فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۴۴۱ تا ۱۰٬۴۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
روانشناسی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
317 - 333
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین روابط ساختاری بین ذهن آگاهی ورزشی و اضطراب رقابتی با توجه به نقش میانجی راهبردهای تنظیم هیجان بود. نمونه تحقیق شامل 200 ورزشکار از رشته های مختلف تیمی و انفرادی بود که به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. و پرسشنامه های ذهن آگاهی ورزشی، راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و سیاهه اضطراب رقابتی2 مورد استفاده قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش آماری مدلسازی مسیری- ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS2 انجام گرفت. یافته های تحقیق نشان دادند که بین ذهن آگاهی ورزشی با اضطراب رقابتی ورزشکاران رابطه معکوس معناداری وجود دارد. همچنین ذهن آگاهی ورزشی از طریق راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان با اضطراب رقابتی ورزشکاران ارتباط معناداری دارد. به طورکلی یافته های پژوهش حاضر نشان داد که توجه به مقوله ذهن آگاهی ورزشی حائز اهمیت می باشد. چراکه ذهن آگاهی ورزشی نه تنها به صورت مستقیم بلکه به طور غیرمستقیم از طریق راهبردهای سازگارانه تنظیم هیجان به عنوان متغیر میانجی موجب کاهش اضطراب رقابتی ورزشکاران خواهد شد.
سبک های فرزند پروری دانشجویان مادر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: نقش جهت گیری مذهبی
حوزههای تخصصی:
سبک های فرزند پروری دانشجویان مادر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان: نقش جهت گیری مذهبی پژوهش حاضر، به منظور پیش بینی سبک های فرزند پروری والدین، بر اساس جهت گیری مذهبی آن ها صورت گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل دانشجویان خانم دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1399 بودند. نمونه ای با حجم 101 نفر خانم متأهل و دارای فرزند، به صورت نمونه در دسترس و داوطلب از بین آن ها انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های جهت گیری مذهبی آلپورت و سبک های فرزند پروری دیانا بامریند استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون هم زمان در نرم افزار SPSS نسخه 22، استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که جهت گیری مذهبی بیرونی، سبک فرزند پروری سهل گیرانه را پیش بینی می کند. جهت گیری مذهبی درونی پیش بینی کننده سبک فرزند پروری مستبدانه بود. جهت گیری مذهبی در دو سطح درونی و بیرونی، پیش بینی کننده سبک فرزند پروری مقتدرانه نبود.واژه های کلیدی: جهت گیری مذهبی درونی؛ جهت گیری مذهبی بیرونی؛ سبک فرزند پروری مقتدرانه؛ سبک فرزند پروری مستبدانه؛ سبک فرزند پروری سهل گیرانه.
پیش بینی حمایت اجتماعی ادراک شده بر پایه خود تمایزیافتگی و انعطاف پذیری شناختی
حوزههای تخصصی:
در دوران جوانی مشکلات فراوانی در زندگی اجتماعی ایجاد می شود که حمایت اجتماعی می تواند یکی از ابزارهای رویارویی در این موقعیت ها باشد؛ ولی تراز تمایزیافتگی و انعطاف پذیری شناختی می تواند دراین بین نقش برجسته ای داشته باشد و پژوهش با هدف بررسی پیش بینی تراز حمایت اجتماعی ادراک شده بر پایه خود تمایزیافتگی و انعطاف پذیری شناختی دانشجویان انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دختر دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب در سال ۱۳۹۹ که شمار آنان ۲۰۰۰ نفر بود. حجم نمونه پژوهش با توجه به جدول مورگان 322 نفر تعیین شد که پس از توزیع پرسشنامه به دلیل عدم همکاری شماری از دانشجویان، شمار ۱۶۰ پرسشنامه تکمیل شده و صحیح مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت؛ و روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شد و بر این اساس ابزار پژوهش نیز پرسشنامه حمایت اجتماعی زیمت، داهلم، زیمت و فارلی (1988)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فرید لندر (1988)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با روش رگرسیون چند متغیره محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان داد که جایگاه من، هم آمیختگی با دیگران، انعطاف پذیری شناختی می توانند حمایت اجتماعی را پیش بینی کنند و متغیرهای واکنش پذیری هیجانی، گریز هیجانی، تمایزیافتگی، ادراک کنترل پذیری، ادراک توجیه رفتار، ادراک گزینه های گوناگون قابلیت پیش بینی حمایت اجتماعی را نداشته اند. همچنین هم آمیختگی با دیگران قوی ترین پیش بینی کننده حمایت اجتماعی تعیین شد.
روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی: مبانی نظری و مراحل اجرا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف معرفی روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی و کاربرد آن در پژوهش های روان شناختی با رویکرد اسلامی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی−تحلیلی و به منظور توسعه ابزار می باشد. روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی از مطالعات زبان شناسی، نظریه حوزه های معنایی و تلاش های به عمل آمده در فهم متون دینی (ادبی، اصولی و تفسیری) مشتق می شود و دارای یک اصل بنیادی و نُه اصل فرعی است که در چهار مرحله (مشاهده نظام مند، غرقه شدن در محتوا، صورت بندی داده ها، بازبینی نهایی و ارائه گزارش) به اجرا گذاشته می شود. هر مرحله نیز از چندین گام تشکیل شده است. پایه و اساس تحلیل کیفی محتوای متون دینی، پردازش فعال متن است که در آن پژوهشگر داده های متنی (مفاهیم، گزاره های متون دینی) را آن قدر کندوکاو و تحلیل می کند تا به ساخت های کلی معنا دست یابد. منظور از پردازش فعال متن عبارت از عملیاتی است که طی آن داده ها گردآوری، تجزیه و تحلیل، طبقه بندی و به شکل تازه ای کنار یکدیگر قرار داده می شوند. هدف اصلی پژوهش این است که پژوهشگر از یکسری مفاهیم و گزاره های متون دینی به فهم و استنباط های روان شناختی دست یابد؛ بنابراین، پردازش متن با توصیف و تحلیل های عمومی شروع و به تحلیل های عمیق تر، پیچیده تر، انتزاعی و معنایی می انجامد.
بررسی مؤلفه های ارتقاء صمیمیت زوج ها: یک تحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
172-208
حوزههای تخصصی:
هدف: صمیمیت یک نیاز اساسی در انسان و یکی از پایه های زندگی زناشویی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های ارتقاء صمیمیت زوج ها انجام شد. روش: این پژوهش به صورت کیفی و بر اساس نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد متاهل شهر شیراز بودند که حداقل یک سال از ازدواجشان می گذشت و از بین آنها 10 نفر با توجه به اشباع داده مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند. سؤال اصلی پژوهش این بود که «زوج ها از طریق چه روش هایی می توانند صمیمیت بین خودشان را افزایش دهند؟» یافته ها: طبق یافته ها. مقوله های عمده عبارت بودند از: انتقاد سازنده، گفتگوی سازنده و بی قضاوت، مهارت های گفتگو، حمایت و تکیه گاه بودن، احترام متقابل، تفریح، صفات بین فردی، هماهنگی در ابعاد متفاوت زندگی، ارتباط با سیستم های اطراف، مرزگذاری، رشد و بالندگی، احترام به خواسته ها و علائق، درک متقابل، پذیرش، تقسیم اقتضایی وظایف، توجه به نیازهای متقابل، شناخت و فردیت یافتگی و مقوله های هسته ای عبارت بودند از: ارتباط مؤثر و درک تفاوت ها. نتیجه گیری: در پژوهش حاضر مشخص شد که دو دسته از عوامل در افزایش صمیمیت زوج ها موثرند.این عوامل هم مفاهیم درون خانوادگی و هم مفاهیم برون خانودگی را در بر می گیرند. بر این اساس پیشنهاد می شود که با ارتقا مهارت های ارتباط مؤثر و همچنین مهارت های درک و پذیرش در زوج ها، زمینه افزایش صمیمیت آنها را فراهم کرد
نقش تجربه های سوءرفتار دوران کودکی در پیش بینی روان بنه های هیجانی در بزرگسالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۲۴)
128-141
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه در حوزه آسیب شناسی روانی به نقش روان بنه های هیجانی در تبیین اختلال های روانی در بزرگسالی تأکید می شود. روان بنه های هیجانی به تعبیر، ارزیابی، تمایل به عمل، و الگوهای رفتاری اشاره دارد که افراد در رویارویی با هیجان های خود از آنها استفاده می کنند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تجربه های سوءرفتار دوران کودکی در پیش بینی روان بنه های هیجانی در بزرگسالی انجام شد. روش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است و جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ارومیه در سال تحصیلی 97-1396 بودند که از بین آنها 375 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با رعایت نسبت دانشجویان هر دانشکده، انتخاب شدند. آزمودنی ها به مقیاس های خودگزارشی سوءرفتار کودکی محمدخانی و همکاران ( 2003) و روان بنه های هیجانی لیهی (2002) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین اغلب تجربه های سوءرفتار دوران کودکی یعنی سوءرفتارهای عاطفی، جسمی، جنسی، و غفلت با روان بنه های هیجانی، رابطه معنادار وجود دارد. همچنین تجربه های سوءرفتار دوران کودکی، توانایی پیش بینی معنادار روان بنه های هیجانی سازش نایافته شامل تأییدطلبی، غیرقابل درک بودن، احساس گناه، دیدگاه ساده انگارانه در مورد هیجان ها، فقدان مهارگری، تلاش برای منطقی بودن، توافق، نشخوار ذهنی، و سرزنش؛ و روان بنه های هیجانی سازش یافته شامل ارزش های والاتر، خودآگاهی هیجانی، پذیرش احساس ها، و ابراز هیجانی را داشتند (0/05 P< ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که برای کاهش شکل گیری روان بنه های هیجانی سازش نایافته و افزایش روان بنه های هیجانی سازش یافته، باید به نقش تجربه های سوءرفتار دوران کودکی توجه کرد و خانواده ها باید از پیامدهای شدید، مخرب، و طولانی مدت تجربه های سوءرفتار دوران کودکی آگاه شوند.
تأثیر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
25 - 44
حوزههای تخصصی:
مقدمه : ناتوانی نه تنها در جسم، بلکه بیشتر در نگرش معلولین وجود دارد. نگرش های منفی و موانع اجتماعی سبب کاهش عزت نفس و افزایش افسردگی آنان می شود. هدف پژوهش بررسی اثر آموزش تحلیل رفتار متقابل بر نگرش صمیمانه، عزت نفس و افسردگی زنان معلول جسمی- حرکتی کاشان در سال 1398 بود. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و گواه با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری 48 زن معلول زیر نظر بهزیستی بود که 40 نفر به شیوه تصادفی انتخاب و در دو گروه مساوی قرار گرفتند. ابزار پژوهش، مقیاس های نگرش صمیمانه تریدول، عزت نفس آیزنک و افسردگی بک بود. پس از انجام پیش آزمون از گروه ها، آموزش تحلیل رفتار متقابل طی 8 جلسه، برای گروه آزمایش برگزار شد. سپس از دو گروه پس آزمون و یک ماه بعد آزمون پی گیری، گرفته شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. یافته ها : آموزش گروهی سبب افزایش عزت نفس، نگرش صمیمانه، صمیمیت ذهنی، صمیمیت عاطفی و کاهش افسردگی معلولین گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، شد (01/0≥ P). میانگین نمرات این متغیرها در گروه آزمایش، در پس آزمون و پی گیری، در یک سطح آماری بودند که نشان دهنده پایداری اثرات آموزش بود. نتیجه گیری : آموزش گروهی تحلیل رفتار متقابل از طریق شناخت ارزش های وجودی و بهبود ارتباط بین فردی در بهبود نگرش و عزت نفس و کاهش افسردگی معلولین مؤثر می باشد.
مقایسه اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و افراد عادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
71 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر سندرمی جدی است که فرایندهای روان شناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی افراد را با آسیب مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف مقایسه اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و افراد عادی انجام گرفت. روش: روش این پژوهش، علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری این پژوهش مردان و زنان مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به متخصص های گوارش و افراد عادی در شهر اصفهان در سال 1397 می باشند. حجم نمونه شامل 150 فرد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و 150 فرد عادی شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب درد (مک کراکن و دبنگرا، 1992)، مقیاس تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005) و پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی (بایر و همکاران، 2004) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار (SPSS) ویرایش 23 با استفاده تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین اضطراب درد، تحمل پریشانی و ذهن آگاهی در افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و افراد عادی شهر اصفهان تفاوت معنادار وجود دارد(p < 0/001). بدین صورت که افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر از میزان اضطراب درد بالاتر و تحمل پریشانی و ذهن آگاهی پایین تری نسبت به افراد عادی برخوردار هستند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر به دلیل درگیری درمانی و روان شناختی با بیماری خود، دارای اضطراب درد بالا و تحمل پریشانی و ذهن آگاهی پایینی هستند که لازم است برای بهبود این مولفه ها، از درمان های مرتبط با این مولفه ها نظیر درمان های موج سوم روان شناسی (درمان ذهن آگاهی و روان درمانی مثبت نگر) استفاده شود.
The Effectiveness of Cognitive-Behavioral Stress Management Training on the Resilience of Patients with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
119 - 126
حوزههای تخصصی:
Abstract Objective: Multiple sclerosis is a chronic and disabling disease. The purpose of the present research was to examine the effectiveness of cognitive-behavioral stress management training on the resilience of patients with multiple sclerosis Method: This research was a quasi-experimental design with pre-test, post-test and follow-up, and a control group. The statistical population included female patients with MS referred to the Dr. Shahbigi Neurology Clinic in Tehran. 30 patients were selected by purposeful sampling method and assigned to the two groups experimental and control group randomly. The experimental group underwent ten sessions of stress management training based on the Cognitive Behavioral Model. Data were collected using the Connor Davidson Resilience Scale. Research data were analyzed using Mixed Repeated Measures ANOVA. Results: The results revealed that cognitive-behavioral stress management training can significantly enhance the resilience of patients with MS. Conclusion: Therefore, the use of cognitive-behavioral stress management training can be effective in improving the resilience of patients with MS.
تأثیر تمرینات بینایی محور بر ریسک فاکتورهای روان شناختی مؤثر بر سقوط سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
169 - 187
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تأثیر تمرینات بینایی محور بر ریسک فاکتورهای روان شناختی سقوط سالمندان بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل و ازلحاظ هدف کاربردی بود. کلیه سالمندان شهر تهران بودند. نمونه آماری با مراجعه به مراکز نگهداری سالمندان و بهزیستی و فهرستی از سالمندان (بالای 60 سال) شهر تهران تهیه شد و کسانی که در دسترس بودند و تمایل به شرکت در پژوهش رادارند به صورت هدفمند و در دسترس در دو گروه 15 نفری تجربی و گروه کنترل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در هر دو متغیر زمان واکنش و حافظه گروه تمرین عملکرد بهتری را نسبت به گروه گواه در پس آزمون به دست آورد (05/0=P). نتیجه گیری: با توجه به مناسب بودن تمرینات بینایی برای افراد سالمند، پیشنهاد می شود از این تمرینات در برنامه های ورزشی برای بهبود حافظه و زمان واکنش افراد سالمند استفاده شود.
Determining the Correlation between Using Substances, Alcohol, Neuropsychiatric Drugs, and Smoking with Students Academic Achievement (Case Study of Students in Tehran Islamic Azad University, Central Branch)
حوزههای تخصصی:
Substance use is one of the most serious human problems in recent years and the most complex human phenomenon. Drug abuse and addiction is a chronic condition causing physical, family, economic, and social harm. This study was aimed at determining the correlation between using substances, alcohol, neuropsychiatric drugs, and smoking with students' academic achievement (case study of students in Tehran Islamic Azad University, Central Branch) in the academic years 2020-2021. This study was a descriptive-correlational one in which 740 people were selected by simple random sampling among the eligible students according to the sample size formula. SPSS software, version 17 was used for data analysis. The findings of the present study showed that academic achievement of students who used substances, alcohol, cigarette and neuropsychiatric drugs was significantly lower than other students. Statistical t-test results also confirmed these findings.
نقش تعدیل کننده مؤلفه های خود شفقتی در ارتباط بین روان رنجور خویی و علائم افسردگی
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نقش تعدیلی مؤلفه های خود شفقتی در ارتباط بین روان رنجور خویی و علائم افسردگی در نوجوانان بود. طرح پژوهش اکتشافی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را تمام دانش آموزان مدارس مقطع متوسطه دوره ی اول شهر خرم آباد در سال تحصیلی 97-98 تشکیل می دادند که از میان آنها 203 نفر در یک دوره ی 3 ماهه به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که ابزارهای پژوهش حاضر یعنی پرسشنامه های شخصیت نوجوانان آیزنک ( JEPQ)، مقیاس خود شفقتی (SCS) و پرسشنامه افسردگی بک (BDI-II) برای جمع آوری اطلاعات به آنها داده شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چند متغیره ی تعدیلی تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که روان رنجور خویی با علائم افسردگی همبستگی مثبت معنی دار دارد. همچنین مهربانی نسبت به خود، همبستگی منفی و بیش همانندسازی همبستگی مثبت با علائم افسردگی دارد. قضاوت خود و انزوا، همبستگی مثبت با علائم افسردگی دارد. علاوه بر این، اشتراکات انسانی و ذهن آگاهی، همبستگی منفی با علائم افسردگی دارند. نتیجه تحلیل رگرسیون نشان داد که ذهن آگاهی و اشتراکات انسانی تنها متغیرهایی هستند که توان تعدیل رابطه ی روان رنجور خویی با علائم افسردگی را دارند. بر اساس یافته های این پژوهش رابطه ی بین روان رنجور خویی و علائم افسردگی، رابطه ی ساده ی خطّی نیست و مؤلفه های خود شفقتی می توانند این رابطه را تعدیل نمایند.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر علائم وسواس و اضطراب در بیماران مبتلا به کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۹
135 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان در بهبود علائم وسواس و اضطراب در بیماران مبتلا به کرونا در شهر خرم آباد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_پس آزمون_پیگیری با گروه کنترل می باشد. جامع آماری پژوهش کلیه مبتلایان به بیماری کرونا در شهر خرم آباد بودند. نمونه مورد نظر شامل 30 نفر از بهبود یافتگان مبتلا به کرونا بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. گروه آزمایش، درمان متمرکز بر هیجان را به مدت هشت جلسه گروهی دریافت کردند. در حالی که گروه کنترل تا پایان طرح هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه وسواسی_اجباری ییل براون (Y-BOCS) و مقیاس اضطراب کرونا ویروس (CDAS)، و برای تحلیل از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد درمان متمرکز بر هیجان موجب بهبود علائم وسواس و کاهش اضطراب در افراد گروه آزمایش شد؛ و در نهایت درمان متمرکز بر هیجان تلویحات کاربردی مفیدی در بهبود علائم روانشناختی بیماران مبتلا به کرونا دارد.
رابطه بین مدیریت زمان و خودکارآمدی با استرس شغلی معلمین ابتدایی شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کاربردی در مشاوره سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۰
43 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی رابطه بین مدیریت زمان و خودکارآمدی با استرس شغلی معلمین ابتدایی شهر بجنورد بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را کلیه معلمان ابتدایی شهر بجنورد در سال 94-95 به تعداد 850 نفر تشکیل داده و نمونه ای به حجم 265 نفر انتخاب شده است. در این پژوهش از سه پرسشنامه استرس شغلی موسسه سلامت و ایمنی انگلستان، مقیاس خودکارامدی عمومی شرر و مادوکس و پرسشنامه مدیریت زمان کرمی (1377) استفاده شده است. برای استنباط از فرضیه ها از آزمون رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون، استفاده گردید. نتایج نشان داد در بهترین مدل پیش بینی برای استرس شغلی، مدیریت زمان و خودکارآمدی قادر به پیش بینی متغیر ملاک هستند. مدیریت زمان بیشترین سهم را در پیش بینی استرس شغلی داراست. همچنین میان خودکارآمدی و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 05/0 وجود دارد. بدین معنی که خودکارآمدی با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات خودکارآمدی، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد. و همچنین میان مدیریت زمان و استرس شغلی رابطه منفی و معناداری در سطح کوچک تر از 01/0 وجود دارد. بدین معنی که مدیریت زمان با استرس شغلی رابطه دارد و با افزایش نمرات مدیریت زمان، استرس شغلی معلمان ابتدایی کاهش می یابد.
نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی در رابطه کمال گرایی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
57 - 74
حوزههای تخصصی:
مقدمه: متغیرهای روان شناختی یکی از عوامل مهم گرایش افراد به جراحی زیبایی است. پژوهش حاضرباهدف بررسی نقش واسطه ای راهبردهای نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی دررابطه بین کمال گرایی و حساسیت اضطرابی در دانشجویان متقاضی جراحی زیبایی انجام شد . روش: این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور مرکز رشت در سال تحصیلی 98-1397 بود که به دنبال عمل جراحی زیبایی بودند. نمونه شامل 335 نفر (308 زن و 27 مرد) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی مثبت ومنفی (PNPS)،مقیاس حساسیت اضطرابی (ASI)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ)بود. یافته ها: روش تحلیل مسیر،نشان دادکه حساسیت اضطرابی در افراد متقاضی جراحی زیبایی متأثرازکمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی است . همچنین، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی نقشی واسطه ای درارتباط بین کمال گرایی وحساسیت اضطرابی داشتند. برای ارزیابی مدل ازشاخص های(91/0) CFI، (93/0) NFI، (94/0) GFI و (07/0) RMSEA استفاده شد ونتایج نشان داد که مدل پیشنهادی برازش خوبی با داده هادارد . نتیجه گیری: در شکل گیری حساسیت اضطرابی، عوامل روان شناختی نظیر کمال گرایی، نظم جویی شناختی هیجان و مکانیسم های دفاعی نقش دارند؛ بنابراین یافته های این مطالعه تلویحات مهمی در ریشه یابی مشکلات روان شناختی در این افراد دارد.
هم ابتلایی، همایندی و همسانی: وجه تمایز سه اصطلاح مشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سوگیری توجه و بازداری هیجانی زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سوگیری توجه و بازداری هیچان زنان مبتلا به اضطراب اجتماعی بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در پاییز سال 1398 مراجعه کرده بودند، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش تنظیم هیجان قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه، هیچ مداخله ی اعمال نشد. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار دات پروب و پرسشنامه بازداری هیجان مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه نشان داد که نمرات پس آزمون سوگیری توجه و کنترل هیچان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری داشت. این نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان موجب کاهش نمرات سوگیری توجه و بازداری هیچان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شد. مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان آموزش تنظیم هیجان را به عنوان یک روش موثر در جهت کاهش سوگیری توجه و بازداری هیجان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی پیشنهاد کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگری و درمان تصویرسازی ارتباطی بر اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در مراجعین به مراکز روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش مثبت نگری و درمان تصویرسازی ارتباطی بر اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بهبهان بود. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون - پیگیری با گروه گواه بود. حجم نمونه 45 فرد متأهل از جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به صورت تصادفی در گروههای دوگانه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابزارهای پژوهشی به کاررفته، مقیاس اسناد ارتباطی، پرسشنامه نگرش به روابط فرازناشویی ویتلی و پرسشنامه تمایزیافتگی خود اسکورن و فریدلندر بودند. گروه آزمایشی مثبت نگری، 12 جلسه و گروه درمان تصویرسازی ارتباطی هندریکس، 8 جلسه، درمان دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کواریانس چندمتغیره و تک متغیری استفاده شد. یافته ها نشان دادند هر دو رویکرد درمانی در مرحله پس آزمون بر اسنادهای ارتباطی علّی و مسئولیت پذیری، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود تأثیر معناداری دارند و به بهبود این متغیرها در گروههای آزمایشی منجر می شوند. مقایسه تطبیقی بین دو رویکرد آموزش مثبت نگری و تصویرسازی ارتباطی نشان داد در متغیرهای اسنادهای علّی و اسنادهای مسئولیت، تفاوت معناداری به نفع آموزش مثبت نگری مشاهده شد. همچنین، اثر آموزش مثبت اندیشی و درمان تصویرسازی ارتباطی بر متغیرهای وابسته در مرحله پیگیری 45 روزه تداوم داشت؛بنابراین، آموزش مثبت نگری و درمان تصویرسازی ارتباطی باعث بهبود اسنادهای ارتباطی، نگرش به روابط فرازناشویی و تمایزیافتگی خود در افراد متأهل می شود.
نقش سبک های فرزندپروری ادراک شده و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی اعتیاد در جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
89-112
حوزههای تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش سبک های فرزندپروری ادراک شده و شفقت به خود در پیش بینی آمادگی اعتیاد در جوانان انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه بجنورد در سال تحصیلی 1398-1397 بود. حجم نمونه شامل 340 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس آمادگی اعتیاد، پرسش نامه اقتدار والدین و مقیاس شفقت به خود پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری مقتدر و شفقت به خود به شکل منفی و معنادار، و سبک های فرزندپروری مستبد و سهل گیر به شکل مثبت و معنادار آمادگی اعتیاد را پیش بینی کردند. از بین ابعاد شش گانه شفقت به خود، دو بعد مهربانی با خود و قضاوت خود آمادگی اعتیاد را به شکل منفی و معناداری پیش بینی کردند. در میان سبک های فرزندپروری، سبک مقتدر قوی ترین پیش بینی کننده بود. همچنین، شفقت به خود مستقل از سبک های فرزندپروری، آمادگی اعتیاد را پیش بینی کرد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سبک های فرزندپروری و شفقت به خود پیش بینی کننده های مهم برای آمادگی اعتیاد در جوانان هستند و این دو مولفه باید در برنامه های پیشگیرانه و درمانی مرتبط با اعتیاد مورد توجه قرار گیرند. تبیین ها و تلویحات مرتبط با یافته های پژوهش مورد بحث قرار گرفته اند.
مدل یابی روابط رهبری اخلاقی با مسؤولیت پذیری و پاسخگویی با تاکید بر جو اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
209 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط رهبری اخلاقی با مسؤولیت پذیری و پاسخگویی با تاکید بر جو اخلاقی انجام شد.روش:پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان ستادی دانشگاه ارومیه بود که از میان آنها 217 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه استاندارد استفاده شد. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل گردید.یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل های آماری نشان داد که رهبری اخلاقی بر مسئولیت پذیری اجتماعی، پاسخگویی فردی و جو اخلاقی اثر مستقیم و مثبت دارد. همچنین جو اخلاقی برمسئولیت پذیری اجتماعی و پاسخگویی فردی اثر مستقیم و مثبت دارد. در عین حال رهبری اخلاقی با میانجیگری جو اخلاقی بر مسئولیت پذیری اجتماعی و پاسخگویی فردی اثر غیر مستقیم و مثبت دارد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که رهبری اخلاقی بیشترین ارتباط را با جو اخلاقی دارد. همچنین با تایید نقش میانجی جو اخلاقی، رهبری اخلاقی دارای اثر غیر مستقیم، مثبت و معنی دار بر پاسخگویی فردی و مسئولیت پذیری اجتماعی می باشد.