فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۶۰۱ تا ۱۰٬۶۲۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
593-606
حوزههای تخصصی:
زمینه : مطالعات متعددی پیرامون بررسی اثر بخشی زوج درمانی هیجان مدار و ایماگوتراپی بر صمیمیت زوجین ، کیفیت روابط و تعارضات زناشویی زوجین انجام شده است. اما پژوهشی که به مقایسه اثر زوج درمانی هیجان مدار و ایماگوتراپی بر سازگاری فردی زوجین پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف : مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و ایماگوتراپی بر سازگاری فردی زوجین در سال های اولیه ازدواج بود. روش : پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل زوجین ناسازگار مراجعه کننده به مراکز سلامت و سرای محله و مشاوره در شهر تهران مناطق (1، 8) در سال 1395 بود. 24 زوج به روش داوطلبانه به عنوان نمونه انتخاب شدند. و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (12 زوج) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: جلسات زوج درمانی هیجان مدار (جانسون، 2004)، جلسات ایماگوتراپی (هندریکس، 2004) و پرسشنامه پرسشنامه سازگاری بل (1961). تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل کوواریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: هر دو رویکرد زوج درمانی هیجان مدار و ایماگوتراپی بر سازگاری فردی زوجین تأثیر داشتند (0/001 > p ). نتیجه گیری: ایماگوتراپی و زوج درمانی بر روی سازگاری فردی زوجین تأثیرگذار بود و سبب افزایش سازگاری فردی زوجین شدند.
ذهن آگاهی و استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم تیر ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
145-158
حوزههای تخصصی:
ادبیات پژوهشی حاکی از وجود تاثیر ذهن آگاهی بر استرس است که بررسی تحلیلی این تاثیر می تواند در پیشگیری از استرس موثر باشد. در سال های اخیر، موج سوم مداخلات شناختی-رفتاری و پاردایمی که با عنوان ذهن آگاهی شناخته می شود، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است . لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی، مرور نظام دار و فراتحلیلی بر تاثیر ذهن آگاهی بر استرس انجام گرفت. بدین منظور، پژوهش های ایرانی و خارجی انجام شده در فاصله سال های 2010 تا 2019 در زمینه اثر ذهن آگاهی بر استرس به صورت نظام مند بررسی و 29 پژوهش جهت تحلیل انتخاب شدند. نتایج نشان داد که مهمترین تاثیر درمان مبتنی بر ذهن آگاهی، کاهش تجربه استرس است . لذا نتیجه پژوهش حاضر حاکی از این است که ذهن آگاهی باعث می شود افراد مدیریت استرس موفق تری در زندگی روزمره داشته باشند.
اثربخشی تنظیم هیجان بر خلاقیت و مسئولیت پذیری نوجوانان شهر کرمانشاه
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی آموزش تنظیم هیجان برمولفه های (خود مدیریتی، نظم پذیری و قانونمندی) مسئولیت پذیری نوجوانان تأثیر دارد انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. اعضای نمونه این پژوهش 30 نفر بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیده بودند و با جای گزاری تصادفی در دو گروه آزمایش (آموزش تنظیم هیجان 15 نفر) و گواه (15 نفر) موردبررسی قرار گرفتند. متغیر مستقل موردپژوهش در این بررسی آموزش تنظیم هیجان بود که به اعضای گروه آزمایش، آموزش داده شد و در گروه گواه مداخله ای انجام نشد. پرسشنامه های مورداستفاده محقق در این پژوهش پرسشنامه مسئولیت پذیری بود. فرضیه ی کلی پژوهش این بود که آموزش تنظیم هیجان برمولفه های (خود مدیریتی، نظم پذیری و قانونمندی) مسئولیت پذیری نوجوانان مؤثر است. روش آماری مورداستفاده در این پژوهش به منظور بررسی متغیرها روش تحلیل کواریانس بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که تنظیم هیجان برمولفه های (خود مدیریتی، نظم پذیری و قانونمندی) مسئولیت پذیری نوجوانان تأثیر معنادار (0/05 P<) داشته است و به عبارت دیگر فرضیه کلی پژوهش حاضر تائید شده است که بر اساس نتایج به دست آمده می توان به منظور بهبود خود مدیریتی، نظم پذیری و قانونمندی جامعه پژوهش حاضر از آموزش تنظیم هیجان استفاده نمود.
الگوی تحلیل مسیر پیش بینی کرونافوبیا بر اساس عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه گیری بیماری کرونا اثرات مختلفی بر جنبه های روانی افراد جامعه گذاشته است. بررسی ها نشان می دهند که با گسترش بیماری کرونا، ترس از این بیماری نیز در حال افزایش است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه ارتباط عدم تحمل بلاتکلیفی و اضطراب سلامتی با کرونافوبیا در جامعه شهر تهران است. به این منظور نمونه ای شامل 430 زن و مرد بزرگسال توسط پرسشنامه اضطراب سلامتی (سالکوسکیس، 2002)، عدم تحمل بلاتکلیفی (فریستون، 1994)، و ترس از کرونا (گریفیتز و پاکپور، 2020) به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های مجازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که اضطراب سلامتی و عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبت و مستقیم با ترس از بیماری کرونا دارند. همچنین عدم تحمل بلاتکلیفی با میانجیگری اضطراب سلامتی و غیر مستقیم با ترس از کرونا رابطه دارد. این نتایج دارای تلویحات کاربردی برای کنترل و کاهش ترس از کرونا و کرونافوبیا خواهد شد. پیشنهاد می شود تا با توجه به این متغیرهای شخصیتی و شناختی، جهت طراحی مداخلات روان شناختی برای حفظ و ارتقای سلامت روان جامعه در شرایط همه گیری بیماری کرونا بهره گرفته شود.
بررسی تأثیرات پیام های دووجهی بر میزان قوت بحث درک شده با کمک مدلسازی رایانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی تاثیر پیام های دووجهی بر میزان ترغیب کنندگی پیام های ضد مصرف مواد مخدر بر اساس مدلسازی رایانشی و برای رسیدن به پیام های تاثیرگذارتر و ترغیب کننده تر بود. ترغیب کنندگی پیام ها با میزان قوت بحث درک شده آن ها توسط مخاطبان، سنجیده می شود. در این تحقیق، ابتدا با استفاده از رهیافت پژوهش های تکوینی، روشی برای سنجش میزان قوت بحث پیام ها توسعه یافت. سپس از سه نوع پیام با سه نوع بحث و مشخصه های قالبی متفاوت، 2 نوع پیام دووجهی (با ساختار موافق/مخالف و مخالف/موافق) و یک نوع پیام یک وجهی، استفاده شد. پیام ها در قالب پرسشنامه بر خط به مخاطبان که شامل 46 نفر بودند ارایه و توسط آن ها رتبه بندی شد. در بین 46 نفر شرکت کننده در آزمون، 36 نفر بدون تجربه مصرف مواد مخدر و 10 نفر با تجربه مصرف مواد مخدر بودند. در پرسشنامه از شرکت کنندگان درباره قضاوت آن ها نسبت به اثرگذار بودن پیام ها بر خود و یا دوستان نزدیکشان پرسیده شد. میانگین آماری و انحراف معیار قوت بحث 3 نوع پیام برای دو گروه با/بدون تجربه مصرف مواد مخدر مورد مقایسه قرار گرفت و برای مدلسازی تاثیر سایر عوامل دخیل در ترغیب کننده بودن پیام ها (به غیر از نوع پیام و سابقه مصرف داشتن/نداشتن) از مدل بندی اثرات آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که پیام های دووجهی ترغیب کننده تر از پیام های تک وجهی است و پیام های دووجهی با ساختار موافق/مخالف بیشترین تاثیر را بر افراد، چه با سابقه مصرف مواد مخدر و چه بدون سابقه مصرف مواد مخدر دارد. در این نوع پیام های دو وجهی، وجه اول پیام چنانچه موافق باورهای افراد باشد، نقش لنگر ذهنی را بازی کرده و در افزایش تاثیرگذاری پیام بسیار موثر است.
اثربخشی آموزش خانواده درمانی ساختاری به شیوه گروهی بر عملکرد خانواده و رضایت زناشویی زنان دارای همسر جانباز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
61 - 73
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خانواده، قدیمی ترین نهاد اجتماعی است که از زمان پیدایش بشر وجود داشته و اساس تشکیل جامعه است. لذا پژوهش حاضر به اثربخشی آموزش خانواده درمانی ساختاری به شیوه گروهی بر عملکرد خانواده و رضایت زناشویی زنان دارای همسر جانباز می پردازد. روش: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه در سال 1397 انجام گرفت. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ زﻧﺎن ﻫﻤﺴﺮ ﺟﺎﻧﺒﺎزان 25 ﺗﺎ 40 درﺻﺪ شهر زاهدان ﺑﻮدﻧﺪ که پس از بررسی ویژگی های دموگرافیک بیماران و انجام مصاحبه بالینی، تعداد 50 نفر از مراجعان دارای شرایط لازم برای پژوهش موردنظر مشخص شدند که ﭘﺲ از ﭘﺎﺳﺦ دادن ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ عملکرد خانواده اپستاین، بالدوین و بیشاب (1983) و رضایت زناشویی السون و فورز (1989) و مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات محور I و II و DSM- IV، درنهایت از ﻣﯿﺎن آنها 48 ﻧﻔﺮ ﮐﻪ در آزﻣﻮن عملکرد خانواده و رضایت زناشویی کم ترین نمره را ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ، انتخاب شده و به صورت ﺗﺼﺎدﻓﯽ در دو ﮔﺮوه آزﻣﺎﯾﺶ و گواه (ﻫﺮ ﮔﺮوه 24 ﻧﻔﺮ) ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ. ﺟﻠﺴﺎت آﻣﻮزش ﻃﯽ نه ﺟﻠﺴﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ (ﻫﺮ ﺟﻠﺴﻪ 90 دﻗﯿﻘﻪ) ﺑﺮای ﮔﺮوه آزﻣﺎﯾﺶ اﻧﺠﺎم ﺷﺪ. ﮔﺮوه گواه ﺗﺤﺖ ﻫﯿﭻ آﻣﻮزﺷﯽ ﻗﺮار ﻧﮕﺮﻓﺘﻨﺪ و در ﺟﻠﺴﻪ آﺧﺮ ﻫﻢ پس آزمون ﺑﺮای ﻫﺮ دو ﮔﺮوه اﺟﺮا شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها آزمون شاپیرو ویلک، آزمون لوین، آزمون باکس، لامبدای ویلکز و تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-20 استفاده شد. نتایج: یافته ها نشان داد که آموزش خانواده درمانی ساختاری به شیوه گروهی موجب بهبود و ارتقای عملکرد خانواده و رضایت زناشویی زنان دارای ﻫﻤﺴﺮ ﺟﺎﻧﺒﺎز شده است و نیز تفاوت نمره حاصله در گروه آزمایش و کنترل معنی دار بود (05/0< p). بحث: در خانواده درمانی ساختاری به شیوه گروهی به زنان کمک شد تا هم زمان با آشکار ساختن تعارضات موجود، امکان حل وفصل تضادها و تعارض های موجود فراهم شود و عملاً روش درست حل آنها را آموخته و آن را در زندگی واقعی به کار ببرند که این امر باعث ارتقا و بهبود عملکرد خانواده و رضایت زناشویی در آنها شد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با هیپنوتراپی شناختی و حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد (EMDR) بر کاهش علایم استرس پس از سانحه زنان سیل زده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: حوادث طبیعی مانند سیل، یکی از تجارب مستقیم حوادث آسیب زا است که می تواند زمینه ساز اختلالات روانشناختی بوده و مستلزم اجرای مداخلات روانشناختی می باشد. از این رو، مسأله پژوهش حاضر تعیین و مقایسه مداخلات اثربخش در زمینه کاهش علایم اختلال استرس پس از سانحه است. هدف: مقایسۀ اثر بخشی درمان شناختی رفتاری با هیپنوتراپی و حساسیت زدایی از طریق حرکات چشم و پردازش مجدد بر کاهش علایم اختلال استرس پس از سانحه زنان سیل زده بود. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون چهار گروهی بود. جامعۀ آماری، شامل کلیه زنان میانسال سیل زده شهر پل دختر استان لرستان در سال 1398بود. 100 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند و در گروه های آزمایش (3 گروه 20 نفره) و کنترل (یک گروه 20 نفره) به تصادف گمارش شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: جلسات مداخلاتی حساسیت زدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد ( EMDR ) شاپیرو (2001)، جلسات مداخله ای هیپنوتراپی شناختی (علاءالدین، ترجمه ارقبایی و همکاران، 1394) و مقتدر، حسن زاده، میرزاییان و دوستی (1395)، طرح درمان شناختی - رفتاری اهلرز و کلارک (2000) و اهلرز و همکاران (2005) و مقیاس خودسنجی تأثیر رویداد ( IES-R ) هوروویتز و همکاران (1987). تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی انجام شد. یافته ها: سه روش مداخلاتی شناختی رفتاری، هیپنوتراپی شناختی و EMDR بر کاهش اختلال استرس پس از سانحه تأثیر معنادار داشتند (0/01 p< ). درمان شناختی - رفتاری تأثیر بیشتری نسبت به EMDR بر کاهش اختلال استرس پس از سانحه داشت (0/01 p< ). نتیجه گیری: می توان برای کاهش استرس پس از سانحه از درمان شناختی - رفتاری بهره برد.
ارائه مدل علّی گرایش به طلاق مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره براساس باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی فردی با نقش واسطه ای عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم بهار (خرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۷
361-374
حوزههای تخصصی:
زمینه : باورهای غیر منطقی ارتباطی، تمایز یافتگی فردی و سرخوردگی زناشویی از عواملی است که باعث به وجود آمدن گرایش طلاق در مردان می شود. اما مسئله اصلی اینست آیا بین باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی با واسطه گری عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی با گرایش به طلاق مردان رابطه معنی داری وجود دارد؟ هدف: ارائه مدل علّی گرایش به طلاق مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره براساس باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی فردی با نقش واسطه ای عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی بود. روش : پیمایشی از نوع همبستگی و تحلیلی بود. جامعه آماری شامل کلیه مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره در سراسر شهر تهران بود، به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس تعداد 240 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار عبارتند از: پرسشنامه های استاندارد شده باورهای ارتباطی آدیلسون و اپشتاین، تمایزیافتگی فردی (1982)، عملکرد جنسی مردان ( FSEI ) روزن و همکاران (2000)، سرخوردگی زناشویی نیهویس و بارتل (2006) و گرایش به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986). داده ها با استفاده آزمون های رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر تحلیل شد. یافته ها : مؤلفه های باورهای غیرمنطقی ارتباطی و تمایزیافتگی فردی با نقش واسطه ای عملکرد جنسی و سرخوردگی زناشویی در گرایش به طلاق مردان رابطه دارد (0/05> p ). نتیجه گیری : کاهش سرخوردگی زناشویی و باورهای غیرمنطقی ارتباطی می توانند در کنار افزایش تمایزیافتگی فردی و عملکرد مناسب جنسی مردان در کاهش گرایش به طلاق مردان دارای مشکل زناشویی، تأثیر مثبتی بگذارند.
تبیین تجربیات متخصصین تعلیم و تربیت از موانع موجود در سطوح برنامه ریزی آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تلاش برای شناسایی موانع موجود در لایه های برنامه ریزی آموزش زبان انگلیسی در مدارس ایران به عنوان یک ضرورت آموزش و پرورش مطرح است. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی موانع و راهکارهای موجود در لایه های برنامه ریزی آموزش زبان انگلیسی با استفاده از تجربه ی متخصصین تعلیم و تربیت در مدارس ایران است روش ها: مطالعه کیفی حاضر با رویکرد پدیدارشناسی در پاییز 1397 بر روی 21 متخصص تعلیم و تربیت در حوزه آموزش زبان انگلیسی انجام شد. این مطالعه به روش نمونه گیری هدفمند و تا اشباع داده ها، با رعایت محرمانه بودن اطلاعات و امکان ترک مطالعه در هر زمان که مایل بودند، ادامه یافت. روش جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق باز و نیمه ساختاریافته انجام گرفت. یافته ها: با تحلیل داده های به دست آمده، 3 مولفه اصلی و 46 مولفه فرعی استخراج شد. مولفه های اصلی موانع در لایه برنامه ریزی شامل زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، زمان کم آموزش و حجم زیاد مطالب بود. مولفه های اصلی موانع در لایه اجرا شامل شروع آموزش از پایه هفتم، تمرین و تکرار کم، عدم ارزشیابی درست بود. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده نشان داد که از میان مولفه های فرعی به دست آمده از تحلیل پاسخ های متخصصین تعلیم و تربیت در حوزه آموزش زبان انگلیسی، باید معلمان متخصص و آشنا با روشها و متدهای جدید تدریس در مدارس ایران به کار گرفته شود. واژگان کلیدی: آموزش زبان انگلیسی، تجربیات متخصصین، سطوح برنامه ریزی، مدارس ایران
اثربخشی هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی بر بهزیستی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی بر بهزیستی روان شناختی زنان متأهل شهرستان یزد انجام شده است. نمونه شامل 30 نفر از زنان متأهل شهرستان یزد بودند که به صورت تصادفی به دو گروه و سپس هر گروه به صورت گمارش تصادفی در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. در گروه آزمایش آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی اجرا شد که از تدوین برنامه هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی شریعت مدار استفاده شد. روش پژوهش تجربی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و گروه کنترل است. میزان بهزیستی روان شناختی شرکت کنندگان در این پژوهش توسط پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف در پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد و گروه آزمایش در 10 جلسه آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی شرکت کردند. اجرای تحلیل کوواریانس بر روی داده ها نشان داد که جلسات آموزشی تأثیر معناداری بر بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش داشته است (01/0p<). براین اساس، می توان نتیجه گرفت کرد که آموزش هشیاری افزایی مبتنی بر اخلاق اسلامی می تواند افزایش بهزیستی روان شناختی را درپی داشته باشد.
مقایسه انطباق پذیری و خشونت خانوادگی در خانواده های مبتلا به فرزندان بیمار روانی مزمن و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه انطباق پذیری و خشونت خانگی در خانواده های دارای فرزند مبتلا به بیماری روانی مزمن وعادی شهر بروجن انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های دارای فرزند بیمار روانی مزمن بستری شده در مراکز نگهداری شبانه روزی (دختر و پسر) و خانواده های عادی شهر بروجن است . روش پژوهش، علی مقایسه ای بود. حجم نمونه شامل 30 خانواده دارای فرزند بیمار روانی مزمن دختر و 30 خانواده دارای فرزند بیمار روانی مزمن پسر و 60 خانواده عادی (30 دختر و 30 پسر) شهر بروجن می باشد که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه خشونت خانگی (مهدی زادگان و آتش پور 1391) و پرسشنامه انطباق پذیری و انسجام خانوادگی IV) - FACE ؛ السون، 2006) بود. پس از جمع آوری پرسشنامه ها و استخراج داده های خام، تجزیه و تحلیل داده های حاصل از این پژوهش توسط نرم افزار SPSS ویرایش 23 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که تفاوت گروه ها در انسجام بی قید و بند، انطباق پذیری متوازن و خشونت در دو گروه دارای فرزند بیمار روانی مزمن و زوجین دارای فرزند سالم معنادار است. همچنین میانگین بعد انسجام بی قید و بند و خشونت در زوجین دارای فرزند سالم بیشتر از زوجین دارای فرزند بیمار روانی مزمن است. میانگین بعد انطباق پذیری متوازن زوجین دارای فرزند بیمارروانی مزمن بیشتر از زوجین دارای فرزند سالم است. این پژوهش نشان داد که انطباق پذیری در خانواده های دارای فرزند مبتلا به بیماری روانی بیشتر و خشونت خانگی در بین این خانواده ها کمتر است.
مرور و تحلیلی بر رابطه ی غنای محیطی خواندن در خانه با مهارت های خواندن کودکان عادی و نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
117-126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مرور و تحلیل رابطه ی غنای محیطی خواندن و طبقه اجتماعی اقتصادی با مهارت های خواندن در کودکان بدون مشکل خواندن و نوشتن و کودکان با مشکل خواندن و نوشتن صورت گرفت. در تحقیقات متفاوت نشان داده شده است که غنای محیطی خواندن در خانه برای کودکان عادی و نارساخوان نیز با یکدیگر متفاوت بودند و اکثر مولفه ها مجددا متاثر از طبقه اجتماعی اقتصادی بودند. در گروه دانش آموزان عادی و نارساخوان همبستگی هایی میان مولفه های غنای محیطی و مهارت های خواندن دیده شد. هم چنین این متغیرها و ارتباطات مشاهده شده، متاثر از طیقه اجتماعی اقتصادی بوده اند. در این پژوهش مشاهده شده است که فاکتور ها و آموزش های مختلف محیط خانه در سنین پیش از دبستان هریک روی مهارت های خاصی از مهارت های خواندن در کودکان اثر می گذارد و این عوامل و علل آن در میان دانش آموزان عادی و نارساخوان متفاوت است. شناخت این عوامل موثر می تواند در بهبود محیطی آموزشی کودکان و در نتیجه افزایش توانمندی های خواندن در کودکان بدون و با مشکل خواندن و نوشتن برای خانواده ها و متولیان آموزشی راهگشا باشد.
مقایسه اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی کارکنان بخش توانبخشی و اداری جمعیت هلال احمرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی مقایسه ای اضطراب، افسردگی و کیفیت زندگی کارکنان بخش توانبخشی و اداری جمعیت هلال احمر تهران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع مقایسه ای و جامعه آماری شامل 165 نفر از کارکنان بخش توانبخشی و اداری هلال احمر در سال 1396بود که 80 نفر ازکارکنان را بخش اداری و 85 نفر از کارکنان را بخش توانبخشی تشکیل می دادند. با توجه به جمعیت محدود کارمندان، بنابر روش نمونه گیری در دسترس، 163 نفر از کارمندان بخش توانبخشی و اداری که شرایط ورود به پژوهش را داشتند در این پژوهش شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش پرسشنامه افسردگی بک، استیر و براون(1996)، پرسشنامه اضطراب بک، اپستین، براون و استین(1998) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1996) بود. پس از حذف 3 پرسشنامه مخدوش، داده های 160 نفر تحلیل شد. یافته ها نشان دادند که میانگین نمرات اضطراب (48/96= F و 95/0= P ) و افسردگی (77/15= F و 13/0= p ) به طور معناداری در گروه توانبخشی بیشتر از اداری است اما کیفیت زندگی (56.78= F و 001/0= p ) دو گروه تفاوت معناداری نداشت. از آنجایی که اضطراب و افسردگی تاثیر بسزایی روی کیفیت زندگی دارند و میزان افسردگی و اضطراب در گروه توانبخشی بیشتر از اداری بود، می توان جهت حفظ و ارتقای سلامت روان این گروه، مداخلات بالینی و آموزشی مرتبطی به منظور پیشگیری اثر افسردگی و اضطراب روی کیفیت زندگی انجام داد.
طراحی یک ماشین هوشمند مبتنی بر مدل سازی شناختی با استفاده از تکلیف شبکه توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: توجه دروازه یادگیری و یکی از منابع قابلِ پردازش است که مدل سازیِ شناختی آن به درک و استفاده بهتر از آن کمک می کند. هدف از این پژوهش ایجاد مدلی هوشمند با کارایی بسیار برای دسته بندی سطوح مختلف توجه بود. روش کار: ایجاد مدل شناختیِ توجه با استفاده از نتایج تکلیف شبکه توجه و امواج مغزی انجام گرفت. به این منظور، با استفاده از روش های مختلفِ یادگیریِ ماشین، به ایجاد مدلی از توجه پرداخته شد. در این پژوهش، جامعه آماری شامل 92 فرد بزرگسال داوطلب بود که به صورت تصادفی انتخاب شده و پرسشنامه DASS-21 را برای انتخاب اولیه انجام دادند. سپس بر اساس نتایج، از 31 نفر بیماری که افسردگی و اضطراب نداشتند و واجد شرایط بودند، برای مرحله نهایی دعوت به عمل آمد. در حین تکلیفِ شبکه توجه، با استفاده از سیستم واسط کاربری مغز ، از شرکت کنندگان سیگنال مغزی گرفته شد و مدلی از سطوح مختلف با استفاده از سیگنال های مختلف و زمان واکنش و درستی جواب شرکت کننده ایجاد گردید. یافته ها: داده ها با روش های دسته بندیِ یادگیریِ ماشین های مختلفی مانندِ ماشین بُردارهای پشتیبان ( SVM ) و K نزدیک ترین همسایگی ( KNN ) و آدابوست ( Adaboost ) بررسی شد و مدلی که کمترین خطای دسته بندی را داشت برگزیده شد. این دسته بندی ها، به ترتیب با نرخ دسته بندیِ 60 و100 و 94 درصد، در مورد دسته بندیِ الگوهای شناختیِ «توجه»، توانایی های مختلفی را برای این مجموعه از داده ها نشان داد. نتیجه گیری: بر اساس نتایج دقت دسته بندی ها، مدل مناسب انتخاب شد و دسته بندی KNN از نظر تعمیم پذیری و تخمین داده های آزمون دقت بهتری از بقیه مدل های انتخاب شده در این پژوهش را نشان داده است. برای این نوع از مدل های شناختی که در آن امکان جمع آوریِ حجم کمتری داده وجود دارد نیز مدل مناسب تلقی می شود.
مقایسه اثربخشی روش تدریس کار-محور تعاملی و غیرتعاملی بر موانع روان شناختی یادگیری زبان خارجی (نگرش منفی و عدم خودکارآمدی) در کلاس های نامتجانس دانشگاهی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اهمیت یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان بین ملت ها در عصر علم و تکنولوژی و ارتباطات بر کسی پوشیده نیست، اما یادگیری آن در جمع همیشه همراه با موانع روان شناختی است. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اثربخشی روش های تدریس تعاملی و معمولی کار-محور بر کاهش موانع روانشناختی یادگیری از جمله نگرش منفی به زبان انگلیسی و عدم بهره مندی از خودکار آمدی تحصیلی بود. روش ها: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش را کلیه دانشجویانی که بدون کنکور وارد دانشگاه آزاد واحد بابل شده بودند به تعداد 420 نفر، در سال تحصیلی 1397-1396 تشکیل داد. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از بین دانشجویان 90 نفر انتخاب شد، سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام 30 نفر) و گواه (30 نفر) گمارده شدند. سپس پرسشنامه های نگرش سنج و خودکار آمدی به عنوان پیش آزمون در مورد هر سه گروه اجرا شد. سپس تدریس در سه کلاس توسط محقق با سه روش مختلف تعاملی-مشارکتی کار-محور، کار-محور معمولی و سنتی در طول ۲۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای صورت گرفت. در پایان این دوره هر سه گروه پرسشنامه های فوق را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی دانکن مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که هر دو روش کار-محور با سطح معنی داری (۰۱/۰> p ) از روش سنتی دستوری-ترجمه بهتر نتیجه داده اند. در مقایسه دو روش کار-محور با یکدیگر، روش تعاملی-مشارکتی از روش معمولی در ارتباط با خودکارآمدی بهتر عمل کرد (۰۱/۰> p ) ولی در مورد مانع نگرشی، علیرغم اختلاف ۵ نمره ای در میانگین دو گروه به نفع روش تعاملی-مشارکتی در دادن نگرش مثبت، به لحاظ آماری تفاوت معنی داری مشاهده نشد (۲۶۶/۰ > p ). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی روش تدریس تعاملی-مشارکتی کار-محور پیشنهاد می شود در جهت بهبود وضعیت تحصیلی دانشجویان ، افزایش خودکارآمدی و نگرش مثبت استفاده گردد.
نقش خودکارآمدی اجتماعی و شیوه های فرزندپروری در شایستگی اجتماعی کودکان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی شایستگی اجتماعی کودکان بر اساس متغیرهای خودکارآمدی اجتماعی و شیوه های فرزندپروری بود. روش پژوهش حاضر توصیفی، همبستگی و جامعه آماری متشکل از دانش آموزان پسر کلاس های چهارم و پنجم مقطع دبستان مدارس منطقه 6 تهران به تعداد 810 نفر و نمونه تعداد 240 نفر بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. .به منظور گردآوری داده های پژوهش از پرسشنامه سبک های فرزندپروری والدین بامریند، مقیاس خودکارآمدی اجتماعی اسمیت و بتز و مقیاس شایستگی اجتماعی توسط کوهن و رسمن و به منظور تجزیه و تحلیل داده های پژوش از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیری و نرم افزار ۲۲ SPSS- استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد رابطه بین شایستگی اجتماعی و خودکارآمدی و سبک فرزندپروری مقتدرانه رابطه مثبت و معناداری با شایستگی اجتماعی کودکان دارد و سبک مقتدرانه رابطه منفی و معناداری با شایستگی اجتماعی کودکان دارد. اما سبک سهل گیرانه رابطه معناداری با شایستگی اجتماعی کودکان نداشت.
اثر بخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج مدل تحکیم ازدواج پیش از شروع (SYMBIS) بر الگوها و آسیب های زوج های نامزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
35 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثر بخشی آموزش مهارت های پیش از ازدواج مدل تحکیم ازدواج پیش از شروع (SYMBIS) بر الگوها و آسیب های زوج های نامزد بود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه و جامعه آماری 44 زوج نامزد مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه شهید بهشتی در سال 1397 بود. از این جامعه 20 زوج نامزد به شیوه هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی 10 زوج در هر یک از دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سنجش و ارزیابی الگوها و آسیب های پیش از ازدواج رستمی، نوابی نژاد و فرزاد (1398) و نیز برنامه آموزش مهارت های پیش از ازدواج مبتنی بر مدل تحکیم ازدواج پیش از شروع پاروت و پاروت (2016) بود که در 8 جلسه 90 دقیقه ای گروهی به گروه آزمایش ارائه و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش مهارت های پیش از ازدواج بر الگوهای ناکارامد ارتباطی (7/71=P=0/009,F)، الگوهای ناکارامد مدیریت رابطه (6/91=P=0/013,F)، نظام ارزشی زوج ها (4/54=P=0/04,F)، ذهنیت طرحواره ای (4/94=P=0/04,F) و اثرات مخرب خانواده اصلی (10/62=P=0/003,F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: از آنجا که آموزش مدل تحکیم ازدواج پس از شروع منجر به شناسایی الگوهای ارتباطی ناکارامد و اصلاح این الگوها و افزایش مهارت های مدیریت رابطه می شود؛ بنابراین می توان از آن در جهت بهبود الگوها و کاهش آسیب های ازدواج استفاده نمود.
مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه کمال گرایی، سبک های فرزندپروری و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به وسواس فکری- عملی و زنان سالم بود. روش پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان مبتلا به وسواس منطقه ۵، ۱۱، ۱۳ و ۱۹ تهران در سال ۱۳۹۷ بود که از بین این افراد ۴۴ نفر از مراجعه کنندگان به کلینیک های مشاوره و روانشناسی با استفاده از مصاحبه بالینی ساختار یافته و پرسشنامه وسواس مادزلی به صورت در دسترس انتخاب شدند. همچنین ۴۰ فرد غیر مبتلا به وسواس فکری- عملی که از لحاظ ویژگی های جمعیت شناختی با گروه وسواس همتا شده بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس نیز انتخاب شدند. آزمودنی های دو گروه به پرسشنامه وسواس مادزلی (۲۰۱۱)، مقیاس کمال گرایی هیل (۲۰۰۴)، مقیاس سبک های فرزندپروری بامریند (۱۹۷۱) و پرسشنامه کیفیت زندگی (۱۹۹۲) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) در SPSS-۱۸ استفاده شد. یافته ها نشان دادند که بین دو گروه در متغیرهای کمال گرایی و کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود داشت (۰۵/۰>P) . اما بین سبک های فرزندپروری در دو گروه تفاوت معنادار مشاهده نشد (۰۵/۰<p). نتایج این پژوهش لزوم توجه به کمال گرایی و کیفیت زندگی در تشخیص و طرح ریزی الگوی درمان برای اختلال وسواس را خاطر نشان می سازد.
بررسی قدرت تمیزی راهبردهای نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمع گرایی سازمانی در تفکیک سطوح بهزیستی اجتماعی در محیط کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
167 - 187
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بهزیستی اجتماعی یکی از ابعاد سه گانه بهزیستی روانی است که در کنار بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تصویر کاملی از سلامت روان افراد ارائه می دهد. بر اساس نظریه تبادل اجتماعی به نظر می رسد، سطوح این متغیر در محیط کار توسط راهبردهایی که افراد برای تاثیرگذاری بر یکدیگر استفاده می کنند و همچنین فرهنگ جمع گرایی در سازمان پیش بینی شود. هدف پژوهش حاضر بررسی قدرت تمیزی ترکیب متغیرهای راهبرد نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمع گرایی سازمانی در تفکیک سه سطح بهزیستی اجتماعی در محیط کار است. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع پیش بینی است که با هدف پیش بینی عضویت گروهی و دستیابی به یک معادله ممیز طراحی شده است. نمونه پژوهشی 179 نفر از پرسنل ستادی شرکت ملی نفت ایران در سال 1398 بودند. داده ها در نرم ا فزار آماری SPSS-23 با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل ممیز تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در راهبردهای نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمع گرایی سازمان، بین سه گروه (بهزیستی اجتماعی بالا، پایین و متوسط) در سطح 95/0 اطمینان تفاوت معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل ممیز حاکی از آن است که ترکیب راهبردهای نفوذ اجتماعی و فرهنگ جمع گرایی سازمانی، بطور معناداری سطوح بهزیستی اجتماعی در محیط کار را از یکدیگر تفکیک می کند. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که بکارگیری راهبردهای نفوذ اجتماعی نرم در سازمان هایی که فرهنگ جمع گرایی در آنها جریان دارد، به واسطه افزایش پاداش ها و کاهش هزینه های روانشناختی در روابط بین فردی، با افزایش کیفیت روابط بین فردی و در نتیجه دستیابی به سطوح بالای بهزیستی اجتماعی همراه است.
رابطه بین هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی با شایستگی حرفه ای: مطالعه اعضای هیأت علمی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروز موضوع شایستگی حرفه ای کارکنان مورد توجه سازمان ها به ویژه نهادهای علمی قرار گرفته است. مطالعه شایستگی حرفه ای اعضای هیأت علمی به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام دانشگاهی ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی با شایستگی حرفه ای اعضای هیأت علمی دانشگاه ها بود. روش: روش تحقیق، توصیفی و از نوع همبستگی و از نظر هدف نیز پژوهشی کاربردی است. جامعه آماری شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه های شمال غرب کشور در سال 1398 بودند که از میان آنها تعداد 335 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سرمایه اجتماعی(ناهاپیت و گوشال 1998)، هوش هیجانی(گلمن 1998) و پرسشنامه محقق ساخته شایستگی حرفه ای بود که روایی آن از طریق اعتبار صوری و پایایی نیز با آزمون آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. داده ها با آزمون های آماری همبستگی و معادلات ساختاری و در نرم افزارهای SPSS و Amos تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین متغیرهای شایستگی حرفه ای، سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی بر حسب نمرات بین 1 تا 5 به ترتیب (49/3)، (04/3) و (11/3) در حد متوسط بودند. سرمایه اجتماعی و هوش هیجانی با شایستگی حرفه ای اعضای هیأت علمی (59/0=r و 01/0 < P) و (57/0=r و 01/0 < P) به ترتیب رابطه معنادار و مستقیمی دارند و میتوانند حدود 53/0 واریانس متغیر ملاک را پیش بینی نمایند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده می توان گفت هوش هیجانی و سرمایه اجتماعی بر شایستگی اساتید دانشگاه مؤثر هستند و بهتر است در سیاست گذاری های نظام دانشگاهی بیشتر به آنها توجه کرد.