فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۲۶۱ تا ۱۱٬۲۸۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی نقش نظارت توهین آمیز بر تنش شغلی و انحراف کاری کارکنان بانک های منتخب شهرستان نجف آباد با نقش میانجی خود تنظیمی است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل 435 نفر از کارکنان بانک های منتخب شهرستان نجف آباد می باشد که براساس جدول مورگان نمونه ای به حجم 217 نفر به شیوه تصادفی در دسترس از بین آنان انتخاب شده اند. برای سنجش متغیرهای پژوهش نیز از پرسشنامه های؛ نظارت توهین آمیز تپر (2000)، خودتنظیمی تنگنی و همکاران (2004)، تنش شغلی هاوس و ریزو (1972) و انحراف کاری بنت و رابینسون (2000) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تائید قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار pls استفاده شده است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که نظارت توهین آمیز بر انحراف کاری کارکنان تاثیرگذار است. همچنین نظارت توهین آمیز به طور غیرمستقیم و از طریق خودتنظیمی بر تنش شغلی کارکنان تاثیرگذار می باشد که نشان دهنده نقش میانجی خودتنظیمی است. نتیجه گیری: نظارت توهین آمیز یکی از عوامل افزایش دهنده تنش و انحراف در کارکنان قلمداد می شود. زمانی کارکنان می توانند خود را از تنش یا انحراف کاری مصون نگه دارند که مهارت های خود تنظیمی را کسب کرده باشند. از آنجایی که نقش میانجی خود تنظیمی مورد تایید قرار گرفته است، از این رو کارکنان می توانند با بهره گیری از خود تنظیمی اثرات مخرب نظارت توهین آمیز را کاهش دهند.
تدوین مدل عوامل موثر بر حسادت کارکنان با استفاده از تکنیک دیمتل و فرایند تحلیل شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسادت کارکنان یکی از ساخت های معنادار در محیط کاری است که اثر قوی احساسی بر کارکنان دارد. حسادت از احساسات منفی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف تدوین مدل عوامل موثر بر حسادت کارکنان صورت گرفته است. پژوهش حاضر از نظر هدف، توسعه ای- کاربردی بوده و بر مبنای ماهیت و روش در گروه توصیفی دسته بندی می شود. همچنین بر مبنای نوع داده ها، می توان آن را پیمایشی - موردی دانست. جامعه آماری این پژوهش 10 نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمانی می باشند که دارای سابقه فعالیت در حوزه منابع انسانی یا دارای تحصیلات مرتبط با رشته مدیریت منابع انسانی و رفتار سازمانی بوده اند. با توجه به بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش، 19 عامل (9 عامل فردی و 10 عامل سازمانی) به عنوان عوامل موثر بر حسادت کارکنان شناسایی گردید. سپس به منظور غربال کردن عوامل شناسایی شده از تکنیک دیمتل استفاده گردید. به این منظور بعد از انجام محاسبات، میانگین تاثیر و تاثر عوامل محاسبه شد و عواملی که R+J آنها بیشتر از میانگین محاسبه شده، بودند (7 عامل فردی و 7 عامل سازمانی) مورد پذیرش قرار گرفته و در گام نهایی، به منظور اولویت بندی عوامل موثر بر حسادت سازمانی پذیرش شده با تکنیک دیمتل، از روش فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده گردید. نتایج نشان داد که در بعد فردی، مقایسه اجتماعی منفی در رتبه اول، ارزیابی شناختی آگاهانه از آینده بهتر دیگران در رتبه دوم و آگاهی از توانایی های دیگران در رتبه سوم قرار گرفتند. همچنین در بعد سازمانی، سطح پایین انصاف و عدالت در سازمان در رتبه اول، ارزیابی عملکرد در رتبه دوم و تعامل رهبر- عضو در رتبه سوم قرار گرفتند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که مدیران منابع انسانی در سازمان ها باید برای مواجه شدن با هرگونه احساس از سوی کارکنان (مثبت یا منفی) آمادگی داشته باشند و قدرت آنها در آنجا مشخص خواهد شد که بتوانند حسادت را به رقابت و به عنوان یک عامل انگیزشی تبدیل کنند.
ساخت و هنجاریابی مقیاس سنجش احساس خود -ارزشمندی
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ساخت و هنجاریابی مقیاس سنجش احساس خود-ارزشمندی مراجعین یکی از کلینیک های روانشناسی تهران بود. این پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری مراجعین یکی از کلینیک های روانشناسی تهران در بازه زمانی خرداد تا تیر ۱۳۹۹ به تعداد 112 نفر بود که 80 نفر به روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزار این پژوهش پرسشنامه ای ۳۸ گویه ای و محقق ساخت بر اساس مبانی نظری پژوهش بود که در اجرای مقدماتی ۳۰ نفر از نمونه موردنظر به آن پاسخ دادند و ۱۲ گویه از پرسشنامه که کمترین همسانی درونی با سایر گویه ها را داشت از پرسشنامه حذف گردید. ۲۶ گویه باقی مانده در چهار خرده مقیاس موردتوافق درصدی هشت نفر از متخصصین با توافق ۷۵ درصدی قرار گرفت و روایی محتوایی پرسشنامه تائید شد. پرسشنامه اصلاح شده توسط 50 نفر دیگر از نمونه انتخاب شده پاسخ داده شد. یافته ها نشان داد آلفای کرونباخ این ابزار برای نمره کل احساس خود-ارزشمندی 0/96 و برای خرده مقیاس های ۱) روابط بین فردی 0/89، ۲) پذیرش خود 0/91، ۳) احساس شایستگی 0/86، و ۴) معنای زندگی 0/94 هست. میانگین نمره کل احساس خود-ارزشمندی برای نمونه موردمطالعه 56/60 بود. همچنین ضریب همبستگی بازآزمایی ۱۰ روزه این ابزار برای نمره کل احساس خود-ارزشمندی 0/98 و برای خرده مقیاس ها به ترتیب 0/98، 0/98، 0/87، و 0/97 بود. نتایج نشان داد پرسشنامه سنجش احساس خود-ارزشمندی دارای روایی و پایایی خوبی برای استفاده در پژوهش های حوزه احساس خود-ارزشمندی است.
پیش بینی پرخاشگری براساس انسجام خانواده در دانش آموزان دختر متوسطه اول پایه نهم شهرستان کهنوج
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف پیش بینی پرخاشگری دانش آموزان بر اساس انسجام خانوادگی میان دانش آموزان دختر متوسطه اول پایه نهم شهرستان کهنوج انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 270 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول (پایه نهم) شهرستان کهنوج بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، پرسشنامه انسجام خانوادگی، استفاده شد و برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده، از رگرسیون خطی به روش همزمان، ضریب همبستگی پیرسون و از نرم افزار آماری 20spss برای تجزیه وتحلیل داده استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین انسجام خانوادگی با پرخاشگری دانش آموزان رابطه منفی معنی داری وجود دارد و درنهایت در مدل کلی رگرسیون، متغیر انسجام خانوادگی توانست به طور منفی پرخاشگری را پیش بینی نمایند.
مقایسه حافظه کاری و زمان واکنش در افراد غیر ورزشکار، ورزشکار، و وابسته به هروئین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۷
95-114
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش مقایسه حافظه کاری و استروپ معنایی در افراد غیر ورزشکار، ورزشکار، و وابسته به هروئین بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود. ۴۵ مرد به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه غیر ورزشکار، ورزشکار، و وابسته به هروئین قرار گرفتند. شرکت کنندگان از طریق ابزارهای عصب-روان شناختی که استروپ معنایی و حافظه کاری را مورد سنجش قرار می دهند، ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین گروه افراد ورزشکار، غیر ورزشکار، و وابسته به هروئین در متغیر حافظه کاری و استروپ معنایی تفاوت معنی داری وجود داشت. به صورتی که، هر دو گروه غیر ورزشکار و ورزشکار نسبت به گروه وابسته به هروئین عملکرد بهتری داشتند. همچنین، بین دو گروه غیر ورزشکار و ورزشکار تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتیجه گیری: ورزش و فعالیت بدنی متوسط با کنترل توجه برتر برای جلوگیری از حواس پرتی در موقعیت های تداخلی موجب بهبود توجه، سرعت شناختی، و حافظه کاری می شود. در مقابل، افراد دارای اختلال مصرف مواد مخدر دارای نقایص شناختی متوسط هستند.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش پرستاری در مقطع دکتری در ایران و چهار دانشگاه برتر آمریکا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: رسالت برنامه دکتری پرستاری ارتقاء استانداردهای ملی سلامت توانمند سازی دائمی اعضاء هئیت علمی ، تولید علم ، انتقال فن آوری، افزایش تعامل علمی درسطح ملی و بین المللی، ایجاد پویایی، برانگیختن روحیه علمی و روش مندی می باشد. بدین منظور مقایسه برنامه دکتری پرستاری برای پیشرفت و ارتقای رشته ضروری است در این مطالعه برنامه درسی آموزش پرستاری در مقطع دکتری در ایران و چهار دانشگاه برتر آمریکا مورد مقایسه قرار گرفته است . روش: این پژوهش، به روش توصیفی تطبیقی در سال1396 انجام شد و نظام آموزش پرستاری ایران با عناصر تشکیل دهنده برنامه آموزشی مقطع دکتری چهار دانشکده پرستاری آمریکا مورد مقایسه قرار گرفت . با جستجو اینترنتی، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و با استفاده از الگوی بردی چهارمرحله توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه، تطبیق برنامه ها انجام شد . یافته ها: تفاوت اساسی در بیان اهداف کلی، نحوه پذیرش دانشجو و تعداد واحد ارائه شده (محتوای آموزشی) در بین برنامه درسی دوره دکتری آموزش پرستاری دانشگاه های ایران و آمریکا بود. نتیجه گیری: نتایج بدست آمده از این پژوهش می تواند به برنامه ریزان، اساتید و علاقه مندان رشته پرستاری کمک کند تا با دید وسیعتری نسبت به بازنگری و تدوین بهتر برنامه آموزشی خصوصا در انتخاب بهتر اهداف کلی، نحوه پذیرش دانشجو، محتوی درسی اقدام کنند.
رابطه خودشفقتی، ارزش خود و حمایت اجتماعی ادراک شده با علائم اختلال شخصیت مرزی زنان: نقش میانجی احساس تنهایی و ناامیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
57 - 74
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودشفقتی، ارزش خود و حمایت اجتماعی ادراک شده با علائم اختلال شخصیت مرزی با نقش میانجی احساس تنهایی و ناامیدی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش زنان شهر اصفهان بودند که از میان آن ها 262 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با ابزارهای خودشفقتی، حمایت اجتماعی ادراک شده، ارزش خود، علائم شخصیت مرزی، احساس تنهایی عاطفی- اجتماعی و ناامیدی بک ارزیابی شدند. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل پژوهش بود. یافته ها نشان داد که خودشفقتی با احساس تنهایی و علائم شخصیت مرزی رابطه مستقیم دارد، همچنین خودشفقتی به طور غیرمستقیم و از طریق تأثیر بر احساس تنهایی نیز بر علائم اختلال شخصیت مرزی تأثیر دارد. نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی و ارزش خود با احساس تنهایی، ناامیدی و علائم شخصیت مرزی رابطه مستقیم و منفی معنادار دارند. همچنین حمایت اجتماعی و ارزش خود به واسطه احساس تنهایی و ناامیدی بر علائم اختلال شخصیت مرزی تأثیر دارند. نتایج پژوهش علاوه بر تلویحات کابردی، چارچوب مفیدی را در رابطه با شناسایی مؤلّفه های پیش بینی کننده اختلال شخصیت مرزی در زنان فراهم می کند.
رابطه سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دانش آموزان ابتدایی مقطع چهارم شهرستان بهشهر
حوزههای تخصصی:
با توجه به گسترش روزافزون استفاده از شبکه های اجتماعی در بین افراد جامعه بخصوص دانش آموزان لذا نیاز به پژوهش در این زمینه از ضروریات می باشد. بنابراین هدف این پژوهش، بررسی رابطه سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دانش آموزان ابتدایی شهرستان بهشهر می باشد. روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان ابتدایی شهرستان بهشهر به تعداد 1450 نفر بودند که براساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 306 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، شامل پرسش نامه سازگاری اجتماعی سینها و سنگ، پرسش نامه خودکارآمدی عمومی و پرسش نامه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های همبستگی پیرسون، t مستقل و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS نسخۀ 20 انجام گرفت. یافته ها نشان داد بین سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی در دانشجویان رابطه معکوس و معناداری دارد. همچنین خودکارآمدی با ضریب بتا 567/0- = β بیشترین رابطه را با میزان استفاده از شبکه های اجتماعی دارد. بین سازگاری اجتماعی، خودکارآمدی و استفاده از شبکه های اجتماعی در دانش آموزان برحسب جنسیت تفاوت معناداری وجود ندارد. نتیجه گیری اینکه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی دانش آموزان تاثیر منفی دارد. لذا به مسئولان دانشگاه پیشنهاد می شود که با برنامه ریزی های علمی و منسجم، کارگاه های آموزشی برای والدین و دانش آموزان به منظور معایب استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی و همچنین استفاده صحیح از شبکه های اجتماعی برگزار نمایند، تا از این طریق باعث افزایش سازگاری اجتماعی و خودکارآمدی در دانش آموزان شوند.
The effect of God-Oriented Spiritual psychotherapy (God-OSP) on Psychospiritual development(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
God-oriente d spiritual psychotherapy (God-OSP) is an approach based on Islamic resources. Its basic assumption is the development of perceptual filed to the origin of being and resurrection, in addition to self and objective existence, activating the spiritual dimension, creating monotheistic attitude, providing the ground for the treatment and change of clients with psychological problems. The aim of this research is to study the effect of God-OSP on psychspiritual development (PSD) as a criteria of mental and spiritual health. The method was quasi-experimental with a pretest-posttest design in the clinical clients. The sample of this study included 20 clients being selected by voluntarily sampling. All of them had anxiety problems. All of them, in addition to clinical interviews by clinicians and receiving a diagnosis of anxiety, took the psychospiritual development questioner (PSDQ). Then, they entered the spiritual group therapy. After 45 weekly sessions of treatment, they were tested again, and the obtained data were analyzed. The findings showed that the clinical signs of low level of psychological development associated with psychological disorders were significantly reduced under the effect of God-OSP. In the other words, the signs of the egocentric faith and the transitional faith (ambivalence) decrease. On the other hand, the signs of Reconstructed Faith and Transcendent Faith significantly increase. But, at the dogmatic stage (second stage), the subjects did not change significantly. The findings of this study confirmed the two basic assumptions that spiritual therapy not only reduces the clinical signs associated with low levels of development but also provides the basis for transcendent human growth and development. This interactive effect increases the effectiveness of spiritual therapy and reduces the rate of recurrence based on clinical self-reports.
نقش واسطه ای سرمایه عاطفی و منابع کارآمدی حل تعارض در رابطه سرمایه گذاری جمعی عاطفی با کارآمدی حل تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش گروهی برای ارتقاء سرمایه عاطفی در ارتقاء نیرو و نشاط افراد در محیط های کار نقشی بی بدیل بازی می کند. این پژوهش با هدف تعیین رابطه سرمایه گذاری جمعی عاطفی با کارآمدی حل تعارض با توجه به نقش واسطه ای سرمایه عاطفی و منابع کارآمدی حل تعارض انجام شد. در یک طرح همبستگی مبتنی بر مدل سازی معادله ساختاری، ۱۹۴ نفر ار کارکنان صنایع شیر آلاس از طریق نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. شرکت کنندکان به پرسشنامه سرمایه گذاری جمعی عاطفی (۱۳۹۷/۲۰۱۸)، پرسشنامه سرمایه عاطفی (۱۳۹۵/۲۰۱۶)، پرسشنامه کارآمدی حل تعارض (۲۰۰۰) و پرسشنامه منابع کارآمدی حل تعارض (۲۰۰۷) پاسخ دادند. نتایج نشان داد بین سرمایه گذاری جمعی عاطفی با سرمایه عاطفی، کارآمدی حل تعارض و منابع کارآمدی حل تعارض رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. تحلیل بوت استراپ و مدل سازی معادله ساختاری نشان داد که به ترتیب سرمایه عاطفی و منابع کارآمدی حل تعارض متغیر واسطه کامل در رابطه سرمایه گذاری جمعی عاطفی با کارآمدی حل تعارض هستند. به نظر می رسد از طریق سرمایه گذاری جمعی عاطفی می توان زمینه را برای ارتقاء سرمایه عاطفی و منابع کارآمدی حل تعارض و سپس کارآمدی حل تعارض کارکنان در محیط کار فراهم نمود.
اثربخشی درمان پردازش شناختی بر تنظیم شناختی هیجان و رشد فردی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
1 - 17
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان پردازش شناختی بر تنظیم شناختی هیجان و رشد فردی فرزندان خانواده-های شاهد و ایثارگر بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر بود که در سال تحصیلی 1399-1398 در مدارس متوسطه دوم شاهد و دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل بودند. 70 نفر از فرزندان شاهد و ایثارگر داوطلب مشارکت در پژوهش به پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و رشد فردی روبیتچک (1998) پاسخ دادند که پس از غربالگری 30 نفر انتخاب و در گروه آزمایشی پردازش شناختی (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله درمان پردازش شناختی رسیک، نیشیس، ویور، آستین و فیوئر (2007) قرار گرفت،. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر درمان پردازش شناختی بر تنظیم هیجانی راهبرد انطباقی (70/6 =F، 015/0=P)، تنظیم هیجان راهبرد غیرانطباقی (71/15 =F، 001/0=P) و اقدام به رشد فردی (14/5 =F، 031/0=P) در مرحله پس آزمون و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: از آنجا که درمان پردازش شناختی تنظیم هیجانی رشد فردی را ارتقاء می دهد؛ بنابراین برای بهبود تنظیم شناختی هیجان و رشد فردی در فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر می توان از آن استفاده کرد.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوء استفاده جنسی در دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
48-69
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام بود. روش: جامعه آماری پژوهش زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زن دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی بود که طی فراخوانی معرفی و با توجه به نتایج چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ویدز ( 1993 ) با نقطه برش 50 و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. برای سنجش شرم و احساس گناه، از مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال (1995) استفاده شد. پروتکل درمان متمرکز بر شفقت در سه مرحله خط پایه، 8 جلسه مداخله به صورت هفتگی و پیگیری 2 ماهه اجرا شد. داده ها به روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در شرم (20/31 درصد%) و احساس گناه (68/28 درصد) بهبود را تجربه کردند و اثر آنها نیز تا دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد. شاخص تغییر پایای آنها نیز حاکی از معنی دار بودن این تغییرات بود. نتیجه گیری: بنابراین یافته های پژوهش بیانگر این است که درمان متمرکز بر شفقت با کاهش فعالیت سیستم تهدید و افزایش فعالیت سیستم تسکین بر کاهش شرم و احساس گناه زنان قربانی سوءاستفاده جنسی دوران کودکی تأثیر دارد.
سبب شناسی و درمان خانواده محور اعتیاد: یک مطالعه مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم بهمن ۱۳۹۹ شماره ۱۱ (پیاپی ۵۶)
149-158
حوزههای تخصصی:
خانواده به عنوان اولین و شاید مهمترین عامل اجتماعی شدن هر فرد، نقش معناداری در پیشگیری و یا سوق دادن اعضایش به سمت اعتیاد ایفا می کند، چرا که خانواده درحالیکه می تواند حمایت های ارزشمندی از اعضایش داشته باشد، می تواند سبب ساز اعتیاد و یا عاملی برای تشدید اعتیاد در آنها باشد. یکی از الگو های تبیین و پیشگیری که حتی در درمان سوء مصرف مواد بسیار سودمند بوده است، الگوی عوامل خطرساز و عوامل حفاظت کننده است. این پژوهش به روش مروری (مرور روایتی) انجام شد که بر اساس یافته های آن مشخص شد عواملی مثل تعارض بین والدین، اختلال در عملکرد خانواده، عملکرد بد خانواده، کارکردهای ناسالم خانواده، عدم مهارتهای والدین، روابط عاطفی کم، عملکرد منفی خانواده، عدم نظارت والدین، پیشینه خانوادگی با نگرش مثبت به مواد، سوء رفتار، خشونت خانگی و مشکلات روانشناختی والدین، جو خانواده، عدم درک شدن، درگیری خانوادگی، عدم پذیرش از سمت خانواده، دلبستگی ناایمن، شیوه های فرزندپروری و اختلالات خانوادگی به عنوان عوامل خطرخانواده در پدیداری اعتیاد هستند و عواملی مثل عملکرد خوب خانواده و پیوستگی خانواده، جو عاطفی مثبت، زندگی با والدین به ویژه در سنین بلوغ و ارتباط مناسب با آنان، جو مثبت در خانه و ارتباط عاطفی قوی در محیط خانواده، پرداختن به نیازهای جوانان و خانواده های عدالت محور، سبک فرزندپروری مقتدرانه والدین، پروفایل هایی با پیشینه خانوادگی با نگرش منفی نسبت به مواد، خودپنداره خانوادگی و تحصیلی، به عنوان عوامل محافظت کننده و پیشگیر خانواده در اعتیاد بودند، در این میان، آموزش و درمان های خانواده محوری چون برنامه تقویت جامعه و آموزش خانواده، آموزش مبتنی بر الگوی توانمندسازی خانواده محور، مداخله خانواده محور والدین درگیر متامفتامین، آموزش خانواده محور، تنظیم روانشناختی خوب، آموزش مدیریت استرس، آموزش های خانواده محور به پزشکان جهت مداخله در اعتیاد، آموزش هایی افزایش عزت نفس، آموزش راهبردهای مقابله صحیح و ارائه صرف اطلاعات به خانواده ها، جزء آموزش ها و درمان های خانواده محور موثر در درمان اعتیاد بودند، بنابراین به نظر می رسد پرداختن به مسئله خانواده در همه سطوح و مراحل درگیر شدن به اعتیاد لازم و ضروری است و برنامه های پیشگیری و درمان اعتیاد بایستی با محوریت خانواده، تنظیم و اجرا گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر احساس تنهایی و کفایت اجتماعی نوجوانان دختر دارای نشانه های نوموفوبیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر احساس تنهایی و کفایت اجتماعی نوجوانان دختر دارای نشانه های نوموفوبیا انجام شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری را دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه (99-98) در شهرستان کاشان تشکیل می دادند. تعداد 40 نفر از دانش آموزانی که در پرسشنامه نوموفوبیا بالاترین نمره را کسب کرده بودند به صورت هدفمند گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایگزین شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه نوموفوبیا (ییلدریم و کوریا، 2015)، پرسشنامه احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی (دی توماسو، برانن و بست، 2004) و پرسشنامه کفایت اجتماعی (پرندین، 1385) استفاده شد. برنامه آموزش مهارت های زندگی در 10 جلسه 1.5 ساعته برای اعضای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته های حاصل نشان داد که آموزش مهارت های زندگی منجر به کاهش احساس تنهایی و افزایش کفایت اجتماعی در دانش آموزان دارای نوموفوبیا شده است (001/0 p< ). با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می گردد آموزش مهارت های زندگی در برنامه دانش آموزان دارای نوموفوبیا گنجانده شود.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
189 - 202
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت نوع دو یکی از شایع ترین بیماری های متابولیک مزمن و پیشرونده در دنیا است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابت نوع دو انجام شد . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو شهر یزد در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 22 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 11 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استاندارد اضطراب، استرس و افسردگی لاویبوند، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده و این کاهش در مرحله پیگیری پایدار مانده است (001/0>p) . نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، واقعیت درمانی گروهی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش مشکلات روانشناختی افراد دیابت نوع دو موردتوجه قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
133 - 150
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن بود . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی ﺑﺎ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ-ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری به مدت 3 ماه ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩ گواه بود. نمونه این پژوهش شامل 45 نفر از بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم شهر تهران بود؛ که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﺁﺯﻣﺎیﺶ ﻭ یک ﮔﺮﻭﻩ گواه ﮔﻤﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ. ﺳﻪ ﮔﺮﻭﻩ، مقیاس افسردگی، اضطراب، استرس (21DASS-) را ﺩﺭ ﺳﻪ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﭘیﺶ ﺁﺯﻣﻮﻥ، ﭘﺲ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ پیگیری ﺗکﻤیل نمودند. ﺩﻭ ﮔﺮﻭﻩ ﻃی 8 جلسه 90 دقیقه ای، هفته ای یک جلسه تحت مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر قرار گرفتند و گروه گواه هیچ مداخله ای صورت نگرفت. در پایان از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. داده ها به کمک 25-SPSS و با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و روش اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر با گروه گواه بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود داشت (001/0>P). اما بین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی-رفتاری مثبت نگر بر آشفتگی های روانشناختی بیماران مبتلا به درد مزمن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P) . نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان شناختی - رفتاری مثبت نگر می توانند به عنوان ﺭﻭﺵ های مداخله ای ﻣﺆﺛﺮی ﺑﺮﺍی کﺎﻫﺶ آشفتگی های روانشناختی ﺩﺭ ﺑیﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﺰﻣﻦ بکار روند
نظام های مغزی-رفتاری و احساس تنهایی: نقش واسطه ای اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای اضطراب اجتماعی در رابطه بین نظام های مغزی رفتاری و احساس تنهایی با طرح همبستگی انجام شد. 479 دانشجوی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران (293 زن، 186 مرد) با روش نمونه برداری چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه احساس تنهایی ایرانی (رحیم زاده، 1390)، سیاهه هراس اجتماعی (کانر و دیگران، 2000) و مقیاس های نظام بازداری رفتاری/ فعال سازی رفتاری (کارور و وایت، 1994) پاسخ دادند. نتایج آزمون تحلیل مسیر نشان داد اثر مستقیم نظام های بازداری رفتاری و جنگ گریز بهت به صورت مثبت و اثر مستقیم نظام فعال سازی رفتاری به صورت منفی بر اضطراب اجتماعی، اثر مستقیم اضطراب اجتماعی و نظام جنگ گریز بهت به صورت مثبت و اثر مستقیم نظام فعال سازی رفتاری به صورت منفی بر احساس تنهایی معنادار است، اما اثر مستقیم نظام بازداری رفتاری بر احساس تنهایی معنادار نیست. همچنین، اثر غیرمستقیم نظام بازداری رفتاری و نظام جنگ گریز بهت به صورت مثبت و اثر غیرمستقیم نظام فعال سازی رفتاری به صورت منفی بر احساس تنهایی با واسطه اضطراب اجتماعی معنادار بود. افزون بر آن، نتایج آشکار کرد اضطراب اجتماعی در رابطه بین نظام های مغزی رفتاری و احساس تنهایی نقش واسطه ای دارد و 21 درصد از واریانس اضطراب اجتماعی از طریق نظام های مغزی رفتاری، و 27 درصد از واریانس احساس تنهایی از طریق نظام های مغزی رفتاری و اضطراب اجتماعی تبیین پذیر است. بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت با کاهش اضطراب اجتماعی در افرادی که از حساسیت بیشتر نظام بازداری رفتاری برخوردارند، تجربه احساس تنهایی کاهش می یابد.
رابطه دلبستگی مادر-کودک با مشکلات خوردن: نقش واسطه ای خودنظم جویی کودک در خوردن و مراقبت تغذیه ای والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین نقش واسطه ای خودنظم جویی کودک در خوردن و مراقبت تغذیه ای والدین در رابطه بین دلبستگی مادر کودک با مشکلات خوردن بود. 248 نفر از مادران کودکان 2 تا 4 سال شهر شهرکرد با روش نمونه برداری دردسترس انتخاب شدند و مقیاس دلبستگی پس از تولد (کاندون و کورکیندال، 1998)، مقیاس مشکلات خوردن کودک (لوینسون، 2005)، پرسشنامه خودنظم جویی در خوردن (شری و دیگران، 2004) و پرسشنامه ساختار و شیوه های تغذیه (جانسن، ویلیامز، مالان، نیکولسون و دنیلز، 2014) را تکمیل کردند. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی با روی آورد مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها نشان داد مراقبت تغذیه ای والدین در رابطه بین دلبستگی مادر کودک و مشکلات خوردن نقش واسطه ای دارد. تأثیر دلبستگی مادر کودک از طریق مراقبت تغذیه ای والدین بر کاهش مشکلات خوردن کودک برابر 26/0 بود. همچنین دلبستگی مادر کودک با خودنظم جویی در خوردن، رابطه مثبت معناداری داشت اما نقش واسطه ای خودنظم جویی در خوردن در رابطه بین دلبستگی مادر کودک و مشکلات خوردن تأیید نشد. با توجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود متخصصان قلمرو تربیت، به اهمیت و ضرورت ارتباط مادر و کودک به عنوان عامل تعیین کننده در سلامت روانی و پیشگیری از بروز مشکلات رفتاری و تغدیه ای کودکان، توجه ویژه ای داشته باشند.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ بهار ۱۳۹۹ شماره ۷۳
99-121
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر بوشهر بود. روش : این پژوهش روی 3 زوج (6 نفر) که با نمونه گیری داوطلبانه و هدفمند انتخاب شده بودند، در چارچوب طرح شبه آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه ی چندگانه هم زمان، طی 10 جلسه برای هر زوج، به همراه پیگیری سه ماهه انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (1989) بود. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش تاب آوری زوج ها شده (19/83 درصد بهبودی) و اثرآن تا پایان دوره پیگیری سه ماهه حفظ شد (71 درصد بهبودی). همچنین رفتاردرمانی دیالکتیکی توانست بهزیستی روان شناختی زوج ها را افزایش دهد (28/44 درصد بهبودی) که اثر آن تا پایان دوره پیگیری سه ماهه ماندگار بود (83/69 درصد بهبودی). شاخص تغییر پایای آنها هم حاکی از معنی دار بودن این تغییرات بود (05/0> P ). نتیجه گیری : نتایج تحلیل معنی داری بالینی، گویای اثربخشی مداخله آموزشی رفتاردرمانی دیالکتیکی در افزایش تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زوج های ناسازگار بود و متغیر یادشده می تواند میزان بالایی از تغییرپذیری تاب آوری و بهزیستی روان شناختی را در شرایط ناسازگاری زوج ها تبیین نماید.
مقیاس کوتاه – الکترونیکی مشکلات سلامت روانی نوجوانان مقطع متوسطه دوم- نسخه معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت شایان غربالگری سلامت روانشناختی دانش آموزان و عدم وجود ابزار بومی مبتنی بر الگوی شایع آسیب های روانشناختی دانش آموزان کشور٬ هدف پژوهش حاضر تهیه نسخه کوتاه مقیاس الکترونیکی مقیاس مشکلات سلامت روان شناختی- فرم معلم برای دانش آموزان متوسطه دوم بود. پژوهش حاضر از حیث هدف پژوهش کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها ازنوع پیمایشی-توصیفی بود. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دوره متوسطه دوم در سی ویک استان کشور در سال 97- 1396 بود که در این نمونه در مجموع 3761 نفر حضور داشتند. یافته ها: نتایج تحلیل آیتم نشان داد اکثر آیتم ها شرایط لازم برای حضور در ابزار را دارا هستند. تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی نشان داد مدل هشت مولفه ای با چهل آیتم می تواند به عنوان مناسب ترین ساختار عاملی مقیاس در نظر گرفته شود. ضرایب همبستگی عامل ها بین 7/0 تا 94/0، ضرایب همبستگی نمره آیتم ها با نمره کل پرسشنامه بین 63/0 تا 82/0 بود. همچنین ضرایب همبستگی عامل های نسخه کوتاه با بلند بین 65/0 تا 97/0 بود. نتیجه گیری: در مجموع می توان گفت ویژگی های روانسنجی حاصل حاکی از مناسب بودن فرم کوتاه پرسشنامه سلامت روانشناختی برای کاربست های غربالگری در جامعه دانش آموزان است.