوه بر پرسش نامه جمعیت شناختی از سه پرسشنامه اعتیاد به اینترنت یانگ (۱۹۹۶) مهارت های اجتماعی ماتسون (۱۹۸۳) و امنیت روانی مازلو (۲۰۰۴) استفاده شد . برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و تحلیل رگرسیون چند متغیره از طریق نرم افزار ۲۲ SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه معناداری بین اعتیاد به اینترنت با مهارت های اجتماعی و امنیت روانی دانشجویان وجود دارد (۰/۰۵> P ). همچنین، ۸/۷ درصد از واریانس متغیر اعتیاد به اینترنت دانشجویان توسط مهارت های اجتماعی و ۲/۳ درصد توسط امنیت روانی تبیین می شود. نتیجه گیری: بنابراین، می توان گفت میزان مهارت های اجتماعی و امنیت روانی بالا با کاهش اعتیاد به اینترنت رابطه مثبت و معناداری دارد و کاهش میزان اعتیاد به اینترنت را پیش بینی می کنند.
نقش شوخ طبعی در تاب آوری زنان در برابر فشارهای روانی روزهای قرنطینه بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷۴
137-165
حوزههای تخصصی:
هدف: تاب آوری یک مولفه مثبت روان شناختی بوده که بر توانایی های فردی به منظور مقابله با رویدادهای ناگوار زندگی تمرکز دارد. عوامل متعددی در افزایش تاب آوری نقش دارند که از آن جمله می توان به زمینه های ژنتیکی و محیط و آموزش اشاره کرد. همچنین تاب آوری می تواند نقش تقویت کننده برای سیستم ایمنی بدن داشته باشد. شوخ طبعی یک ویژگی مثبت در زندگیست که برخی رویکردها همچون دیدگاه روانکاوی آن را یک راهبرد دفاعی مقابله با فشارروانی و نوعی تسکین می دانند. پژوهش ها نشانگر آن است که شوخ طبعی از طریق ارتقای تاب آوری نقش مهمی در بهبود عملکرد سیستم ایمنی در برابر فشارهای روانی ایفا می کند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی نقش شوخ طبعی در تاب آوری زنان در برابر فشارهای روانی روزهای قرنطینه بیماری کرونا انجام شد. روش: این پژوهش از طریق مطالعه تجربه زیسته زنان در ایام شیوع این بیماری همه گیر، و با روش پدیدارشناسانه انجام شد. جامعه پژوهش شامل زنانی بود که به پرسش آیا شوخ طبعی در ایام قرنطینه در زندگی روزمره شما نقش داشت، پاسخ مثبت می دادند. نمونه گیری به صورت هدفمند و در دسترس صورت گرفت و شامل 18 مشارکت کننده بود. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته و تجزیه و تحلیل یافته ها، به روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها: پس از کدگذاری مصاحبه ها و دسته بندی مضامین فرعی، در سوال اول هفت مضمون اصلی «کاهش سطح تنش، ایجاد تعادل در زندگی، جهت دهی خلاقانه، فاصله گرفتن از ناملایمات، افزایش سطح شادی، تقویت روحیه بیماران، و همدلی با شرایط سخت دیگران» و مضمون هسته ای «انتخاب راهبردهای شوخ طبعی با کاهش تنش و جهت دهی خلاقانه زندگی، تعادل را به زندگی بازمی گرداند و موجب تاب آوری بیشتر افراد در برابر شرایط سخت دوران قرنطینه می شود.» و در سوال دوم 5 مضمون اصلی «بهره گیری گسترده از منابع، شوخی هدفمند با محتوای گزینشی، کاربرد بداهه و خلاقیت، شوخی پیونددهنده، و شوخی متناسب با موقعیت» و مضمون هسته ای «شوخ طبعی افزاینده تاب آوری متناسب با شرایط، خلاق و با هدف تقویت پیوندهای بین فردی صورت می گیرد.» به دست آمد. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد شوخ طبعی می تواند تحمل شرایط سخت قرنطینه و حتی بیماری را آسان تر نموده و موجب مقابله مناسب تر با فشارروانی در شرایط بحران از طریق تقویت روحیه و ایجاد نشاط فردی گردد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر فرسودگی شغلی و خوش بینی آموزشی در معلمان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر فرسودگی شغلی و خوش بینی آموزشی در معلمان ابتدایی شهر زنجان انجام گرفت. در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده و جامعه آماری این پژوهش نیز شامل معلمان ابتدایی شهر زنجان در سال 1396 بود. نمونه های پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. نمونه شامل 30 معلم دارای فرسودگی شغلی بود که نمرات آنها در پرسشنامه فرسودگی معلم ماسلاچ 5/1 انحراف معیار بالاتر از میانگین بود. افرادی که در گروه آزمایش قرار داشتند به مدت 8 جلسه هفتگی در دوره آموزش ذهن آگاهی به صورت گروهی شرکت داده شدند. گروه کنترل در این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکردند. به منظور ثبت تغییرات نمرات، پرسشنامه فرسودگی شغلی معلم ماسلاچ (1986) و پرسشنامه خوش بینی آموزشی معلم بیرد (2010) قبل و بعد از مداخله توسط معلمان تکمیل شد. روش آماری این پژوهش نیز تحلیل کوارریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر بود. یافته های پژوهش نشان داد که مداخله آموزش ذهن آگاهی اثر معناداری بر نمره فرسودگی شغلی و خوش بینی آموزشی داشته، بدین ترتیب که در مرحله پس آزمون نمره فرسودگی شغلی کاهش و خوش بینی آموزشی به طور معناداری افزایش یافته است (001/0p<). در نتیجه می توان از آموزش ذهن آگاهی به عنوان روشی کار آمد بهره برد.
آیا اختلال نقص توجه/بیش فعالی، دارای سه نمود است؟ :SCT زیرگروه دیگری از اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش قدردانی بر همدلی و مهارت های ارتباطی نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
151 - 166
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش اثربخشی آموزش قدردانی بر همدلی و مهارت های ارتباطی نوجوانان بود. روش: این پژوهش به روش آزمایشی و طرح پژوهش پیش آزمون– پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تعداد 3258 از دانش آموزان دختر پایه هشتم شهرستان رشت در سال تحصیلی 99-1398 بود که از بین آن ها نمونه ای به تعداد 40 نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مهارت های ارتباطی کوئین دام (2004) و همدلی جولیف و فارینگتون (2006) و آموزش قدردانی ایمونز و مک کالوگ (۲۰۰۳) استفاده شد. داده های پژوهش با تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش قدردانی بر افزایش همدلی (028/0P˂) و مهارت های ارتباطی دختران نوجوان اثرگذار است (001/0P˂). نتیجه گیری: بر اساس نتایج یافته های این پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که دوره نوجوانی دوره بسیار حساس و با اهمیتی است که دارای ویژگی های منحصر به فرد می باشد و در این زمینه آموزش قدردانی می تواند مؤثر باشد.