فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۰۲۱ تا ۱۱٬۰۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای خودکارآمدی و تاب آوری در رابطه با هوش معنوی و خودمهارگری بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان شهر قم بود. بدین منظور، 174 نفر از دانشجویان (70 پسر و 104 دختر)، به روش خوشه ای تصادفی یک مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامه های خودمهارگری، هوش معنوی، خودکارآمدی، و تاب آوری را تکمیل کردند. در تحلیل داده ها، از روش های همبستگی، و تحلیل مسیر بر اساس مدل بارون و کنی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که خودمهارگری، با هوش معنوی (599/0)، خودکارآمدی (643/0) و تاب آوری (528/0) رابطه معنادار (001/0P<) دارد و خودکارآمدی و تاب آوری، هریک به تنهایی رابطه هوش معنوی و خودمهارگری را واسطه گری جزیی می کنند. هنگامی که تاب آوری و خودکارآمدی، به طور همزمان در مدل تحلیل مسیر وارد شدند، تنها خودکارآمدی رابطه هوش معنوی و خودمهارگری را واسطه گری جزیی نمود.
اثربخشی آموزش هوش مثبت بر عملکرد معنوی و بهزیستی روانشناختی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشاوره شغلی و سازمانی دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش هوش مثبت بر کنشوری معنوی و بهزیستی روانشناختی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار بود. با بهره گیری از یک طرح کنترل شده تصادفی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه از میان جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار شهر تهران تعداد 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15n=) قرار گرفتند. هر دو گروه ابتدا پرسشنامه های تجارب معنوی روزانه (DSES) و بهزیستی روانشناختی ریف(RPWQ) را تکمیل کردند. گروه آزمایش آموزش هوش مثبت را هفته ای یک بار در 6 جلسه 120 دقیقه ی دریافت کردند، اما گروه کنترل ملاقات ساده با درمانگر داشتند و در لیست انتظار برای دریافت مداخلات آموزشی آینده به جهت ملاحظات اخلاقی قرار گرفتند. سپس در پایان مداخلات آموزشی، بار دیگر آزمودنی های دو گروه آزمایش و کنترل توسط پرسشنامه های تجارب معنوی روزانه و بهزیستی روانشناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس چندمتغیری (MANCOVA) تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد بعد از مداخله آموزشی هوش مثبت ، بین گروه آزمایش و کنترل در میانگین تجارب معنوی روزانه و بهزیستی روانشناختی تفاوت معنی داری وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که آموزش هوش مثبت موجب بهبود کنشوری معنوی و بهزیستی روانی کارکنان سازمان بورس اوراق بهادار می شود و لذا برای کارکنان این سازمان سودمند است.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر وسوسه و تکانشگری معتادان مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۹
198 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر وسوسه و تکانشگری معتادان مواد افیونی بود. روش پژوهش نیمه تجربی با طرح نیمه آزمایشی (پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل) و جامعه آماری متشکل ازتمامی بیماران مرد معتادی بود که به مراکز ترک اعتیاد تبریز مراجعه کردند. از بین آنها30 نفر (15 آزمایشی و 15 گواه) بصورت تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های تکانشگری بارت (1994) و عقاید وسوسه انگیز بک و رایت(1993) پاسخ دادند. تعداد جلسات برای گروه آزمایش ، 8 جلسه، به مدت 90 دقیقه، در طول هفته 1 جلسه بود.نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات گروه های مورد مقایسه (معتادان به مواد افیونی) تفاوت معناداری درتکانشگری و وسوسه در پس آزمون وجود دارد و میانگین نمرات تکانشگری و وسوسه در پس آزمون در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه به طور معناداری کاهش یافته است.بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر وسوسه و تکانشگری معتادان مواد افیونی تاثیر دارد.
اختلال وسواسی- اجباری و شیوع بیماری ویروسی کرونا: مروری بر دانش موجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع و همه گیری بیماری ویروسی کرونا و ابعاد ناشناخته آن به نظر می رسد بزودی بروز و شیوع اختلال های روانی از جمله اختلال وسواسی- اجباری در جامعه افزایش معناداری داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مرور دانش موجود درباره اختلال وسواسی- اجباری و شیوع بیماری ویروسی کرونا انجام شد تا به پیشگیری اولیه از طریق آموزش کمک کند. یافته ها نشان داد که افراد جامعه را در ارتباط با اختلال وسواسی- اجباری و شیوع کروناویروس می توان به دو طبقه کلی غیروسواسی ها و وسواسی ها و در مجموع به چهار دسته تقسیم کرد: افراد غیرمستعد، مستعد، وسواسی درمان شده یا تحت درمان، و وسواسی های درمان نشده. در بین این چهار دسته وضعیت وسواسی های درمان نشده از دیگر افراد نگران کننده تر به نظر می رسد. به طور خلاصه با هر دسته از این افراد باید به صورت زیر مواجه شد: اطمینان دادن به غیرمستعدها، آزمون و آموزش مستعدها، احیا، ابقا و استحکام دستاوردهای درمان برای درمان شده ها و در نهایت انگ زدایی و ارجاع فوری، برای درمان نشده ها. در متن نکات بیشتری درباره شیوه برخورد با هر دسته از این افراد مطرح شده است.
تاثیر ایروبیک بر عملکرد شناختی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۷ (پیاپی ۵۲)
155-162
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی ورزش ایروبیک بر عملکرد شناختی کودکان پیش دبستانی انجام گرفت. نمونه این پژوهش شامل 40 کودک پیش دبستانی بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و به دو گروه (20 نفره) آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایشی به مدت 2 ماه، 3 جلسه 40 دقیقه ای در هفته، در برنامه مداخله ای ورزش ایروبیک کودکان شرکت کردند. داده های تحقیق از طریق آزمون هوش گودیناف جمع آوری و با استفاده از تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد تاثیر ورزش ایروبیک کودکان بر عملکرد شناختی در کودکان پیش دبستانی معنادار بوده است (05/0 p < ) . با توجه به نتیجه به دست آمده احتمالا ایروبیک کودکان یکی از راه هایی است که به افزایش عملکرد شناختی کودکان پیش دبستانی کمک می کند.
سطوح "ادراک خود" در کودکان: آیا وضعیت شغلی و تحصیلات مادر، نگرش نسبت به خود را در پسرانشان تعیین می کند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف سنجش سطوح ادراک خود عینی در کودکان پسر و نیز بررسی رابطه میان سطوح ادراک با وضعیت شغلی و میزان تحصیلات مادر انجام گرفت. بدین منظور، دانش آموزان پسر شهرستان شهریار در سه رده سنی 7 و 8 سال، 9 و10سال و 11 و 12سال از طبقه اقتصادی بالا بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب گردیده و مورد سنجش و مصاحبه با مصاحبه نیمه ساختاریافته دیمون و هارت قرار گرفتند. پس از جمع آوری پاسخها، داده ها با استفاده از مشخصه های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چندمتغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل شده نشان دادند که میان سطوح مختلف ادراک خودعینی با سن کودکان رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد به این معنا که با افزایش سن، سطح ادراک از خود در کودکان نیز بالاتر می رود (296/0= r ، 0001/0= p ). همچنین نتایج پژوهش نشان دادند که سطوح تحولی ادراک خود عینی با سطح تحصیلات مادر در هیچ رده سنی رابطه معنادار ندارد. و نیز میان سطوح ادراک خود عینی و وضعیت شغلی مادران رابطه معناداری در هیچکدام از رده های سنی کودکان یافت نشد. از این |ژوهش می توان نتیجه گرفت که نه وضعیت شغلی و نه میزان تحصیلات مادر، نگرش نسبت به خود را در پسرانشان تعیین نمی کند.
رابطه بین تحمل ناکامی و انگیزه تأیید با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
170-189
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین تحمل ناکامی و انگیزه تأیید با سازگاری عاطفی دانش آموزان دختر انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری مورد پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر سوم دوره متوسطه دوم منطقه 6 آموزش و پرورش شهر تهران که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر دانش آموز دختر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه تحمل ناکامی هارینگتون (2005)، مقیاس انگیزه تأیید تری پاتی (1991) و سازگاری عاطفی دانش آموزان سینها و سینگ (1993) بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین تحمل ناکامی، انگیزه تأیید و سازگاری عاطفی با همدیگر رابطه معناداری وجود دارد. و همچنین متغیرهای انگیزه تأیید و تحمل ناکامی می توانند سازگاری عاطفی را پیش بینی کنند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه همزمان استفاده شد. نتیجه گیری: بنابراین، براساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که تقویت تأیید جویی و تحمل ناکامی می تواند در تربیت دانش آموزان با سازگاری عاطفی بالا مؤثر واقع شود.
تاثیر مدل نادیده انگاری تاخیری به شیوه رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
225-246
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر مدل نادیده انگاری تاخیری با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و مرحله پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به مصرف مواد در کلینیک های سنندج در سال 1398-1397 بودند. از بین این جامعه، تعداد 40 بیمار مبتلا به مصرف مواد، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه گواه). در این پژوهش، پرسش نامه انتخاب پاداش (کربای و همکاران، 1999)، مقیاس تکانشگری بارت (بارت و همکاران، 1997) و مقیاس هیجان خواهی زاکرمن (زاکرمن، 1978) استفاده شدند. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در طی 8 هفته دریافت کرد، درحالی که گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات درمانی، پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. پس از 45 روز آزمون پیگیری نیز صورت گرفت. داده ها باآزمون تحلیل واریانس آمیخته تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله مدل نادیده انگاری تاخیری با رویکرد شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش نادیده انگاری پاداش تاخیری، تکانشگری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال های مصرف مواد شد و تاثیر این مداخله در طول زمان ماندگار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که مدل نادیده انگاری تاخیری با روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی، راهبردی مؤثر در بهبود علائم نادیده انگاری پاداش تأخیری، تکانشگری و هیجان خواهی درافراد مبتلا به اختلالات مصرف مواد است و می توان از آن به عنوان روش درمانی مؤثر بهره برد.
اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر اهمال کاری تحصیلی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر اهمال کاری تحصیلی در نوجوانان بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری و گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه دوم مدارس آموزش و پرورش ناحیه دو شهر شیراز در سال تحصیلی 97-1396 تشکیل دادند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری در دسترس 30 دانش آموز که دارای اهمال کاری تحصیلی بودند، به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش و کنترل) گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی و چهار جلسه انفرادی مصاحبه انگیزشی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون اندازه گیری مکرر و تحلیل کواریانس چند متغیری (مانکووا) استفاده شد. یافته ها نشان داد که مصاحبه انگیزشی بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان اثربخش بوده است. همچنین نتایج تحلیل کوواریانس نیز نشان داد که بر ابعاد اهمال کاری (اهمال کاری عمدی، اهمال کاری ناشی از خستگی و اهمال کاری ناشی از بی برنامگی) تاثیر مثبت داشته است. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مصاحبه انگیزشی می تواند موجبات کاهش اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی را فراهم آورد.
اثربخشی مداخلات مبتنی بر واقعیت درمانی بر بهبود سازگاری زناشویی در بین زوجین دچار طلاق عاطفی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداحلات مبتنی بر واقعیت درمانی بر بهبود سازگاری زناشویی در بین زوجین دچار طلاق عاطفی بود. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی با گروه پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را نیز کلیه زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده یه مراکز مشاوره ی منطقه 5 شهر تهران تشکیل دادند که با استفاده از پرسش نامه طلاق عاطفی گاتمن (1998)، زوجینی که طلاق عاطفی در آنان مشهود بود انتخاب شدند. نمونه آماری تعداد 30 نفر از این زوجین که با رضایت شخصی حاضر به همکاری در فرایند پژوهش بودند انتخاب شدند و به منظور جمع آوری داده های پژوهش از پرسش نامه سازگاری زناشویی اسپانیر (1989) در دو بخش پیش آزمون ، پس آزمون و به منظور مقایسه نمرات متغیرها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده اثرات آموزش واقعیت درمانی را در متغیرهای پژوهش نشان می دهد. بر اساس نتایج به دست آمده آموزش های واقعیت درمانی بر مولفه های سازگاری زناشویی در میان زوجین تاثیر معناداری دارد.
ارتباط بین مشکلات عاطفی، متغیرهای جمعیت شناختی و تجربه علائم روان پزشکی در دانشجویان دانشگاه کردستان در سال 1397
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رابطه عاطفی با جنس مخالف موضوع مهمی در دوران دانشگاه است و اثرات متعدد و متفاوتی بر عملکرد دانشجویان دارد. هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی با مشکلات عاطفی و دیدگاه دانشجویان نسبت به آن بود. روش: مطالعه حاضر مطالعه ای توصیفی از نوع پیمایشی بود که بر روی دانشجویان دانشگاه کردستان در سال ۱۳۹۷ انجام شد. به این منظور از طریق نمونه گیری در دسترس دانشجویانی که با رضایت شخصی اطلاعات مورد نیاز را تکمیل نمودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مجموعه ای پرسش های مربوط به تجربه روابط عاطفی بود. داده های به دست آمده از طریق نسخه بیستم SPSS با استفاده از روش های آماری خی دو و ضریب همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: در پایان ۴۰۵ نفر از دانشجویان (۱۷۱ دختر و ۲۳۲ پسر، ۲ نامشخص) با میانگین سنی ۲۲ سال و انحراف استاندارد ۳/۴۹ اطلاعات لازم را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که روابط عاطفی پدیده شایعی است. با این وجود لزوماً دارای پیامدهای منفی نیست؛ و علی رغم مشکلاتی که ممکن است برای دانشجویان به بار بیاورد آنان دیدگاهی پذیرا نسبت به آن دارند. دو جنس تفاوتی در میزان مشکلات متعاقب گسست عاطفی تجربه نمی کنند و با افزایش سن از میزان این تجربیات کاسته می شود. نتیجه گیری: روابط عاطفی اگرچه ممکن است به صورت موقت مشکلاتی برای دانشجویان به وجود بیاورد؛ اما به نظر می رسد که باید به جنبه های مثبت آن نیز توجه کرد و احتمالاً شبیه نوعی مرحله رشدی است که بالطبع جنبه های مثبت و منفی خاص خود را هم زمان با هم داراست.
کشف ابعاد الگوی والدگری چندبعدی کودکان با اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و تأثیر آن بر تعامل والد- کودک: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نارسایی توجه/ فزون کنشی، اختلالی عصبی تحولی است که در خط مقدم درمان آن، آموزش والدین جایگاه ویژه ای دارد. اغلب والدین دارای این کودکان رفتار تلافی جویانه و مقابله ای را نشان داده و راهبردهای والدگری غیر مؤثر را به کار می گیرند که ممکن است باعث افزایش علائم این اختلال شده و تعامل والد-کودک را تحت تأثیر قرار دهد. این پژوهش با هدف کشف و تدوین ابعاد الگوی والدگری چندبعدی و اثربخشی آن بر تعامل والد- کودک انجام شد. روش: با توجه به موضوع این پژوهش از طرح ترکیبی مدل اکتشافی استفاده شد. بدین صورت که ابتدا در مرحله کیفی با روش تحلیل محتوا و بررسی مقالات و کتب، مشکلات کودکان با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی و خانواده های آنها، شناسایی و کدگزاری شد و سپس الگوها و برنامه های آموزشی- درمانی درباره آموزش و درمان این مشکلات مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله بعد، از یافته های کیفی جهت تدوین الگوی والدگری استفاده شد. در مرحله کمّی این الگو، به 10 مادر دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/فزون کنشی، طی 16 جلسه دو ساعته و به مدت دو ماه، آموزش داده شد و تعامل والد- کودک آنها با مادران گروه گواه، مقایسه شد. روش نمونه گیری در مرحله کیفی و کمّی به صورت هدفمند و روش جایدهی افراد نمونه در گروه های آزمایش (10 نفر) و گواه (10نفر)، تصادفی انجام شد. ابزار پژوهش مقیاس تعامل والد- کودک پیانتا (1992) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS20 و تحلیل واریانس با سنجش مکرر استفاده شد. یافته ها: در تحلیل محتوا 11 مضمون اصلی و50 مضمون فرعی در زمینه مشکلات این کودکان شناسایی و با توجه به آنها، جلسات مداخله تدوین شد. نتایج مرحله کمّی نشان داد که در نمره کل و تمامی خرده مقیاس ها (تعارض، روابط مثبت، و وابستگی) تفاوت میانگین ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون، و پیگیری معنا دار بود (0/05>P)؛ بدین معنی که آموزش الگوی والدگری چند بعدی، می تواند تعامل والد-کودک را بهبود بخشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد آموزش الگوی والدگری چندبعدی (براساس مشکلات این کودکان) به دلیل اینکه تناسب بیشتری با سبب شناسی و نشانه های اختلال دارد و ترکیبی از روش هایی است که اثربخشی آنها در مطالعات مختلف تأیید شده، بنابراین می تواند بر بهبود روابط والد- کوک مؤثر باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت به خود بر کنترل خشم و خودکارآمدی زنان دارای همسر معتاد در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت به خود بر کنترل خشم و خودکارآمدی زنان دارای همسر معتاد در مشهد بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی، با پیش آزمون - پس آزمون بود. جامعه آماری شامل زنان دارای همسر معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد سازمان بهزیستی که از طریق نمونه گیری در دسترس و هدفمند 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی 15 نفر در هر گروه آزمایشی و کنترل قرار گرفتند. از پرسشنامه کنترل خشم (Spielberger, 1999) جهت سنجش بیان و کنترل خشم و از پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (Schwartz and Jerusalem, 1982) به منظور سنجش خودکارآمدی زنان دارای همسر معتاد استفاده شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش شفقت شرکت کردند. یافته های تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که درمان شفقت به خود بر کاهش برون ریزی خشم و درون ریزی خشم و بر افزایش خودکارآمدی زنان تأثیر معنادار داشت. نتایج نشان داد آموزش مبتنی بر شفقت، روش مؤثری برای کاهش برون ریزی و درون ریزی خشم و همچنین افزایش خودکارآمدی زنان دارای همسر معتاد است.
بررسی کیفی محتوای لازم برای دوره های آموزش کارآفرینی از نظر کارآفرینان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
214-251
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی کیفی محتوای لازم برای دوره های آموزش کارآفرینی از نظر جوانان کارآفرین استان یزد به منظور ارائه آموزش های مؤثرتر بود. روش: این مطالعه از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از نظریه زمینه ای انجام شد. جامعه ی آماری متشکل از زنان و مردانی بود که در دوره های کارآفرینی برگزار شده در استان یزد در سال های 97-1392 شرکت کرده بودند و در حال حاضر نیز به عنوان کارآفرین مشغول فعالیت بودند. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع نظری مصاحبه ها انجام شد. در نهایت، 20 نفر (16 مرد و 4 زن) به شیوه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند و مصاحبه ها با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که برای بهبود اثربخشی آموزش های کارآفرینی باید در بعد درون فردی، مهارت هایی مانند مدیریت فردی، م هارت های اجتماعی، عوامل انگیزش ی، استقلال طلبی، کن ترل و جهت دهی مشکلات، ویژگی های شخصیتی ک ارآفرینی، خود نظم دهی عواطف و هیجان ها و شناسایی و اصلاح خطاهای شناختی مورد توجه قرار گیرد. در بعد بین فردی، ابعادی مانند مقابله با رفتارهای مخرب، روابط بین فردی کارآمد و انگیزاننده های اجتماعی و سازمانی دارای اهمیت بیشتری است. در بعد شغلی، اطلاعات و مهارت هایی مانند دانش قانونی، دانش اقتصادی، دانش تکنولوژی و شبکه سازی باید مد نظر قرار گیرد. در نهایت در بعد آموزشی محتوای آموزشی، پیش نیاز های آموزش و عوامل ساختاری و قانونی برای هرچه بهتر برگزار کردن دوره های آموزش کارآفرینی بایستی مورد توجه قرار گیرد. در پایان پژوهش نیز مدل پارادایمی محتوای دوره های آموزش کارآفرینی ارائه شد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که در محتوای آموزشی دوره های فعلی آموزش کارآفرینی بایستی تجدید نظر صورت گیرد.
فرزندپروری اخلاق محور: تعریف، مبانی و اصول تربیتی مبتنی بر آرای علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۷۵
290-326
حوزههای تخصصی:
اهداف : تخلق به اخلاقیات یعنی پایداری دائمی به صفات اخلاقی نیکو به صورت "منش" در انسان کاری است که در آموزش صرف اخلاق نمی توان به آن دست یافت. بنابراین دست یابی به تعریفی از تربیت اخلاق محور و مبانی و اصول مترتب بر آن به منظور کاربرد در عرصه فرزندپروری هدف این پژوهش است. روش: بدین منظور با رویکرد تحقیق هرمنوتیک در مرحله اول به بررسی مبانی و اصول تربیت اخلاق محور مبتنی بر آرای علامه طباطبایی پرداخته شد و در گام بعدی ملاحظات کاربردی آن در فرایند فرزندپروری اخلاق محور تبیین گشت. یافته ها: یافته ها نشان داد مبانی تربیت اخلاق محور در 5 محور ایجابی شامل "ثبات اخلاقی" (با دو اصل ملکه ساختن صفات خُلقی و ایجاد نگرش توحیدی)، "سرایت فعلی" (با اصل اعتدال)، "عالمیت" (با دو اصل علم تعقلی و علم توحیدی)، "عاملیت" (با دو اصل اراده و حقانیت) و "انگیزش" (با سه اصل برانگیختگی انسانی، توحیدی و حُبی) و 2 محور زمینه ای شامل "وراثت اخلاق" (با دو اصل اصلاح زمینه های وراثتی و رعایت تفاوت های استعدادی) و "سرایت محیطی اخلاق" (با دو اصل اصلاح بستر محیطی و رعایت الگوی تربیتی) قابل تبیین هستند که مبتنی بر آن می توان در فرایند فرزند پروری با محوریت تربیت منش به کار بسته شود. نتیجه گیری: فرزندپروری اخلاق محور رویکردی نوین در عرصه آموزش والدین است که در آن از طریق تمرکز بر رشد مولفه های شناخت، عاطفه و اراده اخلاقی در کودکان، زمینه تحقق اهداف تربیتی انسان هایی با منش اخلاقی را فراهم می کند.
پیش بینی اختلال در کارکردهای اجرایی بر اساس نقص در رشد حرکتی و زبانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: کارکردهای اجرایی اشاره به استفاده از فرایندهای شناختی برای کنترل افکار و هیجانات دارد. هدف از پژوهش حاضر پیش بینی اختلال در کارکردهای اجرایی بر اساس نقص زبانی و حرکتی در کودکان بود. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1397-1398 شهر تبریز بودند که از بین آن ها هفتصد نفر به صورت خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و در گام بعدی از والدین آن ها خواسته شد پرسش نامه های عصب روان شناختی و شخصیتی کولیج (2002) و پرسش نامه مشکلات رشدی و رفتاری کودکان 5 تا 15 سال (نسخه والدین) را تکمیل کنند. داده ها با استفاده از آزمون رگرسیون هم زمان و نرم افزار SPSS نسخه 25 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد نقص در مهارت حرکتی درشت (0/12)، مهارت زبان دریافتی (0/19) و مهارت زبان ارتباطی (0/25) به صورت معنی داری در به وجود آمدن اختلال کارکردهای اجرایی نقش ایفا می کنند. نتیجه گیری: مهارت های زبانی و رشد حرکتی عواملی هستند که در رشد کارکردهای اجرای مؤثرند.
سرمایه های تحولی درونی و بیرونی و بهزیستی تحصیلی: نقش واسطه ای پایستگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین سرمایه های تحولی و بهزیستی تحصیلی با نقش واسطه ای پایستگی تحصیلی بود. جامعه آماری آن شامل همه دانش آموزان سال آخر دوره متوسطه شهرستان اهواز بود که در سال تحصیلی 98 -1397 داوطلب ورود به دانشگاه بودند. تعداد 353 نفر با روش نمونه برداری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پروفایل سرمایه های تحولی (موسسه پژوهشی مینه سوتا، 2005)، مقیاس پایستگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2008) و مقیاس بهزیستی تحصیلی (تومینن سوینی، سالمیلا آرو و نیمیویرتا، 2012)، پاسخ دادند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد بین سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با پایستگی تحصیلی، رابطه مستقیم معنادار وجود دارد. همچنین پایستگی تحصیلی، رابطه سرمایه های تحولی درونی و بیرونی با بهزیستی تحصیلی را به صورت نسبی واسطه گری می کند. درنتیجه می توان با افزایش سرمایه های تحولی، میزان پایستگی و به واسطه آن، بهزیستی تحصیلی دانش آموزان را بهبود بخشید.
بررسی رابطه بین سن ازدواج با ناهنجاری های اخلاقی در بین جوانان شهر خرم آباد
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سن ازدواج و ناهنجاری های اخلاقی در بین جوانان شهر خرم آباد بود. روش پژوهش ار نظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه ی جوانان بین 25 تا 30 ساله شهر خرم آباد می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 199 نفر انتخاب گردید. درتحقیق حاضراز پرسشنامه محقق ساخته بهره گرفته شده است،این پرسشنامه دارای26 سؤال می باشد. درضمن به لحاظ انعکاس پاسخ واقعی ذکرنام ونام خانوادگی درپرسشنامه الزامی نبوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف استاندارد و در سطح استنباطی از آزمون های پارامتریک و آزمون تی استفاده شد. نتایج نشان داد که بین افزایش سن ازدواج و شاخص های ناهنجاری های اخلاقی (ارضای نامشروع، روابط نامشروع، بی بندوباری، بدپوششی و بدحجابی و جرایم خشن جنسی) ارتباط معناداری وجود دارد (01/0>p).
طراحی الگوی برنامه درسی آموزش بهداشت وتوسعه سلامت دوره متوسطه اول براساس شاخص های نظام سلامت و سندتحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
139-146
حوزههای تخصصی:
بهداشت و سلامت به عنوان یک ارزش فردی و اجتماعی، بر طبق اساسنامه سازمان جهانی بهداشت و از دیدگاه همه ملت ها و نزد همه مکاتب، یکی از ابتدایی ترین حقوق و نیازهای بشر تلقی شده است که دست یافتن به بالاترین سطح آن از اهداف اجتماعی و ملی تمامی دولت ها به حساب می آید. دراین میان نظام آموزش و پرورش از بزرگترین و گسترده ترین سیستم های درون هر جامعه ای است که سرنوشت آن جامعه را جهت تأمین سلامت در بلندمدت تعیین می کند. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی بود که با روش تحقیق زمینه ای انجام شد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات توصیف مبانی وتحلیل واستنتاج نظری بود. برای اعتباربخشی الگوی پیشنهادی جامعه آماری شامل40 نفر از متخصصان برنامه درسی و 360 نفر از معلمان دوره متوسطه اول شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 بود. به منظور نظرسنجی از متخصصان ومعلمان ذیربط درباره الگوی پیشنهادی متشکل از چهارعنصر برنامه درسی از پرسشنامه محقق ساخته دارای 32 گویه با مقیاس ۵ درجه ای لیکرت ( ازخیلی کم 1 تا خیلی زیاد 5) استفاده شد. به منظور تأمین روایی این پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی استفاده شد و بدین ترتیب برای پایایی پرسشنامه طبق نظر استادان راهنما و مشاور و ۹ نفر دیگر از متخصصان برنامه درسی و معلمان با تجربه در دوره متوسطه اوّل مورد تایید قرار گرفت. داده ها با استفاده از آمار توصیفی شامل (توزیع فراوانی ودرصد) و آمار استنباطی شامل (آزمون مجذور خی دو) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار آماری spss استفاده شد . یافته ها و نتایج تحقیق نشان داد که بیش از 85 درصد متخصصان برنامه درسی و دبیران دوره متوسطه اول ویژگی های اهداف،محتوی،راهبردهای یاددهی- یادگیری و ارزشیابی را در این الگو مورد تایید قرار داده اند. همچنین بین دیدگاه متخصصان برنامه درسی و دبیران دوره متوسطه اول در مورد ویژگی های این عناصر تفاوت آماری معناداری وجود ندارد ( 05/0 P> ). بنابراین الگوی موردنظر می تواند در ارتقاء آموزش بهداشت و توسعه سلامت دانش آموزان نقش به سزایی داشته باشد.
تحلیل کیفی عوامل روان شناختی مؤثر در تأخیر پیشروی بیماری مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۶ (پیاپی ۵۱)
147-158
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی کیفی عوامل روان شناختی مؤثر در تأخیر پیشروی مسیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس بود. مطالعه حاضر از لحاظ روش، یک پژوهش کیفی با رویکرد تحلیل محتوا بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در مرحله پیشرونده ثانویه مراجعه کننده به کلینیک MS بیمارستان سینا بود که با تأخیر وارد مرحله پیشرونده شده بودند. نمونه گیری در ابتدا به صورت هدفمند انجام شد و سپس به شکل نظری ادامه یافت و نمونه نهایی پس از اشباع نظری به 13 نفر رسید. مصاحبه بدون ساختار و مصاحبه نیمه ساختاریافته با سؤال های باز به عنوان شیوه جمع آوری اطلاعات انتخاب شد. تحلیل داده ها، از طریق کدگذاری مصاحبه ها و تحلیل محتوای کیفی صورت پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده ها منجر به تولید درون مایه اصلی سازوکارهای یاری سان گردید که شامل سه مقوله اصلی سبک مقابله ای کارآمد، حمایت اجتماعی ادراک شده و سرسختی و تاب آوری و هفت زیرمقوله بود. یافته های این پژوهش نشان داد که برخی عوامل روان شناختی در مسیر بیماری مولتیپل اسکلروزیس می توانند نقش محافظتی و یاری رسان را برای افراد مبتلا ایفا کنند و ورود اجتناب ناپذیر به مرحله پیشرونده ثانویه را به تعویق بیندازند، از سرعت پیشروی بیماری بکاهند و از وقوع حمله های مکرر جلوگیری نمایند.