فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۲۴۱ تا ۱۱٬۲۶۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
165-179
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: طراحی فرایندها و نظام های تمدنی بر اساس مبانی قرآنی یکی از مسائل اصلی حوزه های معرفتی و مدیریتی در جامعه اسلامی است. تغذیه از حیاتی ترین فرایندهای زندگی است و بر اساس مبانی اسلامی در تأمین سعادت دین و دنیای انسان نقش کلیدی دارد. از دیدگاه جهان بینی اسلامی، تغذیه بر جسم، فکر و ایمان انسان اثر می گذارد. ازاین رو، هدف این پژوهش تبیین مفهومی زنجیره غذایی بر اساس شاخص های غذای طیّب در قرآن کریم بود. روش کار: این پژوهش از نوع تحلیل محتوای کیفی است که در آن به استناد آیات قرآن کریم و با تکیه بر تفاسیر به یکی از جنبه های مغفول تغذیه پرداخته شده است. برای تحلیل واژه طیّب، نخست معنای لغویِ آن در آثار لغت شناسان بررسی شد و از مجموع آرای آنان معنایی جامع و مانع به دست آمد. برای دستیابی به استاندارد غذای طیّب، این واژه در قرآن کریم تحلیل و بررسیِ معناشناختی شد و از طریق ترسیم شبکه معنایی، هسته معناییِ آن استخراج و بر پایه آن، شاخص های غذای طیّب استخراج شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها : غذای طیّب غذایی پاک و تکوینی است که با ساختار بدن هماهنگی کامل دارد و لذت بخش، مطابق با ذائقه، مطبوع، دارای اثر مفید و سازنده برای جسم و روح و غیرمضر و غیرمخرب است. حلال چیزى است که ممنوعیتى نداشته باشد و طیّب به چیزهاى پاکیزه گفته مى شود که موافق طبع سالم انسانى است، نقطه مقابل خبیث که طبع آدمى از آن تنفر دارد. از نظر مفهومی، غذای طیّب غذای حسن، مفید، سالم و بدون ضرر، حلال، پاک، متناسب با مزاج، بدون آلودگی ظاهری و باطنی و غذایِ با ارزشِ غذایی کامل است. نتیجه گیری : شاخص های غذای طیّب عناصر اصلی استانداردی جامع و فرایندی برای کل زنجیره تولید تا مصرفِ مواد غذایی است که استانداردی با کیفیت برتر برای بهینه سازی فرایندهای غذایی محسوب می شود.
اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی درد در بیماران دچار تالاسمی نوع ماژور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
59 - 68
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودکارآمدی درد در بیماران دچار تالاسمی نوع ماژور انجام گرفته است. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران تالاسمی ماژور که به مرکز تالاسمی شهر چابهار مراجعه کرده بودند، که در این پژوهش 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره(گروه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و گواه) جایگزین شدند. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای با روش های کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی کابات-زین، به صورت هفته ای دو جلسه آموزش دید و گروه گواه در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. از پرسشنامه خودکارآمدی درد PSEQ برای جمع آوری داده ها استفاده شد. که تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی وآنالیز کوواریانس یک متغیره انجام گرفت. یافته ها: نتایج حاکی از بهبود خودکارآمدی درد توسط آموزش ذهن آگاهی در گروه آزمایش داشت(Pنتیجه گیری: به نظر می رسد کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود خودکارآمدی درد در بیماران دچار تالاسمی نوع ماژور موثر بوده و پیشنهاد می شود در کنار درمانهای دارویی، آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نیز برگزار شود.
مؤلفه های فردی و اجتماعی در الگوسازی زن تراز اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری
حوزههای تخصصی:
اسلام دینی است که بر رشد و تکامل همه جانبه در تمام عرصه ها اعم از فردی و اجتماعی تاکید کرده است و زنان به عنوان نیمی از پیکر جامعه بشری کاما تاثیر بسزایی در تحقق این اهداف دارد. در این پژوهش به روش توصیفی. تحلیلی، مهمترین مولفه های فردی و اجتماعی در الگو سازی زنان اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری مورد بررسی قرار گرفته است.بر اساس بیانات ایشان در ابتدا باید در راستای خودسازی و تقویت ایمان و معنویت، حسن خلق، صبر و قناعت در خویشتن بپردازند. سپس با چنین خودسازی ویژه، رابطه خود با جامعه را تعالی بخشد. در اجتماع و تعالی زن در گزاره های اشتغال ، خانه داری حجاب و عفاف مطرح است.
مقایسه اختلالات هیجانی-رفتاری، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی در فرزندان والدین وابسته و غیر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۸
51-72
حوزههای تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر به منظور مقایسه اختلالات هیجانی-رفتاری، خودپنداره و پیشرفت تحصیلی بین فرزندان دارای والدین وابسته و غیر وابسته به مواد انجام شد. روش: این پژوهش یک طرح علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر مدارس متوسطه دولتی (دوره اول و دوم) دبیرستان های غرب شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1397 بود. از بین آن ها، 328 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. نمونه مطالعه در دو گروه مساوی از دانش آموزان با و بدون والدین وابسته به مواد قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسش نامه نظام سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ (فرم خودسنجی) و مقیاس خودپنداره را تکمیل کردند. همچنین، برای سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل نمرات ارزیابی پایانی نوبت اول استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی تحلیل شدند . یافته ها: نتایج نشان داد که دانش آموزان دارای والدین وابسته به مواد در مقایسه با دانش آموزان بدون والدین وابسته به مواد به طور معناداری نمرات بالاتری در زمینه اختلالات هیجانی-رفتاری، خودپنداره منفی و پیشرفت تحصیلی ضعیف داشتند . نتیجه گیری: به نظر می رسد که والدین وابسته به مواد زمینه بروز اختلالات هیجانی-رفتاری، خودپنداره منفی و پیشرفت تحصیلی ضعیف را در فرزندان خود ایجاد می کنند.
ساخت و آزمون اثربخشی بسته آموزش شناخت اجتماعی مدرسه محور بر پرخاشگری فعالانه کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی و آزمون اثربخشی بسته آموزش شناخت اجتماعی مدرسه محور بر کاهش پرخاشگری فعادلانه کودکان بر اساس آموزه های برآمده از نظریه بازنگری شده پردازش اطلاعات اجتماعی (مدل سیپ) انجام شد. در این پژوهش شبه تجربی با طرح پیش پس آزمون با گروه گواه و همراه با پیگیری، 34 دانش آموز دختر 8 تا 12 ساله در دو گروه آزمایش (17 دانش آموز) و گواه (17 دانش آموز)، قبل و بعد از آموزش به سیاهه خشم کودکان (نلسون و فینچ، 2000) و سیاهه سازگاری دانش آموزان با مدرسه (سینها و سینگ، 1993) پاسخ دادند. بسته آموزش شناخت اجتماعی مدرسه طی 10 جلسه و هر جلسه دو ساعت، به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری در کوتاه مدت و بلندمدت نشان داد که برنامه آموزشی شناخت اجتماعی مدرسه محور در افزایش سازگاری هیجانی، تحصیلی و اجتماعی و کاهش نمره ابعاد چندگانه خشم کودکان شامل ناکامی، پرخاشگری بدنی، روابط با همسالان و روابط با مراجع قدرت دانش آموزان دختر مؤثر بود. به طورکلی، نتایج این پژوهش نشان می دهد که بسته آموزش شناخت اجتماعی مدرسه محور، از طریق کاهش تجارب تنیدگی زای بین فردی، تحمل پذیر کردن و تعدیل رخدادهای منفی در بافت تعامل با دیگران، حفظ خودانگاره مثبت، حفظ تعادل هیجانی و تداوم روابط رضایت بخش با دیگران، در تحقق اندیشه ایمن سازی و مصونیت روانی فراگیران به طور تجربی مؤثر واقع می شود.
نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری آن، دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از این جامعه تعداد 260 نفر با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از ابزار سنجش خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاپ، 1983)، آزمون بازخورد های خوردن (گارنر، آلماستاد، بوهر و گارفینکل، 1982) و مقیاس حرمت خود روزنبرگ (1961) گردآوری و با مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم کنش وری خانواده بر حرمت خود، و حرمت خود بر اختلال خوردن، منفی معنادار و اثر مستقیم کنش وری خانواده بر اختلال خوردن مثبت معنادار است. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای حرمت خود در رابطه بین کنش وری خانواده و اختلال خوردن معنادار است. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت کنش وری خانواده و حرمت خود دو مؤلفه مهم و اثرگذار بر اختلال خوردن نوجوانان هستند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر طرحواره های ناسازگار اولیه، افزایش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در زوجین متقاضی طلاق در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه اثربخشی طرحواره درمانی، بر طرحواره های ناسازگار اولیه، افزایش کیفیت زندگی و رضایت زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر شیراز در سال 96-97 بود. روش پژوهش تجربی (نیمه آزمایشی) و کاربردی بود. 30 زوج در آستانه ی طلاق، با روش تصادفی ساده در پژوهش شرکت کردند. برای گردآوری داده ها از پروتکل طرحواره درمانی، مقیاس پرسشنامه ی طرحواره های ناسازگار اولیه، پرسشنامه ی کیفیت زندگی و مقیاس رضایت زناشویی انریچ استفاده گردید. یافته ها نشان دادند با توجه به نتایج آزمون تحلیل کوواریانس مشاهده می شود که شاخص F برای ابعاد رها شدگی، بی اعتمادی بد رفتاری، وابستگی بی کفایتی، آسیب پذیری، نقص شرم، ایثار، خودانضباطی ناکامی، بیگانگی اجتماعی و گرفتاری در سطح 001/0 معنادار شده است. با توجه به میانگین نمرات مشاهده می شود که میانگین نمرات متغیر های ذکر شده در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون کاهش یافته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که طرحواره درمانی تاثیر معناداری بر طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین متقاضی طلاق در شهر شیراز داشته است.
ارائه یک الگوی علی جهت تبیین اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۱
113 - 140
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارائه یک الگوی علی جهت تبیین اختلال شخصیت مرزی انجام گرفته است.برای اینکار 160بیمار (58 مرد و 102 زن) مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر شیراز به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. این پرسشنامه ها شامل پرسشنامه تشخیص اختلال شخصیت مرزی لیشنرنیگ، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، پرسشنامه شرم از دیگران گاس و همکاران، پرسشنامه خودشیفتگی مرضی پینکاس و پرسشنامه روابط موضوعی بل و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ بودند.تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عامل تاییدی در نرم افزار (AMOS) انجام شد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش نشان داد که این مدل شاخص برازش مناسبی دارد. یافته ها نشان داد که روابط موضوعی از طریق متغیر های میانجی پرخاشگری، عزت نفس، خودشیفتگی مرضی، عزت نفس و شرم از دیگران بر تشخیص اختلال شخصیت مرزی در سطح اطمینان 99 درصد تاثیر معناداری دارد.با توجه به مثبت و معنا در بودن روابط می توان نتیجه گرفت که این مولفه ها پیش بینی کننده اختلال شخصیت مرزی می باشند و بر این اساس می توانند چارچوب مناسبی برای سبب شناسی و تشخیص این اختلال ارائه دهند.
مقایسه ی تاثیر آموزش معکوس و آموزش سنتی بر اشتیاق تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر یادگیری آموزش معکوس و آموزش سنتی بر اشتیاق تحصیلی درس ریاضی دانش-آموزان ابتدایی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر و دختر پایه پنجم ابتدایی شهرستان تالش در سال تحصیلی 99- 1398 تشکیل می دادند. نمونه این پژوهش شامل 39 نفر دانش آموزان پسر و دختر پایه پنجم ابتدایی، شامل 22 نفر گروه آزمایش و 17 نفر گروه کنترل می باشد، که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده اند. بدین صورت که ابتدا دو مدرسه از بین مدارس ابتدایی شهرستان تالش که در دسترس بوده اند انتخاب و سپس از هر مدرسه کلاس پایه پنجم که شامل دانش آموزان پسر و دختر بودند و حجم تقریبا برابری داشتند انتخاب شدند. دانش آموزان هر کلاس در دو گروه آزمایش معکوس و گروه کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اشتیاق (Wang et al, 2011) که دارای سه جنبه رفتاری، هیجانی و شناختی اشتیاق به مدرسه بود استفاده شد که می تواند تمام جنبه های اشتیاق تحصیلی مربوط به درس ریاضی را بسنجد. ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده برای این پرسشنامه بالای 7/0 برآورد شد. داده ها از طریق آزمون آماری آنالیز کواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که فرضیه های پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش معکوس بر اشتیاق تحصیلی دانش آموزان مورد تأیید قرارگرفته است و دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به دانش آموزان گروه کنترل در پس آزمون، به طور معنی داری اشتیاق تحصیلی بیشتری داشتند.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مزاج در تراز رضایت جنسی زنان شهر اصفهان
حوزههای تخصصی:
سلامت جنسی و برقراری یک رابطه ی جنسی کارآمد و کارآمد نه تنها نشانه ای از سلامت روانی است بلکه اختلال در آن سلامت بدنی و اجتماعی افراد را نیز تحت تأثیر خود قرار می دهد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر مزاج در تراز رضایت جنسی زنان شهر اصفهان انجام شد. روش پژوهش حاضر آزمایشی، از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش زنان شهر اصفهان در سال 1399-1400 هستند. از میان آن ها 34 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) گمارده شدند، نخست مقیاس استاندارد رضایت جنسی زنان متسون و تراپنل (2005) میان همه شرکت کنندگان توزیع شد، سپس اعضای گروه آزمایش، به مدت هشت جلسه در برنامه آموزشی مبتنی بر مزاج شرکت کرده و در برابر، گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. تجزیه وتحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت. یافته های این پژوهش نشان دهنده ی تفاوت معنی دار میان دو گروه آزمایش و گواه در رضایت جنسی (F=19/885) و مؤلفه های آن ارتباط جنسی (520/ 4 F= ) و سازگاری جنسی (549/7 F= ) و رضایت جنسی (76/5 F= ) و اضطراب رابطه ای (093/3 F= ) و اضطراب شخصی (240/13 F= ) است ( P< 0/05 ) ؛ بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مزاج باعث افزایش و بهبود رضایت جنسی در زنان شهر اصفهان شده است ، پس زوج درمانگران می توانند از این رویکرد در بهبود روابط زوجین و افزایش رضایت مندی زناشویی استفاده نمایند.
بررسی رابطه بین بهزیستی معنوی، خوش بینی و ویژگی های شخصیتی زوجین در آستانه طلاق و زوجین عادی
حوزههای تخصصی:
ازهم گسیختگی خانواده یکی از مهم ترین بحران های روانی و اجتماعی است که می تواند منجر به تغییرات عمده ای در زندگی و عملکرد افراد گردد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین بهزیستی معنوی، خوش بینی و ویژگی های شخصیتی زوجین عادی و در آستانه طلاق صورت گرفت. پژوهش روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، زوجین عادی و در آستانه طلاق شهرستان گرگان در سال 1394 بود. نمونه ای به حجم 160 نفر (80 زوج عادی و 80 زوج در آستانه طلاق) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، شامل پرسشنامه های بهزیستی معنوی ( SWBS )، جهت گیری زندگی ( Lot ) و ویژگی های شخصیتی ( NEO-FFI ) بود. داده ها با استفاده از روش همبستگی مدل بندی رگرسیون لجستیک مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بهزیستی معنوی با زیر مقیاس سلامت وجودی (61/3 r= ) (000/0 p= ) و سلامت مذهبی (6/60 r= ) (598/0 p= )؛ خوش بینی (58/1 r= ) (027/0 p =) و ویژگی های شخصیتی با زیر مقیاس های روان نژندی (61/3 r= ) (914/0 p= )، انعطاف پذیری (61/3 r= ) (292/0 p= )، مسئولیت پذیری (61/3 r= ) (375/0 p= )، برونگرایی (61/3 r= ) (004/0 p= ) و دلپذیر بودن (61/3 r= ) (043/0 p= ) قادر است در آستانه طلاق یا عادی بودن زوجین را پیش بینی نماید. بر اساس یافته های پژوهش بعد وجودی بهزیستی معنوی، خوش بینی و برخی از مؤلفه های شخصیت مانند برونگرایی و دلپذیر بودن، قادر خواهد بود کیفیت زندگی و روابط زوجین را بهبود بخشد.
الگوی خودمهارگری جوان شیعه با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
60-73
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: خودمهارگری نقش بسزایی در سلامت جسمی و معنوی دارد. در پژوهش هایی نشان داده شده که نگرش های معنوی و آموزه های دینی در ارتقای خودمهارگری نقش دارند. هدف این پژوهش تعیین مؤلفه های سازه خودمهارگری در جوانان شیعه بود. روش کار: با توجه به هدف پژوهش که تدوین سازه خودمهارگری بود و با توجه به پژوهش های ملاک محور انجام شده در این زمینه؛ در این پژوهش، جمع آوری داده ها با روش مصاحبه کیفی و تحلیل داده ها با روش نظریه زمینه ای (کدگذاری باز، محوری و انتزاعی) انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش 32 نفر از جوانان شیعه (14 زن و 18 مرد در سنین 22 تا 45) بودند که چگونگی خودمهارگری آنان با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته ارزیابی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سازه خودمهارگری در جوانان شیعه، دارای چهار مؤلفه اصلی و 20 ریزمؤلفه است: 1) نگرش (باور به فواید اجتناب، باور به آسیب های ارتکاب، اهتمام به احساسات درگیر در مسئله و عزّت نفس)، 2) توانایی خودانگیزشی (توجه به فواید اجتناب، توجه به آسیب های ارتکاب، توجه به احساسات درگیر در مسئله، تلقین مثبت به خود و الگوگیری از اهل بیت)، 3) توانایی کنترل خود و محیط (توانایی بازداری توجه، توانایی کنترل تکانه، توانایی کنترل محیط، شرطی سازی کنشگر، معاشرت با دوستان خوب و مداومت بر عمل مطلوب) و 4) سازگاری (خودآگاهی، توانایی حل مسئله، انعطاف پذیری، پذیرش هیجان و مدیریت رفتار و ارزیابی مثبت ثانویه معنوی). نتیجه گیری: با مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهش های متن محور همچون پژوهش رفیعی هنر که سازه خودمهارگری را شامل خودنظارت گری، هدف شناسی، انگیزش، مهار هیجانی، مهار رفتاری، مهار شناختی و مهار تداوم بخش دانسته است، مشاهده می شود که مدل حاصل از این پژوهش سازوکارهای روانی خودمهارگری را آشکارتر کرده و در نتیجه بستر مناسب تری برای تدوین مقیاس خودمهارگری جوان شیعه مسلمان و تدوین برنامه های آموزش روانی معنوی مناسب برای ارتقای خودمهارگری فراهم کرده است.
تأثیر رهبری معنوی بر سلامت معنوی با میانجی گری حمایت سازمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
73-86
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی بُعد اساسی از بهزیستی و سلامت کلی فرد است که موجب هماهنگی دیگر ابعاد سلامت می گردد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر رهبری معنوی بر سلامت معنوی با میانجی گری حمایت سازمانی صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش کاربردی و از نوع همبستگی مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری معلمان ابتدایی شهرستان میرجاوه بودند که متناسب با حجم، تعداد 215 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی-طبقه ای انتخاب و وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسش نامه رهبری معنوی، سلامت معنوی و حمایت سازمانی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها : بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین سلامت معنوی 65/18±22/215، رهبری معنوی 92/17±03/122 و حمایت سازمانی 56/11±71/49 بود. مقدار ضریب همبستگی رهبری معنوی با سلامت معنوی (01/0 P<و 228/0r=)، رهبری معنوی با حمایت سازمانی (01/0 P<و 257/0r=)، حمایت سازمانی با سلامت معنوی (01/0P< و 241/0r=) معنا دار بود. همچنین اثر مستقیم رهبری معنوی بر سلامت معنوی (72/4 t=و 41/0β=)، اثر مستقیم رهبری معنوی بر حمایت سازمانی (02/3t= و 29/0β=)، اثر مستقیم حمایت سازمانی بر سلامت معنوی (68/2 t=و 23/0β=)؛ و نیز اثر غیرمستقیم رهبری معنوی بر سلامت معنوی با نقش میانجی حمایت سازمانی (0667/0β=) معنا دار بود. نتیجه گیری : مدیران سازمان ها می توانند با به کارگیری سبک رهبری معنوی و حمایت سازمانی، سلامت معنوی کارکنان را بهبود ببخشند.
سطوح "ادراک خود" در کودکان: آیا وضعیت شغلی و تحصیلات مادر، نگرش نسبت به خود را در پسرانشان تعیین می کند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف سنجش سطوح ادراک خود عینی در کودکان پسر و نیز بررسی رابطه میان سطوح ادراک با وضعیت شغلی و میزان تحصیلات مادر انجام گرفت. بدین منظور، دانش آموزان پسر شهرستان شهریار در سه رده سنی 7 و 8 سال، 9 و10سال و 11 و 12سال از طبقه اقتصادی بالا بصورت تصادفی خوشه ای انتخاب گردیده و مورد سنجش و مصاحبه با مصاحبه نیمه ساختاریافته دیمون و هارت قرار گرفتند. پس از جمع آوری پاسخها، داده ها با استفاده از مشخصه های آمار توصیفی و تحلیل واریانس چندمتغیری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل شده نشان دادند که میان سطوح مختلف ادراک خودعینی با سن کودکان رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد به این معنا که با افزایش سن، سطح ادراک از خود در کودکان نیز بالاتر می رود (296/0= r ، 0001/0= p ). همچنین نتایج پژوهش نشان دادند که سطوح تحولی ادراک خود عینی با سطح تحصیلات مادر در هیچ رده سنی رابطه معنادار ندارد. و نیز میان سطوح ادراک خود عینی و وضعیت شغلی مادران رابطه معناداری در هیچکدام از رده های سنی کودکان یافت نشد. از این |ژوهش می توان نتیجه گرفت که نه وضعیت شغلی و نه میزان تحصیلات مادر، نگرش نسبت به خود را در پسرانشان تعیین نمی کند.
نقش سبک های والدگری، تنیدگی والدین، و نارسایی در کنش های اجرایی کودکان در پیش بینی مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات دوران کودکی را می توان به طور کلی به دو گروه بزرگ ولی همپوش درون نمود و برون نمود تقسیم کرد. مشکلات رفتاری درون نمود و برون نمود در سنین کودکی و نوجوانی بر کارکرد افراد در زمینه های مختلف، تأثیر منفی بسیاری به جا می گذارند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش سبک های والدگری، تنیدگی والدین، و نارسایی در کنش های اجرایی کودکان در پیش یبنی مشکلات رفتاری درون نمود و برون نمود کودکان انجام شده است. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی ناحیه 2 شهر رشت و والدین آنها در سال تحصیلی 98-1397 بودند. از این جامعه، 375 دانش آموز به روش خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که به پرسشنامه های شاخص تنیدگی والدین (آبیدین، 1990)، پرسشنامه والدگری (فریک، 1991)، مقیاس نارساکنش وری اجرایی (بارکلی، 2011)، و چک لیست رفتار کودک (آخنباخ و رسکولار، 2001) پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و روش رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده بین والدگری مثبت، مشارکت پدر، و اطلاع با مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان همبستگی منفی معنادار؛ و بین تنبیه بدنی، نظارت ضعیف، و اقتدار با مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. همچنین مشخص شد که بین دو متغیر تنیدگی والدین و نارسایی در کنش های اجرایی کودکان (و مؤلفه های آن) با مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان، همبستگی مثبت معنادار وجود دارد (0/01P> ). نتایج رگرسیون نیز نشان داد که کنش اجرایی، مشارکت پدر، تنبیه بدنی، اقتدار، اطلاع، والدگری مثبت، و نظارت ضعیف، قادر به پیش بینی مشکلات درون نمود؛ و همچنین مشارکت پدر، کنش اجرایی، والدگری مثبت، تنیدگی، تنبیه بدنی، خودنظم جویی هیجانی، اطلاع، اقتدار، و نظارت ضعیف، قادر به پیش بینی مشکلات برون نمود کودکان هستند (0/01P> ). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت والدگری مثبت، مشارکت پدر و اطلاع، پیش بینی کننده های منفی؛ و تنبیه بدنی، نظارت ضعیف، اقتدار، تنیدگی والدین، و نارسایی در کنش اجرایی، پیش بینی کننده های مثبت مشکلات درون نمود و برون نمود کودکان هستند. یافته های مطالعه حاضر می تواند در تدوین و اجرای مداخله پیش گیرانه و درمانی مؤثر در زمینه اختلالات رفتاری کودکان، کمک قابل توجهی کند.
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمهارگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان با سطح اضطراب امتحان بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: از آنجا که دانش آموزان به عنوان هسته اصلی نظام آموزشی هستند، باید متغیرها و مؤلفه های مربوط به سلامت روانی آنان با حساسیت و توجه بیشتری مورد توجه قرار گیرد. خودمهارگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان به عنوان شاخص های مهم مرتبط با سطح اضطراب در مطالعات مختلف شناسایی شده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمهارگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام شده است. روش: در این پژوهش از روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و دو گروه آزمایش استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان ساری بود که در سال ۱۳۹۶ مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه شامل 40 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی، ۲۰ نفر در گروه های آزمایش (۱۰ نفر گروه با اضطراب امتحان بالا و ۱۰ نفر گروه با اضطراب امتحان پایین) و ۲۰ نفر در گروه های گواه (۱۰ نفر گروه با اضطراب امتحان بالا و ۱۰ نفر گروه با اضطراب امتحان پایین) جایدهی شده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های خودمهارگری تانجنی (2004)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1999) و اضطراب امتحان اسپیلبرگر (2010) بود. مداخله درمانی شامل هشت جلسه 45 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی به گروه های آزمایش بود و گروه های گواه، مداخله ای را دریافت نکردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره دوراهه استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر خودمهارگری تحصیلی دانش آموزان با اضطراب بالا، مؤثر بوده (۰۷/۴۱=F و ۰01/۰>P) ولی در دانش آموزان با اضطراب پایین، تأثیری نداشته است (۸۰/۰<P و۰۶/۰=F). همچنین این مداخله بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان با اضطراب بالا مؤثر بوده (64/28=F و ۰01/۰>P) ولی در دانش آموزان با اضطراب پایین، تأثیری نداشته است (68/۰<P و3/۰=F). نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه نتیجه گیری می شود که اضطراب امتحان به عنوان متغیر تعدیل کننده در آموزش ذهن آگاهی بر خودمهارگری و عملکرد تحصیلی مؤثر بوده است. در نتیجه توجه به میزان اضطراب امتحان به عنوان عاملی که در میزان اثربخشی ذهن آگاهی بر خودمهارگری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان مؤثر است، باید مورد تأکید قرار گیرد.
مدل یابی روابط ساختاری نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی از طریق میانجی سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فضای مجازی ابعاد زیادی از زندگی انسان ها را پوشش می دهد و این گرایش به فضای مجازی می تواند تحت تاثیر ابعاد شناختی و هیجانی باشد، بنابراین هدف پژوهش حاضر مدل یابی روابط ساختاری نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی از طریق میانجی سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش بود. روش کار: روش پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور خاص مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی 300 دانش آموزان تیزهوش مدرسه سمپاد متوسطه دوم در مقطع 11 رشته تحصیلی تجربی در سال تحصیلی 1399-1398، در شهر گرگان بودند که تعداد 300 دانش آموز به عنوان حجم نمونه به روش سرشماری انتخاب شدند و با پرسشنامه شبکه های مجازی مجردی و همکاران (1393)، پرسشنامه نظریه ذهن استیرمن (1994) و پرسشنامه سازگاری کالیفرنیا (CTP) ارزیابی شدند. نتایج: نتایج نشان داد، بین نظریه ذهن و سازگاری اجتماعی با گرایش به شبکه های مجازی رابطه ی منفی معنی دار وجود دارد. مدل پژوهش دارای برازش بوده و تایید شد و 380/0 از واریانس گرایش به شبکه های مجازی توسط نظریه ذهن و سازگاری اجتماعی مورد تبیین قرار گرفت و سازگاری اجتماعی در رابطه ی بین نظریه ذهن با گرایش به شبکه های مجازی نقش واسطه ای دارا بود. نتیجه گیری: تغییرات گرایش به فضای مجازی بر مبنای مستقیم نظریه ذهن و غیرمستقیم سازگاری اجتماعی در دانش آموزان تیزهوش قابل تبیین است و این پژوهش تلویحات کاربردی برای مشاوران مدارس دارا می باشد
توسعه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1069-1082
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی پیرامون بررسی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه ها انجام شده است. اما پژوهشی که به شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان که منجر به طراحی الگوی شایستگی ها پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: هدف این پژوهش، توسعه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان با رویکرد تبیینی بود. روش: پژوهش از نوع، ترکیبیِ همزمان بود . جامعه آماری شامل 700 نفر از اساتید و اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان استان های (تهران، خراسان رضوی، اصفهان و فارس) در سال 1397 بود که 200 نفر از این اساتید به صورت خوشه ای هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر عبارت بود از: پرسشنامه شایستگی های حرفه ای محقق ساخته 1397. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون فریدمن، تحلیل عامل اکتشافی و ضریب همبستگی انجام شد. یافته ها : الگوی بدست آمده از دو عامل اصلی؛ شامل فردی و سازمانی شکل گرفته است. عامل فردی خود دارای زیرمؤلفه هایی اعم از شخصی و مهارتی است و نیز عامل سازمانی دارای زیرمؤلفه های عضویت، تعامل سازمانی، پذیرش مسئولیت حرفه ای و بهره مندی از امکانات سازمان می باشد. نتیجه گیری: در صورت تحقق شایستگی های حرفه ای اعضای هیات علمی، در عملکرد و کارآمدی دانشگاه فرهنگیان نقش قابل انتظاری خواهد داشت و تأثیرات مثبتی را برای دانشجو معلمان خواهد گذاشت.
بررسی نقش میانجی گر سبک های پردازش هیجانی در رابطه بین کیفیت خواب، برتری طرفی و ریتم های شبانه روزی با فراحافظه در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (دی) ۱۳۹۹ شماره ۹۴
1359-1370
حوزههای تخصصی:
زمینه: توجه و تحریف در پردازش هیجانی از عوامل تداوم دهنده بسیاری از اختلالات روانی است. اما آیا سبک های پردازش هیجانی در رابطه بین کیفیت خواب، برتری طرفی و ریتم های شبانه روزی با فراحافظه نقش میانجی دارند؟ هدف: هدف پژوهش بررسی نقش میانجی سبک های پردازش هیجانی در رابطه بین کیفیت خواب، برتری طرفی و ریتم های شبانه روزی با فراحافظه دانشجویان بود. روش : پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود، جامعه آماری شامل دانشجویان روانشناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامشهر در سال تحصیلی (98-97) به تعداد 2300 نفر بود. 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارتند از: مقیاس اعتماد به حافظه و شناخت ندلجکوویک و کایریوس (2007)، مقیاس پردازش هیجانی باکر و همکاران (2007)، مقیاس صبحگاهی – عصرگاهی هورن و اوستبرگ (1976)، مقیاس کیفیت خواب پیتسبورگ (بویس و همکاران، 1989) و چک لیست ارزیابی برتری طرفی چاپمن (1987). تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها : ریتم های شبانه روزی، برتری طرفی و کیفیت خواب با ضریب 0/53 بر فراحافظه با حضور عامل میانجی سبک های پردازش هیجانی تأثیر دارد (0/05 > P ). نتیجه گیری : سبک های پردازش هیجانی در رابطه بین کیفیت خواب، برتری طرفی و ریتم های شبانه روزی با فراحافظه، نقش میانجی دارد.
مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک (CBT) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم زمستان (بهمن) ۱۳۹۹ شماره ۹۵
1487-1496
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی به بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر استرس اداراک شده و حساسیت اضطرابی پرداخته اند. اما پیرامون مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک ( CBT ) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ( MBSR ) بر استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: مقایسه اثربخشی دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر حساسیت اضطرابی و استرس ادراک شده بیماران مبتلا به دیابت نوع دو شهر شیراز بود. روش: پژوهش از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیابتی نوع دو حاضر در مراکز درمانی و بیمارستانی شهر شیراز در سال 1397 بود. 36 نفر از بیماران دیابتی به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 12 نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن (1983)، پرسشنامه حساسیت اضطرابی ریس و پترسون (1985)، جلسات درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (موس و همکاران، 2015) و درمان شناختی رفتاری (مولودی و فتاحی، 1390؛ به نقل از صمدزاده و همکاران، 1397). تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره انجام شد. یافته ها: دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معنی داری بر استرس ادراک شده نمونه مورد پژوهش داشته است (0/001 > P ). درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری کلاسیک بیشتر توانسته است بر استرس ادراک شده آزمودنی ها تأثیر داشته باشد (0/001 > P )، دو درمان شناختی رفتاری کلاسیک و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر معنی داری بر حساسیت اضطرابی نمونه مورد پژوهش داشته است (0/001 > P ). بین دو درمان از لحاظ تأثیر بر حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود نداشت (0/001 > P ). نتیجه گیری: بیمارانی که در جلسات درمان شناختی رفتاری و درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند استرس ادارک شده و حساسیت اضطرابی کمتری را تجربه کردند.