فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۰۸۱ تا ۱۱٬۱۰۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش بدرفتاری روانشناختی دوران کودکی با میانجی گری متغیر مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی در پیش بینی علائم وسواسی در جمعیت غیربالینی بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات همبستگی و جمعیت مطالعه دانشجویان سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ دانشگاه شیراز بودند. تعداد ۳۰۶ نفر (۱۴۵ پسر و ۱۶۱ دختر) با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های بدرفتاری روانشناختی، همجوشی شناختی و پرسشنامه های نگرش مسئولیت پذیری و وسواسی - اجباری مادزلی جمع آوری شدند. داده های حاصل با روش مدل معادلات ساختاری بررسی شد. یافته ها: نتایج نشان داد مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی در رابطه ی میان مؤلفه های بدرفتاری روانشناختی (عدم پاسخ گویی از نظر هیجانی، طرد کردن / ترساندن، پرتوقع / انعطاف ناپذیر بودن) با علائم وسواسی به طور سهمی میانجی شده اند. همچنین، بین مؤلفه های بدرفتاری روانشناختی (عدم پاسخ گویی از نظر هیجانی، طرد کردن / ترساندن، پرتوقع / انعطاف ناپذیر بودن) با علائم وسواسی تأثیر مستقیم و معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: درمان گران به منظور کاهش باورها و آیین های وسواسی باید از یک سو تجربیات ناخوشایند دوران کودکی افراد مبتلا را بررسی و مورد ارزیابی قرار داده و از سوی دیگر ضمن چالش های شناختی و گذشته نگر به دنبال کاهش باورهای مسئولیت پذیری و همجوشی شناختی باشند.
توسعه مدل اکوسیستم شناختی رمزارز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پیشرفت علوم شناختی در حوزه ای مشترک با علوم رایانه، در حال تبدیل شدن به یکی از راه های مهم پیشرفت علوم اجتماعی، اقتصادی، فنی و رایانه ای است. در همین حین طی دهه گذشته مباحث مرتبط با رمزارز و اکوسیستم آن به عنوان شی ای که قابلیت انتقال ارزش را در سطح فضای مجازی دارد، در حال توسعه پیدا کردن است. در تقابل این دو، تاثیر علوم شناختی بر الکترونیکی شدن زندگی روزمره به عنوان عاملی تعیین کننده برای آن کاملا مشهود است. نوآوری های امروزه توسط اجزای تفسیر معنایی، شناختی و ویژگی های مشخصه ذهن انسان که بر روی روابط بین دنیای واقعی و مجازی کار می کنند، توسعه داده می شوند. رمزارز نیز به عنوان یک پدیده نوآور، از این مبحث مستثنی نیست و لازم است توسط اجزای تفسیر معنایی، شناختی و ویژگی های مشخصه ذهن انسان توسعه یابد. روش کار: با توجه به مدل "اکوسیستم شناختی بانکداری" که توسط شرکت IBM در سال 2016 در 5 لایه (هسته اصلی، فعالیت های کلیدی، قابلیت ها، زیرساخت و ابزار) طراحی شده است؛ این مدل مبنای کار پژوهش قرار داده شده و سپس به منظور استخراج عناصر در هر لایه با توجه به ماهیت اکتشافی پژوهش، از روش داده بنیاد با نسخه Strauss و Corbin که با تحلیل نظام مند به کشف فرایندهای اجتماعی می پردازد، استفاده نمودیم. یافته ها: مدل نهایی اکوسیستم شناختی رمزارز شامل پنج لایه اصلی و 24 عنصر می باشد که با ارائه پرسشنامه محقق ساخته به خبرگان، مورد تایید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به آن که پژوهش های پیشین به بخشی از اکوسیستم رمزارز پرداخته بودند، در پژوهش حاضر تلاش شد تا درک کلی از اکوسیستم شناختی رمزارز ایجاد شده و شکاف دانشی مذکور پر شود. لازم به ذکر است با توجه به جدید بودن موضوع رمزارز و احتمال تغییر در اکوسیستم فعلی، در آینده مطالعات گسترده تری دراین حوزه صورت پذیرد.
طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیشایندهای شادکامی در کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی و آزمودن الگویی از برخی پیشایندهای شادکامی در کار، شامل سرمایه روان شناختی، عدالت تعاملی ادراک شده، حمایت سرپرست، فرصت رشد و ارتقاء، خشنودی از درآمد، اعتماد به سرپرست و خشنودی شغلی بود. شرکتکنندگان در پژوهش شامل 322 نفر از کارکنان شرکت فولاد غرب آسیا بودند که به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. پرسشنامه های سرمایه روان شناختی، عدالت تعاملی، حمایت سرپرست، فرصت رشد و ارتقاء، خشنودی از درآمد، اعتماد به سرپرست، خشنودی شغلی و شادکامی در کار جهت جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. ارزیابی الگوی پیشنهادی از طریق الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و با استفاده از نرم افزار SPSS-19 و AMOS-19 انجام گرفت. جهت آزمون اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دهنده برازش خوب الگوی پیشنهادی با داده ها بودند. برازش بهتر الگو پس از حذف یک مسیر حاصل شد. نتایج پژوهش نشان دادند که تمامی مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم به جز مسیر مستقیم سرمایه روان شناختی به اعتماد به سرپرست، معنی دار بودند.
تدوین مدل پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس کیفیت زندگی و رضایت از زندگی: نقش واسطه ای راهبردهای مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم تابستان(مرداد) ۱۳۹۹ شماره ۸۹
541-551
حوزههای تخصصی:
زمینه: اعتیاد به اینترنت می تواند آسیب های روانشناختی در برداشته باشد. متغیرهای متعددی می توانند در اعتیاد به اینترنت نقش داشته باشند که می توان به کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و راهبردهای مقابله با استرس اشاره کرد. مسئله تحقیق این است که آیا راهبردهای مقابله با استرس در رابطه بین کیفیت زندگی و رضایت از زندگی با اعتیاد به اینترنت، نقش واسطه ای ایفا می کنند؟ هدف: این مطالعه با هدف بررسی تدوین مدل پیش بینی اعتیاد به اینترنت بر اساس کیفیت زندگی و رضایت از زندگی با نقش واسطه ای راهبردهای مقابله با استرس انجام گردید. روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان دانشگاه های علامه طباطبائی و الزهرا (س) در سال 98-1397 بودند. روش نمونه گیری به صورت در دسترس بود، به این صورت که از بین دانشجویان 300 نفر بر اساس ملاک های ورود و خروج پژوهش به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996)، پرسشنامه کیفیت سازمان جهانی بهداشت (1996)، پرسشنامه رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985) و پرسشنامه راهبردهای مقابله ای بیلینگز و موس (1981) بودند. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که کلیه ی متغیرهای پژوهش به جز راهبرد مقابله ای هیجان مدار رابطه منفی معناداری با اعتیاد به اینترنت داشتند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود که در آن هم کیفیت زندگی و هم رضایت از زندگی به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق راهبردهای مقابله با استرس) اعتیاد به اینترنت را پیش بینی کردند (0/001 > p ). نتیجه گیری: کیفیت زندگی و رضایت از زندگی در کنار سایر عوامل ازجمله شیوه ی مقابله با مشکلات فرد، نقشی کلیدی در اعتیاد به اینترنت ایفا می کنند و لزوم توجه به این عوامل در برنامه های پیشگیری ضروری است.
پیش بینی پرخاشگری براساس انسجام خانواده در دانش آموزان دختر متوسطه اول پایه نهم شهرستان کهنوج
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف پیش بینی پرخاشگری دانش آموزان بر اساس انسجام خانوادگی میان دانش آموزان دختر متوسطه اول پایه نهم شهرستان کهنوج انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 270 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول (پایه نهم) شهرستان کهنوج بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، پرسشنامه انسجام خانوادگی، استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، از رگرسیون خطی به روش همزمان، ضریب همبستگی پیرسون و از نرم افزار آماری 20spss برای تجزیه وتحلیل داده استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین انسجام خانوادگی با پرخاشگری دانش آموزان رابطه منفی معنی داری وجود دارد و درنهایت در مدل کلی رگرسیون، متغیر انسجام خانوادگی توانست به طور منفی پرخاشگری را پیش بینی نمایند.
اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1197-1200
حوزههای تخصصی:
زمینه: داشتن فرزند مبتلا به فلج مغزی، آسیب های روانشناختی و هیجانی فراوانی برای مادران ایجاد می کند که ضروری است با بکارگیری درمان های روانشناختی مناسب نسبت به کاهش این آسیب ها اقدام نمود. اما آیا آموزش خودشفقت ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی کمک می کند؟ هدف: بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش خودشفقت ورزی بر کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل مادران دارای فرزندان مبتلا به فلج مغزی شهرستان شهرکرد در سه ماهه اول سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 مادر دارای فرزند مبتلا به فلج مغزی با روش نمونه گیری غیرتصادفی داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 مادر در گروه آزمایش و 15 مادر در گروه گواه). گروه آزمایش مداخله آموزش خودشفقت ورزی (نف، 2009) را طی دو ماه و نیم در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه داغ اجتماعی (مک و ووک، 2010) و پرسشنامه تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، 2005) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان آموزش خودشفقت ورزی بر داغ اجتماعی و تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی تأثیر معنادار دارد (001/0 p< ). چنانکه این درمان باعث کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران شود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که آموزش خودشفقت ورزی با بهره گیری از فنونی همانند آموزش آگاهی از تجربیات مثبت و منفی، ایجاد تجربه های مثبت از طریق تجسم ذهنی، آموزش ابراز شفقت و اصلاح رفتار از طریق تقویت کننده های محیطی می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش داغ اجتماعی و بهبود تحمل پریشانی مادران دارای کودکان مبتلا به فلج مغزی مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1281-1290
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلالات و بیماری های مختلفی کودکان را تهدید می کند. شناسایی و درمان زودهنگام این اختلالات می تواند ضامن سلامت کودکان، خانواده و جامعه باشد. مسأله این است که چه عواملی زمینه ساز اختلال نافرمانی مقابله ای به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات دوران کودکی است؟ هدف: این پژوهش با هدف مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان انجام شد. روش: در این پژوهش از رویکرد کیفی، روش زمینه ای به منظور جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی والدین کودکان 6 تا 12 ساله در مقطع پیش دبستانی و ابتدایی و مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در شهر اصفهان در سال 1398 بود. به این منظور والدین 12 کودک دارای معیارهای ورود به پژوهش به صورت نمونه گیری هدفمند و با کمک دو پرسشنامه علائم مرضی کودکان، فرم والد (گادو و اسپرافکین، 1994) و سلامت عمومی (گلدبرگ، 1972) انتخاب شدند. تحلیل داده ها به روش استراوس و کوربین (1986) انجام شد. یافته ها: در تجزیه و تحلیل در مرحله کدگذاری باز 157 کد اولیه، و در کدگذاری محوری براساس شباهت موضوعی 13 زیرمقوله، و در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی به سه مقوله عوامل فردی، بین فردی و بیرونی دست یافتیم. نتیجه گیری: مجموعه عوامل زمینه ساز فردی، بین فردی و بیرونی، سهم چشمگیری در تبیین بروز و تداوم اختلال نافرمانی مقابله ای و نقش مهمی در درمان آن دارند.
دستورهای بهداشتی دین اسلام و را ه های مقابله با بیماری کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا انواع مختلفی دارد به ویژه کووید 19 که ویروسِ با آر.ان.ای (RNA) است و ساختار پروتئینی چهارگانه دارد، از آنزیم نوع دو مبدل آنزیوتانسین به عنوان رسپتور استفاده می کند، سلول های دارای این رسپتور را آلوده می کند و علاوه بر اختلال عملکرد سلول، زمینه انتشار بیشتر ویروس و فرار از دست سیستم ایمنی را فراهم می سازد. علاوه براین، در عرضه آنتی ژن توسط سلول های سیستم ایمنی بدن نیز اختلال ایجاد می کند.
همسویی حوزه های سلامت و دین در برخورد با کووید ۱۹(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
180-186
حوزههای تخصصی:
در پی انتشار ویروس کووید 19، متخصصانِ حوزه سلامت این ویروس را نوعی تهدید برای سلامت و جان انسان ها تشخیص داده و اقدامات و دستورهای تخصصی در برخورد با کووید 19 اعلام کرده اند. وضعِ این قوانین و آداب جدید شامل همه حوزه ها ازجمله حوزه دین می شود و نوعی محدودیت در این حوزه را نیز در پی دارد. از سویی اشکال تقلید حوزه دین از حوزه سلامت هم مطرح نیست و باطل است، زیرا تشخیص موضوع ها و مصداق های عرفی احکام از وظایف مجتهد نیست و چه بسا متخصصانِ حوزه سلامت، این کار را بهتر انجام دهند و در بحث کووید 19، تشخیص مصادیقِ مواظبت و حفظ جان بر عهده حوزه سلامت است.
مقایسه ذهن آگاهی ، معنا در زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران اچ آی وی/ایدز پای بند و ناپای بند به درمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ذهن آگاهی، معنا در زندگی و حمایت اجتماعی در بیماران مبتلا به ایدز پایبند و ناپایبند به مراقبت و درمان انجام شده است. این پژوهش یک مطالعه علی-مقایسه ای است. جامعه مورد مطالعه شامل بیماران ایدز تحت مراقبت و درمان درمرکز مشاوره بیماریهای رفتاری در شهر بروجرد است. 30 نفر افراد پایبند به درمان و مبتلا به ایدز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با 30 نفر از بیماران ناپایبند به درمان مقایسه شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس ذهن آگاهی، توجه و هشیاری ( MAAS )، مقیاس معنا در زندگی ( MLQ ) و پرسشنامه حمایت اجتماعی استفاده شده است. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بیماران مبتلا به ایدز پایبند به مراقبت و درمان نسبت به بیماران ناپایبند به مراقبت و درمان از میزان بالاتر ذهن آگاهی، معنا در زندگی، و حمایت اجتماعی برخوردار بودند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان با فراهم ساختن حمایت اجتماعی، آموزش ذهن آگاهی و معنادرمانی، پایبندی بیماران مبتلا به ایدز به درمان را افزایش داد.
آسیب شناسی اثر درون مایه سریال های شبکه نمایش خانگی بر خانواده؛ یک تحلیل درون مایه مبتنی بر نگاه سیستمی در خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط برای همه خانواده ها ضروری است و ازآنجایی که بیشتر مخاطبین تلویزیون خانواده ها هستند، وسایل ارتباط جمعی می توانند نقش و کارکردهای مؤثری داشته باشند. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی آسیب شناسی سریال های شبکه نمایش خانگی بر خانواده مبتنی بر نگاه سیستمی انجام شده است. روش این پژوهش تحلیل درون مایه بود. بدین منظور از میان ده سریال شبکه نمایش خانگی در میان سال های 1395 تا 1399 شمار پنج سریال به نام های ممنوعه، دل، مانکن، عاشقانه ها و کرگدن به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. خیانت زناشویی، خشونت، عشق مثلثی، زندگی اشرافی، پنهان کاری و دروغ، سازوکار حل مشکلات شخصی و خانوادگی و ملاک های انتخاب افراد برای ازدواج در این سریال ها تحلیل شده است. ابزارهای این پژوهش با به کارگیری مشاهده درون مایه سریال ها از سوی متخصصین رشته های جامعه شناسی، روانشناسی بالینی و روانشناسی بالینی گرایش خانواده جهت ثبت مصادیق ذکرشده گردآوری شد. در تحلیل حاضر تفاوت میان تعداد مفاهیم مورد مشاهده نسبت به فراوانی مورد انتظار از طریق آزمون خی دو موردبررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد میان فراوانی مورد انتظار و فروانی مشاهده شده تفاوت معنی داری وجود نداشت (p >0/05 ). به عبارتی یافته های پژوهش نشان داد در این سریال ها شاهد فراوانی خیانت زناشویی، خشونت، عشق مثلثی، زندگی اشرافی، پنهان کاری و دروغ، روش های منفی حل مشکلات شخصی و خانوادگی و عدم انتخاب ملاک های مناسب افراد برای ازدواج با یکدیگر هستیم؛ که لازم است در مطالعه ای تأثیر این مفاهیم در ارتقا بهداشت روانی خانواده ایرانی با توجه به سناریو و گفتمان درونی فیلم ها ارزیابی شود که این سریال ها چه تغییراتی در سبک زندگی خانواده ایرانی ایجاد می کنند.
مقایسه بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیربیمار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولتیپل اسکلروسیس(MS)، بیماری عصب شناختی پیشرونده است که بسیاری از افراد به ویژه زنان جوان به آن مبتلا هستند. بیماران مبتلا به(MS)،مشکلات روان شناختی را تجربه می کنند . پژوهش حاضر با هدف مقایسه بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و راهبردهای تنظیم هیجان در بیماران مولتیپل اسکلروزیس و افراد غیربیمار انجام شد. در این پژوهش علّی-مقایسه ای، جامعه آماری این پژوهش را 700 بیمار شهر کرمانشاه تشکیل دادند. از میان آنها 149 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. همچنین از میان افراد غیربیمار 149 نفر از نظر سن و جنسیت با گروه بیمار همگن شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های بهزیستی اجتماعی، بهزیستی معنوی و تنظیم هیجان جمع آوری شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری دوراهه نشان داد که بهزیستی معنوی و مولفه های آن (بهزیستی مذهبی و بهزیستی وجودی)، بهزیستی اجتماعی و سه بعد آن (شکوفایی اجتماعی، پذیرش اجتماعی و انطباق اجتماعی) و بازارزیابی هیجان در بیماران MS MS پایین تر از غیربیماران بود. اما بین بازداری هیجان در دو گروه تفاوت وجود نداشت. براساس نتایج، بهبود بهزیستی اجتماعی و معنوی و افزایش تنظیم هیجان بیماران MS MS از طریق آموزش های مبتنی بر معنویت و بهزیستی اجتماعی و همچنین آموزش تنظیم هیجان پیشنهاد می شود .
The Structural Model of Appearance Management based on Body Image Dissatisfaction, External Shame, and Self-compassion(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
141 - 159
حوزههای تخصصی:
This study aimed to presenting the structural model of appearance management based on self-compassion with the mediating roles of external shame and body image dissatisfaction. The method of the present study was correlation analysis based on structural equation modeling. The statistical population consisted of female students residing in the dormitory of Bu-Ali Sina University in Hamedan. Among them, 400 individuals were selected randomly. They filled out Self-Compassion Scale (SCS), Others As Shamer Scale (OAS), Body Image Concern Inventory (BICI), and Body Management Scale (BMS). Since 23 individuals did not fill out the questionnaires,377 questionnaires were examined through structural equation analysis. The results of structural equations indicated that all of direct and indirect relationships were significant; thus, all variables had pairwise relationships. On the other hand, external shame had a significant mediating role in the relationship between self-compassion and appearance management (z= -3.32, p< 0.01). In other words, self-compassion, due to the mediation of external shame, can predict appearance management. In addition, body image dissatisfaction had a significant mediating role in the relationship between self-compassion and appearance management (z= -4.03, p< 0.01). Hence, self-compassion, due to the mediation of body image dissatisfaction, could predict appearance management. Following the results, it can be concluded that self-compassion, with the mediating roles of external shame and body image dissatisfaction, can predict appearance management. These variables can be considered to modify body management.
طراحی و آزمودن الگویی از پیشایندهای ملاحظات بهداشتی کرونا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: به دنبال شیوع بیماری کرونا و اجرای قرنطینه، الزام رعایت ایمنی و بهداشت در این دوران اثرات مختلفی بر جنبه های روانی و اجتماعی افراد جامعه برجا گذاشته است. از آنجا که افراد با ویژگی های شخصیتی متفاوت، رفتارهای متفاوتی در دوران قرنطینه نسبت به رعایت ایمنی از خود نشان می دهند، هدف از پژوهش حاضر، بررسی و آزمودن مدلی از پیشایندهای شخصیتی و شناختی ملاحظات بهداشتی کرونا بود. مواد و روش ها: به این منظور نمونه ای شامل ۲۲۰ نفر از افراد شاغل در آموزش و پرورش و دانشگاه، به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفتند. شرکت کنندگان پرسش نامه های ملاحظات بهداشتی (رفتار بهداشتی و نگرش بهداشتی)، جایگاه مهار درونی، توافق جویی، وظیفه شناسی و روان نژندی (NEO) را تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی برازش مدل و روابط مستقیم از نرم افزار SPSS و AMOS ویراست ۲۳ استفاده شد. همچنین برای بررسی روابط میانجی گر از روش بوت استرپ استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد مدل طراحی شده، از شاخص های برازش خوبی برخوردار بود. به غیر از رابطه بین توافق جویی و جایگاه مهار درونی(رابطه منفی) بقیه روابط بین متغیرها مثبت و مستقیم گزارش شد. همچنین جایگاه مهار درونی نقش میانجی گر کامل را ایفا کرد. نتیجه گیری: ویژگی وظیفه شناسی، سازه جایگاه مهار درونی را فعال می کند و به تبع آن فرد به سمت رعایت رفتارهای بهداشتی تمایل پیدا می کند. به بیان دیگر تمام اثر وظیفه شناسی از طریق دخل و تصرف در سازه شناختی جایگاه مهار (میانجی گر کامل) به رعایت اصول بهداشتی منتهی می شود. رابطه ساده بین روان نژندی و جایگاه مهار درونی که منفی (۰/۲۰-) گزارش شده بود در اثر برهم کنشی با متغیر وظیفه شناسی به ۰/۲۳ تغییر کرد. تبیین این تغییر علامت ها و مقادیر، گویای این مطلب است که نمی توان از داده ها تفسیر خطی ارائه داد؛ بنابراین می توان گفت، ایجاد مقداری نگرانی در افراد نسبت به پیام های بهداشتی و پیگیری انتقادی و جست وجوگرانه اطلاعات کرونایی در کنار وظیفه شناسی، می تواند شرایط مطلوبی جهت گرایش به سوی رفتارهای بهداشتی فراهم کند.
تاریخچه روان پزشکی فرهنگی معاصر در ایران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
روان پزشکی فرهنگی یکی از گرایش های نسبتاً جدید روان پزشکی است که امروزه به آن بسیار توجه شده است. در خلال یک قرن اخیر، روان پزشکان ایرانی زیادی در معرفی ابعاد مختلف روان پزشکی فرهنگی از حیطه اپیدمیولوژی تا مفهوم پردازی های فرهنگی بیماری های روان پزشکی گام برداشته اند. در این مقاله سعی شده است که با کمک روش مروری تشریحی و روایتی، کتاب های چاپ شده (که به نحوی به ارتباط روان پزشکی و فرهنگ پرداخته اند)، مقالات، سایت ها، کنگره ها و همایش های مرتبط با کلیدواژه های روان پزشکی فرهنگی، روان پزشکی ایرانی، تاریخچه روان پزشکی، روان پزشکی بین فرهنگی، فرهنگ و بیماری های روان پزشکی، فرهنگ و سلامت روان، طب سنتی ایرانی و روان پزشکی، روان پزشکی جامعه نگر، روان پزشکی اجتماعی، هنر ایرانی و روان پزشکی، فرهنگ مردم و روان پزشکی، اسلام و روان پزشکی و نیز روان درمانی مبتنی بر فرهنگ بین سال های 1315 تا 1398 تحقیق و بررسی شوند و از این طریق، به تاریخچه و مسیر شکل گیری زیرساخت های روان پزشکی فرهنگی در ایران و تلاش های پیشکسوتان در این حیطه بیشتر توجه شود. به نظر می رسد معرفی این تلاش ها، به عنوان منابع آموزشی به رزیدنت ها و دانشجویان می تواند برای تبیین و رشد بیشتر این حیطه و درک عمیق تر بیماری های روان پزشکی، کمک کننده باشد. اگرچه نقص در مستندسازی، تدوین و یکپارچه کردن این خدمات همچنان وجود دارد که نیازمند توجه ویژه محققین این حیطه است.
اثربخشی آموزش هوش هیجانی بر امید و شادی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تهران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش آموزش هوی هیجانی بر امید و شادی در بین دانش آموزان مقطع متوسطه صورت گرفت. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانش آموزان مقطع دوم دوره متوسطه شهر تهران در سال 1399 بودند که با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش هوش هیجانی را دیدند و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. روش جمع آوری داده ها بر اساس دو پرسشنامه امید (اشنایدر و همکاران، 1991) و شادکامی آکسفورد (آرجیل و لو، 1989) انجام گرفت. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای هر دو پرسشنامه بالای 0.7 به دست آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه ها به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش هوش هیجانی تاثیر معناداری بر امید دانش آموزان دارد. همچنین نتایج نشان داد که آموزش هوش هیجانی میزان شادی دانش آموزان را افزایش داده است. بر اساس این نتایج می توان گفت که از آموزش مهارت های هوش هیجانی می توان به عنوان برنامه مداخله ای جهت ارتقاء امید و شادی دانش آموزان استفاده کرد.
بررسی تأثیر نرم افزار آموزشی اصلاح خودکار در یادگیری زبان انگلیسی مطالعه موردی (دانش-آموزان دختر پایه دوم مقطع متوسطه شهرستان قائمشهر)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر نرم افزار آموزشی اصلاح خودکار در یادگیری زبان انگلیسی دانش آموزان دختر پایه دوم مقطع متوسطه شهرستان قائمشهر است. روش این پژوهش روش شبه آزمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه کلاس های پایه دوم مقطع متوسطه دخترانه شهرستان قائمشهر هستند که در سال 99-98 مشغول به تحصیل می باشند، که شامل 86 کلاس و تعداد 1452 دانش آموز است. روش نمونه گیری تصادفی ساده و نمونه شامل دو کلاس به عنوان نمونه آماری انتخاب گردید که در هر کلاس 30 نفر مشغول به تحصیل می باشند روش گردآوری اطلاعات شامل دو آزمون حیطه شناختی و حیطه روانی حرکتی و یک پرسشنامه محقق ساخته برای حیطه عاطفی می باشد یافته های پژوهش نشان داد که نرم افزار آموزشی اصلاح خودکار توانسته بر سه حیطه یادگیری یعنی حیطه شناختی و حیطه روانی حرکتی و حیطه عاطفی تاثیر گذارد در نتایج حاصله حاکی از آن بود روش نرم افرازی تاثیر بیشتری نسبت به روش سنتی در یادگیری دارد.
اثربخشی توحید درمانی بر بهبود کنش های اجرایی و کاهش پرخاشگری زندانیان مبتلا به اختلال شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
61 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توحید درمانی بر بهبود نارسایی کنش های اجرایی و کاهش پرخاشگری مجرمین زندانی مبتلا به اختلال شخصیت بود. روش پژوهش شبه آزمایشی است که در آن از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. روش پژوهش حاضر جامعه موردمطالعه ی این پژوهش مردان زندانی یکی از واحدهای مشاوره زندان مرکزی شهر مشهد بودند (408 نفر). از میان آن ها 30 نفر که ملاک های ورود را دارا بودند، به صورت در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و به صورت تصادفی (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) گمارده شدند و در پایان مداخله داده های 21 نفر (12 نفر گروه آزمایش و 9 نفر گروه کنترل) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. ابزارهای پژوهش حاضر پرسشنامه چند محوری شخصیتی میلون 3، مقیاس نارسایی کنش های اجرایی بارکلی و پرسشنامه پرخاشگری بأس و پری بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که توحید درمانی منجر به بهبود در کنش های اجرایی و کاهش پرخاشگری شد؛ بنابراین، با توجه به نتایج پژوهش می توان بیان کرد که توجه به مشکلات روان شناختی زندانیان امری ضروری است و توحید درمانی می تواند در بهبود مشکلات روان شناختی زندانیان نقش زیادی داشته باشند.
مقایسه اثربخشی درمان مهارت مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و درمان مبتنی برشفقت بر کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی زنان دارای تعارض زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی می تواند هم در جنبه مثبت و هم در جنبه منفی بسیار تأثیرگذار باشد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و درمان شفقت بر کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی زنان دارای تعارض زناشویی بود.این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و آزمون پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان زن متاهل دارای تعارض های زناشویی است.نمونه ی آماری این پژوهش شامل 45 نفر از این دانشجویان بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (15 نفره)، جایگزین شدند. گروه اول درمان مهارت های مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و گروه دوم درمان مبتنی برشفقت و گروه سوم به عنوان گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. از پرسشنامه کیفیت روابط پیرز، ساراسون و ساراسون و پرسشنامه معنای زندگی استگر استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد.نتایج نشان داد که هر دو نوع درمان در شاخص کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی اثربخش بوده است. مهارت های مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی در هر دو متغیر کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی نتایج مطلوب تری نسبت به شفقت درمانی داشته است ولی اختلاف گروه ها معنادار نیست.نتایج حاکی از این است که درمان مهارت های مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی و شفقت ورزی در حوزه سلامت روانی خانواده مانند کیفیت روابط بین فردی و معنای زندگی اثربخشی معناداری دارند.
اثربخشی آموزش برنامه دانش و مهارت فراشناخت جاگر بر مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ششم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۰)
17 - 30
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال خواندن یکی از انواع رایج اختلال یادگیری است که به نقص در اکتساب مهارت های خواندن اشاره دارد. هدف این تحقیق بررسی اثربخشی رویکرد فراشناختی جاگر بر مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری خواندن بود. روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. به این منظور از بین دانش آموزان نارساخوان در شهر اصفهان در سال تحصیلی 97-98 با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای و با توجه به ملاک های ورود به پژوهش 30 دانش آموز انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل( 15 نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش چهارم و آزمون عصب روانشناختی کانرز استفاده شد. داده ها به روش تحلیل کواریانس با استفاده از spss-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که آموزش روش فراشناختی جاگر بر بهبود عملکرد عصب روانشناختی دانش آموزان نارساخوان موثر است(p<0/01). روش آموزشی فراشناختی جاگر می تواند رویکرد درمانی موثری در جهت بهبود مهارت های عصب روانشناختی دانش آموزان نارساخوان که پیش نیاز خواندن است، باشد.